سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
چهارشنبه 94 فروردین 19 :: 11:8 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

نیازمندی به تفسیر قرآن

مقدمه

قبل از شروع بحث باید به این نکته اشاره نمود که نیاز به تفسیر در مرحله نخست، مربوط به متن قرآن نیست؛ زیرا متن قرآن نور و بیان است و نقابی بر آن نیست، ولی مفسّران و مخاطبان همواره به جهت میزان حجاب های درونی، خود را نیازمند به تفسیر می دانند و می کوشند نقاب از چهره ی خود بردارند. در واقع، مخاطبان نیازمند تفسیرند، نه قرآن؛ از این رو قرآن در نوع خود توانا و معجزه است.

در برخی روایات تصریحاً یا تلویحاً بر نیاز به تفسیر قرآن تأکید شده است. مثلاً روایتی از امام علی نیاز به تفسیر تصریح شده است که "هذا القرآن انما هو خط مستور بین الدفتین لا ینطق بلسان، و لابد له من ترجمان و انّما ینطق عنه الرجال"؛ این قرآن خطی است مکتوب که زبان گویایی ندارد و نیاز به ترجمان و مفسر دارد و تنها راد مردانند که می توانند سخنگوی آن باشند.(نهج البلاغه، خطبه 125)

اما در عین حال برخی از دانشمندان نیاز مذکور را منکر شده اند. مثلاً ابن خلدون چنین نظری ابراز کرده و نوشته است: "و اما التفسیر، فاعلم أن القرآن نزل بلغه العرب و علی اسالیب بلاغتهم فکانوا یفهمونه و یعلمون معانیه فی مفرادته و تراکیبه"؛ ولی تدبر در قرآن، نشان می دهد که بسیاری از معارف ارجمند قرآن را هر چند شخص از دانش ادبیات عرب و فنون آن بهره مند باشد، بدون تفسیر و بیانات مفسران واقعی نمی تواند دریافت نماید. (ابن خلدون ، مقدمه، ص438)

چنان که از ابو عبیده معمربن مثنی نقل شده است: "انما القرآن بلسان عربی مبین، فلم یحتج السلف و لا الذین أدرکوا وحیه، الی النبی (ص) ان یسالوا عن معانیه، لانهم کانوا عرب الالسن، فاستغنوا بعلمهم عن المسأله عن معانیه و عما فیه مما فی کلام العرب مثله من الوجوه والتخلیص"؛ قرآن به زبان عربی مبین نازل شده و لذا گذشتگان و کسانی که وحی را درک کرده اند به پیامبر (ص) نیاز نداشتند تا از معانی قرآن از وی سؤال کنند، آنان عرب زبان بودند و به همین خاطر از پرسش معانی قرآن و از آن چه در کلام عرب همانندی با قرآن داشته بی نیاز بوده اند.(ثعالبی، تفسیر الثعالبی، ج1، ص48. تلخیص عبارت است از تغییرات صرفی ونحوی که در کلمه وکلام بوجود می آید)

اما با دلایلی می توان به چنین ادعاهایی پاسخ گفت و به نظر می رسد مجموعه عواملی که سبب نیاز متن قرآن به تفسیر شده است، ویژگی های بیرونی و چگونگی فهم مخاطبان و اهداف و حکمی است که موجب شده متن قرآن از ساختاری خاص بهره مند و در نتیجه، نیازمند به تفسیر گردد و با بیان و مبین بودن قرآن منافات ندارد؛ چون بیان بودن کلام حکیم به معنای عامیانه بودن قرآن نیست؛ بنابراین، مهم ترین علل نیازمندی قرآن به تفسیر، موارد ذیل است:در ادامه می آید.

دلایل نیازمندی به تفسیر قرآن

1-    سطوح مختلف مخاطبان قرآن

معارف قرآن دارای سطوح مختلفی است و هرکسی بنا بر میزان استعداد و لیاقت و علم و طهارت نفس خود از قرآن می تواند بهره گیرد.

سطحی از معارف قرآن بدون نیاز به تفسیر و صرف آشنایی با زبان عربی بدست می آید.

سطح دیگر را مفسران با تکیه بر فرآیند تفسیر می فهمند که نیاز به یک سری علوم مقدماتی مانند فقه و اصول و کلام و ادبیات عرب اعم از لغت و صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع و دیگر دانش های مربوط دارد.

سطح دیگر را حتی با کسب علم حصولی نمی توان به آن رسید و مختص خدا و انبیا و راسخان در علم است.

روایاتی وجود دارد که دارای سطوح مختلف بودن مفاهیم قرآنی را دلالت می کند:

-         کلام خدا دو مرحله دارد: الف) خدا و انبیا و راسخان علم می فهمند ب) با تأمل کردن فهمیده می شود. (وسائل، ج 27، ص 194)

-         در روایتی از حضرت علی (ع) آمده است که: خدا کتاب خود را به سه قسم تقسیم کرده است:

الف- قسمی که جاهل و عالم می توانند به آن معرفت پیدا کند.

     ب-قسمی که فقط کسانی که اندیشه ی پاک، احساسی لطیف و قدرت تمیز (درست از نادرست) را دارند، درک می کنند همچون کسی که خدا او را جهت قبول اسلام، شرح صدر عطا فرموده است.

     ج- و قسمی که عمق آن را درک نمی کند مگر خدا، فرشتگان و راسخان در علم. (طبرسی، الاحتجاج ، ج1، ص376)

2- معرفی پیامبر (ص) به عنوان مفسر در قرآن

 "و انزلنآ الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم" (نحل/ 44)

3- برخی ویژگی های قرآن کریم

1-3- معانی و معارف بلند در الفاظ محدود

اشتمال یک متن با الفاظ محدود بر معانی و معارف بلند باعث می شود که انسان در فهم آن متن نیز به تفسیر و شرح آن پیدا کند. بدین جهت، طبیعی است که قرآن از « تشابه » برخوردار باشد؛ زیرا از جمله اسباب تشابه در کلام، محدودیّت الفاظ است. (التمهید فی علوم القرآن، ج3، ص 20)

2-3- اقتضای اسلوب ادبی

 حقایق وحیاتی قرآن، به زبان عربی نازل شده است؛ و هر زبانی از جمله عربی مشتمل بر مجاز، اشتراک و معانی التزامی است، و در این گونه موارد نیاز به تفسیر می باشد. چنان که برخی از سؤالات اصحاب از پیامبر (ص) مربوط به این گونه موارد است.مطالب زیادی در قرآن به صورت اشاره و در قالب الفاظ و تعابیر کنایی و ... آمده که دریافت و کشف معانی آنها نیازمند به تفقّه و بررسی است.

3-3-وجود بطن

 اشتمال قرآن بر حقایق باطنی و لایه های معنوی و درونی (که مورد اتفاق فریقین است) ایجاب می کند که این متن آسمانی مورد تفسیر و تبیین راسخان در علم قرار گیرد و بدون این تفسیر برای بسیاری از مردم قابل فهم نباشد.در برخی از روایات به « ذو وجوه بودن » قرآن اشاره شده، مانند آن که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:القُرآنُ ذَلُولٌ ذُو وُجُوهٍ، فَاحمِلُوهُ عَلَی أَحسَنِ الوُجُوهٍ؛  قرآن رام و دارای وجوهی در معناست؛ آن را بر بهترین وجه حمل کنید.(الإتقان فی علوم القرآن، ج4، ص 211؛ مجمع البیان، ج1، ص 40 ( مقدمه ) و عوالی اللئالی، ج4، ص 104)

معانی درونی و باطنی قرآن در مقایسه با معانی ظاهری آن نیاز به تفسیر بیشتری دارد و چنان که معانی ظاهری برای برخی از افراد آشکار نیست و نیاز به تبیین و تفسیر است، معانی باطنی آیات قرآن نیز برای جمع بیشتری نیاز به توضیح و تفسیر دارد.

قرآن علاوه بر آن که برای القای معارف خود، در سطح ساده ترین افراد سخن می گوید، (قرآن در اسلام، ص 31) به ناچار در القای معارف، چند لایه ی معنایی را مورد نظر دارد که بدون تفسیر، در مفاد و مفهوم و دلالت غیر مطابقی، آن معانی آشکار نمی شود. کلینی با اشاره به خزائن قرآن، از امام سجاد (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود:

آیاتُ القُرآنِ خَزَائِنُ؛ فَکُلَّمَا فُتِحَت خَزَائن یَنبَغِی لَکَ أن تَنظُرَ مَا فِیهَا ... (الکافی، ج2، ص 609، کتاب فضل القرآن، باب فی قرائته، ح2) آیات قرآن برخوردار از لایه ها و خزائن معنایی است؛ هرگاه مرحله ای از آن معانی آشکار شود، سزاوار است که بدانچه در آن است نظر کنی.

4-3-اقتضای سیر تشریع الهی

قرآن کتابی آسمانی مشتمل بر تشریع اسلام  در احکام فقهی و اصول اعتقادی است و خداوند بخشی از شریعت اسلامی را در قرآن کریم بیان کرده است.در قرآن به اصول کلی تشریعات و به بیان اجمالی احکام اکتفا شده و تبیین این اصول کلّی و تفصیل این اجمال بر عهده رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داده شده است.ه ویژه در مباحث عملی و احکام فقهی که قرآن به اختصار بدان ها اشاره کرده و تفصیل آنها در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) قرار داده شده است.

ابابصیر در روایت طولانی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که از آن حضرت پرسیدم: چرا نام ائمه (علیهم السلام) در قرآن نیست؟ آن حضرت در پاسخ، با بیان مثالی فرمود:"إِنَّ رَسولَ اللهِ نُزِلَت عَلَیهِ الصَّلاة وَ لَم یُسَمَّ اللهِ لَهُم ثَلَاثَة و لاَ أَربَعاً حَتَّی کَانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) هَوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُم"؛ آیات نماز بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد، ولی تعداد رکعات نماز که سه رکعت است یا چهار رکعت، معلوم نبود تا آن که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آنها را برای آنان تفسیر نمود.(الکافی، ج1، ص 286، کتاب الحجة، باب مانصّ علی الائمة، ح1)

5-3- 2- نزول تدریجی آیات و سوره ها و عدم چینش موضوعی آنها

آیات و سوره های قرآن در طول بیست یا 23 سال  و در پی حوادث مختلف، نازل و در قالب سوره ها تنظیم شده که هر سوره می تواند موضوعات متعددی را دارا باشد؛ از این رو، قرآن به جهت حکمت های خاص، فصل بندی موضوعی ندارد و مطالب آن به ظاهر پراکنده است. گاه در یک سوره و یا یک آیه، به چندین موضوع پرداخته شده و همین امر نیاز به تفسیر موضوعی آیات قرآن را لازم می شمارد. بنابراین لازم است آیات هم معنی در یک نگاه دیگر، مطالعه و تفسیر شوند. (پیام قرآن، ج1، ص 21)

به همین جهت، تفسیر قرآن به قرآن  که از شیوه های مهم تفسیری و دارای دو گونه موضوعی و تجزیه ای  است (المناهج التفسیریه، ص 143)، ضرورت می یابد؛ یعنی لازم است تا آنجا که ممکن است آیات هم موضوع به صورت جزئی تر، در کنار هم قرار بگیرند و تحلیل و تفسیر شوند که تا کنون برای این منظور، چندین تفسیر موضوعی قرآن تدوین شده است.

4- سیره اصحاب

1-4- نحوه جمع قرآن توسط حضرت علی (ع) که علاوه بر تنزیل قرآن؛ تأویل و تفسیر آن را نیز در برداشته بیانگر این حقیقت است که به این بیانات تفسیری و تأویلی نیاز بوده است وگرنه حضرت اهتمام به این امر نمی فرمود.

2-4- سیره پیامبر (ص) و اصحاب در تعلیم و تعلم قرآن براین بوده است که علاوه بر قرائت قرآن به آموزش و فراگیری معانی و نحوه عمل به مقتضای آن اهتمام می ورزیده اند. حضرت علی (ع) فرموده است: پیامبر (ص) تمام آیات قرآن را به من آموخت هم تأویلش را و هم تفسیرش را و قاریان بزرگ قرآن به این امر تصریح کرده اند که قرآن را در زمینه های قرائت، معانی و معارف آن با هم فرا می گرفته اند: «انهم کانوا اذا تعلموا من النبی (ص) عشر آیات لم یتجاوزوها حتی یعلموا ما فیها من العلم و العمل، قالوا: فتعلمنا القرآن، و العلم و العمل جمیعاً» (ثعالبی، پیشین، ج1، ص49؛ مجاهد، تفسیر مجاهد، ج1، ص68) سیوطی گفته است: به همین خاطر، اصحاب زمان مدیدی را برای فراگیری و حفظ یک سوره، صرف می کردند. (الاتقان ، ج2، ص 176)

5- اعتراف اصحاب

همانطور که امروزه در بررسی معانی برخی واژگان قرآن اختلافات و تردیدهایی وجود دارد، صحابه نیز در عصر نزول قرآن معنای بعضی کلمات را نمی دانستند. شواهدی در تاریخ وجود دارد که با کلام معمر و ابن خلدون و امثال آنان در تعارض است مانند:

الف) ابوبکر معنای کلاله را نمی دانست در صورتی که معنای کلاله طبق نقل امام صادق (ع) به معنای "من لم یکن له ولد و لا والد" است.

ب) از عمربن خطاب نقل شده که به پیامبر (ص) عرض کرد: "یا رسول الله (ص) انک تأتینا بکلام من کلام العرب و ما نعرفه و لنحن العرب حقا. فقال رسول الله (ص) ان ربی علمنی فتعلمت و ادبنی فتأدیب"؛ ای رسول خدا شما از لغت عرب کلماتی می آوری که ما نمی دانیم و حال آنکه ما عرب خالص هستیم، پیامبر (ص) فرمود: پروردگارم مرا تعلیم داد و من فرا گرفتم و به تربیت من پرداخت و متأدب شدم. (زرکشی، البرهان، ج1، ص284)

ج) معنای "اباً" را ابوبکر و عمر نمی دانستند که به معنای چراگاه و گیاه است.

 

6- فاصله زمانی با نزول قرآن و تعدد مذاهب و مکاتب فکری و پیدایش شبهات جدید

7- ارائه تفسیر عصری

هر چند قرآن در صدر اسلام نازل شده است، ولی مخاطبان آن، تنها مردم عصر نزول نیستند، بلکه پیام هدایت آن برای همه عصرها و دوره ها و برای همه مردم بوده و چنین امری مستلزم ضرورت تفسیر قرآن مطابق با نیازها و مسائل هر عصر است؛ خصوصاً با توجّه به تکامل فهم بشر و پیشرفت سریع علوم تجربی. بدین جهت وجود مفسّرانی که بتوانند مسائل هر عصری را بر آیات قرآن عرضه و پاسخ های مناسب را ارائه کنند، ضروری می نماید؛ مسائلی که کلیات آنها در قرآن هست و پاسخ گویی بدان ها نیازمند اجتهاد و استنباط از آیات به ویژه آیات احکام، آیات مدیریتی، آیات اعتقادی و ... می باشد.

تفسیر بطون قرآن و دریافت پیام درونی آنها که همان تأویل است (التفسیر الأثری الجامع، ج1، ص 34) و بررسی و پاسخ به شبهات و پرسش های جدید نیز همواره « تفسیر عصری » را می طلبد؛ خصوصاً که قرآن کریم کتاب جاودانه و برای همه اعصار و زمان هاست. امام صادق (علیه السلام) در این خصوص می فرماید:

إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَم یَجعَلهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ، وَ لا لِنَاسٍ دُونَ ناسٍ، فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدیدٌ وَ عِندَ کُلِّ قَومٍ غَضٌّ إلَی یَومِ القِیامة؛ (بحارالانوار، ج2، ص 280) خداوند قرآن را برای زمان خاصی قرار نداده و برای مردم خاصی هم نازل نکرده بلکه قرآن در هر زمان و نزد همه مردم تا روز قیامت، شاداب و زنده است.

امام خمینی (قدس سره) نیز به فراگیر بودن قرآن برای همه دوران ها تأکید دارد و می فرماید: « قرآن است که کتاب همه ی اعصار است » . (صحیفه نور، ج7، ص 12)

بنابراین با گذشت فاصله زمانی از نزول قرآن، ارائه تصویر علمی و عملی از مفاهیم و معانی قرآن، نیاز هر جامعه ای است تا جامعه بشری در گذر زمان در مسیر هدایت قرار بگیرد. (58) به همین جهت، امامان معصوم (علیهم السلام) روش فهم آیات را به اصحاب خود یاد داده و همواره آنان را به قرآن ارجاع داده اند. (59)

نتیجه

با توجه به آنچه گذشت روشن می شود که تفسیر قرآن امری ضروری است. این نیاز از سیره پیامبر (ص) و صحابه و تدبر در اسلوب قرآن روشن می شود و از طرفی عدم توجه به تفسیر قرآن و خودداری از تفسیر و منع از آن، زیان های غیر قابل جبرانی را به حوزه تفسیر و علوم قرآن وارد کرده است.

 

معرفی برخی منابع برای مطالعه بیشتر

مبانی تفسیر قرآن سیّد رضا مؤدّب؛ (1393)، قم: انتشارات دانشگاه قم، چاپ سوم.

روش شناسی تفسیر قرآن علی اکبر بابایی زیر نظر محمود رجبی انتشارات سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ص 34-40

 

تفسیر و مفسران محمد هادی معرفت، النتشارات تمهید، ج 1، ص 17-20




موضوع مطلب : قرآن, تفسیر, نیاز, مفسر, پیامبر, اسلام, شیعه, الاتقان, اویسی, کامران, دکتر, حجت