سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

تفسیر ادبی4

    . عنایة القاضی و کفایة الراضی علی تفسیر البیضاوی

تفسیر عنایة‌القاضی معروف به حاشیة خفاجی تألیف احمد بن محمد بن عمر شهاب‌الدین خفاجی مصری (م 1069ق) به زبان عربی است که دارای مذهب حنفی بود. تفسیر او حاشیه‌ای از حواشی فراهم شده بر تفسیر بیضاوی است که به تفصیل به نکته‌های ادبی و بلاغی پرداخته شده و احتمالات واژه‌شناسی را به طور دقیق بررسی کرده است.

او به صرف و نحو، معانی و بیان و نکات و لطایف اشاری و عرفانی قرآن نیز پرداخته است. خفاجی علاوه بر ذکر روایات گفتار صحابه و تابعین را نیز ذکر کرده است. او معتقد است که مهمترین وجه در اعجاز قرآن، نکات بلاغی و بیانی آن است که بی‌مانند و بی‌مثال است. آری کلامی را به تبع بیضاوی مطرح و نقد و بررسی کرده است.[1]



[1]. ایازی، همان، ص518.


تفسیر ادبی 5

    . تفسیر القرآن و اعرابه و بیانه

تألیف شیخ محمدعلی دره، از معاصران اهل‌سنت و به زبان عربی است. تفسیر او علاوه بر اینکه دربردارندة تمامی آیات است، در عین حال، گزیده و موجز است. طه دره در تفسیر خود به ادبیات عرب و جهت‌گیری عربی بسیار توجه نموده و کلمات مشکل را از نظر اعراب و قواعد صرفی و نحوی بررسی کرده است.

او معتقد است که نخستین و مهمترین گام در فهم قرآن، شناخت کلمات از نظر قواعد عربی است، لذا باید در تفسیر هر آیه، نخست، هر کلمه را از نظر لغت، اعراب و صرف و نحو به طور دقیق بررسی کرد. طه دره در تفسیر، به سبب نزول و فضیلت سور و قراآت نیز پرداخته و از پرداختن به آیات‌الاحکام و روایات به شکل مبسوط و اسرائیلیات خودداری کرده است. همچنین وجوه اعراب کلمات را در سرتاسر آیات، به طور دقیق و محققانه بررسی کرده است.[1]



[1]. همان، ص319.


تفسیر ادبی 3

    . البحر المحیط

تألیف اثیرالدین ابوحیان محمد بن یوسف بن حیان اندلسی غرناطی مالکی مذهب (م 745ق) به زبان عربی نوشته شده است. ابوحیان در تفسیرش به مباحث ادبی، شامل مباحث صرفی و نحوی، بسیار اهتمام داشته است. وجوه اعراب و واژه‌شناسی از عمیق‌ترین مباحث این تفسیر است. او به مباحث لغت و شناخت ریشة لغات، قراآت، لهجه‌ها و نقل گفتار فقیهان اربعه نیز پرداخته است. او از بزرگان علم و ادب و در زمان خود شیخ نحویون مصر بوده است. این کتاب جامع ترین تفسیری است که مشتمل بر نکات ادبی رایج است. [1]

در این تفسیر به بررسی شأن نزول و ارتباط بین آیات و بررسی آیات کلامی و اعتقادی توجه شده است، همچنین در مواردی آرای زمخشری، نقد و در تفسیر علمی آیات تردید کرده است. تفسیر او از اسرائیلیات به دور نمانده و در مواردی دست ساخته‌هایی از اسرائیلیات در آن موجود است.[2]


[1] . روش ها وگرایش های تفسیری، ص 260.

[2]. خرمشاهی، همان، ص672؛ ذهبی، ج1، ص318.


تفسیر ادبی 2

نمونه هایی از تفاسیر ادبی:

    . التحصیل فی مختصر التفصیل

تألیف ابوالعباس احمد تمیمی اندلسی (م 440ق) از مفسران عالم تشیع و از بزرگان علم نحو ادبیات عرب، به زبان عربی و در بردارندة تمامی آیات است. او در علم نحو به نکته‌های ادبی، اعم از صرف و نحو در شناخت کلمات و مباحث کلامی و اعتقادی پرداخته است. تمیمی در تفسیر آیات، به بررسی کلمات از جهت ادبی، قراآت و اعراب پرداخته و از روایات معصومین   نیز استفاده کرده است. او همراه با روایات، گفتار صحابه و تابعین را نیز بیان کرده است.

ابوالعباس به بررسی مباحث کلامی و حکمی در تفسیر آیات نیز توجه کرده است. او نخست تفسیر التفصیل الجامع لعلوم التنزیل را نوشت که به علت مخالفت حاکم اندلس، تفسیر مذکور از وی گرفته شد، اما سپس مصمم شد تا تفسیر دیگری را فراهم آورد که آن را التحصیل فی مختصر التفصیل نامید.[1]

2. تفسیر جوامع‌الجامع

تألیف امین‌الاسلام ابوعلی فضل بن حسن طبرسی (م 548ق) از عالمان بزرگ عالم تشیع به زبان عربی است. طبرسی دارای سه تفسیر است: مجمع‌البیان، الکافی الشافی، جوامع‌الجامع. وی نخست تفسیر مجمع‌البیان را تدوین کرد که مشهورترین اثر اوست، سپس تفسیر الکافی الشافی و در نهایت، تفسیر جوامع‌الجامع را به درخواست فرزندش با هدف پرداختن به نکات ادبی، لغوی و بلاغی در مجموعه‌ای موجز فراهم آورد.

تفسیر جوامع‌الجامع دربردارندة تمامی آیات قرآن است که در آن نکات ادبی و واژه‌شناسی قرآن را به انضمام نکات بلاغی بیان داشته و در مواردی مباحث کلامی آن را، بررسی کرده است. طبرسی در آغاز هر سوره به مکی یا مدنی بودن، عدد آیات و فضیلت سوره‌ها، قراآت، لغت و تفسیر کوتاه و گزیدة هر آیه می‌پردازد. در مواردی به نقل اقوال اهتمام داشته و از توضیح آیات فقهی خودداری کرده است، همچنین به طور مختصر به نقل روایات اهلبیتA می‌پردازد و در مباحث کلامی به گونه‌ای به کشاف تعریض دارد. تفسیر جوامع‌الجامع از متون درسی به شمار می‌آمده است.[2] علامه طبرسی در تفسیر گرانقدر

«مجمع‌البیان» نیز در بخش «الاعراب» هر گروه از آیات، به مباحث ادبی آیات پرداخته است. این تفسیر الهام گرفته از کشاف

 است.[3]



[1]. دارئرةالمعارف تشیّع، ج4، ص506؛ زرکلی، الاعلام، ج1، ص184.

[2]. ایازی، همان، ص418.

[3] . روش ها و گرایش های تفسیری، ص260.


تفسیر ادبی

نخستین صبغه و گرایش اجتهادی، پرداختن به تفاسیر ادبی است که گروهی از مفسران با گرایش به مباحث ادبی و نحوی به تفسیر اجتهادی قرآن می‌پردازند. مرحوم آیت الله معرفت در کتاب شریف تفسیر ومفسران، تمامی تفاسیری که به نحوی با ادبیات عرب ارتباط تنگاتنگ دارند اعم از اینکه لغوی، بلاغی یا نحوی باشند را در ذیل عنوان تفاسیر ادبی آورده اند[1]  در تفسیرهای ادبی، به مباحث واژه‌شناسی عربی بسیار اهمیت داده‌اند و بر پژوهش‌های لفظی و عبارتی نیز، برای کشف مفاهیم و مقاصد قرآن تأکید شده است. چنین مفسرانی با کمک از علوم ادبی و تسلط بر آنها مانند صرف و نحو به تفسیر آیات می‌پردازند و معانی آیات را با توجه به ترکیب کلمات و قرائت آنها، اجتهاد و بیان می‌کنند. در تعریف تفسیر ادبی گفته اند که تفسیری است که مولف در آن بیشتر از هر چیز به توضیح ادبی آیات پرداخته و بیشتر از ادبیات عرب کمک گرفته است.[2]

نخستین مفسری که به جنبه ی ادبی وبیانی قرآن به معنای اعم اهتمام ورزیده است، پیامبر اسلام(ص) و پس از آن علی (ع) است وپس از آن حضرت شاگردش ابن عباس به گسترش آن پرداخته است.[3]در کلام معصومین گاه دیده می شود که با استفاده از قواعد ادبیات عرب به تبیین موضوع یا تفسیر آیه ای می پردازند. به عنوان نمونه امام باقر علیه السلام در روایتی به زراره در مورد مستند نحوه ی مسح سر وپا فرمودند: ای زراره هم پیامبر(ص) فرموده وهم در کتابی که از سوی خدا فرود آمده وجود دارد به این سبب که خداوند فرموده است: " فاغسلوا وجوهکم" می فهمیم که تمام صورت سزاوار این است که شسته شود سپس  فرمود : " وایدیکم الی المرافق" پس از آن کلام پیشین را از سخن بعد  جدا ساخته است و فرموده است: " وامسحوا برءوسکم" می یابیم در آنجا که فرموده است: " برءوسکم" مسح کردن قسمتی از سر را در نظر گرفته است. بخاطر وجود حرف باء.[4]

 


[1]   . معرفت، محمد هادی؛ تفسیر ومفسران، قم، موسسه فرهنگی تمهید، تابستان 1387، چاپ چهارم، ج2 ، ص 308.

[2]   . بابایی، علی اکبر؛ مکاتب تفسیری، انتشارات سمت، بهار 1388، چاپ سوم، جلد 1، ص 25.

[3]   . علوی مهر، حسین؛ روش ها و گرایش های تفسیری،انتشارات اسوه، زمستان 1381 ش ، چاپ اول، ص257.

[4]  . کلینى‏،محمد بن یعقوب؛الکافی‏، تهران، انتشارات اسلامیه،1362 ش‏، چاپ دوم، ج3، ص30، ح4.