سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

دست نوشته ای برای امام زمان

در این دوران سخت بیشتر یاد امام زمان غریبمان می افتیم و برای ظهورش دعا می کنیم. آقا سلام علیکم. دلمان گرفته از برای اشک ریختن برای تو و دوری از تو. دلمان برای خودمان می سوزد که آّ در کوزه و تشنه لبان می گردیم. چقدر به یادت کمتر حرف می زنیم و کمتر گریه می کنیم. یاد و ذهن ما شده دنیا دنیا دنیا. دنبال خلوتگهی هستم تا در کنج آن برای تو بگریم و تو هم سر مرا نوازش کنی و مرا تعلیم دهی هم اعتقادم را و هم عملم را پاکیزه کنیو برای جهان قبر و قیامت آماده ام سازی. به گونه ای که خدای متعال به فرشتگانش بفرماید یک نفر دیگر از طوق آتش توسط مهدی من آزاد شد و به جرگه بندگانم بازگشت. الههم عجل لولیک الفرج


دست نوشته

یک دوستی داشتیم بنام زهره خانم که در دانشگاه فعالیت علمی می کردیم و یکی هم بنام نورا خانم0فامیلی نمیگم تا تالی فاسد نداشته باشد).رفقای خوبی بودیم و علاوه بر همکلاسی همشهری هم بودیم یعنی تهرانی. زهره بسیار ساده که هنوز هم مثل او را ندیده ام از نجابت و راستگویی اما بد اخلاق بود. نورا بسیار خوب و با شخصیت امامغرور و دنبال کلاس گذاشتن. این ها را میگم شاید این دو نفر هم این ها را بخوانند. ما سه نفر بسیار وابسته شدیم و لی دوجریان متفاوت بود نه اینکه در طول هم باشد بلکه عرضی بود.گونه ای که گاهی اوقات زهره تشنجاتی با نورا پیدا می کرد . کاش میشد عکس هاشون را بذارم. حالا فکر کنید این قضیه مال دانشکده الهیات بود و هنوز هم بسیاری از دانشجویان در ایران این قضیه را میدونن و الان که این را می خوانن یادشونه. بقیشو بعدا ان شا لله