سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
یکشنبه 90 خرداد 22 :: 12:13 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

حالا که صحبت از زرتتشتی  گری شد و برخی در دولت فعلی جاهلانه یا عامدانه در اتش زرتشتیها می دمند داستانی از آیت الله بروجردی و شاه در مورد جشن اتش میذرم:

 

  نسخه PDF چاپ ایمیل

 

 

 مبارزه با آتش پرستی در ایران آیت الله سید موسی شبیری زنجانی نقل می فرمودند  :جناب آقای خوانساری نقل می کردند  : زمانی که مراسمی برپا شده بود که از آتش تجلیل کنند و به اصطلاح جشنی  گرفته بودند تا آتش پرستی را احیاء کنند، وقتی آقای بروجردی فهمیدند،  بسیار ناراحت شدند و امر کردند تا با صدرالاشراف تماس بگیرم و شاه را ببینم و مطلب آیت الله را به شاه برسانم.چون صدرالاشراف همیشه بین الطلوعین بیدار بود، خودم را با ماشین، بین الطلوعین به تهران و پیش صدرالاشراف رساندم و گفتم: می خواهم شاه را ببینم.صدرالاشراف گفت: فردا (چون می دانست که برای چه کاری آمدم) گفتم: خیر، همین امروز باید شاه را ببینم و مطلب مهمی از طرف آیت الله باید به ایشان برسانم.در هر صورت بعد از تماسهائی، قرار شد شاه را ببینم و در حدود ساعت نُه صبح بود که شاه را ملاقات کردیم و شاه تازه از خواب بیدار شده بود و با لباسهای خواب آمد، تا ما را دید احوال آقای بروجردی را پرسید، گفتم: ناراحت است، شاه گفت: خوب پیرمرد است و طبیعی است.گفتم: درست می فرمائی اما غیر از پیری ناراحتی دیگری دارد. گفت: حتماً بر اثر مشغلات زیاد است و ما هم وقتی کارهای زیادی داریم خسته می شویم. گفتم: قضیه آتش آقا را ناراحت کرده است.گفت: آتش که چیزی نیست و ما هم می خواهیم شرکت کنیم. گفتم: بله آیت الله هم می دانند که آتش چیزی نیست اما می فرمایند:« اینها در خارج از کشور تبلیغ می کنند که آتشی را که پیامبر اسلام هزار و چهار صد سال پیش خاموش کرده است شاه دوباره روشن کرد. »شاه قدری فکر کرد و گفت: بگوئید من نمی روم و بعد از چند لحظه دستور داد که: بگوئید مراسم را مُلغی کنند.




موضوع مطلب : زرتشت, بروجردی, شاه, جشن اتش