سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
یکشنبه 98 شهریور 10 :: 12:9 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

 

قرآن مجید در یک جا مخالفان را دعوت به آوردن مثل قرآن کرده است: "قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیرا (اسراء/ 88)" و در جاى دیگر به آوردن ده سوره همانند قرآن مانند: "قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِین‏(هود/ 13)" و در مورد دیگر به آوردن یک سوره مثل سوره‏هاى قرآن: "وَ إِنْ کُنْتُمْ فی‏ رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ (بقره/ 23)".

به همین دلیل در میان گروهى از مفسران بحث شده که این تفاوت در تحدى و دعوت به مبارزه براى چیست؟ چرا یک جا همه قرآن و جاى دیگر 10 سوره و جاى دیگر یک سوره؟

در پاسخ این سؤال طرق مختلفى پیموده‏اند:

الف- بعضى معتقدند این تفاوت از قبیل تنزل از مرحله بالاتر به مرحله پائینتر است درست مثل اینکه کسى به دیگرى میگوید: اگر تو هم مثل من در فن نویسندگى و شعر مهارت دارى کتاب و دیوانى همچون کتاب و دیوان من بنویس بعد تنزل مى‏کند و مى‏گوید یک فصل مانند آن را و یا حتى یک صفحه مثل آن ارائه بده! ولى این پاسخ در صورتى صحیح است که سوره‏هاى" اسراء" و" هود" و" یونس" و بقره به همین ترتیب نازل شده باشد، البته آن با ترتیبى که در کتاب" تاریخ القرآن" از" فهرست ابن ندیم" نقل شده سازگار است: چرا که او مى‏گوید: سوره اسراء سوره 48 و هود 49 و یونس 51 و بقره نودمین سوره است که بر پیامبر نازل شده.

اما متاسفانه این سخن با ترتیب معروفى که براى سوره‏هاى فوق در تفاسیر اسلامى آمده است سازگار نمى‏باشد.

ب- بعضى گفته‏اند گرچه ترتیب نزول سوره‏هاى فوق منطبق بر تنزل از مرحله بالا به مرحله پائین نیست، ولى مى‏دانیم که همه آیات یک سوره با هم نازل نمى‏شده چه بسا آیاتى که مدتى بعد نازل مى‏شد به دستور پیامبر ص به خاطر تناسبهایى که داشت در سوره قبل قرار داده مى‏شد. در محل کلام ما نیز ممکن است چنین باشد، و از این رو تاریخ سوره‏هاى فوق منافاتى با تنزل از مرحله بالاتر به پائین‏تر ندارد.

ج- احتمال دیگرى که براى حل این مشکل وجود دارد این است که اصولاواژه" قرآن" واژه‏اى است که به" تمام" و" بعض" قرآن هر دو اطلاق مى‏شود، مثلا در آیه اول سوره جن مى‏خوانیم" إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً":" ما قرآن عجیبى شنیدیم" پیدا است که آنها قسمتى از قرآن را شنیده بودند." قرآن" از ماده قرائت است، و مى‏دانیم قرائت و تلاوت، هم بر کل قرآن صادق است و هم بر جزء آن، بنا بر این تحدى بمثل قرآن مفهومش تمام قرآن نیست و با ده سوره و حتى یک سوره نیز سازگار مى‏باشد.از سوى دیگر" سوره" نیز در اصل به معنى مجموعه و محدوده است، و بر مجموعه‏اى از آیات نیز تطبیق مى‏کند هر چند یک سوره کامل به اصطلاح معمولى نبوده باشد.و به تعبیر دیگر سوره در دو معنى استعمال مى‏شود یکى به معنى مجموع آیاتى که هدف معینى را تعقیب مى‏کند و دیگر یک سوره کامل که با بسم اللَّه شروع و پیش از بسم اللَّه سوره بعد پایان مى‏پذیرد.

شاهد این سخن آیه 86 سوره توبه است آنجا که مى‏فرماید:" وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ ..." (هنگامى که سوره‏اى نازل مى‏شود که ایمان به خدا بیاورید و با پیامبرش جهاد کنید ...) روشن است که منظور از سوره در اینجا همان آیاتى است که هدف فوق (یعنى ایمان به خدا و جهاد) را تعقیب مى‏کند هر چند قسمتى از یک سوره کامل باشد. "راغب" نیز در کتاب" مفردات" در تفسیر آیه اول سوره نور" سُورَةٌ أَنْزَلْناها ..." مى‏گوید:" اى جملة من الاحکام و الحکم ..." همانگونه که ملاحظه مى‏کنیم سوره را به معنى مجموعه‏اى از احکام تفسیر کرده است.بنا بر این فرق چندانى میان" قرآن" و" سوره" و" ده سوره" از نظر مفهوم لغت باقى نمى‏ماند یعنى همه اینها به مجموعه‏اى از آیات قرآن اطلاق مى‏گردد نتیجه اینکه تحدى قرآن به یک کلمه و یک جمله نیست که کسى ادعا کند من‏مى‏توانم مثل آیه" وَ الضُّحى‏" و آیه" مُدْهامَّتانِ" و یا جمله‏هاى ساده‏اى از قرآن را بیاورم، بلکه تحدى در همه جا به مجموعه‏اى از آیات است که هدف مهمى را تعقیب مى‏کند.



.ر.ک: تفسیر نمونه، ج‏9، ص 42- 45.

 




موضوع مطلب : تفسیر, نمونه, کامران اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, شبهه, مکارم شیرازی, تحدی, ترتیب نزول
یکشنبه 98 شهریور 10 :: 11:9 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

 

چند وقتی است که یکی از فرزندان پسر خود را پس از چند روز از تولد از دست دادم. بهانه ای شد تا جهت تسکین فؤاد و آرامش روح و قوّت ایمان به برخی مطالب روایی درباره اطفالی که از دنیا می روند اشاره کنم. باشد تا صبر ما بر این گونه مصیبت ها زیاده گردد.

کودکانی که بعد از مرگ در عالم برزخ بسر می برند یا کودکان مؤمنین و مسلمانها هستند و یا کودکان کفار و غیر مسلمانها. و برخی از این کودکان از نظر عقلی و جسمی سالم هستند و از دنیا می‏روند و برخی دچار عارضه جسمی یا عقلی هستند از این جهت در مورد هر گروه باید جداگانه پاسخ داده شود.

آنچه از روایات و آیات در مورد کودکان کفار بدست می آید این است که خداوند آنها را عذاب نمی‏کند. زیرا به حکم عقل، عذاب کسانی که تکلیفی بر عهده آن ها نبوده است قبیح است و خداوند کار قبیح انجام نمی‏دهد.[1]

و همچنین در برخی از روایات، آمده است که عده‏ای از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ سئوال کرده‏اند که آیا خداوند کسی را بدون حجت و دلیل شرعی، عذاب می‏کند؟ پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: نه و در مورد فرزندان کفار فرمودند: خداوند آتشی افروخته می‏کند و به آنها دستور داده می‏شود داخل آتش شوند، کسانی که اطاعت کنند، داخل بهشت می‏شوند و اگر مخالفت کنند داخل در آتش.[2] در برخی روایات هم آمده است که کودکان کفار خادمان اهل بهشت هستند.[3] بنابراین، خداوند فرزندان کافر را بدون آزمایش و اتمام حجت، وارد آتش نمی‏کند.

و اما در مورد کودکان مؤمنان و مسلمانها، روایات مختلفی وارد شده است که بعضی در مورد کودکانی است که از نظر جسمی و عقلی سالم هستند و برخی در مورد کودکانی است که مجنون یا ابله هستند. آنچه بین علمای شیعه مسلم است این است که اولاد مؤمنین وارد بهشت می‏شوند[4] و خداوند آنها را عذاب نمی‏کند، البته در بعضی از روایات آمده است که برای این دسته از کودکان که مجنون یا ابله هستند هم، آتشی افروخته می‏شود و به آنان دستور داده می‏شود وارد آن شوند و کسانیکه اطاعت کنند وارد بهشت خواهند شد.[5] و در بعضی از روایات آمده است که بعضی از کودکان را حضرت فاطمه سلام الله علیها و برخی را حضرت ابراهیم و ساره تربیت می‏کنند و به پدرانشان هدیه می‏دهند.[6] و بعضی از آیات قرآن هم مانند آیه 21 سوره طور بیانگر این است که این کودکان به پدرانشان ملحق می‏شوند.

و اما در این مورد که آیا این کودکان از پدرانشان می‏توانند دستگیری کنند، روایتی است که بر این مطلب دلالت دارد: از امام علی ـ علیه السلام ـ نقل شده است که با زنانی که عقیم هستند ازدواج نکنید، زیرا من در قیامت به جمعیت مسلمانان افتخار می‏کنم، آیا نمی‏دانید که کودکان در زیر عرش خداوند برای پدرانشان استغفار می‏کنند[7] و همچنین در حدیثی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است که در قیامت بچه‏های سقط شده در بارگاه بهشت می‏ایستند و وارد بهشت نمی‏شوند و منتظر می‏مانند تا پدرانشان ابتدا وارد بهشت شوند.[8] البته باید توجه داشت که حالات کودکان هم در آنجا متفاوت است و همه آنها در یک موقعیت قرار ندارند.

پی نوشت ها:

[1]. سید عبداللَّه شبّر، حق الیقین فی معرفة اصول الدین، ج2، ص104.

[2]. همان، ص106.

[3]. همان، ص108.

[4]. همان، ص104.

[5]. همان، ص106.

[6]. همان، ص105. المیزان، ج19، ص16.

[7]. همان، ص105.

[8]. حر عاملی، وسایل الشیعه، 20 جلدی، ج14، ص3.




موضوع مطلب : بهشت, کودکان, اویسی, کامران, دکتر, استاد, حجت السلام