به یاد دوست آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
دوشنبه 95 آذر 15 :: 9:43 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
برخی روایاتی که مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان ذکر کرده است در هیچ منبع روایی شیعی یا سنی نیامده است و از آن تعبیر به متفردات طبرسی می شود مانند: جاءت به الروایة عن ابن مسعود قال کنت ردیف رسول الله ص على حمار فقال یا ابن أم عبد هل تدری من أین أحدثت بنو إسرائیل الرهبانیة فقلت الله و رسوله أعلم فقال ظهرت علیهم الجبابرة بعد عیسى یعملون بمعاصی الله فغضب أهل الإیمان فقاتلوهم فهزم أهل الإیمان ثلاث مرات فلم یبق منهم إلا القلیل فقالوا إن ظهرنا لهؤلاء أفنونا و لم یبق للدین أحد یدعو إلیه فتعالوا نتفرق فی الأرض إلى أن یبعث الله النبی الذی وعدنا به عیسى (ع) یعنون محمدا ص فتفرقوا فی غیران الجبال و أحدثوا رهبانیة فمنهم من تمسک بدینه و منهم من کفر ثم تلا هذه الآیة «وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ» إلى آخرها ثم قال یا ابن أم عبد أ تدری ما رهبانیة أمتی قلت الله و رسوله أعلم قال الهجرة و الجهاد و الصلاة و الصوم و الحج و العمرة .[1] ترجمه کلام ابن مسعود این است که من ردیف پیغمبر (ص) بر الاغى سوار بودم، پس آن حضرت فرمود: اى پسر ام عبد آیا میدانى از کجا بنى اسرائیل رهبانیّت را اختراع کردند، پس گفتم خدا و رسول او داناتر است، فرمود: بر بنى اسرائیل ستمکارانى مسلّط شد، بعد عیسى بن مریم علیهما السلام که مرتکب گناهان نسبت به خدا شدند، پس اهل ایمان غضبناک و خشمگین شده، پس با آنها مقاتله و پیکار کردند، پس سه مرتبه اهل ایمان از ایشان منهزم و فرارى شدند مگر اندکى، پس گفتند اگر ما بر این گروه ستمکاران و جبّاران نمایان شویم ما را نابود می کنند و براى دین یک نفر باقى نخواهد ماند تا دعوت بسوى او کند پس بیائید و در روى زمین پراکنده شویم تا خداوند پیامبرى را که عیسى علیه السلام بما وعده داد مبعوث کند و مقصودشان حضرت محمد صلّى اللَّه علیه و آله بود، پس متفرّق و پراکنده در میان غارهاى کوهها شدند و اختراع رهبانیّت کردند، پس بعضى از آنها متمسّک و ملتزم بدینش گردیده و برخى هم کافر شدند، سپس این آیه را تلاوت کرد: وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ، تا آخر آیه، سپس فرمود: اى پسر ام عبد آیا میدانى رهبانیّت امّت چیست، گفتم خدا و پیامبرش دانا ترند، فرمود، هجرت در راه خدا و جهاد و پیکار با دشمنان و نماز و روزه و حج و عمره.
موضوع مطلب : تفسیر, قرآن, طبرسی, کامران اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, مفسر, متفردات, روایت, متفرد, حدیث, فریقین, تطبیقی, شیعه, سنی دوشنبه 95 آذر 8 :: 10:51 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
95/09/07 :: 01:53
سید رضا مؤدب، کامران اویسیاعتبارسنجی صدوری و بررسی فقه الحدیثی حدیث لعن امتاحادیث لعن امت از روایات باب أشراط الساعه است که در آنها، لعن شدن نسلهای اولی? امت اسلامی توسط نسلهای بعدی، از اسباب گرفتاری مسلمانان به بلاهای آخرالزمان معرفی شده است.چکیده: احادیث لعن امت از روایات باب أشراط الساعه است که در آنها، لعن شدن نسلهای اولی? امت اسلامی توسط نسلهای بعدی، از اسباب گرفتاری مسلمانان به بلاهای آخرالزمان معرفی شده است. روایات یادشده غالباً توسط شیخ صدوق و شیخ طوسی نقل شده است که شیوخ حدیثی غیر امامی نیز داشتهاند. با توجه به شباهت لفظی و سندی احادیث لعن امت در کتب شیعه و اهل سنت، احتمال منتقله بودن روایات یادشده از منابع اهل سنت به منابع شیعه وجود دارد. بعضی از علمای اهل سنت، به سبب عدم اعتقاد امامیه بر عدالت هم? صحابه از سویی و لعن نمودن برخی از صحابه از سوی دیگر، بر آنها خرده گرفته و به حدیث لعن امت استناد کردهاند، درحالیکه تمام اسناد و طرق حدیث لعن امت، به نظر محدثین ضعیف است. در صورت قبول ارتباط بین لعن امت و آخرالزمان، حدیث لعن امت، میتواند بر لعن شدن علی(ع) توسط بنیامیه و خوارج و نواصب دلالت داشته باشد. واژههای کلیدی: لعن امت، حدیث لعن، أشراط الساعه، آخرالزمان. نویسندگان: سید رضا مؤدب ، کامران اویسی دو فصلنامه حدیث پژوهی - سال هشتم، شماره 15، بهار و تابستان 1395. موضوع مطلب : مقاله, علمی, پژوهشی, مؤدب, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, لعن امت, حدیث پژوهی, خبرگزاری, فارس سه شنبه 95 مهر 6 :: 11:44 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
از امام رضا علیه السلام روایات فراوانی به ویژه در بحث اعتقادات به میراث گذاشته شده است که درباره یک روایت بررسی هایی انجام یافته که در سایت رضوان علم از سوی حقیر منتشر شده است. پیشنهاد می شود به آن مراجعه شود. موضوع مطلب : مقاله, یادداشت, توحید, صفات, اعتقادات, امام رضا, شیعه, رضوان علم, کامران اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام چهارشنبه 95 شهریور 31 :: 11:56 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
اصل تأخّر حادثاین اصل شبیه استصحاب عدمى بوده و از فروعات مبحث استصحاب است. مثلاً اگر دو چیز در خارج محقق و حادث گشته اما تاریخ تقدم و تأخر حدوث یکى بر دیگرى مجهول باشد، در این صورت دو فرض متصور است: الف. تاریخ حدوث یکى از دو امر معلوم و تاریخ دیگرى مجهول است. در این مورد با اعمال اصل تأخر حادث، مىگوییم آن امرى که تاریخ حدوث آن مجهول است بعد از آن دیگرى (که تاریخ حدوث آن معلوم است) است. چنان که ماده 874 قانون مدنى مىگوید: «اگر اشخاصى که بین آنها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکى از آنها معلوم و دیگرى از حیث تقدم و تأخر مجهول باشد فقط آنکه تاریخ فوتش مجهول است از آن دیگرى ارث مىبرد.» ب. درصورتىکه تاریخ حدوث هیچیک از دو امر معلوم نباشد، اصل تأخر حادث در هریک با اصل تأخر حادث در دیگرى معارضه مىکند، و در این حالت هر دو ساقط مىگردند. مثلا هرگاه پس از تحقق هبه، واهب از هبه رجوع کند و درخواست استرداد مال موهوب را بکند، و متهب مدعى گردد که قبل از رجوع تغییرى در عین موهوبه حاصل شده است. و بر اساس شق 4 ماده «803» قانون مدنى واهب حق رجوع ندارد و واهب دفاع کند که تغییر پس از رجوع او حاصل شده است و تاریخ رجوع و تاریخ تغییر مجهول باشد، دادرس خواهان را محکوم به بىحقى مىکند، زیرا اصل تأخر حادث در دو طرف جارى و ساقط مىگردد در نتیجه تغییر مورد هبه پس از رجوع ثابت نمىشود و هبه به حال خود باقى مىماند.[1]
موضوع مطلب : اصول فقه, اویسی, کامران, دکتر, حجت الاسلام, استاد, حوزه علمیه, طلبه, فقه و حقوق, اسلام, شیعه دوشنبه 95 مرداد 25 :: 12:50 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
حجتالاسلام والمسلمین کامران اویسی، معاون پژوهشکده قرآن و علم در گفتوگو باخبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، با اشاره به ضرورت بهرهمندی از روشهای نمایشی روزآمد در بیان معارف قرآنی، اظهار کرد: استفاده از اسلایدهای پاورپوینتی در کلاسهای آکادمیک دروس تفسیری در کنار تهیه اینفوگرافی و موشنگرافی، تا حد زیادی میتواند بر جذابیت انتقال معارف اسلامی و قرآنی بیافزاید؛ پژوهشکده قرآن و علم سعی کرده است تا از این روشهای گرافیکی استفاده کند تا محتوای مناسبی برای شبکههای اجتماعی و سایتها و فضای مجازی و حتی رسانههای تصویری مانند تلویزیون فراهم کند.
وی با اشاره به اینکه استفاده از اسلایدهای پاورپوینتی در کلاسهای آکادمیک دروس تفسیری، تهیه اینفوگرافی از معارف اسلامی و همچنین موشنگرافی تا حد زیادی میتواند بر جذابیتهای معارف اسلامی و قرآنی بیافزاید، گفت: پژوهشکده قرآن و علم، سعی کرده است تا با استفاده از این تکنولوژیهای گرافیکی، محتوای مناسبی برای شبکههای اجتماعی، سایتها، فضای مجازی و حتی رسانههای تصویری مانند تلویزیون فراهم کند. وی نیاز به جذابسازی روشهای انتقال معارف قرآنی را ضروری خواند و گفت: معمولا کلاسهای آکادمیک تفسیر و امثال آن که هر جلسه حدود 90 دقیقه به طول میانجامد، گاهی اوقات ملالآور میشود و استفاده از روشهای یاد شده در تدریس این درسها به پویایی بیشتر کلاس و جذابیت محتوایی آن میانجامد و از این روشها حتی میتوان در برنامههای گفتگومحور معارفی رسانه ملی به منظور جمعبندی مطالب استفاده کرد. حجتالاسلام والمسلمین اویسی اظهار کرد: پژوهشکده قرآن و علم موسسه آموزشعالی آل طه، با این رویکرد تولید محتوای دینی و قرآنی را در اولویت کارهای خود قرار داد که کار مطالعاتی صورت گرفته برای نیل به این هدف، یک ماه به طول انجامید و پروپوزال اولیه آن آماده شد. وی گفت: پیشبینی می کنیم استفاده از این روشها مورد استقبال تمامی اقشار به ویژه افرادی که کمتر به مطالعه متون و مفاهیم معارفی میپردازند و همچنین تازه مسلمانان و یا مسلمانان کشورهای غیر اسلامی قرار گیرد. معاون پژوهشکده قرآن و علم گفت: هزینه تهیه و تولید محتوای معارفی با استفاده از این روشها برای فاز نخست چیزی نزدیک صد میلیون تومان است و در صورت تأمین اعتبار میتوان پروژه را بزرگتر نمود؛ پزوهشکده قرآن و علم از آنجا که یک مجموعه غیردولتی محسوب می شود و بودجه اش را خود تأمین میکند، خیّرین و کسانی که علاقه مند به صرف هزینه در راه قرآن برای بهینهسازی روشهای تبلیغ معارف قرآنی هستند، این پژوهشکده را یاری نمایند. وی در پایان با بیان اینکه در حال حاضر سعی شده است با شبکههای تصویری سیما تعاملاتی داشته باشیم و سپس وارد فضای مجازی شویم، گفت: اینفوگرافی قسمتی از آیات علمی قرآن یعنی آیاتی که میتوان یک برداشت علمی از آنها داشته باشیم، تهیه شده که حدود ده آیه است، اما پیشبینی میکنیم به بیش از صد آیه برسد. موضوع مطلب : خبر, اویسی, تفسیر, کامران, دکتر, پژوهشکده, حجت الاسلام و المسلمین, قرآن و علم شنبه 95 مرداد 16 :: 1:0 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
14 مرداد 1395 ساعت 21:03 عضو هیئت علمی دانشگاه آلطه عنوان کرد:لزوم فعالیت گروهی در زمینه طبقاتنگاری مفسران شیعهگروه حوزههای علمیه: عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه با بیان اینکه نوشتن کتب طبقات مفسران برای معرفی مفسران شیعه به نسل جوان، امری ضروری است که در دوره معاصر باید به صورت کار گروهی دنبال شود.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین کامران اویسی، عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه امروز، 14 مرداد در دومین همایش فرهنگ و اندیشه دینی گفت: در سالهای اخیر توجه به قرآن و پژوهشهای علوم قرآنی و تفسیر رو به ازدیاد است و یکی از کاملترین و بلکه تنها کتاب جامع در مورد طبقات مفسران در شیعه مربوط به مرحوم عقیقی بخشایشی است. وی تاکید کرد: از این رو جامعیت معرفی مفسران شیعه در این کتاب تداعی کننده نوعی از دایرة المعارف نویسی است و خواننده را با علوم قرآنی نیز آشنا میکند. جایگاه توبه در نهجالبلاغه همچنین فهیمه غلامینژاد، محقق و پژوهشگر در این همایش به ارایه مقالهای با عنوان جایگاه توبه و استغفار در نهجالبلاغه پرداخت و گفت: توبه و استغفار یکی از مهمترین آموزههای اخلاقی و تربیتی در نهج البلاغه است. موضوع مطلب : خبر, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, دانشگاه, حوزه, طبقات, تفسیر, قرآن, بخشایشی, کنگره, اندیشه دینی پنج شنبه 95 خرداد 20 :: 5:6 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
تشکیل حکومت در عصر غیبت جایز است یاخیر؟روایت امام صادق علیه السلام را (که تشکیل حکومت در عصر غیبت را نفی می کند) چگونه تفسیر می نمایید؟ ابتدا به عنوان مقدمه قابل ذکر است ضرورت وجود حکومت در هر جامعهای، امری بدیهی است و همواه مورد تأیید مکاتب و نظامهای گوناگون بوده است. پژوهشهای جامعه شناسان، نشان میدهد که تشکیل دولت و حکومت، همیشه و در همه شرایط یک ضرورت اجتنابناپذیر عقلی و فطری بوده است و نمیتوان از آن بینیاز بود. بشر مدنی بالطبع است و تنها در سایه یک زندگی اجتماعی و تشکیلات منسجم سیاسی که در آن حقوق انسانها محترم شمرده میشود میتواند به حیات خود ادامه دهد. در غیر این صورت زندگی بشری، شکل انسانی و معقولی نخواهد داشت؛ بلکه هرج و مرج و بینظمی، حفظ و بقای اجتماع و حقوق افراد را با خطر مواجه خواهد ساخت. اسلام، دین فطرت و عقل است و بر اساس خواستهها و نیازهای فطری، معقول و منطقی انسان نازل شده است. در این دین این ضرورت عقلی و فطری به خوبی درک شده و وجود حکومت به عنوان یکی از ضروریترین نیازهای انسان و جامعهی انسانی مورد تصدیق و تأیید قرار گرفته و برای آن شرایط و ویژگیهای مشخص شده است. بر اساس این نیاز فطری و عقلی پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به شهر مدینه، بلا فاصله شالوده تشکیل حکومت اسلامی را پی ریزی میکرد و تشکیلات سیاسی حکومتی ایجاد کرد. امام علی(ع) در سخن مشهور خویش این ضرورت را چنین گوشزد مینماید و می فرماید: وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِر.[1] براى مردم حاکمى لازم است چه نیکوکار و چه بدکار، که مؤمن در عرصه حکومت او به راه حقّش ادامه دهد، و کافر بهرهمند از زندگى گردد. احادیث مربوط به تشکیل حکومت اسلامی به صورت کلّی، دو دسته اند: الف) روایاتی که بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در هر زمانی اعم از زمان حضور معصوم(ع) و یا غیبت تأکید دارد. ب) روایاتی که به صورت خاص، در مورد شرایط و ویژگیهای حاکم اسلامی در زمان غیبت صادر شده است. مجموع اینها دلالت بر نصب عام فقیه واجد الشرایط، در زمان غیبت معصوم(ع)، برای اداره و رهبری جامعهی اسلامی از سوی امامان و لزوم قیام برای تشکیل حکومت از سوی فقیهان و ضرورت همکاری و اطاعت مردم از ایشان دارد. اما در عین حال برخی معتقدند که تشکیل حکومت دینی و استقرار نظام سیاسی بر اساس ولایت فقیه قبل از ظهور حضرت ولی عصر- عجل الله تعالی فرجه الشریف- امری غیرشرعی و به اصطلاح ممنوع و حرام است! که گاهی این سخن را مستند به روایتی منسوب به امام صادق (ع) می کنند: کُلُ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ (علیه السلام ) فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ »[2] ؛ هر پرچمی که قبل از قیام حضرت حجت (علیه السلام) برافراشته شود، پس صاحب آن پرچم، طاغوتی است که به جای خداوند متعال پرستیده می شود. روشن است که بر این پایه، نه تنها حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه بلکه هر حکومت دیگری در زمان غیبت، نامشروع و باطل خواهد بود که طبق آنچه در ابتدا ذکر شد یعنی تأیید هرج و مرج در جوامع بشری. علاوه بر مطالب گفته شده می توان روایتی از امام رضا (ع) را نیز به مباحث ذکر شده ضمیمه نمود که: «اگر گوینده ای بگوید: پس چرا خداوند والیان امور را گمارده است و به اطاعت ایشان فرمان داده است؟ در جواب وی گفته می شود: به سبب های فراوان .... یکی از آنها اینست که: هیچ فرقه ای از فرقه ها و هیچ ملتی از ملتها را نمی یابیم که جز با داشتن سرپرست و رئیسی که به امر دین و دنیای ایشان رسیدگی کند، باقی مانده باشد و به زندگی ادامه داده باشد. پس در حکمت حکیم یعنی پروردگار متعال جایز نیست که خلق را از داشتن چیزی که ناگزیر باید داشته باشند و دوام و قوامشان جز به آن میسر نیست محروم سازد».[3] بنابراین مضمون روایت مندرج در متن سؤال نمی تواند نفی هر حکومتی در زمان غیبت و بالطبع نفی حکومت دینی و ولایت فقیه باشد. همچنین انحصار مضمون آن در ولایت سیاسی فقیه، هیچ قرینه و دلیلی ندارد. سرانجام می توان گفت: مقصود از حدیث مورد بحث، بطلان حکومت هایی است که در مسیری غیر از مسیر اهل بیت(علیهم السلام) گام برمی دارند. به عبارت دیگر بطلان حکومت هایی که حکومت را حق اهل بیت(علیهم السلام) نمی دانند بلکه فرمانروایی و کشورداری را حق خود می دانند و روشن است که این چنین حاکمی قطعاً طاغوت می باشد و در برابر پروردگار عالم قرار می گیرد؛ لذا دیده می شود امام صادق (علیه السلام) شیعیان را از شرکت نمودن در قیام هایی که در آن زمان رخ می داده است منع فرموده اند و تنها یک گونه از آن قیام ها مانند قیام زیدبن علی(ره) را که از اعتقادی صحیح و نیتی پاک، سرچشمه گرفته بوده است.را مجاز دانسته اند.[4] منابع ابن بابویه شیخ صدوق، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، تهران: کتابچى، 1376ش، چاپ ششم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، عیون أخبار الرضا علیه السلام، تهران: نشر جهان، 1378 ق، چاپ اول. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (تحقیق: صبحی صالح)، قم: هجرت، 1414 ق، چاپ اول. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، چاپ جهارم.
[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 82. [2]. الکافی، ج8، ص 295. [3]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص 100-101. [4].ر.ک: الکافی، ج8، ص 264؛ الأمالی( للصدوق)، ص 40. موضوع مطلب : مهدویت, کامران, اویسی, کامران اویسی, حکومت, امام زمان, استاد, دکتر, حجت الاسلام, حدیث, حوزه, دانشگاه پنج شنبه 95 خرداد 20 :: 5:0 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
منظور از شناخت در حدیث ‹‹ هرشخصی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است چیست ؟
روایاتی در منابع شیعه و اهل تسنن وجود دارد[1] که مفاد آن، این است که هر کس امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ مانند: ْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ إِمَامٌ حَیٌّ یَعْرِفُهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً.[2] عیسى بن سرى ابن یسع، مىگوید که: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: کسى که بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ (زمان) جاهلیت مرده است؟ امام علیه السّلام فرمود: (آدمى) هنگامى که جانش بدینجا برسد- و با دست مبارک به سینه خود اشاره کردند- بیشترین نیاز به معرفت امام احساس مىشود. راوى مىگوید آنگاه حضرت به من فرمود: تو (از نظر اعتقادى) در مرحله خوبى هستى (میزان معرفت تو به ولایت خاندان، در حدّ خوبى است).[3] حدیث مذکور نشان می دهد که داشتن اعتقاد خوب به ویژه در زمینه امام شناسی از اساس معرفت به امام هرزمان است. روایت دیگری که معرفت نسبت به امامت و ولایت به امام هر زمان را تأیید می کند، حدیثی است که ابو عبیده حذاء نقل کرده است: وی گوید: ما در زمان امام باقر علیه السلام (براى تعیین جانشین او) مانند گله بىچوپان سرگردان بودیم، تا سالم بن ابى حفصه را (که بعداً زیدى مذهب شد و امام صادق علیه السلام او را لعن و تکفیر کرد) ملاقات کردیم، به من گفت: اى ابا عبیده! امام تو کیست؟ گفتم: ائمه من، آل محمد هستند گفت: هلاک شدى و مردم را هم هلاک کردى، مگر من و تو از امام باقر علیه السلام نشنیدیم که می فرمود «هر که بمیرد و بر او امامى نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است»؟ گفتم: چرا به جان خودم چنین است، سپس حدود سه روز گذشت که خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و خدا معرفت او را به من روزى کرد (او را به جانشینى پدرش شناختم) به حضرت عرض کردم: سالم به من چنین و چنان گفت. فرمود: اى ابا عبیده همانا کسى از ما (ائمه) نمیرد جز اینکه کسى را جانشین خود کند، که کردار و رفتارش مانند خود او باشد و به آنچه او دعوت می کرد، دعوت کند.[4] بنابراین قدر متیقن از اخبار گفته شده، شناخت مقام امامت ائمه اطهار نسبت به مردم عادی است. یعنی بنا بر برخی روایات اولاً بداند که نام و القاب امامان معصوم (ع) چیست[5] و ثانیاً کمترین حد معرفت به امام زمان آن است که امام، در همه درجات جز مقام نبوت، همسنگ ومساوی با پیامبر (ص) است.[6] این در حالی است که اهل تسنن در این باره میگویند: منظور از امام زمان، سلطان و زمامدار هر عصریست؛ چه ظالم باشد و چه عادل. این سخن اهل سنت را عقل تایید نمیکند؛ چون شناختن سلطان ظالم، هیچ تاثیری در ایمان و اعتقاد مردم ندارد، چه برسد به اینکه فردی که نسبت به او معرفت پیدا نکند مرگش، به مرگ دوران جاهلیت باشد.عدهای دیگر از اهل سنت میگویند: منظور از امام زمان، در این حدیث، همان قرآن است. پاسخ این حرف ایشان هم این است که: قرآن برای تمام زمانهاست و گذشت زمان، تغییری در آن پدید نمیآورد تا هر قرآنی، امام زمان مردم زمان خود باشد. در ضمن اگر در این نظر، منظور از معرفت، شناختن کلمات و آیات قرآن باشد، در هر عصری، افراد زیادی از مسلمانان هستند که سواد خواندن و نوشتن ندارند، حال باید بگوییم آنان که نمیتوانند، بخوانند و بنویسند در هنگام مرگ به مرگ جاهلیت میمیرند؟!!و این حرفی است که عقل سلیم و وجدان بیدار آن را قبول نمیکند.[7] در نتیجه باید گفت: حدیث مورد سؤال، این حدیث به خوبى گواهى مىدهد که در هر عصر و زمانى امام معصومى وجود دارد که باید او را شناخت، و عدم شناسائى او آنچنان زیانبار است که انسان را در سرحد دوران کفر و جاهلیّت قرار مىدهد.آیا منظور از امام و پیشوا در این حدیث همان کسانى است که در رأس حکومتها قرار دارند، چنگیزها و هارونها و زمانداران وابسته؟ بدون شک جواب این سؤال منفى است، چرا که زمامداران غالباً افرادى نادرست و ظالم و گاه وابسته به شرق و غرب، و عامل سیاستهاى بیگانه بوده و هستند، و مسلماً شناسایى آنها و پذیرش امامتشان انسان را به «دارالبوار» و جهنم مىفرستد. پس روشن مىشود که در هر عصر و زمانى امامى معصوم است که باید او را پیدا کرد و رهبرى او را پذیرا شد.[8] سرانجام می توان گفت: معرفت امام این است که بر هر کس واجب است در دنیا امام خود را شناخته و اطاعت او را نماید و او را پیشواى خود بداند.[9]
منابع بحرانى، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: مؤسسه بعثه، 1374 ش، چاپ اول. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم: دار الکتب الإسلامیة، 1371 ق، چاپ دوم. بروجردى، محمد ابراهیم، تفسیر جامع، تهران: انتشارات صدر، 1366 ش، چاپ ششم. حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1413 ق، چاپ اول. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1404 ق، چاپ دوم. طباطبایى، محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامى، 1417 ق، چاپ پنجم. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، تهران: المطبعة العلمیة، 1380 ق، چاپ اول. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، چاپ چهارم. مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، 1406 ق، چاپ دوم. مصطفوى، جواد، ترجمه أصول الکافی، تهران: کتاب فروشى علمیه اسلامیه، 1369 ش، چاپ اول. مکارم شیرازى، ناصر، سلسله دروس فی العقائد الاسلامیه، قم: مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، 1385 ش، چاپ سوم.
[1]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج12، ص 253؛ المیزان فى تفسیر القرآن، ج3، ص 381. [2].قرب الإسناد، ص 351. [3]. المحاسن، ج1، ص 92. [4].بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج1، ص 259. [5]. تفسیر العیاشی، ج1، ص 252؛ الکافی، ج2، ص 20-21. [6]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج2، ص 582. [7]. أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج2، ص 131. [8]. ر.ک: سلسله دروس فی العقائد الاسلامیه، ص 254-255. [9].ر.ک: تفسیر جامع، ج1، ص 99. موضوع مطلب : مهدویت, امام مهدی, امام عصر, دوازده, کامران, اویسی, کامران اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام, شیعه, دانشگاه, حوزه, شبهه پنج شنبه 95 خرداد 20 :: 4:58 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
یکی از شبهاتی که اخیراً در میان برخی از دانشجویان دیده می شود و گویا از شبهات بهائیانی است که می خواهند مستمسکی برای عقاید باطل خود پیدا کنند، قضیه دوازده مهدی پس از امام دوازدهم (علیه اسلام) است. این مستمسک، ناشی از وجود روایاتی است که در آنها به صراحت به آمدن دوازده مهدی پس از امام دوازدهم (علیه اسلام) اشاره دارد. به عنوان نمونه و عن آبائه عن النبیّ صلّى اللّه علیه و آله قال: «قال- فی اللّیلة التی کانت فیها وفاته- لعلیّ علیه السّلام: یا أبا الحسن أحضر صحیفة و دواة، فاملى (فأملا) رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله وصیته حتّى انتهى هذا الموضع. فقال: یا علی إنه سیکون بعدى اثنا عشر إماما و من بعدهم اثنا عشر مهدیّا، فأنت یا على أول الاثنى عشر الإمام. و ساق الحدیث إلى أن قال: و لیسلّمها الحسن إلى ابنه «م ح م د» المستحفظ من آل محمد صلّى اللّه علیهم. فذلک اثنا عشر إماما، ثمّ یکون من بعده اثنا عشر مهدیّا، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها إلى ابنه أول المهدیین له ثلاثة أسامی اسم کاسمی و اسم أبى و هو عبد اللّه و أحمد و الاسم الثالث المهدی و هو أول المؤمنین».[1] ترجمه: امام (علیه السلام) از پدرانش از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی که می خواست وفات نماید به علی (علیه السلام) فرمود: ای ابا الحسن! یک کاغذ و دوات حاضر کن. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وصیتش را املا فرمود تا اینجا انتها یافت. و حدیث ادامه داشت تا اینجا که فرمود: تا اینکه امام حسن عسکری (علیه السلام) امر امامت را به پسرش "م ح م د" کسی که از بین آل محمد (صلّى اللّه علیهم) وجودش حفظ گردیده است، بسپارد. پس آنها دوازده امام هستند؛ سپس بعد از او، دوازده مهدی هستند. هنگامی که موقع وفات امام دوازدهم (علیه السلام) رسید، او هدایت و مهدی بودن را به پسرش که اولین نفر از آن مهدی های دوازدگانه است، می سپارد؛ امام دوازدهم (علیه السلام) سه اسم دارد؛ اسمی همانند نام من و اسمی مثل نام پدرم و آن عبدالله و احمد است و اسم سوم، مهدی است و او اولین ایمان آورندگان است.» پاسخ ها و توجیه هایی نسبت به روایات نامبرده، گفته شده است مانند اینکه بعد از حضرت مهدى (علیه السلام) دولتى نیست؛ فقط در روایت ضعیفى هست که فرزندانش به جایش مىنشینند و در بیشتر روایات است که حضرت مهدى (ع) تا چهل روز پیش قیامت نمیرد، و آن موقعى است که هرج و مرج و نشانههاى قیامت پیدا شود و اگر بر ما لازم بود که بامامت دوازده نفر بعد از آنها (که در روایات دیگرى وارد شده) اقرار کنیم باید حدیثهاى متواترى هم در این باره باشد که در برابر حدیثهاى معارض بتواند مقاومت کند و ملاحظه جمع بین آنها بشود. نیز ممکن است این مهدی های دوازده گانه خلیفه و نایبانی برای امام دوزادهم باشند البته بدون مقام امامت. توجیه های دیگری مانند اینکه مقصود رجعت دوباره ائمه (علیهم السلام) است نیز گفته شده است.[2]این احتمال نیز وجود دارد که منشا چنین روایاتی به زیدیه برگردد که می خواستند شاهدی برای افرادی که خود را مهدی می دانستند، داشته باشد و حتی احتمال دارد این نوع از روایات از ساخته های افرادی مانند وهب بن منبه و از اسرائیلیات باشد که روایاتی شبیه به آن را نقل کرده است.
[1] . نوادر الأخبار فی ما یتعلق بأصول الدین، ص 294. [2]. ر.ک: الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، ص 397-404. موضوع مطلب : مهدویت, امام زمان, امام مهدی, شیعه, دوازده, کامران, ویسی, کامران اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام, دانشگاه, حوزه, شبهات پنج شنبه 95 فروردین 26 :: 12:2 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
درباره ماه های قمری برخی از مفسران طبق بعضی از روایات وارده و حتی مواردی از آیات قرآن کریم، سخنانی گفته اند. به تعدادی از آنها اشاره می شود: شیخ ابوالفتوح رازی گفته است: قوله تعالى: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ، مراد ماه رجب است، و این ماهها را براى آن حرام خوانند که قتال و قتل در آن حرام است. و گفتهاند: لعظم حرمته، براى تعظیم حرمت او را حرامش خوانند و از این جا این ماه را منصل الأسنّه گفتند و مضر الأسنّه، که در این ماه عرب سنانها از نیزه بگرفتندى. و گفتهاند: رجبش براى آن خواندند که از ماههاى حرام منفرد است، چه او، تنهاست و آن سه گانه باقى، پیوسته. و گفتهاند: براى آن که از ماهها هیچ به حرمت او نیست، و گفتهاند: براى تعظیمش من التّرجیب، من قول سعد: أنا جذیلها المحکّک و عذیقها المرجّب، منّا أمیر و منکم أمیر- قاله یوم السّقیفة. و مرجّب، درختى بود که از بسیارى بارى «6» که دارد ترسند که بشکند، دعامهاى از زیر او برزنند. و این ماه را «أصمّ» خوانند، براى آن که در او قعقعه سلاح نشنیدندى، و این از باب لیله نائم و نهاره صائم. و این ماه را «أصبّ» خوانند، لأنّ اللَّه تعالى یصبّ فیه رحمته على عباده، در این ماه خداى تعالى رحمت خود بر گناهکاران ریزد. و این ماه را نیز «رجم» خوانند، براى آن که خداى تعالى شیاطین را در این ماه رجم فرماید، و در جاهلیّت عظیم الحرمة بود، و چون اسلام آمد حرمتش بیفزود، و در فضل او کتابى مفرد کردهاند. [1] ملا فتح الله کاشانی در تفسیر خود آورده است: و بدانکه رجب را ماه حرام گویند جهت آنکه قتل در او حرام است و ماه مفصل لا سنه نیز گویند زیرا که عرب در این ماه سر نیزه ها را بر روی نیزه ها نمی گذاشتند و تسمیه آن به رجب جهت آنست که اشتقاق آن از رجبته است بمعنى عظمته و چون عرب تعظیم حرمة این ماه کردند از این جهت به اسم رجب مسمى شد و جهت مبالغه در تعظیم حرمت او را رجب المرجب مىگویند و اصم نیز گویند جهت آنکه در آن قعقعه سلاح نشنوند و اصب نیز خوانند بنا بر آنکه حقتعالى در این ماه رحمت خود را بر بندگان ریزان گرداند و صب بمعنى ریختن است.[2] در تأیید کلام وی می توان به کلمات برخی از لغت دانان مراجعه نمود، به عنوان نمونه، زبیدی آورده است: «رَجِبَ فلاناً: هَابَهُ و عَظَّمَهُ، کَرَجَبَهُ یَرْجُبُهُ رَجْباً و رُجُوباً، و رَجَّبَهُ تَرْجِیباً، و تَرَجَّبَهُ و أَرْجَبَهُ فهو مَرْجُوبٌ و مُرَجَّبٌ.»[3] دیگری می نویسد: «رَجَب: الشهر بعد جُمادَى و هو سابع الشهور. و الجمع: أرجاب. و سمَّوا رَجَبا لما رجّبوا الشجر و لتعظیمهم إیاه. و الترجیب التعظیم.»[4]
پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||