خلقت بدن اصلی حضرت زهرا
ایشان همانطور که گفته شد مانند دیگر معصومین، بدنشان با بدن ما فرق دارد و مال یک عالم دیگر است یعنی ملکوت. بدن آنها در مرتبه روح ما قرار دارد و عوارض دنیای خورده تا ما بتوانیم آنها را ببینیم و استفاده کنیم و خدای ناکرده آزار دهیم و ...
پیامبر در این نشئه دارای بدن ملکوتی است که عوارض دنیایی خورده و توان این را ندارد که بدن نورانی حضرت زهرا را یک پارچه بگیرد و به خدیجه دهد. گرچه در عالم ملکوت وجود ملکوتی ایشان اشد و افضل از وجود ملکوتی حضرت زهرا است ولی در این نشئه باید وجود بدن اصلی و نورانی حضرت زهرا را در چند نوبت و به تدریج دریافت کند تا به مرور عوارض دنیایی زده شود.
ابتدا در شب معراج او را بالا می برند و از درخت طوبی به او می دهند و میل می فرماید و سریعا به خدیجه انتقال می دهاد. یک بار برایش میوه هایی ماند خرما و انگور و امثال آن میاورند تا تناول کند و سریع به خدیجه انتقال دهد. یک بار هم قسمت دیگر آن بدن اصلی نورانی را جبرئیلی که نوک پرهایش قوم لوط را از جا کند می آورد در قالب یک سیب که خود جبرئیل تحمل ندارد و عرق می کند و در روایت است که عرق جبرئیل روی سیب مالیده شده بود. پیامبر آن را شکافت و نوری از آن بیرون آمد که پیامبر به فزع افتاد البته باز توجه کنید که پیامبر در این نشئه با دیدن نور وجودی زهرا فزع می کند. و تحمل نمی تواند بکند و جبرئیل از طرف خدا دستور می دهد که آنرا بخورد و باز سریع به خدیجه انتقال دهد و یکبار هم سه ملک مقرب یعنی جبرئیل و اسرافیل و میکائیل قسمت دیگر آن بدن نورانی را به پیامبر دادند. عزرائیل نبود زیرا ایشان وظیفه اش حول مرگ می چرخد نه حیات. این است قسمتی از خلقت بدنی حضرت زهرا. که باید تدریجی به پیامبر و محور هستی اعطا شود و به تبع اوف خدیجه دریافت کند. واقعا لیلة القدر است زهرا. و ما ادراک ما لیلة القدر؟