امامت در قرآن از نظر استاد مرحوم مرتضی مطهری
در قرآن چند آیه هست که مورد استدلال شیعه در باب امامت است. یکى از آن آیات آیه إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ است (اتفاقاً در همه اینها روایات اهل تسنن هم وجود دارد که مفاد شیعه را تأیید مىکند). ما آیهاى در قرآن داریم به این صورت: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ. «انما» یعنى منحصراً (چون اداة حصر است). معنى اصلى «ولىّ» سرپرست است. ولایت یعنى تسلط و سرپرستى: سرپرست شما فقط و فقط خداست و پیغمبر خدا و مؤمنینى که نماز را بپا مىدارند و در حال رکوع زکات مىدهند. ما در دستورات اسلام نداریم که انسان در حال رکوع زکات بدهد که بگوییم این یک قانون کلى است و شامل همه افراد مىشود. این، اشاره است به واقعهاى که در خارج یک بار وقوع پیدا کرده است و شیعه و سنى به اتفاق آن را روایت کردهاند و آن این است که على علیه السلام در حال رکوع بود، سائلى پیدا شد و سؤالى کرد، حضرت به انگشت خود اشاره کرد، او آمد انگشتر را از انگشت على علیه السلام بیرون آورد و رفت؛ یعنى على علیه السلام صبر نکرد نمازش تمام شود و بعد به او انفاق کند؛ آنقدر عنایت داشت به اینکه آن فقیر را زودتر جواب بگوید که در همان حال رکوع با اشاره به او فهماند که این انگشتر را درآور، برو بفروش و پولش را خرج خودت کن. در این مطلب هیچ اختلافى نیست و مورد اتفاق شیعه و سنى است که على علیه السلام چنین کارى کرده است و نیز مورد اتفاق شیعه و سنى است که این آیه در شأن على علیه السلام نازل شده، با توجه به اینکه انفاق کردن در حال رکوع جزء دستورات اسلام نیست (نه از واجبات اسلام است و نه از مستحبات آن) که بگوییم ممکن است عدهاى از مردم به این قانون عمل کرده باشند. پس «کسانى که چنین مىکنند» اشاره و کنایه است، همانطور که در خود قرآن گاهى مىگوید: «یقولون» مىگویند، و حال آنکه یک فرد آن سخن را گفته. در اینجا «کسانى که چنین مىکنند» یعنى آن فردى که چنین کرده. بنابراین به حکم این آیه على علیه السلام به ولایت براى مردم تعیین شده است. این، آیهاى است که مورد استدلال شیعه است. البته این آیه خیلى بیش از این بحث دارد [که در جلسات آینده دربارهاش سخن خواهیم گفت.] آیات دیگر آیاتى است که درباره جریان غدیر است. خود قضیه غدیر جزء سنت است و ما بعد باید درباره آن بحث کنیم. ولى از آیاتى که در این مورد در سوره مائده وارد شده یکى این آیه است: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ (اینجا لحن، خیلى شدید است) اى پیامبر! آنچه را که بر تو نازل شد، تبلیغ کن و اگر تبلیغ نکنى رسالت الهى را تبلیغ نکردهاى. مفاد این آیه آنچنان شدید است که مفاد حدیث مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ امامَ زَمانِهِ ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً. اجمالًا خود آیه نشان مىدهد که موضوع آنچنان مهم است که اگر پیغمبر تبلیغ نکند، اصلًا رسالتش را ابلاغ نکرده است. سوره مائده به اتفاق شیعه و سنى آخرین سورهاى است که بر پیغمبر نازل شده و این آیات جزء آخرین آیاتى است که بر پیغمبر نازل شده است؛ یعنى در وقتى نازل شده که پیغمبر صلى الله علیه و آله تمام دستورات دیگر را در مدت سیزده سال مکه و ده سال مدینه گفته بوده و این، جزء آخرین دستورات بوده است. شیعه سؤال مىکند این دستورى که جزء آخرین دستورهاست و آنقدر مهم است که اگر پیغمبر آن را ابلاغ نکند همه گذشتهها کأنلمیکن است، چیست؟ یعنى شما نمىتوانید موضوعى نشان بدهید که مربوط به سالهاى آخر عمر پیغمبر و اهمیتش در آن درجه باشد که اگر ابلاغ نشود هیچ چیز ابلاغ نشده است. ولى ما مىگوییم آن موضوع، مسأله امامت است که اگر نباشد، همه چیز کأن لم یکن است، یعنى شیرازه اسلام از هم مىپاشد. بعلاوه، شیعه از کلمات و روایات خود اهل تسنن دلیل مىآورد که این آیه در غدیرخم نازل شده است. در همان سوره مائده، آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً (امروز دین را به حد کمال رساندم و نعمت را به حد آخر تمام کردم، امروز است که دیگراسلام را براى شما به عنوان یک دین پسندیدم) نشان مىدهد که در آن روز جریانى رخ داده که آنقدر با اهمیت است که آن را مکمّل دین و متمّم نعمت خدا بر بشر شمرده است و با بودن آن، اسلام اسلام است و خدا این اسلام را همان مىبیند که مىخواسته و با نبودن آن، اسلام اسلام نیست. شیعه به لحن این آیه- که تا این درجه براى این موضوع اهمیت قائل است- استدلال مىکند و مىگوید آن موضوعى که بتواند نامش مکمّل دین و متمّم نعمت و آن چیزى باشد که با نبودنش اسلام اسلام نیست، چه بوده است؟ مىگوید ما مىتوانیم موضوعى را نشان بدهیم که در آن درجه از اهمیت باشد ولى شما نمىتوانید. بعلاوه، روایاتى هست که تأیید مىکند این آیه هم در همین موضوع وارد شده است. اینها، سه آیهاى بود که من به طور عصاره از استدلالهاى شیعه برایتان عرض کردم. (مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج 4، ص 722- 724)