سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

عالم ذر و برشی از یک کتاب

کتاب عالم ذر نوشته صدری نیا، درباره این بحث خوب نوشته است. قسمتهایی از آن از نظر می گذرد:

یکى از مهمترین مباحث مربوط به عالَم ذر، زمان و مکان تحقق آن است. براساس هریک از دو تفسیر عمده‌اى که در مورد چگونگى پیمان عالم ذر از سوى مفسران قرآن‌کریم در ذیل آی? 172 سور? اعراف مطرح شده است، زمان و مکان عالم ذر بادیگرى تفاوت مى‌کند.طبق نظر اول اعم از اینکه عالم ذر مربوط به روح یا جسم انسانها تلقى شود، پس از خلقت حضرت آدم، همه فرزندان او که قرار است تا پایان دنیا متولد شوند، به صورت ذرّات ریز و پراکنده، همچون مورچگان از پشت او برون آمده، مورد خطاب و سؤال الهى قرارگرفته، به ربوبیّت خدا اعتراف کرده و سپس همگى به صلب آدم بازگشته‌اند و بدین ترتیب عالم ذر از نظر زمانى و مکانى بر عالَم دنیا تقدم پیدا مى‌کند.براساس دیدگاه دوّم که سرآمدترین مفسّر آن علامه طباطبایى است، عالم ذر نوعى تقدم بر دنیا دارد امّا این تقدم الزاماً تقدم زمانى نیست چرا که عالَم ذر" نشأتى است که به حسب زمان، هیچ انفکاک و جدایى از نشأت دنیوى ندارد، بلکه با آن و محیط به (بر) آن است و تقدمى که بر آن دارد، مانند تقدم «کُن» بر «فیکون» است. "1صاحب تفسیر المیزان در جاى دیگرى تأکید مى‌کند که" اخذ میثاق در دنیا نبوده، بلکه قبل از دنیا بوده، هم‌چنان که آیات «ذر» نیز بر آن دلالت دارد و مى‌فهماند که خداى تعالى قبل از آنکه انسانها را به نشأة دنیا بیاورد، پیمانهایى از ایشان بگرفت ". بدینسان طبق هردوى این دیدگاهها عالم ذر بر دنیا تقدم دارد اعم از اینکه این تقدم زمانى یا فرا زمانى باشد. ادامه مطلب...

در محضر قرآن

قرآن کریم به عرف توجه کرده است. واژه "عرف" دو مرتبه و "معروف" 32 مرتبه در قرآن به کار رفته است.[1] قرآن توصیه می کند که طبق عرف دستور داده شود و دیگران طبق آداب عرفی تربیت گردند: "خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ (اعراف/199)؛ عفو (و مدارا پیش) گیر و به (کار) پسندیده فرمان ده و از نادانان روی گردان."

از امام صادق(ع) نقل شده است:

«انّ الله ادّب رسوله فقال خذ العفو الایه قال خذ منهم ما ظهر وماتیسّر والعفو الوسط»[2]

یعنی خدا پیامبرش را ادب آموخت و آیه «خذ العفو» را به او فرمود و گفت: آنچه ظاهر است و آسان است را بگیر و عفو یعنی حد وسط.

 



[1] . ابوالقاسم علیدوست. فقه و عرف، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چهارم: 1388 ش، ص 47.

[2]. تفسیر العیاشی، ج‏2، ص 43.