به یاد دوست آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
دوشنبه 96 بهمن 23 :: 7:18 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
به گزارش خبرنگار مهر، متن پیش رو یادداشتی است از حجت الاسلام کامران اویسی، پژوهشگر حوزه تفسیر تطبیقی و مدرس حوزه و دانشگاه که در ادامه از نظر می گذرد؛ اگر قائل باشیم که 22 بهمن یوم الله است و نیز از جمله شعائر الله است که باید تعظیم و بزرگ داشته شود، می توان به آیاتی از قرآن نیز در این باره اشاره نمود. یعنی از این بابت که قومی ستمگر مانند پهلویان و بهائیان را از صحنه قدرت برکنار کرد می تواند یوم الله باشد زیرا قرآن در آیه پنجم سوره ابراهیم فرموده است: "وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّه" و امام امت (قدس سره) در تفسیر سوره حمد بیان کرده اند که آن ایّامی است که حق تعالی به قهر و سلطنت با قومی رفتار کند. همچنین می توان آن را چنان که گرامیداشت پیروزی حق بر باطل بدانیم، از جمله تعظیم شعائر بشماریم و در این صورت جزء مصادیق آیه 32 سوره حج است که فرمود: "ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوب: یعنی و کسانی که نشانه های خدا را بزرگ شمارند، پس در واقع این (کار آنان حاکی) از پارسایی (و خود نگهداری) دلهاست. در تفسیر نمونه گفته شده که " شعائر" جمع" شعیره" به معنی علامت و نشانه است، بنا بر این" شعائراللَّه" به معنی" نشانه های پروردگار" است که شامل سر فصلهای آئین الهی و برنامه های کلی و آنچه در نخستین بر خورد با این آئین چشمگیر است. روشن است که با این حال عمومیت مفهوم آیه نسبت به تمام شعائر اسلامی به قوت خود باقی است و هیچگونه دلیلی بر تخصیص آن به خصوص قربانی یا همه مناسک حج وجود ندارد، بخصوص اینکه قرآن در مورد قربانی حج با ذکر کلمه" من" که برای" تبعیض" است این حقیقت را گوشزد کرده که قربانی یکی از آن شعائر است، همانگونه که در مورد" صفا و مروه" نیز در آیه 158 سوره بقره میخوانیم که" آنهم از شعائر الهی است" (إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ). آیه دیگری در قرآن هست که می فرماید: "ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ (توبه/120)؛ یعنی بر ساکنان مدینه و کسانی از عربهای صحرانشین که اطراف آنان هستند سزاوار نیست، که از فرستاده خدا تخلّف ورزند، و بخاطر (حفظ) جانهایشان، از جان او روی برتابند؛ این به خاطر آن است که آنان هیچ تشنگی و رنج، و گرسنگی در راه خدا به آنان نمی رسد و بر هیچ قدمگاهی که کافران را به خشم آورد، گام نمی نهند، و به هیچ هدفی (از ضربه و قتل) از دشمن نمی رسند، مگر اینکه به خاطر آن، کار شایستهای برای آنان نوشته می شود؛ [چرا] که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند." معلوم است که عبارت "وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً" از وظایف مسلمانان زمان رسول الله (ص) فقط نیست بلکه یک ویژگی کلی است برای تمام مسلمانان اگر شرایط آن فراهم شود، بر ضد امپریالیسم و نظام سلطه ظالم بپاخیزند و بجنگند و یا قدمی بردارند که باعث خشم دشمن شود. چنان که در تفسیر نمونه آمده است در واقع قرآن با استفاده از یک بیان عاطفی، همه افراد با ایمان را به ملازمت پیامبر(ص) و حمایت و دفاع از او در برابر مشکلات تشویق می کند، می گوید: جان شما از جان او عزیزتر و حیات شما از حیات او با ارزش تر نیست آیا ایمان تان اجازه می دهد او که پرارزشترین وجود انسانی است، و برای نجات و رهبری شما مبعوث شده به خطر بیفتد و شما سلامت طلبان برای حفظ جان خویش از فداکاری در راه او مضایقه کنید؟! مسلم است تاکید و تکیه روی مدینه و اطرافش به خاطر آن است که در آن روز کانون اسلام مدینه بود، و الا این حکم نه اختصاصی به مدینه و اطراف آن دارد و نه مخصوص پیامبر ص است. این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است که رهبران خویش را همچون جان خویش، بلکه بیشتر گرامی دارند و در حفظ آنان بکوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند، چرا که خطر برای آنها خطر برای امت است. خلاصه این راهپیمایی و حرکت دسته جمعی 22 بهمن که کفّار را عصبانی کند، صورت نمی گیرد مگر این که برای آن، پاداش عمل صالح ثبت می شود. آری، راهپیمایی هایی که دشمنان اسلام و مسلمین را عصبانی کند، عمل صالح است. این راهپیمایی ها (به خصوص آنگاه که از طریق وسایل ارتباطی و ماهواره ها منعکس می شود) اگر برای اهداف مقدسی صورت گیرد، نوعی حضور در صحنه، عبادت دسته جمعی و امر به معروف و نهی از منکر عملی و عامل تقویت روحیّه مردم و تهدید دشمن است. بنابراین مؤمنان و مسلمانان با این نیت بیرون آیند که اجر و پاداش هم دارد. موضوع مطلب : خبر, بهمن, راهپیمایی, قرآن, کامران اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام, یادداشت, مهر, خبرگزاری جمعه 96 دی 8 :: 7:30 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
تأثیر سیاسی حرکت حضرت معصومه (س) از مدینه به قم به گونه ای اعتراض به وضع موجود در مدینه و احساس خطر برای جان امام رضا (ع) نشان داده می شد.
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام کامران اویسی، پژوهشگر حوزه تفسیر تطبیقی و مدرس حوزه و دانشگاه است که در ادامه می خوانید؛ پس از دوران پیامبر اعظم (ص) و قضیه غصب خلافت امام علی(ع) و شهادت امام حسن و امام حسین (ع) و شروع دوران خفقان و حصر شیعه در بیشتر اعصار، به ویژه برای ائمه معصومین (ع) و فرزندانشان به عنوان امامزادگان، دوران سختی ایجاد شد. یعنی غالباً آنها از شیوه زندگی ظاهراً غیر سیاسی و گاهی پنهانی و نیز مهاجرت استفاده می کردند. در این روش ها زنان نیز همپای مردان مشارکت داشتند. حضرت معصومه (س) نیز این قضیه استثنا نیست. ایشان از جمله بانوانی است که در زمان مأمون ملعون در پی کوچ اجباری امام رضا (ع) به ایران ظاهراً برای ملاقات با ایشان مهاجرت نمود. به نظر می رسد مهمترین دلیل شروع مهاجرت امام زادگان به ایران، اعتماد به ولایت عهدی اجباری مأمون برای امام رضا (ع) است. البته بعید و حتی غیر ممکن است که با توجه به بصیرتی که از حضرت معصومه (س) سراغ داریم، ایشان نیز مانند برخی دیگر از سادات، فریب این مسأله را بخورند. شاید هم استفاده از موقعیت سادات بودن خود برای نشر معارف تشیع بین اهالی حق پذیر ایران باشد که زمینه را در زمان مأمون با توجه به پذیرش اجباری ولایتعهدی، آماده دیدند. این احتمال برای شخصیتی مانند حضرت معصومه (س) قوت می گیرد زیرا او پارسا، محدث، مفسر و فقیه بود. شواهد دیگری مانند عشق و علاقه زیاد بین این خواهر و برادر نیز می تواند به میل حضرت معصومه بر هجرت به کنار برادر بیافزاید. نیز همراهی پنج برادر دیگر خود در سفر دیدار با امام رضا (ع) از مؤیدات این بحث است. همچنین تأثیر سیاسی حرکت حضرت معصومه (س) از مدینه به قم با توجه به اینکه ایشان از بزرگان بنی هاشم و خاندان های شیعی و علوی و سادات بودند و به فاطمه کبری معروف بودند، بر همه جای سؤال می شد که چرا ایشان عزم سفر کرده است و به گونه ای اعتراض به وضع موجود در مدینه و احساس خطر برای جان امام رضا (ع) نشان داده می شد که در کنار مأمون ملعون قرار داشت. در برخی نقل های تاریخی حرکت حضرت معصومه (س) بعد از دریافت نامه امام رضا (ع9 به ایشان که از مرو فرستاده شده بود، انجام گرفت. بعید نیست که خداوند متعال خواسته خود را در اراده امام رضا (ع) در تقاضای مسافرت خواهر متجلی کرده باشد. برخی نوشته اند که شهادت امام رضا (ع) هجرت فرار گونه سادات را به ایران و عراق البته دور از حکومت مأمون را رقم زد. البته ممکن است در ابتدا با حسن ظن آنها به اقداات مأمون این مهاجرت ها انجام می شده اما در اواسط راه فهمیده اند که مأمون دغل بازی می کرده است و فرار کرده اند به کوه ها و بیابان ها و ابادی های ایران که خیلی نیز در این راه دستگیر و شهید شدند. اما با توجه به اینکه برخی تواریخ، نقل کرده اند که کاروان حضرت معصومه در ساوه جنگیده اند، این مورد را علت مهاجرت ایشان نمی توان دانست. برخی محققان نیز این هجرت را مأموریتی الهی می دانند که خدا بدین وسیله آینده شهر مقدس قم را برای دروازه علم دین بودن قرار داده است. امید است چنان که در زیارت نامه این بانو نوشته شده است، ما را شفاعت کند. آمین. https://www.mehrnews.com/news/4184235/ موضوع مطلب : کامران اویسی, اخبار, مصاحبه, یادداشت, دکتر, استاد, حجت الاسلام, معصومه, فاطمه, قم, شهادت سه شنبه 96 آذر 28 :: 4:6 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
از لینک زیر تمامی جزوه ارشد علوم قرآن را بارگیری کنید. موضوع مطلب : ارشد, جزوه, کتاب, کامران اویسی, دانشگاه, علوم قرآن, حجت الاسلام, دکتر, استاد جمعه 96 آذر 24 :: 9:49 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
گروه اندیشه: یکی از معضلات فکری و ذهنی که ممکن است فرد را برای خودکشی مجاب یا منصرف کند نوع پاسخ به این شبهه است که چرا انسان نباید اختیار جان خود را داشته باشد و محکوم به زندگی کردن باشد؟ در ادامه به تحلیل ابعاد دینی این مسئله میپردازیم.
خودکشی نوعی از انحرافات اجتماعی شناخته میشود که ابعاد مختلفی دارد و معضلات بزرگی برای جوامع ایجاد میکند. خودکشی یک موضوع ساده اجتماعی نیست که بتوان بهراحتی از کنار آن گذشت، چنانچه به ریشهها و علل آن توجه نشود این عوامل میتواند تبعات سنگینتری برای جامعه فراهم آورد؛ یعنی علاوه بر ضایعهای که برای فرد و خانوادهاش ایجاد میکند، در فضای اجتماع و انعکاسات در فضای مجازی نیز تبعات سنگینی در پی دارد.
خودکشی در بین اقشار مختلف جامعه محتمل است، اما از آسیبپذیرترین اقشار، جوانان و بهویژه دانشجویان هستند؛ مطالعات نشان میدهند که میزان خودکشی و اقدام به این کار در میان دانشجویان کمتر از نرخ آن در کل جمعیت است، اما ارقام مربوط به میزان خودکشی در میان دانشجویان همچنان هشداردهنده و درحال افزایش است. این در حالی است که این قشر به علت هیجانات، امیدها و روحیه بلندپروازیهای جوانی و همچنین فرصت مطالعه و تفکر بیشتر در دانشگاه ظرفیت بالقوهای در کاهش این آسیبپذیری دارند. با این وجود یکی از معضلات فکری و ذهنی که ممکن است فرد را برای خودکشی مجاب یا منصرف کند نوع پاسخ به این پرسش یا شبهه است که چرا انسان نباید اختیار جان خود را داشته باشد و محکوم به زندگی کردن باشد؟ چرا نباید خود را از شر شرایط زندگی خلاص کند؟ درباره حرمت خودکشی و فلسفه و عوامل آن با دکتر کامران اویسی، پژوهشگر حوزه و دانشگاه به گفتوگو نشستیم. متن این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد؛ * لطفا در مورد حرمت خودکشی بفرمایید؟ حیات آدمی اولین و عظیمترین نعمتی است که خداوند آن را برای رسیدن به تکامل و صعود به قلههای رفیع و عالی معنوی به انسان عطا فرموده است. از اینرو نهتنها دیگران نمیتوانند صدمهای به این نعمت الهی وارد سازند، بلکه خود شخص نیز به هیچ عنوان حق ندارد، آن را از بین ببرد و بر وی واجب است پیوسته از جان خویش پاسداری و محافظت کند. مالک اصلی انسان خداوند متعال است و نفس انسانی امانت الهی است؛ از اینرو باید از این امانت خوب محافظت کرد و از بین بردن آن خیانت در امانت الهی است. البته فقط در راه خدا میتوان جان خویش را فدا نمود. چون حفظ دین الهی و ارزشهای والای دینی ـ که همان راه خداوند است ـ از جان انسان بالاتر، ارزشمندتر و مهمتر است. لذا سید و سالار شهیدان و سرور آزادگان حضرت امام حسین(علیه السلام) و دیگر شهدای راه خدا، جان خویش را تقدیم نمودند. *آیا در مورد حرمت خودکشی در قرآن هم آیاتی مطرح شده است؟ یکی از آیات قرآن، آیات20 و30 سوره نساء است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیما* وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرا (نساء/29-30)؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! اموالتان را در میان خودتان به ناحق مَخورید مگر اینکه داد و ستدى با رضایت [طرفین] شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نکشید [چرا] که خدا نسبت به شما مهرورز است.* و هر کس این [اعمال] را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، پس به زودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت (و مىسوزانیم) و این [کار] بر خدا آسان است. یعنى خداوند مهربان نه تنها راضى نمیشود دیگرى شما را به قتل برساند؛ بلکه به خود شما هم اجازه نمىدهد که با رضایت خود خویشتن را به دست نابودى بسپارید، در روایات اهل بیت (ع) نیز آیه فوق به همین معنى «انتحار» تفسیر شده است. گناه کبیره، طبق روایات، آن است که خدا وعده آتش به انجام دهندهاش داده است. * چه ارتباطى میان مسئله قتل نفس و تصرف باطل و ناحق در اموال مردم وجود دارد؟ پاسخ این سؤال روشن است و در حقیقت قرآن با ذکر این دو حکم پشت سر هم اشاره به یک نکته مهم اجتماعى کرده است و آن اینکه اگر روابط مالى مردم بر اساس صحیح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پیش نرود و در اموال یکدیگر به ناحق تصرف کنند، جامعه گرفتار یک نوع خودکشى و انتحار خواهد شد، و علاوه بر اینکه انتحارهاى شخصى افزایش خواهد یافت، انتحار اجتماعى هم از آثار ضمنى آن است.حوادث و انقلابهایى که در جوامع مختلف دنیاى معاصر روى داده، شاهد گویاى این حقیقت مىباشد، و از آنجا که خداوند نسبت به بندگان خود، مهربان است به آنها هشدار مىدهد و اعلام خطر مىکند که مراقب باشند مبادا مبادلات مالى نادرست و اقتصاد ناسالم، اجتماع آنها را به نابودى و سقوط بکشاند. آیه دیگر در مورد خودکشی، آیه 195 سوره بقره است: وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ و در راه خدا انفاق کنید (و با ترک انفاق،) خود را به دست خود به هلاکت نیاندازید. و نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست مى دارد. خودکشى وضرر به نفس، حرام قطعى است که ازآیه استفاده مىشود. آیه 32 سوره مائده هم در همین زمینه مطرح شده است: مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى بَنِی إِسْرائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُون؛ به همین جهت، بر بنى اسرائیل نوشتیم که هر کس انسانى را جز به قصاص یا به کیفر فساد در زمین بکشد پس چنان است که گویى همه مردم را کشته است، و هر که انسانى را زنده کند (و از مرگ یا انحراف نجات دهد) گویا همه مردم را زنده کرده است و البتّه رسولان ما دلایل روشنى را براى مردم آوردند، امّا (با این همه) بسیارى از مردم بعد از آن (پیام انبیا) در روى زمین اسرافکار شدند. خودکشى و سقط جنین، از نمونههاى «قتل نفس» و حرام است. *چه عواملی باعث می شود که افراد خود کشی کنند؟ 5 درصد خودکشی ها معلول قمار است. از نظر اجتماعى افراد مجرد کمتر احساس مسئولیت مى کنند و به همین جهت انتحار و خودکشى در میان مجردان بیشتر دیده مى شود، و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمى زند. آنها که معاد را قبول ندارند، اعتراف به پوچى این زندگى م ىکنند، و گروهى از آنها اقدام به خودکشى و نجات از این زندگى پوچ و بى معنى را مجاز و یا مایه افتخار مى شمرند! چگونه ممکن است کسى به خداوند و حکمت بى پایان او ایمان داشته باشد و زندگى این جهان را بى آنکه مقدمه اى براى زندگى جاویدان جهان دیگر باشد قابل توجه بشمرد؟. در آیه 33 سوره اسراء آمده است: وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً ؛ وکسى را که خداوند، (قتل او را) حرام کرده است نکشید، مگر به حقّ. وهر کس مظلوم کشته شود، قطعاً براى ولىّ او تسلّط (و اختیار دیه یا قصاص) قرار دادهایم، پس نباید در کشتن (و قصاص) زیادهروى کند، چرا که آن (ستمدیده به طور عادلانه) یارى و حمایت شده است. *در روایات پیشوایان دینی ما دراین خصوص چه آموزه هایی مطرح شده است؟ امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس به عمد خودکشى کند، براى همیشه در دوزخ است. آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند. متن عربی روایت عبارت است از: من قتل نفسه متعمدا ًفهو فى نار جهنم خالداً فیها. امام باقر (ع) نیز می فرماید: ان المؤمن یبتلى بکل بلیة ویموت بکل میتة الا انه لا یقتل نفسه؛ مؤمن به هر امتحان، امتحان مى شود، و به هر نوع مرگى از دنیا م ىرود، ولى مؤمن دست به خودکشى نمىزند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَی ءٍ مِنَ الدُّنیا عُذِّبَ بِهِ یَوْمَ الْقِیامةِ؛کسی که بوسیله چیزی از دنیا خودکشی کند، در روز قیامت بوسیله همان چیز عذاب خواهد شد. نیز فرمود: الذی یَخْنُقُ نَفْسَهُ یَخْنُقُها فِی النّارِ، وَالّذی یَطْعَنُها فی النار؛کسی که خودش را خفه کند، خویشتن را در آتش (دوزخ) خفه کرده است و کسی که به خودش نیزه زند، در آتش باشد. و نیز فرمود: «کان فیمن قبْلَکُمْ رَجُلٌ بِهِ جرحٌ فَجَزَعَ فَأَخَذَ سِکّینا فَخَزَّ بِها یَدَهُ فَمارَقَأَ الدَّمُ حَتّی ماتَ، فَقال اللّه ُ: بادَرَنی عَبدی بِنَفْسِهِ؟! ...قد حَرَّمتُ عَلَیه الجَنَّةَ؛میان انسانهای پیش از شما، مردی جراحتی برداشت و از شدّت بی تابی کاردی برداشت و با آن دستش را قطع کرد و از شدّت خونریزی مُرد، پس خداوند فرمود: بنده ام، در گرفتن جان خود بر من پیشی گرفت... هر آینه بهشت را بر او حرام کردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدیدَةٍ فَحَدیدَته فی یَده یُجاءُ بِها فی بَطْنِه فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها مُخَلّدا أبدا، ومَنْ شَرِبَ سَمّا وَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَسَمُّهُ فی یَدِهِ یَتَحَسّاهُ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها أبَدا، وَمَنَ تَرَدّی مِنْ جَبَلٍ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ فهو یَتردّی فی نار جهنّم خالدا فیها مُخلّدا أبَدا؛کسی که بوسیله آهن خودکشی کند پس آهن پاره بدست که (قسمتی از آن) به شکمش فرو رفته آورده می شود، و وارد آتش جهنم می گردد. و در آن بطور أبد و همیشگی خواهد سوخت، و کسی که با خوردن سمّ خودکشی کند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته می شود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و کسی که خود را با پرت کردن از کوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت می شود و در آن تا أبد خواهد ماند. حسن بن محبوب، از أبى ولّاد روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السّلام را شنیدم که میفرمود: کسى که از روى عمد خود را بکشد، پس او جاودانه در آتش جهنّم خواهد زیست. گفتند: بنظر امام اگر وصیّتى کند، و آنگاه بیدرنگ خود را از روى عمد بکشد، آیا آن وصیّت اجرا مىشود؟ فرمود: اگر پیش از آنکه حادث هاى از قبیل زخمى یا کار کشنده اى در وجود خود انجام داده باشد وصیّت کند وصیّتش در ثلث نافذ است، و اگر پس از پدید آوردن حادثه اى مانند زخمى یا کارى که احتمال مرگ در پى داشته باشد، وصیّت کند، وصیّتش نافذ نیست. *به نظر می رسد هر کس اختیار جان خودش را داشته باشد، حرمت خود کشی چه فلسفه ای دارد؟ انتحار و خودکشى نیز جنبه حقوقى دارد، یعنى از جنبه حقوق اجتماعى نیز جایز نیست. هیچ کس نمىتواند از جنبه حقوقى ادعا کند که اختیار خودم را دارم، مىخواهم خودم را معدوم کنم. اجتماع به او مىگوید من دراین ساختمان مجهز سهیم و شریکم، سرمایههاى مادى و معنوى صرف کردهام تا این ساختمان کامل و مجهز را به وجود آوردهام، اکنون وقت آن است که دین خود را استرداد کنم و از تو خدمت بخواهم، تو حق ندارى پیش از آنکه دین اجتماع خود را بپردازى خود را معدوم کنى؛ اما بعد از آنکه حق اجتماع را به قدر کافى پرداختى از این نظر منعى نیست. البته از جنبه الهى، قطع نظر از اجتماع و حقوق اجتماع، هیچ کس حتى کسى که دین اجتماع را پرداخته است نمىتواند خود را معدوم کند.اگر فرضاً اجتماع از حق خود بگذرد به اینکه قانونى تصویب کند و خودکشى را اجازه دهد بازهم از نظر حق الهى حق ندارد؛ یعنى هر کسى بیش از آن اندازه که از آنِ خودش است از آنِ خالقش هست، نه به معنى اینکه خالق در او ذى نفع است بلکه به معنى اینکه در او ذى نظر است. به هر حال این، مطلب دیگرى است و ریشه دیگرى دارد. فقها معتقدند که جلوگیرى از خودکشى بر هر مسلمانى واجب است، و اگر هزینه کمى داشته باشد باید شخص بازدارنده بپردازد. امّا اگر هزین? آن سنگین باشد، یا مستلزم خطر جانى باشد، بر آن شخص لازم نیست؛ ولى چنانچه بیت المال توانایى داشته باشد باید آن را بپردازد. نجات جان کافر حربى لازم نیست، و در مورد کافر ذمّى احتیاط نجات دادن است. رضایت او لازم نیست. در صورتى که نجاتش منحصر به راهى است که آسیبى به او مىرسد اشکالى ندارد و ضامن نیست. حاکم شرع،درصورت مصلحت مىتواند او را تعزیرکند. از مجموع آیات و روایات گذشته استفاده می شود که خودکشی از نظر اسلام از گناهان کبیره محسوب می شود، انجام آن حرام می باشد، و مرتکبین آن اهل دوزخ اند. حتی برخی از گروه های اهل سنت مانند حنبلی ها کسی را که خودکشی می کند کافر دانسته و نماز میت را برای او واجب نمی دانند.آنها در این باره به این حدیث استدلال می کنند که: «إنَّ رَجُلاً قَتَلَ نَفْسَهُ بِمَشاقِصٍ، فَقالَ رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله : اَمّا أَنَا فَلا أُصَلِّی عَلَیْهِ؛ مردی با نیزه خودکشی کرد و رسول خدا فرمود: من بر این شخص نماز نمی خوانم.» البتّه باید تمام مراسم را براى این گونه افراد مانند مسلمان عادّى انجام داد، و براى نجات آنها دعا کرد، شاید مشمول عفو الهى واقع شوند. منبع: ایکنا موضوع مطلب : کامران اویسی, استاد, دکتر, حجت الاسلام, خودکشی, نفس, حفظ, جان, ایکنا, خبر, مصاحبه چهارشنبه 96 آذر 22 :: 11:6 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
مطلبی از استاد اویسی درباره سبک زندگی با مقوله سلام کردن در روزنامه جوان آمده است که در ادامه قرار داده شده است. لینک مطلب به صورت ورد و اینترنت هم از زیر قابل دسترسی است. موضوع مطلب : کامران اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, سبک زندگی, روزنامه, جوان, سلام دوشنبه 96 آذر 20 :: 10:59 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
درس هشتم را از لینک زیر برای درس علوم قرآن ارشد دانلود کنید. http://s9.picofile.com/file/8314030918/%D8%AF%D8%B1%D8%B3_%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85.pdf.html موضوع مطلب : علوم قرآن, درس, جزوه, کامران اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام, شیعه, سنی, نسخ, ناسخ, منسوخ جمعه 96 شهریور 31 :: 7:10 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
دوشنبه 96 شهریور 27 :: 9:5 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
گروه اندیشه: امروزه چه در محیطهای آکادمیک و چه در گیشههای سینمایی، بهوفور بحث موجودات فرازمینی مطرح است، حال باید دید این مسئله از دیدگاه قرآن کریم چگونه است؛ آیا قرآن کریم تصریحی در وجود موجودات فرازمینی دارد و یا این امکان را رد میکند؟به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، امروزه در بسیاری از محافل علمی سخن از امکان وجود موجوداتی در عالم هستی غیر از موجوداتی که در این کره خاکی زندگی میکنند است و علاوه بر اندیشه، در توهم و تخیل بشر نیز داستانها و فیلمهای سینمایی بسیاری ذر سطح جهانی شاهد هستیم. یکی از بهترین منابع برای جستجو جهت امکان این امر کلام الله مجید است که به تعبیر قرآن کریم «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» نازل شده است.
اینکه در آیات قرآن کریم به این موجودات اشاره شده است یا نه و آنها چه شباهتهایی با موجودات زمینی دارند، موضوعی بود که درباره آن با کامران اویسی، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه و دانشآموخته دکتری تفسیر تطبیقی در زمینه قرآن و علوم به گفتوگو نشستیم. در ادامه مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد؛ ![]() - آیا در قرآن کریم به موجودات فرازمینی اشاره شده است؟ در قرآن کریم با کلمهای مثل «الموجودات وراء الارض» یا چیزی شبیه آن مواجه نمیشویم؛ بلکه آیاتی در قرآن دیده میشود که مفسران متقدم از آن برداشتی داشتهاند که ممکن است مفسران معاصر با استفاده از علوم جدید - نه تحمیل علوم بر قرآن - تفسیر جدیدی از آن ارائه داده باشند. یکی از این آیات عبارت است: «وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فِى السَّمَآءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنهَا لِلنظِرِینَ* وَحَفِظْنهَا مِن کُلِّ شَیْطنٍ رَّجِیمٍ* إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ (حجر/16-18)؛ و به یقین در آسمان برجهایى قرار دادیم، و آن را براى بینندگان آراستیم؛ و آن را از هر شیطان رانده شدهاى حفظ کردیم؛ مگر آن کس که دزدانه گوش فرا دهد و شهابى روشن او را دنبال کند». برخى مفسران همان معناى ظاهرى آیه را پذیرفتهاند، که مقصود آسمان حسّى و همین شهابسنگهاى آسمانى است که در شب مىبینیم و شیاطین همان موجودات خبیثى هستند که مىخواهند به آسمانها بروند و از اخبار ماوراى زمین مطلع شوند و براى دوستان زمینى خود جاسوسى کنند، اما شهابسنگها همچون تیرى به سوى آنها پرتاب مىشوند و آنها را از رسیدن به هدف بازمىدارند. ولى برخى از مفسران این دیدگاه را ردّ مىکنند؛ زیرا بر اساس نظریات فلکى قدیم است. برخى مفسران آیات فوق را کنایه از انسانهایى دانستهاند که در زندگى مادى زمینى زندانى شدهاند و چشم خود را به جهان برتر نمىاندازند و به آواى آن گوش فرا نمىدهند و شهابهاى خودخواهى و شهوت و طمع و جنگهاى خانمانسوز آنها را از درک معانى والا محروم مىسازد. طبق تفسیر اول موجودات فرازمینی شامل شیاطین و جنهایی نیز میشود که برای شنیدن اسرار خلقت به بیرون از زمین میروند و در آسمانها میگردند. از برخى احادیث نیز همین معنا استفاده مىشود؛ زیرا ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمانها و رانده شدن آنها به وسیله شهابها، از هنگام تولد عیسى (علیه السلام) آغاز شد و در هنگام تولد پیامبر (صلى الله علیه و آله) کاملًا ممنوع شد. از این گونه احادیث استفاده مىشود که رابطهاى بین تولد مسیح (علیه السلام) و پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) با طرد شیاطین از آسمان وجود دارد؛ یعنى پس از ظهور دین مسیح و اسلام، و جهانگیر شدن آنها، بسیارى از توطئههاى شیطانى خنثى شد و بساط بتپرستى و پیروى از شیطان در بسیارى از نقاط جهان برچیده شد و بشریت گامهاى بلندى به طرف معنویت و حقیقت برداشت. برخى صاحب نظران مثل «عبدالرزاق نوفل»، معتقدند که این آیات اشاره به موجودات پیشرفته کرات دیگر دارد که امواج نیرومند رادیویى از فضا براى ما مىفرستند که برخى سعى مىکنند آنها را دریافت کنند، ولى اشعه نیرومندى آنها را دور مىراند. البته ممکن است آیه داراى بطن و معانى مختلفى باشد و برخى کنایه و مثال باشد. پس مانعى ندارد که مقصود آیه، شامل چند تفسیر باشد. - آیا آیهای در قرآن هست که صراحت بیشتری در وجود موجودات فرازمینی داشته باشد؟ بله، آیه «وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَن فِى السَّموتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ وَءَاتَیْنَا دَاوُدَ زَبُوراً (اسراء/55)؛ و پروردگارت به (حال) کسانى که در آسمانها و زمین هستند، داناتر است؛ و بیقین برخى پیامبران را بر برخى [دیگر] برترى دادیم؛ و به داود، «زبور» دادیم». از آنجا که در آیه مذکور من موصوله آمده که دلالت بر جنس عاقل میکند، میتواند شامل ملائکه و بشر و جن شود و بیش از این نمیتوان از آیه استفاده نمود. آیه دیگری که منجر به اعتقاد به وجود موجودات فرازمینی میشود عبارت است از: «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فیهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدیر (شوری/29)؛ و از نشانههاى اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آن دو پراکنده کرده است؛ و او هر گاه بخواهد بر جمع آورى آنها تواناست»." - مفسران چه تفاسیری از این قبیل آیات داشتهاند؟ علامه طباطبائى (رحمه الله) در مورد آیه مذکور مىفرماید: ظاهر آیه این است که در آسمانها خلقى از جنبندگان (دواب) مثل روى زمین وجود دارد و اگر کسى بگوید که منظور از جنبندگان آسمان ملائکه هستند مردود است چرا که کلمه «دواب» بر ملائکه اطلاق نشده است. آیتالله مکارم شیرازی معتقد است: «کلمه «دابة» شامل موجودات ذرهبینى تا حیوانات غول پیکر مىشود ... و این آیه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمانها دارد گر چه هنوز دانشمندان به صورت قاطعى در این زمینه قضاوت نمىکنند. و سر بسته مىگویند در میان کواکب آسمان به احتمال قوى ستارگان (سیارههاى) زیادى هستند که داراى موجودات زندهاند ولى قرآن با صراحت این حقیقت را بیان مىدارد که در پهنه آسمان نیز جنبندگان زنده فراوانی وجود دارد. زمخشرى در تفسیر خود مىگوید: بعید نیست در آسمانها حیواناتى که بر روى زمین راه مىروند آفریده شده باشد. فخر رازى هم بعید نمىداند که خدا در آسمانها انواعى از حیوانات را آفریده باشد که مانند مردمان روى زمین (در آسمانها) راه بروند. فیض کاشانی نیز گرچه به صراحت به عقیده وجود موجودات فرازمینی با توجه به آیه ذکر شده اشارهای ندارد اما ریشه واژه «دابة» را دارای معنای حرکت جسمانی میداند. سپس ادامه میدهد که ملائکه دارای حرکت جسمانی نیستند؛ بنابراین او معتقد است که دابة چیزی است غیر از فرشتگان یعنی جن یا موجودی غیر از آن. آیتالله نورى همدانی نیز با ذکر این نکته که اخیراً برخى از دانشمندان فضایى شوروى اعلام کردند که در کهکشان ما دست کم 1000 میلیون کره قابل زندگى وجود دارد. مىنویسد: جالب اینکه از این موضوع مهم در حدود چهارده قرن قبل قرآن مجید با صراحت خبر مىدهد» و سپس به آیه (شورى/ 29) استدلال کرده و دو نکته از آن برداشت مىکند: در آسمانها نیز مانند زمین موجودات زنده وجود دارد. هر موقع که مشیت خدا اقتضا کند سکنه کرات آسمانى و زمین با یک دیگر ملاقات خواهند کرد. استاد بنده، حجتالاسلام محمدعلی رضایی اصفهانی که در زمینه مطالعات قرآن و علوم فعالیت میکنند در این زمینهمینویسد: در مورد انطباق آیه مذکور با وجود حیات و موجودات زنده در کرات دیگر تذکر چند نکته لازم است: واژه «سماء» و «سموات» در قرآن به چند معنا به کار مىرود (جهت بالا- کرات آسمانى- جو زمین و ...) مىآید. تفسیر به وجود موجودات زنده در کرات دیگر وقتى صحیح است که ثابت کنیم کلمه «سموات» در آیه مورد بحث به معناى کرات آسمانى مىآید. در حالى که ممکن است کسى احتمال دهد که «سموات» در آیه فوق طبقات جو اطراف زمین است و مراد از دابة موجودات ریز ذرهبینى (مثل ویروسها و ...) و درشت (مثل پرندگان) است که در فضاى اطراف ما پراکندهاند. امّا با این حال مىتوان گفت که ممکن است مراد از آیه هر دو تفسیر (کرات آسمانى و طبقات جو زمین) باشد. لکن آیتالله قرشی با قاطعیت از آیه مذکور دلالت بر وجود موجودات در کرههای آسمانی را میفهمد. او مینویسد: ضمیر «فِیهِما» به آسمانها و زمین راجع است و با قاطعیت تمام روشن میشود که در آسمانها جنبندگانى آفریده و پراکنده شدهاند و از جمله «عَلى جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ» بهدست میآید که روزى میان اهل زمین و آنها ارتباط بر قرار خواهد شد. اگر منظور از جمع، رسیدن آنها به یکدیگر باشد. یکی دیگر از آیات معروفی که از آن برای اثبات وجود موجودات فرازمینی استفاده شده است، «الحمد لله رب العالمین»(فاتحه/2) است. جمع نمودن کلمه «عالم» با «بن» نشانه ذوی العقول بودن آن است. برخی مفسران مقصود از عالمین را جهان جن، جهان انس، جهان آب و ... دانستهاند که هر کدام جهانی مستقل از دیگری هستند. اما علامه طباطبایی معتقد است که این کلمه هم بر تک تک افراد عالم دلالت دارد هم نوع نوع آنها. اینجاست که میتوان تعبیر قرآن در برخی موارد که فرموده است «مشارق و مغارب» را تأییدکننده جهانهای مختلف و متعدد بداند و اینکه خورشیدهای متعددی در مکانهای مختلف در بین کهکشانها وجود دارد که منشأ جهانهایی مانند کره زمین خواهند بود. - آیا روایاتی در تایید موجودات فرازمینی داریم؟ روایتی از امام صادق (ع) هم وجود دارد که میفرماید: خدا دوازده هزار عالَم دارد که هر عالَمی بزرگتر از هفت آسمان و زمین است. هیچ عالَمی نمیداند که عالَم دیگری غیر از آنها وجود دارد. این روایت نشان میدهد که علم نداشتن نسبت به جهان دیگر بر فرض وجود جهانها و عالمهای دیگر معنا پیدا میکند. روایت دیگری وجود دارد که از شهرهای درون آسمانها خبر میدهد که ساکنان آن زبان متفاوتی دارند و نسبت به وجود آدم بیخبرند. آیه دیگری که برخی با تفسیری خاص از آن استفاده وجود موجودات آسمانی را کردهاند آیه شریفه: «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ(بروج/1)؛ سوگند به آسمان که داراى برجهاست» است. آیتالله صادقی معتقد بود که غلط است از این آیه تفسیر به برجهای دوازدهگانه کنیم؛ زیرا قرآن بنا بر اصطلاحهای فلکیون و منجمین نازل نشده است بلکه به زبان عربی فصیح نازل شده که هر عرب زبانی آن را بفهمد. سپس اضافه میکند که روایات هم آیه را به برجهای هفتگانه تفسیر نکردهاند. ایشان مراد از بروج را قصرهای مرتفع در آسمانها میداند که با زینتهایی آراسته شده است. این آیه نشان میدهد که شهرهایی در آسمان هستند که خدا یا انسان یا هر موجود دیگری آن را ساخته و چهبسا در آینده بتوان به آنجاها سفر کرد. او معتقد است ساکنان شهرهای آسمانی، به گناه آلوده نشدهاند و از شیطان و انسان خبر ندارند و فقط راه و رسم خداپرستی را دارند. به نظر میرسد که سخنان ایشان فقط در حد احتمال است. بنابراین میتوانیم بگوییم وجود موجوداتی خارج از زمین اعم از ملائکه، جن، و موجود فضایی و حتی انسان امکان دارد. منبع: ایکنا موضوع مطلب : کامران اویسی, موجودات فضایی, فرا زمینی, نجوم, قرآن, اسلام, شیعه, دکتر, حجت الاسلام, استاد, مصاحبه جمعه 96 مرداد 13 :: 11:47 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
مؤلف آن آیت الله محمد هادی معرفت از دانشمندان معاصر شیعه است، که در کربلا متولد و در همان جا و شهر مقدس نجف به تحصیل، تدریس و تحقق در مباحث علوم دینى پرداخت تا به درجه اجتهاد رسید. وى در عصر حاضر از اساتید بارز حوزه علمیه قم است و داراى آثار متعددى در زمینههاى مختلف علوم اسلامى مىباشد. مؤلف با تألیف کتاب ارزشمند التمهید فی علوم القرآن در شش جلد گستردهترین کار در زمینه علوم قرآنى را در میان علماى شیعه انجام داده است. وى در ادامه، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب در دو جلد و شبهات و ردود (با طرح هزار شبه و پاسخ آنها) را به دفاع از مباحث مقدّس قرآن کریم به رشته تحریر در مىآورد. ایشان در التفسیر الاثرى الجامع روایات شیعه و اهل سنت در تفسیر قرآن کریم را مطرح مىسازد. از آنجا که روایات تفسیرى مشکلات فراوانى داشته و درست و نادرست آنها جداسازى نشده، مؤلّف مىکوشد تا روایات صحیح را از سقیم جدا کند. وى در مقدّمه مىنویسد: «هذا الذى بین ایدیکم محاوله، مبلغ الجهد لمعرفة الصحیح من الضعیف من الاخبار ...». این تفسیر حدود سى جلد مىباشد که جلد اول آن به چاپ رسیده، و مقدّمه بسیار ارزشمندى در فهم و تفسیر قرآن دارد که هجده مقدّمه آن شامل مباحث ذیل است: فضایل القرآن، نامهاى قرآن، واژه قرآن و اشتقاق آن، سیر تدوین تفسیر، تفسیر و تأویل (ظاهر و باطن، ویژگیهاى هر یک و انواع تأویلها) تفسیر به رأى، زبان قرآن و ساختار (لفظى و محتوایى) قرآن کریم، اسلوب خطابى قرآن، حجّیت ظواهرقرآن، سیاق، تحریف ناپذیرى قرآن، سیر تاریخى تفسیر اثرى (نخستین مرحله آن) تفسیر در دوران صحابه و تابعان، جایگاه حدیث در تفسیر قرآن، آفات تفسیر (وضع، جعل، کذب و اسرائیلیات)، اسباب نزول، حروف مقطعه و بازشناسى حدیث. در ادامه مقدمه، تفسیر سوره حمد آمده است. روش مؤلّف روایى و تحلیلى است و در آغاز آیات به توضیح و شرح آن پرداخته؛ سپس روایات را نقل مىکند و در موارد لزوم به تحلیل و بررسى آن مىپردازد. در این تفسیر عدهاى از فضلاى حوزه علمیه قم- بویژه در جمع آورى روایات- مؤلف را یارى مىرسانند. (ر.ک: حسین علوی مهر، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، قم: مرکزجهانى علوم اسلامى، 1384 ش، چاپ اول، ص381) موضوع مطلب : معرفت, تفسیر, کتاب, کامران اویسی, دکتر, آیت الله, حجت الاسلام, استاد, علوم قرآن, اسلام, روایت, اثر دوشنبه 96 مرداد 2 :: 6:10 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر کامران اویسی در گفت و گو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اظهار کرد: بهداشت پوست از جمله مواردی است که پژوهشگران طب اسلامی کمتر وارد آن شده اند، زیبایی و سلامت پوست به 2دسته مهم برای جلا دهندگی و نرم کنندگی پوست و هچنین پیشگیری و درمان عوارض پوستی تقسیم شده که البته در دسته دوم نسبتا مستندات کمتری وجود دارد . وی افزود: بر اساس برخی روایت ها مصرف خریزه برایپاکسازی پوست، رفع لکه های دوران بارداری ، لک و پیس و حتی کاهش جوش های سرسیاه بسیار مفید بوده اما نباید در خوردن این میوه پرخاصیت و سرشار از ویتامین های زیاده روی کرد. این دکتری تفسیر تطبیقی و پژوهشگر طب اسلامی همچنین با بیان روایت های مختلف معصومین در خصوص مصرف مویز به عنوان عاملی برای تقویت حافظه، ادامه داد: از فواید مویز، جلا دادن به رنگ بدن و پوست است. ایشان با استناد به روایتی از امام علی (ع) درخصوص دستور مصرف مویز برای جلا دادن و روشنایی پوست، گفت: بهتر است فرد در حالت ناشتا 21 عدد مویز سرخ (رنگ روشن) بخورد . وی با اشاره به روایت معروفی از امام کاظم (ع) برای جوانی، شادابی و شفافی پوست به ویژه در سنین بالاتر، مطرح کرد: کسی که قصد دارد صاحب پوستی شفاف، با نشاط، جوان شود و رنگ چهره و بدن را صفا دهد، میوه میل کند. حجت الاسلام و المسلمین اویسی اظهار کرد: بیشتر توصیه ها و روایات دینی برای درمان و زیبایی پوست معطوف به مصرف میوه و سبزیجات است. منبع:برگرفته از سایت باشگاه خبرنگاران جوان موضوع مطلب : کامران اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, طب, اسلامی, پزشکی, پوست پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||