خلاصه ای از نشست نظریه صرفه دکتر نصیری
گزارشی از نشست دکتر نصیری درباره نظریه صرفه سید مرتضی درباره اعجاز قرآن در ادامه بیان می شود.
اعجاز قرآن در نگاه علامه مجلسی
کتابی از دکتر مودب خواندم که درباره اعجاز قرآن بود و برخی آراء علماء را آورده مانند علامه مجلسی(ره). علامه مجلسی براساس شیوه خود به ذکر حدود صد آیه در بحث اعجاز و تحدّى قرآن و تفسیر آنها مىپردازد و در ذیل آیه شریفه: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ «2» بیان مىدارد که آیه شریفه، دلالت بر اعجاز قرآن و درستى رسالت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله و سلم دارد، زیرا پیامبر مشرکان را به مبارزه در همانندآورى قرآن دعوت کرد و سپس اعلام کرد اگر نتوانستید که هرگز نمىتوانید به مانند قرآن را بیاورید، حکایت از اعجاز قرآن دارد و تعبیر «لن تفعلوا» تأکیدرسائى در آن است که در آینده هم قطعا نمىتوانید به مانندقرآن را بیاورید و خود خبر غیبى از آینده است « 3».مرحوم مجلسى در ذیل آیه شریفه: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً «4» اشاره به اعجاز قرآن در سلامت آن از هرگونه عیبى و کاستى مىنماید و مىگوید:
جمعى از متکلمین در مورد آیه شریفه معتقدند که مراد از سلامت قرآن، آن است که قرآن کتاب بزرگى است که مشتمل بر علوم فراوانى است. اگر قرآن از نزد غیر خدا مىبود هر آینه در آن کلمات متناقض یافت مىشد، چون لازمه هر کتاب بزرگى که در موضوعات گسترده است، وجود تناقض مىباشد و حال آنکه چنین تناقضى و اختلافى در قرآن وجود ندارد، دلیلى بر اعجاز آن مىباشد «5».
سپس ایشان رأى ابو مسلم اصفهانى را نیز در ذیل آیه مذکور ذکر مىکند و مىگوید:
مقصود از عدم اختلاف، آن است که فصاحت قرآن، همسان و در رتبه واحدى است و اختلافى در آن وجود ندارد تا آنکه بخشى از آن کلام رکیک و غیر فصیح باشد.بلکه سرتاسر قرآن داراى فصاحت است که در هیچ کتابى، یکسانى در مطالب آن از نظر رتبه وجود ندارد «6».
مرحوم علّامه مجلسى پس از ذکر آیات تحدى و مبارزهطلبى، مراتب تحدّى را در شش مرحله به شرح ذیل مىداند و مىگوید: بدان که مراتب تحدى پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و سلم به قرآن چنین است:
1- تحدى به کل قرآن در آیه: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوابِمِثْلِهِ ... «7»؛
2- تحدى به ده سوره؛
3- تحدى به یک سوره؛
4- تحدى به کلامى مانند قرآن؛
5- دعوت به آوردن مراحل چهارگانه فوق براى کسى که همانند پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و سلم، امّى باشد و نزد کسى تعلیم ندیده باشد و سپس در سوره یونس، معارضه به حتى سوره واحد از هرکسى که مىخواهد باشد، امّى یا غیر امّى؛
6- تحدى همه مردم به کمک یکدیگر در آوردن مانند قرآن با تعبیر: وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... «8» برخلاف مراحل قبلى که تحدى فردى بوده است «9».
ایشان یکى از وجوه اعجاز قرآن را دورى از تناقض و ناسازگارى آن مىداند و در ذیل آیه شریفه: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «10» بیان مىدارد که قرآن در ذات کامل و از هرگونه کاستى بدور است و مقصود از نفى «عوج» را چنین بیان مىدارد:
1- نفى تناقض و ناسازگارى در آیات؛
2- عدم خلل در محتوى آیات از توحید و نبوت و معاد که همه حق و داراى واقعیت است؛
3- دعوت قرآن به صراط مستقیم، یعنى دعوت خلق به سوى حق و از دنیا به آخرت و از انحرافات به سعادتها که در این جهت قرآن از هر کجى و انحرافى بدوراست «11».
علامه بزرگوار مجلسى، پس از ذکر آیات و روایات بحث اعجاز قرآن، براى اعجاز هفت شرط را به شرح ذیل لازم مىداند:
1- معجزه مىباید فعل خدا و یا از طرف فرستاده خدا باشد؛
2- خارق عادت باشد؛
3- دیگران از آوردن مانند آن، ناتوان باشند؛
4- همراه تحدى باشد، گرچه تصریح به آن نشود، لکن از قرائن حال، تحدى آن آشکار باشد؛
5- آنچه را که ادعا کرده، اتفاق بیافتد و نه کار خارق العاده دیگرى؛
6- آنچه که به عنوان معجزه اتفاق مىافتد، مؤید باشد و نه تکذیبکننده؛
7- معجزه پس از ادعا و یا مقارن آن باشد و نه قبل از آن «21».
مرحوم مجلسى، به ذکر وجوه اعجاز قرآن مىپردازد و ضمن بیان نظر برخى از علماء در بحث اعجاز قرآن، مهمترین و شاخصترین، اعجاز قرآن را در فصاحت و بلاغت آن مىداند و مىگوید:
عموم علماء از عامّه و خاصّه ... بر آن هستند که اعجاز قرآن، به جهت فصاحت بالائى قرآن و همینطور بلاغت اعلى آن مىباشد، آنچنانکه فصحاء عرب و علماء زبان شناس، بر آن اعتراف دارند و آنان که احاطه کامل بر ساختار زبان دارند. و همچنین از وجوه اعجاز قرآن، اشتمال قرآن بر اخبار غیبى نسبت به گذشته و آینده مىباشد و همچنین دارا بودن قرآن بر مطالب دقیق علمى الهى، نسبت به مبدأ و معاد و دارا بودن قرآن از مکارم اخلاق و بیان حکمتهاى علمى و عملى ... و همچنین دورى قرآن از هرگونه ناسازگارى با توجه به گستردگى قرآن و ... ولکن وجه اول، از همه سزاوارتر است «31».
__________________________________________________
(1)- ر. ک. به بحار الانوار، ج 17، ص 225- 159.
(2)- پس اگر چنین نکنید- که هرگز نخواهید کرد- از آتشى بترسید که هیزم آن، بدنهاى مردم (گنهکار) و سنگها است و براى کافران آماده شده است. بقره آیه 24
(3)- ر. ک. به بحار الانوار، ج 17، ص 167.
(4)- آیا درباره قرآن نمىاندیشید؟ اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىیافتند. سوره نساء آیه 82
(5)- ر. ک. به بحار الانوار 17/ 174.
(6)- ما ذکره ابو مسلم الاصفهانى و هو انّ المراد منه، الاختلاف فى رتبة الفصاحة حتى لا یکون فى جملته ما یعدّ فى الکلام الرکیک. بل بقیت الفصاحة فیه من اوّله الى آخره على نهج واحد و من المعلوم ان الانسان و ان کان فى غایة البلاغة و نهایة الفصاحة فاذا کتب کتابا طویلا مشتملا على المعانى الکثیره فلابدّ و ان یظهر التفاوت فى کلامه. ر. ک. بحار الانوار، همان68
(7)- بگو اگر انسانها پریان اتفاق کنند که همانند قرآن را بیاورند .... اسراء آیه 88
(8)- غیر از خدا هرکس را مىتوانید، به یارى طلبید .... یونس آیه 38
(9)- و اعلم انه قد ظهر بما قرّرنا أنّ مراتب تحدّى رسول اللّه بالقرآن ستّة فأوّلها: انه قد تحداهم بکل القرآن کما قال:
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ. الآیه و ثانیهما: انه تحداهم بعشر سور و ثالثها: انه تحداهم بسورة واحدة و رابعها: انه تحداهم بحدیث مثله و خامسها: ان فى تلک المراتب الاربعه کان یطلب ان یأتى بالمعارضه رجل یساوى رسول اللّه .... ر. ک. بحار الانوار 17/ 187
(10)- حمد مخصوص خدایى است که این کتاب (آسمانى) را بر بنده (برگزیده) اش نازل کرد و هیچگونه کژى در آن قرار نداد. سوره کهف آیه 1
(11)- ر. ک. به بحار الانوار، ج 17، ص 191.
(21)- ر. ک. به همان، ص 222.
(31)- و اما وجه اعجاز فالجمهور من العامه و الخاصة ... على ان اعجاز القرآن بکونه فى الطبقه العلیا من الفصاحة-