سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

درد دل با دانشجویان

روزی بود روزگاری. این که می گویم را خیال کنید یک قصه است نه غصه. و خیال کنیم قسمتی از رمان تخیلی است که می خواهم بنویس و خیال کنید در سک کشور و شهر و قضای غیر واقعی و خیالی اتقاق افتاده است. مثلاً اخیراً در یکی از دانشگاه ها تدریس می کردم و به لطف خدا، در میان دانشجویان مقبولیتی داشتم. مدارک ارزشیابی نیز موجود است و حتی در برخی گروه های درسی، به عنوان بالاترین نمره ارزشیابی میان اساتید را کسب کردم. اما حسادت، کینه توزی، رقابت ناسالم، پارتی بازی، گرفتن جای شخص مورد نظر و فامیل آن دانشگاه و ... باعث شد تا علی رغم درخواست دانشجویان و علاقه و محبت آنها به بنده، موافقت مدیر گروه، به بنده گفته شد از ترم بعد نیا. هیچ علتی هم نداریم که بد بودی و بد درس می دادی ولی نیا. آن وقت بیاییم داد بزنیم سبک زندگی اسلامی. ابتدا باید سبک حکومت داری اسلامی و ملت اسللمی بودن را یاد بگیریم بعد برویم در مقوله های شخصی، اسلامی زیست کنیم. زندگی اجتماعی اگر اسلامی شود مهمتر است از زندگی فردی. زیرا این ویترین است و آن در اندرون. به امید روزی که آن عدل پرور عدل گستر از راه برسد. آمین 


نمونه سوالات اصول فقه 1

 اول

http://s9.picofile.com/file/8279291792/%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%D9%81%D9%82%D9%87_1_.docx.html

 

دوم

http://s9.picofile.com/file/8279292750/_.docx.html

 

سوم

http://s9.picofile.com/file/8279293026/_1.docx.html


نمونه سوال اندیشه اسلامی 2

http://s9.picofile.com/file/8278950476/%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%AA%D8%B3%D8%AA%DB%8C_%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_2.docx.html


نمونه سوالات اندیشه 1

سولات از جمله سوال های تستی است که دانشجویان در طول ترم طرح کرده اند و می توان از آنها برای دوره استفاده نمود.

روی لینک های زیر کلیک کنید

سوالات

http://s9.picofile.com/file/8278937642/%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87_1_.docx.html

 

پاسخ ها

http://s8.picofile.com/file/8278937776/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8_%D8%AA%D8%B3%D8%AA.docx.html


طبرسی و روایت متفرد او

برخی روایاتی که مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان ذکر کرده است در هیچ منبع روایی شیعی یا سنی نیامده است و از آن تعبیر به متفردات طبرسی می شود مانند:

جاءت به الروایة عن ابن مسعود قال‏ کنت ردیف رسول الله ص على حمار فقال یا ابن أم عبد هل تدری من أین أحدثت بنو إسرائیل الرهبانیة فقلت الله و رسوله أعلم فقال ظهرت علیهم الجبابرة بعد عیسى یعملون بمعاصی الله فغضب أهل الإیمان فقاتلوهم فهزم أهل الإیمان ثلاث مرات فلم یبق منهم إلا القلیل فقالوا إن ظهرنا لهؤلاء أفنونا و لم یبق للدین أحد یدعو إلیه فتعالوا نتفرق فی الأرض إلى أن یبعث الله النبی الذی وعدنا به عیسى (ع) یعنون محمدا ص فتفرقوا فی غیران الجبال و أحدثوا رهبانیة فمنهم من تمسک بدینه و منهم من کفر ثم تلا هذه الآیة «وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ» إلى آخرها ثم قال یا ابن أم عبد أ تدری ما رهبانیة أمتی قلت الله و رسوله أعلم قال الهجرة و الجهاد و الصلاة و الصوم و الحج و العمرة .[1]

ترجمه کلام ابن مسعود این است که من ردیف پیغمبر (ص) بر الاغى سوار بودم، پس آن حضرت فرمود: اى پسر ام عبد آیا میدانى از کجا بنى اسرائیل رهبانیّت را اختراع کردند، پس گفتم خدا و رسول او داناتر است، فرمود: بر بنى اسرائیل ستمکارانى مسلّط شد، بعد عیسى بن مریم علیهما السلام که مرتکب گناهان نسبت به خدا شدند، پس اهل ایمان غضبناک و خشمگین شده، پس با آنها مقاتله و پیکار کردند، پس سه مرتبه اهل‏ ایمان از ایشان منهزم و فرارى شدند مگر اندکى، پس گفتند اگر ما بر این گروه ستمکاران و جبّاران نمایان شویم ما را نابود می کنند و براى دین یک نفر باقى نخواهد ماند تا دعوت بسوى او کند پس بیائید و در روى زمین پراکنده شویم تا خداوند پیامبرى را که عیسى علیه السلام بما وعده داد مبعوث کند و مقصودشان حضرت محمد صلّى اللَّه علیه و آله بود، پس متفرّق و پراکنده در میان غارهاى کوه‏ها شدند و اختراع رهبانیّت کردند، پس بعضى از آنها متمسّک و ملتزم بدینش گردیده و برخى هم کافر شدند، سپس این آیه را تلاوت کرد: وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ، تا آخر آیه، سپس فرمود: اى پسر ام عبد آیا میدانى رهبانیّت امّت چیست، گفتم خدا و پیامبرش دانا ترند، فرمود، هجرت در راه خدا و جهاد و پیکار با دشمنان و نماز و روزه و حج و عمره.

 



[1]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج‏9، ص 366.


مقاله ای درباره صفات ذات

از امام رضا علیه السلام  روایات فراوانی به ویژه در بحث اعتقادات به میراث گذاشته شده است که درباره یک روایت بررسی هایی انجام یافته که در سایت رضوان علم از سوی حقیر منتشر شده است. پیشنهاد می شود به آن مراجعه شود.

http://razavi.aqr.ir/portal/home/?news/122501/168057/1018296/%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%AA%20%D8%B0%D8%A7%D8%AA%20%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C%20%D8%A7%D8%B2%20%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20(%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)


اصل تاخر حادث

اصل تأخّر حادث‏

این اصل شبیه استصحاب عدمى بوده و از فروعات مبحث استصحاب است. مثلاً اگر دو چیز در خارج محقق و حادث‏ گشته اما تاریخ تقدم‏ و تأخر حدوث یکى بر دیگرى مجهول باشد، در این صورت دو فرض متصور است:

الف. تاریخ حدوث یکى از دو امر معلوم و تاریخ دیگرى مجهول است. در این مورد با اعمال اصل تأخر حادث، مى‏گوییم آن امرى که تاریخ حدوث آن مجهول است بعد از آن دیگرى (که تاریخ حدوث آن معلوم است) است. چنان که ماده 874 قانون مدنى مى‏گوید: «اگر اشخاصى که بین آنها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکى از آنها معلوم و دیگرى از حیث تقدم و تأخر مجهول باشد فقط آنکه تاریخ فوتش مجهول است از آن دیگرى ارث مى‏برد.»

ب. درصورتى‏که تاریخ حدوث هیچ‏یک از دو امر معلوم نباشد، اصل تأخر حادث در هریک با اصل تأخر حادث در دیگرى معارضه مى‏کند، و در این حالت هر دو ساقط مى‏گردند. مثلا هرگاه پس از تحقق هبه، واهب از هبه رجوع کند و درخواست استرداد مال موهوب را بکند، و متهب مدعى گردد که قبل از رجوع تغییرى در عین موهوبه حاصل شده است. و بر اساس شق 4 ماده «803» قانون مدنى واهب حق رجوع ندارد و واهب دفاع کند که تغییر پس از رجوع او حاصل شده است و تاریخ رجوع و تاریخ تغییر مجهول باشد، دادرس خواهان را محکوم به بى‏حقى مى‏کند، زیرا اصل تأخر حادث در دو طرف جارى و ساقط مى‏گردد در نتیجه تغییر مورد هبه پس از رجوع ثابت نمى‏شود و هبه به حال خود باقى مى‏ماند.[1]

 



[1] . فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول، ص 95.