جزوه علوم قرآن ارشد
از لینک زیر دانلود کنید:
http://s8.picofile.com/file/8306210868/%D8%AF%D8%B1%D8%B3_1_%D9%88_2_%D9%88_3.pdf.html
از لینک زیر دانلود کنید:
http://s8.picofile.com/file/8306210868/%D8%AF%D8%B1%D8%B3_1_%D9%88_2_%D9%88_3.pdf.html
مؤلف آن آیت الله محمد هادی معرفت از دانشمندان معاصر شیعه است، که در کربلا متولد و در همان جا و شهر مقدس نجف به تحصیل، تدریس و تحقق در مباحث علوم دینى پرداخت تا به درجه اجتهاد رسید. وى در عصر حاضر از اساتید بارز حوزه علمیه قم است و داراى آثار متعددى در زمینههاى مختلف علوم اسلامى مىباشد. مؤلف با تألیف کتاب ارزشمند التمهید فی علوم القرآن در شش جلد گستردهترین کار در زمینه علوم قرآنى را در میان علماى شیعه انجام داده است. وى در ادامه، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب در دو جلد و شبهات و ردود (با طرح هزار شبه و پاسخ آنها) را به دفاع از مباحث مقدّس قرآن کریم به رشته تحریر در مىآورد. ایشان در التفسیر الاثرى الجامع روایات شیعه و اهل سنت در تفسیر قرآن کریم را مطرح مىسازد. از آنجا که روایات تفسیرى مشکلات فراوانى داشته و درست و نادرست آنها جداسازى نشده، مؤلّف مىکوشد تا روایات صحیح را از سقیم جدا کند. وى در مقدّمه مىنویسد: «هذا الذى بین ایدیکم محاوله، مبلغ الجهد لمعرفة الصحیح من الضعیف من الاخبار ...». این تفسیر حدود سى جلد مىباشد که جلد اول آن به چاپ رسیده، و مقدّمه بسیار ارزشمندى در فهم و تفسیر قرآن دارد که هجده مقدّمه آن شامل مباحث ذیل است: فضایل القرآن، نامهاى قرآن، واژه قرآن و اشتقاق آن، سیر تدوین تفسیر، تفسیر و تأویل (ظاهر و باطن، ویژگیهاى هر یک و انواع تأویلها) تفسیر به رأى، زبان قرآن و ساختار (لفظى و محتوایى) قرآن کریم، اسلوب خطابى قرآن، حجّیت ظواهرقرآن، سیاق، تحریف ناپذیرى قرآن، سیر تاریخى تفسیر اثرى (نخستین مرحله آن) تفسیر در دوران صحابه و تابعان، جایگاه حدیث در تفسیر قرآن، آفات تفسیر (وضع، جعل، کذب و اسرائیلیات)، اسباب نزول، حروف مقطعه و بازشناسى حدیث. در ادامه مقدمه، تفسیر سوره حمد آمده است. روش مؤلّف روایى و تحلیلى است و در آغاز آیات به توضیح و شرح آن پرداخته؛ سپس روایات را نقل مىکند و در موارد لزوم به تحلیل و بررسى آن مىپردازد. در این تفسیر عدهاى از فضلاى حوزه علمیه قم- بویژه در جمع آورى روایات- مؤلف را یارى مىرسانند.
(ر.ک: حسین علوی مهر، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، قم: مرکزجهانى علوم اسلامى، 1384 ش، چاپ اول، ص381)
تحقیق ذیل درباره نسخ در قرآن است که توسط یکی از دانشجویان دانشگاه قم ارسال شده است:
تعریف نسخ
نسخ در لغت به معنی ازاله، تغییر ،ابطال و تحویل است و در اصطلاح یعنی از بین بردن حکم شرعی سابق با قرار دادن یک حکم شرعی جدید ،به طوری که این دو حکم با هم قابل جمع نباشند. حکم جدید را ناسخ و حکم سابق را منسوخ می گویند. مثل اینکه گفته شود نباید در حال مستی نماز بخوانید. که از آن فهمیده می شود در غیر نماز، مست بودن اشکال ندارد. سپس حکم جدیدی می گوید مستی در هر حال حرام و ممنوع است .
شرایط نسخ
منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی. 1
منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد. 2
زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد. 3
میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد. 4
تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد 5
حکمت نسخ
نسخ یکی از موضوعاتی است که پیرامون آن شبهات زیادی مطرح می شود. چرا خداوند حکم خود را عوض می کند؟ مگر خدا از اول خوب و بدی یک حکم را نمی داند یا چیزی را فراموش می کند؟ چرا آیه ای که نسخ شده در قرآن باقی مانده و ذکر می شود؟ آیات منسوخه چه استفاده ای دارند؟ و...
گفتنی است نسخ به دلایل مختلفی اتفاق می افتد گاهی برای آماده کردن مردم برای تشریع حکمی که تحمل آن برای مردم با وضعیت فعلی سخت است. مثل نسخ حکمی که مردم را مکلف کرده بود در حالت مستی نماز نخوانند تا مردم کم کم به ترک شرابخواری روی بیاورند و سپس حکم می کند که شرابخواری در هر حالتی ممنوع است.
گاهی نسخ نوعی تخفیف در حکم به دنبال دارد تا مردم لطف الهی را بهتر درک کنند و شکرگذار باشند. مثل نسخ حرمت زناشویی در شبهای ماه رمضان . (178، بقره)
یا مثل نسخ حکمی که برای آزمایش موقت مردم و فهماندن چیزهایی به مردم برای مدتی موقت و عبرت آیندگان اتفاق می افتد. اشاره به نسخ در حکم صدقه دادن برای دیدار پیامبر، البته اینها دلایلی است که به نظر ما می رسد و الله اعلم.
در تعداد آیات منسوخ اتفاق نظرى دیده نمى شود; بیشتر دانشمندان علوم قرآنى فقط هشت مورد را که بر نسخ آنها دلیل قطعى و اجماع وجود دارد پذیرفته اند. آیاتى که نسخ شده اند، عبارتند از: ادامه مطلب...
دانشجویان عزیز برادر می توتنند از لینک زیر جزوه را دانلود کنند.
http://s6.picofile.com/file/8189511842/11.pdf.html
دانشجویان عزیز خواهر می توتنند از لینک زیر جزوه را دانلود کنند.
یکی از دانشجویان دانشگاه قم تحقیق ذیل را برای بنده فرستاده است.
رده است (2). بدر الدین زرکشى (3) نقل مىکندکه حرالى کتابى در این زمینه نوشته و بیش از نود اسم یا وصف براى قرآن یاد آورشده است. از قاضى عزیزى نیز 55 نام و عنوان براى قرآن نقل شده است که درجدول ذیل آمده و 43 نام اول آن با نظر ابو الفتح رازى مشترک است .
1) قرآن: ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قراناه فاتبع قرآنه (قیامت / 17و18)
2) فرقان: و انزل التوراة و الانجیل من قبل هدى للناس و انزل الفرقان (آل عمران / 3 و 4) - یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا (انفال / 29) - تبارک الذی نزل الفرقان على عبده لیکون للعالمین نذیرا (فرقان / 1)
3) کتاب: انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس (نساء / 29) - ان الذین یتلون کتاب الله و اقاموا الصلاة (فاطر / 105) - ذلک الکتاب لا ریب فیه (بقره / 2)
4) ذکر: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (قمر / 17) - ذلک نتلوه علیک من الآیات و الذکر الحکیم (فصلت / 41) - و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهمیتفکرون (یس / 69) - و انه لذکر لک و لقومک (ص / 1) - و هذا ذکر مبارک انزلناه افانتم له منکرون (انبیا / 50) - ص و القرآن ذى الذکر (زخرف / 44) - ان هو الا ذکر و قرآن مبین (نحل / 44) - ان الذین کفروا بالذکر لما جائهم و انه لکتاب عزیز (حجر / 9) - و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر (آل عمران / 58)
5) تنزیل: و انه لتنزیل رب العالمین (اسراء / 106) - انا نحن نزلنا علیک القرآن تنزیلا (انسان / 23) - و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مکث و نزلناه تنزیلا (شعراء / 192)
6) حدیث: الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانی تقشعر منهجلود الذین یخشون ربهم (طور / 34) - فلعلک باخع نفسک على آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا (نجم / 59 و 60) - ا فمن هذا الحدیث تعجبون و تضحکون و لا تبکون (کهف / 6) - فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین (زمر / 23)
7) موعظه: یا ایها الناس قد جائتکم موعظة من ربکم و شفاء لما فیالصدور (یونس / 57)
8) تذکره: و انه لتذکرة للمتقین (مزمل / 19) - ان هذه تذکرة (الحاقه / 48)
9) ذکرى: و جاءک فی هذه الحق و موعظة و ذکرى للمؤمنین (هود / 120)
10) بیان: هذا بیان للناس و هدى و موعظة للمتقین (آل عمران / 138)
11) هدى: ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین (بقره / 2)
12) شفاء: ا اعجمی و عربی قل هو للذین آمنوا هدى و شفاء (فصلت / 44)
13) حکم: و کذلک انزلناه حکما عربیا (رعد / 37)
14) حکمت: و اذکرن ما یتلى فی بیوتکن من آیات الله و الحکمة (احزاب / 34)
15) حکیم: ذلک نتلوه علیک من الآیات و الذکر الحکیم (آل عمران / 58)
16) مهیمن: و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه (مائده / 48)
17) هادى: انا سمعنا قرآنا عجبا یهدی الى الرشد فآمنا به (جن / 1 و 2)
18) نور: و اتبعوا النور الذی انزل معه (اعراف / 157)
19) رحمت: و انه لهدى و رحمة للمؤمنین (نمل / 77)
20) عصمت: و اعتصموا بحبل الله جمیعا (آل عمران / 103)
21) نعمت: و اما بنعمة ربک فحدث (ضحى / 11)
22) حق: و انه لحق الیقین (حاقه / 51)
23) تبیان: و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء (نحل / 89)
24) بصائر: بصائر للناس و هدى و رحمة لعلهم یتذکرون (قصص / 43)
25) مبارک: هذا ذکر مبارک انزلناه (انبیا / 50)
26) مجید: ق و القرآن المجید (ق / 1)
27) عزیز: و انه لکتاب عزیز (فصلت / 41)
28) عظیم: و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم (حجر / 87)
29) کریم: انه لقرآن کریم (واقعه / 77)
30) سراج: و داعیا الى الله باذنه و سراجا منیرا (احزاب / 46)
31) منیر: و سراجا منیرا، (بنابر آن که «سراج منیر» قرآن باشد که همراهپیامبر فرستاده شد). (احزاب / 46)
32) بشیر: کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون بشیرا و نذیرا فاعرض اکثرهم (فصلت / 3 و 4)
33) نذیر: بشیرا و نذیرا فاعرض اکثرهم فهم لا یسمعون (فصلت / 4)
34) صراط: اهدنا الصراط المستقیم (حمد / 6)
35) حبل: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا (آل عمران / 103)
36) روح: و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا (شورى / 52)
37) قصص: نحن نقص علیک احسن القصص (یوسف / 3)
38) فصل: انه لقول فصل (طارق / 13)
39) نجوم: فلا اقسم بمواقع النجوم، (بنابر آن که نجوم به معناىتدریجى قرآن باشد). (واقعه / 75)
40) عجب: انا سمعنا قرآنا عجبا (جن / 1)
41) قیم: و لم یجعل له عوجا قیما لینذر باسا شدیدا (کهف / 1 و 2)
42) مبین: تلک آیات الکتاب المبین (یوسف / 1)
43) على: و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم (زخرف / 4)
44) کلام: و ان احد من المشرکین استجارک فاجره حتى یسمعکلام الله (توبه / 6)
45) قول: و لقد وصلنا لهم القول (قصص / 51)
46) بلاغ: هذا بلاغ للناس (ابراهیم / 52)
47) متشابه: الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها (زمر / 23)
48) عربى: قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون (زمر / 28)
49) عدل: و تمت کلمة ربک صدقا و عدلا (انعام / 115)
50) بشرى: هدى و بشرى للمؤمنین (نمل / 2)
51) امر: ذلک امر الله انزله الیکم (طلاق / 5)
52) ایمان: سمعنا منادیا ینادی للایمان (آل عمران / 193)
53) نبا: عم یتسائلون عن النبا العظیم (نبا / 1 و 2)
54) وحى: انما انذرکم بالوحی (انبیا / 45)
55) علم: و لئن اتبعت اهوائهم بعد ما جاءک من العلم (رعد / 37)
پىنوشتها:
1 - ر. ک: ابو الفتوح رازى، الروض الجنان و روح الجنان، ج 1، مقدمه، ص 5.
2 - تفسیر طبرسى، ج 1، مقدمه، فن رابع، ص 14.
3 - البرهان، ج 1، ص 276 - 273. الاتقان، ج 1، ص 146 - 143.
منبع:
علوم قرآنى صفحه 106 محمد هادى معرفت
////////////////////////////////////////////
قسمت دوم
اسامی قرآن کریم، معنای لغوی و اصطلاحى آنها را همراه با آدرس بیان کنید:
پاسخ:
عناوین قرآن کریم، دو قسم است: 1. اسامی؛ 2. اوصاف.
اسامی: اسامی قرآن 55 و گاهی تا بیش از 90 مورد ذکر شده است. بیان همه آنها از حوصله این پاسخ نامه خارج است. از این رو، فقط به ذکر چهار نام مشهور آن اکتفا میکنیم:
1. قرآن: این واژه یا از "قَرْن" و یا از "قرأ" به معنای، جمع، پیوند و ضمیمه نمودن حروف و کلمات به یک دیگر در هنگام ترتیل است. "قرن الشئ بالشئ؛ پیوند دادن چیزی به چیزی."؛ "قرأ المأ فی الحوض؛ آب را در حوض جمع کرد."
"إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُو وَ قُرْءَانَهُ # فَإِذَا قَرَأْنَـَهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُو # ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ؛(قیامه،17ـ19) چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ما است. پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن، سپس بیان (و توضیح) آن (نیز) بر عهده ما است".(مفردات راغب اصفهانی، ص 413ـ414، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 27، ص 295ـ299، دارالکتب الاسلامیه.)
2. کتاب؛ به معنای ضمیمه کردن بعضی حروف بر بعضی دیگر به واسطه نوشتن است. البته گاهی به ضمیمه کردن حروف به یکدیگر به صورت لفظی نیز کتاب میگویند؛ و به همین خاطر به آیات و کلام خدا کتاب گفته میشود، و لو نوشته نشود.(مفردات، راغب اصفهانی، ص 440، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.) این اسم، نزدیک به صد مورد، از جمله در سوره ص آیه 29 آمده است.
3. ذکر؛ این عنوان، به معنای یادآوری قلبی و زبانی است.(همان، ص 181.) این اسم، در 20 مورد از جمله سوره انبیأ آیه 50 برای قرآن به کار رفته است.
4. فرقان؛ این عنوان به معنای جدا کننده حق از باطل است.(همان، ص 392.) این اسم در سوره فرقان آیه 1 به کار رفته است.
سه عنوان کتاب، ذکر و فرقان، برای کتابهای آسمانی دیگر نیز ذکر گردیده و تنها عنوان قرآن، به صورت اسم خاص برای این کتاب آسمانی مطرح است.
اوصاف؛
اوصاف، گاهی مستقیماً به صورت وصف برای نامهای "قرآن"، "کتاب" و "ذکر" به کار رفتهاند، و گاهی به صورت غیر مستقیم؛ در این جا فقط به اوصاف مستقیم اشاره میکنیم:
1. مجید؛ به معنای با شکوه؛ سوره ق، آیه 1.
2. کریم؛ به معنای ارجمند؛ سوره واقعه، آیه 77.
3. حکیم؛ به معنای حکمتآموز؛ سوره یس، آیه 3.
4. عظیم؛ به معنای بزرگ؛ سوره حجر، آیه 87.
5. عزیز؛ به معنای قوی و محکم؛ سوره فصلت، آیه 41.
6. مبارک؛ به معنای خجسته؛ سوره انبیأ، آیه 50.
7. مبین؛ به معنای روشنگر؛ سوره حجر، آیه 1.
8. متشابه؛ به معنای همانند؛ (کتابی که آیاتش در لطف، زیبایی، عمق و محتوا همانند یک دیگر است) سوره زمر، آیه 23.
9. مثانی؛ به معنای مکرر؛ (تکراری شوقانگیز) سوره زمر، آیه 23.
10. عربی؛ به معنای زبان روشن، گویا و فصیح؛ سوره یوسف، آیه 2.
11. غیر ذی عوج؛ به معنای کژ نبودن؛ سوره زمر، آیه 28.
12. ذی الذکر؛ به معنای پراندرز؛ سوره ص، آیه 1.
13. بشیر؛ به معنای بشارتگر؛ سوره فصلت، آیه 2 و 3.
14. نذیر؛ به معنای هشدار دهنده؛ سوره فصلت، آیه 2 و 3.
15. قیم؛ به معنای راست و درست؛ سوره کهف، آیه 1 و 2.
نام دیگر قرآن که مشهور است و در قرآن نیست، عنوان "مصحف" است(ر.ک: درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته، ص 36ـ55، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.)
تحقیقی که یکی از دانشجویان دانشگاه قم برای اینجانب فرستاده است در ادامه می آید.
محکم در لغت
محکم در لغت، از حکم به معنای منع برای اصلاح و جلوگیری از فساد است، احکام به معنای اتقان و استوار کردن است و حکیم کسی است که مانع از فساد است.(قرشی، 1/160 )
متشابه در لغت
متشابه از«شبه»و شبه و شبیه، حقیقت معنی آن در همسانی و مشابهت از جهت کیفیت است و شبهه آن است که چیزی از دیگری که میانشان همسانی و مشابهت است، تمیز داده نشود.(راغب، مدخل شبه)
اقسام محکم و متشابه در قرآن
دلالت آیات قرآن بر محکم و متشابه بودن آیات، بر سه قسم است:
:خداوند تعالی در آیاتی تمام قرآن را به محکم بودن توصیف فرموده است، مانند.1
الر، کتاب احکمت آیاته».(هود، 1)و نیز:«الر، تلک آیات الکتاب الحکیم»(یونس،1)
در آیهای تمام قرآن را متشابه توصیف کرده است:مانند:«الله نزّل احسن الحدیث کتابا متشابها».(زمر،23) .2
3.و در آیهای، قرآن کریم به این که بعضی از آیات آن محکم و بعضی متشابه است، وصف شده است، به این صورت که:«هو الذی أنزل علیک الکتاب منه ایات محکمات هنّ امّ الکتاب و اخر متشابهات...».(آل عمران،7)
مقصود از محکم بودن تمام آیات، استواری مطالب و عدم تناقض و اختلاف است و مقصود از متشابه بودن تمام قرآن، شباهت داشتن هر قسمت آن با قسمت دیگر از نظر خوبی و درستی و عدم ایراد و تناقض برخی با برخی دیگر است و نیز از نظر معجزه بودن همه آیات و این که بعضی از آیات، بعضی دیگر را تصدیق میکنند، در این دو قسم معنای لغوی محکم و متشابه مورد نظر است.
اما آیه سوم صراحت دارد که در قرآن هم آیات محکم وجود دارد و هم متشابه که این قسم با معنای اصطلاحی مطابقت دارد
و مورد بحث ما نیز همین قسم است.(اقتباس از مجمع البیان، 2/702، تفسیر کبیر، 7/167، اتقان، 2/299)
محکم و متشابه در اصطلاح
مرحوم شیخ طوسی گفته است:محکم کلامی است که دلالتش واضح و آشکار است و از ظاهر آن علم به مراد و مقصود بدون قرینه حاصل میشود، مانند:«انّ اللّه لا یظلم الناس شیئا».و متشابه کلامی است که از ظاهر آن مراد و مقصودش دانسته نمیشود تا این که چیزی که معنای آن را روشن نماید، بدان منظم گردد.(همو)آیات محکم بر اساس معرفی خود قرآن، امّ الکتاب، مرجع و مفسّر متشابهات معرّفی شده اند
انواع محکم
1.محکم در اصول دین، همچون ایمان به خدای تعالی و وحدانیت او مانند:«فامنوا باللّه».(آل عمران، 179)، یا:«انّما اللّه اله واحد».(نساء، 171)
2.آیاتی که درباره فضایل اخلاقی و صفات کریمه همچون عدل، صدق، امانت، احسان، وفای به عهد، نیکی به والدین و صله رحم و مانند آن باشد، مانند سفارش به:
صداقت مانند:«قال اللّه هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم»
3. آیاتی که در بردارنده حکم است، ماننده«آیات الاحکام»که در آنها گاهی حکم به صورت کلّی بیان شده و گاهی به صورت جزئی ولی دوام در آنها تصریح شده است.(العک،335 )
مصلحت وجود متشابهات در قرآن از نظر برخی از مفسّران
یکی از ایراداتی که به قرآن کریم وارد کردهاند، این است که چرا در قرآن آیات متشابه وجود دارد تا سبب برداشتهای مختلف گردد و هر کس مطابق مذهب و مرام خود از متشابهات بهرهبرداری کند؟به عبارت دیگر چرا قرآن با یک بیان روشن و دور از تشابه، سخن نگفته تا ماده اختلاف و انحراف را ریشه کن ساخته و جلوی فتنهها را بگیرد؟
به این سؤال مفسّرین به طرق مختلف، پاسخ گفتهاند که در اینجا چند نمونه بیان میشود:
مرحوم طبرسی در این باره گفته است:«اگر تمام قرآن محکم بود، چون دسترسی بدان برای مردم سهل و آسان میگردید، آنان از استدلال عقلی و دقّت رویگردان شده و در نتیجه راههایی که به معرفت باری تعالی و توحید او منتهی میشود، معطل میماند و از این گذشته برتری علمایی که رنج استخراج معانی متشابه را بر خود هموار کردهاند، شناخته نمیشد
مرحوم شیخ طوسی گفته است:«اگر کسی سؤال کند چرا در قرآن آیات متشابه وجود دارد، در جواب گفته میشود برای دقت و توجهی که موجب علم شود، نه تکیه بر خبر بدون دقت نظر و اگر متشابهات نبود فضل علما بر غیر آنها دانسته نمیشد...
تفسیر المیزان ضمن بیپایه و اساس شمردن این نظرات، سه مورد دیگر نیز ذکر کرده و به هر سه مورد اشکال وارد کرده است، هر چند که مطلب سوم قابل تأمل است وی مینویسد:
1.مشتمل بودن قرآن بر آیات متشابه برای آن است که قلوب مؤمنین مورد آزمایش قرار گیرد و میزان خلوص و خضوع آنان دربرابر اوامر الهی معلوم شود، اگر تمام آنچه در قرآن وارد شده برای همگان واضح و روشن و معقول بود، شک و شبههای برای کسی باقی نمیماند و ایمان داشتن به آن، فاقد خضوع در برابر امر خدا و تسلیم در برابر امر انبیا میگردید
2.شتمال قرآن بر آیات متشابه سبب میشود که عقل به تحقیق و کنجکاوی بپردازد، اگر قرآن همهاش از محکمات بود، دیگر عاملی وجود نداشت تا به بحث و تحقیق پرداخته، در نتیجه عقل به خاموشی و نابودی میگرایید.
3.پیامبران برای هدایت مردم برانگیخته شدهاند و در بین آنان عوام و خواص وجود دارند؛ بعضی بسیار با هوش و بعضی کند ذهن، بعضی عالم و بعضی جاهل هستند و پیامبران نمیتوانند تمام آن معانی عالی را برای آنان به وضوح و روشنی بیان کنند، لذا آنها را به گونهای بیان میکنند که خواص آنها را بفهمند و لو به طریق کنایه و اشاره و عوام مأمور شوند به ایمان و تسلیم در برابر آن و تفویض امر آن به خدای تعالی
تحقیق حاضر توسط یکی از دانشجویان دانشگاه قم به نام آقای راستین برای اینجانب ارسال شده است. از ایشان تشکر می شود:
سورههایی که با یک نوع حروف مقطعه آغاز میشوند، مطالب مشترکی دارند.برای مثال در سورههایی که با«حم»شروع میشوند، بلافاصله بعد از آن جملهی«تنزیل الکتاب من اللّه» یا چیزی که به معنای آن نزدیک است، قرار گرفته، در سورههایی که با«الر»شروع میشوند، بعد از آن«تلک آیات الکتاب»و یا شبیه آن و در سورههایی که با«الم»آغاز میشوند، به دنبال آن«ذلک الکتاب لا ریب فیه»یا مفهوم آن آمده است.
از این جا میتوان حدس زد که میان حروف مقطعه و محتوای این سورهها ارتباط خاصی وجود دارد؛تا آن جا که مثلا سورهی اعراف که با«المص»شروع شده، مضمون و محتوایش جامع میان مضمون سورههای«الم»و سورهی «ص»است.البته این ارتباط ممکن است بسیار عمیق و دقیق باشد و افهام عادی به آن راه نیابند. 2
مؤلف کتاب علوم قرآنی، زیر بنای اساسی آرا و نظریات دانشمندان اسلامی را به سه دسته تقسیم کرده است:
دستهی اول:حروف مقطعه از متشابهات قرآن هستند که هرگز قابل حل نبودهاند، از جمله مجهولات مطلق محسوب میشوند و راه علم به آنها کاملا بر مردم بسته است.ولی اهل کلام این باور را مورد نکوهش قرار دادهاند و جهل مطلق را به گونهای که حتی پیامبر و دیگر اولیای الهی از آن بیخبر باشند، در هیچ کجای قرآن نمیپذیرند؛زیرا چگونه ممکن است در کتابی که با وصف«مبین»آراسته شده، چیزی یافت شود که کاملا رو پنهان داشته است.خداوند میفرماید:کتاب انزلناه الیک مبارک لیدّبّروا آیاته و لیتذکّر اولوا الالباب 3
دستهی دوم:حروف مقطعه رموزی هستند میان خدا و رسول او«ص»که جز اولیای مقرب الهی کسی به آنها راه ندارند.«لا یمسّه الاّ المطهّرون» 4 :جز پاک شدگان به آن دسترسی ندارند.
ارباب ذوق گفتهاند:سخن گفتن با رمز و اشاره، شیوهی احباب است که در راه و روش دوستی به کار برند.حبیب را بر آن آگاه و رقیب را از آن بیگانه میدارند:
میان عاشق و معشوق رمزی است
چه داند آن که اشتر میچراند
سید رضی الدین بن طاووس متوفای 664، از کتاب «حقائق التفسیر»، نوشتهی ابو عبد الرحمان محمد بن الحسین سلمی، متوفای 412، روایتی از امام جعفر بن محمد صادق«ع» آورده است که فرموده:«الم»رمز و اشارتی است میان خدا و حبیب او محمد«ص».خواسته تا کسی جز او بر آن آگاه نگردد، آن را به صورت حروف درآورده تا آن رموز را از چشم اغیار دور نگه دارد و تنها بر دوست روشن و ظاهر سازد.
علامه بلاغی گوید:جای شگفتی نیست که در قرآن گفت و گوهای رمزی و اشارت به اسرار خصوصی باشد که تنها با رسول گرامی«ص»و امنای وحی انجام گرفته باشد.
ابن بابویه ابو جعفر صدوق، متوفای 381 گوید:سبب دیگر در فرو فرستادن اوایل برخی سورهها به حروف مقطعه آن است که شناخت آنها ویژهی اهل عصمت و طهارت باشد تا به وسیلهی آنها دلیل اقامه کنند و معجزات به دست آنان ظاهر شود و اگر شناخت آن برای همه میسر بود، هر آینه بر خلاف حکمت و موجب فساد در تدبیر شمرده میشد.
دستهی سوم:حروف مقطعه صرفا حروف مجرده هستند با همان خاصیت آوایی.چیزی جز آن در بر ندارند، نه رمز و اشارهاند و نه معنایی جز خاصیت آوایی دارند و حکمت آوردن این حروف در اوایل این سورهها، از محدودهی الفاظ و اصوات تجاوز نمیکند. 5
1.حروف مقطعه، رمز و اشاره به مدت عمر امت مسلمان
محدث بحرانی از محمد بن قیس روایت میکند که امام باقر«ع»میفرمود:
حی بن اخطب و ابو یاسر بن اخطب و عدهای از یهودیان نجران به محضر پیامبر«ص»رسیدند و سؤال کردند:آیا در میان آیات نازله، کلمهی«الم»نیز وجود دارد؟ فرمودند:بلی.سپس گفتند:آیا جبرئیل آن را از نزد خدا آورده:فرمودند:بلی.آن گاه گفتند:در انبیا کسی نبوده است که مدت حکومتش معین شده باشد، جز حکومت تو که مدت آن بیان شده.
پس حی بن اخطب متوجه اصحابش شد و اظهار کرد:
الف در«الم»یک، «لام»سی، و«میم»چهل محسوب میشوند.پس جمعا 71 سال است و گفت:عجب است از کسی که در امتی وارد میشود که عمر و مدتش 71 سال است(مراد از عمر، عمر امت است).سپس پرسیدند:آیا کلمهی دیگری هست؟فرمودند:بلی.و با نزول حروف دیگری مانند:الر، المر، المص و...به این نتیجه رسیدند که مدت حکومت پیامبر«ص»طولانیتر است. 6
طبق عقیدهی گروهی، این حروف رمزی است به مدت بقای امت مسلمان.چنان که مقاتل بن سلیمان ازدی گفته است:ما این حروف را محاسبه نمودیم که با اسقاط مکررات به 744 سال رسید که رقم بقیهی مدت این امت است.
طبرسی مینویسد:من نیز به محاسبهی این حروف پرداختم و به همان رقمی که علی بن فضائل مجاشعی 693 به دست آورده بود، رسیدم. 7
خویبی نیز روایت کرده است که برخی از پیشوایان دینی از آیهی«الم غلبت الرّوم»چنین استخراج کرده بودند که مسلمین، بیت المقدس را در سال 583 میلادی فتح خواهند کرد و همان گونه که با این حروف پیشبینی شده بود، این واقعه اتفاق افتاد. 8
2.حروف مقطعه، رمز و اشاره به اسما و صفات خداوند
مثلا در مورد«الم»میگویند:الف اشاره به«انا»و لام اشاره به«الله»و میم اشاره به«اعلم»هستند که مجموعا به جای«انا اللّه اعلم»است.یا«الص»اشاره به «انا اللّه اعلم و افصّل»است. 9
چنان که از ابن عباس روایت شده که در«الم»، الف بر «الله»و لام بر اسم«جبرائیل»و میم بر نام«محمد»دلالت دارند.و همچنین«الر»بر«انا اللّه اری»دلالت دارد. 10
ابو اسحق ثعلبی، روایتی از علی بن موسی الرضاع دارد که فرمود:از امام جعفر صادق«ع»راجع به«الم» سؤال شد.آن حضرت در پاسخ فرمود:الف ناظر به شش صفت از صفات خداوند است:
1.ابتداء، زیرا خداوند است که آفرینش همهی مخلوقات را آغاز کرد؛
2.استواء، چون خداوند عادل و مستوی و راست است و الف نیز راست بود و میل و انحرافی در آن وجود ندارد.
3.انفراد، خداوند فرد و تنها است.
4.اتصال خلق با خداوند
5.انقطاع خداوند از غیر.
6.الفت 11 توضیح دیگر این که، برخی در مورد«طسم» گویند:منظور از آن«طور»سینا و موسی است، زیرا در دو سورهی قرآن که با این حروف آغاز شدهاند، داستان حضرت موسی علیه السلام در طور سینا آمده است. 12
3.حروف مقطعه، رمزی به اسم اعظم الهی
در صورتی که بتوانیم این حروف جداگانه را به هم بپیوندیم، اسم اعظم خداوند از آنها استخراج میشود. مثلا«الر»و«حم»و«ن»به صورت«الرحمن»در میآیند؛ همچنین سایر حروف مقطعهی قرآن.در حالی که سعید بن جبیر میگوید:ما قادر بر جمع و پیوند حروفی که اسم اعظم از آنها استخراج میشود، نیستیم. 13
سیوطی هم در اتقان مینویسد:گفته میشود، این حروف اسم اعظم خدا هستند، ولی ما ترکیب آنها را نمیدانیم.
4.حروف مقطعهی قرآن، سوگندهای خداوند به نامهای خود
هر یک از حروف مقطعه اسامی خداوند هستند.اخفش
حروف مقطعه، رموزی هستند میان خدا و رسول او«ص»که جز اولیای مقرب الهی کسی به آنها راه ندارند.«لا یمسّه الاّ المطهّرون» 4
جز پاک شدگان به آن دسترسی ندارند
گوید:حکمت سوگند خداوند به حروف مقطعهی قرآن این است که حروف مذکور از جهت آن که مبانی کتاب آسمانی و نیز مبانی اسمای حسنی و صفات علیای پروردگارند، شرف و فضیلت دارند.گویا به خاطر این امر به این حروف سوگند یاد کرده که قرآن کتاب و کلام اوست. 14
5.حروف مقطعهی قرآن، از متشابهات
آقای سید ابو الفضل میر محمدی زرندی، نگارندهی کتاب«تاریخ و علوم قرآن»میگوید:هر گاه دلیلی نباشد که دلالت کند بر مقصود از این حروف و اجماعی هم در بین نباشد تا تعیین کنندهی مفهوم این حروف باشد و عرف و لغت نیز چیزی از این حروف درک ننموده باشند، پس طبعا باید گفت:این حروف از متشابهات هستند، مانند سایر متشابهات قرآن مجید و جز خداوند و علمای خاص، کسی بر تأویلات و معانی آنها واقف نیست.
شاهد مدعی شیخ طبرسی، در مجمع البیان در تفسیر آیهی اول سورهی بقره فرمود:این حروف بنابر آنچه از ائمهی ما علیهم السلام نقل شده است، از متشابهاتند.
سیوطی مینویسد:از جمله متشابهات قرآن، همین حروف اول سورهها هستند و مختار ما این است که اینها از اسرار خداوندی هستند و جز خداوند کسی به تأویل و مفهوم آنها آگاه نیست. 15
صبحی صالح از علمای معاصر نیز این حروف مقطعه را از متشابهات میداند و مینویسد:ورع اجازه نمیدهد که دربارهی این حروف رأی صریح اختیار نماییم، بلکه اینها از متشابهات قرآن کریم هستند که جز خداوند کسی به آنها عالم نیست. 16
مرحوم علامه طباطبایی، از تفسیر مجمع البیان یازده قول در معنای حروف مقطعه نقل کرده است، از جمله این که:حروف مقطعهی قرآن از متشابهات قرآن هستند و خداوند علم به آنها را به خود اختصاص داده است. «تأویل متشابهات را جز خدا کسی نمیداند. 17 توضیح این که خود علامه طباطبایی، حروف مقطعه را از متشابهات نمیدانند. 18
6.حروف مقطعه، ساده و عادی
حکمت افتتاح بعضی از سورهها به حروف مقطعه این است که قرآن از حروفی فراهم آمده است که مردم آنها را میشناسند.اما این حروف در برخی موارد به صورت مقطع و جدای از هم، «مانند فواتح سور»و در برخی موارد به صورت کلمه، جمله، آیه و سوره با هم ترکیب یافتهاند تا دلیل عجز و ناتوانی عرب و تازیان به آوردن و پرداختن مانند آنها باشند. 19
طبرسی نیز در این باره مینویسد:قرآنی که نمیتوانید به معارضه و مبارزه با آن قیام کنید، از جنس همان حروفی است که در محاورات و سخنرانیها از آنها استفاده میکنید.وقتی نمیتوانید با قرآن تحدی کنید، پس به این حقیقت میرسید که قرآن از جانب خداست و تکرار این گونه حروف در اول بعضی سورهها، به منظور تأکید و تأئید همین نکته است.چون عرب وقتی میخواهد مطلبی را درست به مخاطب بفهماند، آن را تکرار میکند. 20
طبق این نظریه، بیان حروف مقطعهی قرآن اشاره به این است که کتاب آسمانی قرآن با آن عظمت و اهمیتی که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیر ساخته و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز کرده است، از همین حروفی شکل گرفته است که در اختیار همگان قرار دارد. در عین این که قرآن از حروف الفبا و کلمات معمولی ترکیب یافته است، به قدری کلمات آن موزون هستند و معانی بزرگی در بردارد که در اعماق دل و جان انسان نفوذ میکند، روح را مملو از اعجاب و تحسین میسازد و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم میسازد. جملهبندیهای مرتب و کلمات آن در بلندترین پایه قرار گرفتهاند و معانی بلند را در قالب زیباترین الفاظ میریزد که همانند و نظیر ندارند.
7.حروف مقطعه، از اسرار و رازهای نهانی
چون برخی از محققان اسلامی به ازلیت و قدیم بودن این حروف معتقد بوده و هستند، بنابر احتیاط، از تفسیر و توضیح آنها و در نتیجه از اظهارنظر صریح و قاطع دربارهی آنها خودداری میکنند.چنان که شبعی حروف مقطعه را به عنوان«سرّ هذا القرآن»معرفی کرده است: فی کلّ کتاب سرّ و سرّه فی القرآن سائر حروف الهجاء المذکورة فی اوائل السّور 21 .
و نیز از طریق روایات اهل سنت نقل شده است که علی علیه السلام فرمود:
لکلّ کتاب صفوة، و صفوة هذا الکتاب حروف التهجّی:هر کتابی گزیدهای شاخص و مرموز دارد و شاخص رمزی قرآن، همین حروف مقطعه است.نیز ابن مسعود گفته است:انّ هذه الحروف علم مستور و سرّ محجوب استأثر اللّه به این حروف حقیقتی نهان و رمزی پوشیدهاند که خداوند آنها را برگزیده است. 22
8.حروف مقطعه، عامل جلب توجه
کافران و مشرکان به همدیگر میگفتند به قرآن گوش ندهید.آنها به هنگام قرائت قرآن سر و صدا میکردند، کف میزدند و سوت میکشیدند.و قال الّذین کفروا لا تسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلّکم تغلبون:کفار گفتند، به این قرآن گوش فرا ندهید و یاوهگویی کنید تا شاید چیره و غالب شوید. 23
خداوند متعال این حروف را در اول بعضی از سورهها نازل کرد تا مشرکان با سخنان غریب و نامأنوس مواجه شوند و در نتیجه به قرآن گوش فرا دهند و دربارهی این حروف بیندیشند. 24
وجود حروف مقطعه در آغاز برخی از سورهها چون امری بدیع و بیسابقهاند.بنابراین توجه حاضران را جلب میکنند و سکوت و آرامشی فراهم میآورند.
یکی از محققان اسلامی به نام خوئی یا خویبی معتقد است:حروف مقطعهی قرآن صرفا برای تنبیه و به منظور جلب توجه پیغمبر«ص»در آغاز سورهها به کار رفته است، چون ممکن بود در برخی اوقات، رسول خدا «ص»در عالم بشریت ذهنش مشغول و سرگرم مسائل عالم ناسوت باشد.به همین دلیل، برای تنبیه و آگاهی دادن به پیغمبر«ص»، جبرائیل«ع»مأمور شد به هنگام نزول وحی، سورههایی از قرآن را با حروفی از قبیل: «الم، الر و حم»بر پیغمبر بخواند تا آن حضرت به گفتار جبرائیل با تمرکز حواس گوش فرا دهد. 25
در حالی که محمد رشید رضا یکی از مفسران معاصر، این نظریه را که حروف مقطعه برای جلب نظر پیغمبر «ص»و تنبیه او باشد، بعید میشمرد و میگوید:رسول خدا«ص»همیشه حالت آگاهی داشته است به مجرد نزول وحی و نزدیک شدن جبرائیل«ع»، و جنبهی روحانی و ملکوتی بر طبع پیامبر«ص»مستولی میشد. 26
9.حروف مقطعه، بیشترین حروف واقع شده در سورهها
شخصی به نام دکتر رشاد خلیفه، اهل مصر و مقیم در آمریکا، با استفاده از رایانه به این نتیجه رسید که حروف مقطعهی قرآن در سور متعدد، این حقیقت را نشان میدهند که این حروف در هر سورهای آمدهاند، بیش از سایر حروف دیگر تهجی در آن به کار رفتهاند.مثلا در سورهی بقره که با«الم»آغاز شده است، حرف«الف» بیش از«لام»و حرف«لام»بیش از«میم»و حرف میم بیشتر از سایر حروف تهجی به کار رفته است.به همین ترتیب، در سایر سورههای قرآنی، حروف مقطعهی قرآن نمایانگر استعمال فزونتر آن حروف در آن سورههاست. نام برده با تغذیهی رایانه، تمامی حروف قرآن را در مدت دو سال مورد بررسی قرار داد و با گرفتن آمارهای متعدد، چنین نتیجه گرفت که حروف واقع در اوایل سورهها، بیشترین حروف واقع شده در آن سورهها هستند.مثلا حرف«ق»در سورهی«ق»و همچنین حرف«ص»در سورهی«ص»بالاترین آمار را دارند. 27
10.حروف مقطعه مأخوذ از اسما و نامها
عجیبترین و سخیفترین نظر دربارهی حروف مقطعه، نظر نولدکه 28 مستشرق آلمانی است که ابتدا آن را اظهار کرد و سپس متوجه اشتباه خود شد، و آن این که: حروف مقطعهی قرآن مطالبی بیگانه از نص قرآن هستند و مردم آنها را به قرآن اضافه کردهاند.
وی مینویسد، حروف نخستین قرآن مأخوذ از اسما و نامهای برخی از صحابه هستند که نسخههایی از سورههای معینی از قرآن نزد آنها بودهاند.مثلا:«سین»از سعد بن ابی وقاص، «نون»از عثمان بن عفان، «هاء»از ابی هریره.و بدین سان، حروف دیگر، از دیگر صحابه مأخوذ هستند. 29
منابع
1.پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، تألیف دکتر سید محمدباقر حجتی.
2.علوم قرآنی، تألیف محمدهادی معرفت.
3.تفسیر المیزان، تألیف سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهی سید محمد باقری موسوی همدانی.
4.تفسیر نمونه، تألیف زیر نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی و با همکاری جمعی از نویسندگان.
5.تاریخ و علوم قرآن، تألیف سید ابو الفضل میرمحمدی زرندی
سخن در این است که بالاخره نزول قرآن از چه زمانی آغاز گردیده است؟
محققان پاسخ های متعددی داده اند که مهمترین آنها بیان می گردد:
اگر قرآن در شب قدر نازل شده پس چگونه طبق روایات مشهور آغاز بعثت پیغمبر(ص) در 27 ماه رجب صورت گرفته است؟ آیت الله مکارم شیرازی می نویسد:
«نزول آن در ماه رمضان جنبه جمعى داشته، در حالى که نزول اولین آیات در 27 رجب مربوط به نزول تدریجى آن است و به این ترتیب مشکلى از این نظر پیش نمىآید».
یعنی در ماه مبارک رمضان، نزول دفعی صورت گرفت سپس در ماه رجب سال بعد، نزول تدریجی آغاز گردید.
علامه طباطبایی دو پیشنهاد برای جمع بین نزول قرآن در شب قدر ماه رمضان و روز مبعث یعنی بیست و هفت رجب می دهد:
الف) در شب قدر مجموع و روى هم رفته قرآن و یا بعضى از آن یکپارچه و یک دفعه نازل شده، هر چند که تک تک آیاتش به تدریج نازل شده باشد؛
ب) به اعتبار اینکه کتاب ما وراى آنچه ما با فهم عادى خود از آن مىفهمیم، که معلوم است فهم عادى ما مستلزم آن است که آیاتش را جدا جدا تدبر کنیم، و خود هم جدا جدا و به تدریج نازل شود، حقیقت دیگرى دارد که به لحاظ آن حقیقت امرى واحد و غیر تدریجى است، و نزولش به انزال- یک دفعه- است، نه تنزیل (نزول بتدریج).
البته منکران نزول تدریجی مانند آیة اللّه معرفت مىنویسند:
«آغاز وحى رسالى (بعثت) در 27 ماه رجب، 13 سال پیش از هجرت بود، ولى نزول قرآن به عنوان کتاب آسمانى سه سال تأخیر داشت ... پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در این مدّت دعوت خود را سرّى انجام مىداد تا آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ نازل شد».
منابع
معرفت، محمّد هادى، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات سمت، 1375ش.
مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374 ش، چاپ اول.
طباطبایى، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، (مترجم: محمد باقر موسوی همدانی)، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، چاپ پنجم.
.ر.ک: تفسیرنمونه،ج 21، ص 151- 152.
. ترجمه تفسیر المیزان، ج2، ص 20.
. ترجمه تفسیر المیزان، ج2، ص 21.
. تاریخ قرآن، ص 32- 33.