سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
یکشنبه 95 اسفند 29 :: 9:33 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

قرآن کریم به عرف توجه کرده است. واژه "عرف" دو مرتبه و "معروف" 32 مرتبه در قرآن به کار رفته است.[1] قرآن توصیه می کند که طبق عرف دستور داده شود و دیگران طبق آداب عرفی تربیت گردند: "خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ (اعراف/199)؛ عفو (و مدارا پیش) گیر و به (کار) پسندیده فرمان ده و از نادانان روی گردان."

از امام صادق(ع) نقل شده است:

«انّ الله ادّب رسوله فقال خذ العفو الایه قال خذ منهم ما ظهر وماتیسّر والعفو الوسط»[2]

یعنی خدا پیامبرش را ادب آموخت و آیه «خذ العفو» را به او فرمود و گفت: آنچه ظاهر است و آسان است را بگیر و عفو یعنی حد وسط.

 



[1] . ابوالقاسم علیدوست. فقه و عرف، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چهارم: 1388 ش، ص 47.

[2]. تفسیر العیاشی، ج‏2، ص 43.




موضوع مطلب : تفسیر, قرآن, آیه, عرف, اعراف, حجت الاسلام و المسلمین, دکتر, کامران اویسی, استاد, حوزه, دانشگاه
جمعه 95 بهمن 8 :: 5:15 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی


زبان مهم ترین وسیله برای برقراری ارتباط بین انسان ها است. و این توانایی تکلم و صحبت کردن از نعمت های بزرگ خداوند متعال است که در قرآن به آن اشاره شده است: «و به او تعلیم نطق و بیان فرمود».” عَلَّمَهُ الْبَیَان‌ ” [1]
انسان ها در دنیا با زبان های گوناگونی با هم ارتباط برقرار کرده که یکی از آن زبان ها، زبان عربی می باشد. زبان عربی هزار و چند سال است که با زبان فارسی پیوند دارد. مهم ترین ویژگی زبان عربی این است که لغت قرآن است و خداوند مهربان آیات کتاب خود را با این لغت بر ما نازل کرده است. پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) با این لغت با خدا مناجات می کرده اند. و این لغت زبان متون و منابع ارزشمند اسلامی یعنی متون حدیثی، تفسیری و تاریخی و… است؛ از این جهت دارای قداست و ارزش خاصی است و کسانی که بخواهند بلا واسطه با حقیقت اسلام آشنا شوند لازم است که با این زبان آشنایی کامل داشته باشند.

← روایاتی در مورد زبان عربی
در برخی از روایات آمده است:
1. اهل بهشت به زبان عربی سخن می‌گویند [3] [4] [5] [6] و حوریان بهشتی نیز به عربی سخن می گویند. [7]
2. از حضرت صادق از پدر بزرگوارش علیهما السّلام‌ روایت شده است: «خداوند با هیچ پیامبری سخن نگفت مگر با زبان عربی»
«ما أنزل الله تبارک و تعالی کتاباً و لا وحیاً إلا بالعربیه؛ فکان یقع فی مسامع ألانبیا بألسنه قومهم و کان یقع فی مسامع نبینا (ص) بالعربیه»[8] [9]
3. زبان عربی زبان خدای متعال است: «تعلموا العربیه فإنها کلام الله الذی یکلم به خلقه» [10] [11] «الوحی ینزل من عند الله عزوجل بالعربیه فاذا أتی نبیا من الانبیا إتاه بلسان قومه» [12] خدا این زبان را بر سایر زبان‌ها برتری داده است [13] .
4. همچنین در آغاز جهان زبان حضرت آدم (ع) عربی بود ولی پس از این که نافرمانی کرد و از میو? درخت ممنوع خورد خداوند نعمت‌هایش را سلب کرد و زبان عربی را از او گرفت و زبان سریانی را جانشین آ‌ن کرد. «کان لسان آدم العربیه و هی لسان اهل الجنه. فلما عصی ربه أبدله بالجنه و نعیمها الارض و الحرث و بلسان العربیه السریانیه» [14] سپس نخستین کسی که به زبان عربی سخن گفت حضرت اسماعیل (ع) بود [15] ، حضرت یوسف (ع) در اولین ملاقات خود با پادشاه مصر به زبان عربی سلام کرد [16] و حضرت سلیمان (ع) آن را زبان عبادت خود قرار داد [17] و حضرت موسی (ع) متن زیر را با اشاره به عربی بودن معارف اسلامی به زبان عبری روی سنگی نقش کرده بود که پس از ظهور اسلام کشف شد: باسمک اللهم جاء الحق من ربک بلسان عربی مبین لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله و کتب موسی بن عمران بیده [18] [19] همچنین گفته می شود که وزرای حضرت مهدی (ع) با آن که همه از غیر عرب خواهند بود به زبان عربی سخن خواهند گفت [20] .
5. این زبان به عنوان زبان مقدس در بیشتر عبادات و برخی معاملات اسلامی جلوه کرده است. در اسلام اذان و اقامه نماز و تلبیه حج وعمره باید به زبان عربی باشد و همه ی مسلمانان موظفند الفاظ عربی آنها را بیاموزند. قرآن مجید نیز به عربی تلاوت می شود و متونادعیه، زیارات و تسبیحات به عربی است. عقاید اسلامی نیز به زبان عربی به میت تلقین می شود. در مواردی از بخش معاملات فقه اسلامی نیز دربار? اشتراط یا عدم اشتراط عربیت بحث می شود و اشتراط آن می تواند درجاتی داشته باشد؛ مثلاً با وجود اختلاف فتوایفقیهان برای ازدواج و طلاق خواندن صیغه لازم است و این صیغه مخصوصاً در صورت امکان باید به زبان عربی باشد. البته قوام عقد به نیتاست و نه به کلام، ولی در عقود مهمی مانند ازدواج و طلاق گونه‌ای ارتباط الهی نیز مطرح است و به همین دلیل در این موارد هم صیغه خوانده می شود و هم آن صیغه به زبان مقدس عربی است. [21]

← بررسی روایات مذکور
این احادیث با قطع نظر از بررسی سندی و این که از معصوم صادر شده است یا نه؟ می تواند از برگزیده بودن زبان عربی حکایت کند، البته لازم است به این نکته توجه نماییم که اولا: حجم این گونه احادیث در حدی است که می تواند ما را از بررسی سندی بی نیاز کند؛ ثانیا: برای قبول این مطلب هیچ استبعادی وجود ندارد و دلایل عقلی و نقلی آن را نیز رد نمی کند.
به هرحال زبان عربی زبان قرآن است و خداوند برای انتقال پیام خود که ابدی و همگانی است این زبان را برگزیده است. ویژگی های خاص، و توانمندی زبان عربی در انتقال مفاهیم و معانی می تواند از جمله دلایل گزینش این زبان از سوی خداوند محسوب گردد. [22] [23] از نظرزبان شناسان، زبان عربی از کامل‌ترین زبان های دنیا است که به خوبی می تواند مفاهیم و مطالب گسترده و عمیق را در قالب های زیبا و کوتاه بیان کند [24] [25] [26] و بر همین اساس است که عربی بودن قرآن مجید به عنوان لطفی از سوی خدای متعال در یازده آیه از کتاب الهی مطرح شده است.
البته تمام اینها بدان معنا نیست که زبانهای دیگر باید حذف شوند و یا عرب زبانان بر غیر عرب ها برتری دارند، زیرا می دانیم که اختلاف نژادی و زبانی از نشانه های پروردگار است که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده است. [27] [28]
پیامبر اکرم(ص) نیز به عرب زبانان هشدار می دهد که عربی، تنها زبانی برای گفتگو است و نمی تواند به تنهایی موجب رستگاری انسانها شود. “أَلَا إِنَّ خَیْرَ عِبَادِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَاهُ إِنَّ الْعَرَبِیَّةَ لَیْسَتْ بِأَبٍ وَالِدٍ وَ لَکِنَّهَا لِسَانٌ نَاطِقٌ فَمَنْ قَصَرَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُبْلِغْهُ حَسَبُه‌”. [29]

1. ↑ الرحمن/سوره55،آیه4.    
2. ↑ طبرسی، امین الدین، تفسیر مجمع البیان، ج 2، ص206، بیروت، داراالاحیاء التراث العربی.
3. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج11، ص56.    
4. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج8، ص218.    
5. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج8، ص286.    
6. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج10 ص81.    
7. ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج8، ص134.    
8. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج16، ص134.    
9. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج18، ص263.    
10. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج1، ص212.    
11. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج73، ص127.    
12. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج11، ص42.    
13. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج25، ص29.    
14. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج11، ص56.    
15. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج12، ص87.    
16. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج12، ص294.    
17. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج14، ص112.    
18. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج27، ص9.    
19. ↑ مجلسی بحارالانوار، ج38، ص58-59.    
20. ↑ محیی الدین بن عربی، الفتوحات المکیه باب 366.
21. ↑ توفیقی، حسین، عربی، نمونه‌ای از زبان مقدس، فصل نامه، هفت آسمان، شماره‌ی 27.
22. ↑ المیزان، ج4، ص160.    
23. ↑ تفسیر نمونه، ج9، ص300.    
24. ↑ تفسیر نمونه، ج13، ص311.    
25. ↑ تفسیر نمونه، ج21، ص8.    
26. ↑ پاسخ به پرسش‌ های مذهبی آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله سبحانی، ص293.
27. ↑ روم/سوره30،آیه22.    
28. ↑ حجرات/سوره49،آیه13    
29. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج8، ص246، ح 342، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش.    
30. ↑ المیزان، ج4، ص160.    
31. ↑ تفسیر نمونه، ج9، ص300.    
32. ↑ تفسیر نمونه، ج13، ص311.    
33. ↑ معلقات آیت الله گرامی، ج4، ص645.
34. ↑ عروة الوثقی، ج2، حاشی? ص588.    
35. ↑ توضیح المسائل مراجع، ج1، ص62.
36. ↑ فلسفی، محمد تقی، شرح دعای مکارم الاخلاق، ج1، ص2.
37. ↑ دانشنامه ‌ی قرآن و قرآن پژوهی به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، ج1، ص1054.
38. ↑ سید محمد باقر شهیدی و هبة الدین شهرستانی (ره)، دعاها و تهلیلات قرآن، ص43.
39. ↑ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، واژه ‌ی دعا.



موضوع مطلب : عربی, الهی, روایات, ادبیات, عرب, اسماعیل, حدیث, اویسی, کامران, دکتر, استاد, حجت الاسلام
سه شنبه 95 دی 14 :: 9:20 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

روزی روزگاری دانشگاهی بود به نام بووووووووووووق در کشور کفرستان اون ور دنیا. خیلی برایش مهم بود که شهریه دانشجویان ثبت نامی به موقع و تمام و کمال گرفته شود. از طرفی هم مهم بود که اساتید خود را از دانشجویان دکتری بگیرد که بتواند بر سر بنده خداها تسلط داشته باشد. به محض اینکه یکی از آن اساتید به مدرک دکتری خود نائل می آمد، می گفتند برو بیرون. از قیافه ات خوشمون نمیاد. یک دانشگاه دیگر هم در همان کافرستان بود به نام بووووووووووووووووووووووووووووووق که خیلی برایش مهم نبود کی درس می دهد اما برایش مهم بود که هر فراخوانی که وزارت علوم آن کشور بووووووووق برای جذب هیات علمی می دهد، اعلام نیاز کند تا آن دانشگاه فکستنی اش معروف تر شود. شرط گذاشته بود که هر کس می خواهد هیات علمی ما بشود باید برای ما پزوهشکده تاسیس کند و امضا دهد که مثلاً ظرف شش ماه باید به درآمدزایی برسد و مثلاً 15 میلیون فقط سودی باشد که به عنوان بالاسری به ما می دهد. هر کس قبول نمی کرد را با یک انگ باهاش خداحافظی می کردند. مثلاً استادی که ارزشیابی اش نفر اول شده بود در دانشکده مربوطه را می گفتند خوب درس نمی دهد. استادی که او و دانشجویان همگام خداحافظی در آخرین روز ترم گریه می کردند از دوری همدیگر را می گفتند دانشجویان از او راضی نیستند. استادی که هر دانشجو مشکلات خود را با استادش درمیان میگذاشت و با هم به فکر حل مشکل بودند را می گفتند استاد بداخلاقی است  و خلاصه به اسم دین آن کافرستان که مثلاً دین بوووووق بود، هر کاری می کردند. می خواستند دانشگاهشان را دانشگاه بووووووووووووووووووووق با قید آن دین کنند که بگویند ما به ارزش ها احترام می گذاریم اما در واقع پوششی بود برای کارهای مالیشان و بنگاه اقتصادی که از اساتید به زور در آورده بودند تا قرض های خودشون از اینجا در بیاورند و نیز جیبشان بیشتر پر پول گردد. یک موقع فهمیده شد که یکی از اساتید را به خاطر اینکه داداش مدیر گروه که فوق لیسانس داشت را می خواستند جای آن استاد دکتر محبوب بیاورند، بیرون کردند. 

خلاصه این دانشگاه بووووووق در کشور کافرستان خیلی بد بود. پول نداشت که هیات علمی بگیره و فقط ادعا می کرد که هیات علمی می خواد بگیره اما وقتی هیات علمی می گرفت به هر بهانه ای آن نفر را بیرون می کردند تا دوباره نفر جدید را با این بهانه هیات علمی شدن سر کار می گذاشتند.مدرک داشتن

یک روز آن استاد محبوب به نام آن دانشگاه بووووووووووووق چندثن مقاله و تألیف آورد خدمت رئیس آن دانشگاه بوق که بگوید به من افتخار کنید که چقدر دارم کار علمی می کنم به گونه ای که آنقدر پشت رایانه نشسته ام 15 کیلیو اضافه وزن پیدا کردم. اما آن ریس مقالات را در دامن او پرت کرد و گفت: اینها به درد من نمی خورد. برای من پول بیاوروااااای

درس اخلاقی که از این داستان می گیریم این است که هنگامی که وزارت علوم آن کشور بووووووووووووووووق فراخوان جذب هیات علمی گذاشت، در آن دانشگاه بد خصوصی بوووووووووق شرکت نکنیم و گول وعده هیات علمی شدن به شرط پژوهشکده زدن و پرژوه آوردن را نخوریم.

این یک داستان خیالی بود و اصلاً اصلاٌ در واقعیت چنین چیزی در کافرستان هم دیده نمی شود چه رسد به اینجاها.




موضوع مطلب : اویسی, داستان, دانشگاه, کامران, دکتر, حجت الاسلام, استاد, دانشجو, فکاهی
سه شنبه 95 دی 7 :: 1:39 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

روزی بود روزگاری. این که می گویم را خیال کنید یک قصه است نه غصه. و خیال کنیم قسمتی از رمان تخیلی است که می خواهم بنویس و خیال کنید در سک کشور و شهر و قضای غیر واقعی و خیالی اتقاق افتاده است. مثلاً اخیراً در یکی از دانشگاه ها تدریس می کردم و به لطف خدا، در میان دانشجویان مقبولیتی داشتم. مدارک ارزشیابی نیز موجود است و حتی در برخی گروه های درسی، به عنوان بالاترین نمره ارزشیابی میان اساتید را کسب کردم. اما حسادت، کینه توزی، رقابت ناسالم، پارتی بازی، گرفتن جای شخص مورد نظر و فامیل آن دانشگاه و ... باعث شد تا علی رغم درخواست دانشجویان و علاقه و محبت آنها به بنده، موافقت مدیر گروه، به بنده گفته شد از ترم بعد نیا. هیچ علتی هم نداریم که بد بودی و بد درس می دادی ولی نیا. آن وقت بیاییم داد بزنیم سبک زندگی اسلامی. ابتدا باید سبک حکومت داری اسلامی و ملت اسللمی بودن را یاد بگیریم بعد برویم در مقوله های شخصی، اسلامی زیست کنیم. زندگی اجتماعی اگر اسلامی شود مهمتر است از زندگی فردی. زیرا این ویترین است و آن در اندرون. به امید روزی که آن عدل پرور عدل گستر از راه برسد. آمین 




موضوع مطلب : اطلاعیه, اسلام, دانشگاه, کامران اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, گلایه, شکوائیه, سبک زندگی
یکشنبه 95 آذر 28 :: 9:32 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

سولات از جمله سوال های تستی است که دانشجویان در طول ترم طرح کرده اند و می توان از آنها برای دوره استفاده نمود.

روی لینک های زیر کلیک کنید

سوالات

http://s9.picofile.com/file/8278937642/%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87_1_.docx.html

 

پاسخ ها

http://s8.picofile.com/file/8278937776/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8_%D8%AA%D8%B3%D8%AA.docx.html




موضوع مطلب : اندیشه اسلامی, تدریس, دانشگاه, استاد, دکتر, حجت الاسلام, کامران اویسی, امتحان, آزمون, سوال, پاسخ
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >