سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
دوشنبه 90 اسفند 15 :: 12:36 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

چرا برخی مراجع اعتقاد دارند که باید در رسانه های ملی مانند رادیو تلویزیون روزنامه منبر کار کرد و مرجع خود به میدان آید و برخی می گویند این کارها لازم نیست و باید از شهرت دوری کرد؟ کدام درست است مانند امثال آیت الله مکارم شیرازی ها و نوری همدانی ها و سبحانی ها و علوی گرگانی ها یا مانند دیگر مراجع که اسم نبریم تا شانشان محفوظ باشد.

داشتن سایت و نداشتن آن در یکی از مراجع مطرح از نظر علمی نیز دیده می شود که از داشتن سایت دوری می کند و خیلی از مقلدینشان و حتی طلاب که کم میستند و دوست دارند از علم ایشان در نقاط دور و نزدیک استفاده کنند باعث عسر و حرج دئوستدارانش شده است.

برخی مراجع با همین رویه صحنه را خالی کرده و حتی در رادیو معارف که خواسته است تا دروس خارج فقه و اصول آقایان را پخش کند مخالفت کرده اند و در عوض می شنویم که کسانی که مجتهدند اما مرجع نیستند دروس خارجشان پخش می شود.

این اختلاف سلیقه ها به تلقی آقایان از ولایت فقیه و نظام اسامی و غیر اسلامی و نیز اخلاقی تلقی کردن و خلط نمودن آن با بحث رسالت یک مرجع است. این که یک مرجع می خواهد با نفس خود مبارزه کند و از شهرت دوری می کند پسنندیده است اما آیا در باب تزاحم اهم و مهم و اینکه برای نجات غریقی که دارد غرق می شود و نا محرم است آیا نباید چون نامحرم است اقدام به نجاتش نمود؟ اینجا نیز مثل همان است. باید لباس شبه تقوا را درآورد و لباس دیگری از جنس تقوا پو.شید و آن این است که "حریص علیکم" باشد همچنان که رسول نیز اینگونه بود و از تریبون استفاده کند و حقایق را به گوش همه برساند. ممکن است توجیه کنند که برخی حرفها را مراجع دوست دارند بزنند اما چون مصلحت نیست خود را کنار می کشند. خوب خودشان می گویند: ما لا یدرک کله  لا یترک کله. آنچه که هکه اش درک نمی شود همه اش هم ترک نشود هرچقدر درک می شود همان را انجام دهیم. لذا امید است تا اختلاف سلیقه مراجع که احتمالا از  روی اختلاف مبانی اصولی و مکتبیشان نشات می گیرد له نفع مسلمین بوده باشد.

به امید آن روز که مهدی بیاید و تمامی اختلافات را بردارد و خود منبر رود و تفسیر قرآن کند و درس گوید. به به چه خوش روزگاری خواهد بود آن زمان که طلاب در درس خارج معارف الهیه او شرکت کنند. آمین یا رب العالمین.




موضوع مطلب : مکارم شیرازی, امام زمان, سبحانی, نوری همدانی, مراجع, درس خارج, رادیو معارف
یکشنبه 89 اسفند 1 :: 1:16 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

راز طولانی بودن عمر امام زمان(عج)


مسأله طول عمر حضرت ولی عصر (عج)، عنایت الهی است و اگر عنایات او نبود، رویدادهای بی شمار و مصائب روزگار و پیامدهای بد در کمین آن حضرت بود. خداست که او را از این حوادث حفظ کرده و عمر طولانی بخشیده است.
منبع خبر: www.hawzahnews.com


حضرت آیت الله سبحانی در پاسخ به این سؤال که حضرت مهدی(ع) در سال 255ق. دیده به جهان گشوده است و اکنون از تولد او بیش از 1000سال می گذرد چگونه بشر می تواند چنین عمر طولانی داشته باشد، مرقوم داشته اند: این سؤال را از دو راه می توان پاسخ گفت:
 
1. روش غیبی
 
با توجه به آنچه قرآن مجید و روایات، از طولانی بودن عمر گروهی گزارش می دهد که هرگز با مقیاس های ما تطبیق نمی کند. می توان به این سؤال پاسخ داد. قرآن درباره نوح(ع) می فرماید: «فَلَبِثَ فِیِهِ أَلْفَ سَنَة إِلاّ خَمْسینَ عاماً».[1] «او در میان قوم خود 950 سال زیست».
 
این آیه تنها به دوران تبلیغ آن حضرت اشاره دارد. امّا این که پس از طوفان چه مقدار عمر کرد و یا قبل از تبلیغ چه مقدار عمر کرده بود، آیه متذکر آن نیست.
همچنین قرآن درباره یونس(ع) یادآور می شود که اگر او در شکم ماهی خدا را تسبیح نمی گفت، تا روز رستاخیز در شکم آن ماهی می ماند:
 
«وَلَوْلا انّهُ کانَ مِنَ المُسَبِّحینَ * لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلی یَومِ یُبْعَثُون».[2] «اگر از تسبیح گویان نبود، تا روز رستاخیز در شکم آن می ماند».
 
بنابراین، همان خدایی که این دو ولّی را تا این حد زنده نگاه داشته یا می توانست زنده نگاه دارد، چرا آخرین وصی و ذخیره خود را تحت عنایات خود، زنده نگاه ندارد؟ در این مورد به آیه شریفه توجه کنید:
 
«وَما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ».[3] «آنها خدا را چنان که شایسته اوست نشناختند».
 
مسأله طول عمر حضرت ولی عصر، مسأله عنایات الهی است و اگر عنایات او نبود، رویدادهای بی شمار و مصائب روزگار و پیامدهای بد در کمین آن حضرت بود. خداست که او را از این حوادث حفظ کرده و عمر طولانی بخشیده است و به قول شاعر:
 
خدایی که جهان پاینده دارد      تواند حجتی را زنده دارد
 
2. روش طبیعی
 
از آنجا که در علم طب و زیست شناسی، برای عمر انسان حدی معین نشده که تجاوز از آن امکان نداشته باشد، می توان با یافتن علل پیری و مرگ زودرس و مقابله با آنها، طول عمر بشر را افزایش داد، چنان که هم اکنون بر اثر پیشرفت های علم طب و بهداشت عمومی در کشورهای پیشرفته، متوسط طول عمر انسان ها افزایش یافته است، مثلاً در آمریکا در سال 1901، عمر متوسط مردان 23/48سال و زنان 80/51سال بوده، ولی در سال 1944 عمر متوسط مردان به 50/63 و زنان به 95/68سال رسیده است. این افزایش بیشتر شامل وضع تغذیه و بهداشت در دوران کودکی و بهبود وضع درمان و پیشگیری مخصوصاً در بیماری های واگیردار است، ولی در بیماری های استحاله ای مانند تصلب شرایین هنوز پیشرفت چندانی حاصل نشده است. [4]
 
این آمار مربوط به اعصار پیشین است، ولی اکنون وسایل بهداشت و درمان و تغذیه بهبود یافته و حتی در ایران، میانگین عمر  بالا رفته است.
 
طول عمر بیشتر به وراثت، محیط زیست، نوع کار و شغل از نظر فشار روحی و عصبی و نیز تغذیة صحیح بستگی دارد.
 
افزایش طول عمر به خودی خود علت مرگ نیست، بلکه بر اثر بیماری ها و عادات مضر، اعضای اصلی بدن فرسوده شده و از کار می افتند. هم اکنون عمر بالای صد سال فراوان دیده می شود و در کشورهایی نظیر ترکیه و قفقاز و کشورهای بالکان، به علت شرایط زیست محیطی و تغذیه طبیعی و سالم، افراد بالای صد سال فراوان دیده می شوند.
 
در تاریخ زندگی انسان، افراد معمّر فراوان دیده شده اند، حتی کتاب هایی تحت عنوان «المعمّرون» نوشته شده است.
 
[1]  عنکبوت/14
[2] صافات/143 144
[3] انعام/91
[4] دادگستر جهان، ص 177 تا 182.




موضوع مطلب : امام زمان, سبحانی, طول عمر
پنج شنبه 89 دی 30 :: 12:16 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

پاسخ های آیت الله سبحانی پیرامون تبرک، توسل و بدعت


کتاب، تبرک، توسل، بدعت به قلم حضرت آیت الله سبحانی توسط موسسه امام صادق (ع) روانه بازار نشر شد.
منبع خبر: www.hawzahnews.com


این کتاب دارای سه بخش اصلی شامل تبریک، توسل و بدعت می باشد که حضرت آیت الله سبحانی در بخش اول آن با استناد به قرآن و سنت نبوی به اثبات تبرک و انواع آن پرداخته و در پایان این بخش، دلیل مخالفین را با پاسخ نقل نموده اند.
 
ایشان در بخش دوم این کتاب با استناد به نص قرآن و روایات شریف، به اثبات توسل و معرفی انواع توسل پرداخته و این بخش را با ادله مخالفین و جواب مستدل به آنها به پایان می برد.
 
در قسمتی از این کتاب با طرح سوالی آمده است: حدیث پیامبر(ص) می فرماید: اذا مات المرء انقطع عمله الا عن ثلاث، صدقه جاریة و علم ینتقع به و ولد صالح یدعوا له: «آنگاه که انسان بمیرد پرونده عمل صالح او بسته می شود جز سه چیز، نیکوکاری ماندگار، دانشی که دیگران ازآن بهره برند و فرزند شایسته که در حق او دعا کند»، این روایت می رساند که رابطه انسان با عملش قطع می شود جز در این سه مورد و پیامبر (ص) نیز انسان است و مشمول همین گفتار خود می باشد، بنابراین نمی تواند عملی انجام دهد هر چند دعا در حق مومن باشد؟!
 
* پاسخ آیت الله سبحانی به این شبهه
 
پاسخ: حدیث یاد شده حاکی از آن است که تا انسان در این جهان هست می تواند برای خود کار نیک کند، ولی پس از مرگ، دیگر قادر به انجام عمل نیکی نیست که از آن در آخرت بهره ببرد، مگر سه کار که آن را در زندگی خود پایه گذاری کرده باشد؛ بنابراین، معنای حدیث، بسته شدن پرونده عمل صالح خود انسان است و هرگز ارتباطی به این که ارواح، نمی توانند در حق دیگران دعا کنند، ندارد و به عبارت روشن تر مقصود این است که انسان نمی تواند برای خویش عمل صالح انجام دهد و چیزی بر حسنات خود بیفزاید، نه اینکه نمی تواند در حق دیگری دعا کند یا هیچ فعل و حرکتی داشته باشد.
 
ارکان بدعت، بدعت حقیقی و نسبی، نمونه های بدعت، عوامل پیدایش بدعت و روش های بنیادین برای پیشگیری از بدعت بخش سوم این کتاب را تشکیل می دهد.
 
علاقمندان به تهیه این کتاب می توانند به نشانی قم، میدان شهداء، کتابفروشی توحید، مراجعه و یا با شماره تلفن 7745457 پیش شماره 0251 و یا09121519271 تماس بگیرند و یا به نشانی اینترنتی www.imamsadig.org ارتباط برقرار کنند.




موضوع مطلب : وهابیت, سبحانی
یکشنبه 89 دی 19 :: 11:1 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

پاسخ آیت الله سبحانی به یک سؤال؛ چگونه بر پیامبر(ص) صلوات بفرستیم؟


کیفیت صلوات بر پیامبر اکرم، محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم از مباحثی است که علاوه بر بیان نحوه آن در متون دینی، مورد تأکید نیز قرار گرفته و ثواب و اجر بسیاری بر آن مترتب گشته است، هر چند در نحوه فرستادن صلوات بین شیعیان واهل سنت اختلاف وجود دارد ولی اصل آن مسلّم و مأجور است.
منبع خبر: www.hawzahnews.com


آنچه می خوانید نوشتاری از حضرت آیت الله سبحانی پیرامون نحوه صحیح فرستادن صلوات است که از متون دینی به ویژه منابع اهل سنت در این خصوص بیان شده است.
 
فرستادن درود بر والاترین انسان ها، عملی خدا پسندانه است که خداوند، خود بر این کار سبقت گرفته و فرشتگان و مؤمنان را فرمان داده است که بر او درود بفرستند؛ چنان که می فرماید:
 
«إِنَّ اللّهَ وَملائِکتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَبِیّ یا أَیُّها الّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً». [1]
 
«خدا و فرشتگان بر پیامبر(ص) درود می فرستند. ای کسانی که ایمان آوردید بر او صلوات و سلام بفرستید».
 
ذکر صلوات در هر زمان و در تمام حالات، امری مستحب است و آیه مبارکه بدون آن که زمان و مکان خاصی برای آن تعیین کند، به آن فرمان می دهد، به خصوص زمانی که انسان به هنگام اذان و یا خواندن قرآن نام او را بشنود یا بر زبانش جاری گردد.
 
کیفیت صلوات بر پیامبر(ص)، در حدیث عبدالرحمان بن ابی لیلی، از کعب بن عجزه، از نبی مکرَّم اسلام وارد و در صحیح ترین کتب حدیثی از نظر اهل سنت نقل شده است که به ترجمة بخشی از آن می پردازیم:
 
کعب بن عجزه خطاب به عبدالرحمان گفت: آماده ای حدیثی را که از پیامبر(ص) شنیده ام به عنوان هدیه ای به تو اهدا کنم؟
 
عبدالرحمان: حاضر و آماده ام.
 
کعب بن عجزه گفت: به پیامبر(ص) عرض کردیم، بر شما اهل بیت(ص) چگونه درود بفرستیم، در حالی که از کیفیت دادن سلام آگاهیم.
 
پیامبر اسلام(ص): بگویید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَعَلی آلِ مُحَمَّد، کَما صَلَّیْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَعَلی آلِ إِبْراهیمَ إِنَّکَ حَمیدٌ مَجِیدٌ، اللّهُمَّ بارِکْ عَلی مُحَمَّد وَعَلی آلِ مُحَمَّد کَما بارَکْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَآلِ إِبْراهیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ». [2]
 
از این بیان روشن می شود که در موقع فرستادن صلوات، باید آل محمد را نیز ذکر کنیم تا صلوات کامل شود و این که عده ای امروزه در سخنرانی ها و نوشته ها، تنها بر پیامبر (ص) درود می فرستند و می گویند: «صلّی اللّه علیه وسلم»، کاملاً بر خلاف دستور رسول خدا (ص) است.
 
ابن حجر هیثمی (899 974) از پیامبر (ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود:
 
پیامبر (ص) فرمود: «برای من درود مقطوع و بریده نفرستید، عرض شد مقصود شما چیست؟ فرمود: نگویید: «اللهمّ صلّ علی محمّد»، وسکوت کنید، بلکه لازم است بگویید: اللّهمّ صلّ علی محمّد وعلی آل محمّد.» [3]
 
از این رو صلوات شیعه، صلوات کامل و با روایت صحیح بخاری که اصح کتب حدیثی اهل سنت مطابق است.
 
البته شایسته است که پس از ذکر صلوات، جمله «کَما صَلَّیْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَآلِ إِبْراهیم» گفته شود، ولی گاهی به جهت اختصار این جمله ترک می شود، چنان که خود پیامبر(ص) در روایت دوم به آن بسنده کرد.
 
گذشته از این، می توان گفت جمله «کَما صَلَّیْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَآلِ إِبْراهیم» جزء صلوات نیست، بلکه تعبیری است برای تعلیم آن؛ یعنی همان طور که بر ابراهیم و آل او صلوات می فرستید بر محمّد و آل او نیز صلوات بفرستید، و این دو را از هم جدا نسازید و شگفت آن که در صحیحین و دیگر کتاب ها، نامی از صحابه به میان نیامده، در صورتی که اهل سنت به هنگام فرستادن درود کامل، صحابه را بر آل، عطف می کنند و می گویند: «وعلی آله وصحبه».
 
..............................
 
[1] .  احزاب/56
[2] .  صحیح بخاری:4/118، کتاب بدء الخلق، و ج6/27 ، باب تفسیر سوره احزاب، و ج7/157، کتاب الاموات
[3] .  الصواعق المحرقه، 146.




موضوع مطلب : صلوات, علم کلام, سبحانی