به یاد دوست آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
شنبه 101 شهریور 26 :: 6:17 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
ورود اهل بیت (علیهم السلام) در روز اربعین به کربلا از دو جهت مورد تردید قرار گرفته است؛ نخست از نگاه تاریخى و دوم نگاه عقلی و عادی به سبب بُعد مسافت. 2- شیخ مفید مى نویسد: «روز بیستم صفر روزى است که خاندان حرم حسینى از شام به مدینه آمدند، و این روز همان روزى است که جابر بن عبداللَّه انصارى به کربلا براى زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) آمد و او نخستین کسى است که قبر آن حضرت را زیارت کرد». شیخ طوسی هم موافق همین عقیده است. 3- سید بن طاووس در کتاب اقبال، ورود حرم حسینى را در اربعین به کربلا بعید مى شمرد و هم ورودشان را به مدینه و علامه مجلسى نیز هر دو را بعید مى داند. در واقع سید بن طاووس که کتاب اقبال را پس از لهوف نوشته، نظرِ نخست خویش را نمى پذیرد، هرچند مى گوید: ممکن است آنها به کربلا رفته باشند، ولى نه در روز بیستم صفر. 4 و 5- هنگام رفتن از کوفه به شام، نخست به کربلا آمده اند و یا آنکه بعد از مراجعت از شام به مدینه، در زمان دیگرى به کربلا آمده اند. این نظرها را شیخ عباس قمی از برخی نقل می کند و آن را ضعیف می شمارد. 6- خاندان حسینى در سال 62 یعنى یک سال بعد، در روز بیستم صفر به کربلا آمده اند؛ که این قول را فرهاد میرزا در کتاب «قمقام زخّار» انتخاب کرده است. شنبه 96 آبان 20 :: 2:23 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
حجت الاسلام کامران اویسی گفت: علمای زیادی مانند نویسندگان قرن دهم در کتاب مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة(ع) به زیارت جابر و اهل حرم در اربعین اشاره کرده اند.
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: درباره اینکه آیا واقعه اربعین و زیارت کاروان اسرا از مزار امام حسین (ع) و شهدای کربلا به لحاظ تاریخی به چه میزان صحت دارد و چه تحلیل هایی در این زمینه مطرح شده اند، با حجت الاسلام کامران اویسی، مدرس حوزه و دانشگاه که در حوزه تفسیر و علوم دینی فعالیت دارند، به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید؛ *لطفا در مورد بازگشت کاروان اسرا از شام به سمت کربلا بفرمایید.. چه شواهد تاریخی برای این واقعه وجود دارد؟ ورود خاندان سیدالشهداء به کربلا در راه بازگشت از شام به مدینه در روز اربعین، یکی از وقایع مبهم پس از واقعه عاشورا است؛ زیرا هم در زمان وقوع حادثه عاشورا و هم پس از آن شیعیان تحت بیشترین فشارها و آزارها بوده، سخت ترین شکنجه ها و تحریم ها را متحمّل شده و عملاً درحاشیه قرار گرفته بودند، کمتر امکان ضبط و نقل وقایع غمبار عاشورا و اربعین پدید آمد. بخش اعظم وقایع عاشورا و حوادث پس از آن، توسط مورخان اهل تسنن-که غالباً تلاش می کردند دامن بنی امیّه را از لکه ننگ فاجعه ای که در آن دست داشتند، پاک سازند- نقل شده است و نباید انتظار داشت تمام وقایع و حوادث بدون کمترین تحریفی نقل شده باشد. نیز حتی اگر مورخان قصد نگارش حوادث را بدون تحریف داشتند، حکّام وقت ممانعت به عمل می آوردند. سید بن طاووس می نویسد: «وقتی که خاندان امام حسین(ع) را ازشام به سوی مدینه حرکت دادند و به دو راهی مسیر مدینه و عراق رسیدند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. هنگامی که این جمعیت به کربلا رسیدند، در آنجا جابر بن عبد اللَّه انصاری و گروهی از بنی هاشم و مردان دیگر از خاندان پیامبر(ص) را دیدند که برای زیارت امام حسین(ع) به کربلا آمدند؛ این دو گروه در یک روز با یکدیگر ملاقات کردند و با گریه و اندوه و سر وسینه زنان، با یکدیگر دیدار نمودند. در آنجا مجلس غم واندوه و ماتم بر پا کردند و زنانِ روستاهای مجاور کربلا نیز به آنها پیوستند و چند روز در آنجا مجلس ماتم پر شوری برپا شد. *آیا علمای شیعه این واقعه را پذیرفته اند؟ دیگر علما مانند نویسندگان قرن دهم در کتاب مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة (علیهم السلام) نیز به زیارت جابر و اهل حرم در اربعین اشاره کرده اند برخی از فضلا این قضیه را نقد کرده اند. به عنوان نمونه استاد مطهری می گوید: این مطلب جز در کتاب لهوف که آن هم خود سید بن طاووس درکتاب های دیگرش آن را تکذیب کرده و لا اقل تأیید نکرده است، در هیچ کتابی نیست و هیچ دلیل عقلی هم قبول نمی کند. موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست، راه شام به مدینه ازخود شام جدا می شود. این سخن در حالی است که دیگر علما مانند نویسندگان قرن دهم در کتاب مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة (علیهم السلام) نیز به زیارت جابر و اهل حرم در اربعین اشاره کرده اند. ابوریحان بیرونی (م 440 ق) می نویسد: در بیستم ماه صفر بعد از خروج اهل بیت از شام، سرهای مبارک شهدا به کربلا آورده شد و کنار بدن ها دفن گردید. البته کلام او وقتی برای اثبات مدعا فایده داردکه همراهی امام سجاد(ع) با کاروان بازگشت سرها به کربلا را ضمیمه نمود. همچنین عماد الدین طبری آملی (م قرن 6) -با توجه به آنچه علامه محسن امین آورده است- پس از نقل ماجرای زیارت جابر و عطیه آورده است: در این میان جمعیتی را دیدند از مسیر شام به کربلا نزدیک می شود. جابر به عطیه گفت: برو ببین اینها چه کسانی هستند؟ عطیه رفت و برگشت و به جابر گفت: ای جابر، برخیز و از حرم رسول خدا(ص) استقبال کن؛ چرا که امام سجاد(ع) به همراه عمه ها و خواهرانش می آیند. جابر برخاست و با سر و پای برهنه به استقبال آن کاروان شتافت؛ وقتی که به امام زین العابدین(ع) نزدیک شد، امام به او فرمود: «تو جابری؟» پاسخ داد: آری، امام فرمود: «ای جابر به خدا سوگند! اینجا مردان ما کشته شدند، اطفال ما سربریده شدند، زنان ما اسیر گردیده و خیمه های ما سوزانده شدند». نیز ابن نما حلّی(م قرن هفتم) در کتاب مثیرالاحزان ماجرای وروداسرای از اهل بیت(ع) به کربلا و ملاقات با جابر را نقل کرده است. *ایرادهای وارد شده به زیارت کاروان اسرا به کربلا را چگونه می توان دسته بندی کرد؟ آیت الله مکارم شیرازی ایراد های وارد شده بر مسأله زیارت اسرا در روز اربعین را به دو دسته تقسیم می کند: نخست از نگاه تاریخی نظرات مخالفی در این زمینه ابراز شده و دیگر آنکه بُعد مسافت مانع تحقق چنین امری است. برخی از صاحب نظرانی که زیارت در اربعین اول را پذیرفته، بر این اعتقادند که اسرا به مدت بسیار کوتاهی در کوفه زندانی بوده و در فاصله دو روز کبوتر نامه بر، نامه ابن زیاد را نزد یزید برده و پاسخ را مبنی بر فرستادن اسرا به شام بازگردانده است، درنتیجه، اسرا در روز پانزده محرم به سوی شام روانه شده و روز اول ماه صفر وارد شام شده اند و برای این قضیه شواهدی تاریخی ارائه می دهند. مانند اینکه ابو خالد تمارمی گوید: روز جمعه با میثم تمار در نهر فرات مشغول گردش و در کشتی بودیم که ناگاه باد سختی وزید. میثم از کشتی خارج شد و به باد نگاهی کرد وفرمود این بادی کوبنده است، کشتی را محکم ببندید که خطری به آن نرسد؛ الان معاویه در شام مرد. روز جمعه بعدی قاصدی از شام وارد کوفه شد و با وی ملاقات کردم و خبر از شام گرفتم گفت: معاویه از دنیا رفت و مردم به پسرش یزید بیعت کردند، گفتم کدام روز معاویه مرد گفت روز جمعه گذشته. طبق روال آن روز قاصد نمی تواند یک هفته ای خبر مرگ معاویه را از شام به کوفه برساند و قاعدتاً از کبوتر نامه بر استفاده کرده اند و مقصود از دیدن قاصد، دیدن آن کسی است که از نامه کبوتر مطلع بوده است. پس این احتمال قوی هست که ابن زیاد از کبوتر نامه بر استفاده می کرده است. از دیگر شواهد تقویت احتمال زیارت کاروان اسرا در اربعین اول الحاق سرهای مبارک شهدا به پیکرهای مطهّر در بیستم صفر است. برخی می نویسند: «امام سجاد(ع) سر مبارک امام حسین علیه السلام را به کربلا آورد و به بدن پدربزرگوارش ملحق کرد» و یا می نویسند: «سر مبارکش به کربلا برگردانده شد» و نام امام سجاد (ع) را ذکر نمی کنند. این سخن با ضمیمه این نکته که ورود امام سجاد (ع) به کربلا را، جز در اربعین حسینی ننوشته اند و الحاق سر نیز فقط توسط آن حضرت صورت گرفت، می توان نتیجه گرفت که ورود آنان به کربلا و الحاق سرها در همان اربعین بوده است. به عنوان نمونه شیخ صدوق و فتال نیشابوری می نویسند: امام سجاد(ع) با اهلبیت علیهم السلام به همراه سرهای مبارک شهیدان (از دمشق) خارج شدند و سرهای مقدس را به کربلا باز گردانند و (به خاک سپردند). علّامه مجلسی نیز می نویسد: مشهور میان علمای امامیه آن است که سر مبارک آن حضرت کنار پیکر شریفش به خاک سپرده شد و این کار توسط امام زین العابدین (ع) انجام گرفت. به ویژه اینکه شبلنجی عالم سنی، نیز می گوید: امامیه معتقد است بعد از چهل روز از شهادت امام حسین علیه السلام سر مطهر آن حضرت به بدنش در کربلا ملحق شد حتی علّامه مجلسی نیز می نویسد: مشهور میان علمای امامیه آن است که سر مبارک آن حضرت کنار پیکر شریفش به خاک سپرده شد و این کار توسط امام زین العابدین(ع) انجام گرفت. به ویژه اینکه شبلنجی عالم سنی، نیز می گوید: امامیه معتقد است بعد از چهل روز از شهادت امام حسین(ع) سر مطهر آن حضرت به بدنش در کربلا ملحق شد. *به هر حال به زیارت اربعین بسیار توصیه شده است؛ این مطلب نمی تواند موید زیارت امام حسین(ع) در اولین اربعین ایشان باشد؟ سنت بودن اربعین در روایات نیز از دیگر ادله امکان زیارت اولین اربعین است. آیت الله مکارم شیرازی معتقد است که نمی تواند این همه اهتمام نسبت به زیارت اربعین و آن را از علائم مؤمن شمردن و نقل زیارت نامه ای مخصوص، به صرف زیارت آن حضرت از سوی جابر در اربعین باشد؛ به ویژه آنکه زیارت اربعین ویژه امام حسین(ع) است و درباره هیچ یک از دیگر معصومان چنین زیارتی وارد نشده است. زمان رسیدن کاروان کربلا به شام که شیخ عباس قمی در منتهی الآمال گفته است از دیگر شواهد بر ادعای مذکور است. او می نویسد: اگر روز رسیدن کاروان اسرا به شام در روز اول ماه صفر باشد، این احتمال تقویت می شود که کاروان بتواند بعد از چند روز ماندن در شام در روز اربعین به کربلا رسیده باشد. در کتاب های متعددی آمده است که روز ورود کاروان اسیران به شام، روز اوّل صفر بوده است و بنی امیه نیز آن روز را برای خود عید قرار دادند. نهایتاً از مجموع شواهد و قرائن و کلماتی که از عالمان و محقّقان ذکر شد، می توان ورود اسرای اهلبیت(علیهم السلام) در روز اربعین به کربلا را تقویت کرد و سخنان آنان که معتقدند کاروان اهل بیت(ع) با جابر و همراهانش در کربلا ملاقات کردند و به عزاداری پرداختند، پذیرفت و اگر سید بن طاووس در اقبال آن را بعید می شمرد مشکلی ایجاد نمی کند؛ زیرا ایشان با فرض ماندن آنها به مدت یک ماه در شام، ورود آنها را در روز اربعین به کربلا نمی پذیرد، همانگونه که ورودشان را در این تاریخ به مدینه نیز قبول ندارد؛ ولی هنگامی که ثابت شد، کاروان اسرا کمتر از ده روز در شام مانده اند، پذیرش سخن سید بن طاووس در لهوف که ورود آنها را به کربلا همزمان با ورود جابر از قول راوی نقل کرده، به حقیقت نزدیکتر است. ممکن است سیدبن طاووس در تاریخ معتبری این حادثه را دیده بود و آن را در لهوف نقل کرده، ولی بعداً که در تاریخ دیگری خوانده است آنها به مدت یک ماه در شام مانده اند، ورود کاروان اهلبیت (ع) را در روز اربعین به کربلا ناممکن دانسته است. در نتیجه، با ردّ کلام آنها که اقامت یک ماهه را در شام مطرح کرده اند، موضوع ورود اهلبیت(ع) در اربعین سال 61 به کربلا و زیارت آنان تثبیت می شود. طبیعت امر نیز اقتضا می کند که این کاروان قبل از رفتن به مدینه بار دیگر با آسودگی به کربلا بروند و با قبور شهدا تجدید دیدار نمایند. موضوع مطلب : خبر, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, دانشگاه, حوزه, مصاحبه, مهر, خبرگزاری, اربعین, زیارت, امام حسین, اهل بیت سه شنبه 96 مهر 11 :: 8:34 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
اویسی پژوهشگر حوزه علم و دین گفت: شهادت امام حسین(ع) و یاران پاکبازش، به احیای مکتب محمّدی کمک کرد و خون پاک اباعبداللَّه درخت اسلام را آبیاری نمود.
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: توجه به معارف عاشورا در کنار عزاداری هایی که برای مصیبتهای کربلا داریم، بسیار حائز اهمیت است. باید همه وقت و همه جا به حق را از باطل تشخیص داد و عاشورایی رفتار کرد. در این خصوص با کامران اویسی دکترای تفسیر تطبیقی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر حوزه علم و دین گفتگویی داشتیم که ادامه می خوانیم. *لطفا در مورد عزاداری و شکل صحیح آن در ایام محرم توضیح بفرمایید؟ ما زیارت عاشورا میخوانیم اما غالباً در معارف آن نمی اندیشیم؛ بلکه گاهی شکل ظاهری آن را نیز آنگونه که صادر شده، رعایت نمی کنیم!! برخی مادحان، برای اینکه گریه بیشتری از مردم بگیرند؛ جملاتی از خود به صورت نثر و نظم در خلال الفاظ زیارت می افزایند؛ اما اثر معنوی، از آن همان الفاظ و جملات مرتب است که از زبان معصوم علیه السّلام صادر شده و بهتر است که خواننده، مطالب مربوط به مداحی و سینه زنی را قبل و یا بعد از زیارت بیاورد تا اصل زیارت بدون هرگونه زیاد و کم خوانده شود. آیت الله ضیاء آبادی در کتاب «حسین چراغ حیات کشتی نجات» مینویسد: ما در ایّام عاشورا و در مجالس عزا همانطور که خود راموظّف به ذکر مصائب حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام و گریه بر آن عزیز خدا می دانیم؛ باید خود را به اخذ معارف دین از آستان اقدس آن مربّی و معلّم بزرگ عالم انسانیّت نیز موظّف بدانیم همین موضوع در مورد عزاداری ها هم صدق میکند. نمی گویم عزاداری نشود یا عزاداری های مرسوم مانند سینه زنی و زنجیر زنی و دسته روی اشکال دارد بلکه مقصود این است که به هدف این عزاداری اندیشیده شود و تلاش شود در رفتار هم تأثیرش دیده شود. باید شاهد باشیم در ماه محرم، دروغگویی در بازارها کم شود، چک برگشتی، خیانت در امانت، بزهکاری ها کم شود. اگر این همه افراد در این عزاداری ها میکنند و در خیابان ها و مجالس و تکایا و مساجد شاهد آن هستیم، پس چرا به گفته مسئولین، میلیون ها نفر در دادگاه ها پیگیر پرونده شکایت هایشان هستند؟ معلوم است معارف عاشورا کمتر از ظاهر عاشورا جدی گرفته شده است. هنوز این باور به صورت عمومی شکل نگرفته که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا! یعنی دائم حق و باطل در جبهه نبرد مقابل هم هستند. تقوا داشتن نسبت به بیت المال یا مال دیگران، حقوق افراد و همسایگان و بستگان، دل نبستن به دنیای فانی، دوری از تجملات از جمله نبردهای حال حاضر ما به عنوان جبهه حق در مقابل باطل و کفر و مخالفان اسلام و امام حسین علیه السلام است. آیت الله ضیاء آبادی در کتاب «حسین چراغ حیات کشتی نجات» مینویسد: ما در ایّام عاشورا و در مجالس عزا همانطور که خود راموظّف به ذکر مصائب حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام و گریه بر آن عزیز خدا می دانیم؛ باید خود را به اخذ معارف دین از آستان اقدس آن مربّی و معلّم بزرگ عالم انسانیّت نیز موظّف بدانیم و باورمان بشود که این کاخ بسیار شکوهمند نهضت عاشورا، براساس معرف و شناخت خدا و ایمان به حیات عقبی نهاده شده و استوار گشته است. اینکه نوجوان حماسه کربلا میگوید: (الموت و اللّه عندی احلی من العسل)؛ یا پیران عاشورایی میگفتند: مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من از او روحی ستانم جاودان او زمن دلقی سناند رنگرنگ چه معرفتی داشتند؟ آیا جز این است که دنیا را مانند مولایشان امیرالمومنین علی علیه السلام سه طلاقه کردند؟ *از توبه حر بن یزید در عاشورا چه معارفی برای ما حاصل میشود؟ آیا قضیه جناب حرّ بن یزید ریاحی نشان از این ندارد که انسان گناهکار که حتی میتواند باعث آزردگی امام زمانش شده باشد، به سوی خدا برگردد؟ دوباره به دامن پر مهر امام زمانش بر میگردد و تازه امام زمان کربلایی اش ابا عبد الله الحسین میفرماید: ارفع رأسک، یعنی نه تنها ناراحت نباش بلکه چون توبه کردی و از جبهه باطل به حق بازگشته ای، سرت را با عزت بالا بگیر. آن دشمنان ما هستند که باید سر افکنده باشند. اینجاست که تبلور آیه شریفه قرآن را میبینیم. *آیا در قرآن هم برای بندگانی که از مسیر هدایت دور افتاده اند، آموزه هایی مطرح شده است؟ بله. در آیه 53 سوره زمر آمده است: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم» بگو ای بندگان من که در مورد خودتان زیاده روی کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید، که خدا تمام آثار (گناهان) را می آمرزد؛ که تنها او بسیار آمرزنده و مهرورز است. *مهمترین معرفتی که از واقعه عاشورا به دست می آید چیست؟ اصل واقعه عاشورا خود معرفت نظام شکنی طاغوت یا برملاسازی نقشه دشمنان اسلام را دارد. آیت الله مکارم شیرازی در کتاب گرانقدر «عاشورا ریشه ها انگیزه ها، رویدادها، پیامدها» میفرماید: دستگاه خلافت اموی تصوّر می کرد با کشتن امام حسین علیه السلام و یارانش- آن هم در نهایت قساوت و بیرحمی- و اسارت زنان و کودکانش، به هدف خویش رسیده و نتیجه مطلوب را به دست آورده است. به گمان خویش، هم توانسته است دشمن شماره یک خود را از سر راه بردارد و هم از دیگران زهر چشمی بگیرد، تا هیچ کس بنای مخالفت با حکومت او را در سر نپروراند. یزیدیان که پس از حادثه عاشورا از پیروزی خیالی خود! سرمست و مغرور بودند، سخنانی بر زبان جاری ساختند و رفتارهایی از خود بروز دادند که به افشای ماهیّت و نیّات شوم آنان کمک کرد. آنان که گمان داشتند با کشتن امام حسین علیه السلام و اسارت خانواده او، به پیروزی بزرگی نایل شده اند و آخرین نقطه مقاومت را در خاندان پیامبر در هم کوبیدند، برای آنکه پیروزی خیالیِ خود را به رخ همگان بکشانند و مستی و سرور خود را تکمیل کنند، به اقدامات نابخردانه و جاهلانه ای دست زدند که شادمانی زودگذر آنان را به مصیبت و ماتم دائمی تبدیل کرد. آذین بندی شهرهایی چون کوفه و دمشق، برپا کردن مجالس سرور و شادی، توأم با رقص و شراب و پایکوبی، به زنجیر بستن نوادگان پیامبر صلی الله علیه و آله و گرداندن آنان در میان مردم در هیئت اسیران جنگی، تازیانه زدن به اطفال بیگناه، بر سر نیزه کردن سرهای شهیدان سرفراز کربلا و زدن چوب خیزران بر لب و دندان امام و ... از جمله کارهایی بود که به منظور تحقیر اسیران و زهر چشم گرفتن از دیگران، از بنی امیّه بروز کرد. شهادت امام حسین علیه السلام و یاران پاکبازش، به احیای مکتب محمّدی صلی الله علیه و آله کمک کرد و خون پاک اباعبداللَّه علیه السلام درخت اسلام را آبیاری نمود و به رشد و بالندگی امّت اسلامی و بیداری مسلمانان انجامید ولی تمام این اعمال تیرِ خلاصی بود بر قلب پلید دستگاه اموی، به گونه ای که شادمانی زودگذر آنان تبدیل به کابوس وحشتناکی شد و لحظه ای آنان را رها نساخت. در واقع بنی امیّه هنوز طعم پیروزی را مضمضه نکرده بودند که تلخی آن را در سراسر وجود پلشت و پلید خود احساس کردند. آنان در حالی که سرمست از باده پیروزی خیالی بودند، تصریح کردند که انتقام خود را از رسول خدا صلی الله علیه و آله و اسلام گرفته اند و تصوّر می کردند به اهداف خویش که بازگشت به عصر جاهلیّت بود، نزدیک شده اند، ولی در واقع همه این تلاش ها، تیشه ای بود که بر ریشه ناپاک دستگاه اموی وارد می شد! شهادت امام حسین علیه السلام و یاران پاکبازش، به احیای مکتب محمّدی صلی الله علیه و آله کمک کرد و خون پاک اباعبداللَّه علیه السلام درخت اسلام را آبیاری نمود و به رشد و بالندگی امّت اسلامی و بیداری مسلمانان انجامید. شاید به همین خاطر است که امام سجاد در پاسخ «ابراهیم بن طلحه» که به امام با کنایه گفته بود: چه کسی در جنگ کربلا مغلوب شد؟ که مقصودش شکست امام حسین (ع) بود، فرمودند: اگر میخواهی بدانی پیروزی و غلبه با چه کسی بود، به هنگام فرا رسیدن وقت نماز اذان و اقامه بگو. یعنی هدف یزید محو اسلام و نام رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، ولی همچنان طنین لَاإلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ بر مأذنه ها می پیچد و مسلمانان در همه جا- حتی در شام و پایتخت سلطنت یزید- به یگانگی خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله گواهی می دهند! استاد مطهری به یک عامل یا پیام معارفی مهم در واقعه عاشورا اشاره میکند. و آن امر به معروف و نهی از منکر است که الان در جامعه ما میتوان گفت: فراموش شده است. الان دیگر نمی توان به صراحت نهی از بد حجابی یا گوش دادن به موسیقی نمود. آیا عزاداران حسینی سزاوار نیست نسبت به این واجب عاشورایی بیشتر بیاندیشند و در مقام عمل برآیند؟ محمّد بن حنفیّه برادر امام در آن موقع دستش فلج شده بود، معیوب بود، قدرت بر جهاد نداشت و لهذا شرکت نکرد. امام وصیت نامه ای می نویسد و آن را به او می سپارد: «هذا ما اوْصی بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ اخاهُ مُحَمَّداً الْمَعْروفَ بِابْنِ الْحَنَفِیَّةِ» تا آنجا که راز قیام خود را بیان میک ند: «انّی ما خَرَجْتُ اشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلاحِ فی امَّةِ جَدّی، اریدُ انْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ ابی عَلِیِّ بْنِ ابی طالِبٍ عَلَیْهِ السَّلامُ.» استاد مطهری در کتاب «حماسه حسینی» مینویسد: دیگر در اینجا مسأله دعوت اهل کوفه وجود ندارد، حتی مسأله امتناع از بیعت را هم مطرح نمی کند؛ یعنی غیر از مسأله بیعت خواستن و امتناع من از بیعت، مسأله دیگری وجود دارد. اینها اگر از من بیعت هم نخواهند، ساکت نخواهم نشست. مردم دنیا بدانند حسین بن علی طالب جاه نبود، طالب مقام و ثروت نبود، مرد مفسد و اخلالگری نبود، ظالم و ستمگر نبود، او یک انسان مصلح بود. *غیرت دینی و ناموسی امام حسین (ع) چگونه در روز عاشورا تبلور یافت؟ در لحظات آخر أبا عبد اللَّه، وقتی در آن گودی قتلگاه افتاده است و قدرت حرکت کردن ندارد، قدرت جنگیدن با دشمن ندارد، قدرت ایستادن بر سر پا ندارد و به زحمت می تواند حرکت کند، باز می بینیم از سخن حسین غیرت می جهد، عزت تجلی می کند، بزرگواری پیدا می شود از جمله معارف عاشورایی، غیرت ممدوح دینی و ناموسی است. آیا مردان ما نسبت به حیا و عفت زنان و حجاب آنان، به اندازه کافی و لازم غیرت به خرج میدهند؟ باز هم استاد مطهری به این نکته اشاره کرده و مینویسد: در لحظات آخر أبا عبد اللَّه، وقتی در آن گودی قتلگاه افتاده است و قدرت حرکت کردن ندارد، قدرت جنگیدن با دشمن ندارد، قدرت ایستادن بر سر پا ندارد و به زحمت می تواند حرکت کند، باز می بینیم از سخن حسین غیرت می جهد، عزت تجلی می کند، بزرگواری پیدا می شود. لشکر می خواهند سر مقدسش را از بدن جدا کنند ولی شجاعت و هیبت سابق اجازه نمی دهد. بعضی می گویند نکند حسین حیله جنگی به کار برده که اگر کسی نزدیک شد، حمله کند و در مقابل حمله او کسی تاب مقاومت ندارد. نقشه پلید و نامردانه ای می کشند، می گویند اگر به سوی خیمه هایش حمله کنیم او طاقت نمی آورد. امام حسین افتاده است. من نمی توانم آن حالت أبا عبد اللَّه را مجسم کنم. لشکر به طرف خیام حرمش حمله می کند. یک نفر فریاد می کشد: حسین، تو زنده ای؟! به طرف خیام حرمت حمله کردند! امام به زحمت روی زانوهای خود بلند می شود، به نیزه اش تکیه می کند و فریاد می کشد: «وَیْلَکُمْ یا شیعَةَ آلِ ابی سُفْیانَ، انْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ وَ لا تَخافونَ الْمَعادَ فَکونوا احْراراً فی دُنْیاکُمْ»؛ ای مردمی که خود را به آل ابو سفیان فروخته اید، ای پیروان آل ابو سفیان! اگر خدا را نمی شناسید، اگر به قیامت ایمان و اعتقاد ندارید، حریت و شرف انسانیت شما کجا رفت؟! شخصی می گوید: ما تَقولُ یَا بْنَ فاطِمَةَ؟ پسر فاطمه چه میگویی؟ فرمود: «انَا اقاتِلُکُمْ وَ انْتُمْ تُقاتِلونَنی وَ النِّساءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ» طرف شما من هستم، این پیکر حسین حاضر و آماده است برای اینکه آماج تیرها و ضربات شمشیرهای شما واقع شود. ولی روح حسین حاضر نیست او زنده باشد و ببیند کسی به نزدیک خیام حرم او می رود. معارف بیشتری نیز وجود دارد که نمی توان همه را یکجا بررسی کرد و سخنرانان و خطبا روی منابر حسینی باید از این معارف بگویند و بگویند و نویسندگان کتب چاپی و مجازی بنویسند و بنویسند. زبان دانان و مترجمان این معارف را به زبان های دیگر ترجمه کنند تا امام حسین (ع) به عنوان الگویی برای آنان که در زباله های فرهنگی غرب دنبال الگو برای خاموش کردن عطش جستجوگری فطری خویش میگردند، معرفی شود. موضوع مطلب : امام حسین, اسلام, شیعه, کربلا, خبر, عزت, کامران, اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام, تفسیر, مهر شنبه 93 دی 6 :: 12:53 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
به گزارش پرداد به نقل از مهر : سمیره ولی محمد دختر فلج پاکستانی که به همراه پدر و مادرش از پاکستان به زیارت عتبات عالیات مشرف شده بود، روز گذشته با حضور در حرم مطهر حسینی، به ناگاه از روی صندلی چرخدار خود برخاسته و به سمت ضریح سیدالشهداء حرکت کرده است. شیخ حمزه فتلاوی، یکی از مسئولان بخش راهنمایی شرعی عتبه مقدسه گفت: در ساعت 10 صبح روز گذشته، پس از شنیدن فریادهایی در حرم حسینی، مردم دختربچه فلجی را مشاهده کردند که به برکت امام حسین علیه السلام خداوند بر او منت گذارده و شفا یافته بود، به نحوی که این دختر با قدمهای خودش به سمت پنجرههای حرم امام علیه السلام به حرکت در آمد.آنچنان که والدین این کودک اظهار کردند، ایمان آنها به خدا و اعتقادشان به مقام سیدالشهداء علیه السلام موجب شده بود که از پاکستان برای طلب شفای دختر فلجخود به زیارت عتبات عالیات مشرف شوند. این در حالی است که تلاشهای این خانواده برای درمان دختر معلولشان در بیمارستانهای مختلف پاکستان در طول سالهای گذشته نیز به نتیجهای نرسیده بود. بر این اساس در سال جاری برای طلب شفای سمیره به زیارت حرم امیرالمومنین علیهالسلام و زیارت کربلا مشرف شدهاند.
پدر و مادر سمیره در توضیح نحوه شفا یافتن این دختر فلج اعلام کردهاند: پس از زیارت حرم امیرالمومنین علیه السلام، امروز برای طلب شفای او ابتدا به زیارت حرم ابالفضل العباس رفتیم و از آنجا به سمت حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام حرکت کردیم، هنگامی که دخترم گنبد شریف حرم حسینی را دید به گریه افتاد و به امام حسین علیه السلام گفت که به سویت آمدم یا آقای من، به سویت آمدم ای سید جوانان بهشت و همینطور سخن می گفت تا اینکه داخل حرم حسینی علیهالسلام شدیم، که ناگهان دختر فلج ما از روی ویلچر برخاست و شروع به حرکت به سمت ضریح سید الشهدا علیه السلام کرد. موضوع مطلب : امام حسین, کربلا, نجف, خبر, شیعه, پاکستان, شفا, دختر چهارشنبه 93 آبان 7 :: 12:3 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
ستاد دانشکده تفسیر و معارف قرآن:
زیارت عاشورا حدیث قدسی و دارای سند معتبر است
تاریخ انتشار : سه شنبه 6 آبان 1393 ساعت 14:32
کد مطلب: 3406
حجت الاسلام اویسی اظهار کرد: مصدر اصلی زیارت عاشورا ، دو کتاب معتبر ؛ یعنی کامل الزیارات تألیف جعفر بن محمد بن قولویه قمی و مصباح المتهجد شیخ طوسی رضوان الله است . شیخ طوسی این زیارت را در کتاب مختصر المصباح که خلاصه مصباح المتهجد است نیز آورده است. پس معلوم می شود که زیارت عاشورا اهمیت زیادی داشته است که در خلاصه کتابش هم آن را آورده است. استاد دانشکده تفسیر و معارف قرآن افزود: بسیاری از علمای بزرگ صحت سند زیارت عاشورا را تأیید کرده اند و اخیراً نیز آیت الله شبیری زنجانی با دلایلی صحت سند آن را اثبات کرده اند که برای اطلاع می توان به پایگاه اینترنتی ایشان مراجعه کرد. دانشجوی مقطع دکتری دانشکده تفسیر و معارف قرآن قم در ادامه بیان کرد : زیارت عاشورا حدیث قدسی است و امام باقر علیه السلام آن را به صورت سلسله وار از اجدادش نقل کرده است و در نهایت سند به رسول خدا (ص) می رسد که می فرمایند این حدیث را از حضرت جبرئیل و جبرئیل از جانب خدای متعال نقل کرده است. حجت الاسلام اویسی با بیان برخی از تأییدات غیبی برای زیارت عاشورا خاطر نشان کرد : علاوه بر این ها که مؤید زیارت عاشورایند، سندی که در کتاب مصباح المتهجد برای آن ذکر شده است، سندی صحیح است. موضوع مطلب : امام حسین, عاشورا, اویسی, سند, علوم قرآن, سخنرانی, زیارت, محرم, حجت الاسلام, استاد, دکتر, کامران, دانشجو, دانسکده پنج شنبه 92 آذر 28 :: 10:4 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
تبیین تاریخی اربعین حسینی ورود اهل بیت علیهم السلام در روز اربعین به کربلا . موضوع مطلب : اربعین, تاریخ, اسلام, شیعه, امام حسین, کامران اویسی پنج شنبه 92 آذر 28 :: 10:3 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
تبیین تاریخی اربعین حسینی ورود اهل بیت علیهم السلام در روز اربعین به کربلا . موضوع مطلب : اربعین, تاریخ, اسلام, شیعه, امام حسین, کامران اویسی پنج شنبه 92 آذر 28 :: 10:3 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
ربعین حسینی و اسرای کربلا نویسنده: یدالله حاجی زاده
بیستم ماه صفر در تاریخ، به عنوان اربعین حسینی مشهور شده است. در برخی از روایات به بزرگداشت این روز اشاره شده است. در حدیثی از امام حسن عسکری زیارت اربعین به عنوان یکی از نشانههای مؤمن شمرده شده است. «اربعین» در منابع، بیشتر به دو رویداد اشاره دارد: 1- روز مراجعت اسرای کربلا از شام به مدینه؛ 2- روزی که جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین(ع) مشرف شد. اما در اینکه در این روز اسرای کربلا به کربلا رسیده باشند، تردیدی جدی وجود دارد. شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده است: «روز اربعین، روزی است که اهل بیت امام حسین(ع)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند و نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد».
شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد»و ابن اعثم در الفتوح نیز همین مطلب را ذکر کردهاند. میرزا حسین نوری مینویسد: «از عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی استفاده میشود که روز اربعین روزی است که اسرار از شام به مقصد مدینه خارج شدند. نه آنکه در آن روز به مدینه رسیدند. »
در این میان سید بن طاوس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. ایشان مینویسد: «وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آنها به محل شهادت امام حسین(ع) آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند ...»
ابن نما حلی نیز روز اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا و ملاقات آنها با جابر و عدهای از بنی هاشم ذکر کرده است. میرزا حسین نوری پس از از نقل قول سید بن طاوس به نقد آن پرداخته است. رسول جعفریان مینویسد: «شیخ مفید در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسین، بلاذری در انساب الاشراف، دینوری در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الکبری، اشارهای به بازگشت اسرا به کربلا نکردهاند».
شیخ عباس قمی هم داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا بسیار بعید میداند. محمدابراهیم آیتی و شهید مطهری (ره) نیز آمدن اسرای کربلا را در روز اربعین به کربلا، انکار کردهاند. شهید مطهری مینویسد: «جز در کتاب لهوف که آن هم نویسندهاش در کتابهای دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تأکید نکرده، در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی هم این را تأیید نمیکند».
امّا در خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال 61 هجری به کربلا، به نظر میرسد بین منابع تاریخی چندان اختلافی نباشد. شیخ طوسی مینویسد: «روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا(ص) از مدینه برای زیارت قبر امام حسین(ع) به کربلا آمد و او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد».
مرحوم آیتی مینویسد: «جابر بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد و سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس گردید».
فردی که به همراه جابر در این روز به کربلا آمده «عطیه بن سعد بن جناده عوفی کوفی» است. آیتی، در خصوصی شخصیت وی مینویسد: «بسیار شده است که از روی نادانی و بیاطلاعی وی را غلام جابر گفتهاند، در حالی که او یکی از بزرگترین دانشمندان و مفسران اسلامی است. وی از بزرگان تابعین و از شاگردان عبدالله بن عباس میباشد. و تفسیری در پنج مجلّد بر قرآن مجید نوشته و از راویان حدیث محسوب میشود».
در کتاب بشادة المصطفی آمده است: عطیه عوفی میگوید، به همراه جابر بن عبدالله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین(ع) وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهای نیکو پوشید ... سپس به طرف قبر مطهر حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی را بر نمیداشت، الا اینکه ذکر خدا میگفت. تا به نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت مرا به قبر برسان. من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. سپس من مقداری آب روی صورتش پاشیدم وقتی به هوش آمد سه بار گفت: یا حسین. سپس گفت: ای حسین چرا جواب مرا نمیدهی؟! سپس به خودش گفت: چگونه میتوانی جواب دهی در حالی که رگ های گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم که تو فرزند خاتم النبین و سید المؤمنین ... و پنجمین فرد از " اصحاب کساء " هستی ...درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسین(ع) حرکت کرد و گفت: السلام علیکم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین ... اشهد انکم اقمتم الصلاة و آتیتم الزکاة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر...» به نظر میرسد روز اربعین روزی است که اهل بیت امام حسین(ع) از شام به قصد مدینه حرکت کردهاند. به جز «لهوف»که جریان ورود اهل بیت امام حسین(ع) را در این روز به کربلا نقل کرده، و البته در کتابهای دیگرش هم آن را تائید نکرده است، در منابع دست اول مطلبی در خصوص ورود اسرای کربلا در روز اربعین به کربلا وجود ندارد. منابع - محمد بن محمد بن نعمان، المزار، قم، مدرسه الامام الهادی، چاپ اول،ص 53. - محمد بن محمد بن نعمان، مسار الشیعه، بیروت، دارالمفید، 1414، چاپ دوم، ص 46. - شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه الشیعه، چاپ اول، 1411، ص 787. - ابن اعلم کوفی، احمد؛ ترجمه محمد بن محمد بن مستوفی هروی، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی، 1372، ص 916. - النوری، المیرزا؛ لولو و مرجان، تهران، فراهانی، 1364، ص 154. - حسنی، سید ابن طاووس، اللهوف فی قتلی الطوف، بیجا، مهر، 1417ه.ق، ص114 - حلی، ابن نما؛ مثیر الاحزان، نجف، الحیدریه، 1369ه.ق، ص86. - نوری، المیرزا؛ پیشین، ص 152. - جعفریان، رسول؛ نأملی در نهضت عاشورا، قم، نشر مورخ، 1386ش، ص 216. - قمی، شیخ عباس؛ منتهی الامال، بیجا، مطبوعاتی حسینی، 1370، ج1، ص 525. - آیتی، محمد ابراهیم؛ بررسی تاریخ عاشورا، تهران، صدوق، 1372ه.ش، هشتم، ص139. - مطهری، مرتضی؛ حماسه حسینی، تهران، صدرا، 1373، چاپ بیست و یکم، ج1، ص 30. - طوسی، محمد بن حسن؛ پیشین، ص 787. - آیتی، محمدابراهیم، پیشین، ص 231-230. - همان، ص 232-231. - برخی نقل کردهاند که جابر در این زمان تقریباً نابینا بوده است. - طبری، محمد بن علی؛ بشارة المصطفی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1420، چاپ اول، ص 126. - به این نکته نیز باید توجه داشت که لهوف از منابع دست اول نیست این کتاب در قرن هفتم هجری نوشته شده است منبع: پژوهشکده باقرالعلوم موضوع مطلب : امام حسین, اسلام, شیعه, کامران اویسی, اربعین, اسارت آل الله چهارشنبه 92 آبان 15 :: 7:52 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
سلمان حدادی یکی از طلبه های سنی است که به برکت روضه امام حسین علیه السلام شیعه شده و ملبس به لباس طلاب شیعی شده است. در ماه مبارک رمضان در شبکه تلوزیونی استان قم با خانواده آمد و چون شیعه شده بود ماجرایی شبیه به امیر المومنین (ضربه خوردن بر فرق سرش) و حضرت زهرا( کتک خوردن همسرش در کوچه توسط سنی ها و وهابی ها) پیش آمد و لکنت زبان گرفته و چندین قرص باید بخورد. اما وبلاگ جالبی دارد سر بزنید. کیی از قسمت هایش به پدر سنی و وهابیش اش جواب داده است. او در قم آمد و چندین روز کسی کمکش نکرد و با فقر زیاد در خیابان با خانواده اش زندگی می کرده زیرا از خانواده اش طرد شده بود....... http://salman-haddadi.blogfa.com/ موضوع مطلب : سلمان حدادی, شیعه, سنی, وهابی, وهابیت, قم, تلوزیون, امیر المومنین, حضرت زهرا, امام حسین, روضه چهارشنبه 92 آبان 15 :: 7:40 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
در وبلاگ
http://sobbouh.blogfa.com/post-40.aspx مطلب جالبی دیدم و آن را عیناً نقل می کنم. باشد تا برادران سنی انصاف به خرج دهند.
جوانی که شیعه شده گفته است:
"هر هفته این فیلم را می دیدم. خیلی علاقه به این فیلم داشتم. از قسمت هایی که خیلی من را متاثر کرد آنجا بود که صحنه هایی از واقعه ی کربلا را به تصویر کشیده بودند."
به گزارش شیعه آنلاین، "درّ زاده" جوان باهوش و با استعداد اهل سنت است. وی در شهرستان نیکشهر تحصیل می کند و بیش از یک هفته است که به مذهب اهل بیت (ع) گرویده است. او درباره چگونگی شیعه شدنش چنین می گوید: از زمانی که فیلم مختار از تلویزیون پخش می شد هر هفته این فیلم را می دیدم. خیلی علاقه به این فیلم داشتم. از قسمت هایی که خیلی من را متاثر کرد آنجا بود که صحنه هایی از واقعه ی کربلا را به تصویر کشیده بودند که دل هر سنگی را آب می کرد. آنجا که امام حسین (ع) و اصحابش نماز می خواندند و آن لعنتی ها به طرفشان تیر پرتاب می کردند دلم شکست و اشک هایم برروی گونه هایم سرازیر شد. به خود گفتم مگر امام حسین (ع) نوه پیامبر نبود؟ مگر پیامبر جلوی اصحاب نوه های خود را احترام و نوازش نمی کرد؟ مگر نه این است که نگه داشتن احترام فرزند احترام به پدر و جد است؟ مگر در قرآن کریم پیامبر نفرموده: از شما هیچ اجر و مزدی در برابر رسالتم نمی خواهم مگر اینکه نزدیکان من را دوست بدارید؟ پس چرا اینگونه فرزندان پیامبر (ص) را به فجیع ترین وضع به شهادت رساندند؟ مگر چه جرمی مرتکب شده بودند؟ مدام این سوالات را در ذهنم مرور می کردم و صحنه های کربلا را تصور می کردم. ولی قضیه برای من حل نمی شد. از ملاها درباره فیلم مختار سوال می کردم می گفتند: دیدن این فیلم حرام است و این فیلم دروغ را شیعیان ساخته اند برای اینکه اهل سنت را بد نام کنند. پرسیدم: کجای فیلم علیه شما اهل سنت است؟ به خود می گفتم در آخر فیلم اسامی کتاب هایی که بر اساس آن فیلم را ساخته اند با تمام مشخصاتشان را نمایش می دهند بیشتر آنها کتاب های تاریخی اهل سنت است اگر دروغ است چرا تاریخ نویسان سنی آن را نقل کرده اند و اگر راست است چرا ملاها و مولوی ها می گویند دروغ است؟ برای من یک سوال مهم پیش آمده بود که چرا اهل سنت مانند شیعه اینقدر به اهل بیت اظهار علاقه نمی کنند؟ وقتی از یک مولوی سوال کردم آیا حاضرید یزید را به خاطر جنایاتی که کرده لعن کنید؟ از یکی از دوستان شماره یک روحانی شیعه را گرفتم و از او این سوالها را پرسیدم. حرف عجیبی زد که تنم را به لرزه در آورد و پنجره ی جدیدی را مقابل من باز کرد.
پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||