موضوع پایاننامه: پژوهش تطبیقی آیات ولایت از دیدگاه علامه مجلسی و علامه طباطبایی (با تأکید بر روش و برداشت).
استاد راهنما: حجتالاسلاموالمسلمین دکتر کامران اویسی.
استاد مشاور: جناب آقای دکتر کمالی.
استاد داور: حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدهادی منصوری.
شنقیطی و هابی و موافقت او با سماع موتی
شنقیطی از بزرگان و عالمان به نام عالم وهابیت است. وی دارای آثار تفسیری و کتاب های متعددی است. همچنین از کبار علمای عربستان و عضو هیئت افتاء و همچنین عضو مؤسس رابطه العالم الاسلامی عربستان است. این سمتها نشاندهنده موقعیت علمی و جایگاه وی در بین وهابیت است. در در برخی نظرات وی و مخالفت وی با اصول اساسی تفکر وهابیت نشان از تزلزل در اندیشه این فرقه دارد.
«لیس فی القرآن ما ینفی السماع الثابت للموتی فی الأحادیث الصحیحة [1] در قرآن چیزی وجود ندارد که سماع موتی را که در روایات ثابتشده نفی کند»
شنقیطی نیز با علمای هم عصر خویش مخالفت کرده و با پیروی از ابن تیمیه می گویدکه بدون هیچ تردیدی که در قران هیچ دلیلی بر عدم سماع موتی وجود ندارد: «مقتضای دلیل این است که اموات در قبرهایشان صدای کسانی که با آنها صحبت میکنند را میشنوند و سخن عایشه و تابعین او (که گفتهاند به دلیل إِنَّک لا تُسْمِعُ الْمَوْتَی و ... اموات نمی شنوند) غلط است. توضیح آن مبتنی بر دو مقدمه است: 1. سماع موتی در احادیث متعدد از پیامبر- ثابتشده است، به طوری که هیچ اشکالی در آن نیست. همچنین ایشان نگفتهاند این امر مخصوص انسان یا زمان خاصی است؛ 2. هیچ مخالفی از کتاب و سنت برای نصوص صحیح پیامبر ثابت نشده است؛ تأویل عایشه [2] در بعضی آیات بر معنایی مخالف با احادیث مذکور صحیح نیست؛ زیرا آیات دیگر اولی به صواب است. پس نصوص صحیح نبی- با تأویل بعض از صحابه رد نمیشود»[3]
یکی دیگر از ادله شنقیطی روایت معروف به قلیب است. او درباره این روایت میگوید: «این حدیث در سماع موتی صحیح است و پیامبر نیز آن را تخصیص نزده است. کلام قتاده نیز – که بخاری نقل کرده است- اجتهاد اوست»[4]
«در این حدیث پیامبر تصریح دارد به اینکه میت در قبرش صدای کوبیده شدن کفش دفن کنندگان را در حال بازگشت، میشنود. این حدیث نص صریح در سماع موتی است و پیامبر نیز تخصیص نزدهاند»[5]
باز از ادلهای که شنقیطی برای اثبات ادعای خویش بیان کرده است احادیثی است که درباره سلام دادن پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) بیان فرمودهاند.[6]
پس نظریه عدم سماع موتی که یکی از محورهای مخالفت وهابیت با زیارت و مناجات با اولیاء و انبیاء می باشد توسط خود عالمان وهابی چندان مورد وثوق نیست.
پینوشت:
[1]. محمد أمین شنقیطی، أضواء البیان، ج6، ص134، بیروت، دارلفکر، 1415ق.
[2]. معروف است عایشه صحیحه، سخن گفتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) با کشته شدگان بدر را رد کرده است. ابن تیمیه و شنقیطی این را باعث از بین رفتن روایت صحیح نمی دانند. محمد أمین شنقیطی، أضواء البیان، ج6، ص134، همان
[3]. محمد أمین شنقیطی، أضواء البیان، ج6، ص129، همان.
[4]. همان، ج6، ص129-130.
[5]. همان، ج6، ص130.
[6]. مسلم بن حجاج نیسابوری، صحیح مسلم، ج2، ص669. درار الاحیاء التراث العربی،1392ق.
برگرفته از http://alizandiy.blogfa.com/post/30
دروس ارشد آزاد الکترونیک سال 99 ترم اول
دانشجویان گرامی ارشد واحد الکترونیکی سال 99 ترم اول منابع زیر را برای امتحان دانلود کنید و از همین منابع سوال طرح می شود. ادامه مطلب...
حقائق التفسیر سلمی
یکی از طلاب و دانشجویان فاضل به نام حجت الاسلام طالعمند، مرقومه ای درباره تفسیر سلمی عنایت کردند که با اندکی تصرف در اینجا می آید. حقائق التفسیر معروف به تفسیر سلمی،تفسیری است عرفانی که ادامه مطلب...
چاپ مقاله بررسی تفسیر آیه چهل توبه
عزیزان فرهیخته، با توفیق الهی مقاله "بررسی تطبیقی تفسیر آیه چهل سوره توبه با تاکید بر مناظره شیخ مفید" چاپ شد. از لینک زیر دانلود نمایید. ادامه مطلب...
تفسیر همگام با وحی
قابل توجه دانشجویان درس تفسیر یک، نسخه پی دی اف تفسیر همگام با وحی را از لینک زیر دانلود نمایید.
تفاوت تحدی قرآن در یک سوره و ده سوره و کل قرآن
قرآن مجید در یک جا مخالفان را دعوت به آوردن مثل قرآن کرده است: "قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیرا (اسراء/ 88)" و در جاى دیگر به آوردن ده سوره همانند قرآن مانند: "قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِین(هود/ 13)" و در مورد دیگر به آوردن یک سوره مثل سورههاى قرآن: "وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ (بقره/ 23)".
به همین دلیل در میان گروهى از مفسران بحث شده که این تفاوت در تحدى و دعوت به مبارزه براى چیست؟ چرا یک جا همه قرآن و جاى دیگر 10 سوره و جاى دیگر یک سوره؟
در پاسخ این سؤال طرق مختلفى پیمودهاند:
الف- بعضى معتقدند این تفاوت از قبیل تنزل از مرحله بالاتر به مرحله پائینتر است درست مثل اینکه کسى به دیگرى میگوید: اگر تو هم مثل من در فن نویسندگى و شعر مهارت دارى کتاب و دیوانى همچون کتاب و دیوان من بنویس بعد تنزل مىکند و مىگوید یک فصل مانند آن را و یا حتى یک صفحه مثل آن ارائه بده! ولى این پاسخ در صورتى صحیح است که سورههاى" اسراء" و" هود" و" یونس" و بقره به همین ترتیب نازل شده باشد، البته آن با ترتیبى که در کتاب" تاریخ القرآن" از" فهرست ابن ندیم" نقل شده سازگار است: چرا که او مىگوید: سوره اسراء سوره 48 و هود 49 و یونس 51 و بقره نودمین سوره است که بر پیامبر نازل شده.
اما متاسفانه این سخن با ترتیب معروفى که براى سورههاى فوق در تفاسیر اسلامى آمده است سازگار نمىباشد.
ب- بعضى گفتهاند گرچه ترتیب نزول سورههاى فوق منطبق بر تنزل از مرحله بالا به مرحله پائین نیست، ولى مىدانیم که همه آیات یک سوره با هم نازل نمىشده چه بسا آیاتى که مدتى بعد نازل مىشد به دستور پیامبر ص به خاطر تناسبهایى که داشت در سوره قبل قرار داده مىشد. در محل کلام ما نیز ممکن است چنین باشد، و از این رو تاریخ سورههاى فوق منافاتى با تنزل از مرحله بالاتر به پائینتر ندارد.
ج- احتمال دیگرى که براى حل این مشکل وجود دارد این است که اصولاواژه" قرآن" واژهاى است که به" تمام" و" بعض" قرآن هر دو اطلاق مىشود، مثلا در آیه اول سوره جن مىخوانیم" إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً":" ما قرآن عجیبى شنیدیم" پیدا است که آنها قسمتى از قرآن را شنیده بودند." قرآن" از ماده قرائت است، و مىدانیم قرائت و تلاوت، هم بر کل قرآن صادق است و هم بر جزء آن، بنا بر این تحدى بمثل قرآن مفهومش تمام قرآن نیست و با ده سوره و حتى یک سوره نیز سازگار مىباشد.از سوى دیگر" سوره" نیز در اصل به معنى مجموعه و محدوده است، و بر مجموعهاى از آیات نیز تطبیق مىکند هر چند یک سوره کامل به اصطلاح معمولى نبوده باشد.و به تعبیر دیگر سوره در دو معنى استعمال مىشود یکى به معنى مجموع آیاتى که هدف معینى را تعقیب مىکند و دیگر یک سوره کامل که با بسم اللَّه شروع و پیش از بسم اللَّه سوره بعد پایان مىپذیرد.
شاهد این سخن آیه 86 سوره توبه است آنجا که مىفرماید:" وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ ..." (هنگامى که سورهاى نازل مىشود که ایمان به خدا بیاورید و با پیامبرش جهاد کنید ...) روشن است که منظور از سوره در اینجا همان آیاتى است که هدف فوق (یعنى ایمان به خدا و جهاد) را تعقیب مىکند هر چند قسمتى از یک سوره کامل باشد. "راغب" نیز در کتاب" مفردات" در تفسیر آیه اول سوره نور" سُورَةٌ أَنْزَلْناها ..." مىگوید:" اى جملة من الاحکام و الحکم ..." همانگونه که ملاحظه مىکنیم سوره را به معنى مجموعهاى از احکام تفسیر کرده است.بنا بر این فرق چندانى میان" قرآن" و" سوره" و" ده سوره" از نظر مفهوم لغت باقى نمىماند یعنى همه اینها به مجموعهاى از آیات قرآن اطلاق مىگردد نتیجه اینکه تحدى قرآن به یک کلمه و یک جمله نیست که کسى ادعا کند منمىتوانم مثل آیه" وَ الضُّحى" و آیه" مُدْهامَّتانِ" و یا جملههاى سادهاى از قرآن را بیاورم، بلکه تحدى در همه جا به مجموعهاى از آیات است که هدف مهمى را تعقیب مىکند.
.ر.ک: تفسیر نمونه، ج9، ص 42- 45.
چاپ مقاله کاربست عقل تفسیری و محدوده آن
مقاله علمی پژوهشی "کاربست عقل تفسیری و محدوده آن" در مجله عقل و دین به چاپ رسید.
کاربست های عقل تفسیری با تأکید بر محدوده آن |
|
مقاله 5، دوره 10، شماره 19، پاییز و زمستان 1397، صفحه 89-110 اصل مقاله (276.03 K) | |
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |
نویسندگان | |
کامران اویسی 1؛ سید رضا مودب 2 | |
1استادیار گروه قرآن و متون اسلامی دانشگاه معارف اسلامی | |
2استاد گروه قرآن و حدیث دانشگاه قم | |
چکیده | |
کاربستهای عقل تفسیری با تأکید بر محدوده آن عقل از مباحثی است که حکما انواع مختلفی از آن را تعریف نموده به گونهای که برخی از آنها اشتراک لفظی و بعضی دیگر اشتراک معنوی و تشکیک در مراتب دارند. عقل در یک نگاهوجود شناختی دارای دو اصطلاح میباشد یکی جوهری مجرد و دیگری قوه مُدرِکه؛ که دومی در تفسیر استفاده می شود؛ کاربرد عقل در تفسیر در یک نگاه کلینگر بر اساس نگاه به منابع اربعه اجتهاد و بهرهگیری از تعقل به دو قسم منبعیو ابزاری منقسم میگردد. عقل منبعی،به بدیهی و برهانی تقسیم میشود. عقل بدیهی، مبادی تصدیقی مانند فوقیت آسمان است که در سرشت بشر نهادینه شده و عقل برهانی، عقلی است که با کنارهم گذاشتن مقدمهها، نتیجهگیری میکند که در صورت اثبات نمودن ملازمه بین حکم عقل و شرع، جزء ملازمات عقلیه می باشد؛ خواه مستقلات عقلیه مانند حسن و قبح عقلی؛ خواه غیر مستقلات عقلیه مانند بحث اجتماع امر و نهی و دلالت نهی بر فساد.؛ اما عقل برهانی غیرمثبت ملازمه بین حکم عقل و شرع که هدفش فقط تشکیل قیاس و برهان و نتیجهگیری است به عقل قیاسی مشهور است. نوع دوم عقل، ابزاری و مصباحی تمامی قرائن را از منابع دیگر تفسیر اخذ می کند، به نتیجه گیری می پردازد. در تفسیر عقلی اجتهادی، سعی بر این است تا از عقل قطعی، صحیح فطری، خالی از موهومات استفاده شود. مهمترین و پرکاربردترین نقش عقل، عقل ابزاری است. |
|
کلیدواژهها | |
درس هفتم جزوه علوم قرآن ارشد
درس هفتم را از لینک زیر دانلود نمایید.
http://s8.picofile.com/file/8311659700/%D8%AF%D8%B1%D8%B3_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85.pdf.html