سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

نظر شیخ طوسی در مورد محدوده تفسیر در قرآن

 

قرآن می فرماید که "افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب  اقفالها"(محمد /24)، اما آیا انسان غیر معصوم می تواند همه قرآ نرا تفسیر کند؟

سبک تألیفات شیخ رحمه اللّه مى‏رساند که با اینکه از علماء صدر اول است ولى روشنفکر بوده است. او مى‏فرماید چطور خود قرآن مى‏فرماید أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها اما شما مى‏گویید چیزى از قرآن فهمیده نمى‏شود.
اینکه مى‏گوید تمسّک به قرآن و تدبّر در آن نمایید یعنى قابل فهم است. امّا نه اینکه به روایات بى‏توجّه باشیم. قرآن قابل فهم است ولى در فهم آن از روایات هم استمداد مى‏جوییم. اخبارى هم که داریم که مى‏فرماید روایات را به قرآن عرضه کنید، مؤید همین مطلب است. و الّا اگر قرآن قابل فهم نبود عرضه کردن اخبار به آن معنا نداشت.
سپس مى‏گوید به طور کلّى معانى قرآن چهار قسم است:
1- یک قسم این است که کسى جز خداى متعال نمى‏داند. یا اینکه خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السّلام فقط مى‏دانند. و تا آنها بیان نکنند براى هیچ کس قابل فهم نیست. این قبیل آیات را اصلا دنبال تفسیرش نیستیم. مثل اینکه، روز قیامت چه وقت است ...
یسألونک عن الساعة ...
إنّ معانی القرآن على أربعة اقسام: أحدهما ما اختص اللّه بعلمه فلا یجوز لأحد تکلّف القول فیه.
2- ثانیها ما کان ظاهره مطابقا لمعناه. (ظاهر عرفى دارد و همه معنایش را مى‏دانند)
فکل من عرف اللغة عرف معناه. مثل: لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِ‏، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ...
البته آیات قرآن ظهر و بطن دارد و اشکال ندارد یک مرتبه‏اش قابل فهم باشد و مراتب بعدش براى افرادى که قدرت فهمشان زیاد است، روشن باشد، مراتب بعدش فقط براى امام علیه السّلام روشن باشد.
اینطور آیات را اگر روایت هم نداشته باشد، تفسیر مى‏کنیم.

آشنایى با تفاسیر- عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى       159     تفسیر تبیان ..... ص : 154

3- ثالثها ما هو مجمل لا ینبى‏ء ظاهره عن المراد به مفصّلا. خود آیه تفصیل مطلب را ندارد. اجمال آیه را باید خدا یا معصومین علیهم السّلام بیان کنند. اینطور آیات را با بیان ائمه علیهم السّلام تفسیر مى‏کنیم. مانند نماز، حج، زکوة ... که کیفیّت آن را با فرمایشات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السّلام تفسیر مى‏کنیم.

اینها طورى هستند که: لا یمکن استخراجه إلّا ببیان النبی و وحی من جهة اللّه تعالى.

4- رابعهما ما کان اللفظ مشترکا بین معینیین فما زاد عنهما و یمکن ان یکون کل واحد منهما مرادا فانّه لا ینبغی أن یقدم أحد به فیقول أنّ مراد اللّه بعض ما یحتمل إلّا بقول نبی أو امام معصوم بل ینبغی أن یقول إن الظاهر یحتمل لامور (به طور قاطع نمى‏توان نظر داد بلکه به عنوان احتمال باید گفته شود).

این یک تقسیم جامعى است. و آیات قرآن از این چهار قسم بیرون نیستند.

(ر.ک: آشنایى با تفاسیر، رضا استادی، ص 158)