سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
دوشنبه 91 فروردین 14 :: 11:37 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

آیت الله شیخ جعفر سبحانی یکی از اعجوبه های الهیات و معارف اسلامی به معنای اعم است. ایشان در حال حاضر و به تازگی و حدودا بعد از فوت آیت الله بهجت به مرجعیت رسیده اند. گرچه قبلاً مجتهد و دارای رساله بودند.معروفیت ایشان بیشتر در علم کلام است. اما پس از تفحص در آثار و تدریسات ایشان به این نتیجه می توان رسید که در هر علم اسلامی حتی کلام جدید نیز صاحب نظر هستند.

شیوایی و رسایی بیان ایشان و سرعت در اتمام درس از ویژگی های تدریسی ایشان است. ایشان تفسر موضوعی منشور جاوید که به عربی به نام مفاهیم القرآن آمده است را نوشته اند.کتاب مناهج التفسیریه نیز در زمینه روش تفسیر قرآن دارند. دو کتاب کلیات علم رجال و علوم الحدیث نیز در حوزه به عنوان متن درسی حدیث و رجال و کتاب محاضرات فی الالهیات به عنوان متن درسی کلام و عقائد و کتاب الموجز فی اصول الفقه نیز متن درسی ابتدایی در اصول فقه حوزه از ایشان است. در زمینه فلسفه نیز کتاب هایی دارند. قسمتی از آثار ایشان به صورت لوح فشرده توسط موسسه کامپیوتر نور منتشر شده است.

ایشان از شاگردان مبرز امام خمینی و آیت الله بروجردی بوده اند و ظاهرا مدت قلیلی نیز در نجف به سر برده اند.

با این توصیف، ایشان از معدود افرادی هستند که به معنای واقعی کلمه، علامه دهر بوده و بحر العلوم می باشند. شاید بتوان گفت در حال حاضر ذو الفنون و شیخ بهایی زمان حاضر می باشند.




موضوع مطلب : آیت الله سبحانی
سه شنبه 89 دی 14 :: 9:47 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

پاسخ قرآنی آیت الله سبحانی به وهابیت: با انبیاء و اولیاء خدا دشمنید


گروه وهابی در برابر رؤسا و زمامداران خود تعظیم وکرنش می کنند و یک بشر عادی را احترام می کنند، در حالی که انجام یک صدم آن را درباره پیامبر(ص) و منبر و محراب او شرک و ضد اسلام می خوانند.
منبع خبر: www.hawzahnews.com


آیت الله سبحانی در پاسخ سؤالی در خصوص حرام دانستن مراسم گرامی داشت پیامبر اسلام و ائمه اطهار(ع) در موالید و وفیات نگاه گروه افراطی وهابیت آن را نشانه جاهلیت و عدم اطلاع از معارف غنی اسلام دانسته و با بهره گیری از آیات قرآن، گرامی داشت پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) در موالید و وفیات را مصداق شعائر الهی دانستند.
 
آنچه می خوانید پاسخ معظم له به سؤال ذیل است.
 
* آیا بزرگداشت موالید و وفیات اولیای خدا شرک است؟
 
پاسخ: گروه وهابی، بزرگ داشت موالید و وفیات اولیا و رجال آسمانی را بدعت و حرام می دانند; گویی آنان دشمن سر سخت بزرگان دین و اولیای الهی هستند و اجتماع در موالید و وفیات آنان را شرک می خوانند.
 
رئیس جماعت انصار السنة المحمدیة در پاورقی های خود بر فتح المجید می نویسد:
 
«الذکریات التی ملأت البلاد باسم الأولیاء هی نوع من العبادة لهم وتعظیمهم» [1]
 
«برپا کردن جشن در ایام ولادت اولیا، پرستش آنان حساب می شود و یک نوع تعظیمی نسبت به آنان محسوب می گردد».
 
* ریشه اشتباهات
 
ریشه تمام اشتباهات آنان یک کلمه است و آن این که چون برای شرک و توحید و بالأخص مفهوم (عبادت) حد و مرزی تعیین نکرده اند، از این جهت هر نوع بزرگ داشت را عبادت و پرستش تصور کرده اند. هم چنان که ملاحظه می شود وی در کلام خود لفظ (عبادت) و تعظیم را کنار هم قرار داده و تصور کرده است که هر دو لفظ، یک معنا دارند.
 
شکی نیست که قرآن کراراً گروهی از انبیا و اولیا را با جمله های فصیح و بلیغ ستوده است. قرآن درباره  حضرت زکریا و یحیی و ... می گوید: إِنَّهُمْ کانُوا یُسرِعُونََ فِی الْخَیْرَتِ  وَیَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَکانُوا لَنا خَشِعِینَ. [2]
 
«آنان به کارهای نیکو می شتافتند وبا امید و بیم، ما را می خواندند و در برابر ما فروتن بودند».
 
حالا اگر کسی در کنار قبر این حضرات و یا مجالسی که به نام آنان برپا می گردد، این آیه را بخواند و آنان را از این طریق تجلیل کند، آیا جز پیروی از قرآن کاری انجام داده است؟!
 
خداوند، در باره ی خاندان رسالت چنین می فرماید: وَیُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً. [3]
 
«با این که طعام را دوست دارند، آن را به مسکین و یتیم و اسیرمی دهند». حالا اگر در روز میلاد امیر مؤمنان(ع) دور هم گرد آییم و بگوییم که علی(ع) آن کسی است که طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر می داد، چرا باید مشرک به حساب آییم؟!
 
اگر درروز میلاد پیامبر(ص)، آیاتی که پیامبر را ستوده است، به غیر زبان عربی ترجمه کنیم و یا در قالب شعر بریزیم و در جمعی بخوانیم، چرا دچار شرک شده باشیم؟!
 
آنان، دشمنان تکریم پیامبر(ص) و اولیای الهی می باشند که در پوشش مبارزه با شرک می خواهند از آن جلوگیری کنند.
 
اگر بگویند در زمان پیامبر(ص) چنین جشن ها و بزرگ داشت هایی نبود، باید در پاسخ آن گفت: نبودن یک شی ای در زمان پیامبر گواه بر شرک بودن آن نیست.
 
اگر کسی اقامه مجالس جشن و عزا را به خدا و پیامبر(ص) نسبت دهد و بگوید: آنان دستور داده اند که ما برای بزرگ داشت آنان چنین مجالسی را برپا کنیم، در این صورت باید بررسی کرد که آیا آنان به طور عموم و یا به طور خصوص چنین دستوری داده اند یا نه، اگر آنان چنین دستوری نداده باشند، چنین نسبتی «بدعت» می شود نه شرک در عبادت. و یکی از نقاط اشتباه وهابی ها خلط بدعت به شرک در عبادت است؛ ولی اگر در این مورد اجازه  عمومی و یا خصوصی وارد نشده باشد، در این صورت از حالت «بدعت» بیرون می آید. اتفاقاً در قرآن اجازه عمومی وارد شده است.
 
قرآن مجید گروهی که پیامبر(ص) را گرامی می دارند می ستاید. آن جا که می فرماید: ... فَالّذِینَ ءَامَنُوا  بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون. [4]
 
«آنان که به پیامبر ایمان آورده و او را گرامی داشته و او را یاری کرده اند و از نوری که(قرآن) به او فرستاده شده است پیروی کنند، رستگارانند».
 
جمله هایی که در این آیه وارد شده است، عبارتند از:
 
1. ( آمنوا به )، 2.( عَزَّروُهُ )، 3. ( نَصَرُوهُ )، 4. ( واتَّبعُوا النّور... ).
 
آیا کسی احتمال می دهد که جمله های: ( آمنوا به )، ( نَصَرُوهُ )، ( واتَّبعُوا النّور )، مخصوص زمان پیامبر (ص) باشد؟ به طور مسلم نه. اگر چنین احتمالی درباره این سه جمله داده نمی شود، قطعاً جمله ی ( عَزَّروُهُ ) که به معنای یاری کردن پیامبر با تعظیم و تکریم است، [5] به زمان پیامبر (ص) اختصاص نخواهد داشت، زیرا این رهبر عالی قدر، پیوسته باید مورد احترام و تعظیم گردد.
 
آیا ترتیب مجالس یادبود و سخنرانی و قرائت اشعار سازنده در روزهای بعثت و ولادت مصداق روشن( و عَزَّروُهُ ) نیست؟
 
* کار عجیب وهابیت
 
عجبا! گروه وهابی در برابر رؤسا و زمامداران خود تعظیم وکرنش می کنند و یک بشر عادی را احترام می کنند، در حالی که انجام یک صدم آن را درباره پیامبر (ص) و منبر و محراب او شرک و ضد اسلام می خوانند. و شریعتی را که سهل و آسان و مطابق با فطرت و عواطف انسانی است و در جذب و پذیرش افراد، بلند نظر است، آیین خشک که عواطف انسانی را در تعظیم و تکریم بزرگان نادیده گرفته و توانایی جذب و پذیرش اقوام و ملل جهان را ندارد، می شناسانند.
 
گروه وهابی که با تأسیس هر نوع مجلس سوگواری برای شهیدان راه خدا مخالفند، درباره سرگذشت حضرت یعقوب چه می گویند؟ اگر این پیامبر بزرگوار، امروز در میان نجدی ها و پیروان محمد بن عبد الوهاب زندگی می کرد، درباره ی او چگونه داوری می کردند؟
 
او شب و روز در فراق یوسف می گریست و در هر حال از همه کس جستجوی فرزند دلبند خود را می کرد. در فراق و جدایی او آن قدر سوخت که بینایی خود را از دست داد. [6]
 
بیماری و فقدان بینایی یعقوب، مایه فراموشی یوسف نگردید، بلکه هرچه وعده وصل نزدیک تر می شد، آتش عشق او به فرزند دلبندش در دل او شعله ورتر می گردید، ولذا از فرسنگ ها دور، بوی یوسف را استشمام می کرد [7] و به جای این که ستاره ی یوسف به دنبال خورشید یعقوب باشد، آفتاب اندیشه او در به در به دنبال یوسف بود.
 
* وهابیت پاسخ می دهد!
 
چرا چنین اظهار علاقه در حال حیات فرد مورد علاقه (یوسف) صحیح و عین توحید است، ولی پس از مرگ او که دل انسان، سوز و گداز بیش تر و پیچ و تاب زیادتری پیدا می کند، حرام و شرک باشد؟
 
حالا اگر یعقوب های زمان ما، در هر سال در روز وفات یوسف ها فرزندان خود را دور هم گرد آورند و در ارزش های اخلاقی و ملکات نفسانی یوسف ها سخن بگویند و بر اثر تأثر، قدری اشک بریزند، آیا با این عمل فرزندان خود را پرستش کرده اند. [8]
 
* مودت ذی القربی و مستور قرآنی
 
شکی نیست که مودت ذوی القربی، یکی از فرایض اسلامی است که قرآن با صراحت هرچه کامل تر ما را به آن دعوت کرده است. حالا اگر کسی بخواهد به این فریضه مذهبی پس از چهارده قرن عمل کند، راه آن چیست؟ آیا جز این است که در روزهای شادمانی آنان، شادمان و در ایام غم و اندوه آنان اندوه ناک گردد؟
 
حالا اگر برای ابراز خرسندی خود مجلسی برپا نماید که در آن محفل، تاریخ زندگی و فداکاری های آنان را بازگو کند و یا مظلومیت و محرومیت آنان را از حقوق حقه خویش بیان نماید، آیا چنین فرد، جز ابراز علاقه واظهار مودت به ذوی القربی، کار دیگری انجام داده است؟
 
اگر چنین فردی برای ابراز علاقه بیش تر، سری به دودمان آنان بزند و در کنار مدفن آنان حاضر گردد و این گونه مجالس را در کنار قبور آنان برپا کند، در نظر عقلا جهان و خردمندان بصیر و بینا جز ابراز علاقه و مودت، کار دیگری کرده است؟!
 
مگر این که وهابی بگوید: باید مودت و محبت در سینه ها حبس و مکتوم گردد و هیچ کس حق اظهار مودت و ابراز آن را ندارد.
 
زمان پیامبر گرامی(ص) و پس از وی که دوران تحول عقاید و انقلاب اندیشه ها بود، ملل و اقوام مختلف با فرهنگ ها و رسوم و آداب گوناگون به اسلام روی می آوردند و با گفتن شهادتین، اسلام آنان پذیرفته می شد. و هرگز بنای پیامبر(ص) و رهبران پس از وی این نبود که تمام آداب و رسوم ملل و اقوام را با تأسیس دایره تفتیش عقاید سانسور و ذوب کنند و همه را در بوته ریخته و در قالب دیگری درآورند که هیچ گونه شباهت با قالب های پیشین نداشته باشد.
 
احترام بزرگان، تأسیس مجالس یادبود، حضور بر سر خاک و ابراز علاقه به آثار آنان، مرسوم تمام ملل و اقوام جهان بوده و هست، و هم اکنون ملت های شرق و غرب، برای زیارت اجساد مومیایی و مدفن رهبران دیرینه خود ساعت ها در صف به انتظار می ایستند تا در کنار جسد و قبر آنان ابراز علاقه کنند و اشک شوق از گوشه چشمان خود فرو ریزند. و این را یک نوع احترام که از عواطف درونی آنان سرچشمه می گیرد، حساب می نمایند.
 
هرگز دیده نشد که پیامبر پس از تفتیش عقاید افراد و پس از بررسی رسوم و آداب زندگانی آنان اسلام آنان را بپذیرد، بلکه به همان ابراز شهادتین اکتفا می ورزید. و اگر این گونه آداب و رسوم، شرک و کفر بود، باید پس از اخذ بیعت و پیمان بر تبرّی از آنان، اسلام اقوام و ملل را بپذیرد در صورتی که هرگز چنین نبوده است.
 
ما می بینیم که حضرت مسیح (علیه السلام) از خداوند بزرگ مائده آسمانی می طلبد و روز نزول آن را روز عید معرفی می کند و می فرماید: رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لأَوَّلِنا وَآخِرنا وَآیَةً مِنکَ وَارْزُقْنا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقیِنَ. [9]
 
«پروردگارا! مائده ای از آسمان برما بفرست تا عیدی برای اوّل و آخر ما باشد و نشانه ای از تو. روزی بده، تو بهترین روزی دهندگان هستی».
 
آیا ارزش وجود پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم) کم تر از یک مائده آسمانی است که حضرت مسیح (علیه السلام) روز نزول آن را عید اعلام می دارد، اگر عید گرفتن آن روز به خاطر این بود که مائده، آیت الهی بود، آیا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بزرگ ترین آیت الهی نیست؟
 
قرآن می فرماید: وَرَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ. [10]
 
« آوازه تو را در جهان بلند کردیم».
 
آیا ترتیب مجالس جشن در روز میلاد مسعود پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم) جز بالا بردن نام و نشان و آوازه او، نتیجه ای دارد. چرا ما در این مورد از قرآن پیروی نکنیم، مگر قرآن برای ما اسوه و الگو نیست. [11]
 
________________________________________
 
[1] از زمان پیامبر گرامی تا امروز همه مسلمانان جهان جز وهابی ها به آثار رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) تبرک می جستند و شیخ محمد طاهر مکی با شواهد قطعی تاریخی این مطلب را در رساله ای که در سال 1385 چاپ کرده است ثابت نموده است و نام رساله « تبرک الصحابة ب آثار رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) » است و این رساله به زبان فارسی نیز بازگردانیده شده است.. فتح المجید، ص 154. سپس از کتاب « قرة العیون» عبارتی به همین مضمون نقل می کند. در این ایام که این اوراق و صفحات زیر چاپ می رود در حالی که در تمام کشورهای اسلامی جشن و مجالس شادی به مناسبت میلاد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بر پا است، مفتی سعودی (بن باز) هر نوع بزرگ داشت میلاد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) را حرام و بدعت اعلام کرده است.
[2] انبیاء/ 90
[3] انسان/ 8
[4] اعراف/157
[5] ر.ک: مفردات راغب، ماده عزر
[6] ( ...وَابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْن... ) (یوسف/84)
[7] ( ...إِنّی لأجِدُ رِیحَ یُوسف لَولا أَنْ تُفَنِّدون ) (یوسف/94)
[8] گذشته بر این، روایات متواتری در باره اقامه مراسم عزا درباره   ی مظلومان از خاندان رسالت وارد شده است و مرحوم علامه امینی بخشی از روایات را در کتاب « سیرتنا و سنتنا» گرد آورده است.
[9] مائده/114
[10] انشراح / 4
[11] منشور جاوید، ج 2، ص 426 432




موضوع مطلب : آیت الله سبحانی, وهابیت