سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
شنبه 90 اسفند 20 :: 11:16 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

یکی از دانش آموختگان حوزه علمیه قم استاد سید رضا حسینی نسب است که الان دارای سایت است. آدرس سایت ایشان:

http://www.hoseini.org

ایشان در امور بین المللی کار کرده و مراکزی در کانادا و دیگر کشورها دائر کرده است. کتاب شیعه پاسخ میدهد از ایشان خیلی مشهور است و توصیه می شود جهت پاسخگویی به شبهات وهخابیت مطالعه فرمایید.




موضوع مطلب : وهابیت, اسلام, خبر, شیعه, حوزه علمیه
شنبه 90 اسفند 20 :: 1:15 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

مفتی اعظم مصر:دست هر کس که به مقام حسینی (ع) جسارت کند را قطع می‌کنیم

مفتی اعظم مصر:
دست هر کس که به مقام حسینی (ع) جسارت کند را قطع می‌کنیم

خبرگزاری فارس: شیخ علی جمعه مفتی اعظم مصر با حمله مجدد به کسانی که قصد تخریب قبور اهل بیت(ع) و اولیای الهی را دارند گفت: دست هر که به مقام حسینی (ع) جسارت کند را قطع می‌کنیم.

خبرگزاری فارس: دست هر کس که به مقام حسینی (ع) جسارت کند را قطع می‌کنیم

به گزارش خبرگزاری به نقل از پایگاه خبری المنار، شیخ علی جمعه مفتی اعظم مصر با حمله مجدد به کسانی که قصد تخریب قبور اهل بیت(ع) و اولیای الهی را دارند گفت: کسانی که دعوت به اینگونه اعمال می‌کنند قلب‌هایشان تاریک شده و از اسلام فهم درستی ندارند.
وی افزود: خشونتی که علیه برخی ضریح بزرگان دینی [در مصر] صورت می‌گیرد خروج از دین و عقل و انسانیت به دعوت انسان‌های جاهل است.
مفتی بزرگ مصر که در یکی از مساجد قاهره خطبه می‌خواند، تاکید کرد: حضرت رسول اکرم(ص) به ما یاد دادند که خشونتی که علیه برخی ضریح بزرگان می‌شود خارح از دین و عقل و انسانیت است چرا که سر حدیث «اتخذوا قبور انبیائهم وصالحیهم مساجد» را که خیلی‌ها درک نکرده‌اند این است که مسجد جامعی است از همه چیز.
وی افزود: برخی مسلمانان را به شرک متهم می‌کنند که ضریح‌ها را بت قرار داده‌اند در حالیکه قبر پیامبر(ص) در ضریحی بزرگ است.
علی جمعه خطاب به کسانی که به دنبال تخریب ضریح بزرگان دینی هستند گفت: خداوند زبان و دست و پایت را قطع کند ای لئیم آیا می‌خواهی بر سید المرسلین تعدی کنی؟ حسبنا الله و نعم الوکیل.
مفتی بزرگ مصر که این روزها با حمله سلفیون وهابی مواجه شده است در پاسخ به یکی از این علمای سلفی که خواستار تخریب مقام امام حسین(ع) در قاهره شده است، تاکید کرد: خداوند دست و پا و زبانت را قطع کند ای بیچاره مغرور آیا سیدنا حسین بت است؟
بنابر گزارش فارس، در از دو هفته پیش تعدادی از علمای سلفی و وهابی در مصر حملات شدیدی را علیه علی جمعه روا داشته‌اند که با حمایت الازهر و صوفیان و شیعیان این کشور و همچنین تظاهرات هفته پیش علمای الازهر خنثی شد، هر چند که این تهدیدات همچنان ادامه دارد.
بنابر این گزارش، شیخ علی جمعه مفتی اعظم مصر پس از انقلاب مصر و فعال شدن سلفیون برای تخریب مراقد بزرگان و اهل‌بیت(ع) در مصر بارها در برابر این اقدام آنها ایستادگی کرده است.




موضوع مطلب : امام حسین, وهابیت, خبر, شیعه, اهل سنت, مفتی مصر, علی جمعه
چهارشنبه 90 اسفند 10 :: 12:27 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

طبق آیه 3 زمر:ما نعبدهم الّا لیقربونا الی الله زلفی، مشرکان قریش بت را نمی پرستیدند بلکه آن بتها نشانه ای بودند از یک سری هیاکل که آن هیکل ها نشانه روحانیتی بودند و واسطه بین عابد و معبود. بشر همیشه خدا را می پرستیده و چون خودش را لایق نمی دانسته بدون واسطه خدا را بپرستد، برای تقرب خودش به خدا، وسیله و واسطه ای اتخاذ می کرده، آن واسطه، روحانیون و موجودات با معنویتی بودند که امروزه آنها را " اولیاء الله" می نامیم. چون روحانیون از دید بشر پنهان بودند برای آنها هیکلی به منزله بدن آنان ساختند. هیاکل اولیه ستاره ها بودند. زیرا دارای نور و خاصیت های مختلفند. اما چون همیشه نمایان نبودند، برای اینکه موقع عبادت یک وجهه ای به این هیاکل آسمانی بدهند، بتهایی تراشیدند تا همیشه در دسترس باشند. با این تعبیر هرکس که واسطه در عبادت برای تقرب به خدا داشته باشد، مشرک و مانند بت پرستان مکه است. این دستاویز برای وهابیها خوب است. اما صدر و ابتدای آیه می گوید: والذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الا لیقربونا الی اللهه زلفی یعنی اولیاء غیر خدایی و کسی که خدا آن را واسطه نکرده را به عنوان واسطه بگیرند مانند ستاره ها و هیاکل و بت ها اما اگر من دون الله نبود، واسطه داشتن اشکالی ندارد زیرا خود خدا فرموده که وابتغوا الیه الوسیله. پس کار شیعیان در قرار دادن واسطه فیض بین خدا و مخلوق در تمام شئون شرک نیست. این اجمال قضیه تا تفصیل آن در پستی دیگر.




موضوع مطلب : وهابیت, قران, شرک, بت پرتی, توحید
پنج شنبه 90 بهمن 27 :: 12:25 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی


کارشناس وهابی:مردم ایران به دلیل همسر ایرانی امام حسین(ع) به وی     دلبستگی دارند
کارشناس شبکه وهابی با اشاره به ایرانی بودن همسر امام حسین (ع)، عشق مردم ایران به آن حضرت را تعصب قومیتی خواند!

 


صدای شیعه: کارشناس شبکه وهابی وصال که به دروغ خود را نماینده اهل سنت فارسی زبان معرفی می کند با هدف تحریک افکار عمومی ایرانیان در آستانه هفته وحدت بر علیه اهل سنت،ارادت مردم ایران به امام حسین(ع) را نشات گرفته از تعصب قومیتی خوانده و گفت: «این که مردم امام حسین(ع) را به دلیل این که با شهر بانو دختر کسرای ایران ازدواج کرده دوست داشته باشند تعصب ناسیونالیستی است.»
وی افزود: «این مطالب متاسفانه در ایران وجود دارد و اکثرا می بینیم حتی در قضایا و قضاوت ها هم ما می بینیم که یک شکل ناسیونالیستی و قومیت و مجوسیت در رنگ دین برای مردم جلوه پیدا می کند.»
در این جا این سوال به ذهن می آید که در آستانه هفته وحدت که علماء اهل سنت و شیعه ایران در پی اتحاد مسلمانان ایران وجهان هستند، هدف این شبکه از این گونه اظهارات بر علیه مردم ایران چیست؟آیا برکسی پوشیده است که ارادت به امام حسین (ع) از طرف ایرانیان غیر از مقام و منزلت و مظلومیت و این که فرزند پیغبر اکرم (ص) می باشد؟آیا سیل میلیون ها ارادتمند به آن حضرت در اقصی نقاط جهان با مذاهب اهل سنت و حتی غیر اسلامی همه نشات گرفته از ایرانی بودن است؟
آیا این کارشناس وهابی این حدیث از پیامبر اکرم (ص) را نخوانده که فرمودند: «إنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ أبَداً؛ «مرگ حسین‏علیه السلام آتشى در دل مؤمنان درانداخته است که هرگز سرد نخواهد شد.»
جام نیوز




موضوع مطلب : امام حسین, وهابیت
پنج شنبه 90 تیر 30 :: 11:30 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی
 

"آقا رشید عباس" برادر "آقا زیشان" از نوحه خوانان کراچی ـ توسط تروریست‏های وابسته به طالبان در منطقه "5d" در شمال کراچی به ضرب گلوله به شهادت رسید.

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ دیروز ـ چهارشنبه هشتم دی ـ و هنگامی که آقا رشید عباس برادر نوحه خوان مشهور آقا زیشان در مسیر بازگشت به خانه بود، تروریست‏های وابسته به طالبان با شلیک سه گلوله به سر و سینه‏اش، او را به شهادت رساندند. در پیشاور نیز طالبان به طرز وحشیانه‏ای "صفدر عباس" پسر کاپیتان "اصغر عباس" را به شهادت رساندند.

گروه تروریستی تحریک طالبان پاکستان (TTP) و سپاه صحابه، سیستم‏ها و شبکه‏های عظیم و قوی ارتباطی را برای خود در کراچی تشکیل داده اند.

کارهای تروریستی و شبکه‏های آنان از خیبر پختون خوا تا پنجاب گسترش پیدا کرده است و در حال حاضر در حال رشد در سند نیز هستند.

شبکه سپاه صحابه، لشکر جنگی و "تی‏تی‏پی" غیر از شرکت در خشونت‏ها و جنگ‏های فرقه‏ای، دست به اعمالی همچون سرقت از بانک، باج‏گیری و فعالیت‏های ضدحکومتی نیز می‏پردازند.

 

من خودم با یک طلبه پاکستانی در راه کربلا صحبت کردم که گفت وضعیت تروردر کراچی توسط وهابیها خیلی افتضاح است

مدیر وبلاگ




موضوع مطلب : وهابیت, کراچی
پنج شنبه 89 دی 30 :: 12:16 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

پاسخ های آیت الله سبحانی پیرامون تبرک، توسل و بدعت


کتاب، تبرک، توسل، بدعت به قلم حضرت آیت الله سبحانی توسط موسسه امام صادق (ع) روانه بازار نشر شد.
منبع خبر: www.hawzahnews.com


این کتاب دارای سه بخش اصلی شامل تبریک، توسل و بدعت می باشد که حضرت آیت الله سبحانی در بخش اول آن با استناد به قرآن و سنت نبوی به اثبات تبرک و انواع آن پرداخته و در پایان این بخش، دلیل مخالفین را با پاسخ نقل نموده اند.
 
ایشان در بخش دوم این کتاب با استناد به نص قرآن و روایات شریف، به اثبات توسل و معرفی انواع توسل پرداخته و این بخش را با ادله مخالفین و جواب مستدل به آنها به پایان می برد.
 
در قسمتی از این کتاب با طرح سوالی آمده است: حدیث پیامبر(ص) می فرماید: اذا مات المرء انقطع عمله الا عن ثلاث، صدقه جاریة و علم ینتقع به و ولد صالح یدعوا له: «آنگاه که انسان بمیرد پرونده عمل صالح او بسته می شود جز سه چیز، نیکوکاری ماندگار، دانشی که دیگران ازآن بهره برند و فرزند شایسته که در حق او دعا کند»، این روایت می رساند که رابطه انسان با عملش قطع می شود جز در این سه مورد و پیامبر (ص) نیز انسان است و مشمول همین گفتار خود می باشد، بنابراین نمی تواند عملی انجام دهد هر چند دعا در حق مومن باشد؟!
 
* پاسخ آیت الله سبحانی به این شبهه
 
پاسخ: حدیث یاد شده حاکی از آن است که تا انسان در این جهان هست می تواند برای خود کار نیک کند، ولی پس از مرگ، دیگر قادر به انجام عمل نیکی نیست که از آن در آخرت بهره ببرد، مگر سه کار که آن را در زندگی خود پایه گذاری کرده باشد؛ بنابراین، معنای حدیث، بسته شدن پرونده عمل صالح خود انسان است و هرگز ارتباطی به این که ارواح، نمی توانند در حق دیگران دعا کنند، ندارد و به عبارت روشن تر مقصود این است که انسان نمی تواند برای خویش عمل صالح انجام دهد و چیزی بر حسنات خود بیفزاید، نه اینکه نمی تواند در حق دیگری دعا کند یا هیچ فعل و حرکتی داشته باشد.
 
ارکان بدعت، بدعت حقیقی و نسبی، نمونه های بدعت، عوامل پیدایش بدعت و روش های بنیادین برای پیشگیری از بدعت بخش سوم این کتاب را تشکیل می دهد.
 
علاقمندان به تهیه این کتاب می توانند به نشانی قم، میدان شهداء، کتابفروشی توحید، مراجعه و یا با شماره تلفن 7745457 پیش شماره 0251 و یا09121519271 تماس بگیرند و یا به نشانی اینترنتی www.imamsadig.org ارتباط برقرار کنند.




موضوع مطلب : وهابیت, سبحانی
چهارشنبه 89 دی 15 :: 10:50 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

 

پاسخ آیت الله مکارم شیرازی به اعتراض علمای مصر


آیت الله مکارم شیرازی با تاکید بر اینکه مسائل و رویدادهای تاریخی را نمی شود فراموش کرد، گفت: شماری از علمای اهل تسنن از برخی برنامه های صدا و سیما تلقی اهانت به صحابه پیامبر(ص) کرده اند که این امر نادرست است.
منبع خبر: www.rasanews.ir


حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی امروز در آغاز درس خارج فقه خود با اشاره به واکنش برخی از علمای اهل تسنن نسبت به برخی از برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ابراز داشت: جمعی از علمای مصر و برادران اهل سنت جنوب کشور، برخی از برنامه های تاریخی که از صدا و سیما پخش می شود را اهانت به صحابه پیامبر قلمداد کرد ه اند.
 
این مرجع تقلید بیان داشت: این ها باید توجه داشته باشند اهانت یک مساله است و روایت تاریخ مساله ای دیگر و این دو با هم تفاوت اساسی دارند.
 
آیت الله مکارم شیرازی ابراز داشت: آیا کسی شک دارد که در تاریخ اسلام جنگی به نام جمل واقع شده است، آیا کسی شک دارد که طلحه و زبیر بیعت امامشان را شکستند، آیا کسی شک دارد که شمار زیادی از مسلمانان خونشان در جنگ جمل ریخته شد اینها روایت تاریخ و قضاوت آن با خود مردم است.
 
وی در ادامه این بحث افزود: آیا کسی شک دارد که در اسلام جنگی به نام صفین واقع شد؟ کسی شک دارد بعضی از صحابه با امام زمان خود بیعت نکرد و به جنگ با او برخاستند و گروه زیادی کشته شدند، آیا شما می گویید که تاریخ را نقل نکنید؟
 
مدرس خارج فقه حوزه علمیه قم تاکید کرد: نباید چشم را بر تاریخ بست، تحقیر مساله ای است و تحقیق مساله ای دیگر و هیچ گاه نباید بین این دو خلط کرد.
 
آیت الله مکارم شیرازی اضافه کرد: این برادران خوب است توجه کنند مسائل تاریخی را نمی شود فراموش کرد، تمام کتب تاریخی اسلام از این حکایات پر است حتی در کتب تاریخی اهل سنت نیز این مساله درباره طلحه و زبیر و عبدالله بن زبیر وجود دارد.
 
وی ادامه داد: اگر تاریخ را آن گونه که هست بررسی کنیم بسیاری از حقایق و مطالب روشن می شود.
 
این مرجع تقلید افزود: در طول تاریخ اسلام عده ای از صحابه در مسیر پیامبر باقی ماندند و عده ای هم در این مسیر باقی نماندند، اگر ما بدون تعصب با قضایا و رویدادهای تاریخی برخورد کنیم تکلیف ما روشن می شود، این مسائل شرح واقعه است و به هیچ وجه اهانت نیست.
 
آیت الله مکارم شیرازی در ادامه با اشاره به روایتی، طعنه زدن نسبت به شخص مسلمان را امری مذموم دانست و گفت: اگر فرد مومن کوچکترین اهانتی نسبت به مسلمان دیگری انجام دهد و یا بدون دلیل به او نسبت کفر و ارتداد بدهد این شخص از اخوت اسلامی خارج می شود.
 
وی افزود: جمعی از وهابیون سلفی تا کسی پایش را جلو و عقب می گذارد نسبت شرک و ارتداد به او می دهند که با توجه به این حدیث خودشان مرتد و کافر به حساب می آیند.
 
این مرجع تقلید با تاکید بر اینکه پیامبر(ص) تکفیر مسلمانان را جایز نمی دانند ابراز داشت: نباید نسبت بد درباره کسی داشت البته مساله صحت اعمال و قبول آن موضوع دیگری است.
 
گفتنی است، به تازگی برخی از علمای اهل تسنن سریال مختارنامه را حاوی اهانت به صحابه پیامبر قلمداد کرده بودند.




موضوع مطلب : مکارم شیرازی, مختارنامه, وهابیت
سه شنبه 89 دی 14 :: 9:47 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

پاسخ قرآنی آیت الله سبحانی به وهابیت: با انبیاء و اولیاء خدا دشمنید


گروه وهابی در برابر رؤسا و زمامداران خود تعظیم وکرنش می کنند و یک بشر عادی را احترام می کنند، در حالی که انجام یک صدم آن را درباره پیامبر(ص) و منبر و محراب او شرک و ضد اسلام می خوانند.
منبع خبر: www.hawzahnews.com


آیت الله سبحانی در پاسخ سؤالی در خصوص حرام دانستن مراسم گرامی داشت پیامبر اسلام و ائمه اطهار(ع) در موالید و وفیات نگاه گروه افراطی وهابیت آن را نشانه جاهلیت و عدم اطلاع از معارف غنی اسلام دانسته و با بهره گیری از آیات قرآن، گرامی داشت پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) در موالید و وفیات را مصداق شعائر الهی دانستند.
 
آنچه می خوانید پاسخ معظم له به سؤال ذیل است.
 
* آیا بزرگداشت موالید و وفیات اولیای خدا شرک است؟
 
پاسخ: گروه وهابی، بزرگ داشت موالید و وفیات اولیا و رجال آسمانی را بدعت و حرام می دانند; گویی آنان دشمن سر سخت بزرگان دین و اولیای الهی هستند و اجتماع در موالید و وفیات آنان را شرک می خوانند.
 
رئیس جماعت انصار السنة المحمدیة در پاورقی های خود بر فتح المجید می نویسد:
 
«الذکریات التی ملأت البلاد باسم الأولیاء هی نوع من العبادة لهم وتعظیمهم» [1]
 
«برپا کردن جشن در ایام ولادت اولیا، پرستش آنان حساب می شود و یک نوع تعظیمی نسبت به آنان محسوب می گردد».
 
* ریشه اشتباهات
 
ریشه تمام اشتباهات آنان یک کلمه است و آن این که چون برای شرک و توحید و بالأخص مفهوم (عبادت) حد و مرزی تعیین نکرده اند، از این جهت هر نوع بزرگ داشت را عبادت و پرستش تصور کرده اند. هم چنان که ملاحظه می شود وی در کلام خود لفظ (عبادت) و تعظیم را کنار هم قرار داده و تصور کرده است که هر دو لفظ، یک معنا دارند.
 
شکی نیست که قرآن کراراً گروهی از انبیا و اولیا را با جمله های فصیح و بلیغ ستوده است. قرآن درباره  حضرت زکریا و یحیی و ... می گوید: إِنَّهُمْ کانُوا یُسرِعُونََ فِی الْخَیْرَتِ  وَیَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَکانُوا لَنا خَشِعِینَ. [2]
 
«آنان به کارهای نیکو می شتافتند وبا امید و بیم، ما را می خواندند و در برابر ما فروتن بودند».
 
حالا اگر کسی در کنار قبر این حضرات و یا مجالسی که به نام آنان برپا می گردد، این آیه را بخواند و آنان را از این طریق تجلیل کند، آیا جز پیروی از قرآن کاری انجام داده است؟!
 
خداوند، در باره ی خاندان رسالت چنین می فرماید: وَیُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً. [3]
 
«با این که طعام را دوست دارند، آن را به مسکین و یتیم و اسیرمی دهند». حالا اگر در روز میلاد امیر مؤمنان(ع) دور هم گرد آییم و بگوییم که علی(ع) آن کسی است که طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر می داد، چرا باید مشرک به حساب آییم؟!
 
اگر درروز میلاد پیامبر(ص)، آیاتی که پیامبر را ستوده است، به غیر زبان عربی ترجمه کنیم و یا در قالب شعر بریزیم و در جمعی بخوانیم، چرا دچار شرک شده باشیم؟!
 
آنان، دشمنان تکریم پیامبر(ص) و اولیای الهی می باشند که در پوشش مبارزه با شرک می خواهند از آن جلوگیری کنند.
 
اگر بگویند در زمان پیامبر(ص) چنین جشن ها و بزرگ داشت هایی نبود، باید در پاسخ آن گفت: نبودن یک شی ای در زمان پیامبر گواه بر شرک بودن آن نیست.
 
اگر کسی اقامه مجالس جشن و عزا را به خدا و پیامبر(ص) نسبت دهد و بگوید: آنان دستور داده اند که ما برای بزرگ داشت آنان چنین مجالسی را برپا کنیم، در این صورت باید بررسی کرد که آیا آنان به طور عموم و یا به طور خصوص چنین دستوری داده اند یا نه، اگر آنان چنین دستوری نداده باشند، چنین نسبتی «بدعت» می شود نه شرک در عبادت. و یکی از نقاط اشتباه وهابی ها خلط بدعت به شرک در عبادت است؛ ولی اگر در این مورد اجازه  عمومی و یا خصوصی وارد نشده باشد، در این صورت از حالت «بدعت» بیرون می آید. اتفاقاً در قرآن اجازه عمومی وارد شده است.
 
قرآن مجید گروهی که پیامبر(ص) را گرامی می دارند می ستاید. آن جا که می فرماید: ... فَالّذِینَ ءَامَنُوا  بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون. [4]
 
«آنان که به پیامبر ایمان آورده و او را گرامی داشته و او را یاری کرده اند و از نوری که(قرآن) به او فرستاده شده است پیروی کنند، رستگارانند».
 
جمله هایی که در این آیه وارد شده است، عبارتند از:
 
1. ( آمنوا به )، 2.( عَزَّروُهُ )، 3. ( نَصَرُوهُ )، 4. ( واتَّبعُوا النّور... ).
 
آیا کسی احتمال می دهد که جمله های: ( آمنوا به )، ( نَصَرُوهُ )، ( واتَّبعُوا النّور )، مخصوص زمان پیامبر (ص) باشد؟ به طور مسلم نه. اگر چنین احتمالی درباره این سه جمله داده نمی شود، قطعاً جمله ی ( عَزَّروُهُ ) که به معنای یاری کردن پیامبر با تعظیم و تکریم است، [5] به زمان پیامبر (ص) اختصاص نخواهد داشت، زیرا این رهبر عالی قدر، پیوسته باید مورد احترام و تعظیم گردد.
 
آیا ترتیب مجالس یادبود و سخنرانی و قرائت اشعار سازنده در روزهای بعثت و ولادت مصداق روشن( و عَزَّروُهُ ) نیست؟
 
* کار عجیب وهابیت
 
عجبا! گروه وهابی در برابر رؤسا و زمامداران خود تعظیم وکرنش می کنند و یک بشر عادی را احترام می کنند، در حالی که انجام یک صدم آن را درباره پیامبر (ص) و منبر و محراب او شرک و ضد اسلام می خوانند. و شریعتی را که سهل و آسان و مطابق با فطرت و عواطف انسانی است و در جذب و پذیرش افراد، بلند نظر است، آیین خشک که عواطف انسانی را در تعظیم و تکریم بزرگان نادیده گرفته و توانایی جذب و پذیرش اقوام و ملل جهان را ندارد، می شناسانند.
 
گروه وهابی که با تأسیس هر نوع مجلس سوگواری برای شهیدان راه خدا مخالفند، درباره سرگذشت حضرت یعقوب چه می گویند؟ اگر این پیامبر بزرگوار، امروز در میان نجدی ها و پیروان محمد بن عبد الوهاب زندگی می کرد، درباره ی او چگونه داوری می کردند؟
 
او شب و روز در فراق یوسف می گریست و در هر حال از همه کس جستجوی فرزند دلبند خود را می کرد. در فراق و جدایی او آن قدر سوخت که بینایی خود را از دست داد. [6]
 
بیماری و فقدان بینایی یعقوب، مایه فراموشی یوسف نگردید، بلکه هرچه وعده وصل نزدیک تر می شد، آتش عشق او به فرزند دلبندش در دل او شعله ورتر می گردید، ولذا از فرسنگ ها دور، بوی یوسف را استشمام می کرد [7] و به جای این که ستاره ی یوسف به دنبال خورشید یعقوب باشد، آفتاب اندیشه او در به در به دنبال یوسف بود.
 
* وهابیت پاسخ می دهد!
 
چرا چنین اظهار علاقه در حال حیات فرد مورد علاقه (یوسف) صحیح و عین توحید است، ولی پس از مرگ او که دل انسان، سوز و گداز بیش تر و پیچ و تاب زیادتری پیدا می کند، حرام و شرک باشد؟
 
حالا اگر یعقوب های زمان ما، در هر سال در روز وفات یوسف ها فرزندان خود را دور هم گرد آورند و در ارزش های اخلاقی و ملکات نفسانی یوسف ها سخن بگویند و بر اثر تأثر، قدری اشک بریزند، آیا با این عمل فرزندان خود را پرستش کرده اند. [8]
 
* مودت ذی القربی و مستور قرآنی
 
شکی نیست که مودت ذوی القربی، یکی از فرایض اسلامی است که قرآن با صراحت هرچه کامل تر ما را به آن دعوت کرده است. حالا اگر کسی بخواهد به این فریضه مذهبی پس از چهارده قرن عمل کند، راه آن چیست؟ آیا جز این است که در روزهای شادمانی آنان، شادمان و در ایام غم و اندوه آنان اندوه ناک گردد؟
 
حالا اگر برای ابراز خرسندی خود مجلسی برپا نماید که در آن محفل، تاریخ زندگی و فداکاری های آنان را بازگو کند و یا مظلومیت و محرومیت آنان را از حقوق حقه خویش بیان نماید، آیا چنین فرد، جز ابراز علاقه واظهار مودت به ذوی القربی، کار دیگری انجام داده است؟
 
اگر چنین فردی برای ابراز علاقه بیش تر، سری به دودمان آنان بزند و در کنار مدفن آنان حاضر گردد و این گونه مجالس را در کنار قبور آنان برپا کند، در نظر عقلا جهان و خردمندان بصیر و بینا جز ابراز علاقه و مودت، کار دیگری کرده است؟!
 
مگر این که وهابی بگوید: باید مودت و محبت در سینه ها حبس و مکتوم گردد و هیچ کس حق اظهار مودت و ابراز آن را ندارد.
 
زمان پیامبر گرامی(ص) و پس از وی که دوران تحول عقاید و انقلاب اندیشه ها بود، ملل و اقوام مختلف با فرهنگ ها و رسوم و آداب گوناگون به اسلام روی می آوردند و با گفتن شهادتین، اسلام آنان پذیرفته می شد. و هرگز بنای پیامبر(ص) و رهبران پس از وی این نبود که تمام آداب و رسوم ملل و اقوام را با تأسیس دایره تفتیش عقاید سانسور و ذوب کنند و همه را در بوته ریخته و در قالب دیگری درآورند که هیچ گونه شباهت با قالب های پیشین نداشته باشد.
 
احترام بزرگان، تأسیس مجالس یادبود، حضور بر سر خاک و ابراز علاقه به آثار آنان، مرسوم تمام ملل و اقوام جهان بوده و هست، و هم اکنون ملت های شرق و غرب، برای زیارت اجساد مومیایی و مدفن رهبران دیرینه خود ساعت ها در صف به انتظار می ایستند تا در کنار جسد و قبر آنان ابراز علاقه کنند و اشک شوق از گوشه چشمان خود فرو ریزند. و این را یک نوع احترام که از عواطف درونی آنان سرچشمه می گیرد، حساب می نمایند.
 
هرگز دیده نشد که پیامبر پس از تفتیش عقاید افراد و پس از بررسی رسوم و آداب زندگانی آنان اسلام آنان را بپذیرد، بلکه به همان ابراز شهادتین اکتفا می ورزید. و اگر این گونه آداب و رسوم، شرک و کفر بود، باید پس از اخذ بیعت و پیمان بر تبرّی از آنان، اسلام اقوام و ملل را بپذیرد در صورتی که هرگز چنین نبوده است.
 
ما می بینیم که حضرت مسیح (علیه السلام) از خداوند بزرگ مائده آسمانی می طلبد و روز نزول آن را روز عید معرفی می کند و می فرماید: رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لأَوَّلِنا وَآخِرنا وَآیَةً مِنکَ وَارْزُقْنا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقیِنَ. [9]
 
«پروردگارا! مائده ای از آسمان برما بفرست تا عیدی برای اوّل و آخر ما باشد و نشانه ای از تو. روزی بده، تو بهترین روزی دهندگان هستی».
 
آیا ارزش وجود پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم) کم تر از یک مائده آسمانی است که حضرت مسیح (علیه السلام) روز نزول آن را عید اعلام می دارد، اگر عید گرفتن آن روز به خاطر این بود که مائده، آیت الهی بود، آیا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بزرگ ترین آیت الهی نیست؟
 
قرآن می فرماید: وَرَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ. [10]
 
« آوازه تو را در جهان بلند کردیم».
 
آیا ترتیب مجالس جشن در روز میلاد مسعود پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم) جز بالا بردن نام و نشان و آوازه او، نتیجه ای دارد. چرا ما در این مورد از قرآن پیروی نکنیم، مگر قرآن برای ما اسوه و الگو نیست. [11]
 
________________________________________
 
[1] از زمان پیامبر گرامی تا امروز همه مسلمانان جهان جز وهابی ها به آثار رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) تبرک می جستند و شیخ محمد طاهر مکی با شواهد قطعی تاریخی این مطلب را در رساله ای که در سال 1385 چاپ کرده است ثابت نموده است و نام رساله « تبرک الصحابة ب آثار رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) » است و این رساله به زبان فارسی نیز بازگردانیده شده است.. فتح المجید، ص 154. سپس از کتاب « قرة العیون» عبارتی به همین مضمون نقل می کند. در این ایام که این اوراق و صفحات زیر چاپ می رود در حالی که در تمام کشورهای اسلامی جشن و مجالس شادی به مناسبت میلاد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بر پا است، مفتی سعودی (بن باز) هر نوع بزرگ داشت میلاد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) را حرام و بدعت اعلام کرده است.
[2] انبیاء/ 90
[3] انسان/ 8
[4] اعراف/157
[5] ر.ک: مفردات راغب، ماده عزر
[6] ( ...وَابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْن... ) (یوسف/84)
[7] ( ...إِنّی لأجِدُ رِیحَ یُوسف لَولا أَنْ تُفَنِّدون ) (یوسف/94)
[8] گذشته بر این، روایات متواتری در باره اقامه مراسم عزا درباره   ی مظلومان از خاندان رسالت وارد شده است و مرحوم علامه امینی بخشی از روایات را در کتاب « سیرتنا و سنتنا» گرد آورده است.
[9] مائده/114
[10] انشراح / 4
[11] منشور جاوید، ج 2، ص 426 432




موضوع مطلب : آیت الله سبحانی, وهابیت
<   1   2