سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

قسم خوردن به غیر خدا

نوشتاری از دکتر کامران اویسی

فخر رازی معتقد است سوگند خوردن به اشیاء صحیح نیست بلکه به پروردگار آنها باید قسم خورد. در سوره دخان نیز، اگر"حم"، "قسم به حم" باشد، در تقدیر، "قسم به پروردگار حم و پروردگار کتاب مبین" است.[1] بله چنان که آیت الله مکارم شیرازی نیز بیان داشته است: اولاً حتى الامکان نباید قسم خورد؛ ثانیاً در موارد لزوم، مخصوصاً در مقام قضاوت و رفع اختلاف و خصومت، تنها به نام خدا قسم یاد شود، چرا که قسم به غیر نام خدا در مبحث قضاوت ارزشى ندارد، حتى اگر به مقدساتى مانند قرآن و پیامبر(ص) و امامان (ع) باشد. همان‏گونه که قسم هاى تعهدیّه نیز در صورتى آثار فقهى دارد که به نام خداوند باشد.[2]

غالباً، هدف خداوند از قسم خوردن به موجودات، توجه دادن انسانها به اسرار نهفته در آنها و سعى در کشف اسرار درونى موجودات است. اما هدف ازقسم خوردن انسان ها به امور مقدس، علاوه بر اشاره به قداست آنها، ترغیب و تشویق یا ترساندن و برحذر داشتن و یا جلب اعتماد طرف مقابل است.[3] اما این نکته نیز نباید فراموش گردد که گرچه قسم یاد کردن از نظر اسلام کار خوبى نیست اما حرام نمى‏باشد. اگر به خاطر هدفهاى مهم تربیتى و اجتماعى و اصلاحى انجام گیرد ممکن است واجب یا مستحب گردد.[4]بسیاری از آیات قرآن که به "اقسام القرآن" مصطلحند، خدا قسم خورده است.[5] پیامبر (ص) نیز بارها به جان یا عمر خود قسم خورده است.[6] علامه طباطبایی در پاسخ به کسی که قسم به غیر خدا را از باب شرک جایز نمی داند، گفته است: اگر مقصود این است که سوگند به غیر اسم خدا در حقیقت تعظیم  و پرستش غیر خدا است در جواب بیان می گردد: هر تعظیمى شرک نیست، بلکه شرک عبارت است از اینکه عظمتى را که مخصوص ذات خداوندى است و با آن از هر چیزى بى نیاز است براى غیر خدا قائل شد؛ اگر هر تعظیمى شرک بود، خود پروردگار در قرآن مخلوقات خود را تعظیم نمى‏کرد؛ در حالی که معلوم است که سوگند خالى از یک نحوه تعظیم نیست. چه مانعى دارد همان طورى که خداوند اشیاء را به عظمتى که خودش به آنها داده است،  یاد فرموده، ما نیز آنها را به همان موهبت تعظیم، و به همان مقدار از تعظیم یاد کنیم؟[7] بنابراین اصل قسم خوردن به غیر خدا شرک یا بدعت نیست.

 



[1] . مفاتیح الغیب، ج 27،‌ ص 651.

[2]. ر.ک: سوگندهاى پربار قرآن، ص 48.

[3]. مرزهاى توحید و شرک در قرآن، ص 215.

[4]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 2، ‌ص 148.

[5]. تفسیر احسن الحدیث، ج 11،‌ ص 282؛ مرزهاى توحید و شرک در قرآن، ص 213.

[6]. مرزهاى توحید و شرک در قرآن، ص 216؛ سوگندهاى پربار قرآن، ص 43.

[7]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏6 ، ص 306.


ما هم بت پرست شده ایم؟

طبق آیه 3 زمر:ما نعبدهم الّا لیقربونا الی الله زلفی، مشرکان قریش بت را نمی پرستیدند بلکه آن بتها نشانه ای بودند از یک سری هیاکل که آن هیکل ها نشانه روحانیتی بودند و واسطه بین عابد و معبود. بشر همیشه خدا را می پرستیده و چون خودش را لایق نمی دانسته بدون واسطه خدا را بپرستد، برای تقرب خودش به خدا، وسیله و واسطه ای اتخاذ می کرده، آن واسطه، روحانیون و موجودات با معنویتی بودند که امروزه آنها را " اولیاء الله" می نامیم. چون روحانیون از دید بشر پنهان بودند برای آنها هیکلی به منزله بدن آنان ساختند. هیاکل اولیه ستاره ها بودند. زیرا دارای نور و خاصیت های مختلفند. اما چون همیشه نمایان نبودند، برای اینکه موقع عبادت یک وجهه ای به این هیاکل آسمانی بدهند، بتهایی تراشیدند تا همیشه در دسترس باشند. با این تعبیر هرکس که واسطه در عبادت برای تقرب به خدا داشته باشد، مشرک و مانند بت پرستان مکه است. این دستاویز برای وهابیها خوب است. اما صدر و ابتدای آیه می گوید: والذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الا لیقربونا الی اللهه زلفی یعنی اولیاء غیر خدایی و کسی که خدا آن را واسطه نکرده را به عنوان واسطه بگیرند مانند ستاره ها و هیاکل و بت ها اما اگر من دون الله نبود، واسطه داشتن اشکالی ندارد زیرا خود خدا فرموده که وابتغوا الیه الوسیله. پس کار شیعیان در قرار دادن واسطه فیض بین خدا و مخلوق در تمام شئون شرک نیست. این اجمال قضیه تا تفصیل آن در پستی دیگر.