سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
جمعه 95 بهمن 8 :: 5:15 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی


زبان مهم ترین وسیله برای برقراری ارتباط بین انسان ها است. و این توانایی تکلم و صحبت کردن از نعمت های بزرگ خداوند متعال است که در قرآن به آن اشاره شده است: «و به او تعلیم نطق و بیان فرمود».” عَلَّمَهُ الْبَیَان‌ ” [1]
انسان ها در دنیا با زبان های گوناگونی با هم ارتباط برقرار کرده که یکی از آن زبان ها، زبان عربی می باشد. زبان عربی هزار و چند سال است که با زبان فارسی پیوند دارد. مهم ترین ویژگی زبان عربی این است که لغت قرآن است و خداوند مهربان آیات کتاب خود را با این لغت بر ما نازل کرده است. پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) با این لغت با خدا مناجات می کرده اند. و این لغت زبان متون و منابع ارزشمند اسلامی یعنی متون حدیثی، تفسیری و تاریخی و… است؛ از این جهت دارای قداست و ارزش خاصی است و کسانی که بخواهند بلا واسطه با حقیقت اسلام آشنا شوند لازم است که با این زبان آشنایی کامل داشته باشند.

← روایاتی در مورد زبان عربی
در برخی از روایات آمده است:
1. اهل بهشت به زبان عربی سخن می‌گویند [3] [4] [5] [6] و حوریان بهشتی نیز به عربی سخن می گویند. [7]
2. از حضرت صادق از پدر بزرگوارش علیهما السّلام‌ روایت شده است: «خداوند با هیچ پیامبری سخن نگفت مگر با زبان عربی»
«ما أنزل الله تبارک و تعالی کتاباً و لا وحیاً إلا بالعربیه؛ فکان یقع فی مسامع ألانبیا بألسنه قومهم و کان یقع فی مسامع نبینا (ص) بالعربیه»[8] [9]
3. زبان عربی زبان خدای متعال است: «تعلموا العربیه فإنها کلام الله الذی یکلم به خلقه» [10] [11] «الوحی ینزل من عند الله عزوجل بالعربیه فاذا أتی نبیا من الانبیا إتاه بلسان قومه» [12] خدا این زبان را بر سایر زبان‌ها برتری داده است [13] .
4. همچنین در آغاز جهان زبان حضرت آدم (ع) عربی بود ولی پس از این که نافرمانی کرد و از میو? درخت ممنوع خورد خداوند نعمت‌هایش را سلب کرد و زبان عربی را از او گرفت و زبان سریانی را جانشین آ‌ن کرد. «کان لسان آدم العربیه و هی لسان اهل الجنه. فلما عصی ربه أبدله بالجنه و نعیمها الارض و الحرث و بلسان العربیه السریانیه» [14] سپس نخستین کسی که به زبان عربی سخن گفت حضرت اسماعیل (ع) بود [15] ، حضرت یوسف (ع) در اولین ملاقات خود با پادشاه مصر به زبان عربی سلام کرد [16] و حضرت سلیمان (ع) آن را زبان عبادت خود قرار داد [17] و حضرت موسی (ع) متن زیر را با اشاره به عربی بودن معارف اسلامی به زبان عبری روی سنگی نقش کرده بود که پس از ظهور اسلام کشف شد: باسمک اللهم جاء الحق من ربک بلسان عربی مبین لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله و کتب موسی بن عمران بیده [18] [19] همچنین گفته می شود که وزرای حضرت مهدی (ع) با آن که همه از غیر عرب خواهند بود به زبان عربی سخن خواهند گفت [20] .
5. این زبان به عنوان زبان مقدس در بیشتر عبادات و برخی معاملات اسلامی جلوه کرده است. در اسلام اذان و اقامه نماز و تلبیه حج وعمره باید به زبان عربی باشد و همه ی مسلمانان موظفند الفاظ عربی آنها را بیاموزند. قرآن مجید نیز به عربی تلاوت می شود و متونادعیه، زیارات و تسبیحات به عربی است. عقاید اسلامی نیز به زبان عربی به میت تلقین می شود. در مواردی از بخش معاملات فقه اسلامی نیز دربار? اشتراط یا عدم اشتراط عربیت بحث می شود و اشتراط آن می تواند درجاتی داشته باشد؛ مثلاً با وجود اختلاف فتوایفقیهان برای ازدواج و طلاق خواندن صیغه لازم است و این صیغه مخصوصاً در صورت امکان باید به زبان عربی باشد. البته قوام عقد به نیتاست و نه به کلام، ولی در عقود مهمی مانند ازدواج و طلاق گونه‌ای ارتباط الهی نیز مطرح است و به همین دلیل در این موارد هم صیغه خوانده می شود و هم آن صیغه به زبان مقدس عربی است. [21]

← بررسی روایات مذکور
این احادیث با قطع نظر از بررسی سندی و این که از معصوم صادر شده است یا نه؟ می تواند از برگزیده بودن زبان عربی حکایت کند، البته لازم است به این نکته توجه نماییم که اولا: حجم این گونه احادیث در حدی است که می تواند ما را از بررسی سندی بی نیاز کند؛ ثانیا: برای قبول این مطلب هیچ استبعادی وجود ندارد و دلایل عقلی و نقلی آن را نیز رد نمی کند.
به هرحال زبان عربی زبان قرآن است و خداوند برای انتقال پیام خود که ابدی و همگانی است این زبان را برگزیده است. ویژگی های خاص، و توانمندی زبان عربی در انتقال مفاهیم و معانی می تواند از جمله دلایل گزینش این زبان از سوی خداوند محسوب گردد. [22] [23] از نظرزبان شناسان، زبان عربی از کامل‌ترین زبان های دنیا است که به خوبی می تواند مفاهیم و مطالب گسترده و عمیق را در قالب های زیبا و کوتاه بیان کند [24] [25] [26] و بر همین اساس است که عربی بودن قرآن مجید به عنوان لطفی از سوی خدای متعال در یازده آیه از کتاب الهی مطرح شده است.
البته تمام اینها بدان معنا نیست که زبانهای دیگر باید حذف شوند و یا عرب زبانان بر غیر عرب ها برتری دارند، زیرا می دانیم که اختلاف نژادی و زبانی از نشانه های پروردگار است که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده است. [27] [28]
پیامبر اکرم(ص) نیز به عرب زبانان هشدار می دهد که عربی، تنها زبانی برای گفتگو است و نمی تواند به تنهایی موجب رستگاری انسانها شود. “أَلَا إِنَّ خَیْرَ عِبَادِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَاهُ إِنَّ الْعَرَبِیَّةَ لَیْسَتْ بِأَبٍ وَالِدٍ وَ لَکِنَّهَا لِسَانٌ نَاطِقٌ فَمَنْ قَصَرَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُبْلِغْهُ حَسَبُه‌”. [29]

1. ↑ الرحمن/سوره55،آیه4.    
2. ↑ طبرسی، امین الدین، تفسیر مجمع البیان، ج 2، ص206، بیروت، داراالاحیاء التراث العربی.
3. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج11، ص56.    
4. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج8، ص218.    
5. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج8، ص286.    
6. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج10 ص81.    
7. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج8، ص134.    
8. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج16، ص134.    
9. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج18، ص263.    
10. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج1، ص212.    
11. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج73، ص127.    
12. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج11، ص42.    
13. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج25، ص29.    
14. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج11، ص56.    
15. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج12، ص87.    
16. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج12، ص294.    
17. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج14، ص112.    
18. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج27، ص9.    
19. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج38، ص58-59.    
20. ↑ محیی الدین بن عربی، الفتوحات المکیه باب 366.
21. ↑ توفیقی، حسین، عربی، نمونه‌ای از زبان مقدس، فصل نامه، هفت آسمان، شماره‌ی 27.
22. ↑ المیزان، ج4، ص160.    
23. ↑ تفسیر نمونه، ج9، ص300.    
24. ↑ تفسیر نمونه، ج13، ص311.    
25. ↑ تفسیر نمونه، ج21، ص8.    
26. ↑ پاسخ به پرسش‌ های مذهبی آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله سبحانی، ص293.
27. ↑ روم/سوره30،آیه22.    
28. ↑ حجرات/سوره49،آیه13    
29. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج8، ص246، ح 342، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش.    
30. ↑ المیزان، ج4، ص160.    
31. ↑ تفسیر نمونه، ج9، ص300.    
32. ↑ تفسیر نمونه، ج13، ص311.    
33. ↑ معلقات آیت الله گرامی، ج4، ص645.
34. ↑ عروة الوثقی، ج2، حاشی? ص588.    
35. ↑ توضیح المسائل مراجع، ج1، ص62.
36. ↑ فلسفی، محمد تقی، شرح دعای مکارم الاخلاق، ج1، ص2.
37. ↑ دانشنامه ‌ی قرآن و قرآن پژوهی به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، ج1، ص1054.
38. ↑ سید محمد باقر شهیدی و هبة الدین شهرستانی (ره)، دعاها و تهلیلات قرآن، ص43.
39. ↑ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، واژه ‌ی دعا.



موضوع مطلب : عربی, الهی, روایات, ادبیات, عرب, اسماعیل, حدیث, اویسی, کامران, دکتر, استاد, حجت الاسلام
سه شنبه 95 دی 14 :: 9:20 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

روزی روزگاری دانشگاهی بود به نام بووووووووووووق در کشور کفرستان اون ور دنیا. خیلی برایش مهم بود که شهریه دانشجویان ثبت نامی به موقع و تمام و کمال گرفته شود. از طرفی هم مهم بود که اساتید خود را از دانشجویان دکتری بگیرد که بتواند بر سر بنده خداها تسلط داشته باشد. به محض اینکه یکی از آن اساتید به مدرک دکتری خود نائل می آمد، می گفتند برو بیرون. از قیافه ات خوشمون نمیاد. یک دانشگاه دیگر هم در همان کافرستان بود به نام بووووووووووووووووووووووووووووووق که خیلی برایش مهم نبود کی درس می دهد اما برایش مهم بود که هر فراخوانی که وزارت علوم آن کشور بووووووووق برای جذب هیات علمی می دهد، اعلام نیاز کند تا آن دانشگاه فکستنی اش معروف تر شود. شرط گذاشته بود که هر کس می خواهد هیات علمی ما بشود باید برای ما پزوهشکده تاسیس کند و امضا دهد که مثلاً ظرف شش ماه باید به درآمدزایی برسد و مثلاً 15 میلیون فقط سودی باشد که به عنوان بالاسری به ما می دهد. هر کس قبول نمی کرد را با یک انگ باهاش خداحافظی می کردند. مثلاً استادی که ارزشیابی اش نفر اول شده بود در دانشکده مربوطه را می گفتند خوب درس نمی دهد. استادی که او و دانشجویان همگام خداحافظی در آخرین روز ترم گریه می کردند از دوری همدیگر را می گفتند دانشجویان از او راضی نیستند. استادی که هر دانشجو مشکلات خود را با استادش درمیان میگذاشت و با هم به فکر حل مشکل بودند را می گفتند استاد بداخلاقی است  و خلاصه به اسم دین آن کافرستان که مثلاً دین بوووووق بود، هر کاری می کردند. می خواستند دانشگاهشان را دانشگاه بووووووووووووووووووووق با قید آن دین کنند که بگویند ما به ارزش ها احترام می گذاریم اما در واقع پوششی بود برای کارهای مالیشان و بنگاه اقتصادی که از اساتید به زور در آورده بودند تا قرض های خودشون از اینجا در بیاورند و نیز جیبشان بیشتر پر پول گردد. یک موقع فهمیده شد که یکی از اساتید را به خاطر اینکه داداش مدیر گروه که فوق لیسانس داشت را می خواستند جای آن استاد دکتر محبوب بیاورند، بیرون کردند. 

خلاصه این دانشگاه بووووووق در کشور کافرستان خیلی بد بود. پول نداشت که هیات علمی بگیره و فقط ادعا می کرد که هیات علمی می خواد بگیره اما وقتی هیات علمی می گرفت به هر بهانه ای آن نفر را بیرون می کردند تا دوباره نفر جدید را با این بهانه هیات علمی شدن سر کار می گذاشتند.مدرک داشتن

یک روز آن استاد محبوب به نام آن دانشگاه بووووووووووووق چندثن مقاله و تألیف آورد خدمت رئیس آن دانشگاه بوق که بگوید به من افتخار کنید که چقدر دارم کار علمی می کنم به گونه ای که آنقدر پشت رایانه نشسته ام 15 کیلیو اضافه وزن پیدا کردم. اما آن ریس مقالات را در دامن او پرت کرد و گفت: اینها به درد من نمی خورد. برای من پول بیاوروااااای

درس اخلاقی که از این داستان می گیریم این است که هنگامی که وزارت علوم آن کشور بووووووووووووووووق فراخوان جذب هیات علمی گذاشت، در آن دانشگاه بد خصوصی بوووووووووق شرکت نکنیم و گول وعده هیات علمی شدن به شرط پژوهشکده زدن و پرژوه آوردن را نخوریم.

این یک داستان خیالی بود و اصلاً اصلاٌ در واقعیت چنین چیزی در کافرستان هم دیده نمی شود چه رسد به اینجاها.




موضوع مطلب : اویسی, داستان, دانشگاه, کامران, دکتر, حجت الاسلام, استاد, دانشجو, فکاهی
دوشنبه 95 آذر 8 :: 10:51 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

گروه دیدگاه / حوزه دین پژوهی

95/09/07 :: 01:53

سید رضا مؤدب، کامران اویسی

اعتبارسنجی صدوری و بررسی فقه الحدیثی حدیث لعن امت

خبرگزاری فارس: اعتبارسنجی صدوری و بررسی فقه الحدیثی حدیث لعن امت

احادیث لعن امت از روایات باب أشراط الساعه است که در آن‌ها، لعن شدن نسل‌های اولی? امت اسلامی توسط نسل‌های بعدی، از اسباب گرفتاری مسلمانان به بلاهای آخرالزمان معرفی شده است.

چکیده:   

احادیث لعن امت از روایات باب أشراط الساعه است که در آن‌ها، لعن شدن نسل‌های اولی? امت اسلامی توسط نسل‌های بعدی، از اسباب گرفتاری مسلمانان به بلاهای آخرالزمان معرفی شده است. روایات یادشده غالباً توسط شیخ صدوق و شیخ طوسی نقل شده است که شیوخ حدیثی غیر امامی نیز داشته‌اند. با توجه به شباهت لفظی و سندی احادیث لعن امت در کتب شیعه و اهل سنت، احتمال منتقله بودن روایات یادشده از منابع اهل سنت به منابع شیعه وجود دارد. بعضی از علمای اهل سنت، به سبب عدم اعتقاد امامیه بر عدالت هم? صحابه از سویی و لعن نمودن برخی از صحابه از سوی دیگر، بر آن‌ها خرده گرفته‌ و به حدیث لعن امت استناد کرده‌اند، درحالی‌که تمام اسناد و طرق حدیث لعن امت، به نظر محدثین ضعیف است. در صورت قبول ارتباط بین لعن امت و آخرالزمان، حدیث لعن امت، می‌تواند بر لعن شدن علی(ع) توسط بنی‌امیه و خوارج و نواصب دلالت داشته باشد.

واژه‌های کلیدی: لعن امت، حدیث لعن، أشراط الساعه، آخرالزمان.

نویسندگان:

سید رضا مؤدب ، کامران اویسی

دو فصلنامه حدیث پژوهی - سال هشتم، شماره 15، بهار و تابستان 1395.

برای مشاهده کامل مقاله روی فایل مقابل کلیک کنید.   




موضوع مطلب : مقاله, علمی, پژوهشی, مؤدب, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, لعن امت, حدیث پژوهی, خبرگزاری, فارس
چهارشنبه 95 شهریور 31 :: 11:56 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

اصل تأخّر حادث‏

این اصل شبیه استصحاب عدمى بوده و از فروعات مبحث استصحاب است. مثلاً اگر دو چیز در خارج محقق و حادث‏ گشته اما تاریخ تقدم‏ و تأخر حدوث یکى بر دیگرى مجهول باشد، در این صورت دو فرض متصور است:

الف. تاریخ حدوث یکى از دو امر معلوم و تاریخ دیگرى مجهول است. در این مورد با اعمال اصل تأخر حادث، مى‏گوییم آن امرى که تاریخ حدوث آن مجهول است بعد از آن دیگرى (که تاریخ حدوث آن معلوم است) است. چنان که ماده 874 قانون مدنى مى‏گوید: «اگر اشخاصى که بین آنها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکى از آنها معلوم و دیگرى از حیث تقدم و تأخر مجهول باشد فقط آنکه تاریخ فوتش مجهول است از آن دیگرى ارث مى‏برد.»

ب. درصورتى‏که تاریخ حدوث هیچ‏یک از دو امر معلوم نباشد، اصل تأخر حادث در هریک با اصل تأخر حادث در دیگرى معارضه مى‏کند، و در این حالت هر دو ساقط مى‏گردند. مثلا هرگاه پس از تحقق هبه، واهب از هبه رجوع کند و درخواست استرداد مال موهوب را بکند، و متهب مدعى گردد که قبل از رجوع تغییرى در عین موهوبه حاصل شده است. و بر اساس شق 4 ماده «803» قانون مدنى واهب حق رجوع ندارد و واهب دفاع کند که تغییر پس از رجوع او حاصل شده است و تاریخ رجوع و تاریخ تغییر مجهول باشد، دادرس خواهان را محکوم به بى‏حقى مى‏کند، زیرا اصل تأخر حادث در دو طرف جارى و ساقط مى‏گردد در نتیجه تغییر مورد هبه پس از رجوع ثابت نمى‏شود و هبه به حال خود باقى مى‏ماند.[1]

 



[1] . فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول، ص 95.




موضوع مطلب : اصول فقه, اویسی, کامران, دکتر, حجت الاسلام, استاد, حوزه علمیه, طلبه, فقه و حقوق, اسلام, شیعه
دوشنبه 95 مرداد 25 :: 12:50 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی
معاون پژوهشکده قرآن و علم با اشاره به لزوم بهره‌مندی از روش‌های جدید در بیان معارف قرآن، گفت: انتقال مفاهیم دینی و قرآنی با استفاده از روش‌هایی چون اینفوگرافی و موشن‌گرافی در دستور کار این پژوهشکده قرار دارد.
حجت‌الاسلام و‌المسلمین کامران اویسی، معاون پژوهشکده قرآن و علم در گفت‌و‌گو باخبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، با اشاره به ضرورت بهره‌مندی از روش‌های نمایشی روزآمد در بیان معارف قرآنی، اظهار کرد: استفاده از اسلایدهای پاورپوینتی در کلاس‌های آکادمیک دروس تفسیری در کنار تهیه اینفوگرافی و موشن‌گرافی، تا حد زیادی می‌تواند بر جذابیت‌ انتقال معارف اسلامی و قرآنی بیافزاید؛ پژوهشکده قرآن و علم سعی کرده است تا از این روش‌های گرافیکی استفاده کند تا محتوای مناسبی برای شبکه‌های اجتماعی و سایت‌ها و فضای مجازی و حتی رسانه‌های تصویری مانند تلویزیون فراهم کند. 
 
وی با اشاره به اینکه استفاده از اسلایدهای پاورپوینتی در کلاس‌های آکادمیک دروس تفسیری، تهیه اینفوگرافی از معارف اسلامی و همچنین موشن‌گرافی تا حد زیادی می‌تواند بر جذابیت‌های معارف اسلامی و قرآنی بیافزاید، گفت: پژوهشکده قرآن و علم، سعی کرده است تا با استفاده از این تکنولوژی‌های گرافیکی، محتوای مناسبی برای شبکه‌های اجتماعی، سایت‌ها، فضای مجازی و حتی رسانه‌های تصویری مانند تلویزیون فراهم کند. 
 
وی نیاز به جذاب‌سازی روش‌های انتقال معارف قرآنی را ضروری خواند و گفت: معمولا کلاس‌های آکادمیک تفسیر و امثال آن که هر جلسه حدود 90 دقیقه به طول می‌انجامد، گاهی اوقات ملال‌آور می‌شود و استفاده از روش‌های یاد شده در تدریس این درس‌ها به پویایی بیشتر کلاس و جذابیت محتوایی آن می‌انجامد و از این روش‌ها حتی می‌توان در برنامه‌های گفتگو‌محور معارفی رسانه ملی به منظور جمع‌بندی مطالب استفاده کرد. 
 
حجت‌الاسلام والمسلمین اویسی اظهار کرد: پژوهشکده قرآن و علم موسسه آموزش‌عالی آل طه، با این رویکرد تولید محتوای دینی و قرآنی را در اولویت کارهای خود قرار داد که کار مطالعاتی صورت گرفته برای نیل به این هدف، یک ماه به طول انجامید و پروپوزال اولیه آن آماده شد. 
 
وی گفت: پیش‌بینی می کنیم استفاده از این روش‌ها مورد استقبال تمامی اقشار به ویژه افرادی که کمتر به مطالعه متون و مفاهیم معارفی می‌پردازند و همچنین تازه مسلمانان و یا مسلمانان کشورهای غیر اسلامی قرار گیرد. 
 
معاون پژوهشکده قرآن و علم گفت: هزینه تهیه و تولید محتوای معارفی با استفاده از این روش‌ها برای فاز نخست چیزی نزدیک صد میلیون تومان است و در صورت تأمین اعتبار می‌توان پروژه را بزرگ‌تر نمود؛ پزوهشکده قرآن و علم از آنجا که یک مجموعه غیر‌دولتی محسوب می شود و بودجه اش را خود تأمین می‌کند، خیّرین و کسانی که علاقه مند به صرف هزینه در راه قرآن برای بهینه‌سازی روش‌های تبلیغ معارف قرآنی هستند، این پژوهشکده را یاری نمایند. 
 
وی در پایان با بیان اینکه در حال حاضر سعی شده است با شبکه‌های تصویری سیما تعاملاتی داشته باشیم و سپس وارد فضای مجازی شویم، گفت: اینفوگرافی قسمتی از آیات علمی قرآن یعنی آیاتی که می‌توان یک برداشت علمی از آنها داشته باشیم، تهیه شده که حدود ده آیه است، اما پیش‌بینی می‌کنیم به بیش از صد آیه برسد.



موضوع مطلب : خبر, اویسی, تفسیر, کامران, دکتر, پژوهشکده, حجت الاسلام و المسلمین, قرآن و علم

14 مرداد 1395 ساعت 21:03

عضو هیئت علمی دانشگاه آل‌طه عنوان کرد:

لزوم فعالیت گروهی در زمینه طبقات‌نگاری مفسران شیعه

گروه حوزه‌های علمیه: عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه با بیان اینکه نوشتن کتب طبقات مفسران برای معرفی مفسران شیعه به نسل جوان، امری ضروری است که در دوره معاصر باید به صورت کار گروهی دنبال شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، حجت‌الاسلام والمسلمین کامران اویسی، عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه امروز، 14 مرداد در دومین همایش فرهنگ و اندیشه دینی گفت: در سال‌های اخیر توجه به قرآن و پژوهش‌های علوم قرآنی و تفسیر رو به ازدیاد است و یکی از کاملترین و بلکه تنها کتاب جامع در مورد طبقات مفسران در شیعه مربوط به مرحوم عقیقی بخشایشی است.
وی اظهار کرد: مرحوم عقیقی در این کتاب به ترتیب تاریخی به شرح حال علمی و زندگانی مفسران شیعه پرداخته است و یکی از ویژگی‌های آن این است که اگرچه در کتب پیشین به صورت پراکنده شرح حال علمی و زندگی مفسران شیعه بررسی شده ولی در این کتاب بیش از دو هزار نفر از مفسران با عنوانی مستقل بررسی شده است.

وی تاکید کرد: از این رو جامعیت معرفی مفسران شیعه در این کتاب تداعی کننده نوعی از دایرة المعارف نویسی است و خواننده را با علوم قرآنی نیز آشنا می‌کند.
این محقق تصریح کرد: دومین ویژگی این کتاب تاییدات علما و دانشمندان معاصر و مراجع تقلید از این اثر است البته به نظر می‌رسد ویرایش ادبی این کتاب برای غنی بخشی به آن کار لازمی است.
اویسی با بیان اینکه در این کتاب برخی تفاسیر اهل سنت به عنوان شیعه آمده است اظهار کرد: با اینکه این اثر مخصوص مفسران شیعه است اما از تعدادی از مفسران اهل سنت قرون چهارم و پنجم مانند جصاص نیز نامبرده شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه عنوان کرد: در این کتاب ترجمه‌های معاصر قرآن به صورت استطرادی بررسی شده و البته تعداد مفسرانی نیز که در این کتاب آمده از تعداد دو هزار موردی که ادعا شده کمتر است از این رو اصلاحاتی در آن لازم است و نیاز به تکمیل اطلاعات در خصوص برخی اشخاص دارد.
این محقق ذکر تاریخ‌های وفات متعدد برای یک مفسر را از نقاط ضعف آن برشمرد و ادامه داد: همچنین مولف از برخی کتب قصص در اثناء کتب تفسیری یاد کرده است در حالی که برخی معتقدند تعداد 226 کتاب با عنوان کتب تفسیر تاریخی و قصص الانبیاء وجود دارد که تاریخی و داستان هستند ولی وی در ذیل مفسران نام برده است.
اویسی افزود: نوشتن کتب دایرة‌المعارفی و فهرست‌نویسی و ترجمه‌نویسی و ... بسیار دشوار است از این رو مرحوم عقیقی بخشایشی زحمات زیادی برای تدوین این اثر کشیده‌اند.
وی تاکید کرد: برای دوره معاصر لازم است که نهادهای مردمی و سمان‌ها و گروه‌هایی وارد عرصه طبقات‌نگاری شوند و به تعمیق، اصلاح و تکمیل اثر مرحوم عقیقی بپردازند و گامی مهمتر برای معرفی مفسران شیعه به نسل جوان بردارند.

جایگاه توبه در نهج‌البلاغه

همچنین فهیمه غلامی‌نژاد، محقق و پژوهشگر در این همایش به ارایه مقاله‌ای با عنوان جایگاه توبه و استغفار در نهج‌البلاغه پرداخت و گفت: توبه و استغفار یکی از مهمترین آموزه‌های اخلاقی و تربیتی در نهج البلاغه است.
وی افزود: امام همواره در نهج‌البلاغه مردم را توبه دعوت فرموده‌اند و در تمامی مباحث اعم از حکمت ها و ... استفاده شده به گونه‌ای که 31 مرتبه کلمه توبه و 39 مرتبه استغفار در نهج‌البلاغه تکرار شده است.
این محقق بیان کرد: حضرت یکی از صفات متقین را توبه برمی‌شمارد و اتصاف به این صفت الگو برای سایر انسان‌هاست زیرا همه انسان‌ها به علت عدم معصومیت نیازمند توبه و استغفار هستند و خداوند این راه را باز فرموده است.
غلامی‌نژاد عنوان کرد: توبه در لغت به معنای شرم، رجوع و برگشت و در اصطلاح به معنای پشیمانی و بازگشت از خلاف و عصیان و عزم بر عدم بازگشت است و استغفار نیز در لغت به معنای پوشاندن است.
وی افزود: حضرت در حکمت 94 فرمودند اگر مرتکب بدی شدید و گناه کوچک و یا بزرگ باشد استغفار و توبه کنید زیرا انسان فی نفسه این موضوع را باید نصب‌العین قرار دهد که در آیات قرآن نیز به صراحت بر این مسئله تاکیدشده است.




موضوع مطلب : خبر, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, دانشگاه, حوزه, طبقات, تفسیر, قرآن, بخشایشی, کنگره, اندیشه دینی
پنج شنبه 95 خرداد 20 :: 5:6 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

 

تشکیل حکومت در عصر غیبت جایز است یاخیر؟روایت امام صادق علیه السلام را (که تشکیل حکومت در عصر غیبت را نفی می کند) چگونه تفسیر می نمایید؟

ابتدا به عنوان مقدمه قابل ذکر است ضرورت وجود حکومت در هر جامعه‏ای، امری بدیهی است و همواه مورد تأیید مکاتب و نظام‏های گوناگون بوده است. پژوهش‏های جامعه شناسان، نشان می‏دهد که تشکیل دولت و حکومت، همیشه و در همه شرایط یک ضرورت اجتناب‏ناپذیر عقلی و فطری بوده است و نمی‏توان از آن بی‏نیاز بود. بشر مدنی بالطبع است و تنها در سایه یک زندگی اجتماعی و تشکیلات منسجم سیاسی که در آن حقوق انسان‏ها محترم شمرده می‏شود می‏تواند به حیات خود ادامه دهد. در غیر این صورت زندگی  بشری، شکل انسانی و معقولی نخواهد داشت؛ بلکه هرج و مرج و بی‏نظمی، حفظ و بقای اجتماع و حقوق افراد را با خطر مواجه خواهد ساخت. اسلام، دین فطرت و عقل است و بر اساس خواسته‏ها و نیازهای فطری، معقول و منطقی انسان نازل شده است. در این دین این ضرورت عقلی و فطری به خوبی درک شده و وجود حکومت به عنوان یکی از ضروری‏ترین نیازهای انسان و جامعه‏ی انسانی مورد تصدیق و تأیید قرار گرفته و برای آن شرایط و ویژگی‏های مشخص شده است. بر اساس این نیاز فطری و عقلی پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به شهر مدینه، بلا فاصله شالوده تشکیل حکومت اسلامی را پی ریزی می‏کرد و تشکیلات سیاسی حکومتی ایجاد کرد. امام علی(ع) در سخن مشهور خویش این ضرورت را چنین گوشزد می‏نماید و می فرماید:

وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ‏ مِنْ‏ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِر.[1]

براى مردم حاکمى لازم است چه نیکوکار و چه بدکار، که مؤمن در عرصه حکومت او به راه حقّش ادامه دهد، و کافر بهره‏مند از زندگى گردد.

احادیث مربوط به تشکیل حکومت اسلامی به صورت کلّی، دو دسته اند: الف) روایاتی که بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در هر زمانی اعم از زمان حضور معصوم(ع) و یا غیبت تأکید دارد. ب) روایاتی که به صورت خاص، در مورد شرایط و ویژگی‏های حاکم اسلامی در زمان غیبت صادر شده است. مجموع اینها دلالت بر نصب عام فقیه واجد الشرایط، در زمان غیبت معصوم(ع)، برای اداره و رهبری جامعه‏ی اسلامی از سوی امامان و لزوم قیام برای تشکیل حکومت از سوی فقیهان و ضرورت همکاری و اطاعت مردم از ایشان دارد.

اما در عین حال برخی معتقدند که تشکیل حکومت دینی و استقرار نظام سیاسی بر اساس ولایت فقیه قبل از ظهور حضرت ولی عصر- عجل الله تعالی فرجه الشریف- امری غیرشرعی و به اصطلاح ممنوع و حرام است! که گاهی این سخن را مستند به روایتی منسوب به امام صادق (ع) می کنند: کُلُ‏ رَایَةٍ تُرْفَعُ‏ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ (علیه السلام ) فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ »[2] ؛  هر پرچمی که قبل از قیام حضرت حجت (علیه السلام) برافراشته شود، پس صاحب آن پرچم، طاغوتی است که به جای خداوند متعال پرستیده می شود.

روشن است که بر این پایه، نه تنها حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه بلکه هر حکومت دیگری در زمان غیبت، نامشروع و باطل خواهد بود که طبق آنچه در ابتدا ذکر شد یعنی تأیید هرج و مرج در جوامع بشری.

علاوه بر مطالب گفته شده می توان روایتی از امام رضا (ع) را نیز به مباحث ذکر شده ضمیمه نمود که:

«اگر گوینده ای بگوید: پس چرا خداوند والیان امور را گمارده است و به اطاعت ایشان فرمان داده است؟ در جواب وی گفته می شود: به سبب های فراوان .... یکی از آنها اینست که: هیچ فرقه ای از فرقه ها و هیچ ملتی از ملتها را نمی یابیم که جز با داشتن سرپرست و رئیسی که به امر دین و دنیای ایشان رسیدگی کند، باقی مانده باشد و به زندگی ادامه داده باشد. پس در حکمت حکیم یعنی پروردگار متعال جایز نیست که خلق را از داشتن چیزی که ناگزیر باید داشته باشند و دوام و قوامشان جز به آن میسر نیست محروم سازد».[3]

بنابراین مضمون  روایت مندرج در متن سؤال نمی تواند نفی هر حکومتی در زمان غیبت و بالطبع نفی حکومت دینی و ولایت فقیه باشد. همچنین انحصار مضمون آن در ولایت سیاسی فقیه، هیچ قرینه و دلیلی ندارد.

سرانجام می توان گفت: مقصود از حدیث مورد بحث، بطلان حکومت هایی است که در مسیری غیر از مسیر اهل بیت(علیهم السلام) گام برمی دارند. به عبارت دیگر بطلان حکومت هایی که حکومت را حق اهل بیت(علیهم السلام) نمی دانند بلکه فرمانروایی و کشورداری را حق خود می دانند و روشن است که این چنین حاکمی قطعاً طاغوت می باشد و در برابر پروردگار عالم قرار می گیرد؛ لذا دیده می شود امام صادق (علیه السلام) شیعیان را از شرکت نمودن در قیام هایی که در آن زمان رخ می داده است منع فرموده اند و تنها یک گونه از آن قیام ها  مانند قیام زیدبن علی(ره) را که از اعتقادی صحیح و نیتی پاک، سرچشمه گرفته بوده است.را مجاز دانسته اند.[4]

منابع

ابن بابویه شیخ صدوق، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، تهران: کتابچى، 1376ش، چاپ ششم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، عیون أخبار الرضا علیه السلام، تهران: نشر جهان، 1378 ق، چاپ اول.

شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (تحقیق: صبحی صالح)، قم: هجرت، 1414 ق، چاپ اول.

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، چاپ جهارم.

 



[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 82.

[2]. الکافی، ج‏8، ص 295.

[3]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص 100-101.

[4].ر.ک: الکافی، ج‏8، ص 264؛ الأمالی( للصدوق)، ص 40.




موضوع مطلب : مهدویت, کامران, اویسی, کامران اویسی, حکومت, امام زمان, استاد, دکتر, حجت الاسلام, حدیث, حوزه, دانشگاه
پنج شنبه 95 خرداد 20 :: 5:0 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

  منظور از شناخت در حدیث ‹‹ هرشخصی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است چیست ؟

 

روایاتی در منابع شیعه و اهل تسنن وجود دارد[1] که مفاد آن، این است که هر کس امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ مانند: ْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ إِمَامٌ حَیٌّ یَعْرِفُهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً.[2] 

عیسى بن سرى ابن یسع، مى‏گوید که: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: کسى که بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ (زمان) جاهلیت مرده است؟ امام علیه السّلام فرمود: (آدمى) هنگامى که جانش بدینجا برسد- و با دست مبارک به سینه خود اشاره کردند- بیشترین نیاز به معرفت امام احساس مى‏شود. راوى مى‏گوید آنگاه حضرت به من فرمود: تو (از نظر اعتقادى) در مرحله خوبى هستى (میزان معرفت تو به ولایت خاندان، در حدّ خوبى است).[3]

حدیث مذکور نشان می دهد که داشتن اعتقاد خوب به ویژه در زمینه امام شناسی از اساس معرفت به امام هرزمان است.

روایت دیگری که معرفت نسبت به امامت و ولایت به امام هر زمان را تأیید می کند، حدیثی است که ابو عبیده حذاء نقل کرده است: وی گوید: ما در زمان امام باقر علیه السلام (براى تعیین جانشین او) مانند گله بى‏چوپان سرگردان بودیم، تا سالم بن ابى حفصه را (که بعداً زیدى مذهب شد و امام صادق علیه السلام او را لعن و تکفیر کرد) ملاقات کردیم، به من گفت: اى ابا عبیده! امام تو کیست؟ گفتم: ائمه من، آل محمد هستند گفت: هلاک شدى و مردم را هم هلاک کردى، مگر من و تو از امام باقر علیه السلام نشنیدیم که می فرمود «هر که بمیرد و بر او امامى نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است»؟ گفتم: چرا به جان خودم چنین است، سپس حدود سه روز گذشت که خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و خدا معرفت او را به من روزى کرد (او را به جانشینى پدرش شناختم) به حضرت عرض کردم: سالم به من چنین و چنان گفت. فرمود: اى ابا عبیده همانا کسى از ما (ائمه) نمیرد جز اینکه کسى را جانشین خود کند، که کردار و رفتارش مانند خود او باشد و به آنچه او دعوت می کرد، دعوت کند.[4]

بنابراین قدر متیقن از اخبار گفته شده، شناخت مقام امامت ائمه اطهار نسبت به مردم عادی است. یعنی بنا بر برخی روایات  اولاً بداند که نام و القاب امامان معصوم (ع) چیست[5] و ثانیاً کمترین حد معرفت به امام زمان آن است که امام، در همه درجات جز مقام نبوت، همسنگ ومساوی با پیامبر (ص) است.[6]

این در حالی است که اهل تسنن در این باره می­گویند: منظور از امام زمان، سلطان و زمامدار هر عصریست؛ چه ظالم باشد و چه عادل. این سخن اهل سنت را عقل تایید نمی­کند؛ چون شناختن سلطان ظالم، هیچ تاثیری در ایمان و اعتقاد مردم ندارد، چه برسد به اینکه فردی که نسبت به او معرفت پیدا نکند مرگش، به مرگ دوران جاهلیت باشد.عده­ای دیگر از اهل سنت می­گویند: منظور از امام زمان، در این حدیث، همان قرآن است. پاسخ این حرف ایشان هم این است که: قرآن برای تمام زمان­هاست و گذشت زمان، تغییری در آن پدید نمی­آورد تا هر قرآنی، امام زمان مردم زمان خود باشد. در ضمن اگر در این نظر، منظور از معرفت، شناختن کلمات و آیات قرآن باشد، در هر عصری، افراد زیادی از مسلمانان هستند که سواد خواندن و نوشتن ندارند، حال باید بگوییم آنان که نمی­توانند، بخوانند و بنویسند در هنگام مرگ به مرگ جاهلیت می­میرند؟!!و این حرفی است که عقل سلیم و وجدان بیدار آن را قبول نمی­کند.[7]

در نتیجه باید گفت: حدیث مورد سؤال،  این حدیث به خوبى گواهى مى‏دهد که در هر عصر و زمانى امام معصومى وجود دارد که باید او را شناخت، و عدم شناسائى او آنچنان زیانبار است که انسان را در سرحد دوران کفر و جاهلیّت قرار مى‏دهد.آیا منظور از امام و پیشوا در این حدیث همان کسانى است که در رأس حکومت‏ها قرار دارند، چنگیزها و هارون‏ها و زمانداران وابسته؟ بدون شک جواب این سؤال منفى است، چرا که زمامداران غالباً افرادى نادرست و ظالم و گاه وابسته به شرق و غرب، و عامل سیاست‏هاى بیگانه بوده و هستند، و مسلماً شناسایى آنها و پذیرش امامتشان انسان را به «دارالبوار» و جهنم مى‏فرستد. پس روشن مى‏شود که در هر عصر و زمانى امامى معصوم است که باید او را پیدا کرد و رهبرى او را پذیرا شد.[8] سرانجام  می توان گفت: معرفت امام این است که بر هر کس واجب است در دنیا امام خود را شناخته و اطاعت او را نماید و او را پیشواى خود بداند.[9]

 

منابع

بحرانى، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: مؤسسه بعثه، 1374 ش، چاپ اول.

برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم: دار الکتب الإسلامیة، 1371 ق، چاپ دوم.

بروجردى، محمد ابراهیم‏، تفسیر جامع‏، تهران: انتشارات صدر، 1366 ش‏، چاپ ششم‏.

حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1413 ق، چاپ اول.

صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1404 ق، چاپ دوم.

طباطبایى، محمد حسین‏، المیزان فى تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامى‏، 1417 ق‏، چاپ پنجم‏‏.

عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، تهران: المطبعة العلمیة، 1380 ق، چاپ اول.

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، چاپ چهارم.

مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، 1406 ق، چاپ دوم.

مصطفوى، جواد،  ترجمه أصول الکافی، تهران: کتاب فروشى علمیه اسلامیه، 1369 ش، چاپ اول.

مکارم شیرازى، ناصر، سلسله دروس فی العقائد الاسلامیه، قم: مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، 1385 ش، چاپ سوم.

 

 



[1]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏12، ص 253؛ المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏3، ص 381.

[2].قرب الإسناد، ص 351.

[3]. المحاسن، ج‏1، ص 92.

[4].بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص 259.

[5]. تفسیر العیاشی، ج‏1، ص 252؛ الکافی، ج‏2، ص 20-21.

[6]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص 582.

[7]. أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص 131.

[8]. ر.ک: سلسله دروس فی العقائد الاسلامیه، ص 254-255.

[9].ر.ک: تفسیر جامع، ج‏1، ص 99.




موضوع مطلب : مهدویت, امام مهدی, امام عصر, دوازده, کامران, اویسی, کامران اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام, شیعه, دانشگاه, حوزه, شبهه
پنج شنبه 95 خرداد 20 :: 4:58 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

یکی از شبهاتی که اخیراً در میان برخی از دانشجویان دیده می شود و گویا از شبهات بهائیانی است که می خواهند مستمسکی برای عقاید باطل خود پیدا کنند، قضیه دوازده مهدی پس از امام دوازدهم (علیه اسلام) است. این مستمسک، ناشی از وجود روایاتی است که در آنها به صراحت به آمدن دوازده مهدی پس از امام دوازدهم (علیه اسلام) اشاره دارد. به عنوان نمونه

و عن آبائه عن النبیّ صلّى اللّه علیه و آله قال: «قال- فی اللّیلة التی کانت فیها وفاته- لعلیّ علیه السّلام: یا أبا الحسن أحضر صحیفة و دواة، فاملى (فأملا) رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله وصیته حتّى انتهى هذا الموضع. فقال: یا علی إنه سیکون بعدى اثنا عشر إماما و من بعدهم اثنا عشر مهدیّا، فأنت یا على أول الاثنى عشر الإمام.

و ساق الحدیث إلى أن قال: و لیسلّمها الحسن إلى ابنه «م ح م د» المستحفظ من آل محمد صلّى اللّه علیهم. فذلک اثنا عشر إماما، ثمّ یکون من بعده اثنا عشر مهدیّا، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها إلى ابنه أول المهدیین‏ له ثلاثة أسامی اسم کاسمی و اسم أبى و هو عبد اللّه و أحمد و الاسم الثالث المهدی و هو أول المؤمنین».[1]

ترجمه: امام (علیه السلام) از پدرانش از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله)  در شبی که می خواست وفات نماید به علی (علیه السلام) فرمود: ای ابا الحسن! یک کاغذ و دوات حاضر کن. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وصیتش را املا فرمود تا اینجا انتها یافت. و حدیث ادامه داشت تا اینجا که فرمود: تا اینکه امام حسن عسکری (علیه السلام) امر امامت را به پسرش "م ح م د" کسی که از بین آل محمد (صلّى اللّه علیهم) وجودش حفظ گردیده است، بسپارد. پس آنها دوازده امام هستند؛ سپس بعد از او، دوازده مهدی هستند. هنگامی که موقع وفات امام دوازدهم (علیه السلام) رسید، او هدایت و مهدی بودن را به پسرش که اولین نفر از آن مهدی های دوازدگانه است، می سپارد؛ امام دوازدهم (علیه السلام) سه اسم دارد؛ اسمی همانند نام من و اسمی مثل نام پدرم  و آن عبدالله و احمد است و اسم سوم، مهدی است و او اولین ایمان آورندگان است.»

پاسخ ها و توجیه هایی نسبت به روایات نامبرده، گفته شده است مانند اینکه بعد از حضرت مهدى (علیه السلام) دولتى نیست؛ فقط در روایت ضعیفى هست که فرزندانش به جایش مى‏نشینند و در بیشتر روایات است که حضرت مهدى (ع) تا چهل روز پیش قیامت نمیرد، و آن موقعى است که هرج و مرج و نشانه‏هاى قیامت پیدا شود و اگر بر ما لازم بود که بامامت دوازده نفر بعد از آنها (که در روایات دیگرى وارد شده) اقرار کنیم باید حدیثهاى متواترى هم در این باره باشد که در برابر حدیثهاى معارض بتواند مقاومت کند و ملاحظه جمع بین آنها بشود. نیز ممکن است این مهدی های دوازده گانه خلیفه و نایبانی برای امام دوزادهم باشند البته بدون مقام امامت. توجیه های دیگری مانند اینکه مقصود رجعت دوباره ائمه (علیهم السلام) است نیز گفته شده است.[2]این احتمال نیز وجود دارد که منشا چنین روایاتی به زیدیه برگردد که می خواستند شاهدی برای افرادی که خود را مهدی می دانستند، داشته باشد و حتی احتمال دارد این نوع از روایات از ساخته های افرادی مانند وهب بن منبه و از اسرائیلیات باشد که روایاتی شبیه به آن را نقل کرده است.

 



[1] . نوادر الأخبار فی ما یتعلق بأصول الدین، ص 294.

[2]. ر.ک: الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، ص 397-404.




موضوع مطلب : مهدویت, امام زمان, امام مهدی, شیعه, دوازده, کامران, ویسی, کامران اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام, دانشگاه, حوزه, شبهات
<   <<   6   7   8   9   >