حجت الاسلام و المسلمین دکتر اویسی در دهه سوم به ایراد سخن پرداختند. ایشان محور بحث خود را شرح فرازهایی از دعای پرفیض ابوحمزه ثمالی قرار داد.

امام زین العابدین در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی می فرماید: «وَ اَلْحِقْنی بِاَوْلِیآئِکَ الصّالِحینَ؛  و ملحقم کن به دوستان شایسته‌ات»

منظورازاولباء صالح چه کسانی هستند؟  در ادامه دعا جواب سوال داده می شود که «وَاَ لْحِقْنی بِاَوْلِیآئِکَ الصّالِحینَ مُحَمَّد وَ الِهِ؛ و ملحقم کن به دوستان شایسته‌ات محمد و آلش».

در زیارت حضرت ابوالفضل ( ع) وارد شده است: اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ

چگونه می‌شود به صالحین ملحق شد؟ اکسیر اعظمی که می تواند این زنجیر را بین ما و پیمغبر و آلش متصل کند«محبت» است.

در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ‏ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُم؛ هر که خدا را بخواهد، از شما آغاز می ‌کند و هر که بخواهد با حقیقت توحید آشنا شود،از شما می‌پذیرد و هر که بخواهد رو به خدا کند، رو به شما می ‌آورد و خلاصه، شناسایی خدا متوقّف بر شناسایی شما و راه تقرّب به خدا، تقرّب به شماست».

دشمنی با اهل بیت موجب شقاوت است.

خدا در ابتدای سوره معارج می‌فرماید: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ؛ سائلی از عذاب قیامت که وقوعش حتمی است (از پیامبر اکرم(ص)) سوال پرسید».

در شان نزول آیه آمده است: نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و عرض کرد: تو به ما دستور دادی شهادت به یگانگی خدا و این که تو فرستاده او هستی دهیم، ما هم شهادت دادیم. سپس دستور به جهاد، حج، روزه، نماز و زکات را دادی، ما همه این ها را نیز پذیرفتیم، ولی به اینها راضی نشدی تا این که این جوان (حضرت علی بن ابیطالب (ع)) را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاه» آیا این سخنی از ناحیه خودت است یا از سوی خدا است؟!پیامبر اکرم (ص) فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از ناحیه خداوند است. نعمان روی برگرداند در حالی که می گفت: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر من بباران! این جا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت.

نشانه‌های محبت اهل بیت(ع)

1-همراهی محبت با عمل صالح

امام علی(ع) می فرماید: «من احبنا فلیعمل بعملنا و لیتجلبب الورع هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند و لباس پرهیزگاری را جامه و پوشش خود قرار دهد». (بحارالانوار، ج 1، ص 92.(

ورع چیست؟

الورع هو الکفّ‏ عن‏ المحرّمات‏ و الأغراض الدّنیاویّه و زهراتها و شبهاتها و عن الطمع و الحرص و منشؤه العلم بحقاره الدّنیا و ما فیها و جلاله قدر الآخره و الجنّه و نعیمها و إطاله الفکر فی أحوال المبدأ و المعاد. (شرح الکافی؛ الأصول و الروضه (للمولى صالح المازندرانی)، ج‏2، ص86)

امیرمومنان (ع) در توصیف شیعیان می‌فرماید: شیعیان ما کسانی هستند که در راه ولایت ما، به هم بذل و بخشش می کنند و به همدیگر، در دوستی ما، محبت می کنند و در راه زنده نگهداشتن راه و روش ما، به زیارت یکدیگر می روند. آنان، اگر خشمناک شوند، به ظلم در نمی‌غلطند و اگر خشنود باشند، اسراف و زیاده روی نمی‌کنند. مایه برکت همسایگان و موجب سلامتی و آسایش افراد مرتبط با آنان هستند. (کافی، ج2، ص237)

2- دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان اهل بیت (ع)

امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره می‌فرماید: «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ غَیْرِکُمْ (عَدُوِّکُمْ) آمَنْتُ بِکُمْ وَ تَوَلَّیْتُ آخِرَکُمْ بِمَا تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَکُمْ‏؛ پس من همه هنگام با شما بوده و خواهم بود نه با دشمنان شما، به شما ایمان دارم و به آن دلیل که اول شما را دوست مى‏دارم به همان دلیل آخر شما را دوست مى‏دارم».

روایتی از حکم ابن عتیبه در محضر امام محمد باقر (ع):

حکم بن عتیبه می‌گوید: من در خدمت حضرت باقر (ع) بودم و اتاق پر از جمعیت بود. ناگاه پیرمردى تکیه زنان بر عصاى خود آمد و جلو در اتاق ایستاد و گفت: السلام علیک یابن رسول اللّه و رحمه اللّه و برکاته و ساکت شد. حضرت باقر (ع) جواب داد: و علیک السلام و رحمه اللّه و برکاته. پیرمرد سپس رو به جمعیت داخل اتاق کرد و گفت: السلام علیکم و خاموش شد. تا این که آن جمعیت همگى جواب سلام او را دادند. او آن گاه رو به حضرت باقر (ع) کرد و گفت: یابن رسول اللّه، خدا مرا فدایت کند، مرا نزدیک خود بنشان؛ زیرا که به خدا سوگند، من، شما و دوستداران شما را دوست دارم. به خدا قسم، من، شما و دوستداران شما را براى طمع در دنیا دوست ندارم. به خدا قسم من از دشمن شما نفرت دارم و از او بیزارم. به خدا قسم، نفرت و بیزارى من از او به خاطر این نیست که میان من و او کینه و عداوتى باشد. به خدا قسم من آن چه را شما حلال شمارید، حلال مى شمارم و آن چه را شما حرام دانید، حرام مى دانم و منتظر امر (حکومت) شما هستم. فدایت شوم، آیا با چنین وضعى براى من امید (رستگارى و نجات) دارى؟

امام باقر (ع) فرمود: جلوتر بیا، جلوتر بیا. تا این که حضرت، او را پهلوى خود نشاند، سپس فرمود: اى شیخ، مردى نزد پدرم على بن الحسین (ع) آمد و از او همین سؤالى را کرد که تو از من پرسیدى و پدرم به او فرمود: تو اگر از دنیا بروى بر رسول خدا (ص) و بر على و حسن و حسین و على بن الحسین (ع) وارد خواهى شد و قلبت شاد و دلت خنک و دیدگانت روشن خواهد شد و آن گاه که نفست به این جا ـ حضرت با دست خود به گلویش اشاره فرمود ـ رسد، کرام الکاتبین با شور و شادى به استقبالت خواهند آمد و اگر زنده بمانى، شاهد چیزى خواهى بود [قیام قائم و حکومت اهل بیت] که خداوند با آن، دیدگانت را روشن گرداند و با ما در عالى ترین مراتب خواهى بود.

پیرمرد گفت: چه فرمودى اى ابوجعفر؟ حضرت سخن خود را برایش تکرار کرد. پیرمرد گفت: اللّه اکبر، اى ابوجعفر، اگر از دنیا بروم بر رسول خدا (ص) و بر على و حسن و حسین و على بن الحسین (ع) وارد خواهم شد و دیدگانم روشن و قلبم شاد و دلم خنک خواهد گشت و آن گاه که نفسم به این جا رسد، کرام الکاتبین با شور و شادى به استقبالم خواهند آمد و اگر زنده بمانم شاهد چیزى خواهم بود که خداوند به سبب آن چشم مرا روشن گرداند و با شما در عالیترین مراتب باشم؟! پیرمرد سپس با آواى بلند گریست و هق هق کنان اشک ریخت تا جایى که به زمین چسبید. حاضران در خانه نیز، با دیدن حال پیرمرد، بلند بلند گریستند و هق هق کنان اشک ریختند. حضرت باقر(ع) پیش آمد و با انگشت خود اشکهاى او را از پلکهایش پاک کرد و به زمین مى ریخت.

پیرمرد سپس سرش را بلند کرد و به حضرت باقر(ع) عرض کرد: یابن رسول اللّه، فدایت شوم، دستت را به من بده. حضرت دست خود را به او داد. پیرمرد آن را بوسید و بر دیده و گونه خود نهاد؛ سپس پیراهن خود را از روى شکم و سینه اش کنار زد و دست حضرت را بر شکم و سینه خود نهاد و آن گاه برخاست و خداحافظى کرد و رفت.  حضرت باقر(ع) به پشت سر او نگاه مى کرد. سپس رو به جمعیت کرد و فرمود: هرکه دوست دارد مردى از اهل بهشت را ببیند به این مرد بنگرد.  (الکافی، ج 8، ص76 )

 

استاد اویسی در ادامه به تفسیر فراز دیگر از دعای ابوحمزه ثمالی پرداختند: «سَیِّدِی أَنَا الصَّغِیرُ الَّذِی رَبَّیْتَهُ؛ آقاى من منم کودکى که پروریدى»

ایشان گفتند: در دعاها روح تواضع در مقابل خدا موج می‌زند؛ زیرا اصل اولی در دعا این است که انسان خود را کوچک و خداوند متعال را با عظمت بشمارد و ملتمسانه دعا کند.

خدای متعال در سوره انسان می فرماید: «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا؛ آیا زمانى طولانى بر انسان گذشت که چیز قابل ذکرى نبود ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم و او را مى ‏آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم»

آثار تواضع:

1- رفعت مقام در بین مردم

پیامبراکرم(ص) می فرماید: «مَن تَواضَعَ للّه‏ رَفَعَهُ اللّه‏، فهُو فی نَفسِهِ ضَعیفٌ وفی أعیُنِ النّاسِ عَظیمٌ؛ هر که برای خدا فروتنی کند، خداوند او را بالا برد. پس او در نظر خودش ناچیز باشد و در چشم مردم بزرگ». (کنزالعمّال، ح 5737)

امام کاظم(ع) می فرماید: «انّ اللهَ لَمْ یَرفعِ المُتَواضِعین بقَدْرِ تواضُعِهِم، ولکن رَفَعَهم بقدرِ عظمتِهِ و مجدِه؛ همانا خداوند انسان‌های متواضع را به میزان تواضع و فروتنی آن‌ها، بالا نمی‌برد، بلکه به میزان مجد و عظمت خود مقام آن‌ها را رفیع می‌گرداند». (تحف العقول، ص 399)

2- محبوبیت در بین مردم

امام علی(ع) می فرماید: «ثمره التّواضع المحبَّه. نتیجه تواضع و فروتنی، محبت و دوستی است». (تصنیف غررالحکم، ص 249، ح 5179)

 

3- قبولی اعمال

امام صادق(ع) می فرماید: «و لیس لله – عزوجل – عباده یرضاها و یقبلها الا و بابها التواضع؛ و هیچ عبادتی را خدای  عزوجل  قبول نکند، مگر آن که انسان از سر تواضع آن را کم و ناچیز بداند».

4- چشیدن لذت عبادت

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «مالی لا أری علیکُم حلاوَهَ العبادَهِ؟ قالوا: و ما حلاوَهُ العبادَهِ؟ قال: التواضعُ؛ چه شده است که من شیرینی عبادت را در شما نمی‌بینم؟ اصحاب عرض کردند: شیرینی عبادت چیست؟ حضرت فرمود: تواضع و فروتنی». (تنبیه الخواطر، ج 2، ص 201)

5- کسب مقام عبودیت

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «اِنّ أفضَل النّاسِ عبداً من تواضَعَ عَنْ رفعَهٍ؛ بالاترین مردم از جهت مقام بندگی، کسانی هستند که با وجود رفعت شأن و مقام، فروتن و متواضع باشند». (بحارالانوار، ج 77، ص 179)

امیرالمومنین (ع) در خطبه قاصعه می فرماید: «وَ لَکِنَّهُ سُبْحَانَهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ اَلتَّکَابُرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ اَلتَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِی اَلتُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ؛ خدای سبحان، کبر ورزیدن را برای ایشان ناپسند شمرد و از تواضعشان خشنود شد.  آنان چهره های خود را بر زمین گذاشتند و روی های خود به خاک بیالودند و در برابر مؤمنان فروتنی نمودند».

6- رسیدن به قرب الهی

امام صادق (ع) می فرماید: «فیما اُوحیَ الله عز وَ جلَّ الی داوود (ع) : یا داوود، کَما أنَّ اقرَبَ الناسِ من اللهِ المتواضعون، کذالِکَ أبعَدُ النّاسِ منَ اللهِ المتکبّرون؛ در آن‌چه خداوند به حضرت داوود (ع) وحی کرده، آمده است: ای داوود، همان طوری که نزدیک‌ترین مردم به من، انسان‌های متواضع هستند، دورترین مردم از من نیز انسان‌های متکبر هستند». (اصول کافی، ج 2، ص 123)

دکتر اویسی در خاتمه به بیان این نکته پرداختند که: بر اساس آیات نورانی قرآن کریم و روایات معصومان (ع) راه رسیدن به تواضع، سجده است.

ایشان در آستانه رحلت امام خمینی (ره) به بیان برخی از ویژگی‌های اخلاقی امام خمینی(ره) پرداختند.