سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
پنج شنبه 95 خرداد 20 :: 5:0 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

  منظور از شناخت در حدیث ‹‹ هرشخصی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است چیست ؟

 

روایاتی در منابع شیعه و اهل تسنن وجود دارد[1] که مفاد آن، این است که هر کس امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ مانند: ْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ إِمَامٌ حَیٌّ یَعْرِفُهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً.[2] 

عیسى بن سرى ابن یسع، مى‏گوید که: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: کسى که بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ (زمان) جاهلیت مرده است؟ امام علیه السّلام فرمود: (آدمى) هنگامى که جانش بدینجا برسد- و با دست مبارک به سینه خود اشاره کردند- بیشترین نیاز به معرفت امام احساس مى‏شود. راوى مى‏گوید آنگاه حضرت به من فرمود: تو (از نظر اعتقادى) در مرحله خوبى هستى (میزان معرفت تو به ولایت خاندان، در حدّ خوبى است).[3]

حدیث مذکور نشان می دهد که داشتن اعتقاد خوب به ویژه در زمینه امام شناسی از اساس معرفت به امام هرزمان است.

روایت دیگری که معرفت نسبت به امامت و ولایت به امام هر زمان را تأیید می کند، حدیثی است که ابو عبیده حذاء نقل کرده است: وی گوید: ما در زمان امام باقر علیه السلام (براى تعیین جانشین او) مانند گله بى‏چوپان سرگردان بودیم، تا سالم بن ابى حفصه را (که بعداً زیدى مذهب شد و امام صادق علیه السلام او را لعن و تکفیر کرد) ملاقات کردیم، به من گفت: اى ابا عبیده! امام تو کیست؟ گفتم: ائمه من، آل محمد هستند گفت: هلاک شدى و مردم را هم هلاک کردى، مگر من و تو از امام باقر علیه السلام نشنیدیم که می فرمود «هر که بمیرد و بر او امامى نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است»؟ گفتم: چرا به جان خودم چنین است، سپس حدود سه روز گذشت که خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و خدا معرفت او را به من روزى کرد (او را به جانشینى پدرش شناختم) به حضرت عرض کردم: سالم به من چنین و چنان گفت. فرمود: اى ابا عبیده همانا کسى از ما (ائمه) نمیرد جز اینکه کسى را جانشین خود کند، که کردار و رفتارش مانند خود او باشد و به آنچه او دعوت می کرد، دعوت کند.[4]

بنابراین قدر متیقن از اخبار گفته شده، شناخت مقام امامت ائمه اطهار نسبت به مردم عادی است. یعنی بنا بر برخی روایات  اولاً بداند که نام و القاب امامان معصوم (ع) چیست[5] و ثانیاً کمترین حد معرفت به امام زمان آن است که امام، در همه درجات جز مقام نبوت، همسنگ ومساوی با پیامبر (ص) است.[6]

این در حالی است که اهل تسنن در این باره می­گویند: منظور از امام زمان، سلطان و زمامدار هر عصریست؛ چه ظالم باشد و چه عادل. این سخن اهل سنت را عقل تایید نمی­کند؛ چون شناختن سلطان ظالم، هیچ تاثیری در ایمان و اعتقاد مردم ندارد، چه برسد به اینکه فردی که نسبت به او معرفت پیدا نکند مرگش، به مرگ دوران جاهلیت باشد.عده­ای دیگر از اهل سنت می­گویند: منظور از امام زمان، در این حدیث، همان قرآن است. پاسخ این حرف ایشان هم این است که: قرآن برای تمام زمان­هاست و گذشت زمان، تغییری در آن پدید نمی­آورد تا هر قرآنی، امام زمان مردم زمان خود باشد. در ضمن اگر در این نظر، منظور از معرفت، شناختن کلمات و آیات قرآن باشد، در هر عصری، افراد زیادی از مسلمانان هستند که سواد خواندن و نوشتن ندارند، حال باید بگوییم آنان که نمی­توانند، بخوانند و بنویسند در هنگام مرگ به مرگ جاهلیت می­میرند؟!!و این حرفی است که عقل سلیم و وجدان بیدار آن را قبول نمی­کند.[7]

در نتیجه باید گفت: حدیث مورد سؤال،  این حدیث به خوبى گواهى مى‏دهد که در هر عصر و زمانى امام معصومى وجود دارد که باید او را شناخت، و عدم شناسائى او آنچنان زیانبار است که انسان را در سرحد دوران کفر و جاهلیّت قرار مى‏دهد.آیا منظور از امام و پیشوا در این حدیث همان کسانى است که در رأس حکومت‏ها قرار دارند، چنگیزها و هارون‏ها و زمانداران وابسته؟ بدون شک جواب این سؤال منفى است، چرا که زمامداران غالباً افرادى نادرست و ظالم و گاه وابسته به شرق و غرب، و عامل سیاست‏هاى بیگانه بوده و هستند، و مسلماً شناسایى آنها و پذیرش امامتشان انسان را به «دارالبوار» و جهنم مى‏فرستد. پس روشن مى‏شود که در هر عصر و زمانى امامى معصوم است که باید او را پیدا کرد و رهبرى او را پذیرا شد.[8] سرانجام  می توان گفت: معرفت امام این است که بر هر کس واجب است در دنیا امام خود را شناخته و اطاعت او را نماید و او را پیشواى خود بداند.[9]

 

منابع

بحرانى، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: مؤسسه بعثه، 1374 ش، چاپ اول.

برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم: دار الکتب الإسلامیة، 1371 ق، چاپ دوم.

بروجردى، محمد ابراهیم‏، تفسیر جامع‏، تهران: انتشارات صدر، 1366 ش‏، چاپ ششم‏.

حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1413 ق، چاپ اول.

صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1404 ق، چاپ دوم.

طباطبایى، محمد حسین‏، المیزان فى تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامى‏، 1417 ق‏، چاپ پنجم‏‏.

عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، تهران: المطبعة العلمیة، 1380 ق، چاپ اول.

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، چاپ چهارم.

مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، 1406 ق، چاپ دوم.

مصطفوى، جواد،  ترجمه أصول الکافی، تهران: کتاب فروشى علمیه اسلامیه، 1369 ش، چاپ اول.

مکارم شیرازى، ناصر، سلسله دروس فی العقائد الاسلامیه، قم: مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، 1385 ش، چاپ سوم.

 

 



[1]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏12، ص 253؛ المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏3، ص 381.

[2].قرب الإسناد، ص 351.

[3]. المحاسن، ج‏1، ص 92.

[4].بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص 259.

[5]. تفسیر العیاشی، ج‏1، ص 252؛ الکافی، ج‏2، ص 20-21.

[6]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص 582.

[7]. أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص 131.

[8]. ر.ک: سلسله دروس فی العقائد الاسلامیه، ص 254-255.

[9].ر.ک: تفسیر جامع، ج‏1، ص 99.




موضوع مطلب : مهدویت, امام مهدی, امام عصر, دوازده, کامران, اویسی, کامران اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام, شیعه, دانشگاه, حوزه, شبهه
یکشنبه 92 آذر 3 :: 7:43 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

مطلب زیر متنی زیبا از ضمن خدمنت مهدویت فرهنگیان اخذ شده است:

نتظار مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) انتظاری است که از ابتدای عالم آغاز شده است یعنی از زمان‌های بسیار دور، انبیاء و اولیاء نوید ظهور او را داده‌اند و در زمان‌های نزدیک تر، همه امامان ما، آرزوی روزگار دولت او را داشته‌اند.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«اگر او را درک می‌کردم، تمام عمر به او خدمت می‌کردم.»

انتظار مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) انتظار مصلح جهانی است. انتظار حکومت عدل جهانی است و انتظار تحقق همه خوبی‌ها است. در این انتظار، بشریت چشم به راه است تا آنچه را بر اساس فطرت پاک خدایی، در آرزوی آن بوده و هیچگاه به صورت کامل به آن دست نیافته است، ببیند و مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همان است که عدالت و معنویت، برادری و برابری، عمران و آبادی زمین و امنیّت و صلح و عصر شکوفایی عقل و دانش بشری را برای انسان‌ها به ارمغان می‌آورد و برچیدن بساط استعمار و بردگی انسان‌ها و نفی هر گونه ستم و ستمگری و رهایی اجتماع از انواع فسادهای اخلاقی، ره آورد حاکمیت اوست.

انتظار مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) انتظاری است که تنها با فراهم شدن زمینه‌های شکوفایی آن، خواهد شکفت و آن زمانی است که همه انسان‌ها در طلب منجی و مصلح آخر الزمان باشند. او می‌آید تا با همکاری و همیاری یارانش علیه بدی‌ها قیام کند نه اینکه تنها با معجزه کار جهان را سامان دهد.

انتظار مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در منتظرانش شوق یاری و همراهی او را ایجاد می‌کند و به انسان هویت و حیات می‌بخشد و او را از پوچی و بی هدفی نجات می‌دهد.

آنچه گفته شد بخشی از ویژگی‌های آن انتظاری است که به وسعت همه تاریخ است و ریشه در جان همه انسان‌ها دارد و هیچ انتظار دیگری به خاک پای این انتظار سترگ نمی‌ارزد. بنابراین جا دارد که ابعاد و آثار فراوانِ انتظار مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بشناسیم و درباره وظایف منتظران ظهور او و پاداش بی نظیر آنها سخن بگوییم.




موضوع مطلب : مهدویت, اسلام, شیعه, امام عصر, کامران اویسی, سنی, انتظار, منتظر, امام دوازدهم, امام مهدی
سه شنبه 91 فروردین 15 :: 12:54 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

بچه های مؤمن نوشهر با شروع سال جدید کار مذهبی قشنگی را شروع کردند که فرستادن صلواتی میلیاردی برای

 تعجیل در فرج امام عصر است. ما نیز در این امر خیر شریک می شویم و این کار را حمایت می کنیم.

اجرکم مع صاحبکم.

طرح صلوات میلیاردی




موضوع مطلب : اطلاعیه, امام زمان, مهدویت, صلوات, امام عصر, نوشهر, انصار الحسین, ظهور
یکشنبه 90 اسفند 21 :: 12:56 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

امام زمان را دیدم که با سر و پای برهنه سینه می‏زند و گریه می‏کند

فقیه و عارف بزرگ آیت الله العظمی سید محمدمهدی طباطبایی مشهوربه بحرالعلوم در اول شوال یعنی عید فطر سال 1155 هجری قمری در شهر کربلا به دنیا آمد. پدر بزرگوارش آیت الله سید مرتضی طباطبایی بروجردی از علما و مراجع کربلا به‏شمار می‏رفت.

سیدمحمد ناظم‏زاده‏قمی

 

امام زمان را دیدم که با سر و پای برهنه سینه می‏زند و گریه می‏کند

مقام علمی

 

مرحوم بحرالعلوم مقدمات علوم دینیه از جمله علوم نحو و صرف و ادبیات و منطق و فقه و اصول را نزد پدر گرامیش و دیگر علمای بزرگ در کمتر از چهار سال فرا گرفت. ایشان برای استفاده از اساتید بزرگ آن زمان عازم شهر نجف اشرف شد و در درس خارج حضرت آیت الله وحید بهبهانی و نیز درس شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق راه یـافـت و پس از پنج سال به درجه اجتهاد دست یافت. او حکمت و فلسفه را نزد آقا میرزا ابوالقاسم مدرس فرا گرفت. البته با سفری که مرحوم سیدمحمدمهدی به قصد زیارت مرقد مطهر امام رضا(ع) و دیدار با علمای بزرگ ایران وارد مشهد مقدس شده بود که حدود هفت سال نیز به طول انجامید، دوباره فلسفه و کلام را نیز نزد فیلسوف بزرگ میرزا مهدی اصفهانی خراسانی فراگرفت.

 

آیت الله العظمی علامه بحر العلوم با درگذشت مرحوم وحیدبهبهانی در سال 1186 هجری قمری در حالی که سی سال بیشتر نداشت عهده‏دار مقام مرجعیت و زعامت حوزه علمیه شد و در عین حال که به تدریس و تالیف اشتغال می‏ورزید، به امور فقرا و مستمندان نیز رسیدگی کرده، مسائل و مشکلات اجتماعی مردم را حل و فصل می‏نمود. ایشان برای اینکه بتواند به همه مسائل بپردازد و نظمی به حوزه های علمیه بدهد، از شخصیتهای برجسته‏ای که معاصر او بودند به همکاری دعوت کرد به طوری که شـیخ جعفر کاشف الغطا را برای فتوی و پاسخ ‌به احکام شرعی تعیین نمود. شیخ حسین نجفی را به عـنـوان امـام جـمـاعت در مهم‏ترین مسجد یعنی مسجد هندی نصب نمود و شیخ شـریـف الدین محی الدین را برای قضاوت و حل وفصل دعاوی مردم گماشت.

 

اساتید، شاگردان و آثار

 

اساتید مرحوم علامه آیت الله العظمی بحرالعلوم همگی از بزرگان و زعمای زمان ایشان بوده‏اند که برخی از آن بزرگواران عبارتند از: وحید بهبهانی، سیّد عبد باقی حسینی خاتون آبادی، شیخ محمّد باقر هزار جریبی غروی، شیخ محمّد مهدی فتونی عاملی، سیّد حسین موسوی خونساری، سیّد مرتضى طباطبائی، سیّد حسین حسینی قزوینی، شهید سیّد مهدی اصفهانی، شیخ محمّد تقی دورقی، شیخ عبد نبی قزوینی، شیخ اسد الله شوشتری، شیخ یوسف بحرانی و دیگر بزرگان.

 

اما شاگردان مرحوم آیت الله العظمی بحرالعلوم نیز از دانشمندان بزرگ شدند و به مقامات والا دست یافتند که به برخی از آنان اشاره خواهیم کرد: شیخ جعفر کاشف الغطا،، سید محمد جواد عاملی صاحب مفتاح الکرامه، شیخ محمد تقی اصفهانی، صاحب حاشیه بر معالم، شیخ احمد نراقی صاحب مستند الشیعه فی احکام الشریعه، شیخ ابوعلی حائری مؤلف منتهی المقال در علم رجال، شیخ اسداللّه تستری مولف المقابیس در اصول، شیخ محمد علی زینی عاملی نجفی، سید میرعلی طباطبائی، ، مولی محمد شفیع استرآبادی و بسیاری بزرگان دیگر.

 

مرحوم بحرالعلوم در علوم و دانشهای گوناگون دارای تالیف و اثر است که برخی از این آثار عبارتند از: مصابیح در فقه، الـدره الـنـجفیه که کتاب شعری است در باب فقه اهل بیت(ع)، مـشـکـاه الهدایه، الفوائد الاصولیه، حاشیه علی طهاره شرائع المحقق الحلی، الفوائد الرجالیه پیرامون علم رجال، رساله فی الفرق و الملل، تحفه الکلام فی تاریخ مکه و بیت اللّه الحرام، شرح باب الحقیقه و المجاز، قواعد احکام الشکوک، الدره البهیه فی نظم بعض المسائل الاصولیه و دیوان شعری که ایشان خود سروده است.

 

آثار ماندگار

 

مرحوم علامه بحرالعلوم در زمان تصدی امر مرجعیت در نجف اشرف آثار گرانبهایی را پایه‏گزار شد که برخی از آنها عبارتند از:

 

 مشخص کردن مقام امام زمان (عج) در مسجد سهله، بنا کردن گلدسته در صحن شریف علوی در طرف جنوبی و تعمیر خرابی‏های حرم، ترغیب و راهنمایی نسبت به تعمیر مسجد شیخ طوسی در نجف اشرف، ایجاد کتابخانه خطی، بالا آوردن ارتفاع مسجد کوفه به منظور سهولت در تطهیر و پاک نمودن آن، مشخص کردن جایگاه مسجد راس الحسین در نجف اشرف، تعیین جایگاه قبر مختار ثقفی که الان به قبر مسلم معروف است، تعیین جایگاه مرقد حضرت هود و صالح در نجف اشرف، اضافه کردن مقداری از اراضی به مساحت حرم مطهر علی بن ابیطالب(ع) و بسیاری امور دیگر.

 

چند ملاقات با امام زمان(عج)

 

روزی علامه بحرالعلوم همراه برخی طلابش به استقبال دسته سینه زنی طویرج رفتند. در این حال بود که ناگهان علامه بحرالعلوم که مرجع تقلید بزرگی به‏شمار می‏رفت عمامه و عبا را زمین گذاشت و با سر و پای برهنه میان جمعیت عزادار رفت و مثل سایر سینه زنها بر سر و سینه خود زد، شاگردانشان هر چه کردند تا مانع بروز احساسات ایشان شوند، ایشان قبول نمی‏کرد. شب همان روز وقتی یکی از شاگردانش از ایشان ماجرا را جویا شد، ایشان فرموده بودند: "وقتی به دسته سینه‏زنی رسیدم، دیدم حضرت بقیة الله امام زمان با سر و پای برهنه میان سینه زنها به سر و سینه می‏زنند و گریه می‏کنند، من هم نتوانستم طاقت بیاورم، پس در خدمت آن حضرت مشغول سینه زدن شدم."

 

در ماجرای دیگری مرحوم میرزای قمی اینگونه آورده است که: "من با علامه بحرالعلوم در درس استاد وحید بهبهانی هم‏مباحثه بودم و اغلب من برای او بحث را تقریر می‏کردم تا اینکه به ایران آمدم و کم کم شهرت علمی سید بحرالعلوم به همه جا رسید و من تعجب می‏کردم. تا اینکه وقتی به نجف مشرف شدم و سید را ملاقات کردم، مساله‏ای عنوان شد دیدم سید بحرالعلوم دریای مواج و عمیقی از دانشهاست پرسیدم: آقا ما که با هم بودیم شما این مرتبه را نداشتید و از من استفاده می‏کردید حال شما را مانند دریا می بینم! سید فرمود: میرزا این از اسرار است که به تو می‏گویم تا من زنده‏ام به کسی نگو و کتمان بدار من قبول کردم، آنگاه فرمود: چگونه این طور نباشم و حال آنکه آقایم حجت بن الحسن(عج) مرا شبی در مسجد کوفه به سینه مبارک خود چسباند."

 

همچنین درباره ملاقات آیت الله بحرالعلوم با امام زمان(عج) میرزا حسین لاهیجی به نقل از یکی از همراهان ایشان گفته است: "روزی علامه بحرالعلوم وارد حرم مطهر امام علی(ع) شد و سپس این شعر را زمزمه کرد:

 

چه خوش است صوت قرآن

 

 ز تو دلربا شنیدن

 

 به رخت نظاره کردن

 

 سخن خدا شنیدن

 

 پس از آن از بحرالعلوم سبب خواندن این شعر را پرسیدم که ایشان فرمود: چون وارد حرم حضرت شدم دیدم مولایم حضرت حجت (عج ) در بالای سر به آواز بلند قران تلاوت می‏کند چون صدای آن بزرگوار را شنیدم این شعر را خواندم."

 

وفات

 

سرانجام مرحوم آیت الله العظمی بحرالعلوم بعد از مدتی بیماری در بیست و چهارم رجب سال 1212 هجری قمری در سن پنجاه و هفت سالگی از دنیا رفت و بعد از تشییع و نماز باشکوهی، بدن مطهرش در صحن مطهر امام علی بن ابیطالب(ع) در کنار قبر شیخ طوسی به خاک سپرده شد.

 

منابع

 

روضات الجنات ، میرزا محمد باقر خوانساری، ترجمه ساعدی، نشر اسلامیه، تهران

 

گنجینه دانشمندان ، محمد شریف رازی، کتاب‏فروشی اسلامیه، تهران

 

ریحانه الادب، محمد علی مدرس تبریزی، انتشارات علمی، تهران

 

خیمه، شماره هجدهم




موضوع مطلب : امام عصر, بحرالعلوم, میرزای قمی