سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

سخنرانی دکتر اویسی در شهادت حضرت زهرا (س)

مراسم سوگواری به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

  

به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) مراسم سوگواری در روز سه­شنبه 8 بهمن ماه 98، با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر اویسی در نمازخانه دانشگاه برگزار گردید.

ادامه مطلب...

معرفی منابع برای دانشجویان دانشگاه های مختلف

مدرک داشتنسلام به دانشجویان عزیز و فرهیخته؛ منابع ذیل برای این ترم در دروس مختلف تقدیم می شود. از لینک زیر دانلود کنید.گل تقدیم شما

http://s7.picofile.com/file/8386148642/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1_%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C.pdf.html


جزوه امتحان مکاتب تفسیری

دانشجویان عزیز دانشگاه قم لطفا جزوه زیر را برای امتحان پایان ترم مطالعه نمایند.

http://s6.picofile.com/file/8382434342/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%82%D9%85.pdf.html


گزارشی از مراسم سخنرانی دکتر اویسی در دهه سوم ماه مبارک رمضان 98


 حجت الاسلام و المسلمین دکتر اویسی در دهه سوم به ایراد سخن پرداختند. ایشان محور بحث خود را شرح فرازهایی از دعای پرفیض ابوحمزه ثمالی قرار داد.

امام زین العابدین در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی می فرماید: «وَ اَلْحِقْنی بِاَوْلِیآئِکَ الصّالِحینَ؛  و ملحقم کن به دوستان شایسته‌ات»

منظورازاولباء صالح چه کسانی هستند؟  در ادامه دعا جواب سوال داده می شود که «وَاَ لْحِقْنی بِاَوْلِیآئِکَ الصّالِحینَ مُحَمَّد وَ الِهِ؛ و ملحقم کن به دوستان شایسته‌ات محمد و آلش».

در زیارت حضرت ابوالفضل ( ع) وارد شده است: اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ

چگونه می‌شود به صالحین ملحق شد؟ اکسیر اعظمی که می تواند این زنجیر را بین ما و پیمغبر و آلش متصل کند«محبت» است.

در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ‏ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُم؛ هر که خدا را بخواهد، از شما آغاز می ‌کند و هر که بخواهد با حقیقت توحید آشنا شود،از شما می‌پذیرد و هر که بخواهد رو به خدا کند، رو به شما می ‌آورد و خلاصه، شناسایی خدا متوقّف بر شناسایی شما و راه تقرّب به خدا، تقرّب به شماست».

دشمنی با اهل بیت موجب شقاوت است.

خدا در ابتدای سوره معارج می‌فرماید: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ؛ سائلی از عذاب قیامت که وقوعش حتمی است (از پیامبر اکرم(ص)) سوال پرسید».

در شان نزول آیه آمده است: نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و عرض کرد: تو به ما دستور دادی شهادت به یگانگی خدا و این که تو فرستاده او هستی دهیم، ما هم شهادت دادیم. سپس دستور به جهاد، حج، روزه، نماز و زکات را دادی، ما همه این ها را نیز پذیرفتیم، ولی به اینها راضی نشدی تا این که این جوان (حضرت علی بن ابیطالب (ع)) را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاه» آیا این سخنی از ناحیه خودت است یا از سوی خدا است؟!پیامبر اکرم (ص) فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از ناحیه خداوند است. نعمان روی برگرداند در حالی که می گفت: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر من بباران! این جا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت.

نشانه‌های محبت اهل بیت(ع)

1-همراهی محبت با عمل صالح

امام علی(ع) می فرماید: «من احبنا فلیعمل بعملنا و لیتجلبب الورع هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند و لباس پرهیزگاری را جامه و پوشش خود قرار دهد». (بحارالانوار، ج 1، ص 92.(

ورع چیست؟

الورع هو الکفّ‏ عن‏ المحرّمات‏ و الأغراض الدّنیاویّه و زهراتها و شبهاتها و عن الطمع و الحرص و منشؤه العلم بحقاره الدّنیا و ما فیها و جلاله قدر الآخره و الجنّه و نعیمها و إطاله الفکر فی أحوال المبدأ و المعاد. (شرح الکافی؛ الأصول و الروضه (للمولى صالح المازندرانی)، ج‏2، ص86)

امیرمومنان (ع) در توصیف شیعیان می‌فرماید: شیعیان ما کسانی هستند که در راه ولایت ما، به هم بذل و بخشش می کنند و به همدیگر، در دوستی ما، محبت می کنند و در راه زنده نگهداشتن راه و روش ما، به زیارت یکدیگر می روند. آنان، اگر خشمناک شوند، به ظلم در نمی‌غلطند و اگر خشنود باشند، اسراف و زیاده روی نمی‌کنند. مایه برکت همسایگان و موجب سلامتی و آسایش افراد مرتبط با آنان هستند. (کافی، ج2، ص237)

2- دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان اهل بیت (ع)

امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره می‌فرماید: «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ غَیْرِکُمْ (عَدُوِّکُمْ) آمَنْتُ بِکُمْ وَ تَوَلَّیْتُ آخِرَکُمْ بِمَا تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَکُمْ‏؛ پس من همه هنگام با شما بوده و خواهم بود نه با دشمنان شما، به شما ایمان دارم و به آن دلیل که اول شما را دوست مى‏دارم به همان دلیل آخر شما را دوست مى‏دارم».

روایتی از حکم ابن عتیبه در محضر امام محمد باقر (ع):

حکم بن عتیبه می‌گوید: من در خدمت حضرت باقر (ع) بودم و اتاق پر از جمعیت بود. ناگاه پیرمردى تکیه زنان بر عصاى خود آمد و جلو در اتاق ایستاد و گفت: السلام علیک یابن رسول اللّه و رحمه اللّه و برکاته و ساکت شد. حضرت باقر (ع) جواب داد: و علیک السلام و رحمه اللّه و برکاته. پیرمرد سپس رو به جمعیت داخل اتاق کرد و گفت: السلام علیکم و خاموش شد. تا این که آن جمعیت همگى جواب سلام او را دادند. او آن گاه رو به حضرت باقر (ع) کرد و گفت: یابن رسول اللّه، خدا مرا فدایت کند، مرا نزدیک خود بنشان؛ زیرا که به خدا سوگند، من، شما و دوستداران شما را دوست دارم. به خدا قسم، من، شما و دوستداران شما را براى طمع در دنیا دوست ندارم. به خدا قسم من از دشمن شما نفرت دارم و از او بیزارم. به خدا قسم، نفرت و بیزارى من از او به خاطر این نیست که میان من و او کینه و عداوتى باشد. به خدا قسم من آن چه را شما حلال شمارید، حلال مى شمارم و آن چه را شما حرام دانید، حرام مى دانم و منتظر امر (حکومت) شما هستم. فدایت شوم، آیا با چنین وضعى براى من امید (رستگارى و نجات) دارى؟

امام باقر (ع) فرمود: جلوتر بیا، جلوتر بیا. تا این که حضرت، او را پهلوى خود نشاند، سپس فرمود: اى شیخ، مردى نزد پدرم على بن الحسین (ع) آمد و از او همین سؤالى را کرد که تو از من پرسیدى و پدرم به او فرمود: تو اگر از دنیا بروى بر رسول خدا (ص) و بر على و حسن و حسین و على بن الحسین (ع) وارد خواهى شد و قلبت شاد و دلت خنک و دیدگانت روشن خواهد شد و آن گاه که نفست به این جا ـ حضرت با دست خود به گلویش اشاره فرمود ـ رسد، کرام الکاتبین با شور و شادى به استقبالت خواهند آمد و اگر زنده بمانى، شاهد چیزى خواهى بود [قیام قائم و حکومت اهل بیت] که خداوند با آن، دیدگانت را روشن گرداند و با ما در عالى ترین مراتب خواهى بود.

پیرمرد گفت: چه فرمودى اى ابوجعفر؟ حضرت سخن خود را برایش تکرار کرد. پیرمرد گفت: اللّه اکبر، اى ابوجعفر، اگر از دنیا بروم بر رسول خدا (ص) و بر على و حسن و حسین و على بن الحسین (ع) وارد خواهم شد و دیدگانم روشن و قلبم شاد و دلم خنک خواهد گشت و آن گاه که نفسم به این جا رسد، کرام الکاتبین با شور و شادى به استقبالم خواهند آمد و اگر زنده بمانم شاهد چیزى خواهم بود که خداوند به سبب آن چشم مرا روشن گرداند و با شما در عالیترین مراتب باشم؟! پیرمرد سپس با آواى بلند گریست و هق هق کنان اشک ریخت تا جایى که به زمین چسبید. حاضران در خانه نیز، با دیدن حال پیرمرد، بلند بلند گریستند و هق هق کنان اشک ریختند. حضرت باقر(ع) پیش آمد و با انگشت خود اشکهاى او را از پلکهایش پاک کرد و به زمین مى ریخت.

پیرمرد سپس سرش را بلند کرد و به حضرت باقر(ع) عرض کرد: یابن رسول اللّه، فدایت شوم، دستت را به من بده. حضرت دست خود را به او داد. پیرمرد آن را بوسید و بر دیده و گونه خود نهاد؛ سپس پیراهن خود را از روى شکم و سینه اش کنار زد و دست حضرت را بر شکم و سینه خود نهاد و آن گاه برخاست و خداحافظى کرد و رفت.  حضرت باقر(ع) به پشت سر او نگاه مى کرد. سپس رو به جمعیت کرد و فرمود: هرکه دوست دارد مردى از اهل بهشت را ببیند به این مرد بنگرد.  (الکافی، ج 8، ص76 )

 

استاد اویسی در ادامه به تفسیر فراز دیگر از دعای ابوحمزه ثمالی پرداختند: «سَیِّدِی أَنَا الصَّغِیرُ الَّذِی رَبَّیْتَهُ؛ آقاى من منم کودکى که پروریدى»

ایشان گفتند: در دعاها روح تواضع در مقابل خدا موج می‌زند؛ زیرا اصل اولی در دعا این است که انسان خود را کوچک و خداوند متعال را با عظمت بشمارد و ملتمسانه دعا کند.

خدای متعال در سوره انسان می فرماید: «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا؛ آیا زمانى طولانى بر انسان گذشت که چیز قابل ذکرى نبود ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم و او را مى ‏آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم»

آثار تواضع:

1- رفعت مقام در بین مردم

پیامبراکرم(ص) می فرماید: «مَن تَواضَعَ للّه‏ رَفَعَهُ اللّه‏، فهُو فی نَفسِهِ ضَعیفٌ وفی أعیُنِ النّاسِ عَظیمٌ؛ هر که برای خدا فروتنی کند، خداوند او را بالا برد. پس او در نظر خودش ناچیز باشد و در چشم مردم بزرگ». (کنزالعمّال، ح 5737)

امام کاظم(ع) می فرماید: «انّ اللهَ لَمْ یَرفعِ المُتَواضِعین بقَدْرِ تواضُعِهِم، ولکن رَفَعَهم بقدرِ عظمتِهِ و مجدِه؛ همانا خداوند انسان‌های متواضع را به میزان تواضع و فروتنی آن‌ها، بالا نمی‌برد، بلکه به میزان مجد و عظمت خود مقام آن‌ها را رفیع می‌گرداند». (تحف العقول، ص 399)

2- محبوبیت در بین مردم

امام علی(ع) می فرماید: «ثمره التّواضع المحبَّه. نتیجه تواضع و فروتنی، محبت و دوستی است». (تصنیف غررالحکم، ص 249، ح 5179)

 

3- قبولی اعمال

امام صادق(ع) می فرماید: «و لیس لله – عزوجل – عباده یرضاها و یقبلها الا و بابها التواضع؛ و هیچ عبادتی را خدای  عزوجل  قبول نکند، مگر آن که انسان از سر تواضع آن را کم و ناچیز بداند».

4- چشیدن لذت عبادت

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «مالی لا أری علیکُم حلاوَهَ العبادَهِ؟ قالوا: و ما حلاوَهُ العبادَهِ؟ قال: التواضعُ؛ چه شده است که من شیرینی عبادت را در شما نمی‌بینم؟ اصحاب عرض کردند: شیرینی عبادت چیست؟ حضرت فرمود: تواضع و فروتنی». (تنبیه الخواطر، ج 2، ص 201)

5- کسب مقام عبودیت

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «اِنّ أفضَل النّاسِ عبداً من تواضَعَ عَنْ رفعَهٍ؛ بالاترین مردم از جهت مقام بندگی، کسانی هستند که با وجود رفعت شأن و مقام، فروتن و متواضع باشند». (بحارالانوار، ج 77، ص 179)

امیرالمومنین (ع) در خطبه قاصعه می فرماید: «وَ لَکِنَّهُ سُبْحَانَهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ اَلتَّکَابُرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ اَلتَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِی اَلتُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ؛ خدای سبحان، کبر ورزیدن را برای ایشان ناپسند شمرد و از تواضعشان خشنود شد.  آنان چهره های خود را بر زمین گذاشتند و روی های خود به خاک بیالودند و در برابر مؤمنان فروتنی نمودند».

6- رسیدن به قرب الهی

امام صادق (ع) می فرماید: «فیما اُوحیَ الله عز وَ جلَّ الی داوود (ع) : یا داوود، کَما أنَّ اقرَبَ الناسِ من اللهِ المتواضعون، کذالِکَ أبعَدُ النّاسِ منَ اللهِ المتکبّرون؛ در آن‌چه خداوند به حضرت داوود (ع) وحی کرده، آمده است: ای داوود، همان طوری که نزدیک‌ترین مردم به من، انسان‌های متواضع هستند، دورترین مردم از من نیز انسان‌های متکبر هستند». (اصول کافی، ج 2، ص 123)

دکتر اویسی در خاتمه به بیان این نکته پرداختند که: بر اساس آیات نورانی قرآن کریم و روایات معصومان (ع) راه رسیدن به تواضع، سجده است.

ایشان در آستانه رحلت امام خمینی (ره) به بیان برخی از ویژگی‌های اخلاقی امام خمینی(ره) پرداختند.

 
 
 
 
 
منبع خبر: مدیریت دانشجویی فرهنگی دانشگاه معارف اسلامی

جزوه تاثیر علوم قرآن و حدیث در علم کلام

با سلام خدمت فضلا و دانشجویان گرامی ارشد دانشگاه معارف اسلامی، لطفا ادامه جزوه تاثیر علوم قرآن و حدیث در علم کلام را از لینک زیر دریافت کنید و منتظر بقیه آن باشید.

http://s9.picofile.com/file/8344731268/%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87_%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF_%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%B6_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%861.pdf.html


جزوه کامل علوم قرآن ارشد

از لینک زیر تمامی جزوه ارشد علوم قرآن را بارگیری کنید.

http://s8.picofile.com/file/8314661892/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB%DB%8C_%D8%A7%D8%B2_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%AF.pdf.html


علمای زیادی به زیارت جابر و اهل حرم در اربعین اشاره کرده اند

کامران اویسی - شنبه 20 آبان 1396 - 08:36
حجت الاسلام کامران اویسی گفت: علمای زیادی مانند نویسندگان قرن دهم در کتاب مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة(ع) به زیارت جابر و اهل حرم در اربعین اشاره کرده اند.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: درباره اینکه آیا واقعه اربعین و زیارت کاروان اسرا از مزار امام حسین (ع) و شهدای کربلا به لحاظ تاریخی به چه میزان صحت دارد و چه تحلیل هایی در این زمینه مطرح شده اند، با حجت الاسلام کامران اویسی، مدرس حوزه و دانشگاه که در حوزه تفسیر و علوم دینی فعالیت دارند، به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید؛

*لطفا در مورد بازگشت کاروان اسرا از شام به سمت کربلا بفرمایید.. چه شواهد تاریخی برای این واقعه وجود دارد؟

ورود خاندان سیدالشهداء به کربلا در راه بازگشت از شام به مدینه در روز اربعین، یکی از وقایع مبهم پس از واقعه عاشورا است؛ زیرا هم در زمان وقوع حادثه عاشورا و هم پس از آن شیعیان تحت بیشترین فشارها و آزارها بوده، سخت ترین شکنجه ها و تحریم ها را متحمّل شده و عملاً درحاشیه قرار گرفته بودند، کمتر امکان ضبط و نقل وقایع غمبار عاشورا و اربعین پدید آمد.

بخش اعظم وقایع عاشورا و حوادث پس از آن، توسط مورخان اهل تسنن-که غالباً تلاش می کردند دامن بنی امیّه را از لکه ننگ فاجعه ای که در آن دست داشتند، پاک سازند- نقل شده است و نباید انتظار داشت تمام وقایع و حوادث بدون کمترین تحریفی نقل شده باشد. نیز حتی اگر مورخان قصد نگارش حوادث را بدون تحریف داشتند، حکّام وقت ممانعت به عمل می آوردند.

سید بن طاووس می ‏نویسد: «وقتی که خاندان امام حسین(ع) را ازشام به سوی مدینه حرکت دادند و به دو راهی مسیر مدینه و عراق رسیدند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. هنگامی که این جمعیت به کربلا رسیدند، در آنجا جابر بن عبد اللَّه انصاری و گروهی از بنی هاشم و مردان دیگر از خاندان پیامبر(ص) را دیدند که برای زیارت امام حسین(ع) به کربلا آمدند؛ این دو گروه در یک روز با یکدیگر ملاقات کردند و با گریه و اندوه و سر وسینه زنان، با یکدیگر دیدار نمودند. در آنجا مجلس غم واندوه و ماتم بر پا کردند و زنانِ روستاهای مجاور کربلا نیز به آنها پیوستند و چند روز در آنجا مجلس ماتم پر شوری برپا شد.

*آیا علمای شیعه این واقعه را پذیرفته اند؟

دیگر علما مانند نویسندگان قرن دهم در کتاب مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة (علیهم السلام) نیز به زیارت جابر و اهل حرم در اربعین اشاره کرده اند

برخی از فضلا این قضیه را نقد کرده اند. به عنوان نمونه استاد مطهری می گوید: این مطلب جز در کتاب لهوف که آن هم خود سید بن طاووس درکتاب های دیگرش آن را تکذیب کرده و لا اقل تأیید نکرده است، در هیچ کتابی نیست و هیچ دلیل عقلی هم قبول نمی‏ کند. موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست، راه شام به مدینه ازخود شام جدا می‏ شود. این سخن در حالی است که دیگر علما مانند نویسندگان قرن دهم در کتاب مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة (علیهم السلام) نیز به زیارت جابر و اهل حرم در اربعین اشاره کرده اند.

ابوریحان بیرونی (م 440 ق) می ‏نویسد: در بیستم ماه صفر بعد از خروج اهل بیت از شام، سرهای مبارک شهدا به کربلا آورده شد و کنار بدن ‏ها دفن گردید. البته کلام او وقتی برای اثبات مدعا فایده داردکه همراهی امام سجاد(ع) با کاروان بازگشت سرها به کربلا را ضمیمه نمود. همچنین عماد الدین طبری آملی (م قرن 6) -با توجه به آنچه علامه محسن امین آورده است- پس از نقل ماجرای زیارت جابر و عطیه آورده است: در این میان جمعیتی را دیدند از مسیر شام به کربلا نزدیک می ‏شود. جابر به عطیه گفت: برو ببین اینها چه کسانی هستند؟ عطیه رفت و برگشت و به جابر گفت: ای جابر، برخیز و از حرم رسول خدا(ص) استقبال کن؛ چرا که امام سجاد(ع) به همراه عمه ‏ها و خواهرانش می ‏آیند. جابر برخاست و با سر و پای برهنه به استقبال آن کاروان شتافت؛ وقتی که به امام زین‏ العابدین(ع) نزدیک شد، امام به او فرمود: «تو جابری؟» پاسخ داد: آری، امام فرمود: «ای جابر به خدا سوگند! اینجا مردان ما کشته شدند، اطفال ما سربریده شدند، زنان ما اسیر گردیده و خیمه‏ های ما سوزانده شدند». نیز ابن نما حلّی(م قرن هفتم) در کتاب مثیرالاحزان ماجرای وروداسرای از اهل بیت(ع) به کربلا و ملاقات با جابر را نقل کرده است.

*ایرادهای وارد شده به زیارت کاروان اسرا به کربلا را چگونه می توان دسته بندی کرد؟

آیت الله مکارم شیرازی ایراد های وارد شده بر مسأله زیارت اسرا در روز اربعین را به دو دسته تقسیم می کند: نخست از نگاه تاریخی نظرات مخالفی در این زمینه ابراز شده و دیگر آنکه بُعد مسافت مانع تحقق چنین امری است.

برخی از صاحب نظرانی که زیارت در اربعین اول را پذیرفته، بر این اعتقادند که اسرا  به مدت بسیار کوتاهی در کوفه زندانی بوده و در فاصله دو روز کبوتر نامه بر، نامه ابن زیاد را نزد یزید برده و پاسخ را مبنی بر فرستادن اسرا به شام بازگردانده است، درنتیجه، اسرا در روز پانزده محرم به سوی شام روانه شده و روز اول ماه صفر وارد شام شده اند و برای این قضیه شواهدی تاریخی ارائه می دهند.

مانند اینکه ابو خالد تمارمی گوید: روز جمعه با میثم تمار در نهر فرات مشغول گردش و در کشتی بودیم که ناگاه باد سختی وزید. میثم از کشتی خارج شد و به باد نگاهی کرد وفرمود این بادی کوبنده است، کشتی را محکم ببندید که خطری به آن نرسد؛ الان معاویه در شام مرد. روز جمعه بعدی قاصدی از شام وارد کوفه شد و با وی ملاقات کردم و خبر از شام گرفتم گفت: معاویه از دنیا رفت و مردم به پسرش یزید بیعت کردند، گفتم کدام روز معاویه مرد گفت روز جمعه گذشته. طبق روال آن روز قاصد نمی تواند یک هفته ای خبر مرگ معاویه را از شام به کوفه برساند و قاعدتاً از کبوتر نامه بر استفاده کرده اند و مقصود از دیدن قاصد، دیدن آن کسی است که از نامه کبوتر مطلع بوده است. پس این احتمال قوی هست که ابن زیاد از کبوتر نامه بر استفاده می کرده است.

از دیگر شواهد تقویت احتمال زیارت کاروان اسرا در اربعین اول الحاق سرهای مبارک شهدا به پیکرهای مطهّر در بیستم صفر است.

برخی می‏ نویسند: «امام سجاد(ع) سر مبارک امام حسین علیه السلام را به کربلا آورد و به بدن پدربزرگوارش ملحق کرد» و یا می ‏نویسند: «سر مبارکش به کربلا برگردانده شد» و نام امام سجاد (ع) را ذکر نمی کنند. این سخن با ضمیمه این نکته که ورود امام سجاد (ع) به کربلا را، جز در اربعین حسینی ننوشته ‏اند و الحاق سر نیز فقط توسط آن حضرت صورت گرفت، می ‏توان نتیجه گرفت که ورود آنان به کربلا و الحاق سرها در همان اربعین بوده است.

به عنوان نمونه شیخ صدوق و فتال نیشابوری می‏ نویسند: امام سجاد(ع) با اهل‏بیت علیهم السلام به همراه سرهای مبارک شهیدان (از دمشق) خارج شدند و سرهای مقدس را به کربلا باز گردانند و (به خاک سپردند).

علّامه مجلسی نیز می ‏نویسد: مشهور میان علمای امامیه آن است که سر مبارک آن حضرت کنار پیکر شریفش به خاک سپرده شد و این کار توسط امام زین العابدین (ع) انجام گرفت. به ویژه اینکه شبلنجی‏ عالم سنی، نیز می‏ گوید: امامیه معتقد است بعد از چهل روز از شهادت امام حسین علیه السلام سر مطهر آن حضرت به بدنش در کربلا ملحق شد

حتی  علّامه مجلسی نیز می ‏نویسد: مشهور میان علمای امامیه آن است که سر مبارک آن حضرت کنار پیکر شریفش به خاک سپرده شد و این کار توسط امام زین العابدین(ع) انجام گرفت. به ویژه اینکه شبلنجی‏ عالم سنی، نیز می‏ گوید: امامیه معتقد است بعد از چهل روز از شهادت امام حسین(ع) سر مطهر آن حضرت به بدنش در کربلا ملحق شد.

*به هر حال به زیارت اربعین بسیار توصیه شده است؛ این مطلب نمی تواند موید زیارت امام حسین(ع) در اولین اربعین ایشان باشد؟

سنت بودن اربعین در روایات نیز از دیگر ادله امکان زیارت اولین اربعین است. آیت الله مکارم شیرازی معتقد است که نمی‏ تواند این همه اهتمام نسبت به زیارت اربعین و آن را از علائم مؤمن شمردن و نقل زیارت نامه ‏ای مخصوص، به صرف زیارت آن حضرت از سوی جابر در اربعین باشد؛ به ویژه آنکه زیارت اربعین ویژه امام حسین(ع) است و درباره هیچ یک از دیگر معصومان چنین زیارتی وارد نشده است.

زمان رسیدن کاروان کربلا به شام که شیخ عباس قمی در منتهی الآمال گفته است از دیگر شواهد بر ادعای مذکور است. او می نویسد: اگر روز رسیدن کاروان اسرا به شام در روز اول ماه صفر باشد، این احتمال تقویت می شود که کاروان بتواند بعد از چند روز ماندن در شام در روز اربعین به کربلا رسیده باشد. در کتاب‏ های متعددی آمده است که روز ورود کاروان اسیران به شام، روز اوّل صفر بوده است و بنی امیه نیز آن روز را برای خود عید قرار دادند.

نهایتاً از مجموع شواهد و قرائن و کلماتی که از عالمان و محقّقان ذکر شد، می‏ توان ورود اسرای اهل‏بیت(علیهم السلام) در روز اربعین به کربلا را تقویت کرد و سخنان آنان که معتقدند کاروان اهل ‏بیت(ع) با جابر و همراهانش در کربلا ملاقات کردند و به عزاداری پرداختند، پذیرفت و اگر سید بن طاووس در اقبال آن را بعید می ‏شمرد مشکلی ایجاد نمی‏ کند؛ زیرا ایشان با فرض ماندن آنها به مدت یک ماه در شام، ورود آنها را در روز اربعین به کربلا نمی‏ پذیرد، همان‏گونه که ورودشان را در این تاریخ به مدینه نیز قبول ندارد؛ ولی هنگامی که ثابت شد، کاروان اسرا کمتر از ده روز در شام مانده ‏اند، پذیرش سخن سید بن طاووس در لهوف که ورود آنها را به کربلا همزمان با ورود جابر از قول راوی نقل کرده، به حقیقت نزدیک‏تر است.

ممکن است سیدبن طاووس در تاریخ معتبری این حادثه را دیده بود و آن را در لهوف نقل کرده، ولی بعداً که در تاریخ دیگری خوانده است آنها به مدت یک ماه در شام مانده‏ اند، ورود کاروان اهل‏بیت (ع) را در روز اربعین به کربلا ناممکن دانسته است. در نتیجه، با ردّ کلام آنها که اقامت یک ماهه را در شام مطرح کرده ‏اند، موضوع ورود اهل‏بیت(ع) در اربعین سال 61 به کربلا و زیارت آنان تثبیت می ‏شود. طبیعت امر نیز اقتضا می ‏کند که این کاروان قبل از رفتن به مدینه بار دیگر با آسودگی به کربلا بروند و با قبور شهدا تجدید دیدار نمایند.


جزوه ارشد علوم قرآن درس ششم

لطفا از لینک زیر دانلود نمایید.

http://s8.picofile.com/file/8309126518/%D8%AF%D8%B1%D8%B3_%D8%B4%D8%B4%D9%85.pdf.html


جزوه علوم قرآن ارشد درس پنجم

دانشجویان عزیز از لینک زیر دانلود نمایید.

http://s8.picofile.com/file/8308648734/%D8%AF%D8%B1%D8%B3_%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85.pdf.html