به یاد دوست آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
دوشنبه 94 خرداد 25 :: 6:47 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
عکس منشاوی که با دست باز نماز خوانده که برخی این مطلب را تاییدی بر شیعه بودنش گرفته اند زیرا خاطراتی از استاد طوسی به نقل از مرحوم شیخ احمد رزیقی نقل شده که منشاوی شیعه بوده البته برخی از مذاهب اهل سنت گویا دست باز نماز می خوانند. موضوع مطلب : منشاوی, قاری, قرآن, کامران اویسی, دکتر, حجت السلام, مصر, نماز, شیعه یکشنبه 94 خرداد 24 :: 6:46 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
این سخن امام علی(ع) که هیچ آزمایشی دشوارتر از مهلت دادن به انسانها نمی باشد، به چه معنا است؟
امام علی (ع) می فرمایند:ما ابتَلَى اللّه ُ أحَدا بمِثلِ الإملاءِ لَهُ .(نهج البلاغه ، خطبه 116) خداوند هیچ کس را به چیزى همانند مهلت دادن به او، آزمایش نکرده است.
مقدمه
این روایت؛ مربوط به مجازاتهاى استدراجى خداوند در دنیا است که یکى از سنتهاى الهى در مقابله با بدکاران است. به این معنا که آنها هرچه بد میکنند نعمت بیشتر مییابند و خود نمیدانند که این نعمتها به منظور غوطهور نمودن ایشان در لذت و کامرانى است تا به تدریج استعداد هدایت را از دست میدهند و زمانى فرا میرسد که تمام فرصتها از آنها گرفته میشود. و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبّه و بیداریشان میشود که در این حال برنامه «هدایت الهى» عملى شده، و یا اینکه بر غرور و بى خبریشان میافزاید.
یکی از موارد آزمایش الهی در «ما ابتَلَى اللّه ُ أحَدا بمِثلِ الإملاءِ لَهُ» بیان شده است؛ یعنی خدای تعالی به وسیله مهلت و فرصت دادن به انسان در زندگی که یکی از نعمتهای بزرگ الهی است، او را مورد آزمایش و امتحان قرار میدهد. که در نهایت به سود افراد با ایمان تمام خواهد شد؛ چون آنها این فرصت و هشدار را درک کرده و اقدام به اصلاح انحرافات احتمالی خویش مینمایند، اما اگر به شخصی فرصت داده شده و هشداری به او نرسد، او در دریای غفلت غوطهور شده و ناگهان بدون هشدار قبلی با عذاب نهایی مواجه خواهد شد. پاسخ تفصیلی
امام علی(ع) میفرماید: «کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه»؛[1] چه بسیارند کسانى که بهوسیله نعمت، غافلگیر میشوند و بهخاطر پردهپوشى خدا بر گناهان خود مغرور میگردند و بر اثر تعریف و تمجید از آنان فریب میخورند و خداوند هیچکس را به چیزى مانند «مهلت دادن» آزمایش نکرده است.
به طور کلی؛ هر گاه بندهاى در دنیا مرتکب گناهى شود از باب مکافات در دنیا، خداوند او را به یکى از دو شکل عقوبت میکند: الف. مجازات تأدیبى: اگر شخص، مؤمن باشد و خداوند خیر او را بخواهد او را دچار گرفتارى مینماید[2] تا به خود آمده و از اشتباه خود دست بردارد و توبه کند. چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: «همانا خداوند هرگاه خیر بندهاى را بخواهد به هنگامى که گناهى انجام میدهد او را گوشمالى میدهد تا به یاد توبه و طلب آمرزش بیفتد».[3] ب. مجازات استدراجى: چنانچه انسانى به جهت گناهان زیاد توفیق عنایت و توجه خداوند را از دست بدهد، خداوند او را رها میسازد، نعمت خود را بر او ارزانى میدارد تا سرگرم دنیا شود و توبه و استغفار را فراموش نماید و روز بروز در گناه و گمراهى خود بیشتر فرو رود. چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: «و هنگامى که خداوند شرّ بندهاى را [بر اثر اعمالش] بخواهد موقعى که گناهى میکند نعمتى به او میبخشد تا استغفار را فراموش نماید و به آن ادامه دهد، همانطور که قرآن کریم در اینباره میفرماید: و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایى که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد[4]».[5] روایت مورد پرسش؛ مربوط به مجازاتهاى استدراجى خداوند در دنیا است؛[6] استدراج، عبارت از آن است که شخص به تدریج و درجه درجه گرفتار شود، یکى از سنتهاى الهى در مقابله با بدکاران استدراج است. به این معنا که آنها هر چه بد میکنند نعمت بیشتر مییابند و خود نمیدانند که این نعمتها به منظور غوطهور نمودن ایشان در لذت و کامرانى است تا به تدریج استعداد هدایت را از دست میدهند و زمانى فرا میرسد که تمام فرصتها از آنها گرفته میشود. و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبّه و بیداریشان میشود، که در این حال برنامه «هدایت الهى» عملى شده، و یا اینکه بر غرور و بى خبریشان میافزاید در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است.[7] همانطور که در حدیثى از امام حسین(ع) میخوانیم: «استدراج در نعمت و غافلگیر کردن خداوند این است که به بندهاش نعمت فراوان میدهد و توفیق شکرگزارى را از او سلب میکند [ و ناگهان به زمین میخورد و همه چیز را از دست میدهد]».[8] در سخن امام علی(ع)، از امورى که خداوند بدان وسیله بندگانش را میآزماید، چهار مورد بیان شده است: 1. نیکى و احسان با انواع نعمتها نسبت به بندهاش. 2. پوشاندن نافرمانى و گناه او. 3. خوشگویى و مدح و ستایش مردم نسبت به او. 4. به تأخیر انداختن مدّت و مهلت و فرصت دادن به او.[9] (مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه) بنابراین، «استدراج» گاهى با دادن نعمت و ثروت است و گاهى با پردهپوشى از گناهان و مخفی کردن معایب انسان که او را به خود مغرور سازد و گمان کند که خداوند او را خیلى دوست دارد. و گاهى نیز نام او را به نیکى بر سر زبانها انداخته و اینچنین مفتون جایگاه خود میشود و گاهی با دادن فرصت و مهلت در زندگی که در همه این موارد انسان از استغفار و توبه غافل میشود. از آنجایی که نتیجه آزمون به وسیله این امورى که در حقیقت همه آنها نعمتاند، یا شکر و سپاس است و یا کفران و ناسپاسى، چنانکه خداى متعال میفرماید: «و هنگامى که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنىّ و کریم است!»[10] و سپاسگزارى همان نتیجه خوب و مطلوب بالذّات است که خداوند به شخص متنعّم که از طریق سپاسگزارى اولین نعمت، مورد آزمایش قرار گرفته است، هشدار میدهد که چه بسا او به وسیله همین نعمت، اندک اندک به عذاب کشیده شود. بنابراین، شایسته است که از آن غفلت نورزد، و همچنین خداوند آن شخص را که به سبب نعمت دوم مورد آزمایش قرار گرفته، توجّه داده است که بسیارى از اوقات این نعمت، باعث غرور و خودخواهى او نسبت به خدا شده، و شخص از پیشامد ناگوار خود را در امان میبیند و در نتیجه گرفتار معاصى میگردد. و در مورد سوّم توجّه داده است بر اینکه آن نعمت، گاهى باعث شرّ و فساد نسبت به او است و همچنین باعث منصرف ساختن وى از شکر خدا و مبتلا شدن او به خودبینى، و در مورد چهارم (مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه) توجّه داده است بر اینکه نعمت فرصت و مهلت به انسان در زندگی، بالاترین نعمتى است که خدای تعالی وى را با آن آزمایش میکند.[11] همچنین با توجه به این قسمت از حدیث میتوان گفت: کاستیها و مصیبتهایی مانند از دست دادن نزدیکان، اموال، سلامتی و .... که در زندگی پدیدار میشود نوعی هشدار به انسانها است که در نهایت به سود افراد با ایمان تمام خواهد شد؛ چون آنها این فرصت و هشدار را درک کرده و اقدام به اصلاح انحرافات احتمالی خویش مینمایند، اما اگر به شخصی فرصت داده شده و هشداری به او نرسد، او در دریای غفلت غوطهور شده و ناگهان بدون هشدار قبلی با عذاب نهایی مواجه خواهد شد. این قسمت از حدیث، در واقع، بیانی از این آیه است: «[آرى،] هنگامى که [اندرزها سودى نبخشید، و] آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى همه چیز [از نعمتها] را به روى آنها گشودیم تا [کاملاً] خوشحال شدند [و دل به آن بستند] ناگهان آنها را گرفتیم [و سخت مجازات کردیم] در این هنگام، همگى مأیوس شدند [و درهاى امید به روى آنها بسته شد]».[12] [1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صالح، صبحی، حکمت 116، ص 489، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[2]. ر.ک: «گناه عامل بیمارى و مشکلات»، سؤال 25003؛ «حوادث و مشکلات وسیله ای برای امتحان و تعالی انسان»، سؤال 4735؛ «رابط? تقرّب به خدا و بلایا»، سؤال 8737.
[3]. «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاسْتِغْفَار»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 452، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. اعراف، 182.
[5]. «وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی»؛ الکافی، ج 2، ص 452.
[6]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 18، ص 281، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق؛ هاشمى خویى، میرزا حبیب الله، حسن زاده آملی، حسن، کمرهاى، محمد باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: میانجى، ابراهیم، ج 21، ص 178، مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400ق.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7، ص 32 – 33، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ آقا جمال خوانساری، محمد، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: حسینی ارموی محدث، جلالالدین، ج 4، ص 550، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366ش.
[8]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 246، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[9]. ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 303، دفتر نشر الکتاب، بیجا، چاپ دوم، 1362ش.
[10]. نمل، 40.
[11]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 304.
[12]. انعام، 44.
موضوع مطلب : علی, اویسی, شیعه, امام, کامران, دکتر, حجت الاسلام, مهلت, آزمایش سه شنبه 94 خرداد 19 :: 11:25 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
سیر مطالعاتی از جمله مهمترین عوامل موفقیت است زیرا چشم انداز و نقشه راه را تعیین می کند. با توجه به تجربه برخی از مهمترین و مشهورترین کتاب های رشته های مختلف اسلامی معرفی می گردد. البته این سیر مطالعاتی برای آزمون های دانشگاهی نیست بلکه بیشتر برای بالا بردن سطح علمی واقعی است. ممکن است کتاب های دیگری نیز باشد که از قلم افتاده است اما سعی گردیده تا حد امکان منابع مهم ذکر شود.
تاریخ اسلام فروغ ابدیت سبحانی تاریخ تحلیلی اسلام جعفر شهیدی تاریخ سیاسی اسلام رسول جعفریان الصحیح من سیره نبی الاعظم اخبار الطوال الجمل شیخ مفید الارشاد شیخ مفید تشیع در مسیر تاریخ محمد حسین جعفری حیات فکری و سیاسی امامان شیعه جعفریان شیعه در اسلام طباطبایی جنبش های شیعی در تاریخ اسلام هاشم معروف الحسنی مبارزات شیعیان در دوره اول خلافت عباسیان سیره پیشوایان مهدی پیشوایی قیامهای شیعه در عصر عباسی پوران کاظمی
منطق منطق صوری خوانساری المنطق مظفر ترجمه تهذیب المنطق تفتازانی حسن ملکشاهی منطق نوین عبد الحسین مشکوه الدینی منطق کاربردی علی اصغر خندان رهبر خرد محمود شهابی اساس الاقتباس خواجه جوهر النضید علامه منطق تعایمی منطق منتظری خلاصة المنطق الفضلی
زبان تخصصی ترجمه قرآن انگلیسی توسط ایروینگ- پیکتال- اربری شیعه در اسلام قران در اسلام Root of religion موسسهدرراهحق English for the student ofhumanities The encyclopedia of islam فرازهاییازمقالاتاسلاموایراندائرهالمعارفاسلامی مقاله بیت المال مقاله برامکه مقاله جمعه مقاله فلسطین مقاله جامعه مقاله اسلام، ایران، غزالی، الازهر (منتخبی از A hand book of islamic colture term طرح قدیم)
عقاید پیام قرآن معارف اسلامی نهاد رهبری آموزش عقاید مصباح مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی مطهری عقاید السلام من القران الکریم علامه عسکری اعتقادات شیخ صدوق تصحیح الاعتقاد شیخ مفید مناهج البیان ملکی الوهابیه فی المیزان مجله نقد و نظر ش 17 تجرید الاعتقاد خواجه معرفت فطری خدا برنجکار توحید الامامیه ملکی عقاید الامامیه مظفر الهیات سبحانی خداشناسی مصباح یزدی آشنایی با علوم اسلامی مطهری آشنایی با علوم اسلامی برنجکار عدل الهی مطهری موسوعه اعتقادی ری شهری معاد در قرآن و روایات هادی ربانی معاد شناسی علامه طهرانی وحی و نبوت مطهری المراجعات
فلسفه درآمدی بر فلسفه اسلامی عبدالرسول عبودیت اسفار المبدا و المعاد ملاصدرا المشاعر ملاصدرا شواهد الربوبیه ملاصدرا شرح منظومه بدایه نهایه اصول فلسفه و روش رئالیسم شرح مختصر و مبسوط منظومه مطهری آموزش فلسفه مصباح
کلام جدید کلام جدید در گذر اندیشه ها علی اوجبی
ادیان آشنایی با ادیان بزرگ حسین توفیقی تاریخ ادیان علی اصغر حکمت معرفی کتب اسمانی حسام نقبایی ادیان زنده جهان عبدالرحیم گواهی
فرق اشنایی با فرق و مذاهب اسلامی برنجکار
عرفان و تصوف عارف و صوفی چه می گویند جستجو در تصوف ایران زرینکوب تاریخ تصوف در اسلام قاسم غنی ابن عربی جهانگیری
علوم قرآنی امثال قران علی اصغر حکمت درسنامه علوم قرآنی آراسته الاتقان 11-44-50-51- 66-67-68 45-46-47-49 53-54- 65-70 48-59-62-64 علوم قرآن حکیم ترجمه لسانکی فشارکی البیان القران و روایات المدرستین مباحثی در تاریخ و علوم قرانی معارف البیان التمهید مقدمتان فی علوم القران بحوث فی تاریخ القران و علومه میر محمدی التحقیق فی نفی التحریف میلانی مباحث فی علوم القران صبحی صالح قسمت وحی تاریخ قران رامیار قسمت وحی سلامه القران من التحریف نجارزادگان در قلمرو بلاغت قران محمد علوی مقدم تاریخ قران زنجانی تاریخ قران عبدالصبورشاهین تاریخ قران معرفت حقایق هامه حول القرانئالکریم جعفر مرتضی عاملی پژوهشی در تاریخ قران کریم حجتی تدوین القران کورانی تاریخ جمع القران الکریم محمد رضا جلالی مقاله مقدمه ای بر تاریخ اختلاف قرائت قران در مقالات و برسی ها 64 علوم قرانی معرفت تفسیر المیزان ذیل ایات تحدی
تفسیر تسنیم ج 1 المیزان الاتقان نوع 38-59-77-78 مقئمه تفسیر مجمع البیان نوین شریعتی مجمع البیان ال عمران ق مزمل فجر(ارشد) علق-محمد- توحید- کوثر- نجم-5 آیه اول بقره(بیشتر روایات) اعلی با محوریت المیزان و دهر با محوریت جوامع الجامع و ال عمران با محوریت تفسیر اثری (سر فصل قدیم) تفسیر صحیح ایات مشکله سبحانی امالی سید مرتضی مقدمه تفسیر صافی مقدمه تفسیر بلاغی تفسیر فخر رازی جز 30
روش و تاریخ تفسیر قانون تفسیر کمالی دزفولی درامدی بر تفسیر علمی قران رضایی اصفهانی روش شناسی تفسیر موضوعی قران سید هدایت جلیلی تفسیر و مفسران معرفت مبانی و روشهای تفسیر قران زنجانی مبانی تفسیر قران مودب روش تفسیر قران رجبی مکاتب تفسیری بابایی روش تاویل قران شاکر گرایشهای تفسری علوی مهر تفسیر عصری قران ایازی آشنایی با تفاسیر قران مجید و مفسران استادی تاریخ تفسیر عبدالوهاب طالقانی تفسیر موضوعی قران عصمت انبیا معرفت
اصول الوسیط فی قواعد فهم النصوص الشرعیه الفضلی اصول فقه مظفر الموجز سبحانی اصول الاستنباط حیدری(اصول استنباط دانشگاه تهران) مبادی فقه و اصول دکتر فیض دروس فی علم الاصول صدر (قوانین رسائل طرح قدیم)
(قواعد الفقهیه بجنوردی عوائد نراقی عناوین میر فتاح طرح قدیم)
فقه تبصره المتعلمین علامه حلی مختصر النافع محقق حلی رساله مقدمه ای بر فقه شیعه محمد تقی مدرسی تاریخ فقه و فقها گرجی ادوار فقه شهابی مبادی فقه و اصول دکتر فیض (کنزالعرفان مقداد زبده البیان اردبیلی لمعه شرایع مسالک طرح قدیم)
(فقه تطبیقی خلاف طوسی تذکره الفقها حلی طرح قدیم)
صرف صرف ساده صرف میر التصریف مدرس افغانی مبادی العربیه ج4 صرف تنقیح محمدی
نحو مبادی ج 3 و 4 نحو النحو الواضح المنهاج انطاکی الهدایه فی النحو جامع الدروس النحو الکافی ایمن امین النحو الوافی عباس حسن القواعد الاساسیه للغه العربیه احمد بن ابراهیم الهاشمی تهذیب المغنی باب اول ودوم
بلاغت جواهر البلاغه هاشمی تهذیب البلاغه الفضلی علوم بلغت و اعجاز قران یدالله نصیریان معالم البلاغه رجایی المطول مختصر المعانی معانی و بیان غلامحسین آهنی در قلمو بلاغت علوی مقدم اسرار بلاغت دکتر جرجانی
ترجمه فن ترحمه یحیی معروف روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی رضا ناظمیان آموزش زبان عربی 1 و 2 آذرتاش اذرنوش دراکمدی بر مبانی ترجمه عنایت الله فاتحی نژاد درس اللغه و الادب محمدی
مکالمه المدخل تعلیم اللغه العربیه المجمع العلمی الاسلامی المحادثه العربیه ناصرعلی عبدالله دروس دارالعلوم العربیه سعید نجفی اسد اللهی فیلم و نرم افزار العربیه للناشئین العربیه المعاصره علی الحیدری جواهر الادب الجدید فی الانشاء النشا فی اللغه
قرائت مطبوعات و اخبار و رسانه کیهان العربی الوفاق الحیاة الشرق الاوسط مجله العالم مجله الهدی دروس فی العلام المسموع حامد صدقی
اعراب قران و حدیث و مفردات نصوص مختاره من تراث اهل بیت حمید محمدی مقدمه ابن خلدون اخبار الطوال کلمات قصار، خطب و نامهی نهج البلاغه الاتقان نوع 41 و 36 و 40 فروغی از قران جز 30 افراسیابی معانی حروف با شواهدی از قرا ن وحدیث محمد رادمنش وجوه قران تفلیسی
قرائت و درک متون معاصر الایام طه حسین درس الغه و الادب نصوص من النثر و الشعر فی العصر الحدیث نادر نظام تهرانی فرهنگ و اصلاحات روز شیرازی و غفرانی
تجوید التجوید المجمع العلمی الاسلامی حلیة القران تجوید جامع انتشارات سمت تجوید و اواشناسی ستوده نیا سرالبیان فی علم القران بیگلری قواعد وقف و ابتدا شاکر
حدیث مقدمه الوافی خاتمه وسائل تاریخ حدیث طباطبایی پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه معارف تدوین السنه الشریفه مقدمه معجم الفاظ بحار الانوار مهدوی راد مجموعه مقالات منع تدوین حدیث مجله علوم حدیث مهدوی راد مجموعه مقالات تحقیق درباره کتاب کافی مجله نامه استان قدس رضوی واعظ زاده خراسانی اصول الحدیث سبحانی اصول الحدیث الفضلی علم الحدیث و مصطلح الحدیث شانه چی تاریخ حدیث شانه چی علوم الحدیث و مصطلحه صبحی صالح علم الحدیث مودب علم الدرایه تطبیقی مودب دراسات فی الحدیث والمحدثین هاشم معروف حسنی مقدمه معانی الخبار ربانی شیرازی مقدمه وسائل شهرستانی مقدمه مستدرک شهرستانی مقدمه وافی ضیاالدین عوالم العلوم بحرانی علامه مجلسی حسن طازمی مجلسی و بحار الانوار حسن طارمی آشنایی با بحار الانوار احمد عابدی مسند نویسی در تاریخ حدیث یادنامه مجلسی 3جلد مهدی مهریزی محدث نوری عبدالحسین طالعی سیری در صحیحین اضواء ابو ریه اصول علم رجال الفضلی مقدمه رجال خویی کلیات فی علم الرجال الفوائد الرجالیه فی تنقیح المقال مامقانی بحوث فی مبانی علم الرجال صالح تبریزی الفوائد الرجالیه کجوری مبانی حجیت ارا رجالی سیف الله صارمی اصول علم الرجال مسلم داوری الفوائد الرجالیه وحید بهبهانی مقباس الهدایه ج2 بحوث فی فقه الرجال علی بن حسین مکی عاملی سماء المقال ابو الهدی کلباسی الرسائل الرجالیه ابوالمعالی کلباسی مقدمه تنقیح المقال مامقانی مقدمه بهجه الامال علیاری مقدمه رجال ایت الله بروجردی واعظ زاده خراسانی جزوه اصول الرجال سید جواد شبیری زنجانی مقدمه الموسوعه الرجالیه سید حسین بروجردی چهار کتاب اصلی رجال خامنه ای الفوائد الرجالیه بحر العلوم مقایسه دیدگاههای رجالی طوسی و نجاشی مقالات و بررسی ها دفتر 62 اصول الکافی کتاب العشره الموضوعات فی الاثار و الاخبار هاشم معروف حسنی مستدرک الاخبار الدخیله محمدتقی شوشتری الاخبار الدخیله محمدتقی شوشتری الموضوعات هاشم معروف حسنی غالیان نعمت الله صفری فروشانی الحدیث النبوی بین الروایه والدرایه سبحانی شرح توحید صدوق قاضی سعید قمی ریاض السالکین علیخان المدنی الشیرازی رهاورد خرد شرح تحف العقول پرویز اتابکی اصول کافی حدیث جنود عقل و دعائم الاسلام روش فهم حدیث عبدالهادی مسعودی قواعد فقه الحدیث محمد حسن ربانی فقه الحدیث و روشهای نقد متن نهله غروی مقاله معناشناسی درایه الحدیث پژوهش دینی 4 ده گفتار مطهری اختلاف الحدیث احسانی فر بحوث فی الاصول هاشمی شاهرو.دی ج 7 الرافد فی علم الاصول سیستانی الاصول العامه للفقه المقارن محمد تقی حکیم غریب الحدیث فی بحار الانوار حسین الحسینی البیرجندی مصابیح الانوار شبر مبانی نقد متن حدیث از دیدگاه علمای شیعه کافی کتاب فضائل القران
شبهه شناسی شبهه شناسی علی اضغر رضوانی وضو النبی شهرستانی شفاعت مصباح صیانه القران عن التحریف معرفت عدالت صحابه محمدحسن زمانی القران والروایان المدرستین التبرک و الجود علی الارض ملکی میانجی معالم المدرستین جزوات شبه شناسی سبحانی
نهج البلاغه سیری در .. مطهری آشنایی با .. و آموزش ... سید محمد مهدی جعفری فرهنگ افتاب عبدالمجید معادیخواه سید رضی مولف نهج البلاغه دوانی اسناد و مدارک ... سید محمد مهدی جعفری مقدمه های شروح نهج البلاغه
موضوع مطلب : سیر مطالعاتی, مطالعه, علم, علوم انسانی, اسلامی, شیعه, سنی, دکتر, حجت السلام, کامران, اویسی یکشنبه 94 خرداد 17 :: 5:25 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
مطلبی که یکی از دانشجویان دانشگاه قم برای بنده فرستاده است: تعریف نسخ نسخ در لغت به معنی ازاله، تغییر ،ابطال و تحویل است و در اصطلاح یعنی از بین بردن حکم شرعی سابق با قرار دادن یک حکم شرعی جدید ،به طوری که این دو حکم با هم قابل جمع نباشند. حکم جدید را ناسخ و حکم سابق را منسوخ می گویند. مثل اینکه گفته شود نباید در حال مستی نماز بخوانید. که از آن فهمیده می شود در غیر نماز، مست بودن اشکال ندارد. سپس حکم جدیدی می گوید مستی در هر حال حرام و ممنوع است. شرایط نسخ منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی. 1 منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد. 2 زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد. 3 میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد. 4 تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد 5 حکمت نسخ نسخ یکی از موضوعاتی است که پیرامون آن شبهات زیادی مطرح می شود. چرا خداوند حکم خود را عوض می کند؟ مگر خدا از اول خوب و بدی یک حکم را نمی داند یا چیزی را فراموش می کند؟ چرا آیه ای که نسخ شده در قرآن باقی مانده و ذکر می شود؟ آیات منسوخه چه استفاده ای دارند؟ و... گفتنی است نسخ به دلایل مختلفی اتفاق می افتد گاهی برای آماده کردن مردم برای تشریع حکمی که تحمل آن برای مردم با وضعیت فعلی سخت است. مثل نسخ حکمی که مردم را مکلف کرده بود در حالت مستی نماز نخوانند تا مردم کم کم به ترک شرابخواری روی بیاورند و سپس حکم می کند که شرابخواری در هر حالتی ممنوع است. گاهی نسخ نوعی تخفیف در حکم به دنبال دارد تا مردم لطف الهی را بهتر درک کنند و شکرگذار باشند. مثل نسخ حرمت زناشویی در شبهای ماه رمضان . (178، بقره) یا مثل نسخ حکمی که برای آزمایش موقت مردم و فهماندن چیزهایی به مردم برای مدتی موقت و عبرت آیندگان اتفاق می افتد. اشاره به نسخ در حکم صدقه دادن برای دیدار پیامبر، البته اینها دلایلی است که به نظر ما می رسد و الله اعلمم. در تعداد آیات منسوخ اتفاق نظرى دیده نمى شود; بیشتر دانشمندان علوم قرآنى فقط هشت مورد را که بر نسخ آنها دلیل قطعى و اجماع وجود دارد پذیرفته اند. آیاتى که نسخ شده اند، عبارتند از: . 1.آیه نجوا; (یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا نَـجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُواْ بَیْنَ یَدَىْ نَجْوَکُمْ صَدَقَةً)[6]اى کسانى که ایمان آورده اید، هرگاه با پیامبر خدا گفت و گوى محرمانه مى کنید،پیش از گفتوگوى محرمانه خود صدقه اى تقدیم بدارید. که به واسطه آیه بعد از آن نسخ گردیده است. 2.عدد مقاتلین; (إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَـبِرُونَ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّیَفْقَهُون)[7] اگر از [میان] شما بیست تن، شکیباباشند بر دویست تن چیره مى شوند، و اگر از شما یک صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز مى گردند، چرا که آنان قومى اند که نمى فهمند. این آیه نیز به واسطهآیه بعدش نسخ گردیده است . . آیه امتاع;[8] 3. آیات تدریجى بودن تشریع قتال8.
اقسام نسخ را بیان کنید.
یدگاه شیعه و سنی در مورد نسخ در مقالهای با عنوان دیدگاه شیعه و سنی در مورد نسخ میخوانیم: شکى نیست که قرآن، به خود قرآن نسخ مىشود همچون آیه اى که ذکر شد، اما هیچ آیه اى به سنت نسخ نمىگردد بلکه برعکس سنت به قرآن نسخ مىشود، البته سنت به خودش نیز نسخ مى شود، دلیل غیرممکن بودن نسخ قرآن به سنت این آیه شریف است: (ما نَنْسَخُ مِنْ آیَة أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْر مِنْها أَوْ مِثْلِها)؛ به حکم این آیه، هیچ نسخى مثل قرآن و بهتر از قرآن نخواهد بود. این دیدگاه را جماعتى از اصحاب حدیث نیز پذیرفته اند اما بسیارى از متکلمان با آن مخالفت کردهاند، از فقهاى سنى مذهبى که با این دیدگاه موافق اند مى توان از امام شافعى و احمد حنبل نام برد . محمدبن ادریس شافعى در این باره مىگوید: «نسخ قرآن جز به قرآن حاصل نمىشود، چنان که آیه (ما ننسخ...) این مسأله را ثابت مىکند اما بیشتر فقهاى اهل سنت نسخ قرآن را با سنت متواتر یا مستفیض صحیح مىدانند و حتى ابن حزم گفته است که نسخ به وسیله خبر واحد نیز محقق مىشود».. احمد بن حنبل مى گوید:«السنة یفسر القرآن و لا ینسخ القرآن الا القرآن»؛ سنت بیانگر و مفسر قرآن است و قرآن جز به قرآن نسخ نمى شود. ابن خزیمه در مورد آیات ناسخ و منسوخ گفته است که ابوحنیفه نسخ قرآن را با سنت جایز دانسته است، همچنین این مسأله به مالک نسبت داده شده است. چرا آیات منسوخ با وجود از دست دادن اثر خود، از قرآن حذف نشده اند؟! مثل آیاتى که فقط در مکه کاربرد داشته اند; آیا این آیات در آینده ممکن است مصداقى بیابند؟ یا جهت حفظ کل قرآن حفظ شده اند؟ چه هدف و حکمتى در این است؟ چرا خداوند ابتدا آیه ای را نازل کرده و سپس با نازل کردن آیه ای دیگر آن آیه را نسخ کرده پاسخ:
معنای لغوی و حقیقی نسخ یعنی با روشن شدن بطلان رای و نظر قبلی ، حکم و نظر دهنده ، آن را باطل و رای و حکم جدید جایگزین کند. این معنای حقیقی نسخ است و نسخ به این معنا در قرآن وجود ندارد زیرا لازمه آن، ضعف و جهل قانون گذار (خداوند) است که با علم بی پایان خداوند منافات داشته و از ساحت مقدّس پروردگار به دور است.
نظر آیت الله محمدهادی معرفت مرحوم آیت الله محمدهادی معرفت در کتاب علوم قرآنی در مبحث ناسخ و منسوخ نکات مهم سه گانه زیر را ذکر می کند: 1ـ مورد نسخ: نسخ فقط در اوامر و نواهی است یعنی فقط در احکام شرعی می باشد، و لذا در مورد مسائل عقلی و اعتقادات، مثلا در مورد ذات یا صفات خداوند متعال و یا نسبت به ارسال پیامبران و کتاب های آسمانی آنها و همچنین در مورد روز قیامت و نیز اصول عبادات و معاملات و...، نسخ وجود ندارد. زیرا این اصولِ اعتقادی در تمام شرایع الهی وجود داشته و مورد اتفاق نظر همه ی شرایع می باشند، همان طور که خداوند متعال فرمود: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَی وَعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ(شوری13)آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود. و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که:دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت می کنید! خداوند هر کس را بخواهد برمیگزیند، و کسی راکه به سوی او بازگردد هدایت میکند. 2ـ ناسخ کیست: ناسخ تنها و تنها باید شارع حکیم باشد ولی پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام) چون از منبع وحی سخن می گویند وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی. إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحَی(نجم3و4)پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید بلکه هر چه می گوید چیزی نیست مگر این که به او وحی شده است. لذا به آنان نیز اطلاق شارع می گردد و غیر از اینها، دیگران حقّی در نسخ ندارند.
موضوع مطلب : اسلام, اویسی, شیعه, تلاوت, علوم قرآنی, کامران, دکتر, حجت الاسلام, معرفت, نسخ, حکم سه شنبه 94 خرداد 12 :: 11:42 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
آیا سنت استدراج با عدل الهی می سازد؟ الف موضوع مطلب : کلام, استدراج, عدل, شیعه, اختیار, دکتر, حجت السلام, کامران اویسی, قضا, قدر دوشنبه 94 خرداد 4 :: 9:4 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
تحقیق ذیل درباره نسخ در قرآن است که توسط یکی از دانشجویان دانشگاه قم ارسال شده است: تعریف نسخ نسخ در لغت به معنی ازاله، تغییر ،ابطال و تحویل است و در اصطلاح یعنی از بین بردن حکم شرعی سابق با قرار دادن یک حکم شرعی جدید ،به طوری که این دو حکم با هم قابل جمع نباشند. حکم جدید را ناسخ و حکم سابق را منسوخ می گویند. مثل اینکه گفته شود نباید در حال مستی نماز بخوانید. که از آن فهمیده می شود در غیر نماز، مست بودن اشکال ندارد. سپس حکم جدیدی می گوید مستی در هر حال حرام و ممنوع است . شرایط نسخ منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی. 1 منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد. 2 زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد. 3 میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد. 4 تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد 5 حکمت نسخ نسخ یکی از موضوعاتی است که پیرامون آن شبهات زیادی مطرح می شود. چرا خداوند حکم خود را عوض می کند؟ مگر خدا از اول خوب و بدی یک حکم را نمی داند یا چیزی را فراموش می کند؟ چرا آیه ای که نسخ شده در قرآن باقی مانده و ذکر می شود؟ آیات منسوخه چه استفاده ای دارند؟ و... گفتنی است نسخ به دلایل مختلفی اتفاق می افتد گاهی برای آماده کردن مردم برای تشریع حکمی که تحمل آن برای مردم با وضعیت فعلی سخت است. مثل نسخ حکمی که مردم را مکلف کرده بود در حالت مستی نماز نخوانند تا مردم کم کم به ترک شرابخواری روی بیاورند و سپس حکم می کند که شرابخواری در هر حالتی ممنوع است. گاهی نسخ نوعی تخفیف در حکم به دنبال دارد تا مردم لطف الهی را بهتر درک کنند و شکرگذار باشند. مثل نسخ حرمت زناشویی در شبهای ماه رمضان . (178، بقره) یا مثل نسخ حکمی که برای آزمایش موقت مردم و فهماندن چیزهایی به مردم برای مدتی موقت و عبرت آیندگان اتفاق می افتد. اشاره به نسخ در حکم صدقه دادن برای دیدار پیامبر، البته اینها دلایلی است که به نظر ما می رسد و الله اعلم. در تعداد آیات منسوخ اتفاق نظرى دیده نمى شود; بیشتر دانشمندان علوم قرآنى فقط هشت مورد را که بر نسخ آنها دلیل قطعى و اجماع وجود دارد پذیرفته اند. آیاتى که نسخ شده اند، عبارتند از: چهارشنبه 94 فروردین 19 :: 11:8 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
نیازمندی به تفسیر قرآن مقدمه قبل از شروع بحث باید به این نکته اشاره نمود که نیاز به تفسیر در مرحله نخست، مربوط به متن قرآن نیست؛ زیرا متن قرآن نور و بیان است و نقابی بر آن نیست، ولی مفسّران و مخاطبان همواره به جهت میزان حجاب های درونی، خود را نیازمند به تفسیر می دانند و می کوشند نقاب از چهره ی خود بردارند. در واقع، مخاطبان نیازمند تفسیرند، نه قرآن؛ از این رو قرآن در نوع خود توانا و معجزه است. در برخی روایات تصریحاً یا تلویحاً بر نیاز به تفسیر قرآن تأکید شده است. مثلاً روایتی از امام علی نیاز به تفسیر تصریح شده است که "هذا القرآن انما هو خط مستور بین الدفتین لا ینطق بلسان، و لابد له من ترجمان و انّما ینطق عنه الرجال"؛ این قرآن خطی است مکتوب که زبان گویایی ندارد و نیاز به ترجمان و مفسر دارد و تنها راد مردانند که می توانند سخنگوی آن باشند.(نهج البلاغه، خطبه 125) اما در عین حال برخی از دانشمندان نیاز مذکور را منکر شده اند. مثلاً ابن خلدون چنین نظری ابراز کرده و نوشته است: "و اما التفسیر، فاعلم أن القرآن نزل بلغه العرب و علی اسالیب بلاغتهم فکانوا یفهمونه و یعلمون معانیه فی مفرادته و تراکیبه"؛ ولی تدبر در قرآن، نشان می دهد که بسیاری از معارف ارجمند قرآن را هر چند شخص از دانش ادبیات عرب و فنون آن بهره مند باشد، بدون تفسیر و بیانات مفسران واقعی نمی تواند دریافت نماید. (ابن خلدون ، مقدمه، ص438) چنان که از ابو عبیده معمربن مثنی نقل شده است: "انما القرآن بلسان عربی مبین، فلم یحتج السلف و لا الذین أدرکوا وحیه، الی النبی (ص) ان یسالوا عن معانیه، لانهم کانوا عرب الالسن، فاستغنوا بعلمهم عن المسأله عن معانیه و عما فیه مما فی کلام العرب مثله من الوجوه والتخلیص"؛ قرآن به زبان عربی مبین نازل شده و لذا گذشتگان و کسانی که وحی را درک کرده اند به پیامبر (ص) نیاز نداشتند تا از معانی قرآن از وی سؤال کنند، آنان عرب زبان بودند و به همین خاطر از پرسش معانی قرآن و از آن چه در کلام عرب همانندی با قرآن داشته بی نیاز بوده اند.(ثعالبی، تفسیر الثعالبی، ج1، ص48. تلخیص عبارت است از تغییرات صرفی ونحوی که در کلمه وکلام بوجود می آید) اما با دلایلی می توان به چنین ادعاهایی پاسخ گفت و به نظر می رسد مجموعه عواملی که سبب نیاز متن قرآن به تفسیر شده است، ویژگی های بیرونی و چگونگی فهم مخاطبان و اهداف و حکمی است که موجب شده متن قرآن از ساختاری خاص بهره مند و در نتیجه، نیازمند به تفسیر گردد و با بیان و مبین بودن قرآن منافات ندارد؛ چون بیان بودن کلام حکیم به معنای عامیانه بودن قرآن نیست؛ بنابراین، مهم ترین علل نیازمندی قرآن به تفسیر، موارد ذیل است:در ادامه می آید. دلایل نیازمندی به تفسیر قرآن 1- سطوح مختلف مخاطبان قرآن معارف قرآن دارای سطوح مختلفی است و هرکسی بنا بر میزان استعداد و لیاقت و علم و طهارت نفس خود از قرآن می تواند بهره گیرد. سطحی از معارف قرآن بدون نیاز به تفسیر و صرف آشنایی با زبان عربی بدست می آید. سطح دیگر را مفسران با تکیه بر فرآیند تفسیر می فهمند که نیاز به یک سری علوم مقدماتی مانند فقه و اصول و کلام و ادبیات عرب اعم از لغت و صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع و دیگر دانش های مربوط دارد. سطح دیگر را حتی با کسب علم حصولی نمی توان به آن رسید و مختص خدا و انبیا و راسخان در علم است. روایاتی وجود دارد که دارای سطوح مختلف بودن مفاهیم قرآنی را دلالت می کند: - کلام خدا دو مرحله دارد: الف) خدا و انبیا و راسخان علم می فهمند ب) با تأمل کردن فهمیده می شود. (وسائل، ج 27، ص 194) - در روایتی از حضرت علی (ع) آمده است که: خدا کتاب خود را به سه قسم تقسیم کرده است: الف- قسمی که جاهل و عالم می توانند به آن معرفت پیدا کند. ب-قسمی که فقط کسانی که اندیشه ی پاک، احساسی لطیف و قدرت تمیز (درست از نادرست) را دارند، درک می کنند همچون کسی که خدا او را جهت قبول اسلام، شرح صدر عطا فرموده است. ج- و قسمی که عمق آن را درک نمی کند مگر خدا، فرشتگان و راسخان در علم. (طبرسی، الاحتجاج ، ج1، ص376) 2- معرفی پیامبر (ص) به عنوان مفسر در قرآن "و انزلنآ الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم" (نحل/ 44) 3- برخی ویژگی های قرآن کریم 1-3- معانی و معارف بلند در الفاظ محدود جمعه 94 فروردین 7 :: 2:49 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
دیدگاه مراجع تقلید از کتاب رساله یا استفتائات سایت آنان گرفته شده است. از نرم افزار فقه اهل بیت موسسه کوثر نیز کمک گرفته شده است. امام خمینی: 824 لباس نمازگزار باید از حیوان حرام گوشت نباشد. و اگر مویى ازآن هم همراه نمازگزار باشد نماز او باطل است. 825 اگر آب دهان یا بینى یا رطوبت دیگرى از حیوان حرام گوشت مانند گربه بربدن یا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد، نماز باطل و اگر خشک شده و عین آن برطرف شده باشد، نماز صحیح است. آیت الله خامنه ای: س 441: آیا وجود مو یا آب دهان گربه در لباس نمازگزار باعث بطلان نماز او مىشود؟ ج: بله، موجب بطلان نماز است. س137. آیا همانگونه که موى حیوان حرام گوشت مانند گربه اگر در لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است حکم پر پرندگان حرام گوشت مانند طوى هم همین است؟
ج) در حکم مذکور تفاوتى بین حیوانات حرام گوشت وجود ندارد. بقیه مراجع در ادامه مطلب
یکشنبه 93 اسفند 24 :: 12:29 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
ایشان معتقد است که در قرآن واژه امی در آیاتی به کار رفته است مانند....فآمنوا بالله و رسوله النبی الامی...(اعراف/157-158) که مفسران دو احتمال درباره معنای امی داده اند: الف) منسوب به امّ و مادر یعنی مانند روزی که از مادر زاییده شده است فاقد سواد است ب) منسوب به ام القری (مکه) یعنی در مکه متولد شده است. ایشان احتمال اوئل را مشهورتر و موافق با آیاتی مانند و منهم امیّون لا یعلمون الکتاب...(بقره/78) می داند زیرا امیون به کسانی که کتابت نمی دانند تفسیر شده است. ثانیا معجزه بودن قرآن با نتوانستن در نوشتن و خواندن یعنی بی سوادی تناسب ندارد بلکه با توانایی در خواندن و نوشتن اما به آن مبادرت نکردن تناسب دارد. ثالثا قرآن می فرماید: و ما کنت تتلو من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذاً لارتاب المبطلون ( عنکبوت/48) که دلالت دارد پیامبر هیچ گاه نخواند و ننوشت تا کسی نتواند بر او شبهه وارد سازد مثلا بگوید مطالب قرآن را با مطالعه کتب آسمانی پیشین مانند تورات و انجیل گرفته است و هیچ دلالتی ندارد که او سواد نداشته بلکه فقط گفته او ننوشته و نخوانده. رابعا بی سوادی نقص و عیب است و پیامبر دارای کمال است نه عیب و او کمالاتش را از راه عنایت خاص الهی بدست آورده نه از راه تحصیل و تعلیم و خواندن و نوشتن در نزد کسی. نتیجه اینکه وی اظهار به خواندن و نوشتن ننموده و امی بودن یعنی در مکتب بشری تحصیل نکرده بلکه مربی او خداست و پیامبر استاد همه بشر است. ر.ک: آموزش علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، قم: انتشارات تمهید، 1385 ش، چاپ سوم، ص 34- 35. موضوع مطلب : اسلام, اویسی, شیعه, علوم قرآنی, پیامبر, حجت الاسلام, استاد, مفسر, دکتر, امی, آیت الله معرفت شنبه 93 بهمن 25 :: 11:52 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
سخن در این است که بالاخره نزول قرآن از چه زمانی آغاز گردیده است؟ محققان پاسخ های متعددی داده اند که مهمترین آنها بیان می گردد: اگر قرآن در شب قدر نازل شده پس چگونه طبق روایات مشهور آغاز بعثت پیغمبر(ص) در 27 ماه رجب صورت گرفته است؟ آیت الله مکارم شیرازی می نویسد: «نزول آن در ماه رمضان جنبه جمعى داشته، در حالى که نزول اولین آیات در 27 رجب مربوط به نزول تدریجى آن است و به این ترتیب مشکلى از این نظر پیش نمىآید». یعنی در ماه مبارک رمضان، نزول دفعی صورت گرفت سپس در ماه رجب سال بعد، نزول تدریجی آغاز گردید. علامه طباطبایی دو پیشنهاد برای جمع بین نزول قرآن در شب قدر ماه رمضان و روز مبعث یعنی بیست و هفت رجب می دهد: الف) در شب قدر مجموع و روى هم رفته قرآن و یا بعضى از آن یکپارچه و یک دفعه نازل شده، هر چند که تک تک آیاتش به تدریج نازل شده باشد؛ ب) به اعتبار اینکه کتاب ما وراى آنچه ما با فهم عادى خود از آن مىفهمیم، که معلوم است فهم عادى ما مستلزم آن است که آیاتش را جدا جدا تدبر کنیم، و خود هم جدا جدا و به تدریج نازل شود، حقیقت دیگرى دارد که به لحاظ آن حقیقت امرى واحد و غیر تدریجى است، و نزولش به انزال- یک دفعه- است، نه تنزیل (نزول بتدریج). البته منکران نزول تدریجی مانند آیة اللّه معرفت مىنویسند: «آغاز وحى رسالى (بعثت) در 27 ماه رجب، 13 سال پیش از هجرت بود، ولى نزول قرآن به عنوان کتاب آسمانى سه سال تأخیر داشت ... پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در این مدّت دعوت خود را سرّى انجام مىداد تا آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ نازل شد».
منابع معرفت، محمّد هادى، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات سمت، 1375ش. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374 ش، چاپ اول. طباطبایى، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، (مترجم: محمد باقر موسوی همدانی)، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، چاپ پنجم.
.ر.ک: تفسیرنمونه،ج 21، ص 151- 152. . ترجمه تفسیر المیزان، ج2، ص 20. . ترجمه تفسیر المیزان، ج2، ص 21. . تاریخ قرآن، ص 32- 33. موضوع مطلب : مکارم شیرازی, اویسی, تفسیر, شیعه, علوم قرآن, رمضان, حجت الاسلام, استاد, مفسر, دکتر, کامران, نزول, بعثت, طباطبایی, معرفت پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||