سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
یکشنبه 89 آذر 7 :: 10:15 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

برخی از اهل سنت حتی فقها و امامان مذاهبشان فتاوی مخالف با تلقی های وهابیت دارند نمونه هایی می آوریم:

    .فتوای ابن حنبل:ابن جماعه شافعی می گوید:عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش این روایت را نقل کرده است:از پدرم درباره مردی که منبر رسول خدا را مس می کرد و تبرک می جست و منبر شریف را می بوسید و همین اعمال را روی قبر پیامبر برای ثواب انجام می داد پرسیدم؟در جواب گفت اشکالی ندارد.(وفاءالوفاءج? ص ????)

    ?.از ابن العلا نقل شده است که از امام احمد درباره بوسیدن قبر و منبر پیامبر پرسید؟در جواب گفت:اشکالی ندارد.

ابن العلا می گوید:این سخن را به ابن تیمیه نشان دادم او از این گفتار احمد تعجب نمود و گفت از احمد تعجب می کنم او نزد من با عظمت است.آیا این کلام اوست.وفا الوفا ج ? ص ????

سوال:چرا ابن تیمیه احمد بن حنبل را متهم به شرک و کفر و بدعت نکرد؟؟؟؟

?.فتوای رملی شافعی:اگر به قبر نبی یا ولی یا عالمی دست بکشد یا ببوسد آن هم به قصد تبرک اشکال ندارد.(این سخن را شبراملی از شیخ ابی ضیا در حاشیه المواهب اللدنیه نقل نمود وکنزالمطالب نیز در ج ?? ص ???)

?.وی می گوید:بوسیدن تابوتی که روی قبر قرار دارد و نیز مسح کردن آن مکروه است.بوسیدن سردرهای ورودی قبر اولیا آن هم برای زیارت کراهت دارد بلکه اگر قصد تبرک باشد اشکالی ندارد و مکروه نیست.پدرم به همین مطلب فتوا داد....فقها به این امر تصریح کرده اند:اگر از مس حجرالاسود عاجز است با عصا به سنگ اشاره کند و آن قسمت از عصا را که به حجر اشاره کرده ببوسد.

?.فتوای محب الدین طبری شافعی:بوسیدن قبر و مس آن جایز است و عمل عالمان و صالحان بر همین منوال بود.(اسنی المطالب ج? ص ???- وفاءالوفا ج? ص ????)

?.فتوای شهاب الدین خفاجی حنفی :او در شرحش بر شفا -  آنجا که عبارت مس و بوسیدن و چسباندن سینه به قبر مکروه است - می گوید:این کراهت اجماعی نیست و به همین دلیل احمد و طبری گفتند :بوسیدن و چسبیدن به قبر اشکالی ندارد.(شرح الشفا ج? ص ??? - وفالاوفا ج? ص ????- الغدیر ج? ص ???)

?.ابن ابی صیف یمانی (یکی از علمای شافعی مکه)می گوید:بوسیدن قرآن و کتاب های حدیث و قبور صالحان جایز است.(الغدیر ج? ص ???)

?.فتوای زرقانی مالکی :بوسیدن قبر شریف کراهت دارد مگر به قصد تبرک که کراهت ندارد.(شرح المواهب ج? ص ???)

?.عزامی شافعی در مورد این گفتار ابن تیمیه - که هر کسی قبور صالحان را طواف کند یا آن را لمس کند بزرگ ترین گناه را مرتکب شده است- می گوید:او سخنی نامعلوم آورده است .یک بار می گوید:کسی که آن عمل را مرتکب شود گناهی بزرگ انجام داده است و یک بار دیگر در مثل این مسائل می گوید:شرک ورزیده است.در حالی که برخی از علما وفقهای برجسته چندین قرن قبل از این که او متولد شود این بحث ها را مطرح و احکامش را مشخص کرده اند.سخنان اسن شخص مخالف گفتار علما است...

 برای مشخص شدن علامت سوالها به لینک زیر مراجعه نمایید

http://salaf.blogfa.com/post-507.aspx

 




موضوع مطلب : شبهات بر شیعه و پاسخ ها, شیعه و اهل سنت, نقد وهابیت

از آنجایی که او غربی و چپ دست است،غذا را با دست چپ می‌خورد که با واکنش شدید بزرگان سعودی مواجه می‌شود که باید با دست راست غذا بخوری، در عوض سعودی‌ها به او می‌گویند: چون بر خلاف سنت نبوی عمل کردی، ابتدا دستت را قطع کرده بعد با هم گفت‌وگو می‌کنیم 




ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

 
 
 
via اسلام تکس by NOMAN101 on 11/22/10
پاسخ آیت‌الله العظمی سبحانی: روش آموزشی قرآن بیان کلیات و اصول عمومی است. تشریح مصادیق و جزئیات غالباً برعهده پیامبر گرامی می‌باشد.، بنابراین، انتظار این که مصادیق و جزئیات در قرآن بیاید، همانند این است که انتظار داشته باشم همه جزئیات در قانون اساسی کشور ذکر شود.

پاسخ اهل سنت:
از این حرف آیت الله شیعه نتیجه میگیریم که نه علی از کلیات است نه حسین و نه مهدی!!
اگر اینطور است پس چرا ایمان به امامت را از اصول دین میدانید؟!

پاسخ دوم آیت الله شیعه:
گاهی وضعیت ایجاب می‌کند که قرآن فردی را به نام معرفی کند، چنان‌که می‌فرماید:
«وَمُبَشّراً برَسُول یَأْتِی مِنْ بَعْدی اسْمُهُ أَحْمَد».
«(عیسی می‌گوید:) به شما مژدة پیامبری را می‌دهم که پس از من می‌آید و نامش احمد است».
در این آیه، حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفی می‌کند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل می‌نماید.
بعضی اوقات وضعیت به‌گونه‌ای است که فرد مورد نظر را با اوصاف معرفی کند؛ چنان که پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتی معرفی کرده است.
«الّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُول النّبیَّ الأُمّی الّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدهُمْ فِی التَّوراةِ وَالإِنْجِیل یَامُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ ویُحِلُّ لَهُمُ الطَّیّبات وَیُحَرّمُ عَلَیْهِمُ الخَبائِث وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ...».
«کسانی که از رسول و نبی درس ناخوانده‌ای پیروی می‌کنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته می‌یابند، که آنان را به نیکی دعوت کرده و از بدی‌ها بازشان می‌دارد، پاکی‌ها را برای آنان حلال کرده و ناپاکی‌ها را تحریم می‌نماید و آنان را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و بارهای گران و زنجیرهایی که بر آنان بود، از ایشان برمی‌دارد...».
و گاهی موقعیت ایجاب می‌کند که افرادی را با عدد معرفی کند، چنان که می‌فرماید:
«وَلَقَدْ أَخَذَ اللّه مِیثاقَ بَنی إِسرائیلَ وَبَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیباً...».
«و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختیم».
با توجه به این روش، انتظار این که اسامی دوازده امام با ذکر نام و اسامی پدر و مادر در قرآن بیاید، انتظاری بی جا است؛ زیرا گاهی مصلحت در معرفی به نام است و گاهی معرفی به عدد و احیاناً معرفی با وصف.

پاسخ اهل سنت:
سبحان الله! این است سواد آیت الله العظمی شیعه!!
اولا که مثال اول و دوم بر ضد خودت است  زیرا در این دو آیه، رسول الله هم با اسم معرفی شده و هم با رسم! هم اسمش را انجیل و قران آورده اند و هم صفاتش را، یعنى نور على نور  ......
سبحان الله! این مرد چه میگوید؟  این چرند گویی فقط گناه او نیست، مخاطبانش هم گناه کارند که زمام امور دین خود را بدست مردی تا این حد بیسواد داده اند.
و مثال سومش هم  هیچ  ربطی به سوال ندارد، یعنی   قرآن نام 12 نقیب بنی اسراییل را برای این ذکر نکرده، چون که آنها مربوط به گذشته بودند و مربوط به قوم بنی اسراییل!  ولی امامان مال آینده مسلمانان بودند و مربوط به زمان  حال!
و بعد اگر خداوند نام  نشان 12 نقیب را  برای بنی اسراییل بیان نمیکرد باز شیعه میتوانست دست و پایی بزند !! اما وقتی الله بنی اسراییل را 12 گروه کرد و بر سر هر گروه یک نفر مشخص  را با نام و نشان و  عملا  امیر کرد  پس این آیت الله شیعه چرا میگوید که قرآن با اشاره، 12 نقیب را تعیین کرده؟ آیا عقل ندارد یا مخاطبانش را بی عقل تصور نموده است؟!!!
و بعد این دو آیه را ببینید که الله میگوید برای آن 12 قوم بنی اسراییل 12 چشمه هم درست کردیم و هر قوم  حتی چشمه  اختصاص یافته به خود را میشناخت، پس به طریق اولی امیر خود را نیز میشناختند:
(وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَینًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ ) «البقرة/60»
و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: «عصای خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید؛ آن‌گونه که هر یک (از طوایف دوازده‌گانه بنی اسرائیل)، چشمه مخصوص خود را می‌شناختند!

(وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَی عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَینَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَینًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ) «الأعراف/160»
ما آنها را به دوازده گروه -که هر یک شاخه‌ای (از دودمان اسرائیل) بود - تقسیم کردیم. و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که: «عصای خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست؛ آنچنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را می‌شناخت.

و نکته مهم دیگر اینکه بفرض ما تسلیم این استدلال سست آیت الله شیعه شویم، باز حق داریم بگوییم که ای برادر!! دست کم همان عدد را نشان بده یعنی آیه ای از قرآن را نشان بده که نوشته باشد که مسلمانان 12 امام خواهند داشت یعنی 12 امام شما، شان و ارزششان پیش الله از 12 نقیب بنی اسراییل هم کمتر بود؟!!

جواب سوم آیت الله شیعه:
اگر این اصل را بپذیریم و بگوییم خداوند باید کلیه مسائل اختلاف آفرین را در قرآن ذکر کند، تا مسلمانان دچار تفرقه نشود; در این صورت باید صدها مسأله کلامی و عقیدتی و فقهی و تشریعی در قرآن ذکر شده باشد، مسائلی که قرن‌ها مایه جنگ و جدل و خونریزی در میان مسلمانان شده است، ولی قرآن درباره آنها به طور صریح و قاطع ـ که ریشه‌کن کنندة نزاع باشد ـ سخن نگفته است،.

پاسخ اهل سنت:
چرا به بیراهه میروی ای آیت الله شیعه؟
چرا حرف بیخود در دهان ما میگذاری ای آیت الله العظمی شیعه؟
 ما کی گفتیم که همه مسایل اختلافی باید در قرآن ذکر شود؟  ما فقط از تو نام علی را  در قرآن خواستیم، نام آن علی را  که از نظر شما از همه انبیاء مقامش بالاتر است! حرف زور چرا میزنید ای مرجع تقلید شیعه؟

پاسخ چهارم آیت الله شیعه:
معرفی به نام، برطرف کننده اختلاف نیست
پرسشگر تصور می‌کند که اگر نام امام و یا امامان در قرآن می‌آمد، اختلاف از بین می‌رفت، در حالی که این اصل کلیت ندارد؛ زیرا در موردی تصریح به نام شده ولی اختلاف نیز حاکم گشته است. بنی اسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایی برای آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمین‌های غصب شده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا که گفتند:
«إِذْ قالُوا لِنَبِیّ لَهُمُ ابْعَث لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبیلِ اللّه»
«آنان به یکی از پیامبران خود گفتند: برای ما فرمانروایی معین کن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم...».
پیامبر آنان، به امر الهی فرمانروا را به نام معرفی کرد و گفت:
«إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلکاً...».[6]
«به راستی که خدا طالوت را به فرمانروایی شما برگزیده است».

با این‌که نام فرمانروا با صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشکال تراشی پرداختند و گفتند:
«أَنّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤتَ سَعَةً مِنَ المالِ...».[7]
«از کجا می‌تواند فرمانروای ما باشد، حال آن که ما به فرمانروایی از او شایسته‌‌تریم، و او توانمندی مالی ندارد؟...».
این امر، دلالت بر آن دارد که ذکر نام برای رفع اختلاف کافی نیست، بلکه باید موقعیت جامعه، آمادة پذیرایی باشد.
چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه، سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل کشی بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیری کنند، چنان که این مسأله درباره حضرت موسی رخ داد و به قول معروف:
صد هزاران طفل سر ببریده شد  تـا کلیـم اللّه مـوسی زنـده شـد
دربارة حضرت مهدی که اشاره‌ای به نسب و خاندان ایشان شد، حساسیت‌های فراوانی پدید آمد و خانه حضرت عسکری مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.

پاسخ اهل سنت:
حرف مفت گفتی ای آیت الله!  اولا دیدی موسی طالوت را پادشاه کرد و دیدی با وجود مخالفت قوم، باز او پادشاه و امیر لشکر باقی ماند و دیدی بر جالوت پیروز هم شد، پس تمام فلسفه ایکه تا حالا رشته بودی را، طالوت پنبه کرد!!!
دوما  موسی هنوز دنیا نیامده بود و پادشاه زمان موسى  هم فرعون بود ، اما علی هم دنیا آمده بود  و هم پادشاه زمانش، رسول الله بود، پس مساله نسل کشی کلا منتفی بود !  پس دیدی جواب ندارى اى عزیز !جواب ندارى اعتراف کن! با ماست مالى از عذاب قبر  و آتش جهنم نجات نمیابی!
 به ریش سفیدت نگاه کن همین امروز و یا فرداست که در حفره قبری فرو بروی، حفره ای که پنجره ای بسوی جهنم دارد ! پس از الله بترس! پس  قبل از آنکه دیر شود، به خودت رحم کن.  آخر شیطان بتو چه داده که کمر به خدمت او بسته ای؟!   

محمد باقر سجودی


متن فوق را ملاحظه نمودید هدف ما القاء شبهه نیست بلکه از دوستان عزیز پاسخ می خوایم تا حقانیت شیعه ثابت گردد و از حرمت آیت الله سبحانی دفاع گردد. بسم الله...



موضوع مطلب : شبهات بر شیعه و پاسخ ها, شیعه و اهل سنت