به یاد دوست آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
جمعه 91 مهر 21 :: 7:16 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
متن سخنرانی آیت الله مکارم شیرازی که در سال امام علی (ع) به عنوان بحث تفسیری ماه رمضان ایراد کردند به صورت کتاب " آیات ولایت در قرآن" چاپ شد. بحث آیه "سقایة الحاج" به سبب قرین شدن موسم حج در پیوست قرار داده شده است. لطفا مطالعه نمایید و در ارتباط قرآن و ولایت و توأمیت آت دو اندیشه کنید. الحمد لله الذی جعلنا متمسکین بولایة علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین (ع) لینک دانلود: http://uplod.ir/kyfav100b9ag/_________________________________.docx.htm لینک دوم: http://uplod.ir/hmvgdxwm61vn/velayat.docx.htm موضوع مطلب : مکارم شیرازی, تفسیر, قرآن, دانلود, سقایة الحاج, علی بن ابی طالب, ولایت پنج شنبه 91 مهر 20 :: 1:38 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
یکى از کارهاى شگفت که به شیخ بهائى نسبت مى دهند، ساختمان گلخن گرمابه اى است که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شیخ بهائى معروف است و آن حمام در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دیر باز همواره عقیده داشته اند که گلخن آن گرمابه را بهائى چنان ساخته که با شمعى گرم مى شد و در زیر پاتیل گلخن فضاى تهى تعبیه کرده و شمعى افروخته در میان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهاى مدید همچنان مى سوخت و آب حمام بدان وسیله گرم مى شد و خود گفته بود که اگر روزى آن فضا را بشکافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از کار مى افتد و چون پس از مدتى به تعمیر گرمابه پرداختند و آن محوطه را شکافتند، فوراً شمع خاموش شد و دیگر از آن پس نتوانستند بسازند.(شیخ بهایى؛ فقیه ذوالفنون، ص: 17) به نظر می آید علاوه بر کار علمی که انجام شده، از طلسم و علوم غریبه نبز استفاده شده باشد.همانطور که شیخ بهایی استاد آن فن هم بود ه است. والله عالم(کامران اویسی)
موضوع مطلب : کامران اویسی, شیخ بهایی, مسجد اصفهان پنج شنبه 91 مهر 20 :: 1:22 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
کتاب زیبای اختران آسمان کتابی است در مورد چند تن از عالمان مدفون در حرم امام هشتم (ع) که به مناسبت روز زیارت مخصوص امام رضا (ع) مختصری از زندگینامه مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی (ره) را از آن نقل می کنم: شیخمجتبى قزوینى؛ حکیم قرآنى
1318 تا 1386 ق (ش) آیتالله شیخمجتبى قزوینى در سال 1318 ق در یکى از روستاهاى قزوین، در خانوادهاى روحانى، چشم بهجهان گشود. مقدمات علوم اسلامى را تا سطح، در حوزه علمیه قزوین فراگرفت و براى ادامه تحصیل، راهىِ نجف اشرف شد و از محضر بزرگان آن روزگار، چون سیّدمحمدکاظم یزدى، میرزا محمدتقى شیرازى و میرزا محمدحسین نائینى، بهره جست؛ سپس، به قم مهاجرت کرد و از محضر درسىِ شیخعبدالکریم حائرى یزدى، مؤسس حوزه علمیه قم، بهرهمند شد و از سال 1341 ق، با سکونت در مشهد و استفاده از درس بزرگان این شهر، به تدریس معارف قرآنى و فقه و اصول پرداخت. شیخمجتبى قزوینى، خود، از ارکان اصلىِ مکتب تفکیک، یعنى مخالفان فلسفه، بود؛ اما فلسفه را بهروش اجتهادى و همراه با نقد، تدریس مىکرد. ازجمله تألیفات شیخ، بیان الفرقان در پنج جلد، رسالهاى در نقد اصول یازدهگانه ملاصدرا شیرازى، رسالهاى در معرفگژ النفس و نیز آثارى در علوم غریبه است. شخصیتهاى مطرحى چون مقام معظم رهبرى و استاد محمدرضا حکیمى، از شاگردان ایشان هستند.
مرحوم شیخ زندگى بسیار سادهاى داشت و نمونهاى مجسّم از پرهیزکارى و پارسایى بود. ایشان از طلبههاى درسخوان، سخت حمایت مىکرد و انحطاط اخلاقى جامعه و ازبینرفتن ارزشهاى دینى و تربیتى بسى رنجش مىداد. از مدافعان امامخمینى (ره) در قیام ضدّ نظام ستمشاهى بود و وقتى نظرش را درباره امام جویا شدند، فرمود: «امروز، امامخمینى (ره) دین است و ترویج خمینى، ترویج دین.»
شیخمجتبى قزوینى درباره تلاوت قرآن به تلاوت فجرى و تلاوت عقلى توصیه مىکرد: تلاوت فجرى را تلاوت سحرگاه تا طلوع فجر بیان مىکرد و بر آثار معنوى آن، بسیار تأکید داشت و تلاوت عقلى را تلاوتى همراه با صَرف زمان و کمال توجه و تعقّل راستین در معانى و حقایق قرآن مىدانست و به آن سفارش مىکرد. مرحوم شیخ، سرانجام، پس از سالها مهاجرت علمى و تربیت صدها شاگرد فاضل، در روز 22 ذیحجه 1386 ق، مطابق با 14 فروردین 1346، چشم از جهان فروبست و در ضلع غربىِ صحن عتیق (انقلاب اسلامى) به خاکش سپردند. موضوع مطلب : امام رضا, تفکیک, قزوینی, شیخ مجتبی قزوینی پنج شنبه 91 مهر 20 :: 1:11 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
به مناسبت روز زیارت مخصوص امام رضا (ع) برخی احکام زیرات اشاره می شود: س: بوسیدن درگاه حرم و آستان مقدس و سجده روبهروى قبر مطهر، چه حکمى دارد؟
ج: بوسیدن در و درگاه حرم اشکال ندارد؛ ولى سجدهکردن درمقابل ضریح و قبر مطهر، جایز نیست؛ مگر سجد شکر خدا، بهجهت توفیق این زیارت. بهتر است زائران گرامى سجد شکر را هم روبهروى قبر و ضریح مطهر انجام ندهند. «1»
نمازخواندن با غسل زیارت س: آیا با غسل زیارت مىتوانیم نماز بخوانیم یا باید وضو هم بگیریم؟ ج: نمىتوان نماز خواند و باید وضو هم گرفت. «2» ______________________________ (2). توضیحالمسائل مراجع، م 391. بهفتواى آیات عظام خویى، تبریزى، سیستانى، شبیرى زنجانى، مکارم و نورى، با همین غسل مىتوان نماز خواند و نیاز به وضو ندارد؛ ولى به فتواى سایر مراجع وضو هم باید بگیرد. موضوع مطلب : احکام, فقه, مکارم شیرازی, سیستانی, نوری همدانی, خویی, مراجع, زیارت, شبیری زنجانی, تبریزی دوشنبه 91 مهر 17 :: 12:29 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
قرآن می فرماید که "افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها"(محمد /24)، اما آیا انسان غیر معصوم می تواند همه قرآ نرا تفسیر کند؟ سبک تألیفات شیخ رحمه اللّه مىرساند که با اینکه از علماء صدر اول است ولى روشنفکر بوده است. او مىفرماید چطور خود قرآن مىفرماید أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها اما شما مىگویید چیزى از قرآن فهمیده نمىشود. آشنایى با تفاسیر- عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى 159 تفسیر تبیان ..... ص : 154 3- ثالثها ما هو مجمل لا ینبىء ظاهره عن المراد به مفصّلا. خود آیه تفصیل مطلب را ندارد. اجمال آیه را باید خدا یا معصومین علیهم السّلام بیان کنند. اینطور آیات را با بیان ائمه علیهم السّلام تفسیر مىکنیم. مانند نماز، حج، زکوة ... که کیفیّت آن را با فرمایشات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السّلام تفسیر مىکنیم. اینها طورى هستند که: لا یمکن استخراجه إلّا ببیان النبی و وحی من جهة اللّه تعالى. 4- رابعهما ما کان اللفظ مشترکا بین معینیین فما زاد عنهما و یمکن ان یکون کل واحد منهما مرادا فانّه لا ینبغی أن یقدم أحد به فیقول أنّ مراد اللّه بعض ما یحتمل إلّا بقول نبی أو امام معصوم بل ینبغی أن یقول إن الظاهر یحتمل لامور (به طور قاطع نمىتوان نظر داد بلکه به عنوان احتمال باید گفته شود). این یک تقسیم جامعى است. و آیات قرآن از این چهار قسم بیرون نیستند. (ر.ک: آشنایى با تفاسیر، رضا استادی، ص 158)
موضوع مطلب : تفسیر, قرآن, شیخ طوسی, آیات, سوره محمد, رضا استادی, محدوده چهارشنبه 91 مهر 12 :: 9:41 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
کتابی از دکتر مودب خواندم که درباره اعجاز قرآن بود و برخی آراء علماء را آورده مانند علامه مجلسی(ره). علامه مجلسی براساس شیوه خود به ذکر حدود صد آیه در بحث اعجاز و تحدّى قرآن و تفسیر آنها مىپردازد و در ذیل آیه شریفه: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ «2» بیان مىدارد که آیه شریفه، دلالت بر اعجاز قرآن و درستى رسالت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله و سلم دارد، زیرا پیامبر مشرکان را به مبارزه در همانندآورى قرآن دعوت کرد و سپس اعلام کرد اگر نتوانستید که هرگز نمىتوانید به مانند قرآن را بیاورید، حکایت از اعجاز قرآن دارد و تعبیر «لن تفعلوا» تأکیدرسائى در آن است که در آینده هم قطعا نمىتوانید به مانندقرآن را بیاورید و خود خبر غیبى از آینده است « 3».مرحوم مجلسى در ذیل آیه شریفه: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً «4» اشاره به اعجاز قرآن در سلامت آن از هرگونه عیبى و کاستى مىنماید و مىگوید:
موضوع مطلب : اویسی, اعجاز قرآن, کامران اویسی, قرآن, استاد اویسی, اعجاز, علامه مجلسی, مودب, بحار الانوار, حجت الاسلام کامران اویسی چهارشنبه 91 مهر 12 :: 1:25 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
تفاوت علم غیب ائمه و خدا در حدیث: فقال أبو جعفر (علیه السلام): «... و أما قوله: عالِمُ الْغَیْبِ فإن الله عز و جل عالم بما غاب عن خلقه فیما یقدر من شیء و یقضیه فی علمه قبل أن یخلقه و قبل ان یفضیه إلى الملائکة، فذلک- یا حمران- علم موقوف عنده، إلیه فیه المشیئة، فیقضیه إذا أراد، و یبدو له فیه فلا یمضیه، فأما [العلم] الذی یقدره [الله] عز و جل و یقضیه و یمضیه فهو العلم الذی انتهى إلى رسول الله (صلى الله علیه و آله) ثم إلینا».[10] در اینجا طرق مختلفى براى جمع وجود دارد . 1- از معروفترین راههاى جمع این است که منظور از اختصاص علم غیب به خدا علم ذاتى و استقلالى است، بنا بر این غیر او مستقلا هیچگونه آگاهى از غیب ندارند، و هر چه دارند از ناحیه خدا است، با الطاف و عنایت او است، و جنبه تبعى دارد .شاهد این جمع همان آیه مورد بحث است، که مىگوید : خداوند هیچکس را از اسرار غیب آگاه نمىکند، مگر رسولانى را که مورد رضایت او هستند" در" نهج البلاغه" نیز به همین معنى اشاره شده است که وقتى على ع از حوادث آینده خبر مىداد (و حمله مغول را به کشورهاى اسلامى پیش بینى مىفرمود) یکى از یارانش عرض کرد: اى امیر مؤمنان آیا داراى علم غیب هستى؟ حضرت خندید و فرمود :لیس هو بعلم غیب، و انما هو تعلم من ذى علم ! " این علم غیب نیست، این علمى است که از صاحب علمى (پیامبر) آموختهام"! این جمع را بسیارى از دانشمندان و محققان پذیرفتهاند.[11] 2 - اسرار غیب دو گونه است قسمتى مخصوص به خدا است و هیچکس جز او نمىداند مانند قیام قیامت، و امورى از قبیل آن، و قسمتى از آن را به انبیاء و اولیاء مىآموزد، چنان که در نهج البلاغه در ذیل همان خطبهاى که در بالا اشاره کردیم مىفرماید : و انما علم الغیب علم الساعة، و ما عدده اللَّه سبحانه بقوله : إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ، وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ، وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ علم غیب تنها علم قیامت و آنچه خداوند در این آیه برشمرده است مىباشد آنجا که مىفرماید: آگاهى از زمان قیامت مخصوص خدا است و او است که باران را نازل مىکند، و آنچه در رحم مادران است مىداند، و هیچکس نمىداند فردا چه مىکند یا در چه سرزمین مىمیرد" سپس امام ع در شرح این معنى افزود: خداوند سبحان از آنچه در رحمها قرار دارد آگاه است، پسر است یا دختر؟ زشت است یا زیبا؟ سخاوتمند است یا بخیل؟ سعادتمند است یا شقى؟ اهل دوزخ است یا بهشت؟ ... اینها علوم غیبى است که غیر از خدا کسى نمىداند، و غیر از آن علومى است که خدا به پیامبرانش تعلیم کرده و او به من آموخته است" ممکن است بعضى از انسانها علم اجمالى به وضع جنین یا نزول باران و مانند آن پیدا کنند، اما علم تفصیلى و آگاهى بر جزئیات این امور مخصوص ذات پاک خدا است، همانگونه که در مورد قیامت ما نیز علم اجمالى داریم، اما از جزئیات و خصوصیات قیامت بىخبریم، و اگر در روایاتى آمده است که پیامبر یا امامان از بعضى از نوزادان، یا از پایان عمر بعضى از افراد خبر دادند، مربوط به همان علم اجمالى است.[12] این جمع بر اساس مقدار معلومات است. 3- راه دیگر براى جمع میان این دو گروه از آیات و روایات اینکه اسرار غیب در دو جا ثبت است: در" لوح محفوظ" (خزانه مخصوص علم خداوند) که هیچگونه دگرگونى در آن رخ نمىدهد و هیچکس از آن آگاه نیست و" لوح محو و اثبات" که علم به مقتضیات است نه علت تامه، و به همین دلیل قابل دگرگونى است و آنچه دیگران نمىدانند مربوط به همین قسمت است. لذا در حدیثى از امام صادق ع مىخوانیم: ان للَّه علما لم یعلمه الا هو، و علما اعلمه ملائکته و رسله، فما اعلمه ملائکته و انبیاءه و رسله فنحن نعلمه خداوند علمى دارد که جز خودش نمىداند و علمى دارد که فرشتگان و پیامبران را از آن آگاه ساخته، آنچه را به فرشتگان و پیامبران و رسولانش داده ما مىدانیم" از امام على بن الحسین ع نیز نقل شده است که فرمود: لولا آیة فى کتاب اللَّه لحدثتکم بما کان و ما یکون الى یوم القیامة! فقلت له ایة آیة؟ فقال: قول اللَّه: یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتاب.[13] این جمع بر اساس حتمی و غیر حتمی بودن است. 4- راه دیگر اینکه خداوند بالفعل از همه اسرار غیب آگاه است، ولى انبیاء و اولیاء ممکن است بالفعل بسیارى از اسرار غیب را ندانند، اما هنگامى که اراده کنند خداوند به آنها تعلیم مىدهد، و البته این اراده نیز با اذن و رضاى خدا انجام مىگیرد. بنا بر این جمع، آیات و روایاتى که مىگوید آنها نمىدانند اشاره به ندانستن فعلى است و آنها که مىگوید مىدانند اشاره به امکان دانستن آن است. این درست به آن مىماند که کسى نامهاى را به انسان بدهد که به دیگرى برساند، در اینجا مىتوان گفت: او از محتواى نامه اطلاعى ندارد، و در عین حال مىتواند نامه را باز کند و با خبر شود گاه صاحب نامه اجازه مطالعه را به او داده، در این صورت مىتوان او را از یک نظر عالم به محتواى نامه دانست، و گاه به او اجازه نداده است. شاهد این جمع روایاتى است که در کتاب کافى در بابى تحت عنوان ان الأئمة اذا شاؤا ان یعلموا علموا:" امامان هر گاه بخواهند چیزى را بدانند به آنها تعلیم داده مىشود"، از جمله در حدیثى از امام صادق ع مىخوانیم: اذا ارادالامام ان یعلم شیئا اعلمه اللَّه بذلک این وجه جمع بسیارى از مشکلات را در زمینه علم پیامبر ص و امام ع حل مىکند، از جمله اینکه: چگونه آنها، آب یا غذایى را که مثلا مسموم بود مىخوردند، در حالى که جایز نیست انسان به کارى که موجب خطر براى او است اقدام کند، باید گفت در این گونه موارد پیامبر ص یا امام ع اجازه نداشتهاند که اراده کنند تا اسرار غیب بر آنها آشکار گردد. همچنین گاه مصلحت ایجاب مىکند پیامبر ص یا امام ع مطلبى را نداند، یا آزمایشى براى او صورت گیرد که موجب تکامل او گردد، همانگونه که در داستان" لیلة المبیت" آمده است که على ع در بستر پیغمبر خوابید، در حالى که از خود آن حضرت نقل شده است که نمىدانست صبحگاهان که مشرکان قریش به آن بستر حمله مىکنند شهید خواهد شد یا جان به سلامت مىبرد؟ در اینجا مصلحت این است که امام ع از سرانجام این کار آگاه نگردد، تا آزمون الهى تحقق یابد، و اگر امام ع مىدانست که در بستر پیامبر ص مىخوابد و صبح سالم برمىخیزد چندان افتخارى محسوب نمىشد، و آنچه در آیات قرآن و روایات در اهمیت این ایثارگرى وارد شده است چندان موجه به نظر نمىرسید. آرى مساله علم ارادى پاسخى است براى تمام اینگونه اشکالات.[14] 5- راه جمع دیگرى نیز براى روایات مختلف در علم غیب وجود دارد (هر چند این راه فقط در مورد قسمتى از این روایات صادق است) و آن اینکه مخاطبین در این روایات مختلف بودند، آنها که استعداد و آمادگى پذیرش مساله علم غیب را در باره امامان داشتند حق مطلب به آنها گفته مىشد، ولى در برابر افراد مخالف یا ضعیف و کم استعداد سخن به اندازه فهم شنونده مطرح مىگشت. مثلا در حدیثى مىخوانیم که ابو بصیر و چند تن از یاران بزرگ امام صادق ع در مجلسى بودند امام غضبناک وارد مجلس شد هنگامى که نشست در حضور جمع فرمود: یا عجبا لاقوام یزعمون انا نعلم الغیب! ما یعلم الغیب الا اللَّه عز و جل، لقد هممت بضرب جاریتى فلانة، فهربت منى فما علمت فى اى بیوت الدار هى. عجیب است که عدهاى گمان مىکنند ما علم غیب داریم، هیچکس جز خداوند متعال از غیب آگاه نیست، من الان مىخواستم کنیزم را تادیب کنم از دست من گریخت، ندانستم در کدامیک از اطاقهاى خانه است"!! راوى حدیث مىگوید: هنگامى که امام ع از مجلس برخاست من و بعضى دیگر از یاران حضرت وارد اندرون منزل شدیم و گفتیم: فدایت شویم شما در باره کنیزتان چنین گفتى، در حالى که ما مىدانیم شما علوم زیادى دارید و ما نامى از علم غیب نمىبریم؟ امام ع سپس شرحى در این زمینه داد که مفهومش آگاهى او بر اسرار غیب بود. واضح است که در آن مجلس افرادى بودهاند که آمادگى و استعداد لازم براى درک این معانى و معرفت مقام امام نداشتند.[15]
موضوع مطلب : جن, تفسیر, غیب, پیامبر, علم غیب, امام, رسول, نبی, علم, سوره, سوره جن چهارشنبه 91 مهر 12 :: 1:25 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
مستندات دو پست قبلی که درباره علم غیب بود در ادامه مطلب آمده است.
چهارشنبه 91 مهر 12 :: 1:22 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً (26) إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (27) داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمىسازد، (26)مگر رسولانى که آنان را برگزیده و مراقبینى از پیش رو و پشت سر براى آنها قرار مىدهد ... (27)
مقدمه: با دقت در آیات مختلف قرآن به خوبى روشن مىشود که دو دسته آیه در زمینه علم غیب وجود دارد؛ نخست آیاتى که علم غیب را مخصوص خدا معرفى کرده و از غیر او نفى مىنماید، مانند آیه 59 انعام وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ:" کلیدهاى غیب نزد خدا است که جز او کسى آنها را نمىداند"، و آیه 65 نمل قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ بگو هیچیک از کسانى که در آسمانها و زمین هستند غیب را نمىدانند، جز خدا ". و مانند آنچه در باره پیامبر ص در آیه 50 سوره انعام آمده است قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ:" بگو من به شما نمىگویم خزائن خداوند نزد من است، و من غیب را نمىدانم" و در آیه 188 اعراف مىخوانیم وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ" اگر من غیب را مىدانستم خیر فراوانى براى خود فراهم مىنمودم" و بالآخره در آیه 20 یونس مىخوانیم، فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ: بگو غیب مخصوص خدا است" و امثال این آیات . گروه دوم آیاتى است که به روشنى نشان مىدهد که اولیاى الهى" اجمالا" از غیب آگاهى داشتند، چنان که در آیه 179 آل عمران مىخوانیم وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ:" چنان نبود که خدا شما را از علم غیب آگاه کند ولى خداوند از میان رسولان خود هر کس را بخواهد برمىگزیند" (و قسمتى از اسرار غیب را در اختیار او مىگذارد) . و در معجزات حضرت مسیح مىخوانیم که فرمود: وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ:" من شما را از آنچه مىخورید، یا در خانههاى خود ذخیره مىکنید خبر مىدهم". (آل عمران- 49) آیه مورد بحث نیز با توجه به استثنایى که در آن آمده نشان مىدهد که خداوند قسمتى از علم غیب را در اختیار رسولان برگزیدهاش قرار مىدهد (زیرا استثناء از نفى همیشه اثبات است).[1] مصداق مرتضی در احادیث: 1- یعنی علیا المرتضى من الرسول (صلى الله علیه و آله) و هو منه.[2] 2- و کان و الله محمد ممن ارتضاه.[3] 3- قال علی (ع):«یا سلمان، أنا المرتضى من الرسول الذی أظهره الله عز و جل على غیبه، أنا العالم الربانی، أنا الذی هون الله علی الشدائد و طوى لی البعید».[4] شواهد بر علم غیب داشتن ائمه: 1- از کتاب خرائج و جرائح از محمد بن فضل هاشمى، از حضرت رضا (ع) روایت شده که آن جناب نظر کرد به ابن هذاب، و سپس فرمود: اگر به تو خبر دهم که در همین روزها یکى از ارحامت کشته مىشود، آیا تصدیقم مىکنى؟ گفت: نه، براى اینکه کسى به جز خداى تعالى غیب نمىداند. فرمود: مگر این خداى تعالى نیست که مىفرماید:" عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ"، پس رسول اللَّه (ص) که مرضى نزد خدا است غیب مىداند، ما هم ورثه همان رسولى هستیم که خدا او را به هر مقدار از غیب خود خواسته آگاه کرده، پس ما هم مىدانیم آنچه شده و آنچه که تا روز قیامت خواهد شد. [5] روایات در این باب از حد شمار بیرون است، و مدلول آنها این است که : رسول اللَّه (ص) علم غیب را از راه وحى از خداى تعالى گرفته، و امامان (ع) از آن جناب به ارث گرفتهاند.[6] 2- در اصول کافى از حضرت ابى جعفر الباقر علیه السّلام روایت کرده که روزى جبرئیل علیه السّلام براى حضرت رسالت پناه صلّى اللَّه علیه و اله دو انار از بهشت آورد و على علیه السّلام درین وقت به ملاقات حضرت فایز گردید و از آن حضرت پرسید که این چه انار است که در دست مبارک شماست؟ حضرت فرمودند که یکى ازین دو انار نبوت است که تو را در آن نصیبى نیست و آن دیگر علم است و آن را دو پاره کرده نصفى را حضرت خود برداشت و نصف دیگر را بحضرت امیر داد و فرمود که ما و تو هر دو در این انار شریکیم و بعد ازین حضرت ابى جعفر الباقر علیه السّلام فرمود بخدا قسم ندانست پیغمبر حرفى را که حق تعالى باو تعلیم کرد مگر آن که آن را بامیر المؤمنین علیه السّلام آموخت و این علم بالآخره منتهى شد به ما.[7]
یکشنبه 91 مهر 9 :: 12:20 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
متن سخنرانی خودم در شهر آرادان که بین گرمسار و سمنان قرار دارد در شب میلاد امام رضا (ع) که در توضیح علمی یکی از احادیث ایشان است برای دانلود تقدیم می شود. لینک دانلود: http://uplod.ir/05qy6uvzm7j4/veladat_imam_8.docx.htm موضوع مطلب : علم امام, اویسی, کامران اویسی, دانلود, استاد اویسی, حجت الاسلام اویسی, سخنرانی, امام رضا(ع), حدیث امام رضا, صفت مومن پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||