به یاد دوست آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
دوشنبه 96 شهریور 27 :: 9:5 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
گروه اندیشه: امروزه چه در محیطهای آکادمیک و چه در گیشههای سینمایی، بهوفور بحث موجودات فرازمینی مطرح است، حال باید دید این مسئله از دیدگاه قرآن کریم چگونه است؛ آیا قرآن کریم تصریحی در وجود موجودات فرازمینی دارد و یا این امکان را رد میکند؟به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، امروزه در بسیاری از محافل علمی سخن از امکان وجود موجوداتی در عالم هستی غیر از موجوداتی که در این کره خاکی زندگی میکنند است و علاوه بر اندیشه، در توهم و تخیل بشر نیز داستانها و فیلمهای سینمایی بسیاری ذر سطح جهانی شاهد هستیم. یکی از بهترین منابع برای جستجو جهت امکان این امر کلام الله مجید است که به تعبیر قرآن کریم «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» نازل شده است.
اینکه در آیات قرآن کریم به این موجودات اشاره شده است یا نه و آنها چه شباهتهایی با موجودات زمینی دارند، موضوعی بود که درباره آن با کامران اویسی، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه و دانشآموخته دکتری تفسیر تطبیقی در زمینه قرآن و علوم به گفتوگو نشستیم. در ادامه مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد؛ - آیا در قرآن کریم به موجودات فرازمینی اشاره شده است؟ در قرآن کریم با کلمهای مثل «الموجودات وراء الارض» یا چیزی شبیه آن مواجه نمیشویم؛ بلکه آیاتی در قرآن دیده میشود که مفسران متقدم از آن برداشتی داشتهاند که ممکن است مفسران معاصر با استفاده از علوم جدید - نه تحمیل علوم بر قرآن - تفسیر جدیدی از آن ارائه داده باشند. یکی از این آیات عبارت است: «وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فِى السَّمَآءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنهَا لِلنظِرِینَ* وَحَفِظْنهَا مِن کُلِّ شَیْطنٍ رَّجِیمٍ* إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ (حجر/16-18)؛ و به یقین در آسمان برجهایى قرار دادیم، و آن را براى بینندگان آراستیم؛ و آن را از هر شیطان رانده شدهاى حفظ کردیم؛ مگر آن کس که دزدانه گوش فرا دهد و شهابى روشن او را دنبال کند». برخى مفسران همان معناى ظاهرى آیه را پذیرفتهاند، که مقصود آسمان حسّى و همین شهابسنگهاى آسمانى است که در شب مىبینیم و شیاطین همان موجودات خبیثى هستند که مىخواهند به آسمانها بروند و از اخبار ماوراى زمین مطلع شوند و براى دوستان زمینى خود جاسوسى کنند، اما شهابسنگها همچون تیرى به سوى آنها پرتاب مىشوند و آنها را از رسیدن به هدف بازمىدارند. ولى برخى از مفسران این دیدگاه را ردّ مىکنند؛ زیرا بر اساس نظریات فلکى قدیم است. برخى مفسران آیات فوق را کنایه از انسانهایى دانستهاند که در زندگى مادى زمینى زندانى شدهاند و چشم خود را به جهان برتر نمىاندازند و به آواى آن گوش فرا نمىدهند و شهابهاى خودخواهى و شهوت و طمع و جنگهاى خانمانسوز آنها را از درک معانى والا محروم مىسازد. طبق تفسیر اول موجودات فرازمینی شامل شیاطین و جنهایی نیز میشود که برای شنیدن اسرار خلقت به بیرون از زمین میروند و در آسمانها میگردند. از برخى احادیث نیز همین معنا استفاده مىشود؛ زیرا ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمانها و رانده شدن آنها به وسیله شهابها، از هنگام تولد عیسى (علیه السلام) آغاز شد و در هنگام تولد پیامبر (صلى الله علیه و آله) کاملًا ممنوع شد. از این گونه احادیث استفاده مىشود که رابطهاى بین تولد مسیح (علیه السلام) و پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) با طرد شیاطین از آسمان وجود دارد؛ یعنى پس از ظهور دین مسیح و اسلام، و جهانگیر شدن آنها، بسیارى از توطئههاى شیطانى خنثى شد و بساط بتپرستى و پیروى از شیطان در بسیارى از نقاط جهان برچیده شد و بشریت گامهاى بلندى به طرف معنویت و حقیقت برداشت. برخى صاحب نظران مثل «عبدالرزاق نوفل»، معتقدند که این آیات اشاره به موجودات پیشرفته کرات دیگر دارد که امواج نیرومند رادیویى از فضا براى ما مىفرستند که برخى سعى مىکنند آنها را دریافت کنند، ولى اشعه نیرومندى آنها را دور مىراند. البته ممکن است آیه داراى بطن و معانى مختلفى باشد و برخى کنایه و مثال باشد. پس مانعى ندارد که مقصود آیه، شامل چند تفسیر باشد. - آیا آیهای در قرآن هست که صراحت بیشتری در وجود موجودات فرازمینی داشته باشد؟ بله، آیه «وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَن فِى السَّموتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ وَءَاتَیْنَا دَاوُدَ زَبُوراً (اسراء/55)؛ و پروردگارت به (حال) کسانى که در آسمانها و زمین هستند، داناتر است؛ و بیقین برخى پیامبران را بر برخى [دیگر] برترى دادیم؛ و به داود، «زبور» دادیم». از آنجا که در آیه مذکور من موصوله آمده که دلالت بر جنس عاقل میکند، میتواند شامل ملائکه و بشر و جن شود و بیش از این نمیتوان از آیه استفاده نمود. آیه دیگری که منجر به اعتقاد به وجود موجودات فرازمینی میشود عبارت است از: «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فیهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدیر (شوری/29)؛ و از نشانههاى اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آن دو پراکنده کرده است؛ و او هر گاه بخواهد بر جمع آورى آنها تواناست»." - مفسران چه تفاسیری از این قبیل آیات داشتهاند؟ علامه طباطبائى (رحمه الله) در مورد آیه مذکور مىفرماید: ظاهر آیه این است که در آسمانها خلقى از جنبندگان (دواب) مثل روى زمین وجود دارد و اگر کسى بگوید که منظور از جنبندگان آسمان ملائکه هستند مردود است چرا که کلمه «دواب» بر ملائکه اطلاق نشده است. آیتالله مکارم شیرازی معتقد است: «کلمه «دابة» شامل موجودات ذرهبینى تا حیوانات غول پیکر مىشود ... و این آیه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمانها دارد گر چه هنوز دانشمندان به صورت قاطعى در این زمینه قضاوت نمىکنند. و سر بسته مىگویند در میان کواکب آسمان به احتمال قوى ستارگان (سیارههاى) زیادى هستند که داراى موجودات زندهاند ولى قرآن با صراحت این حقیقت را بیان مىدارد که در پهنه آسمان نیز جنبندگان زنده فراوانی وجود دارد. زمخشرى در تفسیر خود مىگوید: بعید نیست در آسمانها حیواناتى که بر روى زمین راه مىروند آفریده شده باشد. فخر رازى هم بعید نمىداند که خدا در آسمانها انواعى از حیوانات را آفریده باشد که مانند مردمان روى زمین (در آسمانها) راه بروند. فیض کاشانی نیز گرچه به صراحت به عقیده وجود موجودات فرازمینی با توجه به آیه ذکر شده اشارهای ندارد اما ریشه واژه «دابة» را دارای معنای حرکت جسمانی میداند. سپس ادامه میدهد که ملائکه دارای حرکت جسمانی نیستند؛ بنابراین او معتقد است که دابة چیزی است غیر از فرشتگان یعنی جن یا موجودی غیر از آن. آیتالله نورى همدانی نیز با ذکر این نکته که اخیراً برخى از دانشمندان فضایى شوروى اعلام کردند که در کهکشان ما دست کم 1000 میلیون کره قابل زندگى وجود دارد. مىنویسد: جالب اینکه از این موضوع مهم در حدود چهارده قرن قبل قرآن مجید با صراحت خبر مىدهد» و سپس به آیه (شورى/ 29) استدلال کرده و دو نکته از آن برداشت مىکند: در آسمانها نیز مانند زمین موجودات زنده وجود دارد. هر موقع که مشیت خدا اقتضا کند سکنه کرات آسمانى و زمین با یک دیگر ملاقات خواهند کرد. استاد بنده، حجتالاسلام محمدعلی رضایی اصفهانی که در زمینه مطالعات قرآن و علوم فعالیت میکنند در این زمینهمینویسد: در مورد انطباق آیه مذکور با وجود حیات و موجودات زنده در کرات دیگر تذکر چند نکته لازم است: واژه «سماء» و «سموات» در قرآن به چند معنا به کار مىرود (جهت بالا- کرات آسمانى- جو زمین و ...) مىآید. تفسیر به وجود موجودات زنده در کرات دیگر وقتى صحیح است که ثابت کنیم کلمه «سموات» در آیه مورد بحث به معناى کرات آسمانى مىآید. در حالى که ممکن است کسى احتمال دهد که «سموات» در آیه فوق طبقات جو اطراف زمین است و مراد از دابة موجودات ریز ذرهبینى (مثل ویروسها و ...) و درشت (مثل پرندگان) است که در فضاى اطراف ما پراکندهاند. امّا با این حال مىتوان گفت که ممکن است مراد از آیه هر دو تفسیر (کرات آسمانى و طبقات جو زمین) باشد. لکن آیتالله قرشی با قاطعیت از آیه مذکور دلالت بر وجود موجودات در کرههای آسمانی را میفهمد. او مینویسد: ضمیر «فِیهِما» به آسمانها و زمین راجع است و با قاطعیت تمام روشن میشود که در آسمانها جنبندگانى آفریده و پراکنده شدهاند و از جمله «عَلى جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ» بهدست میآید که روزى میان اهل زمین و آنها ارتباط بر قرار خواهد شد. اگر منظور از جمع، رسیدن آنها به یکدیگر باشد. یکی دیگر از آیات معروفی که از آن برای اثبات وجود موجودات فرازمینی استفاده شده است، «الحمد لله رب العالمین»(فاتحه/2) است. جمع نمودن کلمه «عالم» با «بن» نشانه ذوی العقول بودن آن است. برخی مفسران مقصود از عالمین را جهان جن، جهان انس، جهان آب و ... دانستهاند که هر کدام جهانی مستقل از دیگری هستند. اما علامه طباطبایی معتقد است که این کلمه هم بر تک تک افراد عالم دلالت دارد هم نوع نوع آنها. اینجاست که میتوان تعبیر قرآن در برخی موارد که فرموده است «مشارق و مغارب» را تأییدکننده جهانهای مختلف و متعدد بداند و اینکه خورشیدهای متعددی در مکانهای مختلف در بین کهکشانها وجود دارد که منشأ جهانهایی مانند کره زمین خواهند بود. - آیا روایاتی در تایید موجودات فرازمینی داریم؟ روایتی از امام صادق (ع) هم وجود دارد که میفرماید: خدا دوازده هزار عالَم دارد که هر عالَمی بزرگتر از هفت آسمان و زمین است. هیچ عالَمی نمیداند که عالَم دیگری غیر از آنها وجود دارد. این روایت نشان میدهد که علم نداشتن نسبت به جهان دیگر بر فرض وجود جهانها و عالمهای دیگر معنا پیدا میکند. روایت دیگری وجود دارد که از شهرهای درون آسمانها خبر میدهد که ساکنان آن زبان متفاوتی دارند و نسبت به وجود آدم بیخبرند. آیه دیگری که برخی با تفسیری خاص از آن استفاده وجود موجودات آسمانی را کردهاند آیه شریفه: «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ(بروج/1)؛ سوگند به آسمان که داراى برجهاست» است. آیتالله صادقی معتقد بود که غلط است از این آیه تفسیر به برجهای دوازدهگانه کنیم؛ زیرا قرآن بنا بر اصطلاحهای فلکیون و منجمین نازل نشده است بلکه به زبان عربی فصیح نازل شده که هر عرب زبانی آن را بفهمد. سپس اضافه میکند که روایات هم آیه را به برجهای هفتگانه تفسیر نکردهاند. ایشان مراد از بروج را قصرهای مرتفع در آسمانها میداند که با زینتهایی آراسته شده است. این آیه نشان میدهد که شهرهایی در آسمان هستند که خدا یا انسان یا هر موجود دیگری آن را ساخته و چهبسا در آینده بتوان به آنجاها سفر کرد. او معتقد است ساکنان شهرهای آسمانی، به گناه آلوده نشدهاند و از شیطان و انسان خبر ندارند و فقط راه و رسم خداپرستی را دارند. به نظر میرسد که سخنان ایشان فقط در حد احتمال است. بنابراین میتوانیم بگوییم وجود موجوداتی خارج از زمین اعم از ملائکه، جن، و موجود فضایی و حتی انسان امکان دارد. منبع: ایکنا موضوع مطلب : کامران اویسی, موجودات فضایی, فرا زمینی, نجوم, قرآن, اسلام, شیعه, دکتر, حجت الاسلام, استاد, مصاحبه جمعه 96 مرداد 13 :: 11:47 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
مؤلف آن آیت الله محمد هادی معرفت از دانشمندان معاصر شیعه است، که در کربلا متولد و در همان جا و شهر مقدس نجف به تحصیل، تدریس و تحقق در مباحث علوم دینى پرداخت تا به درجه اجتهاد رسید. وى در عصر حاضر از اساتید بارز حوزه علمیه قم است و داراى آثار متعددى در زمینههاى مختلف علوم اسلامى مىباشد. مؤلف با تألیف کتاب ارزشمند التمهید فی علوم القرآن در شش جلد گستردهترین کار در زمینه علوم قرآنى را در میان علماى شیعه انجام داده است. وى در ادامه، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب در دو جلد و شبهات و ردود (با طرح هزار شبه و پاسخ آنها) را به دفاع از مباحث مقدّس قرآن کریم به رشته تحریر در مىآورد. ایشان در التفسیر الاثرى الجامع روایات شیعه و اهل سنت در تفسیر قرآن کریم را مطرح مىسازد. از آنجا که روایات تفسیرى مشکلات فراوانى داشته و درست و نادرست آنها جداسازى نشده، مؤلّف مىکوشد تا روایات صحیح را از سقیم جدا کند. وى در مقدّمه مىنویسد: «هذا الذى بین ایدیکم محاوله، مبلغ الجهد لمعرفة الصحیح من الضعیف من الاخبار ...». این تفسیر حدود سى جلد مىباشد که جلد اول آن به چاپ رسیده، و مقدّمه بسیار ارزشمندى در فهم و تفسیر قرآن دارد که هجده مقدّمه آن شامل مباحث ذیل است: فضایل القرآن، نامهاى قرآن، واژه قرآن و اشتقاق آن، سیر تدوین تفسیر، تفسیر و تأویل (ظاهر و باطن، ویژگیهاى هر یک و انواع تأویلها) تفسیر به رأى، زبان قرآن و ساختار (لفظى و محتوایى) قرآن کریم، اسلوب خطابى قرآن، حجّیت ظواهرقرآن، سیاق، تحریف ناپذیرى قرآن، سیر تاریخى تفسیر اثرى (نخستین مرحله آن) تفسیر در دوران صحابه و تابعان، جایگاه حدیث در تفسیر قرآن، آفات تفسیر (وضع، جعل، کذب و اسرائیلیات)، اسباب نزول، حروف مقطعه و بازشناسى حدیث. در ادامه مقدمه، تفسیر سوره حمد آمده است. روش مؤلّف روایى و تحلیلى است و در آغاز آیات به توضیح و شرح آن پرداخته؛ سپس روایات را نقل مىکند و در موارد لزوم به تحلیل و بررسى آن مىپردازد. در این تفسیر عدهاى از فضلاى حوزه علمیه قم- بویژه در جمع آورى روایات- مؤلف را یارى مىرسانند. (ر.ک: حسین علوی مهر، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، قم: مرکزجهانى علوم اسلامى، 1384 ش، چاپ اول، ص381) موضوع مطلب : معرفت, تفسیر, کتاب, کامران اویسی, دکتر, آیت الله, حجت الاسلام, استاد, علوم قرآن, اسلام, روایت, اثر دوشنبه 96 مرداد 2 :: 6:10 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر کامران اویسی در گفت و گو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اظهار کرد: بهداشت پوست از جمله مواردی است که پژوهشگران طب اسلامی کمتر وارد آن شده اند، زیبایی و سلامت پوست به 2دسته مهم برای جلا دهندگی و نرم کنندگی پوست و هچنین پیشگیری و درمان عوارض پوستی تقسیم شده که البته در دسته دوم نسبتا مستندات کمتری وجود دارد . وی افزود: بر اساس برخی روایت ها مصرف خریزه برایپاکسازی پوست، رفع لکه های دوران بارداری ، لک و پیس و حتی کاهش جوش های سرسیاه بسیار مفید بوده اما نباید در خوردن این میوه پرخاصیت و سرشار از ویتامین های زیاده روی کرد. این دکتری تفسیر تطبیقی و پژوهشگر طب اسلامی همچنین با بیان روایت های مختلف معصومین در خصوص مصرف مویز به عنوان عاملی برای تقویت حافظه، ادامه داد: از فواید مویز، جلا دادن به رنگ بدن و پوست است. ایشان با استناد به روایتی از امام علی (ع) درخصوص دستور مصرف مویز برای جلا دادن و روشنایی پوست، گفت: بهتر است فرد در حالت ناشتا 21 عدد مویز سرخ (رنگ روشن) بخورد . وی با اشاره به روایت معروفی از امام کاظم (ع) برای جوانی، شادابی و شفافی پوست به ویژه در سنین بالاتر، مطرح کرد: کسی که قصد دارد صاحب پوستی شفاف، با نشاط، جوان شود و رنگ چهره و بدن را صفا دهد، میوه میل کند. حجت الاسلام و المسلمین اویسی اظهار کرد: بیشتر توصیه ها و روایات دینی برای درمان و زیبایی پوست معطوف به مصرف میوه و سبزیجات است. منبع:برگرفته از سایت باشگاه خبرنگاران جوان موضوع مطلب : کامران اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, طب, اسلامی, پزشکی, پوست یکشنبه 95 اسفند 29 :: 9:33 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
قرآن کریم به عرف توجه کرده است. واژه "عرف" دو مرتبه و "معروف" 32 مرتبه در قرآن به کار رفته است.[1] قرآن توصیه می کند که طبق عرف دستور داده شود و دیگران طبق آداب عرفی تربیت گردند: "خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ (اعراف/199)؛ عفو (و مدارا پیش) گیر و به (کار) پسندیده فرمان ده و از نادانان روی گردان." از امام صادق(ع) نقل شده است: «انّ الله ادّب رسوله فقال خذ العفو الایه قال خذ منهم ما ظهر وماتیسّر والعفو الوسط»[2] یعنی خدا پیامبرش را ادب آموخت و آیه «خذ العفو» را به او فرمود و گفت: آنچه ظاهر است و آسان است را بگیر و عفو یعنی حد وسط.
[1] . ابوالقاسم علیدوست. فقه و عرف، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چهارم: 1388 ش، ص 47. [2]. تفسیر العیاشی، ج2، ص 43. موضوع مطلب : تفسیر, قرآن, آیه, عرف, اعراف, حجت الاسلام و المسلمین, دکتر, کامران اویسی, استاد, حوزه, دانشگاه جمعه 95 بهمن 8 :: 5:15 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
← روایاتی در مورد زبان عربی موضوع مطلب : عربی, الهی, روایات, ادبیات, عرب, اسماعیل, حدیث, اویسی, کامران, دکتر, استاد, حجت الاسلام چهارشنبه 95 دی 29 :: 10:13 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
در میان طلبه ها مشهور است که اگر یکی از مراجع تقلید توانسته باشد بین چند حوزه مشهور درس خوانده باشد و تدریس کرده باشد، دامنه فکری او بالاتر می رود. مثلاً اگر چند مرجع در شرایط مساوی علمی و اخلاقی باشند اما یکی از آنها در مدرسه های مختلف قم و مشهد و نجف سیر کرده باشد، وسعت آشنایی علمی او با آراء مختلف معاصر بیشتر است زیرا سلیقه های مختلف و متنوعی را دیده و نزد علمای دارای مکتب های متفاوت معرفتی بیشتری درس خوانده است و با فضای پر دامنه تری از جامعه علمی آشناست. این قضیه می تواند در مقایسه چندین استاد از یک رشته نیز تعمیم داده شود. استادی که فقط در دانشگاه خود رفت و آمد داشته و در حد همان چند سال مدرک گیری البته با زحمت درس خوانده و مدرک گرفته و الان بر مسند استادی تکیه زده است. استادی که هم حوزه علمیه را درک کرده و هم دانشگاه را که خود دارای مراتبی است یعنی برخی حوزه می روند و مثلا سطح سه و چهار را می گیرند و سپس به دانشگاه برای تدریس منتقل می شوند؛ برخی از سطح سه به دوره دکتری در دانشگاه می روند. برخی نیز هر دو را باهم شروع می کنند یعنی مثلاً دوران لیسانس خود را توأم با تحصیلات حوزوی شروع می کنند و دکترای دانشگاهی خود را همراه با سطح چهار حوزوی به پایان می رسانند. گرچه هر کدام دارای مزیت و معایبی است اما اگر بخواهیم شخصی را برای استادی با توجه به وسعت نظر علمی در نظر بگیریم، فرد آخر مناسب تر است. اما در دانشگاه های غیر انتفاعی و بعضاً دولتی، دیدیم و شنیدیم که چنین شایسته سالاری هایی نیست. فلان نماینده و فلان معاون فلان کشور (نه کشور ما خدایی ناکرده) برای برخی اساتید که شایسته اند اما نه نسبت به آن نفرهای دیگر، سفارشاتی انجام می گیرد که مهم نیست شیوه تدریسی و مکاتب علمی که طرف در کلاس خرج کند بلکه مهم درآمد زایی برای فلان دانشگاه غیر انتنفاعی کشور بووووووووووووووق و حتی شنیده شده در فلان دانشگاه مادر دولتی(نه خدایی ناکرده هیچکدام در کشورما نیست ها). به نظر می رسد عدم رعایت تقوا در انتخاب اساتید و به قول عوام، پارتی بازی، زدو بندهای سیاسی و اقتصادی و فامیلی به خصوص در دانشگاه های خصوصی که یک نفر مؤسس است و هیأت رئیسه و هیات جذب استاد و پسران و دختران و همسر و دیگر اقوامش هم هر کدام پستی در آن نان خانه دارند. گرچه برخی خیال کرده اند روزگار، روزگاری است که همیشه پشت به زین است البته در این دنیا. اما بالاخره دنیای دیگری نیز هست که حساب می کشند از ساعت به ساعت و ترم به ترم و دانشجو به دانشجو و استاد به استاد و تومان به تومانش که تمامی رانت خواری های علمی و پزوهشی (اصطلاح جدید) نیز فاش می گردد و مترتکب آن رسوا می گردد. نتیجه این است که همیشه دزدان و چپاول گران ظاهری بیت المال آنان هستند که دکل نفتی غیب می کنند و میلیاردها از مال مردم را پول شویی کرده و به جیب می زنند و رفیق دزدها و شریک قافله ها هیچگاه نمی گذارند که عدالت به نحو وافی اجرا گردد. اما دزدانی نیز در لباس علم و پژوهش وجود دارند که به دلیل منافع شخصی، فامیلی، حزبی، نمی گذارند غیر خودشان در مسند تدریس بیاید و به سبب منفعت مالی، پژوهش های مصوب و سفارشی ارگانها و نهادها یا پروژه های خصوصی به اهلش برسد بلکه آن را حیاط خلوتی برای دوران بازنشستگی خود و خانواده خود و حزب خود به نام پژوهشکده و ... و برخی نیز کمک درآمدی به آن درآمد ماهانه 5 میلیون به بالای خود می دانند و گاهی از آن به عنوان یک اهرم فشار شأن اجتماعی استفاده می کنند وگرنه او همان پالان دوزی است که با جور شدن تیر و تخته به این مسندها تکیه زده است.(البته که این مطالب همه بر سرزمین های کفر صدق می کند و اینجا خدا را شکر نیست) به آرزوی همه گیر شدن عدالت در سراسر گیتی. موضوع مطلب : دانشگاه, آموزش, استاد, تدریس, درد دل, پژوهش سه شنبه 95 دی 14 :: 9:20 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
روزی روزگاری دانشگاهی بود به نام بووووووووووووق در کشور کفرستان اون ور دنیا. خیلی برایش مهم بود که شهریه دانشجویان ثبت نامی به موقع و تمام و کمال گرفته شود. از طرفی هم مهم بود که اساتید خود را از دانشجویان دکتری بگیرد که بتواند بر سر بنده خداها تسلط داشته باشد. به محض اینکه یکی از آن اساتید به مدرک دکتری خود نائل می آمد، می گفتند برو بیرون. از قیافه ات خوشمون نمیاد. یک دانشگاه دیگر هم در همان کافرستان بود به نام بووووووووووووووووووووووووووووووق که خیلی برایش مهم نبود کی درس می دهد اما برایش مهم بود که هر فراخوانی که وزارت علوم آن کشور بووووووووق برای جذب هیات علمی می دهد، اعلام نیاز کند تا آن دانشگاه فکستنی اش معروف تر شود. شرط گذاشته بود که هر کس می خواهد هیات علمی ما بشود باید برای ما پزوهشکده تاسیس کند و امضا دهد که مثلاً ظرف شش ماه باید به درآمدزایی برسد و مثلاً 15 میلیون فقط سودی باشد که به عنوان بالاسری به ما می دهد. هر کس قبول نمی کرد را با یک انگ باهاش خداحافظی می کردند. مثلاً استادی که ارزشیابی اش نفر اول شده بود در دانشکده مربوطه را می گفتند خوب درس نمی دهد. استادی که او و دانشجویان همگام خداحافظی در آخرین روز ترم گریه می کردند از دوری همدیگر را می گفتند دانشجویان از او راضی نیستند. استادی که هر دانشجو مشکلات خود را با استادش درمیان میگذاشت و با هم به فکر حل مشکل بودند را می گفتند استاد بداخلاقی است و خلاصه به اسم دین آن کافرستان که مثلاً دین بوووووق بود، هر کاری می کردند. می خواستند دانشگاهشان را دانشگاه بووووووووووووووووووووق با قید آن دین کنند که بگویند ما به ارزش ها احترام می گذاریم اما در واقع پوششی بود برای کارهای مالیشان و بنگاه اقتصادی که از اساتید به زور در آورده بودند تا قرض های خودشون از اینجا در بیاورند و نیز جیبشان بیشتر پر پول گردد. یک موقع فهمیده شد که یکی از اساتید را به خاطر اینکه داداش مدیر گروه که فوق لیسانس داشت را می خواستند جای آن استاد دکتر محبوب بیاورند، بیرون کردند. خلاصه این دانشگاه بووووووق در کشور کافرستان خیلی بد بود. پول نداشت که هیات علمی بگیره و فقط ادعا می کرد که هیات علمی می خواد بگیره اما وقتی هیات علمی می گرفت به هر بهانه ای آن نفر را بیرون می کردند تا دوباره نفر جدید را با این بهانه هیات علمی شدن سر کار می گذاشتند. یک روز آن استاد محبوب به نام آن دانشگاه بووووووووووووق چندثن مقاله و تألیف آورد خدمت رئیس آن دانشگاه بوق که بگوید به من افتخار کنید که چقدر دارم کار علمی می کنم به گونه ای که آنقدر پشت رایانه نشسته ام 15 کیلیو اضافه وزن پیدا کردم. اما آن ریس مقالات را در دامن او پرت کرد و گفت: اینها به درد من نمی خورد. برای من پول بیاور درس اخلاقی که از این داستان می گیریم این است که هنگامی که وزارت علوم آن کشور بووووووووووووووووق فراخوان جذب هیات علمی گذاشت، در آن دانشگاه بد خصوصی بوووووووووق شرکت نکنیم و گول وعده هیات علمی شدن به شرط پژوهشکده زدن و پرژوه آوردن را نخوریم. این یک داستان خیالی بود و اصلاً اصلاٌ در واقعیت چنین چیزی در کافرستان هم دیده نمی شود چه رسد به اینجاها. موضوع مطلب : اویسی, داستان, دانشگاه, کامران, دکتر, حجت الاسلام, استاد, دانشجو, فکاهی سه شنبه 95 دی 7 :: 1:39 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
روزی بود روزگاری. این که می گویم را خیال کنید یک قصه است نه غصه. و خیال کنیم قسمتی از رمان تخیلی است که می خواهم بنویس و خیال کنید در سک کشور و شهر و قضای غیر واقعی و خیالی اتقاق افتاده است. مثلاً اخیراً در یکی از دانشگاه ها تدریس می کردم و به لطف خدا، در میان دانشجویان مقبولیتی داشتم. مدارک ارزشیابی نیز موجود است و حتی در برخی گروه های درسی، به عنوان بالاترین نمره ارزشیابی میان اساتید را کسب کردم. اما حسادت، کینه توزی، رقابت ناسالم، پارتی بازی، گرفتن جای شخص مورد نظر و فامیل آن دانشگاه و ... باعث شد تا علی رغم درخواست دانشجویان و علاقه و محبت آنها به بنده، موافقت مدیر گروه، به بنده گفته شد از ترم بعد نیا. هیچ علتی هم نداریم که بد بودی و بد درس می دادی ولی نیا. آن وقت بیاییم داد بزنیم سبک زندگی اسلامی. ابتدا باید سبک حکومت داری اسلامی و ملت اسللمی بودن را یاد بگیریم بعد برویم در مقوله های شخصی، اسلامی زیست کنیم. زندگی اجتماعی اگر اسلامی شود مهمتر است از زندگی فردی. زیرا این ویترین است و آن در اندرون. به امید روزی که آن عدل پرور عدل گستر از راه برسد. آمین موضوع مطلب : اطلاعیه, اسلام, دانشگاه, کامران اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, گلایه, شکوائیه, سبک زندگی یکشنبه 95 دی 5 :: 7:31 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
لینک زیر فرمت و قالب پاورپوینت است. http://s9.picofile.com/file/8279852400/Copy_of_Present_33521.pptx.html موضوع مطلب : پاورپوینت, فرمت, ارائه, کنفرانس, سخنرانی, درس, فقه, اصول, اندیشه, کامران اویسی, دکتر, استاد, حجت الاسلام سه شنبه 95 آذر 30 :: 5:25 عصر :: نویسنده : کامران اویسی
اول
دوم http://s9.picofile.com/file/8279292750/_.docx.html
سوم http://s9.picofile.com/file/8279293026/_1.docx.html موضوع مطلب : حقوق, دانشگاه, اصول فقه, عربی, کامران اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, جزوه, نمونه سؤال, 1 پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||