مفهوم شناسی رجب
درباره ماه های قمری برخی از مفسران طبق بعضی از روایات وارده و حتی مواردی از آیات قرآن کریم، سخنانی گفته اند. به تعدادی از آنها اشاره می شود:
شیخ ابوالفتوح رازی گفته است:
قوله تعالى: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ، مراد ماه رجب است، و این ماهها را براى آن حرام خوانند که قتال و قتل در آن حرام است. و گفتهاند: لعظم حرمته، براى تعظیم حرمت او را حرامش خوانند و از این جا این ماه را منصل الأسنّه گفتند و مضر الأسنّه، که در این ماه عرب سنانها از نیزه بگرفتندى. و گفتهاند: رجبش براى آن خواندند که از ماههاى حرام منفرد است، چه او، تنهاست و آن سه گانه باقى، پیوسته. و گفتهاند: براى آن که از ماهها هیچ به حرمت او نیست، و گفتهاند: براى تعظیمش من التّرجیب، من قول سعد: أنا جذیلها المحکّک و عذیقها المرجّب، منّا أمیر و منکم أمیر- قاله یوم السّقیفة. و مرجّب، درختى بود که از بسیارى بارى «6» که دارد ترسند که بشکند، دعامهاى از زیر او برزنند. و این ماه را «أصمّ» خوانند، براى آن که در او قعقعه سلاح نشنیدندى، و این از باب لیله نائم و نهاره صائم. و این ماه را «أصبّ» خوانند، لأنّ اللَّه تعالى یصبّ فیه رحمته على عباده، در این ماه خداى تعالى رحمت خود بر گناهکاران ریزد. و این ماه را نیز «رجم» خوانند، براى آن که خداى تعالى شیاطین را در این ماه رجم فرماید، و در جاهلیّت عظیم الحرمة بود، و چون اسلام آمد حرمتش بیفزود، و در فضل او کتابى مفرد کردهاند. [1]
ملا فتح الله کاشانی در تفسیر خود آورده است:
و بدانکه رجب را ماه حرام گویند جهت آنکه قتل در او حرام است و ماه مفصل لا سنه نیز گویند زیرا که عرب در این ماه سر نیزه ها را بر روی نیزه ها نمی گذاشتند و تسمیه آن به رجب جهت آنست که اشتقاق آن از رجبته است بمعنى عظمته و چون عرب تعظیم حرمة این ماه کردند از این جهت به اسم رجب مسمى شد و جهت مبالغه در تعظیم حرمت او را رجب المرجب مىگویند و اصم نیز گویند جهت آنکه در آن قعقعه سلاح نشنوند و اصب نیز خوانند بنا بر آنکه حقتعالى در این ماه رحمت خود را بر بندگان ریزان گرداند و صب بمعنى ریختن است.[2]
در تأیید کلام وی می توان به کلمات برخی از لغت دانان مراجعه نمود، به عنوان نمونه، زبیدی آورده است:
«رَجِبَ فلاناً: هَابَهُ و عَظَّمَهُ، کَرَجَبَهُ یَرْجُبُهُ رَجْباً و رُجُوباً، و رَجَّبَهُ تَرْجِیباً، و تَرَجَّبَهُ و أَرْجَبَهُ فهو مَرْجُوبٌ و مُرَجَّبٌ.»[3]
دیگری می نویسد:
«رَجَب: الشهر بعد جُمادَى و هو سابع الشهور. و الجمع: أرجاب. و سمَّوا رَجَبا لما رجّبوا الشجر و لتعظیمهم إیاه. و الترجیب التعظیم.»[4]
حسینی شاه عبدالعظیمی به نقل از مرحوم طبرسی نوشته است:
خداى تعالى تعبد فرموده مسلمین را که سنین خود را دوازده ماه قرار دهند براى اینکه موافق باشد عدد هلال و منازل قمر را، نه آنچه را که متدین شدهاند به آن اهل کتاب که سنین شمسى باشد. و آن دوازده ماه قمرى هلالى شرعى عبارت است از: محرم الحرام، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادى الاول، جمادى الاخر، رجب المرجب، شعبان المعظم، رمضان المبارک، شوال المکرم، ذو القعدة الحرام، ذو الحجة الحرام.[1]
سپس وی درباره وجه تسمیه ماه های قمری می نویسد:
وجه تسمیه آنها- اما محرم: براى آنکه عرب حرام مىدانست قتال در این ماه را. اما صفر: به معنى خالى شدن، چون در این ماه وبائى حادث، و شهر مکه از مردم خالى شد؛ یا به اعتبار خالى شدن مشگهاى آنها از شیر. اما ربیعین: به سبب زیاد شدن نباتات زمین. و اما جمادین: به علت جمود و یخ بستن آبها. اما رجب: براى تعظیم آنها این ماه را (مشتق از رجب بمعنى عظم و عظّم)؛ یا به سبب آنکه در این ماه قتال ننمودى (مشتق از ارجب بمعنى اقطع الید). در مجمع و رازى- از حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله سؤال نمودند از رجب، فرمود: نام نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر، هر که روزى از این ماه روزه دارد خداى تعالى او را از آن نهر سیراب فرماید. علامه مجلسى (قدس اللّه سره) به سند معتبر روایت نموده که پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود ماه رجب ماه استغفار امت من باشد، پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که حق تعالى آمرزنده و مهربان است. و رجب را اصب گویند براى آنکه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته شود، پس بسیار بگوئید «استغفر اللّه و اسئله التّوبة». اما ماه شعبان: به سبب آنکه در این ماه قبایل متشعب و متفرق مىشد. و علامه مجلسى (قدس اللّه سره) از حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله روایت نموده که فرمود: شعبان ماه شریف و آن ماه من است، و حاملان عرش الهى آن را تعظیم و حق حرمت آن را مىشناسند. و این ماه زیاد شود روزى بندگان براى ماه رمضان، و زینت کنند بهشتها را، و آن را شعبان نامیدند براى آنکه متشعب و بسیار گردد روزى مؤمنان و حسنه در آن مضاعف به هفتاد برابر، و سیئه آمرزیده و اعمال خیر در آن مقبول، و خداوند جبار نظر فرماید به روزه داران و عبادت کنندگان. پس مباهات فرماید به حاملان عرش بدیشان. پس در فضیلت روزه این ماه بسیار فرمود. اما ماه رمضان: مشتق از رمضاء به معنى ریگستان گرم سوزان، چون گناهان در این ماه سوخته و محو شود، یا آنکه نامى است از نامهاى خداى تعالى. علامه مجلسى (قدس اللّه سره) به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت نموده که حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در جمعه آخر ماه شعبان خطبهاى انشاء فرمود که: اى گروه مردم، بتحقیق رو کرده به شما ماه خداى تعالى با برکت و رحمت و آمرزش، ماهى است که نزد خداى تعالى بهترین ماهها و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات، دعوت شدهاید به ضیافت الهى. انفاس شما در آن ثواب تسبیح، و خواب شما عبادت، و اعمال شما مقبول، و دعاى شما مستجاب است. پس سؤال کنید از پروردگار خود به نیات صادقه و قلوب طیبه و صافیه از معاصى و ذمائم که موفق سازد شما را به روزه داشتن و تلاوت قرآن. بتحقیق شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه (تا آخر). اما شوال: براى آنکه شتران آبستن در این ماه شیر زیاد شدى یا شتران را قطار نمودى در رفتن و این کنایه از سفر باشد. اما ذو القعده: به سبب قعود و نشستن آنها از قتال و جنگ. اما ذو الحجه: به سبب آنکه در این ماه حج مىکردند، لذا مسمى بآن شد. [2]
نکته دیگری که وی بدان اشاره می نماید، بحث حرمت چهار ماه از ماه های قمری است:
از این دوازده ماه، چهار ماه اشهر حرم است که قتال در آن حرام است: سه ماه متوالى ذو القعده و ذو الحجه و محرم، و یکى فرد که رجب باشد. و مراد معنى حرم آنکه هتک محارم در این چهار ماه اعظم و أشد است ازماههاى دیگر، و عرب تعظیم این ماهها مىنمودند به حدى که اگر قاتل پدر خود را در اشهر حرم مىدید، صرف نظر نموده و به او کارى نداشت به جهت احترام این چهار ماه. [3]
سپس از زبان سید بن طاوس در اهمیت ماه های قمری می نویسد:
سید بن طاوس (رضوان اللّه علیه) فرماید: و باید حفظ نمائى احترام ماههاى حرام را به قلب و عقل و جوارح به طاعات الهى و اجتناب از محرمات سبحانى، پس غنیمت شمارى اوقات آن را تا به مقصد ظفریابى. و جهت اینکه خداى تعالى بعضى از ماهها را اعظم حرمة قرار داد از بعضى، براى احاطه علم ازلى است به مصلحت در کف از ظلم و اشهر حرم به سبب عظم منزلت آنها. و ایضا این تعظیم چه بسا مؤدى شود بترک ظلم اصلا به علت انطفاء نائره و انکسار رحمیت در این مدت. [4]
و در پایان نظر تحقیقی خود را بیان می کند:
چون طبع انسانى ملازم با عادت باشد به حدى که وقتى مصاحب با خلقى گردید قلع آن متعسر است، لذا در این اوقات که اتیان طاعات و اعراض از معاصى نماید و بعد از انقضاء این مدت اگر بخواهد شروع در قبایح و شنایع کند هر آینه دشوار، و بعلاوه آن را موجب بطلان زحمات و مشقات سابقه تصور نموده، و ظاهر حال عاقل این است که راضى نگردد، پس این قسمت اقوى سببى خواهد بود در اقدام به خیر و احتراز از شر، و ممکن است بتدریج معرض از معاصى و موجد ملکه عدالت گردد؛ پس این حکمت در اختصاص بعض ایام و شهور و تخصیص بعضى اماکن و بقاع باشد به مزید تعظیم و احترام، گرچه ذات احدیت حکیم على الاطلاق جعل احکام شرعیه فرموده به حکم و مصالح عامه نظام عالم امکان که جز ذات علام الغیوب کسى را اطلاعى نیست. [5]
[1] . تفسیر اثنا عشرى، ج5، ص 81.
[2] . تفسیر اثنا عشرى، ج5، ص 81-82.
[3]. تفسیر اثنا عشرى، ج5، ص 82-83.
[4]. تفسیر اثنا عشرى، ج5، ص 83.
[5]. تفسیر اثنا عشرى، ج5، ص 83.