به یاد دوست آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
یکشنبه 89 آذر 28 :: 9:30 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
موضوع مطلب : خبر تقدیر سبحانی از اردوغان شنبه 89 آذر 27 :: 11:49 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
نظر اسلام در باره هیپنوتیزم چیست؟ این نوشته از سایت پرسشهای اعتقادی گرفته شده و صرفا جهت اطلاع است نه تایید آن در پاسخ به سؤال، ابتدا باید نگرشى اجمالى به ماهیت هیپنوتیزم نمود و سپس پاسخ سؤال شما را بدهیم. دانشمندان از دیرزمان دریافته بودند که سیاله مغناطیسى خاصى در انسان وجود دارد که با استفاده از تکنیکهاى خاصى، مىتواند به وسیله آن در افراد دیگر اثر بگذارد. در آغاز وجود چنین نیرویى در مشرق زمین کشف شده بود. کلدانىها، مصرىها و هندىها به آن پى برده بودند و براى درمان اعصاب و بىاشتهایى، از آن استفاده مىکردند. اما چندان شکل عمومى نداشت تا این که یک پزشک اتریشى به نام «مسمر» در اواخر قرن 18 میلادى (در سال 1775) آن را به عنوان یک کشف علمى مطرح ساخت و گفت: در وجود انسان نیروى سیال مخصوصى وجود دارد که مىتوان براى درمان بعضى از بیماران، از آن استفاده کرد. تا این که «پویسکور» یکى از شاگردان مسمر به روش استاد آشنا شد و براى درمان بیماران از این نیروى مرموز بدن خود استفاده مىکرد و به اصطلاح این امواج مغناطیسى مخصوص را به بدن بیمار روانه مىساخت. یک روز هنگامى که مشغول درمان یک روستایى بود، ناگهان با نهایت تعجب دید او به خواب فرو رفت. او از این جریان سخت متوحش و دستپاچه شد و خواست وى را بیدار کند، او را صدا زد برخیز برخیز، در این موقع با صحنه عجیبترى روبه رو شد. بیمار در حالى که هنوز در خواب بود از جا برخاست و شروع به راه رفتن کرد او با تعجب و وحشت گفت: بایست بیمار ایستاد، کمکم فهمید که بیمار درحالى شبیه به خواب فرورفته که با خوابهاى معمولى بسیار فرق دارد. او در این حال صداى خواب کننده را مىشنود و هر چه به او دستور داده شود انجام مىدهد بالاخره هر طور بود، او را بیدار و به حال عادى برگرداند و به این ترتیب موضوع خواب مغناطیسى لااقل درآن محیط کشف شد و معلوم گردید که از طریق مانیتیسم (سیاله مغناطیسى) مىتوان به هیپنوتیزم (خواب مغناطیسى) دست یافت. با ادامه تحقیقات در این زمینه، آشکار شد که نگاههاى طولانى به یک نقطه نیمه روشن، توام با تلقینهاى پىدرپى، به ضمیمه استفاده از سیاله مزبور، براى خواب کردن افرادى که آمادگى دارند کافى است وبا این سه عامل مىتوان افراد را به خواب مغناطیسى فرو برد. مسأله مهم این جا بود که «عامل» (خواب وارهگر) مىتوانست جانشین اراده و تصمیم «معمول»، (سوژه خواب رونده) گردد، و معمول به تمام معنا تسلیم اراده او شود و هر دستورى به او بدهد بدون چون و چرا انجام دهد. به عبارت دیگر هیپنوتیزم نوعى تحت کنترل قرار گرفتن فردى ضعیف (سوژه) توسط «قدرت ذهنى» فردى قوى به لحاظ تمرکز ذهنى (نه حرکات و تلفیقات ظاهرى هیپنوتیزور) قلمداد شده است. (ر. ک: حساسیت به هیپنوتیزم، هیلگارد). آن چه در این جا مورد نظر مىباشد، این است که تأثیرات خواب وارهگر (هیپنوتیزور) بر سوژه اعم از آن که ناشى از حرکات، تلقینات، تکنیکهاى ایدئوموتودیک، ریلاکسیک و... باشد و یا ناشى از قوت روح و ذهن که از طریق ریاضت و تمرین حاصل شده است، در هر صورت چگونه تأثیرى است؟ آیا صرفا ایجاد یک سرى تصورات و خیالات و تلقینات غیر واقعى است و یا آن که آنچه را که سوژه ادراک مىکند یا بدون ادراک بر زبان مىآورد و ظاهر مىسازد، واقعیتى تردید ناپذیر است؟ این مسأله هنوز جاى بحث بسیار دارد، ولى آنچه در حال حاضر مىتوان گفت آن است که: اولاً، حرکاتى که از معمول سر مىزند وسخنانى که برزبان مىراند، چیزى جز تلقینات عامل نیست مثلاً اگر به یک زبان خارجى که قبلا آشنایى نداشته تکلم مىکند، یا اعلام مىدارد در فلان منطقه هستم، یا راه مىرود و. همه القائات خواب وارهگر است و از حقیقت بهرهاى ندارد. البته این القائات تنها با حرکات و اشارات نمایشى نیست بلکه از طریق ذهن عامل صورت مىگیرد. بنابراین اگر هیپنوتیزور آن دسته از لغات خارجى را که سوژه تکلم مىکند، نداشته باشد، چنین حرکتى صورت نخواهد پذیرفت. ثانیاً، در بعضى از موارد- نه به آن داغى که برخى طرح مىکنند- از این شیوه براى درمان برخى از بیماران مىتوان استفاده کرد، و حتى در بعضى از موارد از آن به جاى داروى بیهوشى نیز استفاده نمود که این تأثیر چیزى جز آثار تلقین نیست. برخى بین مسأله هیپنوتیزم و تجرید روح خلط نموده و آن دو را نیز مشابه یکدیگر فرض کردهاند. درحالى که بین آن دو تفاوت بسیار است و تفصیل آن در این مختصر نمىگنجد ولى امروزه برخى با استفاده از تکنیکهاى پیشرفتهتر هیپنوتیزم، ادعای تجرید روح نموده و کالاى خود را به این نام قالب مىکنند. در مورد ریاضت که بخشی از پرسش شما اشت توجه شما را به مطالب ذیل جلب می کنیم: ریاضت در لغت چند معنا دارد: 1. تحمل رنج و تعب براى تهذیب نفس و تربیت خود یا دیگرى، 2. تمرین و ممارست، 3. کوشش و سعى، 4. گوشه نشینى توأم با عبادت و کفّ نفسفرهنگ معین.. و در اصطلاح؛ یعنى، تحمل رنج و مشقت و خود را از نظر جسمانى در محدودیت قرار دادن و در قبال آن به یک توانمندىهاى روحى رسیدن. انواع ریاضت: از منظرى کلى، ریاضت را به دو نوع مىتوان تقسیم کرد: 1. ریاضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزههاى دینى. 2. ریاضت در قالب آموزههاى دینى و براساس معیارهاى شرعى. فرقهاى این دو عبارت است از: یکم. ریاضت به معناى مطلق؛ یعنى، اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقت بیندازد تا مهارتها و توانمندى هایى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از اینکه آیا چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح است یا نه؛ از اینرو مرتاضانى که بدون در نظر گرفتن شریعت الهى، ریاضت مىکشند براى رسیدن به هدف خود، هر عملى را انجام مىدهند؛ ولو این که از نظر شرعى کار حرامى باشد یا حتى با کرامت انسانى سازگار نباشد؛ زیرا او بر این باور است که فلان عمل، موجب تقویت روح یا اراده او مىشود. حال آنکه در ریاضتهاى دینى (مانند روزه) هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمىشود و هر قدرت و نیرویى براى او مطلوب نیست. براساس احکام الهى روزه مىگیرد، زیرا اعمال و احکامى که دین وضع نموده و انسانها را موظّف به انجام دادن آن کرده، بدین جهت است که انسان را در حوزه عبودیت خدا، قرار دهد و او به مقام قرب الهى برسد. پس نتیجه واثر ریاضتهاى شرعى، با غیر شرعى کاملا با هم متفاوت است. دوم. فرق دیگر ریاضت دینى با ریاضت غیر دینى این است که دین به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگرى را نمىدهد و همواره اعمالى که انسان انجام مىدهد باید یک فایده عقلایى داشته باشد. به عنوان مثال روزه یک عمل واجبى است که افراد مکلف - که داراى شرایط تکلیف هستند باید روزه بگیرند. اما همین روزه اگر در جایى موجب آسیب شدید جسمانى شود یا موجب بیمارى یا تشدید بیمارى گردد، حکم آن لغو مىشود و چنین فردى نباید روزه بگیرد. در حالى که یک مرتاض ممکن است عملى را انجام دهد؛ صرفا به جهت این که دادن انجام آن موجب تقویت اراده مىشود و کارى ندارد به اینکه این عمل ممکن است براى او ضرر داشته باشد. به عبارت دیگر بر اساس قاعده کلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام»(1)؛ ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن قرار داده نشده است و نیز بر اساس قاعده (لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها)؛( 2)خداوند هیچ کس را بیش از توانایىاش تکلیف بار نمىکند. این قواعد و اصول را یک مرتاض نه تنها مد نظر ندارد؛ بلکه ممکن است برخلاف آن عمل کند؛ صرفا به این جهت که مىخواهد با ریاضت کشیدن، بعدى از ابعاد روحى و روانى خودش را تقویت کند. از همین روى بسیارى از احکام اولیه در مورد بسیارى از افراد ممکن است تغییر کند یا آن تکلیف اولیه از دوش آنان برداشته شود؛ مثلا اگر کسى بیمار است و روزه گرفتن براى او ضرر دارد یا درمان او را به تأخیر مىاندازد و نیز افرادى که مسافر هستند، نباید روزه بگیرند. سوّم. فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفى است که مرتاض دنبال کند. مرتاض با چه انگیزه و هدفى جسم خود را به مشقت مىاندازد؟ اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست؟ ممکن است بگوید: براى تقویت روح یا به جهت تقویت اراده یا به دلیل اینکه بتوانم توانایى به دست آورم. اما اولین شرط روزه این است که روزه دار باید نیت و قصد «قربت» کند: «انما الاعمال بالنیات». (3) البته روزهدار نیز ممکن است انگیزهاش دستیابى به بهشت و نعمتهاى بهشتى باشد؛ اما قصد قربة الى الله دارد او مىخواهد در قالب عبودیت، رضایت خدا را به دست آورد و به دنبال آن از نعمتهاى مادى و معنوى او نیز بهره بگیرد. پس در ریاضتهاى الهى قصد و انگیزه انسانها الهى است؛ ولى مرتاضان معلوم نیست چنین هدفى را دنبال کنند. چهارم. یکى دیگر از فرق هایى که بین ریاضتهاى غیر دینى و ریاضتهاى دینى وجود دارد، به کارگیرى محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن - که در قالب عمل به احکام الهى از جمله روزه گرفتن به کمالاتى دست مىیابد - هرگز حاضر نیست از این کمالى که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام آن را به کار گیرد؛ ولى یک مرتاض ممکن است در اثر ریاضت؛ توانمندى هایى به دست آورد و در راه غیر صحیح و غیر مشروع از آن استفاده کند. موضوع مطلب : هیپنوتیزم, احکام, تاریخچه دوشنبه 89 آذر 8 :: 2:32 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
این هم یک دومین جدید برای وبسایت است. اگر خواستید از این آدرس هم می توانید وارد شوید موضوع مطلب : اطلاعیه4 دوشنبه 89 آذر 8 :: 12:7 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
مقاله زیر را از یکی از سایتها گرفتم که لینک آ ن در پایین زده شده است. در مورد مکتب تفکیک است اگر نقدی دارید برستید
می توان تقریبا قاطعانه گفت که در تفکر کلامی امامیه، پس از دوران شیخ أحمد أحسایی و شیخی گری، منظومه کلامی و اعتقادی نوینی جز آنچه از سوی میرزا مهدی اصفهانی در حدود بیش از نیم قرن پیش ارائه شده، شناسایی نشده است. فقیهان و اصولیان در مسائل کلامی و اعتقادی بیشتر مشرب عمومی امامیه را داشته اند و عمدتا نهج کلامی متأخر امامیه را با آموزه هایی از شیوه حدیثی درآمیخته اند. گروهی هم اهل فلسفه بوده اند و عمدتا در نظام فکری آخوند ملاصدرا به حکمت متعالیه باور داشته اند. شماری نیز گرایش عرفانی از نوع مکتب نظری ابن عربی داشته اند و البته آن را با مایه های شیعی همانند کاری که سید حیدر آملی انجام داده است، آمیخته اند. در دوره های اخیر علاقمندی به گرایش اخباری و حدیثی از نوع معتدل آن، آنطور که نزد مرحوم علامه محمد باقر مجلسی دیده می شود، در میان طبقاتی از عالمان شیعی قابل شناسایی است. البته پاره ای از فقیهان و عالمان کم وبیش مستقل از جریانهای نام برده را نیز می شناسیم که گاهی نیز آرای شاذی را مطرح می کرده اند؛ همانند شیخ هادی طهرانی و یا تنی چند از عالمان سنت شکن عصر مشروطه و کمی قبل و بعد از آن و تا دوران معاصر. اما اگر بخواهیم نمونه ای گسست نسبت به اندیشه سنتی و کلاسیک امامیه را در ادوار اخیر به طور شاخص مطرح کنیم، چنانکه گفتم تنها باید از دو طریقه شیخی و طریقه مکتب تفکیک (مکتب معارف میرزا مهدی اصفهانی) نام ببریم. آنچه در این باره می گویم البته برداشتی است که از تاریخ اندیشه کلامی امامیه دارم و تنها از بعد تحلیل تاریخی، آن را ارائه می دهم. از جهاتی ظهور اندیشه میرزا مهدی اصفهانی و مکتبش با مقدمات ظهور اندیشه شیخ احسایی نزدیکیهایی دارد و این امر به زمینه های اجتماعی، سیاسی و مذهبی در تشیع امامی بازمی گردد. شیخ أحسایی به واقع در میان امامیه یک پدیده خاص و ویژه است و طریقه شیخیه و اندیشه "رکن رابع" و عقیده آنان درباره منابع دینی و جایگاه امام از لحاظ تشریعی و نیز از نقطه نظر وجودی و کوسمولوژیک و آخرت شناسی همگی نیازمند بررسی همه جانبه از نقطه نظر تاریخ اندیشه سیاسی امامیه است. تفسیر تکوینی از وجود و حضور امام و در این زمینه بهره وری از ادبیات شیعی غالیانه و تفسیرهای فلسفی و عرفانی از احادیث و تأثیر پذیری از جریانات مختلف فکری از شاخصه های اندیشه شیخی گری است. از دیگر سو منظر اخباری گرایانه شیخیه و تکیه غیر منضبط بر احادیث و عدم اقبال به دقتهای رجالی و نقد احادیث زمینه لازم را برای نوعی گرایش شیعی غیر فقهی و بیشتر عقیده محور به آنان بخشیده است. جریان مکتب تفکیک هم از بسیاری از همین جهات اندیشه ای همانند شیخیان دارند؛ گرچه در برخی نوشته های آنان نقد تندی نسبت به شیخ احسایی دیده می شود که اتفاقا همین امر نشان دهنده حساسیت آنان به تقارب افکارشان با شیخیه است.
عنوان مکتب تفکیک عنوانی است متأخر و برساخته ای است از استاد محمد رضا حکیمی که از شاگردان مرحوم شیخ مجتبی قزوینی است که خود از شاگردان مبرز میرزا مهدی اصفهانی بوده است. میرزا مهدی اصفهانی از عالمان ساکن مشهد بود که مدتی در نجف محضر میرزای نایینی را در فقه و اصول درک کرد. ما از زندگی او اطلاع زیادی نداریم، آنچه در این زمینه کارساز است، مراجعه به نوشته های شاگردان اوست که بعضا شرحی از احوال علمی و معنوی وی را گزارش کرده اند. از جمله در کتاب مستدرک سفینة البحار نمازی شاهرودی شرحی از احوال ایشان درج شده است. عنوان مکتب تفکیک بنابراین به خود میرزا و شاگردانش مربوط نمی شود و چندان هم این عنوان خاصه با تفسیری که آقای حکیمی ارائه می دهد، با تعالیم مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و دست کم شماری از شاگردانش سازگاری ندارد. روشن است که آقای حکیمی قصد بازسازی تعالیم میرزای اصفهانی را در شکلی منظومه وار و متناسب با مباحث تاریخی مرتبط داشته اند. شاید هم ایشان تعبیری از استادش شیخ مجتبی قزوینی در این باره داشته است. به هر حال شاگردان میرزای اصفهانی ترجیح می دهند که از تعالیم استاد خود به "معارف" یاد کنند. مراد از معارف هم تعالیم برگرفته شده و منتسب به اهل بیت است. ما از منابع فکری میرزا مهدی اطلاعی زیادی نداریم؛ روشن است که اهل مطالعه فلسفه و به ویژه عرفان بوده و تا اندازه ای با این علوم، شاید در نجف آشنا شده بوده است (گفته می شود که محضر سید احمد کربلایی، عارف برجسته ونامدار را درک کرده بوده است؛ بنابراین با یکی از مهمترین حلقه های اندیشه عرفانی متأخر شیعه آشنا بوده است؛ گرچه بعدا از آن افکار روی برمی گرداند)؛ اما از مطالعه ابعاد مختلف اندیشه اعنقادی او می توان به پاره ای تأثیر پذیری های روشن از سنتهای فکری و کلامی اسلامی اشاره کرد؛ با این وصف برخی از هواداران مکتب تفکیک چندان تمایلی به قبول تأثیر پذیری های فکری تاریخی ندارند. در شماری از منابع مکتوب منسوب به مکتب تفکیک و نیز برخی منابع شفاهی، گفته می شود که میرزا علوم خود را منتسب به "صاحب علم جمعی" می دانسته است که مقصود از وی کاملا روشن نیست و ظاهرا در این مورد اطلاع رسانی دقیقی توصیه نمی شود. اما به هر حال در همین رابطه از مرحوم سید جمال الدین گلپایگانی، فقیه و عارف نجف به عنوان استاد او در معارف یاد می شود. در همین دست منابع، مطالبی در رابطه با صاحب علم جمعی و ارتباط او با امام غائب (عج) مطرح می شود که به روشنی این ادعا را در بردارد که معارف، برگرفته از تعالیم شخصی امام غائب است. در پاره ای دیگر از منابع، ارتباط مستقیم به خود میرزای اصفهانی نسبت داده می شود و عبارتی هم در این ارتباط به امام غائب منتسب می گردد که بن مایه تفکر میرزا را تشکیل می دهد (عبارت: طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لإنکارنا)؛ در این روایت میرزا مهدی اصفهانی از سوی امام به این منبع هدایت می شود. البته در کتابهایی که از میرزا مهدی در اختیار است و شماری از آنها در کتابخانه آستان قدس محفوظ است و شماری هم به چاپ رسیده است، ادعای ویژه ای و یا طریقه غیر متعارفی در نحوه استدلال و ارائه ادله دیده نمی شود و البته استناد به آیات قرآن و احادیث، به طور غالب در آنها مشهود است. در مورد کتابهای او و اینکه آیا تا چه اندازه نماینده درست افکار آن مرحوم است، در میان اهالی "معارف" ظاهرا اختلاف نظری دیده می شود. آن طور که نویسنده این سطور شنیده است، گویا برخی از شاگردان میرزای اصفهانی، در صحت انتساب تعددی از این کتابها، دست کم در شکل چاپ شده برخی از آنها تردید می کرده اند و برخی نیز آنها را نوشته های مهمی در مقایسه با بخش غیر منتشر شده افکار معارفی قلمداد نمی کنند. به هر حال اصحاب معارف، همانند بسیاری از اصحاب تعالیم باطنی و معنوی به حفظ اسرار اعتقادی و ضرورت تقیه و عدم افشای افکار خود معتقدند. البته ریشه این اعتقاد به تعالیم اولیه شیعیان و اندیشه های باطنی و تأویلی شماری از فرق شیعی باز می گردد. همین امر موجب شده است که دست کم پاره ای از شاگردان این مکتب، از انتشار تعالیم خود به صورت مکتوب خودداری کنند و به نشر آنها به صورت تعلیمی و همراه با حفظ آداب تعلیم و تعلم آن که به آن نیز به طور ویژه اعتنا می ورزند، مبادرت نمایند. اما به هر حال هم اکنون چند کتاب و رساله از میزا مهدی اصفهانی در اختیار است که مضمون پاره ای از آنها اصولی است و پاره ای به مباحث اصول دین و مباحث قرآنی پرداخته است. از مشهورترین این کتابها رساله نسبتا کوتاه ابواب الهدی است که در آن می توان قسمتی از اندیشه های میرزا مهدی را ملاحظه کرد. تقریراتی هم از درسهای وی وسیله تنی چند از شاگردان او تدوین شده که قسمتی از آنها در کتابخانه آستان قدس نگهداری می شود. به هر حال میرزا مهدی به دلیل جایگاه علمی و نیز موقعیتش به عنوان استاد برجسته حوزه مشهد و نیز عنایتش به مسائل اخلاق و تفسیر قرآن، مورد توجه طلاب و فضلای مشهد قرار گرفت و تقریبا بیشتر عالمان نسل معاصر و نسل بعدی از محضر او استفاده کردند و همین امر حوزه علمیه مشهد را تاکنون تحت تأثیر عمیق وی قرار داده است، به نحوی که سیطره بلامنازعی تاکنون دارد. در میان شاگردانش، شماری تاکنون هنوز در قید حیاتند و به تعالیم او و یا نهج کلی وی پایبندند. تحول عظیمی که توسط وی در حوزه مشهد فراهم آمد، عنایت ویژه به حدیث و تعالیم امامان بود و این امر در ابعاد اجتماعی و سیاسی نیز تأثیر خود را در پی داشت. درست روشن نیست چرا تعالیم قرآنی و معارفی میرزا مهدی با نقد فلسفه اسلامی و عرفان پیوند خورده است. زمینه های اجتماعی و تاریخی توجه او به فلسفه و عرفان و نقد این دو نظام فکری در اسلام چه بوده است. اما به هر حال در میان شاگردان او، شاید بتوان توجه به نقد فلسفه و عرفان را در یک سیر فزاینده تحلیل کرد. پاره ای از آنها بیشتر به جنبه های ایجابی مکتب میرزا مهدی و پاره ای جنبه های سلبی آن نسبت به فلسفه و عرفان را برجسته کرده اند. گرچه تا دو دهه پیش، کتابهای کمی از میرزا و شاگردانش در اختیار بود و این کتابها تنها به پاره ای از نوشتجات مرحومین شیخ مجتبی قزوینی و میرزا جواد تهرانی و مانند آن محدود می شد، اما در سالهای اخیر نوشتجات زیادی از میرزا و تنی از مهمترین شاگردان او به چاپ رسیده و یا دست کم در اختیار است. بی تردید برای شناخت مبانی مکتب میرزا مهدی باید به تمامی این متون مراحعه کرد. از این میان، درسهای موسوم به "درسهای معارف" که توسط شیخ محمود حلبی، از شاگردان مبرز میرزا مهدی القاء شد و صورت مکتوب یافت و در نسلی از تحصیلکردگان مدارس و دانشگاهها و در میان تحصیلکردگان رشته های فنی و پزشکی و علوم انسانی مورد تدریس و تدرس قرار گرفت، به شیوه منظمتری مبانی فکری آنان را توضیح می دهد. شاگردان شیخ محمود حلبی خود در دوره های مختلفی از محضر استاد خود درسهای موسوم به معارف در نقد فلسفه و عرفان و تبیین مبانی "مکتب اهل بیت" (آنطور که ادعا می شود) را دریافت کرده اند و خود تا آنجا که نویسنده این سطور می داند، در تهذیب و غنا بخشیدن به آن و ارائه آن در قالبهای متفاوت و با منظورهای گوناگون و شاید به تعبیری مخاطب پسندتر تلاش و کوشش داشته اند. البته شیخ محمود حلبی علاوه بر این گفتارها، نوشتجاتی در تقریر درسهای استادش و نیز پاره ای کتابها و نوشتجات درباره مسائل اعتقادی دارد که مقداری از آنها در کتابخانه آستان قدس نگهداری می شود. گرچه نقد فلسفه و عرفان و به تعبیر اصحاب معارف، نقد علوم بشری در کانون توجه میرزا مهدی و شاگردانش بوده است، اما باید گفت که دست کم شماری از اصحاب معارف و مکتب تفکیک چنین ادعا می کنند که منظومه ای از معارف را بر اساس مبانی و منابع خاص و تعریف شده ای ارائه می دهند که برخاسته از "علوم آل محمد" و متکی بر علوم الهی و غیر بشری است و اساسا معتقدند که تنها راه شناخت خداوند و معارف الهی از این طریق امکان پذیر است. بنابراین با وجود انتقادی که به فلسفه و عرفان ابراز می کنند، اما کانون بحثهای آنان ارائه تفسیری "خالص" از قرآن است که بنابر تفسیر آنان، راه دریافت آن تنها با تعلیم و تربیت الهی و متکی بر شیوه خاص تعلیم شده از سوی امامان امکان پذیر است و بنابراین هرگونه اعمال فکر و نظری را خارج از این دایره، تلاشی برای دخالت دادن علوم بشری و حتی برتر از آن دخالت دادن فکر و ذهن آدمی (خرد بشری) در تلقی معارف الهی می دانند و از اینرو شرط اصلی را در درک این معارف در تهی شدن انسان از تعلق خاطر به فکر و معرفت بشری و منابع انسانی معرفت می دانند. بنابراین نقد و نقض فلسفه و علم کلام و عرفان و تصوف تنها مقدمه ای برای دست یافتن به منابع درست و "خالص" معرفت الهی و دوری از خطای بشری است و شرط لازم دستیابی به تعلیم "نور عقل" و "معارف" است. در این باره باز سخن خواهیم گفت...
موضوع مطلب : مکتب تفکیک, شاگرد نخودکی, میرزا مهدی اصفهانی, میرزا مهدی صفهانی یکشنبه 89 آذر 7 :: 11:37 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
فیلمی از نحوه برخورد شهید آیت الله صدر بزرگ در مقابل یک بعثی عراقی ببینید چه ابهتی داشته اند. خدا رحمتشان کند البته عکس زیرلحظاتی پس از شهادتشان است .
کلیپی در مورد شهید محمد باقر صدر http://ifile.it/x53uhsr/%C3%98%C2%A7%C3%99%C2%84%C3%98%C2%B4%C3%99%C2%87%C3%99%C2%8A
برای دانلود کردن روی لینک کلیک کرده سپس request download tiket را زده سپس دانلود کنید زندگینامه شهید محمدباقرصدر را در ادامه مطالب ببینید
یکشنبه 89 آذر 7 :: 11:9 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
مباهله
پدیدآورنده: سید مهدی شجاعی موضوع مطلب : مباهله یکشنبه 89 آذر 7 :: 10:36 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
روحانی روشندل: 16 ساعت مطالعه دارم ، 3 ساعت خواب!
اشاره؛ چند هفته پیش برای مصاحبه مطبوعاتی به یکی از مدارس علمیه یا همان مجتمع آموزشی وابسته به جامعة المصطفی العالمیه رفته بودم.
موضوع مطلب : زندگینامه, زندگی نامه صدر یکشنبه 89 آذر 7 :: 10:15 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
برخی از اهل سنت حتی فقها و امامان مذاهبشان فتاوی مخالف با تلقی های وهابیت دارند نمونه هایی می آوریم:
.فتوای ابن حنبل:ابن جماعه شافعی می گوید:عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش این روایت را نقل کرده است:از پدرم درباره مردی که منبر رسول خدا را مس می کرد و تبرک می جست و منبر شریف را می بوسید و همین اعمال را روی قبر پیامبر برای ثواب انجام می داد پرسیدم؟در جواب گفت اشکالی ندارد.(وفاءالوفاءج? ص ????) ?.از ابن العلا نقل شده است که از امام احمد درباره بوسیدن قبر و منبر پیامبر پرسید؟در جواب گفت:اشکالی ندارد. ابن العلا می گوید:این سخن را به ابن تیمیه نشان دادم او از این گفتار احمد تعجب نمود و گفت از احمد تعجب می کنم او نزد من با عظمت است.آیا این کلام اوست.وفا الوفا ج ? ص ???? سوال:چرا ابن تیمیه احمد بن حنبل را متهم به شرک و کفر و بدعت نکرد؟؟؟؟ ?.فتوای رملی شافعی:اگر به قبر نبی یا ولی یا عالمی دست بکشد یا ببوسد آن هم به قصد تبرک اشکال ندارد.(این سخن را شبراملی از شیخ ابی ضیا در حاشیه المواهب اللدنیه نقل نمود وکنزالمطالب نیز در ج ?? ص ???) ?.وی می گوید:بوسیدن تابوتی که روی قبر قرار دارد و نیز مسح کردن آن مکروه است.بوسیدن سردرهای ورودی قبر اولیا آن هم برای زیارت کراهت دارد بلکه اگر قصد تبرک باشد اشکالی ندارد و مکروه نیست.پدرم به همین مطلب فتوا داد....فقها به این امر تصریح کرده اند:اگر از مس حجرالاسود عاجز است با عصا به سنگ اشاره کند و آن قسمت از عصا را که به حجر اشاره کرده ببوسد. ?.فتوای محب الدین طبری شافعی:بوسیدن قبر و مس آن جایز است و عمل عالمان و صالحان بر همین منوال بود.(اسنی المطالب ج? ص ???- وفاءالوفا ج? ص ????) ?.فتوای شهاب الدین خفاجی حنفی :او در شرحش بر شفا - آنجا که عبارت مس و بوسیدن و چسباندن سینه به قبر مکروه است - می گوید:این کراهت اجماعی نیست و به همین دلیل احمد و طبری گفتند :بوسیدن و چسبیدن به قبر اشکالی ندارد.(شرح الشفا ج? ص ??? - وفالاوفا ج? ص ????- الغدیر ج? ص ???) ?.ابن ابی صیف یمانی (یکی از علمای شافعی مکه)می گوید:بوسیدن قرآن و کتاب های حدیث و قبور صالحان جایز است.(الغدیر ج? ص ???) ?.فتوای زرقانی مالکی :بوسیدن قبر شریف کراهت دارد مگر به قصد تبرک که کراهت ندارد.(شرح المواهب ج? ص ???) ?.عزامی شافعی در مورد این گفتار ابن تیمیه - که هر کسی قبور صالحان را طواف کند یا آن را لمس کند بزرگ ترین گناه را مرتکب شده است- می گوید:او سخنی نامعلوم آورده است .یک بار می گوید:کسی که آن عمل را مرتکب شود گناهی بزرگ انجام داده است و یک بار دیگر در مثل این مسائل می گوید:شرک ورزیده است.در حالی که برخی از علما وفقهای برجسته چندین قرن قبل از این که او متولد شود این بحث ها را مطرح و احکامش را مشخص کرده اند.سخنان اسن شخص مخالف گفتار علما است... برای مشخص شدن علامت سوالها به لینک زیر مراجعه نمایید http://salaf.blogfa.com/post-507.aspx موضوع مطلب : شبهات بر شیعه و پاسخ ها, شیعه و اهل سنت, نقد وهابیت یکشنبه 89 آذر 7 :: 3:10 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
غلامى را نزد عمر آوردند، غلام ، مولاى خود را کشته بود، عمر دستور داد او را بکشند. امیرالمومنین علیه السلام از قضیه خبردار گردیده غلام را به حضور طلبید و به او فرمود: آیا مولایت را کشته اى ؟ را مرتکب شود، پس از مردن سه روز بیشتر در قبر نمى ماند و زمین او را به قوم لوط که به عذاب الهى هلاک شدند مى رساند، و در روز قیامت با آنان محشور مى گردد .
(مناقب ، ج 1، ص 495) موضوع مطلب : حدیث یکشنبه 89 آذر 7 :: 6:56 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
فرضیه عرفی بودن محض قرآن مدتی است که یکی از اساتید دانشگاه قم فرضیه ی عرفی بودن زبان قرآن را ارائه داده است. یعنی قرآن برای عرب عصر نزول نازل شده نه برای همه چون آنها مخاطب خدا بوده اند. همه قرآن را آنها می فهمیدند و نیازی به پیامبر نبوده تا برای آنها تبیین کند و خدا حکیم است و نمی حواهد انها را گیج کند پس همه چیز را می فهمیدند.اگر ما هم می خواهیم بفهمیم قران را باید عرب عصرنزول شویم و... این فرضیه که به ادعای ایشان نظریه است دارای اشکالاتی است از قبیل تعارض با روایات. که شاید بعدها نقدش را بنویسیم. این فرضیه ها از نظرات مستشرقین گرفته شده است و چیز تازه ای نیست. برای اطلاع بیشتر میتوانید به وبلاگ ایشان مراجعه کنید اما به شرطی که به راحتی نظر رانپذیرید زیرا تالی فاسدهایی دارد و نقدهای زیادی دارد. پس با دید نقادانه بروید نه متعصبانه و نه کورکورانه.پس ای اساتید حوزه ودانشگه ای دانشجویان وطلاب وای متدینین ای محبین قرآن از ساحت قرآن دفاع نمایید و نقدهای خود در مورد این فرضیه را برای ما ارسال دارید. آدرس: http://www.nekoonam.parsiblog.com موضوع مطلب : اطلاعیه1, اطلاعیه, اطلاعیه2 پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
|||||||