به یاد دوست

مسئولیت شرعی و اجتماعی انسان در قبال جان

گروه اندیشه: یکی از معضلات فکری و ذهنی که ممکن است فرد را برای خودکشی مجاب یا منصرف کند نوع پاسخ به این شبهه است که چرا انسان نباید اختیار جان خود را داشته باشد و محکوم به زندگی کردن باشد؟ در ادامه به تحلیل ابعاد دینی این مسئله می‌پردازیم.
خودکشی نوعی از انحرافات اجتماعی شناخته می‌شود که ابعاد مختلفی دارد و معضلات بزرگی برای جوامع ایجاد می‌کند. خودکشی یک موضوع ساده اجتماعی نیست که بتوان به‌راحتی از کنار آن گذشت، چنانچه به ریشه‌ها و علل آن توجه نشود این عوامل می‌تواند تبعات سنگین‌تری برای جامعه فراهم آورد؛ یعنی علاوه بر ضایعه‌ای که برای فرد و خانواده‌اش ایجاد می‌کند، در فضای اجتماع و انعکاسات در فضای مجازی نیز تبعات سنگینی در پی دارد.

خودکشی در بین اقشار مختلف جامعه محتمل است، اما از آسیب‌پذیرترین اقشار، جوانان و به‌ویژه دانشجویان هستند؛ مطالعات نشان می‌دهند که میزان خودکشی و اقدام به این کار در میان دانشجویان کمتر از نرخ آن در کل جمعیت است، اما ارقام مربوط به میزان خودکشی در میان دانشجویان همچنان هشداردهنده و درحال افزایش است. این در حالی است که این قشر به علت هیجانات، امید‌ها و روحیه بلندپروازی‌های جوانی و همچنین فرصت مطالعه و تفکر بیشتر در دانشگاه ظرفیت بالقوه‌ای در کاهش این آسیب‌پذیری دارند.

با این وجود یکی از معضلات فکری و ذهنی که ممکن است فرد را برای خودکشی مجاب یا منصرف کند نوع پاسخ به این پرسش یا شبهه است که چرا انسان نباید اختیار جان خود را داشته باشد و محکوم به زندگی کردن باشد؟ چرا نباید خود را از شر شرایط زندگی خلاص کند؟ درباره حرمت خودکشی و فلسفه و عوامل آن با دکتر کامران اویسی، پژوهشگر حوزه و دانشگاه به گفت‌وگو نشستیم. متن این گفت‌وگو در ادامه از نظر می‌گذرد؛

* لطفا در مورد حرمت خودکشی بفرمایید؟

حیات آدمی اولین و عظیم‌ترین نعمتی است که خداوند آن را برای رسیدن به تکامل و صعود به قله‌های رفیع و عالی معنوی به انسان عطا فرموده است. از این‌رو نه‌تن‌ها دیگران نمی‌توانند صدمه‌ای به این نعمت الهی وارد سازند، بلکه خود شخص نیز به هیچ عنوان حق ندارد، آن را از بین ببرد و بر وی واجب است پیوسته از جان خویش پاسداری و محافظت کند. مالک اصلی انسان خداوند متعال است و نفس انسانی امانت الهی است؛ از این‌رو باید از این امانت خوب محافظت کرد و از بین بردن آن خیانت در امانت الهی است.

البته فقط در راه خدا می‌توان جان خویش را فدا نمود. چون حفظ دین الهی و ارزشهای والای دینی ـ که همان راه خداوند است ـ از جان انسان بالاتر، ارزشمندتر و مهم‌تر است. لذا سید و سالار شهیدان و سرور آزادگان حضرت امام حسین(علیه السلام) و دیگر شهدای راه خدا، جان خویش را تقدیم نمودند.

*آیا در مورد حرمت خودکشی در قرآن هم آیاتی مطرح شده است؟

یکی از آیات قرآن، آیات20 و30 سوره نساء است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیما* وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرا (نساء/29-30)؛ اى کسانى که ایمان آورده ‏اید! اموالتان را در میان خودتان به ناحق مَخورید مگر اینکه داد و ستدى با رضایت [طرفین‏] شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نکشید [چرا] که خدا نسبت به شما مهرورز است.* و هر کس این [اعمال‏] را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، پس به زودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت (و مى‏سوزانیم) و این [کار] بر خدا آسان است.

یعنى خداوند مهربان نه تنها راضى نمیشود دیگرى شما را به قتل برساند؛ بلکه به خود شما هم اجازه نمى‏‌دهد که با رضایت خود خویشتن را به دست نابودى بسپارید، در روایات اهل بیت (ع) نیز آیه فوق به همین معنى «انتحار» تفسیر شده است‏. گناه کبیره، طبق روایات، آن است که خدا وعده آتش به انجام دهنده‏‌اش داده است.

* چه ارتباطى میان مسئله قتل نفس و تصرف باطل و ناحق در اموال مردم وجود دارد؟

پاسخ این سؤال روشن است و در حقیقت قرآن با ذکر این دو حکم پشت سر هم اشاره به یک نکته مهم اجتماعى کرده است و آن اینکه اگر روابط مالى مردم بر اساس صحیح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پیش نرود و در اموال یکدیگر به ناحق تصرف کنند، جامعه گرفتار یک نوع خودکشى و انتحار خواهد شد، و علاوه بر اینکه انتحارهاى شخصى افزایش خواهد یافت، انتحار اجتماعى هم از آثار ضمنى آن است.حوادث و انقلاب‏هایى که در جوامع مختلف دنیاى معاصر روى داده، شاهد گویاى این حقیقت مى‏باشد، و از آنجا که خداوند نسبت به بندگان خود، مهربان است به آنها هشدار مى‌‏دهد و اعلام خطر مى‏کند که مراقب باشند مبادا مبادلات مالى نادرست و اقتصاد ناسالم، اجتماع آنها را به نابودى و سقوط بکشاند.

آیه دیگر در مورد خودکشی، آیه 195 سوره بقره است: وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ و در راه خدا انفاق کنید (و با ترک انفاق،) خود را به دست خود به هلاکت نیاندازید. و نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست مى ‏دارد.

خودکشى وضرر به نفس، حرام قطعى است که ازآیه استفاده مى‏شود.

آیه 32 سوره مائده هم در همین زمینه مطرح شده است: مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى‏ بَنِی إِسْرائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُون‏؛ به همین جهت، بر بنى ‏اسرائیل نوشتیم که هر کس انسانى را جز به قصاص یا به کیفر فساد در زمین بکشد پس چنان است که گویى همه‏ مردم را کشته است، و هر که انسانى را زنده کند (و از مرگ یا انحراف نجات دهد) گویا همه‏ مردم را زنده کرده است و البتّه رسولان ما دلایل روشنى را براى مردم آوردند، امّا (با این همه) بسیارى از مردم بعد از آن (پیام انبیا) در روى زمین اسرافکار شدند. خودکشى‏ و سقط جنین، از نمونه‌هاى «قتل نفس» و حرام است.

*چه عواملی باعث می شود که افراد خود کشی کنند؟

5 درصد خودکشی ها معلول قمار است. از نظر اجتماعى افراد مجرد کمتر احساس مسئولیت مى‏ کنند و به همین جهت انتحار و خودکشى در میان مجردان بیشتر دیده مى ‏شود، و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمى ‏زند. آنها که معاد را قبول ندارند، اعتراف به پوچى این زندگى م ى‏کنند، و گروهى از آنها اقدام به خودکشى‏ و نجات از این زندگى پوچ و بى‏ معنى را مجاز و یا مایه افتخار مى ‏شمرند! چگونه ممکن است کسى به خداوند و حکمت بى ‏پایان او ایمان داشته باشد و زندگى این جهان را بى‏ آنکه مقدمه‏ اى براى زندگى جاویدان جهان دیگر باشد قابل توجه بشمرد؟.

در آیه 33 سوره اسراء آمده است: وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً ؛ وکسى را که خداوند، (قتل او را) حرام کرده است نکشید، مگر به حقّ. وهر کس مظلوم کشته شود، قطعاً براى ولىّ او تسلّط (و اختیار دیه یا قصاص) قرار داده‏ایم، پس نباید در کشتن (و قصاص) زیاده‏روى کند، چرا که آن (ستمدیده به طور عادلانه) یارى و حمایت شده است.

*در روایات پیشوایان دینی ما دراین خصوص چه آموزه هایی مطرح شده است؟

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس به عمد خودکشى‏ کند، براى همیشه در دوزخ است. آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند. متن عربی روایت عبارت است از: من قتل نفسه متعمدا ًفهو فى نار جهنم خالداً فیها. امام باقر (ع) نیز می فرماید: ان المؤمن یبتلى بکل بلیة ویموت بکل میتة الا انه لا یقتل نفسه؛ مؤمن به هر امتحان، امتحان مى ‏شود، و به هر نوع مرگى از دنیا م ى‏رود، ولى مؤمن دست به خودکشى نمى‏‌زند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَی ءٍ مِنَ الدُّنیا عُذِّبَ بِهِ یَوْمَ الْقِیامةِ؛کسی که بوسیله چیزی از دنیا خودکشی کند، در روز قیامت بوسیله همان چیز عذاب خواهد شد. نیز فرمود: الذی یَخْنُقُ نَفْسَهُ یَخْنُقُها فِی النّارِ، وَالّذی یَطْعَنُها فی النار؛کسی که خودش را خفه کند، خویشتن را در آتش (دوزخ) خفه کرده است و کسی که به خودش نیزه زند، در آتش باشد.

و نیز فرمود: «کان فیمن قبْلَکُمْ رَجُلٌ بِهِ جرحٌ فَجَزَعَ فَأَخَذَ سِکّینا فَخَزَّ بِها یَدَهُ فَمارَقَأَ الدَّمُ حَتّی ماتَ، فَقال اللّه ُ: بادَرَنی عَبدی بِنَفْسِهِ؟! ...قد حَرَّمتُ عَلَیه الجَنَّةَ؛میان انسانهای پیش از شما، مردی جراحتی برداشت و از شدّت بی تابی کاردی برداشت و با آن دستش را قطع کرد و از شدّت خونریزی مُرد، پس خداوند فرمود: بنده ام، در گرفتن جان خود بر من پیشی گرفت... هر آینه بهشت را بر او حرام کردم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدیدَةٍ فَحَدیدَته فی یَده یُجاءُ بِها فی بَطْنِه فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها مُخَلّدا أبدا، ومَنْ شَرِبَ سَمّا وَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَسَمُّهُ فی یَدِهِ یَتَحَسّاهُ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها أبَدا، وَمَنَ تَرَدّی مِنْ جَبَلٍ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ فهو یَتردّی فی نار جهنّم خالدا فیها مُخلّدا أبَدا؛کسی که بوسیله آهن خودکشی کند پس آهن پاره بدست که (قسمتی از آن) به شکمش فرو رفته آورده می شود، و وارد آتش جهنم می گردد. و در آن بطور أبد و همیشگی خواهد سوخت، و کسی که با خوردن سمّ خودکشی کند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته می شود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و کسی که خود را با پرت کردن از کوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت می شود و در آن تا أبد خواهد ماند.

حسن‏ بن‏ محبوب‏، از أبى‏ ولّاد روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السّلام را شنیدم که میفرمود: کسى که از روى عمد خود را بکشد، پس او جاودانه در آتش جهنّم خواهد زیست. گفتند: بنظر امام اگر وصیّتى کند، و آنگاه بیدرنگ خود را از روى عمد بکشد، آیا آن وصیّت اجرا مى‏شود؟ فرمود: اگر پیش از آنکه حادث ه‏اى از قبیل زخمى یا کار کشنده ‏اى در وجود خود انجام داده باشد وصیّت کند وصیّتش در ثلث نافذ است، و اگر پس از پدید آوردن حادثه ‏اى مانند زخمى یا کارى که احتمال مرگ در پى داشته باشد، وصیّت کند، وصیّتش نافذ نیست.

*به نظر می رسد هر کس اختیار جان خودش را داشته باشد، حرمت خود کشی چه فلسفه ای دارد؟

انتحار و خودکشى نیز جنبه حقوقى دارد، یعنى از جنبه حقوق اجتماعى نیز جایز نیست. هیچ کس نمى‌تواند از جنبه حقوقى ادعا کند که اختیار خودم را دارم، مى‌خواهم خودم را معدوم کنم. اجتماع به او مى‌گوید من در‌این ساختمان مجهز سهیم و شریکم، سرمایه‌هاى مادى و معنوى صرف کرده‌ام تا این ساختمان کامل و مجهز را به وجود آورده‌ام، اکنون وقت آن است که دین خود را استرداد کنم و از تو خدمت بخواهم، تو حق ندارى پیش از آنکه دین اجتماع خود را بپردازى خود را معدوم کنى؛ اما بعد از آنکه حق اجتماع را به قدر کافى پرداختى از این نظر منعى نیست.

البته از جنبه الهى، قطع نظر از اجتماع و حقوق اجتماع، هیچ کس حتى کسى که دین اجتماع را پرداخته است نمى‌تواند خود را معدوم کند.اگر فرضاً اجتماع از حق خود بگذرد به اینکه قانونى تصویب کند و خودکشى را اجازه دهد بازهم از نظر حق الهى حق ندارد؛ یعنى هر کسى بیش از آن اندازه که از آنِ خودش است از آنِ خالقش هست، نه به معنى اینکه خالق در او ذى نفع است بلکه به معنى اینکه در او ذى نظر است. به هر حال این، مطلب دیگرى است و ریشه دیگرى دارد.

فقها معتقدند که جلوگیرى از خودکشى بر هر مسلمانى واجب است، و اگر هزینه کمى داشته باشد باید شخص بازدارنده بپردازد. امّا اگر هزین? آن سنگین باشد، یا مستلزم خطر جانى باشد، بر آن شخص لازم نیست؛ ولى چنانچه بیت المال توانایى داشته باشد باید آن را بپردازد. نجات جان کافر حربى لازم نیست، و در مورد کافر ذمّى احتیاط نجات دادن است. رضایت او لازم نیست. در صورتى که نجاتش منحصر به راهى است که آسیبى به او مى‌رسد اشکالى ندارد و ضامن نیست. حاکم شرع،درصورت مصلحت مى‌تواند او را تعزیرکند.

از مجموع آیات و روایات گذشته استفاده می شود که خودکشی از نظر اسلام از گناهان کبیره محسوب می شود، انجام آن حرام می باشد، و مرتکبین آن اهل دوزخ اند. حتی برخی از گروه های اهل سنت مانند حنبلی ها کسی را که خودکشی می کند کافر دانسته و نماز میت را برای او واجب نمی دانند.آنها در این باره به این حدیث استدلال می کنند که: «إنَّ رَجُلاً قَتَلَ نَفْسَهُ بِمَشاقِصٍ، فَقالَ رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله : اَمّا أَنَا فَلا أُصَلِّی عَلَیْهِ؛ مردی با نیزه خودکشی کرد و رسول خدا فرمود: من بر این شخص نماز نمی خوانم.» البتّه باید تمام مراسم را براى این گونه افراد مانند مسلمان عادّى انجام داد، و براى نجات آنها دعا کرد، شاید مشمول عفو الهى واقع شوند.

منبع: ایکنا


یادداشتی درباره سبک زندگی در روزنامه جوان

مطلبی از استاد اویسی درباره سبک زندگی با مقوله سلام کردن در روزنامه جوان آمده است که در ادامه قرار داده شده است.

لینک مطلب به صورت ورد و اینترنت هم از زیر قابل دسترسی است.

http://www.javanonline.ir/fa/news/885051/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88%D9%8A-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

سبک زندگی کامران اویسی


جزوه علوم قرآن ارشد درس هشتم

درس هشتم را از لینک زیر برای درس علوم قرآن ارشد دانلود کنید.

http://s9.picofile.com/file/8314030918/%D8%AF%D8%B1%D8%B3_%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85.pdf.html


جزوه علوم قرآن ارشد پیوست درس سوم

از لینک زیر دانلود کنید:

http://s8.picofile.com/file/8307146900/%D9%BE%DB%8C%D9%88%D8%B3%D8%AA_%D8%AF%D8%B1%D8%B3_%D8%B3%D9%88%D9%85.pdf.html


پاسخ قرآن به امکان یا امتناع موجودات فرازمینی

گروه اندیشه: امروزه چه در محیط‌های آکادمیک و چه در گیشه‌های سینمایی، به‌وفور بحث موجودات فرازمینی مطرح است، حال باید دید این مسئله از دیدگاه قرآن کریم چگونه است؛ آیا قرآن کریم تصریحی در وجود موجودات فرازمینی دارد و یا این امکان را رد می‌کند؟

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، امروزه در بسیاری از محافل علمی سخن از امکان وجود موجوداتی در عالم هستی غیر از موجوداتی که در این کره خاکی زندگی می‌کنند است و علاوه بر اندیشه، در توهم و تخیل بشر نیز داستان‌ها و فیلم‌های سینمایی بسیاری ذر سطح جهانی شاهد هستیم. یکی از بهترین منابع برای جستجو جهت امکان این امر کلام الله مجید است که به تعبیر قرآن کریم «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» نازل شده است.
اینکه در آیات قرآن کریم به این موجودات اشاره شده است یا نه و آنها چه شباهت‌هایی با موجودات زمینی دارند، موضوعی بود که درباره آن با کامران اویسی، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه و دانش‌آموخته دکتری تفسیر تطبیقی در زمینه قرآن و علوم به گفت‌وگو نشستیم. در ادامه مشروح این گفت‌وگو از نظر می‌گذرد؛
امکان یا امتناع موجودات فرازمینی/ قرآن کریم چه پاسخی می‌دهد

- آیا در قرآن کریم به موجودات فرازمینی اشاره شده است؟

در قرآن کریم با کلمه‌ای مثل «الموجودات وراء الارض» یا چیزی شبیه آن مواجه نمی‌شویم؛ بلکه آیاتی در قرآن دیده می‌شود که مفسران متقدم از آن برداشتی داشته‌اند که ممکن است مفسران معاصر با استفاده از علوم جدید - نه تحمیل علوم بر قرآن - تفسیر جدیدی از آن ارائه داده باشند.

یکی از این آیات عبارت است: «وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فِى السَّمَآءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنهَا لِلنظِرِینَ* وَحَفِظْنهَا مِن کُلِّ شَیْطنٍ رَّجِیمٍ* إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ‏ (حجر/16-18)؛ و به یقین در آسمان برج‏هایى قرار دادیم، و آن را براى بینندگان آراستیم؛ و آن را از هر شیطان رانده شده‏اى حفظ کردیم؛ مگر آن کس که دزدانه گوش فرا دهد و شهابى روشن او را دنبال کند».

برخى مفسران همان معناى ظاهرى آیه را پذیرفته‏‌اند، که مقصود آسمان حسّى و همین شهاب‏‌سنگ‏هاى آسمانى است که در شب مى‏‌بینیم و شیاطین همان موجودات خبیثى هستند که مى‏‌خواهند به آسمان‏‌ها بروند و از اخبار ماوراى زمین مطلع شوند و براى دوستان زمینى خود جاسوسى کنند، اما شهاب‏‌سنگ‏‌ها هم‏چون تیرى به سوى آنها پرتاب مى‏‌شوند و آنها را از رسیدن به هدف بازمى‏‌دارند. ولى برخى از مفسران این دیدگاه را ردّ مى‏‌کنند؛ زیرا بر اساس نظریات فلکى قدیم است. برخى مفسران آیات فوق را کنایه از انسان‏‌هایى دانسته‏‌اند که در زندگى مادى زمینى زندانى شده‏‌اند و چشم خود را به جهان برتر نمى‏‌اندازند و به آواى آن گوش فرا نمى‏‌دهند و شهاب‏‌هاى خودخواهى و شهوت و طمع و جنگ‏‌هاى خانمان‏سوز آنها را از درک معانى والا محروم مى‏‌سازد.

طبق تفسیر اول موجودات فرازمینی شامل شیاطین و جن‌هایی نیز می‌شود که برای شنیدن اسرار خلقت به بیرون از زمین می‌روند و در آسمان‌ها می‌گردند. از برخى احادیث نیز همین معنا استفاده مى‏‌شود؛ زیرا ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمان‏‌ها و رانده شدن آنها به وسیله شهاب‏‌ها، از هنگام تولد عیسى (علیه السلام) آغاز شد و در هنگام تولد پیامبر (صلى الله علیه و آله) کاملًا ممنوع شد. از این گونه احادیث استفاده مى‏‌شود که رابطه‏‌اى بین تولد مسیح (علیه السلام) و پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) با طرد شیاطین از آسمان وجود دارد؛ یعنى پس از ظهور دین مسیح و اسلام، و جهان‏گیر شدن آنها، بسیارى از توطئه‏‌هاى شیطانى خنثى شد و بساط بت‏‌پرستى و پیروى از شیطان در بسیارى از نقاط جهان برچیده شد و بشریت گام‏‌هاى بلندى به طرف معنویت و حقیقت برداشت.

برخى صاحب نظران مثل «عبدالرزاق نوفل»، معتقدند که این آیات اشاره به موجودات پیشرفته کرات دیگر دارد که امواج نیرومند رادیویى از فضا براى ما مى‏‌فرستند که برخى سعى مى‏‌کنند آنها را دریافت کنند، ولى اشعه‏ نیرومندى آنها را دور مى‏‌راند. البته ممکن است آیه داراى بطن و معانى مختلفى باشد و برخى کنایه و مثال باشد. پس مانعى ندارد که مقصود آیه، شامل چند تفسیر باشد.

- آیا آیه‌ای در قرآن هست که صراحت بیشتری در وجود موجودات فرازمینی داشته باشد؟

بله، آیه «وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَن فِى السَّموتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى‏ بَعْضٍ وَءَاتَیْنَا دَاوُدَ زَبُوراً (اسراء/55)؛ و پروردگارت به (حال) کسانى که در آسمان‏ها و زمین هستند، داناتر است؛ و بیقین برخى پیامبران را بر برخى [دیگر] برترى دادیم؛ و به داود، «زبور» دادیم». از آنجا که در آیه مذکور من موصوله آمده که دلالت بر جنس عاقل می‌کند، می‌تواند شامل ملائکه و بشر و جن شود و بیش از این نمی‌توان از آیه استفاده نمود.

آیه دیگری که منجر به اعتقاد به وجود موجودات فرازمینی می‌شود عبارت است از: «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فیهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَلى‏ جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدیر (شوری/29)؛ و از نشانه‏‌هاى اوست آفرینش آسمان‏ها و زمین و آنچه از جنبندگان در آن دو پراکنده کرده است؛ و او هر گاه بخواهد بر جمع آورى آنها تواناست»."

- مفسران چه تفاسیری از این قبیل آیات داشته‌اند؟

علامه طباطبائى (رحمه الله) در مورد آیه مذکور مى‏‌فرماید: ظاهر آیه این است که در آسمانها خلقى از جنبندگان (دواب) مثل روى زمین وجود دارد و اگر کسى بگوید که منظور از جنبندگان آسمان ملائکه هستند مردود است چرا که کلمه «دواب» بر ملائکه اطلاق نشده است‏.

آیت‌الله مکارم شیرازی معتقد است: «کلمه «دابة» شامل موجودات ذره‏‌بینى تا حیوانات غول پیکر مى‏‌شود ... و این آیه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمان‏‌ها دارد گر چه هنوز دانشمندان به صورت قاطعى در این زمینه قضاوت نمى‏‌کنند. و سر بسته مى‏‌گویند در میان کواکب آسمان به احتمال قوى ستارگان (سیاره‏‌هاى) زیادى هستند که داراى موجودات زنده‌اند ولى قرآن با صراحت این حقیقت را بیان مى‏‌دارد که در پهنه آسمان نیز جنبندگان زنده فراوانی وجود دارد.

زمخشرى در تفسیر خود مى‏‌گوید: بعید نیست در آسمان‏‌ها حیواناتى که بر روى زمین راه مى‏‌روند آفریده شده باشد. فخر رازى هم بعید نمى‏‌داند که خدا در آسمانها انواعى از حیوانات را آفریده باشد که مانند مردمان روى زمین (در آسمان‏ها) راه بروند. فیض کاشانی نیز گرچه به صراحت به عقیده وجود موجودات فرازمینی با توجه به آیه ذکر شده اشاره‌ای ندارد اما ریشه واژه «دابة» را دارای معنای حرکت جسمانی می‌داند. سپس ادامه می‌دهد که ملائکه دارای حرکت جسمانی نیستند؛ بنابراین او معتقد است که دابة چیزی است غیر از فرشتگان یعنی جن یا موجودی غیر از آن.

آیت‌الله نورى همدانی نیز با ذکر این نکته که اخیراً برخى از دانشمندان فضایى شوروى اعلام کردند که در کهکشان ما دست کم 1000 میلیون کره قابل زندگى وجود دارد. مى‌نویسد: جالب اینکه از این موضوع مهم در حدود چهارده قرن قبل قرآن مجید با صراحت خبر مى‏‌دهد» و سپس به آیه (شورى/ 29) استدلال کرده و دو نکته از آن برداشت مى‏‌کند: در آسمان‏‌ها نیز مانند زمین موجودات زنده وجود دارد. هر موقع که مشیت خدا اقتضا کند سکنه کرات آسمانى و زمین با یک دیگر ملاقات خواهند کرد.

استاد بنده، حجت‌الاسلام محمدعلی رضایی اصفهانی که در زمینه مطالعات قرآن و علوم فعالیت‌ می‌کنند در این زمینهمی‌نویسد: در مورد انطباق آیه مذکور با وجود حیات و موجودات زنده در کرات دیگر تذکر چند نکته لازم است: واژه «سماء» و «سموات» در قرآن به چند معنا به کار مى‏‌رود (جهت بالا- کرات آسمانى- جو زمین و ...) مى‌آید. تفسیر به وجود موجودات زنده در کرات دیگر وقتى صحیح است که ثابت کنیم کلمه «سموات» در آیه مورد بحث به معناى کرات آسمانى مى‏‌آید. در حالى که ممکن است کسى احتمال دهد که «سموات» در آیه فوق طبقات جو اطراف زمین است و مراد از دابة موجودات ریز ذره‏‌بینى (مثل ویروس‌ها و ...) و درشت (مثل پرندگان) است که در فضاى اطراف ما پراکنده‏‌اند. امّا با این حال مى‏‌توان گفت که ممکن است مراد از آیه هر دو تفسیر (کرات آسمانى و طبقات جو زمین) باشد.

لکن آیت‌الله قرشی با قاطعیت از آیه مذکور دلالت بر وجود موجودات در کره‌های آسمانی را می‌فهمد. او می‌نویسد: ضمیر «فِیهِما» به آسمانها و زمین راجع است و با قاطعیت تمام روشن می‌شود که در آسمانها جنبندگانى آفریده و پراکنده شده‏‌اند و از جمله «عَلى‏ جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ» به‌دست می‌آید که روزى میان اهل زمین و آنها ارتباط بر قرار خواهد شد. اگر منظور از جمع، رسیدن آنها به یکدیگر باشد.

یکی دیگر از آیات معروفی که از آن برای اثبات وجود موجودات فرازمینی استفاده شده است، «الحمد لله رب العالمین»(فاتحه/2) است. جمع نمودن کلمه «عالم» با «بن» نشانه ذوی العقول بودن آن است. برخی مفسران مقصود از عالمین را جهان جن، جهان انس، جهان آب و ... دانسته‌اند که هر کدام جهانی مستقل از دیگری هستند. اما علامه طباطبایی معتقد است که این کلمه هم بر تک تک افراد عالم دلالت دارد هم نوع نوع آنها.

اینجاست که می‌توان تعبیر قرآن در برخی موارد که فرموده است «مشارق و مغارب» را تأییدکننده جهان‌های مختلف و متعدد بداند و اینکه خورشیدهای متعددی در مکان‌های مختلف در بین کهکشان‌ها وجود دارد که منشأ جهان‌هایی مانند کره زمین خواهند بود.

- آیا روایاتی در تایید موجودات فرازمینی داریم؟

روایتی از امام صادق (ع) هم وجود دارد که می‌فرماید: خدا دوازده هزار عالَم دارد که هر عالَمی بزرگتر از هفت آسمان و زمین است. هیچ عالَمی نمی‌داند که عالَم دیگری غیر از آنها وجود دارد. این روایت نشان می‌دهد که علم نداشتن نسبت به جهان دیگر بر فرض وجود جهان‌ها و عالم‌های دیگر معنا پیدا می‌کند.

روایت دیگری وجود دارد که از شهرهای درون آسمان‌ها خبر می‌دهد که ساکنان آن زبان متفاوتی دارند و نسبت به وجود آدم بی‌خبرند.

آیه دیگری که برخی با تفسیری خاص از آن استفاده وجود موجودات آسمانی را کرده‌اند آیه شریفه: «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ(بروج/1)؛ سوگند به آسمان که داراى برج‏‌هاست‏» است. آیت‌الله صادقی معتقد بود که غلط است از این آیه تفسیر به برج‌های دوازده‌گانه کنیم؛ زیرا قرآن بنا بر اصطلاح‌های فلکیون و منجمین نازل نشده است بلکه به زبان عربی فصیح نازل شده که هر عرب زبانی آن را بفهمد. سپس اضافه می‌کند که روایات هم آیه را به برج‌های هفت‌گانه تفسیر نکرده‌اند. ایشان مراد از بروج را قصرهای مرتفع در آسمان‌ها می‌داند که با زینت‌هایی آراسته شده است. این آیه نشان می‌دهد که شهرهایی در آسمان هستند که خدا یا انسان یا هر موجود دیگری آن را ساخته و چه‌بسا در آینده بتوان به آنجاها سفر کرد. او معتقد است ساکنان شهرهای آسمانی، به گناه آلوده نشده‌اند و از شیطان و انسان خبر ندارند و فقط راه و رسم خداپرستی را دارند.

به نظر می‌رسد که سخنان ایشان فقط در حد احتمال است. بنابراین می‌توانیم بگوییم وجود موجوداتی خارج از زمین اعم از ملائکه، جن، و موجود فضایی و حتی انسان امکان دارد.

منبع: ایکنا


التفسیر الاثری الجامع

مؤلف آن آیت الله محمد هادی معرفت از دانشمندان معاصر شیعه است، که در کربلا متولد و در همان جا و شهر مقدس نجف به تحصیل، تدریس و تحقق در مباحث علوم دینى پرداخت تا به درجه اجتهاد رسید. وى در عصر حاضر از اساتید بارز حوزه علمیه قم است و داراى آثار متعددى در زمینه‏هاى مختلف علوم اسلامى مى‏باشد. مؤلف با تألیف کتاب ارزشمند التمهید فی علوم القرآن در شش جلد گسترده‏ترین کار در زمینه علوم قرآنى را در میان علماى شیعه انجام داده است. وى در ادامه، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب در دو جلد و شبهات و ردود (با طرح هزار شبه و پاسخ آنها) را به دفاع از مباحث مقدّس قرآن کریم به رشته تحریر در مى‏آورد. ایشان در التفسیر الاثرى الجامع  روایات شیعه و اهل سنت در تفسیر قرآن کریم را مطرح مى‏سازد. از آنجا که روایات تفسیرى مشکلات فراوانى داشته و درست و نادرست آنها جداسازى نشده، مؤلّف مى‏کوشد تا روایات صحیح را از سقیم جدا کند. وى در مقدّمه مى‏نویسد: «هذا الذى بین ایدیکم محاوله، مبلغ الجهد لمعرفة الصحیح من الضعیف من الاخبار ...». این تفسیر حدود سى جلد مى‏باشد که جلد اول آن به چاپ رسیده، و مقدّمه بسیار ارزشمندى در فهم و تفسیر قرآن دارد که هجده مقدّمه آن شامل مباحث ذیل است: فضایل القرآن، نامهاى قرآن، واژه قرآن و اشتقاق آن، سیر تدوین تفسیر، تفسیر و تأویل (ظاهر و باطن، ویژگیهاى هر یک و انواع تأویلها) تفسیر به رأى، زبان قرآن و ساختار (لفظى و محتوایى) قرآن کریم، اسلوب خطابى قرآن، حجّیت ظواهرقرآن، سیاق، تحریف ناپذیرى قرآن، سیر تاریخى تفسیر اثرى (نخستین مرحله آن) تفسیر در دوران صحابه و تابعان، جایگاه حدیث در تفسیر قرآن، آفات تفسیر (وضع، جعل، کذب و اسرائیلیات)، اسباب نزول، حروف مقطعه و بازشناسى حدیث. در ادامه مقدمه، تفسیر سوره حمد آمده است. روش مؤلّف روایى و تحلیلى است و در آغاز آیات به توضیح و شرح آن پرداخته؛ سپس روایات را نقل مى‏کند و در موارد لزوم به تحلیل و بررسى آن مى‏پردازد.  در این تفسیر عده‏اى از فضلاى حوزه علمیه قم- بویژه در جمع آورى روایات- مؤلف را یارى مى‏رسانند.

(ر.ک: حسین علوی مهر، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، قم: مرکزجهانى علوم اسلامى‏، 1384 ش، چاپ اول، ص381)


طب اسلامی و روشن شدن پوست

حجت الاسلام و المسلمین دکتر کامران اویسی در گفت و گو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اظهار کرد: بهداشت پوست از جمله مواردی است که پژوهشگران طب اسلامی کمتر وارد آن شده اند، زیبایی و سلامت پوست به 2دسته مهم برای  جلا دهندگی و نرم کنندگی پوست و هچنین پیشگیری و درمان عوارض پوستی تقسیم شده که البته  در دسته دوم نسبتا مستندات کمتری وجود دارد .

وی افزود: بر اساس  برخی روایت ها مصرف خریزه برایپاکسازی پوست، رفع لکه های دوران بارداری ، لک و پیس و حتی کاهش جوش های سرسیاه بسیار مفید بوده  اما نباید در خوردن این میوه پرخاصیت و سرشار از ویتامین های زیاده روی کرد.

این دکتری تفسیر تطبیقی و پژوهشگر طب اسلامی همچنین با بیان روایت های  مختلف معصومین در خصوص مصرف مویز به عنوان عاملی برای تقویت حافظه، ادامه داد: از فواید مویز، جلا دادن به رنگ بدن و پوست است.

ایشان با استناد به روایتی از امام علی (ع) درخصوص دستور مصرف مویز برای جلا دادن و روشنایی پوست، گفت: بهتر است فرد در حالت ناشتا 21 عدد مویز سرخ  (رنگ روشن) بخورد .

وی با اشاره به روایت معروفی از امام کاظم (ع) برای جوانی، شادابی و شفافی پوست به ویژه در سنین بالاتر،  مطرح کرد: کسی که قصد دارد صاحب پوستی شفاف، با نشاط، جوان شود و رنگ چهره و بدن را صفا دهد، میوه میل کند.

حجت الاسلام و المسلمین اویسی اظهار کرد: بیشتر توصیه ها و روایات دینی برای درمان و زیبایی پوست  معطوف به مصرف میوه و سبزیجات است.

منبع:برگرفته از سایت باشگاه خبرنگاران جوان


روایات تفسیری منتقله از دیدگاه نخبه دانشگاه و حوزه

تحقیق و بررسی در خصوص روایات موجود در منابع اهل تشیع و تسنن همواره به عنوان یکی از موضوعات مهم و کلیدی محققین این علم بوده است.
تاریخ انتشار : شنبه 17 تیر 1396 ساعت 14:32
کد مطلب: 7060
 
روایات تفسیری منتقله از دیدگاه نخبه دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم
 
به گزارش پایگاه قرآنی – دانشگاهی ایحاء ، دکتر کامران اویسی که پایان نامه وی با عنوان«روایات تفسیری منتقله قصص انبیا در مجمع البیان» به تازگی در شانزدهمین دوره انتخاب پایان نامه های برتر کشور در مقطع دکتری حائز رتبه دوم شد، فارغ التحصیل مقطع دکتری دانشکده علوم قرآنی قم می باشد که به تحقیق و بررسی یکی از انواع روایات تفسیری با نام « روایات تفسیری منتقله» پرداخته است که در ادامه با آن آشنا خواهیم شد. 


- معرفی اجمالی

اینجانب کامران اویسی متولد تهران که بعد از گذراندن تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی علوم قرآنی و خدمت سربازی وارد حوزه علمیه قم شدم و در کنار تحصیلات حوزوی، تحصیلات دانشگاهی را تا مقطع دکتری در رشته تفسیر تطبیقی ادامه دادم و اکنون فارع التحصیل دکتری دانشگاه علوم و معارف قران کریم هستم.

رساله دکتری اینجانب که مقام دوم جشنواره پایان نامه های قرآنی را کسب نمود با عنوان بررسی روایات منتقله قصص انبیا در مجمع البیان است.


- منظور از روایات تفسیری منتقله در قصص انبیاء چیست؟

روایات تفسیری از مباحثی هستند که با رشد مطالعات قرانی در کشور بدان بیشتر پرداخته شده است.

روایات منتقله به روایاتی گویند که از مکتب و مذهبی به مکتب و مذهب دیگر انتقال یابد اما راویان یا علمای مقصد متوجه این انتقال نمی شوند.

به عنوان مثال ممکن است روایتی از مکتب خلفای اهل تسنن وارد مکتب و منابع حدیثی شیعه شود و تلقی روایت امام صادق علیه السلام از آن شود در صورتی که این روایت از امام صادق علیه سلام صادر نشده است.

فصل اول رساله به تبیین همین کلیات و مفاهیم مربوط می شود. و آرای علمایی مانند صالحی نجف آبادی و علامه عسکری درباره روایات منتقله بررسی می گردد.


- دلیل انتخاب مجمع البیان برای کار تحقیقاتی در این زمینه چیست؟

تفسیر مجمع البیان نیز دارای روایات منتقله است. به ویژه در بحث قصص قرآن و به صورت خاص تر در داستان پیامبران

بنابراین فصل های دوم تا پنجم رساله به ترتیب بر اساس پیامبرانی که داستانشان در قرآن آمده است از آدم تا خاتم علبهم السلام تدوین یافته است.

علت و ملاک اینکه برخی روایات، منتقله می شوند نیز در جای خود در رساله توضیح داده شده است مانند راویان و اساتید روایت مشترک بین شیعه و اهل تسنن به ویژه در آثار شیخ صدوق و شیخ طوسی. اشتباه نساخ در تلقی از کنیه های مشترک مانند ابوجعفر که احتمال داشته ابوجعفر طبری مفسر سنی بوده اما بعدا ناسخ و نویسنده خیال کرده منظور ابوجعفر باقر است و یک علیه السلام جلویش نوشته و دیگران پس از او نیز بدون توجه آن را تلقی روایت امام باقر کرده اند.


- دلیل انتخاب این موضوع و اولویت این موضوع در جهان اسلام چیست؟

استاد راهنما و کسی که جرقه این نوع نگاه به روایات را در ذهن بنده روشن نمود جناب حجت الاسلام دکتر سید رضا مودب استاد تمام دانشگاه قم است که سالها قبل از تدوین رساله دکتری این بحث روایات منتقله را به صورت مقاله چاپ کردیم. و در حال حاضر نزدیک پنج تا شش مقاله علمی پژوهشی و علمی ترویجی در این زمینه نوشته ام که اکثرا با همکاری دکتر مودب بوده است.

نیز در صدد هستیم تا یک کرسی نظریه پردازی برای روایات منتقله برگزار کنیم که البته کمی زمان می برد.


- نتایج به دست آمده در این تحقیقات را بیان بفرمایید.

نتیجه اینکه روایات منتقله هم می توانند استوار باشند هم نا استوار. البته به زودی چکیده رساله را برایتان از خود رساله می فرستم.

اساتید مشاور نیز عبارت بودند از ایت الله دمتر احمد عابدی چهره شناخته شده تلویزیونی که کارشناس مذهبی برنامه هایی مانند این شبها و باران که در لحاظات قبل از افطار شبکه یک سیما پخش می شد هستند و در زمینه حدیث و روایت تسلط دارند. نیز حجت الاسلام دکتر محمدتقی دیاری بیدگلی که ایشان نیز در زمینه روایات به ویژه روایات تفسیری و نیز مبحث اسرائیلیات ید طولایی دارند.

سخت گیری های داوران دانشکده علوم قرآنی قم دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم نیز به غنای این رساله کمک نمود. به ویژه دقت نظر حجت الاسلام دکتر عبدالرضا زاهدی که ایشان نیز در زمان خودشان  سالها پیش رساله دکتری ایشان حائز رتبه برتر شده بود. نیز حجت الاسلام مهدی رستم نژاد که در حال حاضر معاون آموزش حوزه های علمیه سراسر کشور نیز هستند و از متخصصان به نام مطالعه در زمینه روایات تفسیری هستند.

همه اینها به ویژه عنایت خود معصومان علیهم السلام و شاید دعای مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان منجر به این شد که رساله دکتری بنده حقیر دارای کیفیت علمی مطلوبی شوذ.

به نظر می رسد اگر روایات منتقله استوار را بتوان پیدا نمود هرچند اندک؛به بحث تقریب بین مذاهب کمک می کند. از جنبه کشف نا استوارها نیز سبب پالایش روایات به ویژه روایات تفسیری می شود که در مجمع البیان به دلیل استفاده از سخنان صحابه و تابعین ونگاه تقریبی طبرسی اهمیت بیشتری میابد.


- آیا این موضوع تابحال پیش زمینه هایی داشته و از سوی مراکز تحقیقاتی در این خصوص تحقیفاتی صورت پذیرفته است؟

اولین کسی هستم که در زمینه روایتهای منتقله در غیر اختلاف قرائت مقاله نوشتم و در واقع پیشینه رساله دکتری خود را به صورت خاص خودم تولید کردم گرچه به صورت عام در کتابهای علامه عسکری و مرحوم صالحی نجف آبادی دیده می شود.

دیگرانی نیز در دانشگاه های دیگر مانند قم و کاشان در حال تالیف رساله و پایان نامه در همین زمینه روایات منتقله هستند.

 
- خواسته های خود را از داشگاه علوم و معارف قرآن کریم و مراکز تحقیقاتی و مجامع علمی بیان کنید.

بنده هم کارشناسی و هم دکتری خود را در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم گذرانده ام و یک عرق و علاقه خاصی به دانشگاه دارم. کاش مسئولان نگاه عمیقتری به ظرفیتهای موجود در دانشگاه چه اساتید و چه دانشجویان داشته باشند.

مدیر پژوهش دانشگاه جناب دکتر کاوند طی تماسی صحبت اولیه چاپ رساله را در انتشارات دانشگاه انجام دادند. حال باید دید این سخن محقق می شود یا خیر.خلاصه امیدوارم که بشود.

اما هنوز حتی یک تماس تلفنی از سوی وزارت علوم نداشته ام چه رسد که بخواهند تقدیر و جایزه بدهند.

در خواست بنده از دانشگاه فخیم علوم و معارف قرآن کریم این است که ترتیبی اتخاذ شود که بنده دین خود را به عنوان یک عضو این دانشگاه در قالب تدریس ادا کنم. بنده فقط دو واحد در دانشکده تفسیر درس داده ام. نیزاگر قراراست عضوهیات علمی جدیدی گرفته شود از پتانسیل های خود دانشگاه استفاده شود نه از بیرون. بنده همین جا با افتخاراعلام می کنم که اگر پیشنهاد عضویت هیات علمی به بنده شود با کمال میل می پذیرم.

بنده دارای شش مقاله علمی پژوهشی و چند مقاله علمی ترویجی و پنج کتای تالیفی و چندین مقاله در کنفرانس های بین المللی و ملی هستم.


- برنامه های خود را برای آینده اعلام و چند نمونه از مهمترین فعالیت های علمی خود را بیان نمایید.

بنده خیلی علاقه مندم در آینده بتوانم ملاک های تشخیص روایات منتقله و استواری و نااستواری آنها را به تفصیل منقح سازم و در قالب یک کتاب ارائه دهم و نیز از آنجا که رشته بنده تفسیر تطبیقی است دوست دارم یک دور تفسیر تطبیقی ترتیبی بنویسم که البته یک فعالیت علمی  بیست ساله است.

 
- در پایان هرسخن و یا مطالب مفید متناسب با موضوع که مد نطرتان است، بیان بفرمایید.

صحبت خاص دیگری ندارم فقط دعا می کنم که دانشگاه و دانشجویان و اساتید روز به روز به برکت های علمی و دینی این دانشگاه با کسب موفقیت های خود اضافه کنند.
منبع: سایت ایحا

در محضر قرآن

قرآن کریم به عرف توجه کرده است. واژه "عرف" دو مرتبه و "معروف" 32 مرتبه در قرآن به کار رفته است.[1] قرآن توصیه می کند که طبق عرف دستور داده شود و دیگران طبق آداب عرفی تربیت گردند: "خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ (اعراف/199)؛ عفو (و مدارا پیش) گیر و به (کار) پسندیده فرمان ده و از نادانان روی گردان."

از امام صادق(ع) نقل شده است:

«انّ الله ادّب رسوله فقال خذ العفو الایه قال خذ منهم ما ظهر وماتیسّر والعفو الوسط»[2]

یعنی خدا پیامبرش را ادب آموخت و آیه «خذ العفو» را به او فرمود و گفت: آنچه ظاهر است و آسان است را بگیر و عفو یعنی حد وسط.

 



[1] . ابوالقاسم علیدوست. فقه و عرف، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چهارم: 1388 ش، ص 47.

[2]. تفسیر العیاشی، ج‏2، ص 43.


درد دل با دانشجویان

روزی بود روزگاری. این که می گویم را خیال کنید یک قصه است نه غصه. و خیال کنیم قسمتی از رمان تخیلی است که می خواهم بنویس و خیال کنید در سک کشور و شهر و قضای غیر واقعی و خیالی اتقاق افتاده است. مثلاً اخیراً در یکی از دانشگاه ها تدریس می کردم و به لطف خدا، در میان دانشجویان مقبولیتی داشتم. مدارک ارزشیابی نیز موجود است و حتی در برخی گروه های درسی، به عنوان بالاترین نمره ارزشیابی میان اساتید را کسب کردم. اما حسادت، کینه توزی، رقابت ناسالم، پارتی بازی، گرفتن جای شخص مورد نظر و فامیل آن دانشگاه و ... باعث شد تا علی رغم درخواست دانشجویان و علاقه و محبت آنها به بنده، موافقت مدیر گروه، به بنده گفته شد از ترم بعد نیا. هیچ علتی هم نداریم که بد بودی و بد درس می دادی ولی نیا. آن وقت بیاییم داد بزنیم سبک زندگی اسلامی. ابتدا باید سبک حکومت داری اسلامی و ملت اسللمی بودن را یاد بگیریم بعد برویم در مقوله های شخصی، اسلامی زیست کنیم. زندگی اجتماعی اگر اسلامی شود مهمتر است از زندگی فردی. زیرا این ویترین است و آن در اندرون. به امید روزی که آن عدل پرور عدل گستر از راه برسد. آمین