سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
شنبه 90 اسفند 20 :: 12:36 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی
مطلب زیر را یکی به ایمیل بنده فرستاد من هم دیدم با شماها در میان بذارم بهتره تا
 
 
 
 نظر بدین خصوصا مجردها. البته فقط نقل کلام کرده ام و تایید نمی کنم تا نظر
 
 
شماها چی باشه؟
 
 
دنیای مجردی

ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر.
رفتم خواستگاری؛ دختر پرسید: « مدرک تحصیلی ات چیست »؟ گفتم:« دیپلم تمام »!
گفت:« بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشوبرو دانشگاه.

رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ......
برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ پدر دختر پرسید:« خدمت رفته ای »؟ گفتم:« هنوز نه »؛
گفت:« مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ».

رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم.
برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ مادر دختر پرسید:« شغلت چیست »؟ گفتم: « فعلا کار گیر نیاوردم »؛
گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار ».

رفتم کار پیدا کنم؛ گفتند:« سابقه کار می خواهیم »؛
رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم ».
دوباره رفتم کار کنم؛ گفتند: « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم».
برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم: « رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی ».
گفتند:« برو جایی که سابقه کار نخواهد ».
رفتم جایی که سابقه کار نخواستند. گفتند:« باید متاهل باشی ».
برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم:« رفتم جایی که سابقه کار نخواستند گفتند باید متاهل باشی ».
 گفتند:« باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی ».
رفتم؛ گفتم:«باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم».
 گفتند:« باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم ».

برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!




موضوع مطلب : طنز, مجردی
جمعه 90 اسفند 19 :: 1:33 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

نهضت قرآن آموزی چندی است که به فرمان رهبری، توسط سازمان دارالقرآْن الکریم آغاز شده است و در طرحی که تهیه شده است، اولین سطح و مرحله قرآن آموزی را دانستن روخوانی قرآن بر شمرده است.

رواخوانی قرآن در برخی دانشگاه ها مانند داشگاه قم، جهت فارغ التحصیل شدن الزامی است. چه خوب است که یک مهندس یا پزشک یا وکیل بتواند دست قرآن بخواند تا در مرحله بعد قرآن را  بفهمد. این آرزو در حالی است که برخی از فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی خصوصا الهیات و فقه و فلسفه و مانند آن نمی توانندقرآن  را بدون غلط  بخوانند.

امید است این آرزو در حدّ اعلایش برآورده شود.




موضوع مطلب : قرآن, روخوانی
چهارشنبه 90 اسفند 17 :: 10:55 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

ادله احکام و معارف اسلامی به چهار قسمت تقسیم می شود:

کتاب- سنت- اجماع -عقل

سنت را دو تعریف کرده اند:

عام: نفس قول و فعل و تقریر معصوم.

خاص: حکایت از قول و فعل و تقریر معصوم

از آنجا که از دوران معصومینی که با اصحاب خود تدیس داشته اند حدود هزار سال فاصله گرفته ایم، به خود سخنان آنان دست نمی یابیم مگر اینکه وجود نازنین امام عصر برای برخی خواص آن هم در برخی موارد خود مستقیما سخن می گوید اما به طور عمومی چنین چیزی نداریم. ناگزیر به حکایت سخنان آنان که توسط محدثین حکایت شده است تمسک می جوییم.

هر حدیث معمولا دارای دو قسمت است: سند حدیث که شامل یک سری اسامی است و  متن حدیث.

در نگاه بیشتر علمای متاخر مانند علامه حلی به بعد،سند احادیث واقع نمایی یکسان نداشته و این گونه نیست که مثلا همه 15000حدیث اصول کافی از لحاظ میزان حکایت گری از قول معصومین، یکسان و در یک درجه از قوت باشند. بلکه برخی صحیح و برخی موثق و برخی حسن و برخی ضعیفند.

در نگاه اکثر علمای امروزی، احادیث صحیح و حسن و موثق را معتبر می شمرند و احادیث ضعیف را نامعتبر.

 برای اینکه بدانیم که سند یک حدیث آیا معتبر است یا خیر به دو علم نیاز داریم.

اول علم رجال است که بررسی احوال هریک از راویان  موجود در سند و نیز تا جای امکان راویانی که به دلائلی اسمشان از سند افتاده است را از حیث  عادل و ثقه بودن و حافظه خوب داشتن و دروغ نگفتن یا عدم آنها بررسی می کند.

علم بعدی درایة الحدیث نام دارد که نوع سند را مشخص می کند که صحیح است یا ضعیف یا حسن یا موثق و....




موضوع مطلب : رجال, درایه الحدیث
سه شنبه 90 اسفند 16 :: 2:50 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

در ساعت 19 روز دوشنبه مورخ 15/12/90 پایان نامه ارشد آقای کامران اویسی با موضوع "بررسی روایات تفسیری امام صادق در جزء 19 قرآن کریم" در دانشگاه قم برگزار گردید.چکیده آن به شرح ذیل است:

روایات تفسیری بر جای مانده از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اوصیای گرانقدرش (علیهم السلام) یکی از منابع معتبر تفسیر و مطمئن ترین راه برای دست یافتن به بخشی از معانی قرآن می باشد. سخنان تفسیری آن بزرگواران میراثی است گرانقدر و مورد نیاز هر مفسری  . آمیخته شدن روایات مذکور به آفاتی چون جعل و تدلیس و ارسال، بایسته بودن مطالعه و تنقیح روایات تفسیری را آشکار می سازد. تفسیر قرآن به قرآن، قرآن به سنت، بیان تمثیلی و تفسیر قرآن با استفاده از قواعد عقلی از جمله روش هایی است که امام ششم در روایات  تفسیری به کار بسته اند. جامع نبودن، ضعف سند و در آمیختگی تفسیر و تاویل، ظاهر و جری و بطن از جمله کاستی های روایات تفسیری به شمار می آیند. بررسی روایات تفسیری امام صادق (علیه السلام) در جزء نوزدهم قران کریم"، پژوهش سندی و متنی و دلالی مجموع 142روایت تفسیری ایشان در ذیل آیات جزء نوزده قرآن کریم  با رویکرد احیاء روش تفسیر روایی است. روایات مربوط به هر آیه از تفاسیر نور الثقلین و البرهان، استخراج گردید و با منبع اصلی آن روایت، تطبیق داده شد؛ ترجمه روایات به بررسی سندی- رجالی پرداخته شد و نوع سند آن مشخص گردید؛ لغت های مشکل موجود در احادیث توضیح داده شد؛ دلالت حدیث مورد مطالعه قرار گرفت. از مجموع روایات یاد شده، 35 روایت صحیح، 4 روایت حسن، 12 روایت موثق، 91 روایت ضعیف می باشند.




موضوع مطلب : اطلاعیه, خبر, دفاعیه, ارشد, علوم قرآن و حدیث, پایان نامه, دانشگاه قم
دوشنبه 90 اسفند 15 :: 11:11 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

ایمان به غیب از صفات متقین شمرده شده است. در آیه دوم سوره بقره می خوانیم: هدیً للمتقین یعنی این قرآن برای متقین هدایت است. متقین کیانند؟ الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و ....

یکی از نشانه های متقین این است که به غیب ایمان دارند. غیب آن است که آنرا ندیده باشد و پوشیده باشد چه حسی چه عقلی. در روایتی یکی از مصادیق غیب امام زمان است. که باید به او ایمان داشت گرچه او را ندیده است اما از قرائن می فهمد که او موجود است لذا پیامبر خطاب یبه اصحابش می فرمایندسلام بر برادرانم که اصحاب عرض می کنند آیا منظور ماییم؟ فرمودند: نه شما اصحاب من هستید برادرانم در آخر الزمان می آیند و کسانی هستند که بدون اینکه مرا دیده باشند به من و ائمه بعد از من ایمان می آورند. البته این حدیث را نقل به مضمون نمودم. امید است ما هم با ایمان به غیب و مصادیق آن مانند مساله امام عصر و ظهورشان، از برادران پیامبر و از متقین محسوب گردیم.




موضوع مطلب : امام زمان, غیب
دوشنبه 90 اسفند 15 :: 1:6 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

روستای ایستا واقع در شهرستان طالقان شاید مرموزترین روستای ایران باشد، روستایی در خاک البرز که مردمانش در زمان توقف کرده اند.

به گزارش ورد آی تی ,  سکوت حکمفرماست و کسی کاری به کار کسی ندارد. در کوچه ها اثری از رد پای تکه آهنهایی که در شهر “خودرو” نامیده می شود نیست. مردمانی که چون تابلو نقاشی زندگی و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات یدک می کشند.نه تنها شبها پای تلویزیون نمی نشینند که به شب نشینی هم اعتقادی ندارند.
عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و… برای آنان معنا و مفهومی ندارد.مهمان‌نواز هستند به شرطی که احدی از زنان قصد ورود به روستای آنان را نداشته باشد. همانطور که تا کنون کسی از دنیای بیرون زنان آنان را ندیده است. متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدریشان در تبریز روزگار می گذرانند.شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمی آیند. هیچگونه خدمات دولتی را دریافت نمی کنند و بدون آب لوله کشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، وسایل ارتباطی و … زندگی می کنند.

گروهی از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی، فقیه مشهور دوره مشروطه که با الهام از آرای تجددستیز او چنین زندگی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان داده‌اند. میرزا صادق مجتهد تبریزی از فقهایی بود که در هر دو حیطه نظر و عمل، بسیار بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاور‌هایش تاکید می‌کرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا می‌داد. اهالی روستای ایستا واقع در شرق طالقان اوقات شرعی نماز را با شاخصه‌های خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با رویت خویش تعیین می‌کنند، به رویای صادقانه معتقدند، آنان به شدت منتظر ظهور امام مهدی ‌(عج) هستند. فرزندان آن بعد از رسیدن به سن تکلیف مختارند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند، هیچگونه فعالیت‌ سیاسی و اجتماعی نداشته و باورهای خود را تبلیغ نمی‌کنند.

ساعت مچی و دیواری در محل زندگی «اهل توقف» وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانه‌های آنان به کار نرفته است. آنان به نحو اسرارآمیزی از مردم فاصله می‌گیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه می‌دهند. از هر نوع مظاهر مدرنیته و تکنولوژی دوری می‌کنند و با این عزلت‌گزینی و انتخاب زندگی رهبانی، هاله‌ای از شایعات و سخنان عجیب را در اطراف خود پراکنده‌اند. اهالی بومی طالقان که به درستی نمی‌دانند اینان از کجا آمده‌اند و چه مرام و مسلکی دارند، گاه آنان را اسماعیلی مذهب و زمانی دراویش ترک دنیا گفته قلمداد می‌کنند که در انتظار ظهور امام زمان(عج)هستند.




موضوع مطلب : خبر, طالقان
دوشنبه 90 اسفند 15 :: 12:36 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

چرا برخی مراجع اعتقاد دارند که باید در رسانه های ملی مانند رادیو تلویزیون روزنامه منبر کار کرد و مرجع خود به میدان آید و برخی می گویند این کارها لازم نیست و باید از شهرت دوری کرد؟ کدام درست است مانند امثال آیت الله مکارم شیرازی ها و نوری همدانی ها و سبحانی ها و علوی گرگانی ها یا مانند دیگر مراجع که اسم نبریم تا شانشان محفوظ باشد.

داشتن سایت و نداشتن آن در یکی از مراجع مطرح از نظر علمی نیز دیده می شود که از داشتن سایت دوری می کند و خیلی از مقلدینشان و حتی طلاب که کم میستند و دوست دارند از علم ایشان در نقاط دور و نزدیک استفاده کنند باعث عسر و حرج دئوستدارانش شده است.

برخی مراجع با همین رویه صحنه را خالی کرده و حتی در رادیو معارف که خواسته است تا دروس خارج فقه و اصول آقایان را پخش کند مخالفت کرده اند و در عوض می شنویم که کسانی که مجتهدند اما مرجع نیستند دروس خارجشان پخش می شود.

این اختلاف سلیقه ها به تلقی آقایان از ولایت فقیه و نظام اسامی و غیر اسلامی و نیز اخلاقی تلقی کردن و خلط نمودن آن با بحث رسالت یک مرجع است. این که یک مرجع می خواهد با نفس خود مبارزه کند و از شهرت دوری می کند پسنندیده است اما آیا در باب تزاحم اهم و مهم و اینکه برای نجات غریقی که دارد غرق می شود و نا محرم است آیا نباید چون نامحرم است اقدام به نجاتش نمود؟ اینجا نیز مثل همان است. باید لباس شبه تقوا را درآورد و لباس دیگری از جنس تقوا پو.شید و آن این است که "حریص علیکم" باشد همچنان که رسول نیز اینگونه بود و از تریبون استفاده کند و حقایق را به گوش همه برساند. ممکن است توجیه کنند که برخی حرفها را مراجع دوست دارند بزنند اما چون مصلحت نیست خود را کنار می کشند. خوب خودشان می گویند: ما لا یدرک کله  لا یترک کله. آنچه که هکه اش درک نمی شود همه اش هم ترک نشود هرچقدر درک می شود همان را انجام دهیم. لذا امید است تا اختلاف سلیقه مراجع که احتمالا از  روی اختلاف مبانی اصولی و مکتبیشان نشات می گیرد له نفع مسلمین بوده باشد.

به امید آن روز که مهدی بیاید و تمامی اختلافات را بردارد و خود منبر رود و تفسیر قرآن کند و درس گوید. به به چه خوش روزگاری خواهد بود آن زمان که طلاب در درس خارج معارف الهیه او شرکت کنند. آمین یا رب العالمین.




موضوع مطلب : مکارم شیرازی, امام زمان, سبحانی, نوری همدانی, مراجع, درس خارج, رادیو معارف
دوشنبه 90 اسفند 15 :: 12:18 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

ایشان همانطور که گفته شد مانند دیگر معصومین، بدنشان با بدن ما فرق دارد و مال یک عالم دیگر است یعنی ملکوت. بدن آنها در مرتبه روح ما قرار دارد و عوارض دنیای خورده تا ما بتوانیم آنها را ببینیم و استفاده کنیم و خدای ناکرده آزار دهیم و ...

پیامبر در این نشئه دارای بدن ملکوتی است که عوارض دنیایی خورده و توان این را ندارد که بدن نورانی حضرت زهرا را یک پارچه بگیرد و به خدیجه دهد. گرچه در عالم ملکوت  وجود ملکوتی ایشان اشد و افضل از وجود ملکوتی حضرت زهرا است ولی در این نشئه باید وجود بدن اصلی و نورانی حضرت زهرا را در چند نوبت و به تدریج دریافت کند تا به مرور عوارض دنیایی زده شود.

ابتدا در شب معراج او را بالا می برند و از درخت طوبی به او می دهند و میل می فرماید و سریعا به خدیجه انتقال می دهاد. یک بار برایش میوه هایی ماند خرما و انگور و امثال آن میاورند تا تناول کند و سریع به خدیجه انتقال دهد. یک بار هم قسمت دیگر آن بدن اصلی نورانی را جبرئیلی که نوک پرهایش قوم لوط را از جا کند می آورد در قالب یک سیب که خود جبرئیل تحمل ندارد و عرق می کند و در روایت است که عرق جبرئیل روی سیب مالیده شده بود. پیامبر آن را شکافت و نوری از آن بیرون آمد که پیامبر به فزع افتاد البته باز توجه کنید که پیامبر در این نشئه با دیدن نور وجودی زهرا فزع می کند. و تحمل نمی تواند بکند و جبرئیل از طرف خدا دستور می دهد که آنرا بخورد و باز سریع به خدیجه انتقال دهد و یکبار هم سه ملک مقرب یعنی جبرئیل و اسرافیل و میکائیل قسمت دیگر آن بدن نورانی را به پیامبر دادند. عزرائیل نبود زیرا ایشان وظیفه اش حول مرگ می چرخد نه حیات. این است قسمتی از خلقت بدنی حضرت زهرا. که باید تدریجی به پیامبر و محور هستی اعطا شود و به تبع اوف خدیجه دریافت کند. واقعا لیلة القدر است زهرا. و ما ادراک ما لیلة القدر؟




موضوع مطلب : بدن 14 معصوم, خلقت ائمه, زهرا
شنبه 90 اسفند 13 :: 11:12 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

مطالبی که در مورد آیت الله عزالدین زنجانی زده شد به معنای تایید ایشان نیست و فقط جنبه اطلاع رسانی و آشنایی با علماء بلاد خصوصا مشهد دارد. ایشان از آنجا که متاثر از اندیشه های فقهی مرحوم آیت الله حجت هستند، به تصریح پسرشان که از اساتید خارج فقه و اصول مشهد است، آراء خاصی نسبت به دیگر علماء در فقه دارند.

نیز ایشان معتقد است که فلسفه را باید آموخت زیرا باعث کمال انسان است و بزرگان فلسفی فخر شیعه محسوب می شوند و برای یادگیری معارف باید به فلسفه مراجعه کرد. این نظر به خاطر شاگردی در محضر علامه طباطبایی و گاهی امام خمینی است.

قابل ذکر است ک بزرگانی چون آیت الله صافی و وحید خراسانی و مرحوم گلپایگانی و برخی دیگر قائلند فلسفه نیاز نیست و برخی به حرمت یادگیری آن قائلند.

خود عزالدین زنجانی در جلسه سوم دروس معارف خود رجوع به اهل بیت را در معارف لازم دانسته است.

باید اشاره نمود که مطلوب در معارف الهی این است که از آبشخور خالص امامن استفاده نمود و آن را با سخنان هرچند به ظاهر درست غیر معصومین کدر ننمود. خوشا آنان که مشکلات اعتقادیشان را با توسل به امام عصر در این عصر آشفته حل می کنند. گرچه انسداد باب  علم است اما گاهی  روزنه هایی برای  برخی چون میرزا مهدی اصفهانی و  دیگران پیدا می شود. کجتیند مقدس اردبیلی ها که سوالاتشان را مستقیم از امامشان می پرسیدند. کجاست سید علی شوشتری که قضاوت را به امر یکی از ابدال (ظاهرا) به سبب احتیاط ترک کرد؟ آیا تسلیم محض در برابر اهل بیت این نیست که حتی در سوالات و د رخواستها جز به در خانه آنها نرویم؟




موضوع مطلب : فلسفه, تفکیک, شیعه, عزالدین زنجانی, توجه, اهل بیت, معارف
شنبه 90 اسفند 13 :: 10:58 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

منزل آقا ،خیابان دانشگاه نزدیکیهای مسجد است.

وارد منزل ه شدم بوی خوش آشنایی فضا را پر کرده بود و مهربانی استاد با شاگردانش.این را همه می گفتند.

آن روز درس ایشان ،درس اخلاق طلبگی بود و بس.سخنانش گرچه به دلیل کهولت سن کوتاه بود،اما دلنشین و ماندگار بر صفحه ذهنمان

پای درس مردمی ترین عالم شهر؛

همه اینجا هستند…

همیشه مرور خاطره ها،دستاوردهای مثبتی برای انسانها دارد ،چرا که مرور هر واقعه و اتفاقی در زندگی ،یک تجربه تلخ یا شیرین را برای آدمی زنده می کند و آن را راهنمایی می سازد برای فردا روزهای پیش رو.

من هم مثل همه آدمها ،که بعضی وقتها هنگام قدم زدن از مرور خاطره هایشان نمی گذرند،در یک غروب گرم اما دل انگیز بهاری،خیابان دانشگاه مشهدد را می پیمودم و از اولین خاطرات آشنایی با بزرگمردی با خود یاد می کردم که نفسش برای من و همه جوانان شهر حکایتی از انسانیت ،دینمداری و بزرگی دارد…

…نزدیکیهای مسجد امام صادق (ع) خیابان دانشگاه که می رسم ،نماز جماعت تمام شده ،مردم از مسجد خارج می شوند،پیر و جوان ،روحانی و غیره ،همه اینجا هستند،حتی جوانهایی که لباسهای نامتعارف به تن دارند و ظاهری باز هم نامتعارف!

داخل مسجد ،خانواده ای روبروی آقا نشسته اند و منتظرند تا ایشان خطبه عقد را برای نوعروس و دامادشان بخواند.

عده ای منتظرند تا برگه های استخاره را به مسئول دفتر آقا تحویل دهند.

بعضی جوانها هم داخل مسجد سرک می کشند تا فقط چهره آقا را ببینند…

اینجا همه او را بعنوان مردمی ترین چهره مذهبی- علمی شهر می شناسند،بیشتر وقتش را با جوانها سپری می کند.

عالم است و زاهد،معلم است و استاد اخلاق،فقیه است و ادیب،و بالاخره وجودش دریایی از برکت برای شهر ما.

*اولین آشنایی؛

اولین آشنایی من با حضرت آیت الله سید عزالدین موسوی زنجانی به دوران طلبگی برمی گردد.منزل آقا خیابان دانشگاه ،نزدیکیهای مسجد است.

وارد منزل ه شدم بوی خوش آشنایی فضا را پر کرده بود و مهربانی استاد با شاگردانش.این را همه می گفتند.

آن روز درس ایشان ،درس اخلاق طلبگی بود و بس.سخنانش گرچه به دلیل کهولت سن کوتاه بود،اما دلنشین و ماندگار بر صفحه ذهنمان.

آن ایام نشریه داخلی یک مدرسه علمیه را اداره می کردم .از آقا وقت مصاحبه خواستیم درباره حقوق زن در اسلام،با اینکه می دانستند تیزاژ آن نشریه بیش از سیصد عدد نیست،مصاحبه با ما را پذیرفتند و ددو ساعت برای ما با نگاهی تجلیلی و عالمانه از حقوق زنان گفتند.

*پای درس استاد؛

سال 83 ،بعد از چند سال ،برای بار دوم خدمت ایشان رسیدم،این دفعه برای مصاحبه مطبوعاتی برای یک روزنامه کشوری.

با همه کهولت سن و بیماری که اطرافیان به ما گوشزد کرده بودند،مصاحبه با ما را پذیرفت و در یک نشست شش ساعته برایمان از دغدغه های ارزشمندش برای جوانان گفت؛که مسئولان به فکر ازدواج جوانان باشند و آنها را به بهایی اندک از دست ندهند،برایمان از مولوی گفت و شعر خواند،حافظه اش عجیب اشعار را به خاطر دارد..

*شرمنده کرامتش شدم؛

آن شب که برای مصاحبه، خدمت آقا رسیدم ،صحنه ای را مشاهده کردم که تا زنده ام از صفحه ذهنم پاک نخواهد شد و هنوز هم که در همایش یا نشست لمی،ایشان را می بینم ،ذوق زده می شوم و خاطره شیرین آن روز را برای اطرافیان و همکاران همراهم تعریف می کنم…

حسینیه منزل آق ،محل ملاقاتم با ایشان بود ،در زدم و وارد شدم.ایستاده بود و دست بر سینه سلام کرد و تا زمانیکه به خواست ایشان ننشستم ،ایشان هم ننشست.

برایم سخت بود و شیرین!

سخت که عالمی چون او، سختی ایستادن را به تن خرید و شیرین که عالمی چون او سختی ایستادن را به تن خرید تا در کنار کار مطبوعاتی درس اخلاق هم از او گرفته باشم…

*با جوانان شهر؛

بسیاری از جوانان دانشجو با آقا ارتباط خوبی دارند،مسجد امام صادق(ع) محل تردد جوانان مشتاقی است که شوق زیارت او آنها را به آنجا می کشاند و صفهای فشرده نماز جماعت را آکنده از مهر الهی می سازد.

پای درس آقا ،همه هستند.کنار طلاب مشتاق درس ،جوانهایی با موهای بلند و صورت تراشیده مشتاقانه نشسته اند و به چهره او می نگرند و می شنوند حدیث ماندگاری را.

و من یقین دارم نور الهی این چهره هدایت زندگی آنان خواهد شد.

*وظیفه ما؛

خدا کند من و تو ،و همه ما که داعیه درا حرکتهای حسینی و زینبی هستیم ،شعار را از دامنه ذهنمان پاک کنیم و چون عالم شهرمان در عمل ،کنار مردم باشیم

نوشته : طیبه مروت - سرویس فرهنگی روزنامه قدس




موضوع مطلب : عزالدین زنجانی
<   1   2   3   4   >