به یاد دوست آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
یکشنبه 94 آذر 22 :: 3:57 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
شنبه 14 آذر 1394 10:16شماره خبر : 3459827ارسال به دوستنسخه قابل چاپ
کامران اویسی خبر داد:ساماندهی مطالعات میانرشتهای قرآن؛ از اهداف راهاندازی پژوهشکده قرآن و علمگروه دانشگاه: به گفته معاون پژوهشکده قرآن و علم، مهمترین هدف این پژوهشکده، انجام و ساماندهی پژوهشهای میانرشتهای قرآن کریم است. کامران اویسی، معاون پژوهشکده قرآن و علم در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، اظهار کرد: پژوهشکده قرآن و علم به عنوان یک پژوهشکده محوری توسط موسسه آموزش عالی آل طه در ماه صفر سال جاری و به مناسبت میلاد امام محمد باقر (ع) تاسیس شد. بیشتر فعالیت ما در این پژوهشکده پژوهشی خواهد بود تا تبلیغی، گرچه فعالیتهای تبلغی را نیز فراموش نخواهیم کرد؛ گروههایی را با حضور بزرگان رشتههای علوم قرآن و حدیث تشکیل دادهایم، رایزنیهایی با افراد و موسسات در تهران، قم و حتی در جهان اسلام صورت گرفته است تا بتوانیم در کنار استفاده از تجربیات این افراد و موسسات با آنها تعامل و همکاری داشته باشیم. در توضیح فعالیت این موسسه در پایگاه اینترنتی موسسه آموزش عالی آل طه آمده است: انتظار میرود پژوهشکده بتواند در زمینه تفسیر و علوم قرآن به تولید علم بپردازد؛ خلاءهای احتمالی پژوهشی و آموزشی قرآن در حوزههای نوپدید، پر گردد؛ زیرساختهای مطالعات قرآنی به خصوص در مبانی، قواعد و روش ایجاد شود؛ در برابر شبهات مربوطه از ساحت مقدس قرآن کریم دفاع شود؛ مسائل نوآمد از نگاه قرآن تبیین گردد؛ قرآن پژوه در حیطه مورد نظر تربیت یابد و فرهنگ قرآن در سطح جهان گسترش پیدا کند. موضوع مطلب : قرآن, علم, پژوهشکده, کتر, کامران, اویسی, آل طه شنبه 94 مرداد 17 :: 10:1 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
4-1) تعریف و ذکر خصوصیات طبق ماده 1123 ق.م و ماده 1126 ق.م در صورتی که زن در زمان عقد نکاح زمینگیر باشد، حق فسخ نکاح برای زوج ایجاد میگردد. قانون مدنی بین زمینگیری موقت و زمینگیری دائم فرقی نگذاشته است. بنابراین با توجه به عدم تفاوت بین زمینگیری دائم و موقت در صورتی که زن در هنگام عقد دچار زمینگیری موقت نیز باشدحق فسخ برای مرد ایجاد خواهد شد.
یا وسایل درمانی دیگری این عیب را برطرف نمود، حق فسخی که قانونگذار به مرد داده است مبنای حقوقی خود را از دست خواهد داد و این حق ساقط میشود. برای مثال اگر زنی دچار عیب افضاء گردد و مخرج بول و حیض وی یکی شود و برای مرد حق فسخ به خاطر وجود این عیب حاصل شود ولی زن با مراجعه به پزشک این عیب را برطرف نماید به نظر میرسد شوهر دیگر نمیتواند به استناد به وجود این عیب در زمان نکاح عقد را بر هم بزند. عدهای از فقها نیز اعتقاد دارند زنی که به خاطر زنا حد بخورد در این حالت زوج حق خیار فسخ دارد. زیرا چنین عیبی موجب تنفر مرد است و از عیوبی نظیر کوری یا زمینگیری نیز بدتر است.( 47) به نظر میرسد که به چند دلیل بتوان این نظریه را رد نمود: اولاً علت ایجاد خیار فسخ وجود ضرر است که در این مورد ما میتوانیم با طلاق این ضرر احتمالی را رفع نماییم. ثانیاً این سند اگر چه قوی باشد با سند قویتری معارضه دارد و آن حدیثی از امام صادق (ع) است به این مضمون: رفاعه سأل الصادق (ع): «عن المحدود و المحدوده هل یرد منه النکاح؟ قال لا» بنابراین به نظر میرسد که در این مورد حق فسخ برای زوج ایجاد نمیشود.
1126 ق.م میگوید «هریک از زوجین که قبل از عقد عالم به امراض مذکور در طرف دیگر بوده، بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت.» زیرا به همان وضعیت به نکاح با آن زن راضی شده است. عیوب مذکوره که موجبات فسخ نکاح را فراهم میسازد، اختصاص به عقد دائم نداشته بلکه در عقد منقطع نیز جاری است.( 49) این قاعده از اطلاق مواد 1122 و 1123 ق.م به خوبی نمایان است. بنابراین هرعیبی که در عقد دائم موجب فسخ باشد در عقد منقطع نیز موجب فسخ است.
کوری یا زمینگیری نیز بدتر است.( 47) موضوع مطلب : نکاح, ازدواج, طلاق, فسخ, موقت, دائم, صیغه, متعه, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, فقه, حقوق, مراجع تقلید شنبه 94 مرداد 17 :: 10:0 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
مطابق ماده 1123 ق.م: عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود: 1 – قَرَن 2 – جذام 3 – برص 4 – افضاء 5 – زمینگیری 6 – نابینایی از هر دو چشم.
1) قَرَن 1-1) تعریف قرن قرن: این عیب در اصطلاح علم پزشکی چنین تعریف شده است: شاخی بودن و یا وجود نسوج سخت فیبری غضروفی در مجرای مهبل که مانع از انجام اعمال زناشویی است، در این مورد با جراحی ترمیمی احتمال بهبود میرود. امروزه اختلالات خلفی مهبل را که مانع از دخول باشد تحت این عنوان بررسی مینمایند. (1) مؤلف کتاب جواهر الکلام در تعریف قرن میگوید: «انه لحم ینبت فی فم الرحم یمنع من الوط و هو المسی بالفعل».(2) عدهای دیگر از فقها در تعریف این عیب گفتهاند: «قرن عبارت است از استخوان یا گوشت زائدی که در آلت تناسلی زن که مانع نزدیکی شوهر با او میگردد هرگاه این قسم گوشت باشد آن را عفل نیز نامند. (3) مؤلف کتاب شرح لمعه در این مورد میگوید: «قرن عبارت است از استخوانی در رحم زن که مانع از دخول میگردد چنانچه یکی از تفاسیری که برای قرن شده همین معناست یعنی آن را شبیه استخوانی شبیه دندان دانستهاند که در فرج زن آمده باشد و از دخول مرد با وی مانع گردد بنابراین اگر این مانع به جای استخوان گوشت باشد اصطلاحاً آن را عفل خوانند. البته گاهی بر عفل نیز لفظ قرن را اطلاق مینمایند. کلمه عفل به فتح عین و فاء و آن عبارتست از خروج چیزی از قُنِل و فروج زنان شبیه باد نمودن بیضههای مردان.» (4) نوعی دیگر از قرن «رَتَق» به فتح راء و تاء است که در فرج زن گوشت به نحوی روئیده باشدکه محل و منفذی برای دخول آلت تناسلی مرد در آن وجود نداشته باشد. در قانون مدنی تعریف خاصی برای این عیب نشده است و حتی شرط نگردیده که مانع از مقاربت نیز باشد. باید توجه داشت که قرن همانطوری که در تعاریف دیدیم ممکن است اقسام مختلفی داشته باشد، در هر حال همه آنها عیب محسوب میشوند، از طرف دیگر برای استفاده از حق فسخ با عنایت به مفاد قانونی مدنی لازم نیست که این عیب به حدی باشد که مانع از مقاربت گردد بلکه ظاهر شدن این عیب از آنجا که موجب تنفر است، عیب محسوب میگردد و موجب خیار میباشد. مرحوم دکتر حسن امامی در مورد این عیب میگویند: «قرن، استخوان زائدی است که در جلوی آلت تناسلی بعضی از زنان است، که مانع نزدیکی شوهر با او میگردد و در صورتی که آن زیادی از گوشت باشد آن را عفل گویند. به نظر میرسد که قرن در ماده اعم از عفل است زیرا اصطلاحاً هر یک از دو کلمه چنانچه به تنهایی استعمال شود شامل معنی دیگری میگردد. این ساختمان غیرطبیعی آلت تناسلی زن اگر چه بوسیله عمل جراحی پس از عقد به صورتی درآید که مانع از نزدیکی نباشد، حق فسخ شوهر زائل نمیگردد، زیرا حق مزبور بوسیله نکاح زنی که دارای وضعیت غیرطبیعی بوده به وجود آمده و در مورد تردید بقاء حق مزبور استصحاب میشود. به نظر میرسد که هرگاه عمل جراحی در رفع قرن طوری باشد که موجب تفویت مطابق ماده 1123 ق.م: عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود: 1 – قَرَن 2 – جذام 3 – برص 4 – افضاء 5 – زمینگیری 6 – نابینایی از هر دو چشم.
قرن در صورتی برای زوج حق فسخ نکاح را به وجود میآورد که این عیب در هنگام عقد وجود داشته باشد. ماده 1124 ق.م در این خصوص میگوید: «عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حال عقد وجود داشته است.» هرگاه زوج قبل از انعقاد نکاح به وجود این عیب در زوجه آگاه بوده است ولی با وجود آگاهی اقدام به عقد نکاح نموده است بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت. (م 1126 ق.م) 1-2) مستند فقهی قرن مستند فقهی در مورد پیدایش خیار فسخ با وجود قرن اخبار وارده از ائمه (ع) میباشد در این خصوص ابی الصباح کنانی خبری از امام صادق (ع) نقل میکنند با این مضمون: «از حضرت صادق (ع) پرسیدم: مردی با زنی ازدواج نموده آنگاه آن را قرناء یافته است. حضرت فرمودند: … میتواند شوهرش او را به خانوادهاش برگرداند.»(6) به نظر صاحب جواهر اگر قرن مانع از وطی باشد حق فسخ وجود دارد و میگوید دلیل ما اجماع و نصوص وارده در این مورد است و اگر مانع از وطی نباشد حق فسخ به وجود نمیآید و دلیل ما اصاله الزوم و احتیاط و انتقاع ضرر و امکان استمتاع میباشد. (7) شیخ طوسی در کتاب مبسوط میفرمایند: «نوع دیگری از قرن، رتق (رتقاء) است و آن مسدود بودن فرج زن است،اگر رتقاء به صورتی بود که مانع از دخول نمیشد پس برای زوج خیار وجود ندارد و اگر مانع از دخول گردد برای وی خیار ثابت میشود اما اگر چه با استفاده از عمل جراحی این عیب را برطرف کرد حق فسخ ساقط میگردد برای اینکه حق فسخ به علت وجود این عیب بوده است و حال آنکه دیگر این عیب وجود ندارد، بنابراین خیار هم ساقط میگردد.»(8 ) حضرت امام (ره) در این خصوص میفرمایند: «قرن هر چند که موجب عدم دخول نباشد اما به خاطر وجود تنفر از موجبات فسخ محسوب میشود.» (9) 2) جذام Black Leporsy 2-1) تعریف و خصوصیات جذام این عیب در اصطلاح علم پزشکی چنین تعریف شده است: «بیماری عفونی است با تظاهرات جلدی بد شکل، مخصوصاً در صورت است و خوره نیز نامیده میشود.» (10) صاحب جواهر در این خصوص میگویند: «الجذام فهو المرض السوداوی الذی یظهر معه یبس الاعضاء و تناثر اللحم.» (11) جذام مرضی است مسری و بدین لحاظ مبتلایان به این مرض را جدا از جامعه مینمایند و در بیمارستانهای مخصوص به خود آنها نگهداری میشوند جذام نوعی بیماری است که بر اثر آن اعضاء خشک و گوشت بدن بیمار در اثر آن میریزد. این عیب طبق بند 2 ماده 1123 ق.م از عیوب مختص زن محسوب میگردد و در صورتی که این عیب در زمان عقد وجود داشته باشد و مرد به آن آگاه نباشد برای وی حق فسخ نکاح ایجاد میشود. (1126 ق.م) عدهای از حقوقدانان از جمله دکتر حائری شاهباغ در کتاب شرح قانون مدنی معتقدند که جذام و برص از عیوب مشترک محسوب میگردند و در این خصوص میگویند: «جذام و برص از عیوب مرد که موجب فسخ برای زوجه باشد برحسب نظر مشهور فقها نخواهد بود اما به عقیده مصنف این عیوب نیز مشترک است.» (12) 2-2) بررسی فقهی جذام فقها در این خصوص اتفاق نظر دارند که این بیماری در صورتی که در زمان عقد وجود باشد و مرد جاهل باشد به وی حق فسخ نکاح را خواهد داد و مستند آنها روایات واصله در این خصوص میباشد. اما عدهای از فقها معتقدند که جذام از عیوب مشترک بین زوجین محسوب میگردد از جمله این فقها شیخ یوسف الفقیه(13) مؤلف کتاب احوال شخصیه فی خقه اهل البیت معتقد است که عیوب مشترک میان زوجین عبارتند از: جنون، جذام، برص و کوری و مستند خود را حدیثی از امام صادق (ع) قرار داده است: «انما یرد النکاح من البرص و الجذام و الجنون و الحکم مطلق فی رد النکاح من ای من الزوجین مضافاً الی الضرر الذی یصب المراه به مثل هذه العیوب.» شیخ طوسی در مورد جذام معتقد است: «جذام بر دو قسم است پس اگر زوج و زوجه اتفاق حاصل کردند که این مورد جذام است اختلافی نیست و برای طرف حق عدهای از حقوقدانان از جمله دکتر حائری شاهباغ در کتاب شرح قانون مدنی معتقدند که جذام و برص از عیوب مشترک محسوب میگردند و در این خصوص میگویند: «جذام و برص از عیوب مرد که موجب فسخ برای زوجه باشد برحسب نظر مشهور فقها نخواهد بود اما به عقیده مصنف این عیوب نیز مشترک است.»
عدهای دیگر از فقها این عیب را از عیوب مختص زن میدانند. (15) 3) بَرَص Leprosy 3-1) تعریف و ذکر خصوصیات برص برص به فتح راء و باء یا پیسی، سفیدی که در پوست بدن انسان پیدا میشود و دارای خارش دردناکی است یا طبق تعریف دیگر، نوعی بیماری است که موجب غلبه سفیدی بر سیاهی در قسمتی از بدن میگردد. (16) صاحب جواهر در تعریف برص فرمودهاند: «البرص فهو لغه و عرفاً، البیاض الذی یظهر صفحه البدن لغلبه البلغم.»(17) همچنین برعکس این تعریف یعنی غلبه سفیدی بر سیاهی را نیز برص دانستهاند برخی از فقها هر دو نوع را برص دانستهاند. (18) قانون مدنی تعریفی از برص ارائه نکرده است اما طبق بند 3 ماده 1123 ق.م باید گفت که برص از عیوب مختص زن محسوب میگردد و هرگاه در هنگام عقد وجود داشت زوج میتواند در صورت جاهل بودن با استفاده از ماده 1123 و 1126 ق.م از حق فسخ استفاده نماید. دکتر حائری در این مورد میفرماید «هر چند در قانون مدنی برای زن در صورت وجود جذام و برص در مرد حق فسخ مقرر نشده است، ولی دستهای از فقها آن را از عیوب مشترک فتوا داده و بالنتیجه برای زوجه نیز حق فسخ قایل شدهاند در هر حال با خوف سرایت این مرض زوجه میتواند از زوج مسکن جداگانهای بخواهد و با او همبستر و هم غذا نشده و زندگانی خود را به کلی از زوج مجزا سازد و در صورت امتناع زوج از تقاضای مشروع زوجه، مشارالیه حق دارد بوسیله حاکم زوج را الزام به آن نماید، با این حال تبعیض نشده است، نکته قابل ملاحظه آنکه دفاع زن از امراض مسریه برحسب ساختمان او بیشتر از مرد است، مع الوصف هرگاه متخصصین معاشرت زن را با مردی که دارای چنین بیماری است خطرناک تشخیص دهند، حقوق فوق الذکر را خواهد داشت و میتواند زوج را به صورت احتمال خطر به کیفیتی که اشاره شد از ورود به منزل خود ممنوع سازد با این حال تضییقی نسبت به زوجه نشده است.» (19) 3-2) بررسی فقهی برص شیخ طوسی (ره) در تعریف برص میفرمایند: «برص سفیدهایی در بدن است و آن بر دو قسم است یک نوع آن آشکار است که هر کس با دیدن آن متوجه میشود، پس برای طرف دیگر حق فسخ پیدا میگردد و نوع دیگر آن برص پنهان است پس در این صورت اگر اختلاف حاصل شد و دو نفر عادل از میان مسلمانان که اهل فن باشد وجود نداشت قول کسی که منکر است با قسم قبول میشود.» (20) همانطوری که در بالا دیدیم به نظر ایشان برص از عیوب مشترک محسوب میگردد، استدلالی که این عده از فقها برای بیان نظر خود میآورند معمولاً به این نحو است که اولاً از عمومات میتوان این مشمولیت را بدست آورد و ثانیاً این گونه از امراض مسری هستند و میبایست به شکلی زن بتواند از آن رهایی پیدا کند، بنابراین راهی جز حق خیار فسخ باقی نمیماند. عدهای از حقوقدانان نیز از این نظر حمایت نمودهاند، به نظر ایشان این قول با موازین و روح فقه اسلامی منطبق است، زیرا علاوه بر عموم و حاکمیت قاعده لاضرر چنانچه این گونه امراض در زنان موجب خیار برای مردان باشد، بنا بر اولویت باید عکس آن نیز وجود داشته باشد، زیرا فرضاً اگر مرد حق خیار فسخ هم نداشته باشد، حق طلاق برای او موجود است، ولی اگر زن چنین حقی را دارا نباشد به هیچ وجه راهی برای استخلاص ندارد(21) 4) افضاء Anal Passayes موضوع مطلب : فسخ, عقد, طلاق, نکاح, ازدواج, موقت, دائم, صیغه, متعه, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, فقه, حقوق, مراجع تقلید شنبه 94 مرداد 17 :: 9:58 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
سلام طبق قانون 1119 مدنی بله همان ها در موقت هم باعث فسخ است. نیز در مادهی 1075 قانون مدنی? ازدواج موقت در قوانین ایران به رسمیت شناخته شدهاست. شرایط و ارکان اساسی نکاح منقطع (ازدواج موقت) عبارتاند از شرایط صحت نکاح دائم به اضافهی تعیین مدت مشخص و تعیین مهر معین برای زن. موانع ازدواج موقت نیز همان موانع نکاح دائم هستند. در واقع به طور خلاصه ازدواج موقت به فوت یکی از طرفین، فسخ نکاح? بذل مدت از طرف شوهر و انقضای مدت معینشده منحل میشود. فسخ نکاح میتواند بر مبنای وجود عیوبی مشخص در زن یا مرد? یا عدم وجود صفتی که ضمن عقد شرط شده یا عقد بر آن واقع شده انجام گیرد. عیوبی نظیر جنون? خصاء? عنن و عدم توانایی بر انجام عمل جنسی در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود. عیوب موجود در زن که حق فسخ برای مرد ایجاد میکنند (چنانچه عیوب مزبور در حال عقد موجود بوده و پس از عقد ظاهر نشدهباشند) نیز عبارتاند از قرن? برص? جذام? افضاء? زمینگیری? نابینایی از هردو چشم. چنانچه هریک از طرفین پیش از عقد به وجود عیب مزبور در طرف دیگر عالم باشد? حق فسخ نخواهد داشت. این عیوب طبق رساله آیت الله مکارم شیرازی عبارتند از: مسأله 2038ـ هرگاه مرد بعد از عقد بفهمد که زن او یکى از هفت عیب زیر را دارد مى تواند عقد را فسخ کند: 1ـ دیوانگى 2ـ بیمارى خوره 3ـ بیمارى برص (پیسى) مسأله 2039ـ زن نیز مى تواند در چند صورت عقد را به هم زند: 1ـ دیوانه بودن شوهر 2ـ نداشتن آلت مردى 3ـ ناتوانى از نزدیکى جنسى 4ـ بیضه هاى او را کشیده باشند (تفصیل این مسأله و مسأله سابق در کتابهاى مفصّل فقهى آمده است). 2040ـ هرگاه مرد یا زن به واسطه یکى از عیوبى که در دو مسأله قبل گفته شد عقد را به هم زنند احتیاجى به طلاق نیست، همان فسخ کافى است. مسأله 2041ـ هرگاه به خاطر ناتوانى مرد از نزدیکى، زن عقد را به هم زند، شوهر باید نصف مهر او را بپردازد، ولى اگر به خاطر یکى دیگر از عیبهایى که گفته شد مرد یا زن عقد را به هم بزند اگر باهم نزدیکى نکرده باشند چیزى بر مرد نیست و اگر کرده باشند بنابر احتیاط واجب باید تمام مهر را بپردازد. حتی از آیت الله مکارم استفتا نیز شده است: به آدرس http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=977&mid=15222 شمول عیوب فسخ نکاح به ازدواج موقت
پرسش :آیا عیوبى که موجب فسخ عقد ازدواج دائم است، شامل عقد موقّت نیز مى شود؟
پاسخ :ظاهراً شامل عقد موقّت هم مى شود.پاسخ های جالبی نیز از آیت الله صافی گاپایگانی در مورد سوالاتی که می توان به عیوب نکاح مرتبط دانست شده است که در ادامه می آید: سؤال یا حکم به جواز فسخ نکاح در صورت وجود عیبهاى مجوز فسخ، در نکاح موقت هم جارى است؟ پاسخ:در عیوبى که مجوز فسخ نکاح است فرقى بین ازدواج دائم و موقت نیست. سؤال اگر قبل از ازدواج از طرف زوجه اظهاراتى شود که موجب تدلیس و فریب گردد و عقد بر حَسَبِ اظهارات زوجه با فریب و تدلیس اجرا گردد آیا مهر المُسمّى بر ذمه زوج خواهد بود یا مهر المثل؟ و در صورتى که عقد ازدواج با شروطى که قبلاً ذکر شده اجراء شود و بعداً براى زوج معلوم شود که شروط ذکر شده واقعیت ندارد آیا این عقد موجب این خواهد بود که مهر المُسمّى بر ذمّه زوج باشد؟ یا مهر المثل بر او تعلّق خواهد گرفت؟ پاسخ:بطور کلى در عیوب موجبه جواز فسخ اظهار خلاف آن یا سکوت از اظهار آن در صورت مخفى بودن عیب، تدلیس است هر چند با وجود نفسِ عیبِ موجبِ خیار و جهل زوج به آن وضعاً این تدلیس حکم زائدى ندارد امّا تدلیس در صفات کمال در صورتى محقق مى شود که بنابر اخبار و توصیف خلاف واقع زوجه یا ولّى او در متن عقد وجود صفتى ذکر شود یا عقد مبنیاً بر همان اخبار و توصیف و بناء بر اتّصاف زوجه به آن واقع شود، بطوریکه عرفاً مثل مذکور در عقد باشد که در این صورت زوج خیار فسخ دارد و به هر حال در هر دو صورت مهر المسمى ـ اگر زوجه خودش مدلّسه نبوده و زوج پس از دخول ملتفت شده و عقد را فسخ کرده باشد ـ بذمه زوج است و بعد از اداء آن به زوجه مى تواند رجوع به مدلّس کرده و از او مطالبه نماید و اگر فسخ قبل از دخول واقع شود چیزى بر ذمّه زوج نیست. و در نزاع موضوعى مرافعه شرعیه لازم است. سؤال اینجانب حدود یکسال پیش با بیوه زنى ازدواج کردم که کلاه سرم گذاشته وقتى به خانه آوردم فهمیدم که ایشان قرن مى باشدیعنى آلاتش را گوشت گرفته وقتى به خانواده اش اظهار کردم گفتند شما صبر کن تا براى درمانش پول تهیه کنیم ولى حالا زیر قولشان زده اند حکم شرعى را بفرمائید. پاسخ:در فرض سؤال، که زوجه قرن داشته زوج بعد از عقد مطلع شده حق فسخ عقد را داشته و مى توانسته عقد را فسخ کند و این خیار فسخ فورى است حال که فسخ نکرده اگر عدم فسخ بجهت جهل به اینکه اختیار فسخ دارد بوده و یا خیال مى کرده تأخیر فسخ موجب سقوط خیار فسخ نیست باز هم اختیار فسخ باقى است و بعد از علم به مسئله مى تواند فوراً فسخ کند و اگر بعد از علم به مسئله فسخ نکند خیار فسخ او ساقط مى شود ولو اینکه عدم فسخ بجهت معالجه بوده است. سؤال: قبل از عقد، پدر دختر سلامتى چشم شوهر را شرط مى کند و پدر شوهر قول سلامتى چشم فرزند خود را مى دهد و عقد بر همین اساس به اعتماد بر حرف پدر شوهر جارى مى گردد. پس از 6 ماه و قبل از دخول کشف مى شود بطلان ادعاى پدر شوهر و اینکه فرزندش کور و نابینا بوده است و پدر شوهر تدلیس نموده است آیا دختر حق فسخ عقد را دارد یا خیر؟ و در صورت وجود چنین حقى از براى دختر آیا مستحق مهریه مى شود یا خیر؟ پاسخ:در فرض سؤال که عقد مبنیّاً بر سلامت چشم واقع شده و بعد کشف خلاف شده دختر مى تواند عقد را فسخ کند و با عدم تحقق دخول استحقاق مهریه ندارد. و در نزاع موضوعى مرافعه شرعیه لازم است. سؤال: بعد از ازدواج با دخترى معلوم مى شود که اعور است آیا زوج حق فسخ دارد یا نه؟ پاسخ:مجرد اعور بودن زوجه موجب خیار فسخ براى زوج نیست مگر آن که در عقد شرط عدم اعور بودن شده باشد. واللّه العالم سؤال: اینجانب با دخترى ازدواج نموده ام بعد از عقد متوجه شدم که دختر به مرض صرع که داراى طیف وسیعى مى باشد مبتلا است لذا متمنى است از نظر شرع بیان فرمائید که آیا اختیار فسخ را دارم یا خیر و اگر خواستم عقد را فسخ کنم آیا مهریه هم باید بدهم یا خیر، ضمناً من با این دختر به عنوان صحیح و سالم ازدواج کرده ام. پاسخ:بیمارى مذکور در سؤال، از عیوب مجوزه فسخ نیست بلى اگر در ضمن صیغه عقد شرط صحت و سلامت شده و یا قبل از عقد شرط شود و عقد مبنى بر آن واقع شده باشد بطوریکه مثل ذکر کردن شود نه مجرّد مذاکره قبلى، در این صورت زوج حق فسخ دارد و چنانچه دخول واقع شده تمام مهر را باید بدهد و بعد مى تواند عوض آنرا از کسیکه تدلیس کرده بگیرد و اگر دخول واقع نشده چیزى از بابت مهر بر ذمّه او نیست و چنانچه نزاع موضوعى باشد محتاج به مرافعه شرعیه است. سؤال: آیا از اطلاق عقد وعرف وقرائن مى توان شرط بکر بودن را استنباط کرد؟ پاسخ:مجرد اطلاق عقد مفید شرط بکر بودن زوجه نیست بلکه موقوف به اشتراط در متن عقد و مذاکره قبل از عقد وواقع ساختن عقد مبنیّاً بر آن است که در صورت دوّم هم حکم اشتراط در متن عقد را دارد. سؤال: الف : شخصى دخترى را بعقد خود در آورده و قبل از عقد مادر خود را که براى دیدن دختر فرستاده بوده دختر را با موهاى زیبا وبلند دیده و بعد از عقد معلوم شده که موها مصنوعى بوده و بعضى از قسمتهاى سر دختر مو ندارد یا بقدرى موهایش کم است که کالعدم است وقتى اطلاع از این موضوع پیدا کرده گفته من این دختر را نمى خواهم چون تدلیس کرده اند. ب : ونیز اگر دختر را با چادر و مقنعه دیده باشند و متوجه نقصى که پوشیده بوده نشده اند. حکم چیست؟ ج: اگر زوج قبل از عقد بطور کلى گفته باشد که هر چه هست بگوئید «منظورش اینکه هر عیب و نقصى دختر دارد بگوئید و نگفته باشند» آیا در این صورت تدلیس موجب فسخ عقد صدق دارد یا نه؟ د: مراد مرحوم سید که در وسیلة النجاة صفحه 205 مسأله 13 در قسم سوم مى فرماید : «إذا وصفها بصفتی الکمال أو عدم النقص قبل العقد عند الخطبة والمقاولة ثم اوقع العقد مبنیاً على ما ذکر کان بمنزلة الاشتراط فیوجب الخیار» چیست؟ پاسخ:الف : در فرض سؤال ظاهراً تدلیس صادق است ولى احتیاط به طلاق ترک نشود. والله العالم. ب ـ در این فرض صدق تدلیس محلّ تأمّل است. والله العالم. ج : در این فرض در صورت معیوب بودن ظاهراً تدلیس صدق مى کند. والله العالم. د : منظور از عبارت مرحوم سیّد ـ قدس سره الشریف ـ این است که : در مجلس اجراى عقد قبل از عقد، مقاوله وصحبت شده و عقد را مبنیاً بر آن مقاوله که فلان صفت را دارد و یا فلان نقص را ندارد واقع بسازند. والله العالم. سؤال: مردى با فریب و تزویر از یک دختر 18 ساله براى پسر خود که مى گوید 27 سال دارد و نیز سالم است خواستگارى مى کند. در حالیکه بعد معلوم مى شود سن پسر از 40 سال تجاوز کرده و فاقد یکدست نیز مى باشد علاوه بر این، عیبهاى دیگرى هم دارد که دختر اطّلاع نداشته، و بر این اظهارات عقد نکاح صورت مى گیرد بعد از عقد وقتى دختر از عیوب مرد اطلاع پیدا مى کند اصل عقد نکاح را رد مى کند و ما پیش وکیل پسر رفتیم که مسأله را حل کنیم و طلاق بدهد او حاضر نشد و دختر مى گوید که اگر جدائى صورت نگیرد من دست بخودکشى میزنم امیدواریم که مشکل ما را حل نمائید. پاسخ:بطور کلى چنانچه سالم بودن و مقدار سنّ زوج در متن عقد ازدواج شرط شود و یا قبل از عقد مذاکره شود و عقد مبنیاً بر آن واقع شود و بعد از عقد کشف خلاف بشود زوجه مى تواند عقد ازدواج را فسخ نماید و محتاج به طلاق نیست و بعد از فسخ عقد، زوجه مى تواند با دیگرى ازدواج نماید و در نزاع موضوعى مرافعه شرعیه لازم است. سؤال: آموزگارى هستم که در تاریخ 4/9/1373 ازدواج نمودم. چون با خانواده همسرم همسایه دور بودیم شناخت کافى از خصوصیات او نداشتم فقط شنیده بودم که ایشان از عینک استفاده مى کنند. وقتى که از شماره چشم او پرسیدم نمره چشم ایشان را 5/0 و 75/0 بیان کرده بودند که این مقدار به نظر حقیر مانعى نداشت. امّا بعد از عروسى به خاطر مشاهده مشکلات و ناتوانى ایشان، به چشم پزشک مراجعه کردیم و پزشک بعد از آزمایش نمره آنرا 75/18 و 75/19 اعلام نمود البته نمره چشم ایشان بالاتر از این شماره بود منتها عینکى که شماره اش بیشتر از این باشد، به علت ضخامت زیاد قابل استفاده نمى باشد. بنده براى ازدواج مبلغ پانصد هزار تومان هزینه نمودم که غالباً از طریق وام هاى مأخوذ، بوده است که در حال حاضر ماهیانه اقساط آنها را مى پردازم حالا با وجود این مشکلات زندگى هر روز برایم سخت و سخت تر شده تا جایى که در حال حاضر غیر ممکن گشته است در صورتى که مهریه ایشان یک میلیون تومان مى باشد بنده 000/140 تومان از بابت مهریه پرداخت نموده ام خواهشمندم که به سؤالات زیر پاسخ فرموده تا ملاک عمل شرعى اینجانب قرار گیرد. الف: در صورتى که جدایى صورت گیرد وضعیّت مهریه ایشان چگونه خواهد بود؟ ب: با توجّه به اینکه اینجانب ناخواسته مخارج زیادى را متحمل شده ام به طورى که با توجه به کارمند بودنم تا پایان عمر نخواهم توانست ضربه آنرا جبران نمایم از نظر شرعى چه کسى باید تاوان آنرا بپردازد. آیا مسئول آن خانواده همسرم و خود ایشان نمى باشند؟ پاسخ:به طور کلى در مثل مورد سؤال چنانچه در عقد وصفى جهت زوجه قید شده که زوجه واجد آن وصف نیست و یا عقد مبنیاً بر آن واقع شده ولو اینکه در متن عقد ذکر نشده و زوجه واجد آن وصف نیست زوج مى تواند عقد را فسخ کند و این خیار فسخ بعد از علم به حکم و موضوع فورى است و بعد از فسخ چنانچه دخول واقع نشده چیزى بر زوج نیست و اگر دخول واقع شده زوج باید مهر را بدهد بلى چنانچه تدلیسى در بین باشد مى تواند مهریه را از مدلّس بگیرد و اگر مدلّس خود زوجه باشد بر زوج چیزى لازم نیست بدهد و اگر در متن عقد آن صفت شرط نشده و همچنین عقد مبنیّاً بر آن واقع نشده زوج اختیار فسخ ندارد و جدایى موقوف به طلاق است و در این صورت اگر دخول واقع شده تمام مهر و اگر دخول واقع نشده باید نصف مهر را بپردازد و در هر صورت کسى ضامن مخارجى که زوج در عقد و عروسى خرج نموده نیست، بلى اگر اشیایى از قبیل طلا و لباس تهیه کرده و تحت اختیار زوجه قرار داده ولى تملیک به زوجه ننموده و هنوز موجود است مى تواند آنها را پس بگیرد و به هر حال، در نزاع موضوعى مرافعه شرعیه لازم است. والله العالم. سؤال: ـپس از ازدواج با دخترى، متوجه شدم که از سمعک استفاده مى کند به همین علت تقاضاى طلاق(فسخ) نمودم. مستدعى است در مورد مهریه ما را راهنمائى فرمائید. پاسخ:به طور کلى ناشنوائى جزء عیوب مجوزه فسخ نیست بنابراین چنانچه در ضمن عقد شرط سلامت زوجه نشده و قبل از عقد هم تدلیسى در کار نبوده، زوج ضامن پرداخت مهریه است پس اگر دخول واقع نشده نصف مهر و اگر واقع شده باید تمام مهر را بپردازد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعیه لازم است. والله العالم سؤال: جوانى بیست و پنج ساله با دخترى به این عنوان که بیست و سه ساله و سالم مى باشد با توجه به اینکه در موقع تحقیق و مذاکرات با بستگان زوجه او را 23 ساله و سالم معرفى کرده اند ازدواج مى کند و عقد بر پایه آن صورت مى گیرد ولى پس از مدتى که حتى یکماه طول نمى کشد زوج و بستگان او متوجه مى شوند که اولاً زوجه و بستگان او سن واقعى او را که بیست و نه سال بوده است و همچنین مبتلا بودن مشار الیها را به بیمارى دیابت (مرض قند) که از نوع ارثى بوده و طبعاً در وضع حمل و نوزاد هم تأثیر بسزایى دارد مستور و مخفى داشته اند و نتیجتاً زوج از ازدواج مزبور پشیمان است سؤال اینکه: آیا دو عیب اشاره شده از موارد مجوز فسخ نکاح است یا خیر در صورت فسخ آیا مهریه به زوجه تعلق مى گیرد یا خیر؟ پاسخ:آنچه بعنوان عیب در سؤال ذکر شده از عیوب مجوزه فسخ نیست بلى اگر در متن صیغه عقد قید شود که دختر 23 ساله باشد و مبتلا به هیچگونه بیمارى نباشد و یا اینکه قبل از عقد شرط سن و سلامت از هر عیبى ذکر شود و عقد مبنى بر آن باشد بطوریکه مثل ذکر کردن در خود عقد شود در این صورت زوج اختیار فسخ دارد و مهریه را اگر دخول واقع شده زوج باید بپردازد لکن پس از پرداخت مى تواند به تدلیس کننده مراجعه کند و عوض آنرا بگیرد و اگر دخول واقع نشده چیزى بر زوج نیست. سؤال: دخترى مدّت 7 سال است که ازدواج کرده وبعلت مشکلات جسمى شوهر طبق تشخیص پزشکان متخصص بچه دار نمى شوند وضعف از طرف شوهر است آیا دختر مى تواند شرعاً از طریق دادگاه تقاضاى طلاق نماید؟ پاسخ:عقیم بودن مرد موجب جواز اجبار مرد به طلاق نیست، بلى در بعض موارد زن مى تواند عقدرا فسخ نماید به مسأله 2389 توضیح المسائل رجوع نمائید. والله العالم. سؤال: احتراماً بعرض مى رسد اینجانب با مردى ازدواج کرده ام و مدت 5 ماه با او زندگى کرده ام ولى هنوز او قادر به ازاله بکارت نیست و از طرفى توافق اخلاقى نداریم و چندین بار مرا کتک زده و تهدید به مرگ کرده، چون زندگى با او قابل تحمّل نبود ناچار شده ام بخانه پدرم پناه ببرم در تمام این مدت دینارى نفقه نداده است و مدتى است که به محل نامعلومى رفته اطلاعى از او ندارم و نمى توانم براى همیشه بلا تکلیف بمانم. پاسخ:بطور کلى اگر زنى با مردى ازدواج کند که آن مرد قادر به نزدیکى نیست اگر بخواهد عقد را فسخ کند باید به حاکم شرع جامع الشرائط رجوع نماید تا حاکم شرع یکسال به مرد مهلت دهد چنانچه نتوانست با آن، زن یا زن دیگر نزدیکى کند پس از آن زن مى تواند عقد را بهم بزند و محتاج به طلاق نیست. سؤال: زن محترمه اى در چند سال قبل ازدواج کرده و در این مدت فقط در ابتدا یک بار وطى واقع شده و دیگر زوج قدرت و توانائى نزدیکى پیدا ننموده و عنین شده آیا زوجه حق فسخ دارد یا خیر و اگر حق ندارد و شوهر هم راضى به طلاق نیست مستدعى است حکم شرعى را بیان فرمایید. پاسخ:در فرض سؤال، زوجه حق فسخ ندارد و جدایى منحصر به طلاق است و اگر زن مى خواهد جدا شود باید از طریق بخشیدن مهریه و غیره مرد را به هر حال راضى به طلاق کند. والله العالم. سؤال: دختر اینجانب دوسال پیش ازدواج نمود و پس از مدتى شوهرش دچار بیمارى جنون گردید طورى که دیگر موقع نماز را تشخیص نمى دهد و دادگاه طلاق او را با توجه به مدارک موجود در پرونده صادر نموده خواهشمند است مارا راهنمایى نماییدکه طلاق درست است یا خیر؟ پاسخ:در فرض سؤال، که شوهر مبتلا به جنون شده بطوریکه اوقات نماز را تشخیص نمیدهد زوجه مى تواند نکاح را فسخ کند یعنى بگوید (نکاحى که بین من وشوهرم واقع شده فسخ کردم) واحتیاج به طلاق نیست وباید از تاریخ وقوع فسخ، عدّه نگهدارد و پس از انقضاء عدّه آزاد است و اگر نزاع موضوعى در بین باشد مرافعه شرعیه لازم است. سؤال: اگر چنانچه زوج یا زوجه کسى دچار جنون گردد که در زمان وقوع عقد وجود نداشته است و جنون نامبرده نیز به تأیید پزشکى قانونى و اطباء معالج نیز رسیده باشد، طبق موازین شرع مقدس اسلام آیا زوج در زمان جنون زوجه حق فسخ نکاح را دارد یا خیر و در صورت فسخ نکاح در زمان جنون از طرف زوج آیا این فسخ صحیح است و حقى که زوجه بر گردن زوج دارد که باید زوح به او بدهد چیست؟ پاسخ:در فرض سئوال که جنون بعد از عقد، واقع شده اگر زوج دیوانه شده زوجه حق فسخ دارد پس اگر وقوع جنون بعد از نزدیکى و انجام عمل زناشوئى بوده باید مهریه زوجه از مال زوج، با اجازه مجتهد جامع الشرائط پرداخته شود و اگر قبل از نزدیکى مجنون شده زوجه مهر ندارد و اگر زوجه بعد از وقوع عقد مجنونه شده زوج حق فسخ ندارد و جدائى با طلاق حاصل مى شود. واللّه العالم. مقاله مفصلی نیز رئیس دانشکده حقوق دانشگاه ازاد دامغان نوشته او می گوید:
موضوع مطلب : نکاح, موقت, فسخ, طلاق, مراجع, فقه, حقوق, دکتر, حجت الاسلام, کامران, اویسی, متعه, صیغه, دائم, ازدواج پنج شنبه 94 مرداد 8 :: 11:0 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
به مناسبت دوازدهم شوال
ماجرای غافلگیری شیخالعلما مقابل پیرمرد/ شیخ بهایی چگونه از زمان مرگ خود مطلع شد
روزی شیخ بهایى به همراه گروهى از شاگردانش براى خواندن فاتحه به قبرستان رفت، بر سر قبرها مىنشست و فاتحهاى نثار گذشتگان مىکرد تا اینکه به قبر بابا رکنالدین رسید، آوایى شنید که سخت او را تکان داد! به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، محمد بن حسین حارثی معروف به «شیخ بهایی» در صبح روز 26 ذیحجه سال 953 قمری، از پدری روحانی و معروف به نام شیخ عزالدین عاملی در جبل عامل لبنان به دنیا آمد، شیخبهایی در سیزده سالگی در سال 966 قمری به اتفاق پدر 48 ساله خود و مادرش به ایران هجرت کرد. وی در دامن استادان معروف زمان خود، از جمله پدرش، بسیار سریع مراحل رشد و تکامل علمی و معنوی خود را طی کرد و تفسیر و حدیث را نزد پدرش و حکمت و کلام را در خدمت شیخ عبدالله مدرس یزدی و ریاضی را نزد ملا علی مذهب و ملا افضل قاضی و علم طب را نزد حکیم عمادالدین محمود آموخت. شیخ بهایی در سنین جوانی توانست در بیشتر رشتههای علمی زمان خودش، به کمالات بینظیری دست یابد و در فقه و اصول نیز به مقام اجتهاد برسد و پس از آن به تربیت شاگردان زیادی پرداخت که هر کدام از آنها بعداً از ستارگان آسمان علم و عمل، محسوب شدند. همچنین او در بیشتر زمینههای علوم همچون اخبار و احادیث، تفاسیر و اصول و ادعیه و فقه و حکمت و ریاضیات و شعر فارسی و عربی، تألیفات معروفی دارد، هنر معماری شیخ بهایی یادگارهای زیادی دارد که در تاریخ اصفهان و ایران، بلکه جهان پرآوازه است، این دانشمند بزرگ، در این زمینه منشأ آثار گرانقدری شد که مهمترین خدمات شیخ بهایی در رونق بخشیدن به شهر اصفهان عبارتند از: مسجد امام، ساعت شاخص اوقات شرعی، حمام شیخ بهایی، شهر نجفآباد و طرح تقسیم آب زایندهرود. *شیخ بهایی چگونه از زمان مرگ خود مطلع شد روزی شیخ بهایى به همراه گروهى از شاگردانش براى خواندن فاتحه به قبرستان رفت، بر سر قبرها مىنشست و فاتحهاى نثار گذشتگان مىکرد تا اینکه به قبر بابا رکنالدین رسید، آوایى شنید که سخت او را تکان داد. از شاگردان پرسید: شنیدید چه گفت، گفتند: نه! شیخ بهایى پس از آن حال دیگرى داشت و همواره در حال دعا و گریه و زارى بود. مدتى بعد، شاگردانش از او پرسیدند آن روز چه شنیدى؟ گفت: به من گفتند آماده مرگ باشم، شش ماه گذشت و دوازدهم شوال 1030 قمری (یا 1031 ق) فرا رسید و روح ملکوتی آن عارف و عالم بزرگ به سوى معبود پر کشید، بیش از 50 هزار نفر در تشییع جنازه او شرکت داشتند، علامه محمدتقى مجلسى بر وى نماز گزارد و سپس پیکرش را به مشهد مقدس بردند و بنا به وصیتش در جوار مرقد امام رضا(ع) به خاک سپردند. *هنگامی که شیخ بهایی در برابر یک پیرمرد فقیر مات شد شیخ بهایى روزى از بازار اصفهان میگذشت، در یک گوشه دور افتاده بازار توى یک مغازه کوچک و رنگ و رو رفته که نور باریکى از سقف آن به داخل دکان مىتابید و در و دیوارش را روشن مىساخت، ناگهان چشمش به پیرمردى افتاد که بیش از 90 سال از عمرش مىگذشت و در آن حال مشته سنگینى به دست داشت و مشغول کوبیدن به تخت گیوه بود. انتهای پیام/ک موضوع مطلب : اویسی, شیخ بهایی, کامران, دکتر, حجت الاسلام, شیخ, اصفهان, بابا رکن الدین, مرگ, فولاد, طلا یکشنبه 94 تیر 7 :: 11:57 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
راه های محرم شدن فرزند خوانده دکتر کامران اویسی چند راه برای محرم شدن کودک به والدین وجود دارد : 1- رضاع: شیردادن از نظر فقه شیعه شیر دادنی که علت محرم شدن است شروطی دارد: کدام رضاع و شیردادن محرمیت فرزند خوانده ایجاد می کند؟ 1- اگر خود مادرخوانده شیر دارد (یعنی فرزندی داشته و بدنیا آمده و بعد فوت کرده) خود او به آن پسر اگر شیر دهد آن پسر مانند فرزند خود به پدر و مادر و سایر محارم او محرم میشود. 2- صیغه موقت اگر فرزندخوانده دختر باشد نظرات برخی از فقها در این باب به شرح زیر است: اگر یک کودک یک ماهه را از بهزیستی به فرزند خواندگی بگیریم و امکان محرمیت از طریق شیر دادن نباشد و از طرفی نخواهیم کسی متوجه شود که این کودک، فرزند ما نیست، محرمیت این کودک چه حکمی دارد؟ برای محرمیت چه باید کرد؟ مراد ازکودک را که پسر یا دختر است بنویسید تا جواب داده شود که اگر دختر است با عقد موقت برای پدر کسی که او را گرفته است به او محرم میشود و اگر دسترسی به پدر او یا جدّ پدری وی ممکن نیست باید به اذن مجتهد جامع الشرایط باشد؛ ضمنا مخفی کردن اینکه کودک، فرزند شما نیست صحیح نمیباشد. گاهى افرادى که صاحب فرزند نمى شوند، دخترى از پرورشگاه مى گیرند. آیا راهى براى محرم شدن او بر پدر خوانده وجود دارد؟ هرگاه آن مرد پدرى داشته باشد و این دختر به ازدواج موقّت او درآید بر این مرد و فرزندان او محرم مى شود و اگر پسرانى از همسر دیگر دارد صیغه موقّت دختر را براى خودش بخواند تا براى پسرانش محرم شود ولى در این صورت نسبت به خودش بعد از پایان مدّت عقد موقّت، محرم نخواهد بود. آیت الله سید علی سیستانی من پسرى را به فرزند خواندگى قبول کردم و او را به وسیله دختر برادرم از راه شیر دادن به خود محرم کردم حال اگر مى خواهم دختر 2ساله ای را به فرزند خواندگى قبول کنم، راه محرم شدن با شوهرم و با پسرى که دارم چگونه است؟ و آیا راهى وجود دارد؟ راهى براى محرم شدن بر شوهر و پسرتان، مگر پدر یا جد پدرى او معلوم باشد و با اذن یکى از آنها دختر را به عقد پدر شوهرتان براى مدت چند سال درآورید. آیت الله محمد سعید حکیم من یک مردى هستم که فرزندى نصیبم نشده است یک دخترى را به فرزندى گرفتم آیا براى من محرم مى شود با علم به اینکه زنم به او شیر نداده است ؟ بر تو محرم نمى شود و فامیل تو نمى شود و از تو ارث نمى برد و تو از آن ارث نمى برى و اگر بزرگ شود نمى توانى به او نگاه کنى.
پینوشت موضوع مطلب : فقه, اسلام, اویسی, شیعه, مراجع, رساله, تقلید, محرم, سنی, کامران, دکتر, حجت السلام, فرزند خوانده, ربیبه, احکام, صیغه یکشنبه 94 خرداد 24 :: 6:46 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
این سخن امام علی(ع) که هیچ آزمایشی دشوارتر از مهلت دادن به انسانها نمی باشد، به چه معنا است؟
امام علی (ع) می فرمایند:ما ابتَلَى اللّه ُ أحَدا بمِثلِ الإملاءِ لَهُ .(نهج البلاغه ، خطبه 116) خداوند هیچ کس را به چیزى همانند مهلت دادن به او، آزمایش نکرده است.
مقدمه
این روایت؛ مربوط به مجازاتهاى استدراجى خداوند در دنیا است که یکى از سنتهاى الهى در مقابله با بدکاران است. به این معنا که آنها هرچه بد میکنند نعمت بیشتر مییابند و خود نمیدانند که این نعمتها به منظور غوطهور نمودن ایشان در لذت و کامرانى است تا به تدریج استعداد هدایت را از دست میدهند و زمانى فرا میرسد که تمام فرصتها از آنها گرفته میشود. و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبّه و بیداریشان میشود که در این حال برنامه «هدایت الهى» عملى شده، و یا اینکه بر غرور و بى خبریشان میافزاید.
یکی از موارد آزمایش الهی در «ما ابتَلَى اللّه ُ أحَدا بمِثلِ الإملاءِ لَهُ» بیان شده است؛ یعنی خدای تعالی به وسیله مهلت و فرصت دادن به انسان در زندگی که یکی از نعمتهای بزرگ الهی است، او را مورد آزمایش و امتحان قرار میدهد. که در نهایت به سود افراد با ایمان تمام خواهد شد؛ چون آنها این فرصت و هشدار را درک کرده و اقدام به اصلاح انحرافات احتمالی خویش مینمایند، اما اگر به شخصی فرصت داده شده و هشداری به او نرسد، او در دریای غفلت غوطهور شده و ناگهان بدون هشدار قبلی با عذاب نهایی مواجه خواهد شد. پاسخ تفصیلی
امام علی(ع) میفرماید: «کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه»؛[1] چه بسیارند کسانى که بهوسیله نعمت، غافلگیر میشوند و بهخاطر پردهپوشى خدا بر گناهان خود مغرور میگردند و بر اثر تعریف و تمجید از آنان فریب میخورند و خداوند هیچکس را به چیزى مانند «مهلت دادن» آزمایش نکرده است.
به طور کلی؛ هر گاه بندهاى در دنیا مرتکب گناهى شود از باب مکافات در دنیا، خداوند او را به یکى از دو شکل عقوبت میکند: الف. مجازات تأدیبى: اگر شخص، مؤمن باشد و خداوند خیر او را بخواهد او را دچار گرفتارى مینماید[2] تا به خود آمده و از اشتباه خود دست بردارد و توبه کند. چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: «همانا خداوند هرگاه خیر بندهاى را بخواهد به هنگامى که گناهى انجام میدهد او را گوشمالى میدهد تا به یاد توبه و طلب آمرزش بیفتد».[3] ب. مجازات استدراجى: چنانچه انسانى به جهت گناهان زیاد توفیق عنایت و توجه خداوند را از دست بدهد، خداوند او را رها میسازد، نعمت خود را بر او ارزانى میدارد تا سرگرم دنیا شود و توبه و استغفار را فراموش نماید و روز بروز در گناه و گمراهى خود بیشتر فرو رود. چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: «و هنگامى که خداوند شرّ بندهاى را [بر اثر اعمالش] بخواهد موقعى که گناهى میکند نعمتى به او میبخشد تا استغفار را فراموش نماید و به آن ادامه دهد، همانطور که قرآن کریم در اینباره میفرماید: و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایى که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد[4]».[5] روایت مورد پرسش؛ مربوط به مجازاتهاى استدراجى خداوند در دنیا است؛[6] استدراج، عبارت از آن است که شخص به تدریج و درجه درجه گرفتار شود، یکى از سنتهاى الهى در مقابله با بدکاران استدراج است. به این معنا که آنها هر چه بد میکنند نعمت بیشتر مییابند و خود نمیدانند که این نعمتها به منظور غوطهور نمودن ایشان در لذت و کامرانى است تا به تدریج استعداد هدایت را از دست میدهند و زمانى فرا میرسد که تمام فرصتها از آنها گرفته میشود. و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبّه و بیداریشان میشود، که در این حال برنامه «هدایت الهى» عملى شده، و یا اینکه بر غرور و بى خبریشان میافزاید در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است.[7] همانطور که در حدیثى از امام حسین(ع) میخوانیم: «استدراج در نعمت و غافلگیر کردن خداوند این است که به بندهاش نعمت فراوان میدهد و توفیق شکرگزارى را از او سلب میکند [ و ناگهان به زمین میخورد و همه چیز را از دست میدهد]».[8] در سخن امام علی(ع)، از امورى که خداوند بدان وسیله بندگانش را میآزماید، چهار مورد بیان شده است: 1. نیکى و احسان با انواع نعمتها نسبت به بندهاش. 2. پوشاندن نافرمانى و گناه او. 3. خوشگویى و مدح و ستایش مردم نسبت به او. 4. به تأخیر انداختن مدّت و مهلت و فرصت دادن به او.[9] (مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه) بنابراین، «استدراج» گاهى با دادن نعمت و ثروت است و گاهى با پردهپوشى از گناهان و مخفی کردن معایب انسان که او را به خود مغرور سازد و گمان کند که خداوند او را خیلى دوست دارد. و گاهى نیز نام او را به نیکى بر سر زبانها انداخته و اینچنین مفتون جایگاه خود میشود و گاهی با دادن فرصت و مهلت در زندگی که در همه این موارد انسان از استغفار و توبه غافل میشود. از آنجایی که نتیجه آزمون به وسیله این امورى که در حقیقت همه آنها نعمتاند، یا شکر و سپاس است و یا کفران و ناسپاسى، چنانکه خداى متعال میفرماید: «و هنگامى که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنىّ و کریم است!»[10] و سپاسگزارى همان نتیجه خوب و مطلوب بالذّات است که خداوند به شخص متنعّم که از طریق سپاسگزارى اولین نعمت، مورد آزمایش قرار گرفته است، هشدار میدهد که چه بسا او به وسیله همین نعمت، اندک اندک به عذاب کشیده شود. بنابراین، شایسته است که از آن غفلت نورزد، و همچنین خداوند آن شخص را که به سبب نعمت دوم مورد آزمایش قرار گرفته، توجّه داده است که بسیارى از اوقات این نعمت، باعث غرور و خودخواهى او نسبت به خدا شده، و شخص از پیشامد ناگوار خود را در امان میبیند و در نتیجه گرفتار معاصى میگردد. و در مورد سوّم توجّه داده است بر اینکه آن نعمت، گاهى باعث شرّ و فساد نسبت به او است و همچنین باعث منصرف ساختن وى از شکر خدا و مبتلا شدن او به خودبینى، و در مورد چهارم (مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه) توجّه داده است بر اینکه نعمت فرصت و مهلت به انسان در زندگی، بالاترین نعمتى است که خدای تعالی وى را با آن آزمایش میکند.[11] همچنین با توجه به این قسمت از حدیث میتوان گفت: کاستیها و مصیبتهایی مانند از دست دادن نزدیکان، اموال، سلامتی و .... که در زندگی پدیدار میشود نوعی هشدار به انسانها است که در نهایت به سود افراد با ایمان تمام خواهد شد؛ چون آنها این فرصت و هشدار را درک کرده و اقدام به اصلاح انحرافات احتمالی خویش مینمایند، اما اگر به شخصی فرصت داده شده و هشداری به او نرسد، او در دریای غفلت غوطهور شده و ناگهان بدون هشدار قبلی با عذاب نهایی مواجه خواهد شد. این قسمت از حدیث، در واقع، بیانی از این آیه است: «[آرى،] هنگامى که [اندرزها سودى نبخشید، و] آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى همه چیز [از نعمتها] را به روى آنها گشودیم تا [کاملاً] خوشحال شدند [و دل به آن بستند] ناگهان آنها را گرفتیم [و سخت مجازات کردیم] در این هنگام، همگى مأیوس شدند [و درهاى امید به روى آنها بسته شد]».[12] [1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صالح، صبحی، حکمت 116، ص 489، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[2]. ر.ک: «گناه عامل بیمارى و مشکلات»، سؤال 25003؛ «حوادث و مشکلات وسیله ای برای امتحان و تعالی انسان»، سؤال 4735؛ «رابط? تقرّب به خدا و بلایا»، سؤال 8737.
[3]. «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاسْتِغْفَار»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 452، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. اعراف، 182.
[5]. «وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی»؛ الکافی، ج 2، ص 452.
[6]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 18، ص 281، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق؛ هاشمى خویى، میرزا حبیب الله، حسن زاده آملی، حسن، کمرهاى، محمد باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: میانجى، ابراهیم، ج 21، ص 178، مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400ق.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7، ص 32 – 33، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ آقا جمال خوانساری، محمد، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: حسینی ارموی محدث، جلالالدین، ج 4، ص 550، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366ش.
[8]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 246، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[9]. ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 303، دفتر نشر الکتاب، بیجا، چاپ دوم، 1362ش.
[10]. نمل، 40.
[11]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 304.
[12]. انعام، 44.
موضوع مطلب : علی, اویسی, شیعه, امام, کامران, دکتر, حجت الاسلام, مهلت, آزمایش سه شنبه 94 خرداد 19 :: 11:25 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
سیر مطالعاتی از جمله مهمترین عوامل موفقیت است زیرا چشم انداز و نقشه راه را تعیین می کند. با توجه به تجربه برخی از مهمترین و مشهورترین کتاب های رشته های مختلف اسلامی معرفی می گردد. البته این سیر مطالعاتی برای آزمون های دانشگاهی نیست بلکه بیشتر برای بالا بردن سطح علمی واقعی است. ممکن است کتاب های دیگری نیز باشد که از قلم افتاده است اما سعی گردیده تا حد امکان منابع مهم ذکر شود.
تاریخ اسلام فروغ ابدیت سبحانی تاریخ تحلیلی اسلام جعفر شهیدی تاریخ سیاسی اسلام رسول جعفریان الصحیح من سیره نبی الاعظم اخبار الطوال الجمل شیخ مفید الارشاد شیخ مفید تشیع در مسیر تاریخ محمد حسین جعفری حیات فکری و سیاسی امامان شیعه جعفریان شیعه در اسلام طباطبایی جنبش های شیعی در تاریخ اسلام هاشم معروف الحسنی مبارزات شیعیان در دوره اول خلافت عباسیان سیره پیشوایان مهدی پیشوایی قیامهای شیعه در عصر عباسی پوران کاظمی
منطق منطق صوری خوانساری المنطق مظفر ترجمه تهذیب المنطق تفتازانی حسن ملکشاهی منطق نوین عبد الحسین مشکوه الدینی منطق کاربردی علی اصغر خندان رهبر خرد محمود شهابی اساس الاقتباس خواجه جوهر النضید علامه منطق تعایمی منطق منتظری خلاصة المنطق الفضلی
زبان تخصصی ترجمه قرآن انگلیسی توسط ایروینگ- پیکتال- اربری شیعه در اسلام قران در اسلام Root of religion موسسهدرراهحق English for the student ofhumanities The encyclopedia of islam فرازهاییازمقالاتاسلاموایراندائرهالمعارفاسلامی مقاله بیت المال مقاله برامکه مقاله جمعه مقاله فلسطین مقاله جامعه مقاله اسلام، ایران، غزالی، الازهر (منتخبی از A hand book of islamic colture term طرح قدیم)
عقاید پیام قرآن معارف اسلامی نهاد رهبری آموزش عقاید مصباح مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی مطهری عقاید السلام من القران الکریم علامه عسکری اعتقادات شیخ صدوق تصحیح الاعتقاد شیخ مفید مناهج البیان ملکی الوهابیه فی المیزان مجله نقد و نظر ش 17 تجرید الاعتقاد خواجه معرفت فطری خدا برنجکار توحید الامامیه ملکی عقاید الامامیه مظفر الهیات سبحانی خداشناسی مصباح یزدی آشنایی با علوم اسلامی مطهری آشنایی با علوم اسلامی برنجکار عدل الهی مطهری موسوعه اعتقادی ری شهری معاد در قرآن و روایات هادی ربانی معاد شناسی علامه طهرانی وحی و نبوت مطهری المراجعات
فلسفه درآمدی بر فلسفه اسلامی عبدالرسول عبودیت اسفار المبدا و المعاد ملاصدرا المشاعر ملاصدرا شواهد الربوبیه ملاصدرا شرح منظومه بدایه نهایه اصول فلسفه و روش رئالیسم شرح مختصر و مبسوط منظومه مطهری آموزش فلسفه مصباح
کلام جدید کلام جدید در گذر اندیشه ها علی اوجبی
ادیان آشنایی با ادیان بزرگ حسین توفیقی تاریخ ادیان علی اصغر حکمت معرفی کتب اسمانی حسام نقبایی ادیان زنده جهان عبدالرحیم گواهی
فرق اشنایی با فرق و مذاهب اسلامی برنجکار
عرفان و تصوف عارف و صوفی چه می گویند جستجو در تصوف ایران زرینکوب تاریخ تصوف در اسلام قاسم غنی ابن عربی جهانگیری
علوم قرآنی امثال قران علی اصغر حکمت درسنامه علوم قرآنی آراسته الاتقان 11-44-50-51- 66-67-68 45-46-47-49 53-54- 65-70 48-59-62-64 علوم قرآن حکیم ترجمه لسانکی فشارکی البیان القران و روایات المدرستین مباحثی در تاریخ و علوم قرانی معارف البیان التمهید مقدمتان فی علوم القران بحوث فی تاریخ القران و علومه میر محمدی التحقیق فی نفی التحریف میلانی مباحث فی علوم القران صبحی صالح قسمت وحی تاریخ قران رامیار قسمت وحی سلامه القران من التحریف نجارزادگان در قلمرو بلاغت قران محمد علوی مقدم تاریخ قران زنجانی تاریخ قران عبدالصبورشاهین تاریخ قران معرفت حقایق هامه حول القرانئالکریم جعفر مرتضی عاملی پژوهشی در تاریخ قران کریم حجتی تدوین القران کورانی تاریخ جمع القران الکریم محمد رضا جلالی مقاله مقدمه ای بر تاریخ اختلاف قرائت قران در مقالات و برسی ها 64 علوم قرانی معرفت تفسیر المیزان ذیل ایات تحدی
تفسیر تسنیم ج 1 المیزان الاتقان نوع 38-59-77-78 مقئمه تفسیر مجمع البیان نوین شریعتی مجمع البیان ال عمران ق مزمل فجر(ارشد) علق-محمد- توحید- کوثر- نجم-5 آیه اول بقره(بیشتر روایات) اعلی با محوریت المیزان و دهر با محوریت جوامع الجامع و ال عمران با محوریت تفسیر اثری (سر فصل قدیم) تفسیر صحیح ایات مشکله سبحانی امالی سید مرتضی مقدمه تفسیر صافی مقدمه تفسیر بلاغی تفسیر فخر رازی جز 30
روش و تاریخ تفسیر قانون تفسیر کمالی دزفولی درامدی بر تفسیر علمی قران رضایی اصفهانی روش شناسی تفسیر موضوعی قران سید هدایت جلیلی تفسیر و مفسران معرفت مبانی و روشهای تفسیر قران زنجانی مبانی تفسیر قران مودب روش تفسیر قران رجبی مکاتب تفسیری بابایی روش تاویل قران شاکر گرایشهای تفسری علوی مهر تفسیر عصری قران ایازی آشنایی با تفاسیر قران مجید و مفسران استادی تاریخ تفسیر عبدالوهاب طالقانی تفسیر موضوعی قران عصمت انبیا معرفت
اصول الوسیط فی قواعد فهم النصوص الشرعیه الفضلی اصول فقه مظفر الموجز سبحانی اصول الاستنباط حیدری(اصول استنباط دانشگاه تهران) مبادی فقه و اصول دکتر فیض دروس فی علم الاصول صدر (قوانین رسائل طرح قدیم)
(قواعد الفقهیه بجنوردی عوائد نراقی عناوین میر فتاح طرح قدیم)
فقه تبصره المتعلمین علامه حلی مختصر النافع محقق حلی رساله مقدمه ای بر فقه شیعه محمد تقی مدرسی تاریخ فقه و فقها گرجی ادوار فقه شهابی مبادی فقه و اصول دکتر فیض (کنزالعرفان مقداد زبده البیان اردبیلی لمعه شرایع مسالک طرح قدیم)
(فقه تطبیقی خلاف طوسی تذکره الفقها حلی طرح قدیم)
صرف صرف ساده صرف میر التصریف مدرس افغانی مبادی العربیه ج4 صرف تنقیح محمدی
نحو مبادی ج 3 و 4 نحو النحو الواضح المنهاج انطاکی الهدایه فی النحو جامع الدروس النحو الکافی ایمن امین النحو الوافی عباس حسن القواعد الاساسیه للغه العربیه احمد بن ابراهیم الهاشمی تهذیب المغنی باب اول ودوم
بلاغت جواهر البلاغه هاشمی تهذیب البلاغه الفضلی علوم بلغت و اعجاز قران یدالله نصیریان معالم البلاغه رجایی المطول مختصر المعانی معانی و بیان غلامحسین آهنی در قلمو بلاغت علوی مقدم اسرار بلاغت دکتر جرجانی
ترجمه فن ترحمه یحیی معروف روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی رضا ناظمیان آموزش زبان عربی 1 و 2 آذرتاش اذرنوش دراکمدی بر مبانی ترجمه عنایت الله فاتحی نژاد درس اللغه و الادب محمدی
مکالمه المدخل تعلیم اللغه العربیه المجمع العلمی الاسلامی المحادثه العربیه ناصرعلی عبدالله دروس دارالعلوم العربیه سعید نجفی اسد اللهی فیلم و نرم افزار العربیه للناشئین العربیه المعاصره علی الحیدری جواهر الادب الجدید فی الانشاء النشا فی اللغه
قرائت مطبوعات و اخبار و رسانه کیهان العربی الوفاق الحیاة الشرق الاوسط مجله العالم مجله الهدی دروس فی العلام المسموع حامد صدقی
اعراب قران و حدیث و مفردات نصوص مختاره من تراث اهل بیت حمید محمدی مقدمه ابن خلدون اخبار الطوال کلمات قصار، خطب و نامهی نهج البلاغه الاتقان نوع 41 و 36 و 40 فروغی از قران جز 30 افراسیابی معانی حروف با شواهدی از قرا ن وحدیث محمد رادمنش وجوه قران تفلیسی
قرائت و درک متون معاصر الایام طه حسین درس الغه و الادب نصوص من النثر و الشعر فی العصر الحدیث نادر نظام تهرانی فرهنگ و اصلاحات روز شیرازی و غفرانی
تجوید التجوید المجمع العلمی الاسلامی حلیة القران تجوید جامع انتشارات سمت تجوید و اواشناسی ستوده نیا سرالبیان فی علم القران بیگلری قواعد وقف و ابتدا شاکر
حدیث مقدمه الوافی خاتمه وسائل تاریخ حدیث طباطبایی پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه معارف تدوین السنه الشریفه مقدمه معجم الفاظ بحار الانوار مهدوی راد مجموعه مقالات منع تدوین حدیث مجله علوم حدیث مهدوی راد مجموعه مقالات تحقیق درباره کتاب کافی مجله نامه استان قدس رضوی واعظ زاده خراسانی اصول الحدیث سبحانی اصول الحدیث الفضلی علم الحدیث و مصطلح الحدیث شانه چی تاریخ حدیث شانه چی علوم الحدیث و مصطلحه صبحی صالح علم الحدیث مودب علم الدرایه تطبیقی مودب دراسات فی الحدیث والمحدثین هاشم معروف حسنی مقدمه معانی الخبار ربانی شیرازی مقدمه وسائل شهرستانی مقدمه مستدرک شهرستانی مقدمه وافی ضیاالدین عوالم العلوم بحرانی علامه مجلسی حسن طازمی مجلسی و بحار الانوار حسن طارمی آشنایی با بحار الانوار احمد عابدی مسند نویسی در تاریخ حدیث یادنامه مجلسی 3جلد مهدی مهریزی محدث نوری عبدالحسین طالعی سیری در صحیحین اضواء ابو ریه اصول علم رجال الفضلی مقدمه رجال خویی کلیات فی علم الرجال الفوائد الرجالیه فی تنقیح المقال مامقانی بحوث فی مبانی علم الرجال صالح تبریزی الفوائد الرجالیه کجوری مبانی حجیت ارا رجالی سیف الله صارمی اصول علم الرجال مسلم داوری الفوائد الرجالیه وحید بهبهانی مقباس الهدایه ج2 بحوث فی فقه الرجال علی بن حسین مکی عاملی سماء المقال ابو الهدی کلباسی الرسائل الرجالیه ابوالمعالی کلباسی مقدمه تنقیح المقال مامقانی مقدمه بهجه الامال علیاری مقدمه رجال ایت الله بروجردی واعظ زاده خراسانی جزوه اصول الرجال سید جواد شبیری زنجانی مقدمه الموسوعه الرجالیه سید حسین بروجردی چهار کتاب اصلی رجال خامنه ای الفوائد الرجالیه بحر العلوم مقایسه دیدگاههای رجالی طوسی و نجاشی مقالات و بررسی ها دفتر 62 اصول الکافی کتاب العشره الموضوعات فی الاثار و الاخبار هاشم معروف حسنی مستدرک الاخبار الدخیله محمدتقی شوشتری الاخبار الدخیله محمدتقی شوشتری الموضوعات هاشم معروف حسنی غالیان نعمت الله صفری فروشانی الحدیث النبوی بین الروایه والدرایه سبحانی شرح توحید صدوق قاضی سعید قمی ریاض السالکین علیخان المدنی الشیرازی رهاورد خرد شرح تحف العقول پرویز اتابکی اصول کافی حدیث جنود عقل و دعائم الاسلام روش فهم حدیث عبدالهادی مسعودی قواعد فقه الحدیث محمد حسن ربانی فقه الحدیث و روشهای نقد متن نهله غروی مقاله معناشناسی درایه الحدیث پژوهش دینی 4 ده گفتار مطهری اختلاف الحدیث احسانی فر بحوث فی الاصول هاشمی شاهرو.دی ج 7 الرافد فی علم الاصول سیستانی الاصول العامه للفقه المقارن محمد تقی حکیم غریب الحدیث فی بحار الانوار حسین الحسینی البیرجندی مصابیح الانوار شبر مبانی نقد متن حدیث از دیدگاه علمای شیعه کافی کتاب فضائل القران
شبهه شناسی شبهه شناسی علی اضغر رضوانی وضو النبی شهرستانی شفاعت مصباح صیانه القران عن التحریف معرفت عدالت صحابه محمدحسن زمانی القران والروایان المدرستین التبرک و الجود علی الارض ملکی میانجی معالم المدرستین جزوات شبه شناسی سبحانی
نهج البلاغه سیری در .. مطهری آشنایی با .. و آموزش ... سید محمد مهدی جعفری فرهنگ افتاب عبدالمجید معادیخواه سید رضی مولف نهج البلاغه دوانی اسناد و مدارک ... سید محمد مهدی جعفری مقدمه های شروح نهج البلاغه
موضوع مطلب : سیر مطالعاتی, مطالعه, علم, علوم انسانی, اسلامی, شیعه, سنی, دکتر, حجت السلام, کامران, اویسی یکشنبه 94 خرداد 17 :: 5:25 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
مطلبی که یکی از دانشجویان دانشگاه قم برای بنده فرستاده است: تعریف نسخ نسخ در لغت به معنی ازاله، تغییر ،ابطال و تحویل است و در اصطلاح یعنی از بین بردن حکم شرعی سابق با قرار دادن یک حکم شرعی جدید ،به طوری که این دو حکم با هم قابل جمع نباشند. حکم جدید را ناسخ و حکم سابق را منسوخ می گویند. مثل اینکه گفته شود نباید در حال مستی نماز بخوانید. که از آن فهمیده می شود در غیر نماز، مست بودن اشکال ندارد. سپس حکم جدیدی می گوید مستی در هر حال حرام و ممنوع است. شرایط نسخ منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی. 1 منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد. 2 زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد. 3 میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد. 4 تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد 5 حکمت نسخ نسخ یکی از موضوعاتی است که پیرامون آن شبهات زیادی مطرح می شود. چرا خداوند حکم خود را عوض می کند؟ مگر خدا از اول خوب و بدی یک حکم را نمی داند یا چیزی را فراموش می کند؟ چرا آیه ای که نسخ شده در قرآن باقی مانده و ذکر می شود؟ آیات منسوخه چه استفاده ای دارند؟ و... گفتنی است نسخ به دلایل مختلفی اتفاق می افتد گاهی برای آماده کردن مردم برای تشریع حکمی که تحمل آن برای مردم با وضعیت فعلی سخت است. مثل نسخ حکمی که مردم را مکلف کرده بود در حالت مستی نماز نخوانند تا مردم کم کم به ترک شرابخواری روی بیاورند و سپس حکم می کند که شرابخواری در هر حالتی ممنوع است. گاهی نسخ نوعی تخفیف در حکم به دنبال دارد تا مردم لطف الهی را بهتر درک کنند و شکرگذار باشند. مثل نسخ حرمت زناشویی در شبهای ماه رمضان . (178، بقره) یا مثل نسخ حکمی که برای آزمایش موقت مردم و فهماندن چیزهایی به مردم برای مدتی موقت و عبرت آیندگان اتفاق می افتد. اشاره به نسخ در حکم صدقه دادن برای دیدار پیامبر، البته اینها دلایلی است که به نظر ما می رسد و الله اعلمم. در تعداد آیات منسوخ اتفاق نظرى دیده نمى شود; بیشتر دانشمندان علوم قرآنى فقط هشت مورد را که بر نسخ آنها دلیل قطعى و اجماع وجود دارد پذیرفته اند. آیاتى که نسخ شده اند، عبارتند از: . 1.آیه نجوا; (یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا نَـجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُواْ بَیْنَ یَدَىْ نَجْوَکُمْ صَدَقَةً)[6]اى کسانى که ایمان آورده اید، هرگاه با پیامبر خدا گفت و گوى محرمانه مى کنید،پیش از گفتوگوى محرمانه خود صدقه اى تقدیم بدارید. که به واسطه آیه بعد از آن نسخ گردیده است. 2.عدد مقاتلین; (إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَـبِرُونَ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّیَفْقَهُون)[7] اگر از [میان] شما بیست تن، شکیباباشند بر دویست تن چیره مى شوند، و اگر از شما یک صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز مى گردند، چرا که آنان قومى اند که نمى فهمند. این آیه نیز به واسطهآیه بعدش نسخ گردیده است . . آیه امتاع;[8] 3. آیات تدریجى بودن تشریع قتال8.
اقسام نسخ را بیان کنید.
یدگاه شیعه و سنی در مورد نسخ در مقالهای با عنوان دیدگاه شیعه و سنی در مورد نسخ میخوانیم: شکى نیست که قرآن، به خود قرآن نسخ مىشود همچون آیه اى که ذکر شد، اما هیچ آیه اى به سنت نسخ نمىگردد بلکه برعکس سنت به قرآن نسخ مىشود، البته سنت به خودش نیز نسخ مى شود، دلیل غیرممکن بودن نسخ قرآن به سنت این آیه شریف است: (ما نَنْسَخُ مِنْ آیَة أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْر مِنْها أَوْ مِثْلِها)؛ به حکم این آیه، هیچ نسخى مثل قرآن و بهتر از قرآن نخواهد بود. این دیدگاه را جماعتى از اصحاب حدیث نیز پذیرفته اند اما بسیارى از متکلمان با آن مخالفت کردهاند، از فقهاى سنى مذهبى که با این دیدگاه موافق اند مى توان از امام شافعى و احمد حنبل نام برد . محمدبن ادریس شافعى در این باره مىگوید: «نسخ قرآن جز به قرآن حاصل نمىشود، چنان که آیه (ما ننسخ...) این مسأله را ثابت مىکند اما بیشتر فقهاى اهل سنت نسخ قرآن را با سنت متواتر یا مستفیض صحیح مىدانند و حتى ابن حزم گفته است که نسخ به وسیله خبر واحد نیز محقق مىشود».. احمد بن حنبل مى گوید:«السنة یفسر القرآن و لا ینسخ القرآن الا القرآن»؛ سنت بیانگر و مفسر قرآن است و قرآن جز به قرآن نسخ نمى شود. ابن خزیمه در مورد آیات ناسخ و منسوخ گفته است که ابوحنیفه نسخ قرآن را با سنت جایز دانسته است، همچنین این مسأله به مالک نسبت داده شده است. چرا آیات منسوخ با وجود از دست دادن اثر خود، از قرآن حذف نشده اند؟! مثل آیاتى که فقط در مکه کاربرد داشته اند; آیا این آیات در آینده ممکن است مصداقى بیابند؟ یا جهت حفظ کل قرآن حفظ شده اند؟ چه هدف و حکمتى در این است؟ چرا خداوند ابتدا آیه ای را نازل کرده و سپس با نازل کردن آیه ای دیگر آن آیه را نسخ کرده پاسخ:
معنای لغوی و حقیقی نسخ یعنی با روشن شدن بطلان رای و نظر قبلی ، حکم و نظر دهنده ، آن را باطل و رای و حکم جدید جایگزین کند. این معنای حقیقی نسخ است و نسخ به این معنا در قرآن وجود ندارد زیرا لازمه آن، ضعف و جهل قانون گذار (خداوند) است که با علم بی پایان خداوند منافات داشته و از ساحت مقدّس پروردگار به دور است.
نظر آیت الله محمدهادی معرفت مرحوم آیت الله محمدهادی معرفت در کتاب علوم قرآنی در مبحث ناسخ و منسوخ نکات مهم سه گانه زیر را ذکر می کند: 1ـ مورد نسخ: نسخ فقط در اوامر و نواهی است یعنی فقط در احکام شرعی می باشد، و لذا در مورد مسائل عقلی و اعتقادات، مثلا در مورد ذات یا صفات خداوند متعال و یا نسبت به ارسال پیامبران و کتاب های آسمانی آنها و همچنین در مورد روز قیامت و نیز اصول عبادات و معاملات و...، نسخ وجود ندارد. زیرا این اصولِ اعتقادی در تمام شرایع الهی وجود داشته و مورد اتفاق نظر همه ی شرایع می باشند، همان طور که خداوند متعال فرمود: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَی وَعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ(شوری13)آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود. و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که:دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت می کنید! خداوند هر کس را بخواهد برمیگزیند، و کسی راکه به سوی او بازگردد هدایت میکند. 2ـ ناسخ کیست: ناسخ تنها و تنها باید شارع حکیم باشد ولی پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام) چون از منبع وحی سخن می گویند وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی. إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحَی(نجم3و4)پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید بلکه هر چه می گوید چیزی نیست مگر این که به او وحی شده است. لذا به آنان نیز اطلاق شارع می گردد و غیر از اینها، دیگران حقّی در نسخ ندارند.
موضوع مطلب : اسلام, اویسی, شیعه, تلاوت, علوم قرآنی, کامران, دکتر, حجت الاسلام, معرفت, نسخ, حکم دوشنبه 94 خرداد 4 :: 9:4 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
تحقیق ذیل درباره نسخ در قرآن است که توسط یکی از دانشجویان دانشگاه قم ارسال شده است: تعریف نسخ نسخ در لغت به معنی ازاله، تغییر ،ابطال و تحویل است و در اصطلاح یعنی از بین بردن حکم شرعی سابق با قرار دادن یک حکم شرعی جدید ،به طوری که این دو حکم با هم قابل جمع نباشند. حکم جدید را ناسخ و حکم سابق را منسوخ می گویند. مثل اینکه گفته شود نباید در حال مستی نماز بخوانید. که از آن فهمیده می شود در غیر نماز، مست بودن اشکال ندارد. سپس حکم جدیدی می گوید مستی در هر حال حرام و ممنوع است . شرایط نسخ منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی. 1 منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد. 2 زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد. 3 میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد. 4 تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد 5 حکمت نسخ نسخ یکی از موضوعاتی است که پیرامون آن شبهات زیادی مطرح می شود. چرا خداوند حکم خود را عوض می کند؟ مگر خدا از اول خوب و بدی یک حکم را نمی داند یا چیزی را فراموش می کند؟ چرا آیه ای که نسخ شده در قرآن باقی مانده و ذکر می شود؟ آیات منسوخه چه استفاده ای دارند؟ و... گفتنی است نسخ به دلایل مختلفی اتفاق می افتد گاهی برای آماده کردن مردم برای تشریع حکمی که تحمل آن برای مردم با وضعیت فعلی سخت است. مثل نسخ حکمی که مردم را مکلف کرده بود در حالت مستی نماز نخوانند تا مردم کم کم به ترک شرابخواری روی بیاورند و سپس حکم می کند که شرابخواری در هر حالتی ممنوع است. گاهی نسخ نوعی تخفیف در حکم به دنبال دارد تا مردم لطف الهی را بهتر درک کنند و شکرگذار باشند. مثل نسخ حرمت زناشویی در شبهای ماه رمضان . (178، بقره) یا مثل نسخ حکمی که برای آزمایش موقت مردم و فهماندن چیزهایی به مردم برای مدتی موقت و عبرت آیندگان اتفاق می افتد. اشاره به نسخ در حکم صدقه دادن برای دیدار پیامبر، البته اینها دلایلی است که به نظر ما می رسد و الله اعلم. در تعداد آیات منسوخ اتفاق نظرى دیده نمى شود; بیشتر دانشمندان علوم قرآنى فقط هشت مورد را که بر نسخ آنها دلیل قطعى و اجماع وجود دارد پذیرفته اند. آیاتى که نسخ شده اند، عبارتند از: پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||