سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

دفاع شیخ الازهر از شیعه

متن زیر از سایت http://www.bultannews.com/fa/news/168240/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%85%D9%88%D8%AC%D8%A8-%D9%88%D8%AD%D8%AF%D8%AA-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%88-%D8%B3%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%AF   گرفته شده است.

دکتر محمدحسن شجاعی فرد، در مصاحبه اختصاصی با فرهنگ نیوز، به چگونگی اثر بخشی ایستادگی دولت احمدی نژاد در مقابل ظلم بر کشورهای مسلمان اشاره کرده و این ایستادگی را موجب دفاع اهل تسنن از شیعه و همچنین وحدت شیعه و سنی دانست. استاد دانشگاه علم و صنعت ایران در بخشی از این مصاحبه گفت:

یک بار ساعت 2.5 نیمه شب در حال دیدن شبکه نیل مصر بودم، دیدم رئیس دانشگاه الازهر، دکتر احمد طیب که الان مفتی الازهر است درباره شیعه و سنی صحبت می کرد. فکر کردم حتما بر ضد شیعه صحبت می کند اما دقت کردم و دیدم بحث خیلی خوب پیش می رود.

-  خبرنگاری سوال کرد آیا به نطر شما عقاید شیعه مشکل ندارد؟

شیخ طیب جواب داد: نه چه مشکلی دارند، 50 سال پیش شیخ شلتوت فتوا داده است که شیعه مذهب پنجم اسلام و مانند مذاهب دیگر است.

-  خبرنگار گفت: فرزندان ما در حال شیعه شدن هستند چه باید بکنیم؟

شیخ جواب داد: خوب بشوند مگر کسی از مذهب حنفی به مالکی برود ما اشکالی به او می گیریم؟ خوب این ها هم از مذهب چهارم به مذهب پنجم رفته اند.

-  خبرنگار پرسید شیعیان با ما درحال قوم و خویشی هستند و با فرزندان ما ازدواج می کنند.

شیخ جواب داد: چه اشکالی دارد، بین مذاهب ازدواج آزاد است. ادامه مطلب...

سلمان حدادی طلبه وهابی شیعه شد

سلمان حدادی یکی از طلبه های سنی است که به برکت روضه امام حسین علیه السلام شیعه شده و ملبس به لباس طلاب شیعی شده است.

در ماه مبارک رمضان در شبکه تلوزیونی استان قم با خانواده آمد و چون شیعه شده بود ماجرایی شبیه به امیر المومنین (ضربه خوردن بر فرق سرش) و حضرت زهرا( کتک خوردن همسرش در کوچه توسط سنی ها و وهابی ها) پیش آمد و لکنت زبان گرفته و چندین قرص باید بخورد. اما وبلاگ جالبی دارد سر بزنید. کیی از قسمت هایش به پدر سنی و وهابیش اش جواب داده است. او در قم آمد و چندین روز کسی کمکش نکرد و با فقر زیاد در خیابان با خانواده اش زندگی می کرده زیرا از خانواده اش طرد شده بود.......

http://salman-haddadi.blogfa.com/


سوتی وهابیون در ساختن یک شیعه سنی شده

در سایت مرکز تحقیقاتی ولیعصر مطالب جالب آمده که شخصی به نام مرتضی رادمهر که به قول وهابی ها سنی شده، وجود خارجی ندارد. خیلی خنده داره و حماقت آنها را نشان می دهد. حتماً به لینک زیر مراجعه فرمایید.

http://managhebeali.blogfa.com/post/5                                                                 


جوان با مختار نامه شیعه شد.

در وبلاگ
http://sobbouh.blogfa.com/post-40.aspx مطلب جالبی دیدم و آن را عیناً نقل می کنم. باشد تا برادران سنی انصاف به خرج دهند.

جوانی که شیعه شده گفته است:
"هر هفته این فیلم را می دیدم. خیلی علاقه به این فیلم داشتم. از قسمت هایی که خیلی من را متاثر کرد آنجا بود که صحنه هایی از واقعه ی کربلا را به تصویر کشیده بودند."

به گزارش شیعه آنلاین، "درّ زاده" جوان باهوش و با استعداد اهل سنت است. وی در شهرستان نیکشهر تحصیل می کند و بیش از یک هفته است که به مذهب اهل بیت (ع) گرویده است.

او درباره چگونگی شیعه شدنش چنین می گوید: از زمانی که فیلم مختار از تلویزیون پخش می شد هر هفته این فیلم را می دیدم. خیلی علاقه به این فیلم داشتم. از قسمت هایی که خیلی من را متاثر کرد آنجا بود که صحنه هایی از واقعه ی کربلا را به تصویر کشیده بودند که دل هر سنگی را آب می کرد.

آنجا که امام حسین (ع) و اصحابش نماز می خواندند و آن لعنتی ها به طرفشان تیر پرتاب می کردند دلم شکست و اشک هایم برروی گونه هایم سرازیر شد. به خود گفتم مگر امام حسین (ع) نوه پیامبر نبود؟ مگر پیامبر جلوی اصحاب نوه های خود را احترام و نوازش نمی کرد؟ مگر نه این است که نگه داشتن احترام فرزند احترام به پدر و جد است؟ مگر در قرآن کریم پیامبر نفرموده: از شما هیچ اجر و مزدی در برابر رسالتم نمی خواهم مگر اینکه نزدیکان من را دوست بدارید؟ پس چرا اینگونه فرزندان پیامبر (ص) را به فجیع ترین وضع به شهادت رساندند؟ مگر چه جرمی مرتکب شده بودند؟

مدام این سوالات را در ذهنم مرور می کردم و صحنه های کربلا را تصور می کردم. ولی قضیه برای من حل نمی شد.

از ملاها درباره فیلم مختار سوال می کردم می گفتند: دیدن این فیلم حرام است و این فیلم دروغ را شیعیان ساخته اند برای اینکه اهل سنت را بد نام کنند.

پرسیدم: کجای فیلم علیه شما اهل سنت است؟
گفت: آنجا که عبیدالله بن زیاد مثل سنی ها وضو می گرفت. از دلیلی که آورد در دلم خندیدم و گفتم: ابن زیاد شیعه بود یا سنی؟
گفت: سنی.
گفتم: پس چه توهینی به شما کرده اند. گفت: با حالت تمسخر و خنده دار آن را نشان داده است. دیگر با ملا بحث نکردم که مبادا به من شک کند زیرا اگر کسی با آنها بحث کند وآنها را سوال پیچ کند سریع برچسب تشیع می زنند.

به خود می گفتم در آخر فیلم اسامی کتاب هایی که بر اساس آن فیلم را ساخته اند با تمام مشخصاتشان را نمایش می دهند بیشتر آنها کتاب های تاریخی اهل سنت است اگر دروغ است چرا تاریخ نویسان سنی آن را نقل کرده اند و اگر راست است چرا ملاها و مولوی ها می گویند دروغ است؟

برای من یک سوال مهم پیش آمده بود که چرا اهل سنت مانند شیعه اینقدر به اهل بیت اظهار علاقه نمی کنند؟

وقتی از یک مولوی سوال کردم آیا حاضرید یزید را به خاطر جنایاتی که کرده لعن کنید؟کربلای انتظار
گفت: نه.
گفتم چرا؟
گفت: خب یک اشتباهی مرتکب شده لعن کردن کار من و شما نیست. لعن کردن کار خدا است و خدا می داند چه کسی را لعن کند و چه کسی را لعن نکند.
گفتم: اگر ما دعا کنیم که لعنت خدا بر یزید باد آیا اشکال دارد؟
گفت: نه.
گفتم: همین کار را حاضرید بکنید؟
گفت: نه!
گفتم: آیا یزید با سه جنایتی که در 3 سال حکومتش انجام داد که سال اول امام حسین (ع) و یارانش را شهید کرد و سال دوم به مدینه حمله کرد و تا سه روز جنایت هایی به بار آورد که زبان از گفتن آن قاصر است و سال سوم کعبه قبله گاه مسلمین را به آتش کشید باز هم شما نمی خواهید او را لعن و نفرین کنید؟ پس چه کسانی مستحق لعن هستند؟!

از یکی از دوستان شماره یک روحانی شیعه را گرفتم و از او این سوالها را پرسیدم. حرف عجیبی زد که تنم را به لرزه در آورد و پنجره ی جدیدی را مقابل من باز کرد.

ادامه مطلب...

اطلاعیه کلاسی

سلام تمامی دوستان گروه تواشیح و کلاس قرآن تکالیف زیر را برای جلسه آتی انجام دهند:

حفظ متن و لحن دو تواشیح صلوات و حیدریون

تمرین صوتی یعنی پرده های صوتی بم و توسط و زیر را به صورت ممتد در چند ثانیه بکشید. (به صدا آسیب نزنید)

تمرین تکخوانی ها

تمرین سوره شمس عبدالباسط به طوری که سوره را نیز حفظ شوید.

تمرین سوره حجرات ق مصطفی اسماعیل برای مقلدین ایشان.

تمرین سوره علق منشاوی برای مقلدین ایشان.


مقاله تخصصی کامران اویسی

مقاله علمی تخصصی مجله لسان صدق کامران اویسی در مورد منتقله بودن روایات سبعة احرف در لینک زیر

 

 

http://www.sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=186793&varStr=1;%D9%85%D9%88%D8%AF%D8%A8%20%D8%B3%D9%8A%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7,%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%B3%D9%8A%20%D9%83%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86;%D9%84%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%20%D8%B5%D8%AF%D9%82;%D9%BE%D8%A7%D9%8A%D9%8A%D8%B2%201391;-;2;11;28


اشکالی بر تفسیر قرآن به قرآن

اگر علامه طباطبایی و دیگران که از تفسیر قرآن به قرآن دفاع می کنند و می گویند چون قرآن تبیانا لکل شیء است بنابراین خود مفسر خود است و نیازی به بیانات معصوم نداریم مگر در باب احکام که ناچاریم از روی تعبد بپذیریم. می تو.ان به آنان این اشکال را کرد که پس چرا شما 20 جلد تفسیر عربی نوشتید. قرآن که خود مفسر خود است. شاید آنها بگویند خوب  برخی از قرآن برخی دیگر را تفسیر می کند و باید کسی باشد این آیه را برای تفسیر فلان آیه بیاورد. آن وقت می گوییم شأن شما هست که بعض قرآن را به بعض دیگر برای تفسیر بزنید اما شأن معصوم نیست و فقط شأن تعلیمی دارد؟

علاوه بر آن عبارت یفسر بعضه بعضا در احادیث پیدا نشد بلکه عبارتی در نهج البلاغه آمده که:

ینطق بعضه ببعض (نهج البلاغه صبحی صالح ص 192)

حال بایذ سؤال نمود که چه کسی قرآن را به نطق در می آورد؟ آیا هر دانشمندی می تواند یا از شئون معصوم است؟

بنابراین تفسیر روایی نقش مهم خود را دارد هرجا معصوم از تفسیر قرآن به قرآن استفاده کرد  وآیاتی را برای تفسیر یا استشهاد آیات دیگر به کار برد بر ماست که همان کنیم و در مورد آیات دیگر به ظاهر آنها اخذ کنیم و تفسیر به معنای کشف مراد الهی را به معصوم واگذاریم اگر هم نظری را بر طبق قواعد مشهور در تفسیر بدست اوردیم صرف یک احتمال باشد نه به عنوان تفسیر مراد الهی که معصوم است که مخاطب قرآن است. ما که باشیم؟ دنیا و ما فیها برای انان ساخته شده و ما را به طفیلی انان آورده اند اینجا. هیچگاه گوسفند را فدای علف و انسان را فدای گوسفند نمی کنند. این است قاعده امکان اشرف که در فلسفه کذایی هم بحث می شود و این قاعده درست است. آنها اشرف هستند و ما اخس. ما برای آنهاییم نه آنها برای ما.

اللّهم فهمنا بنور القرآن فی ضوء محاضرات اهل البیت علیهم السلام.


مناظره ای انجام شد

سلام جدیدا یک مناظره علمی مختصر با دو تن از برادران اهل سنت داشتم که به سبب شهادت شیخ شحاته بود زیرا آنها که احتمالا سلفی بودند او را سگ خواندند و خیلی به شیعه فحش دادند. زندیق و کافر خواندند. بنده علت لعن کردن  یا به قول آنها سبّ برخی صحابه را برایشان گفتم که به خاطر ظلمی بود که انجام دادند و .. دلائل قرآنی آوردم و یک حدیث معروف الحق مع علی و ... از کتب اهل سنه اما تعصبشان زیاد است و اساسا ملحدانه با من سخن می گفتند هر چه در مناظرات سلام می دادم جواب نمی داند و مرا زندیق کافر می خواندند که نجس است و ..

ای طلاب عزیز ای دانشجویان محترم شیعه مظلوم را دریابید. آنچنان امام زمان را مسخره می کردند و علّت غایب بودنش را می خواستند که بنده برخی حکمت های غیبت را گفتم اما آنها در جواب شهادت حضرت زهرا را انکار کرده و بر ازدواج پیامبر با دختران خلیفه اول و دوم استناد می کردند که اگر ظالم بودند چرا با آنها ازدواج کردند و ..

لذا  دوستان عزیز را متوجه می کنم که بیشتر مطالعه کرده و شبهات سلفی ها که اعم از وهابیت و نواصب و برخی از اهل سنت قرآنیونی هستند را یاد بگیرند و جواب دهند.

متاسفانه برخی از دانشمندان اسلامی شیعی ما که از اعلام هستند در ماهواره حرفهایی زدند برای تقریب که در این مناظرات علیه شیعه بر من کوباندند. تقریب خوب است اما سخن پخته تر باشد مثلا آن آقا گفته بود که اهل سنت اهل بیت را از شیعه بیشتر دوست دارند. و این چماق شده بود یا گفته بود که بیشتر روایات شیعه اسرائیلیات است و من هر روایتی حتی از کتب عامه می گفتم او می گفت فلان عالم شما که روایات را اسرائیلی خوانده و فقط باید از قرآن بدست اوریم که حکم چیست؟ گفتم خوب رکعات نماز کجای قرآن است؟ تعداد طواف کجای قرآن است پس به روایات نیاز داریم اما او چون به نفعش نبود قبول نکرد. در اخر هم شیعه را محصول ازدواج متعه خواندند و چون خلیفه دومشان آنرا حرام کرده است تمامی شیعیان را زنا زاده و به قول خودشان قحبه گفتند.

برادران شیعه را از خرافاتی که دامنگیرش است پاک کنیم به حرف چهارتا فیلسوف که تخصصی در حدیث و قرآن ندارند گوش ندهیم فرزندانمان را واکسینه کنیم یعنی دست کسانی بدهیم که اعتقاد صحیح دارند تا انها را تربیت کنند هرکس حرف اهل بیت را گفت او ملاک است. حوادث واقعه شروع شده است. فارجعوا الی رواة احادیثنا که فقها روات احادیث را کسی می دانند که فقه الحدیث و درایة الحدیث و رجال و علم الحدیث و خلاصه  اجتهاد از حدیث را بلد باشد نه هر کسی که حدیث بخواند. به فقها مراجعه کنید به محدثین فقیه و فقیهان محدث که نایابند مراجعه کنید. امام زمان را با اصلاح عقائد بچه های شیعه و حفظ عقایدشان یاری کنیم. دعای برای ظهورش کنیم تا شماتت انها را نشنویم. مسخره مان نکنند. او بیاید و خود را نشان دهد خود را ثابت کند تا آنان نیز ازجهلشان بیرون آیند و با عقیده صحیح پیش خدا بروند.

اللهم عجل لولیک الفرج.


وهابی منحوس

 

 

سخنان سرجان ملکم درباره فرقه منحوس وهابیت به بهانه تخریب قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) در زیر می آید.

در بیان مذهب وهابى که در نجد پیدا شد

 

طایفهاى که در این اواخر پیدا شدهاند، مدعى آنند که در این باب از سایر اهالى اسلام مستثنى و ممتازند. شیخ محمد نامى عرب پسر عبد الوهاب که این طایفه منسوب به اویند، قریب صد سال قبل ازین بنیاد این مذهب را نهاد و، در اعلاى اعلام مذهب خویش، بن سعود صاحب درعیه را که پاىتخت ممالک نجد است با خویش یار ساخت و، به معاونت وى و پسرش عبد العزیز چنانکه باید کار ساخت، چنانچه امروز مذهب وهابى در بر عرب یکى از مذاهب مستقله است. قواعد طریقه ایشان مخصوص است و قابل ذکر: اقرار به وحدانیت واجب و رسالت محمد دارند، لاکن گویند که، نسبتى بههیچوجه مابین مخلوق و خالق نیست. و اعتقاد بهاینکه پیغمبر یا ائمه یا اولیا بهوجهى از وجوه تصرفى در امور انسان دارند، یا بعد از فوت یا در آخرت منشاء مددى یا فایدهاى هستند، کفر است. و جمیع مسلمین که قرآن را تاویل مىکنند کافر مىدانند و غزاى با ایشان را لازمه همت جمیع سلسله وهابیه مىشمارند. و جمیع القابى را که دلالت بر عزت و احترام دارد، گویند در نزد خداوند مکروه است. و او تعالى فقط لایق تمجید و تقدیس است. و همچنین به نصّ تنزیل ثابت مىکنند که، محاربه با فرق اسلام که بر طریقت ایشان نیستند لازم است، تااینکه بدان طریقت گردند، یا مانند کفار جزیه بر گردن گیرند و، دراینصورت باید لباس خشن پوشند، و بر اسب سوار نشوند و، ابنیه عالیه بهجهت سکناى خویش بنا نکنند. و هم از عقاید ایشان است که، هر خراجى غیرمشروع است بجز آنچه پیغمبر گرفته است، از قبیل خمس و زکات و غیر ذلک. و سوگند یاد کردن به محمد و على و کسان دیگر را نیز حرام مىدانند، زیرا که گویند: قسم عبارت از شهادت طلبیدن به آنچه در ضمیر مستتر است و خبایاى

 ضمایر را بجز خداوند کس نداند. و بنا کردن ابنیه رفیعه بر سر قبور را قسمى از بتپرستى دانند. و بوسیدن مراقد و سایر ترکه انبیا و اولیا را عین بتپرستى شمارند. و بنابراین گویند: تخریب قبور اولیاى اسلام در عربستان و ایران و صرف اسباب و زینتآلات آنها را در امور مشروعه دنیوى موجب خوشنودى خداوند است. تعزیت مردگان را حرام دانند، زیرا که مسلمان پاک را روان به جانب جنت خرامد و این مایه سور است نه سوک. اخبار را عمل نمىکنند. کتاب اللّه را کافى دانند.

قرآن را کتاب خدا دانند که به محمد فرستاد. و محمد را مردى نیک دانند که خدا او را دوست مىداشت. استعمالات و رسوم از قبیل ختان و غیره را که در قرآن وارد نیست ولى سیرت اسلام بدان جارى است، معمول مىدارند. ولى در باب متابعت رسوم و عادات، نه از باب تعبد مذهبى. از اعظم اصول ایشان سفک دماء و نهب اموال کسانى است که از طریقه ایشان خارجاند. و مسلمین درین باب در نزد این گروه از یهود و نصارى بدترند. ده سال قبل ازین ترقیشان به حدى شد که اولیاى دولت عثمانى در هراس افتادند. و از جمله امکنهاى که عرضه قتلوغارت ایشان گشت، نجف و کربلا بود. و بر هرجا که دست یابند، غوغاى قیامت راست کنند. بر هیچچیز و هیچکس ابقا ننمایند.

...بعضى از اعاظم ایشان مانند غزالى و غیره تصریح کردهاند که، متشیعه مسلمند، الا اینکه غالبا سلاطین این سلسله، یا بهجهت تعصب مذهب، یا مصلحت ملکى، این طایفه را رافضى و از کافر بدتر گرفتهاند. و بههمین دلیل، پرهیزگارترین سلاطین بخارا اسراى ایران را مانند بنده و برده، یا فروخته یا نگاه داشتهاند. چنانچه، آقا محمد خان بیکى جان را، بهاینکه مسلمین را مانند بهایم در بازار مىفروشند، ملامت کرد. نسبت على اللهیان به شیعه از راه عداوت است. شیعه خود ان طایفه را دشمن مىدارند. عدد ایشان بسیار نیست، و قواعد و رسوم خود را مخفى مىدارند.

---------------------------

 

تاریخ کامل ایران ج2 693 ( سر جان ملکم/ ترجمه: میرزا اسماعیل حیرت، تاریخ کامل ایران، 1جلد، افسون - تهران، چاپ: اول، ش1380.)


واسطه فیض

هیچگاه نمی شود اقیانوس را در یک حوض دفعتا جا داد. اما در طول سالها و به تدریج می توان آب اقیانوس را در حوض ریخت دوباره خالی کرد تا تمام آب اقیانوس در حوض بیاید و برود. این مثالی است رای فیاضیت نامتناهی خدای نامتناهی که در نامتناهی بودنش هم نا متناهی است. اما ممکنات محدودند و برای درک فیض خدا از قبیل وجود و حیات و امثال آن باید واسطه هایی باشد تا هر ممکنی به حسب درجه اش آن را دریافت کند.

ثانیا عقلا هر کس به منبع نور نزدیک تر باشد مقدم است. مثلا اگر لامپی روشن باشد و کسیبخواهد مراتب نور را دسته بندی کند، خود لامپ از همه روشنتر است سپس یک سانتیمتری ان سپس دو سانتیمتری تا در صدمتری که با ظلمت و تاریکی مماس شود که پایین ترین درجه نور را دارد. آن فاصله که به لامپ نزذیک تر است نورانیت بیشتری دارد تا فاصله صدمتری.

ثالثا اول نور به مقدم می رسد و تا به مقدم نور نرسد به موخر نخواهد رسید وگرنه طفره پیش می آید که محال است.

در باب فیض الهی نیز اول ممکن اشرف آن فیض را می گیرد که مقدم است و سپس شریف سپس خسیس و در آخر اخس. پس ما برای کسب فیض وجود و حیات و رزق و .. نیاز به اول شخص و ممکن هستی نیاز داریم یعنی پیامبر اکرم سپس علی سپس ائمه سپس انبیاء سپس ملائکه تا به مخلوقات دیگر برسد. اینجاست که معنای حدیث لولا الحجه لساخت الارض باهلها و نیز الحجه قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق فمیده می شود.