سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

نسخ قرآنی

تحقیق ذیل درباره نسخ در قرآن است که توسط یکی از دانشجویان دانشگاه قم ارسال شده است:

تعریف نسخ

نسخ در لغت به معنی ازاله، تغییر ،ابطال و تحویل است و در اصطلاح یعنی از بین بردن حکم شرعی سابق با قرار دادن یک حکم شرعی جدید ،به طوری که این دو حکم با هم قابل جمع نباشند. حکم جدید را ناسخ و حکم سابق را منسوخ می گویند. مثل اینکه گفته شود نباید در حال مستی نماز بخوانید. که از آن فهمیده می شود در غیر نماز، مست بودن اشکال ندارد. سپس حکم جدیدی می گوید مستی در هر حال حرام و ممنوع است .

شرایط نسخ

منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی. 1

منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد. 2

زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد. 3

میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد. 4

تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد  5

حکمت نسخ

نسخ یکی از موضوعاتی است که پیرامون آن شبهات زیادی مطرح می شود. چرا خداوند حکم خود را عوض می کند؟ مگر خدا از اول خوب و بدی یک حکم را نمی داند یا چیزی را فراموش می کند؟ چرا آیه ای که نسخ شده در قرآن باقی مانده و ذکر می شود؟ آیات منسوخه چه استفاده ای دارند؟ و...

گفتنی است نسخ به دلایل مختلفی اتفاق می افتد گاهی برای آماده کردن مردم برای تشریع حکمی که تحمل آن برای مردم با وضعیت فعلی سخت است. مثل نسخ حکمی که مردم را مکلف کرده بود در حالت مستی نماز نخوانند تا مردم کم کم به ترک شرابخواری روی بیاورند و سپس حکم می کند که شرابخواری در هر حالتی ممنوع است.

گاهی نسخ نوعی تخفیف در حکم به دنبال دارد تا مردم لطف الهی را بهتر درک کنند و شکرگذار باشند. مثل نسخ حرمت زناشویی در شبهای ماه رمضان . (178، بقره)

یا مثل نسخ حکمی که برای آزمایش موقت مردم و فهماندن چیزهایی به مردم برای مدتی موقت و عبرت آیندگان اتفاق می افتد. اشاره به نسخ در حکم صدقه دادن برای دیدار پیامبر، البته اینها دلایلی است که به نظر ما می رسد و الله اعلم.

در تعداد آیات منسوخ اتفاق نظرى دیده نمى شود; بیشتر دانشمندان علوم قرآنى فقط هشت مورد را که بر نسخ آنها دلیل قطعى و اجماع وجود دارد پذیرفته اند. آیاتى که نسخ شده اند، عبارتند از: ادامه مطلب...

حکمتهای مو و ناخن

 

امام صادق علیه السلام در حدیث توحید مفضل شگفتی ها و برخی حکمت های خلقت مو و ناخن و فوایدشان  را بر می شمارند. در ذیل به صورت خلاصه مطالب ایشان می آید:

امام:  مو و ناخن رشد مى‏کنند و بلند مى‏شوند پس باید کوتاه گردند، اما آنها حس ندارند تا انسان به هنگام گرفتن آنها احساس درد نکند. اگر جس داشتند، مردم یا باید می گذاشتند آنها همینطور بلند شوند یا آنها را با درد کوتاه می کردند.

مفضل: چه مى‏شد اگر خداوند آنها را چنان مى‏آفرید که افزوده نگردند تا آدمى به اصلاح و کوتاه کردن نیازمند نباشد.؟

امام: خداوند متعال در این کار، نعمتهایى نهاده که آدمى از آنها آگاه نیست تا سپاس گوید. آگاه باش! دردهاى بدن با خروج مو از منافذ بدن و با خروج ناخن از سر انگشتان خارج مى‏گردد؛ از این رو به انسان فرمان داده شده که هر هفته با نوره مالیدن و مو تراشیدن و کوتاه کردن ناخنها به این کار اقدام کند. این کار باعث مى‏شود که موى و ناخن با شتاب بیشترى برویند و دردها و بیماریها را سریعتر خارج کنند. اگر شخص چنین نکند، رشد آنها کوتاه و اندک مى‏شود، در نتیجه، دردها در بدن مى‏ماند و بیماریهاى مختلف پدید مى‏آید.

نیز از رویش مو در چند جاى بدن که وجود آن براى انسان مایه رنج و زیان است جلوگیرى شده. اگر مو در دیدگان مى‏رویید آیا آدمى نابینا نمى‏شد؟ و اگر در دهانش مى‏رویید آیا خوردن و آشامیدن انسان دشوار و بى‏لذّت نمى‏گشت؟ اگر در کف دست رشد مى‏کرد آیا انسان از لمس درست اشیا و انجام برخى از کارها باز نمى‏ماند؟ یا اگر بر فرج زن و یا آلت مرد مى‏رویید آیا لذّت مجامعت از اینان نمى‏گرفت؟ پس نیک بنگر که چگونه در جایى که سود و مصلحتى در کار نیست نروییده. اینها مخصوص انسان نیست، بلکه در چهارپایان و درندگان و دیگر حیوانات تولید مثل‏کننده نیز چنین است؛ از این رو با اینکه بدن آنها از مو پوشیده است و لیکن این مناطق، دقیقا به خاطر آنچه که ذکر شد، مویى بر آنها نیست. نیک اندیشه کن که چگونه آفرینش از هر خطا، زیان و ناهماهنگى به دور است و یکسره حکمت و تقدیر است و مصلحت و سود.[1]



[1]  . شگفتیهاى آفرینش-ترجمه توحید مفضل، ص 66- 67 با اندکی تصرف.