به یاد دوست آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
سه شنبه 89 تیر 1 :: 9:48 صبح :: نویسنده : کامران اویسی
سیر تدوین الحیاة
نویسنده : حکیمی، امیرمهدی الحیاة؛ دایرة المعارفى اسلامی، که براى انسان معاصر دریچهاى به گنجینههاى علم و معرفت گشوده است، تا مسائل و نیازها و راهکارهاى زندگى نوین خود را از سرچشمههاى زلال و شفّاف قرآن و احادیث به دست آورد. سیر تدوین این کتاب براى پژوهشگران سؤالاتى را بههمراه داشته است که چگونه چنین تفکّر و برداشتى از آیات و روایات شکل گرفته است؟ و سیر شکلگیرى و تدوین الحیاة چگونه بوده و از چه زمانى آغاز شده است؟ چگونه مؤلفان به اتّحاد نظر رسیدهاند؟ و چرا الحیاة؟ … این مقالهى کوتاه بر آن است که اندکى به این پرسشها پاسخ گوید و گوشهاى از جریان این نگارش را براى خوانندگان روشن سازد. در محضر استاد شکلگیرى چنین تفکّر و برداشتى از آیات و روایات در ذهن مؤلفان این مجموعه (استاد علاّمه محمدرضا حکیمی، حجّة الاسلام محمّد حکیمى و حجّة الاسلام على حکیمى)، به سالهاى دور و دوران تحصیلى مؤلفان کتاب باز میگردد. به آنجا که ایشان، به محضر عالم ربّانی، و متألّه قرآنی، و حکیم دینى حضرت شیخ مجتبى قزوینى خراسانى (1318قـ 1386ق) راه یافتند. و توجّه به احادیث و استنتاج و استخراج اصول و فروع دین و مسائل حیات انسانى و کشف معیارها و راهکارهاى سعادت انسانى از آیات و روایات توسط آن استاد بزرگ در ذهن شاگردانشان ریشه دواند. و در طى سالها حضور در محضر ایشان، توجّه بنیادین به شیوه و نگرش علمى و عقلانى به قرآن، نهجالبلاغه و صحیفهى سجّادیه و ادعیه و دیگر احادیث پیامبر و امامان در ذهنشان استوار گشت. و این آغازى بوده است براى چنین توجّه علمى و اصولى به آیات و احادیث. به گفتهى استاد محمّد رضا حکیمی: ایشان به ما القا کردند که ما با دید علمى احادیث را بنگریم. این بینش به ما برکت داد. میگویند به عبدالحمید، کاتب معروف عرب که نویسندهى بسیار معروفى بوده گفتند:چگونه به این صورت در نویسندگى تسلّط یافتى؟ گفت:«حَفِظْتُ خُطَبَ الاصْلَع، ففاضت ثمّ فاضَت؛ من نهجالبلاغه را حفظ کردم، بعد همینطور ژالهوار، واژه و معنى به اندیشهام سرازیر شد». حالا ماهم در حقیقت با این چشم و این نوع نگرش نگاه کردیم. ما پس از این که سالها فلسفه خواندیم و تدریس کردیم و… دیدیم علم جاى دیگرى است، نه فقط از نظر قدسیت بلکه از دیدگاه علمى و حقیقتیابى. پس از این توجّه و در همان سالهاى تحصیل، مؤلفان، مطالعهى دورهاى و مجموعهاى کتابهاى حدیثى و نهجالبلاغه و صحیفهى سجّادیه و تحف العقول را تا حدودى آغاز کردند. امّا این کارها و مطالعات به صورت پراکنده صورت میگرفت و شکل منظّم و منسجمى به خود نگرفته بود. نقطهى آغازین در سال 1353 و پس از آزادى آقاى محمّد حکیمى از زندان اتّفاقى افتاد، که نقطهى آغازین تدوین الحیاة بود. و این کار به صورت منسجم و منظّم پیگیرى شد. ایشان چنین میگوید: پس از دورهى گرفتارى در زندان و لمس بیشتر خفقان حاکم بر جامعه، دیگر امکان نشر مسائل روشنگر اسلامى نبود و کتابهاى اصولى با موانعى روبرو میشد. از اینرو به اخوى محمدرضا در تهران نامهاى نوشتیم، که در حال حاضر و با این سانسور شدید چه باید کرد؟ و با چه زبانى حقایق دین خدا را در این دوران خفقان به ذهنیت جامعه رساند؟ پس از این درخواست، ایشان طى نامهاى نوشتند که، به تهران بیایید و … طرحى به ذهنم رسیده است که آنرا نوعى توفیق میدانم. پس از این نامه به تهران رفتیم و چند روزى با ایشان به مذاکره پرداختیم. ایشان گفتند که روایات را جمعآورى کنید و بهصورت یک ایدئولوژى مدون درآورید و آخرین تعبیرى که کردند این بود که:بروید روایات خاکی، خونى را جمعآورى کنید. و این نقطهى آغازین الحیاة است. سیر تدوین پس از بازگشت از تهران کار بر روى روایات بهصورت جدّى و منظّم آغاز گشت و یکیک روایات کتاب شریف بحارالانوار مطالعه شد، منابع دیگر بررسى شد و همین سیر در آنها نیز صورت گرفت منابعى چون تحف العقول، وسائل الشیعه، کافی، نهجالبلاغه، صحیفهى سجّادیه و بسیارى از کتابهاى روایى دیگر، مطالعه و بررسى قرآن کریم پس از بررسى اجمالى احادیث انجام شد زیرا که مجموعهى گفتار پیامبر و امامان معصوم در شناخت و تبیین محتوا و مواضع آیات قرآنى نقشى اصولى دارد. سپس فراز فراز روایات مورد تأمّل قرار گرفت و تقسیمبندى شد و فیشبردارى صورت گرفت و هر فراز از روایات در ذیل عنوان و موضوعى خاص جاى گرفت؛ و در آغاز این برداشتها نهاده شد. با زمینههاى گستردهاى که این نوع نگرش در اندیشهى مؤلفان داشت، که مطالعهى اجمالى تفکّر بشرى و مکاتب فلسفى و اقتصادى و سیاسى و دیگر رشتههاى انسانى از آنجمله است، و مطالعات نامنظمى نیز که انجام گرفته بود این دوران حدوداً دو سال به درازا کشید و در این مدّت به هیچ کار دیگرى پرداخته نشد. بعد از پایان کار فیشبرداری، کار بر روى دستهبندى فیشها و تنظیم ابواب و فصول کتاب به صورت حضورى آغاز شد. و چون این کار نیاز به فضاى وسیعى داشت (بیش از یک اطاق)، همهى فیشها به منزل آقاى على حکیمى انتقال یافت. این کار در زیر زمین منزل ایشان صورت پذیرفت. این مرحله از تدوین کتاب حدود سه ماه کار جدّى و مداوم را به خود اختصاص داد. (و این دوران، همزمان بود با درگذشت مشکوک دکتر على شریعتى (ره)) پس از تنظیم ابتدایى ابواب و فصول، نظره نویسیها آغاز شد و سیاست کار بر این قرار گرفت که نظرة الى البابها (نگرش به سراسر هر باب یا هر فصل) در آخر ابواب و فصول قرار گیرد تا خوانندگان صاحبنظر نخست خود با عقل و خرد خویش آیات و احادیث را ژرف بنگرند، و درک و دریافتى از آنها داشته باشند سپس به نظر مؤلفان توجّه کنند. این «نظره نویسیها» بدینگونه بود که آقاى على حکیمى و محمّد حکیمى جداگانه مینوشتند وپس از مقایسهى برداشتها، نکات مثبت و ارزندهى هریک ترکیب میشد و نظر نهایى با استاد محمّدرضا حکیمى بود. بارى با این چگونگی، طرح نخستین ابواب و فصول کتاب الحیاة شکل گرفت و تدوین اجمالى و ابتدایى یافت. آقاى محمّد حکیمى دربارهى این دوران چنین میگوید: پس از اینکه کتاب به صورت اجمالى و ابتدایى تدوین یافت و قبل از اینکه ما کتاب را به تهران براى اخوى محمد رضا ببریم و از ترس دستبرد رژیم خفقان که به منزل هرکس میریختند دست نوشتههایشان را میبردند و به آنها باز نمیگرداندند، ما از این کتاب چندین نسخه تهیّه کردیم و در منزل سه نفر از آشنایان و وابستگان پنهان کردیم. یکى از این نسخهها تماماً به صورت اعداد و ارقام بود (کد گذارى بود) و در دست هرکس که میافتاد چیزى از آن نمیفهمید. دو جلد نخستین الحیاة را ـ پس از تدوین اولیه _ به تهران میفرستند، تا استاد محمد رضا حکیمى نیز در آنباره نظر داده و اقدام کنند. استاد محمّدرضا حکیمى در اینباره میگویند: خلاصه به اینها پیغام دادیم و تلفن زدیم که آقا در اسرع وقت بفرستید و فرستادند تهران. دو جلد الحیاة بود، همینجلدهاى 1و2 که اوّل چاپ شد، مادیدیم که، الحقّ و الانصاف، اینها درست آنچه ما گفتیم و خواستیم انجام دادهاند و این همان است. علّتش هم این است که از اوّل سیر فکرى و درسى و اساتید و خصوصیّاتمان یکى بود و غالب شبها هم توى خانه سه نفرى مینشستیم همین حرفها و بحثها را داشتیم. یا بدو بیراه میگفتیم به برخى آقایانى که مفت خورى میکردند و کارى انجام نمیدهند، یا مثلاً جوش میزدیم براى فقرا که کسى به دادشان نمیرسد و یا… همیشه این حرفها را میزدیم، و از آن طرف تحلیل و بحث در روایات و آیات و سیرهى اهلبیت و…. اصلاً مذاق اهل بیت نسبت به انسانیت و انسان و…. به هرحال این مبدأالمبادى شد. اینرا من عرض کنم که الحیاة واقعاً مال اخوان ماست. براى اینکه اصل ساختمان و سفتکاریاش ـبهقول بنّاهاـ اگر نشود که گچبرى و … و سر و وضع ظاهرش را درست کردن معنایى ندارد، باید ساختمانى باشد و این ساختمان را آنها درست کردند والا، نه من وقت و حال و حوصلهى اینرا داشتم، و نه گرفتاریهاى خودم در تهران میگذاشت که دنبال اینکار بروم. این دوران مصادف بود با روزهاى اوج گیرى انقلاب، و شهادت آیتاللّه سیّدمصطفى خمینى. پس از این استاد با نظرات دقیق و فنّى تألیفى و تغییر بسیارى از عنوانها و ترجمهى عنوانها و نظرهها و تفصیل و توضیحها به زبان عربیِ روز، جلدهای1و2 کتاب الحیاة را از تدوین اولیّه بیرون آورده و به سرانجام میرساند؛ و با نگرش نهایى و کار کارشناسانه و دقیق و فنّى ایشان جلدهاى 1 و2 در مدّت حدود دو سال آمادهى چاپ میشود. و در تابستان سال هزار و سیصد و پنجاه و هشت، به چاپ میرسد. مراحل چاپ این 2 جلد، در چاپخانهى خیّام در قم انجام میشود که استاد محمّد رضا حکیمى دربارهى این مرحله از کار چنین میگویند: موضوع مطلب : الحیاه پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||