نمونه سوال اصطلاحات حقوقی
نمونه سوال اندیشه اسلامی 2
نمونه سوالات اندیشه 1
سولات از جمله سوال های تستی است که دانشجویان در طول ترم طرح کرده اند و می توان از آنها برای دوره استفاده نمود.
روی لینک های زیر کلیک کنید
سوالات
http://s9.picofile.com/file/8278937642/%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87_1_.docx.html
پاسخ ها
http://s8.picofile.com/file/8278937776/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8_%D8%AA%D8%B3%D8%AA.docx.html
طبرسی و روایت متفرد او
برخی روایاتی که مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان ذکر کرده است در هیچ منبع روایی شیعی یا سنی نیامده است و از آن تعبیر به متفردات طبرسی می شود مانند:
جاءت به الروایة عن ابن مسعود قال کنت ردیف رسول الله ص على حمار فقال یا ابن أم عبد هل تدری من أین أحدثت بنو إسرائیل الرهبانیة فقلت الله و رسوله أعلم فقال ظهرت علیهم الجبابرة بعد عیسى یعملون بمعاصی الله فغضب أهل الإیمان فقاتلوهم فهزم أهل الإیمان ثلاث مرات فلم یبق منهم إلا القلیل فقالوا إن ظهرنا لهؤلاء أفنونا و لم یبق للدین أحد یدعو إلیه فتعالوا نتفرق فی الأرض إلى أن یبعث الله النبی الذی وعدنا به عیسى (ع) یعنون محمدا ص فتفرقوا فی غیران الجبال و أحدثوا رهبانیة فمنهم من تمسک بدینه و منهم من کفر ثم تلا هذه الآیة «وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ» إلى آخرها ثم قال یا ابن أم عبد أ تدری ما رهبانیة أمتی قلت الله و رسوله أعلم قال الهجرة و الجهاد و الصلاة و الصوم و الحج و العمرة .[1]
ترجمه کلام ابن مسعود این است که من ردیف پیغمبر (ص) بر الاغى سوار بودم، پس آن حضرت فرمود: اى پسر ام عبد آیا میدانى از کجا بنى اسرائیل رهبانیّت را اختراع کردند، پس گفتم خدا و رسول او داناتر است، فرمود: بر بنى اسرائیل ستمکارانى مسلّط شد، بعد عیسى بن مریم علیهما السلام که مرتکب گناهان نسبت به خدا شدند، پس اهل ایمان غضبناک و خشمگین شده، پس با آنها مقاتله و پیکار کردند، پس سه مرتبه اهل ایمان از ایشان منهزم و فرارى شدند مگر اندکى، پس گفتند اگر ما بر این گروه ستمکاران و جبّاران نمایان شویم ما را نابود می کنند و براى دین یک نفر باقى نخواهد ماند تا دعوت بسوى او کند پس بیائید و در روى زمین پراکنده شویم تا خداوند پیامبرى را که عیسى علیه السلام بما وعده داد مبعوث کند و مقصودشان حضرت محمد صلّى اللَّه علیه و آله بود، پس متفرّق و پراکنده در میان غارهاى کوهها شدند و اختراع رهبانیّت کردند، پس بعضى از آنها متمسّک و ملتزم بدینش گردیده و برخى هم کافر شدند، سپس این آیه را تلاوت کرد: وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ، تا آخر آیه، سپس فرمود: اى پسر ام عبد آیا میدانى رهبانیّت امّت چیست، گفتم خدا و پیامبرش دانا ترند، فرمود، هجرت در راه خدا و جهاد و پیکار با دشمنان و نماز و روزه و حج و عمره.
حدیث لعن امت
سید رضا مؤدب، کامران اویسی
اعتبارسنجی صدوری و بررسی فقه الحدیثی حدیث لعن امت

احادیث لعن امت از روایات باب أشراط الساعه است که در آنها، لعن شدن نسلهای اولی? امت اسلامی توسط نسلهای بعدی، از اسباب گرفتاری مسلمانان به بلاهای آخرالزمان معرفی شده است.
چکیده:
احادیث لعن امت از روایات باب أشراط الساعه است که در آنها، لعن شدن نسلهای اولی? امت اسلامی توسط نسلهای بعدی، از اسباب گرفتاری مسلمانان به بلاهای آخرالزمان معرفی شده است. روایات یادشده غالباً توسط شیخ صدوق و شیخ طوسی نقل شده است که شیوخ حدیثی غیر امامی نیز داشتهاند. با توجه به شباهت لفظی و سندی احادیث لعن امت در کتب شیعه و اهل سنت، احتمال منتقله بودن روایات یادشده از منابع اهل سنت به منابع شیعه وجود دارد. بعضی از علمای اهل سنت، به سبب عدم اعتقاد امامیه بر عدالت هم? صحابه از سویی و لعن نمودن برخی از صحابه از سوی دیگر، بر آنها خرده گرفته و به حدیث لعن امت استناد کردهاند، درحالیکه تمام اسناد و طرق حدیث لعن امت، به نظر محدثین ضعیف است. در صورت قبول ارتباط بین لعن امت و آخرالزمان، حدیث لعن امت، میتواند بر لعن شدن علی(ع) توسط بنیامیه و خوارج و نواصب دلالت داشته باشد.
واژههای کلیدی: لعن امت، حدیث لعن، أشراط الساعه، آخرالزمان.
نویسندگان:
سید رضا مؤدب ، کامران اویسی
دو فصلنامه حدیث پژوهی - سال هشتم، شماره 15، بهار و تابستان 1395.
مقاله ای درباره صفات ذات
از امام رضا علیه السلام روایات فراوانی به ویژه در بحث اعتقادات به میراث گذاشته شده است که درباره یک روایت بررسی هایی انجام یافته که در سایت رضوان علم از سوی حقیر منتشر شده است. پیشنهاد می شود به آن مراجعه شود.
اصل تاخر حادث
اصل تأخّر حادث
این اصل شبیه استصحاب عدمى بوده و از فروعات مبحث استصحاب است. مثلاً اگر دو چیز در خارج محقق و حادث گشته اما تاریخ تقدم و تأخر حدوث یکى بر دیگرى مجهول باشد، در این صورت دو فرض متصور است:
الف. تاریخ حدوث یکى از دو امر معلوم و تاریخ دیگرى مجهول است. در این مورد با اعمال اصل تأخر حادث، مىگوییم آن امرى که تاریخ حدوث آن مجهول است بعد از آن دیگرى (که تاریخ حدوث آن معلوم است) است. چنان که ماده 874 قانون مدنى مىگوید: «اگر اشخاصى که بین آنها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکى از آنها معلوم و دیگرى از حیث تقدم و تأخر مجهول باشد فقط آنکه تاریخ فوتش مجهول است از آن دیگرى ارث مىبرد.»
ب. درصورتىکه تاریخ حدوث هیچیک از دو امر معلوم نباشد، اصل تأخر حادث در هریک با اصل تأخر حادث در دیگرى معارضه مىکند، و در این حالت هر دو ساقط مىگردند. مثلا هرگاه پس از تحقق هبه، واهب از هبه رجوع کند و درخواست استرداد مال موهوب را بکند، و متهب مدعى گردد که قبل از رجوع تغییرى در عین موهوبه حاصل شده است. و بر اساس شق 4 ماده «803» قانون مدنى واهب حق رجوع ندارد و واهب دفاع کند که تغییر پس از رجوع او حاصل شده است و تاریخ رجوع و تاریخ تغییر مجهول باشد، دادرس خواهان را محکوم به بىحقى مىکند، زیرا اصل تأخر حادث در دو طرف جارى و ساقط مىگردد در نتیجه تغییر مورد هبه پس از رجوع ثابت نمىشود و هبه به حال خود باقى مىماند.[1]
لزوم فعالیت گروهی در زمینه طبقاتنگاری مفسران شیعه
14 مرداد 1395 ساعت 21:03
عضو هیئت علمی دانشگاه آلطه عنوان کرد:
لزوم فعالیت گروهی در زمینه طبقاتنگاری مفسران شیعه
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین کامران اویسی، عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه امروز، 14 مرداد در دومین همایش فرهنگ و اندیشه دینی گفت: در سالهای اخیر توجه به قرآن و پژوهشهای علوم قرآنی و تفسیر رو به ازدیاد است و یکی از کاملترین و بلکه تنها کتاب جامع در مورد طبقات مفسران در شیعه مربوط به مرحوم عقیقی بخشایشی است.
وی اظهار کرد: مرحوم عقیقی در این کتاب به ترتیب تاریخی به شرح حال علمی و زندگانی مفسران شیعه پرداخته است و یکی از ویژگیهای آن این است که اگرچه در کتب پیشین به صورت پراکنده شرح حال علمی و زندگی مفسران شیعه بررسی شده ولی در این کتاب بیش از دو هزار نفر از مفسران با عنوانی مستقل بررسی شده است.
وی تاکید کرد: از این رو جامعیت معرفی مفسران شیعه در این کتاب تداعی کننده نوعی از دایرة المعارف نویسی است و خواننده را با علوم قرآنی نیز آشنا میکند.
این محقق تصریح کرد: دومین ویژگی این کتاب تاییدات علما و دانشمندان معاصر و مراجع تقلید از این اثر است البته به نظر میرسد ویرایش ادبی این کتاب برای غنی بخشی به آن کار لازمی است.
اویسی با بیان اینکه در این کتاب برخی تفاسیر اهل سنت به عنوان شیعه آمده است اظهار کرد: با اینکه این اثر مخصوص مفسران شیعه است اما از تعدادی از مفسران اهل سنت قرون چهارم و پنجم مانند جصاص نیز نامبرده شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه عنوان کرد: در این کتاب ترجمههای معاصر قرآن به صورت استطرادی بررسی شده و البته تعداد مفسرانی نیز که در این کتاب آمده از تعداد دو هزار موردی که ادعا شده کمتر است از این رو اصلاحاتی در آن لازم است و نیاز به تکمیل اطلاعات در خصوص برخی اشخاص دارد.
این محقق ذکر تاریخهای وفات متعدد برای یک مفسر را از نقاط ضعف آن برشمرد و ادامه داد: همچنین مولف از برخی کتب قصص در اثناء کتب تفسیری یاد کرده است در حالی که برخی معتقدند تعداد 226 کتاب با عنوان کتب تفسیر تاریخی و قصص الانبیاء وجود دارد که تاریخی و داستان هستند ولی وی در ذیل مفسران نام برده است.
اویسی افزود: نوشتن کتب دایرةالمعارفی و فهرستنویسی و ترجمهنویسی و ... بسیار دشوار است از این رو مرحوم عقیقی بخشایشی زحمات زیادی برای تدوین این اثر کشیدهاند.
وی تاکید کرد: برای دوره معاصر لازم است که نهادهای مردمی و سمانها و گروههایی وارد عرصه طبقاتنگاری شوند و به تعمیق، اصلاح و تکمیل اثر مرحوم عقیقی بپردازند و گامی مهمتر برای معرفی مفسران شیعه به نسل جوان بردارند.
جایگاه توبه در نهجالبلاغه
همچنین فهیمه غلامینژاد، محقق و پژوهشگر در این همایش به ارایه مقالهای با عنوان جایگاه توبه و استغفار در نهجالبلاغه پرداخت و گفت: توبه و استغفار یکی از مهمترین آموزههای اخلاقی و تربیتی در نهج البلاغه است.
وی افزود: امام همواره در نهجالبلاغه مردم را توبه دعوت فرمودهاند و در تمامی مباحث اعم از حکمت ها و ... استفاده شده به گونهای که 31 مرتبه کلمه توبه و 39 مرتبه استغفار در نهجالبلاغه تکرار شده است.
این محقق بیان کرد: حضرت یکی از صفات متقین را توبه برمیشمارد و اتصاف به این صفت الگو برای سایر انسانهاست زیرا همه انسانها به علت عدم معصومیت نیازمند توبه و استغفار هستند و خداوند این راه را باز فرموده است.
غلامینژاد عنوان کرد: توبه در لغت به معنای شرم، رجوع و برگشت و در اصطلاح به معنای پشیمانی و بازگشت از خلاف و عصیان و عزم بر عدم بازگشت است و استغفار نیز در لغت به معنای پوشاندن است.
وی افزود: حضرت در حکمت 94 فرمودند اگر مرتکب بدی شدید و گناه کوچک و یا بزرگ باشد استغفار و توبه کنید زیرا انسان فی نفسه این موضوع را باید نصبالعین قرار دهد که در آیات قرآن نیز به صراحت بر این مسئله تاکیدشده است.
جواز و عدم جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت
تشکیل حکومت در عصر غیبت جایز است یاخیر؟روایت امام صادق علیه السلام را (که تشکیل حکومت در عصر غیبت را نفی می کند) چگونه تفسیر می نمایید؟
ابتدا به عنوان مقدمه قابل ذکر است ضرورت وجود حکومت در هر جامعهای، امری بدیهی است و همواه مورد تأیید مکاتب و نظامهای گوناگون بوده است. پژوهشهای جامعه شناسان، نشان میدهد که تشکیل دولت و حکومت، همیشه و در همه شرایط یک ضرورت اجتنابناپذیر عقلی و فطری بوده است و نمیتوان از آن بینیاز بود. بشر مدنی بالطبع است و تنها در سایه یک زندگی اجتماعی و تشکیلات منسجم سیاسی که در آن حقوق انسانها محترم شمرده میشود میتواند به حیات خود ادامه دهد. در غیر این صورت زندگی بشری، شکل انسانی و معقولی نخواهد داشت؛ بلکه هرج و مرج و بینظمی، حفظ و بقای اجتماع و حقوق افراد را با خطر مواجه خواهد ساخت. اسلام، دین فطرت و عقل است و بر اساس خواستهها و نیازهای فطری، معقول و منطقی انسان نازل شده است. در این دین این ضرورت عقلی و فطری به خوبی درک شده و وجود حکومت به عنوان یکی از ضروریترین نیازهای انسان و جامعهی انسانی مورد تصدیق و تأیید قرار گرفته و برای آن شرایط و ویژگیهای مشخص شده است. بر اساس این نیاز فطری و عقلی پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به شهر مدینه، بلا فاصله شالوده تشکیل حکومت اسلامی را پی ریزی میکرد و تشکیلات سیاسی حکومتی ایجاد کرد. امام علی(ع) در سخن مشهور خویش این ضرورت را چنین گوشزد مینماید و می فرماید:
وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِر.[1]
براى مردم حاکمى لازم است چه نیکوکار و چه بدکار، که مؤمن در عرصه حکومت او به راه حقّش ادامه دهد، و کافر بهرهمند از زندگى گردد.
احادیث مربوط به تشکیل حکومت اسلامی به صورت کلّی، دو دسته اند: الف) روایاتی که بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در هر زمانی اعم از زمان حضور معصوم(ع) و یا غیبت تأکید دارد. ب) روایاتی که به صورت خاص، در مورد شرایط و ویژگیهای حاکم اسلامی در زمان غیبت صادر شده است. مجموع اینها دلالت بر نصب عام فقیه واجد الشرایط، در زمان غیبت معصوم(ع)، برای اداره و رهبری جامعهی اسلامی از سوی امامان و لزوم قیام برای تشکیل حکومت از سوی فقیهان و ضرورت همکاری و اطاعت مردم از ایشان دارد.
اما در عین حال برخی معتقدند که تشکیل حکومت دینی و استقرار نظام سیاسی بر اساس ولایت فقیه قبل از ظهور حضرت ولی عصر- عجل الله تعالی فرجه الشریف- امری غیرشرعی و به اصطلاح ممنوع و حرام است! که گاهی این سخن را مستند به روایتی منسوب به امام صادق (ع) می کنند: کُلُ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ (علیه السلام ) فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ »[2] ؛ هر پرچمی که قبل از قیام حضرت حجت (علیه السلام) برافراشته شود، پس صاحب آن پرچم، طاغوتی است که به جای خداوند متعال پرستیده می شود.
روشن است که بر این پایه، نه تنها حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه بلکه هر حکومت دیگری در زمان غیبت، نامشروع و باطل خواهد بود که طبق آنچه در ابتدا ذکر شد یعنی تأیید هرج و مرج در جوامع بشری.
علاوه بر مطالب گفته شده می توان روایتی از امام رضا (ع) را نیز به مباحث ذکر شده ضمیمه نمود که:
«اگر گوینده ای بگوید: پس چرا خداوند والیان امور را گمارده است و به اطاعت ایشان فرمان داده است؟ در جواب وی گفته می شود: به سبب های فراوان .... یکی از آنها اینست که: هیچ فرقه ای از فرقه ها و هیچ ملتی از ملتها را نمی یابیم که جز با داشتن سرپرست و رئیسی که به امر دین و دنیای ایشان رسیدگی کند، باقی مانده باشد و به زندگی ادامه داده باشد. پس در حکمت حکیم یعنی پروردگار متعال جایز نیست که خلق را از داشتن چیزی که ناگزیر باید داشته باشند و دوام و قوامشان جز به آن میسر نیست محروم سازد».[3]
بنابراین مضمون روایت مندرج در متن سؤال نمی تواند نفی هر حکومتی در زمان غیبت و بالطبع نفی حکومت دینی و ولایت فقیه باشد. همچنین انحصار مضمون آن در ولایت سیاسی فقیه، هیچ قرینه و دلیلی ندارد.
سرانجام می توان گفت: مقصود از حدیث مورد بحث، بطلان حکومت هایی است که در مسیری غیر از مسیر اهل بیت(علیهم السلام) گام برمی دارند. به عبارت دیگر بطلان حکومت هایی که حکومت را حق اهل بیت(علیهم السلام) نمی دانند بلکه فرمانروایی و کشورداری را حق خود می دانند و روشن است که این چنین حاکمی قطعاً طاغوت می باشد و در برابر پروردگار عالم قرار می گیرد؛ لذا دیده می شود امام صادق (علیه السلام) شیعیان را از شرکت نمودن در قیام هایی که در آن زمان رخ می داده است منع فرموده اند و تنها یک گونه از آن قیام ها مانند قیام زیدبن علی(ره) را که از اعتقادی صحیح و نیتی پاک، سرچشمه گرفته بوده است.را مجاز دانسته اند.[4]
منابع
ابن بابویه شیخ صدوق، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، تهران: کتابچى، 1376ش، چاپ ششم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، عیون أخبار الرضا علیه السلام، تهران: نشر جهان، 1378 ق، چاپ اول.
شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (تحقیق: صبحی صالح)، قم: هجرت، 1414 ق، چاپ اول.
کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، چاپ جهارم.
[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 82.
[2]. الکافی، ج8، ص 295.
[3]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص 100-101.
[4].ر.ک: الکافی، ج8، ص 264؛ الأمالی( للصدوق)، ص 40.