سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

دانلود سخنرانی اویسی

دانلود سخنرانی استاد حجت لاسلام کامران اویسی به مناسبت شهادت حضرت زهرا فروردین 92

در چند قسمت 5 دقیقه ای

قسمت اول

http://uplod.ir/21zbjsc6fqlp/part1.mp3.htm

قسمت دوم

http://uplod.ir/veacslb7b4b8/part2.mp3.htm

قسمت سوم

http://uplod.ir/qf8xr5n33lc2/part3.mp3.htm

 

 


متن سخنرانی حجت الاسلام کامران اویسی

متن سخنرانی حجت الاسلام کامران اویسی به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) در دبیرستان ماندگار امام صادق (ع) قم مورخه 24 فروردین 92

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ 

فضیلت تلاوت سوره‏ دخان

‏1- پیامبر (ص):" کسى که سوره دخان را شب و روز جمعه بخواند خداوند خانه‏اى در بهشت براى او بنا مى‏کند".[1]

2- پیامبر (ص):" کسى که سوره دخان را در شبى بخواند صبح مى‏کند در حالى که هفتاد هزار فرشته براى او استغفار مى‏کنند".[2]

3- امام باقر (ع):" کسى که سوره دخان را در نمازهاى فریضه و نافله بخواند خداوند او را در زمره کسانى که روز قیامت در امنیت به سر مى‏برند مبعوث مى‏کند و او را در سایه عرشش قرار مى‏دهد، و حساب را بر او آسان مى‏گیرد و نامه اعمالش را به دست راستش مى‏دهد".[3]

ظاهر آیه

1- در این آیه پروردگار قسم یاد نموده به قرآنی که دلیل است بر صحت نبوت پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله که در آن بیان حلال و حرام و احکام و فصل حکومت شده

2- آن قرآن را در شب مبارک که لیلة القدر است نازل نموده و براى آن مبارک خواند که در آن شب قدر، پروردگار نعمت‏هاى خود را بین خلایق تا شب قدر سال آینده قسمت می نماید و قرآن بتمامه در آن شب قدر به بیت المعمور و قلب مبارک پیغمبر اکرم دفعة نازل شد سپس در مدت بیست و سه سال جبرئیل آنرا بتدریج و در موارد مخصوص بر آنحضرت القاء کرد تا خلق را از عذاب روز قیامت آگاه کرده و بترساند.

3- در آن شب هر امرى با حکمت و تدبیر نظام احسن معین و ممتاز می گردد و تعیین آن امر از جانب پروردگارى که فرستنده پیغمبرانست، خواهد بود.[4]

باطن آیه

و در اصول کافى در باب مولد امام موسى الکاظم علیه السلام روایت کرده که شخصى نصرانى از آن حضرت سؤال کرد که چیست تفسیر باطنى حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ حضرت فرمودند که مراد در باطن قرآن

1- «حم» محمدست صلوات اللَّه علیه و آله و نام نامى آن حضرت در کتابى که براى هود پیغمبر نازل شده حم است و این حم دو حرفست از حروف محمد که از آن بطریق رمز بمحمد تعبیر شده

2- و مراد از «الْکِتابِ الْمُبِینِ» امیر المؤمنین علیه السلام است

3- و مراد از «لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فاطمه زهرا است صلوات اللَّه علیها

4- و مراد از فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ رجل حکیم است که بیرون مى‏آید از آن خیر بسیار و رجل حکیم یعنى از آن حضرت داناى بسیار که هر کدام امام زمان خود باشند از حضرت امام حسن تا صاحب الامر علیهم السلام متولد و متحقق خواهد شد.[5]

 

رابطه بین سوره های دخان و قدر و کوثر

1- و منظور از" مبارک بودن آن شب" این است که ظرفیت خیر کثیرى را داشت، چون" برکت" به معناى" خیر کثیر" است، و قرآن خیر کثیرى است که در آن شب نازل گشت، و رحمت واسعه‏اى است که دامنه‏اش همه خلق را گرفت.[6]

2- از طرفی نیز در سوره کوثر آمده است که "انا اعطیناک الکوثر". درباره کوثر نیز خیر کثیر معنا کرده اند.

3- از سوی دیگر شب قدر از هزار ماه بهتر است یعنی " خیر من الف شهر".

4- در نتیجه می توان گفت هم لیله مبارکه ظرفیت خیر کثیر را دارا است هم خیر کثیری به پیامبر (ص) داده شده است. و طبق روایات آن خیر کثیر وجود فاطمه (س) است. پس اوست شب قدر و شب مبارک و خیر کثیر.

باطن سوره قدر

علامه مجلسی روایتی آورده است:

اما این آیه:

1- لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ یعنى فاطمه‏ زهرا علیها السّلام.

2- و این آیه: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها ملائکه در اینجا مؤمنین هستند (ائمه) که داراى علم آل محمّدند روح عبارت از روح القدس است که او در فاطمه علیها السّلام است‏

3-  مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ‏ میفرماید: از هر امرى در سلامت هستند

4- حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ تا وقتى که قائم آل محمّد قیام کند.[7]

در روایت دیگری نیز آمده است:

امام صادق علیه السّلام در تفسیر سوره قدر فرماید:

1- در آیه: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ  منظور از «اللیلة» فاطمه‏ علیها السّلام،

2- و منظور از «القدر» خداوند است،

3- پس هر که فاطمه‏ را به واقع بشناسد لیلة القدر را درک کرده است،

4- و همانا او را فاطمه نامیدند چون مردمان از کسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند.[8]

در تأیید این ارتباط روایتی وارد شده است که وجه اشتراک همه این سوره ها این است که شیعه می تواند با استفاده از آنها بر دشمنان مخاصمه نماید:

أبی جعفر- علیه السّلام- قال: یا معشر الشّیعة، خاصموا بسورة «إنّا أنزلناه»[9] تَفْلُجُوا[10]، فو اللَّه، إنّها لحجّة اللَّه على الخلق بعد رسول اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله- و إنّها لسیّدة دینکم، و إنّها لغایة علمِنا. یا معشر الشّیعة، خاصموا ب حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ،: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فإنّها لِوُلاة الأمر خاصّة بعد رسول اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله-.[11]

چرا زهرا را لیله گفته اند؟

تسمیه سیده نساء العالمین به "لیله"

1- بطریق مجازست و میتواند که علاقه مجاز این باشد که آن حضرت مانند شب بحجاب عصمت مستور و مخفى است 2- یا آنکه چون غالب اوقات زوج در شب جا مى‏گیرد پیش زوجه ازین جهت تعبیر آن حضرت بلیله شده باشد.[12]

 نتیجه معنای باطنی آیه

 ضمیر "انزلناه" راجع است بامیر المؤمنین و ظاهرا حاصل معنى آیات این باشد که قسم بمحمد و بوصى او امیر المؤمنین علیه السلام که تزویج کردیم امیر المؤمنین را بفاطمه زهرا و بتحقیق ما انذار کننده‏ایم عباد را در باب امامانى که از سیده نساء العالمین صلوات اللَّه علیها عرصه جهان را منور میسازند زیرا که هر که قبول ولایت ایشان نکند بعذاب ابد معذب خواهد گشت و در فاطمه زهرا علیها السلام جدا کرده میشود هر امام حکیم دانا یعنى از بطن او بیرون مى‏آیند ائمه معصومین از امام حسن تا قائم آل محمد صلوات اللَّه علیه و علیهم اجمعین.[13]

چرا زهرا را لیله گفته اند؟(رابطه زهرا با شب)

تسمیه سیده نساء العالمین به "لیله"

1- بطریق مجازست و میتواند که علاقه مجاز این باشد که آن حضرت مانند شب بحجاب عصمت مستور و مخفى است 2- یا آنکه چون غالب اوقات زوج در شب جا مى‏گیرد پیش زوجه ازین جهت تعبیر آن حضرت بلیله شده باشد.[14]

بله رابطه دیگری هم دارد(روضه)

وهب بن منبّه از ابن عبّاس نقل مى‏کند که گفت:پس از آنکه فاطمه علیها السّلام رحلت کرد اسماء گریبان خود را پاره کرد و خارج شد، آنگاه با حسنین علیهما السّلام مصادف شد، ایشان به وى فرمودند: مادر ما کجاست؟ اسماء جوابى نداد. آنان وارد خانه شدند دیدند مادر بزرگوارشان خوابیده است. امام حسین مادر خود را حرکت داد دید از دنیا رفته است. آنگاه در حالى خارج شدند که مى‏فرمودند: یا محمّداه! یا احمداه! امروز به علّت فوت مادرمان مصیبت تو براى ما تجدید شد.پس از این جریان متوجه حضرت امیر که در مسجد بود شدند و آن حضرت را از رحلت مادرشان آگاه نمودند. امیر المؤمنین على علیه السّلام بعد از شنیدن این خبر دلخراش غش کرد، آب به صورت آن حضرت پاشیدند تا به هوش آمد، آنگاه حسنین علیهما السّلام را برداشت و داخل خانه حضرت‏زهرا علیها السّلام شد. اسماء را دید که بالاى سر زهرا نشسته گریه مى‏کند و مى‏گوید: یتیمان حضرت محمّد چه کنند، بعد از فوت جدّ شما دل ما به فاطمه خوش بود! بعد از فاطمه به چه کسى دل خوش کنیم! آنگاه حضرت على بن ابى طالب علیه السّلام صورت مبارک فاطمه زهرا را باز کرد رقعه‏اى نزد سر آن بانوى معظّمه یافت که در آن نوشته بود:

یا على! من فاطمه دختر حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مى‏باشم. خدا مرا در دنیا و آخرت براى تو تزویج نمود. یا على! تو از دیگران براى (غسل و کفن) من مقدّم هستى، مرا حنوط کن غسل بده، شبانه مرا دفن کن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاکم بسپار، احدى را از فوت من آگاه منماى[15].

خدا نکند مادری را مقابل بچه اش بزنند چون تا بچه زنده است فراموش نمی کند لذا در مجلس معاویه وقتی چشم امام حسن به مغیره افتاد رنگ مبارکش تغییر کرد

انت الذی ضربت امی فاطمه حتی ادمیتَها[16]

گل یاس علی نیلوفری شد                         رخ خورشید او خاکستری شد

پیش چشم علی  جان می سپاری                  از چه خواهی مرا تنها گذاری

ای خدا مادرم زهرا جوان است                   از چه رو قامتش همچو کمان است[17]

فاطمه جان فاطمه فاطمه جان

 

 


 

[1] . من قرأ سورة الدخان لیلة الجمعة و یوم الجمعة بنى اللَّه له بیتا فى الجنة.( الموسوعة القرآنیة، ج‏11، ص 163)

[2] . من قرأ سورة الدخان فى لیلة، اصبح یستغفر له سبعون الف ملک. (همان)

2. الموسوعة القرآنیة، ج‏11، ص 163.

[4] . تفسیر جامع، ج‏6، ص  278.

[5] . ترجمه بیان السعادة، ج‏13، ص 9؛ تفسیر الصافی، ج‏4، ص 404؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج‏4، ص 101؛ تفسیر جامع، ج‏6، ص 279- 283؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص 9- 11.

[6] . ترجمه المیزان، ج‏18، ص 197.

[7] . بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار) ؛ ج‏3 ؛ ص66.

[8] . زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى ؛ ص344.

[9] . فی «ض» و البحار:+/ « «فِى لَیْلَةٍ الْقَدْر»». (الکافی (ط - دارالحدیث)، ج‏1،  ص619، پاورقی).

[10] . فی «ف»: «تفلحوا». و «تَفْلُجُوا»، أی تظفروا و تفوزوا، من الفَلْج بمعنى الفوز و الظفر، یقال: فَلَجَ الرجل على خصمه إذا غلبه. راجع: الصحاح، ج 1، ص 335 (فلج). (همان).

[11] . تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏12، ص 116.

[12] . تفسیر شریف لاهیجی، ج‏4، ص 101.

[13] تفسیر شریف لاهیجی، ج‏4، ص 101- 102.

[14] . تفسیر شریف لاهیجی، ج‏4، ص 101.

[15] . حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی‏ بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً زندگانى حضرت زهرا علیها السلام، ترجمه بحار الأنوار، ص 677.     

[16] . گلچین احمدی، ج 5، ص 32-33.

[17] . گلچین احمدی، ج 5، ص 29.

متن سخنرانی حجت الاسلام کامران اویسی در دبیرستان ماندگار امام صادق قم به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) 24 فروردین 92

در ادامه مطلب

 

 


اعجاز قرآن در نگاه علامه مجلسی

کتابی از دکتر مودب خواندم که درباره اعجاز قرآن بود و برخی آراء علماء را آورده مانند علامه مجلسی(ره). علامه مجلسی براساس شیوه خود به ذکر حدود صد آیه در بحث اعجاز و تحدّى قرآن و تفسیر آنها مى‏پردازد و در ذیل آیه شریفه: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ «2» بیان مى‏دارد که آیه شریفه، دلالت بر اعجاز قرآن و درستى رسالت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله و سلم دارد، زیرا پیامبر مشرکان را به مبارزه در همانندآورى قرآن دعوت کرد و سپس اعلام کرد اگر نتوانستید که هرگز نمى‏توانید به مانند قرآن را بیاورید، حکایت از اعجاز قرآن دارد و تعبیر «لن تفعلوا» تأکیدرسائى در آن است که در آینده هم قطعا نمى‏توانید به مانندقرآن را بیاورید و خود خبر غیبى از آینده است « 3».مرحوم مجلسى در ذیل آیه شریفه: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً «4» اشاره به اعجاز قرآن در سلامت آن از هرگونه عیبى و کاستى مى‏نماید و مى‏گوید:
جمعى از متکلمین در مورد آیه شریفه معتقدند که مراد از سلامت قرآن، آن است که قرآن کتاب بزرگى است که مشتمل بر علوم فراوانى است. اگر قرآن از نزد غیر خدا مى‏بود هر آینه در آن کلمات متناقض یافت مى‏شد، چون لازمه هر کتاب بزرگى که در موضوعات گسترده است، وجود تناقض مى‏باشد و حال آن‏که چنین تناقضى و اختلافى در قرآن وجود ندارد، دلیلى بر اعجاز آن مى‏باشد «
5».
سپس ایشان رأى ابو مسلم اصفهانى را نیز در ذیل آیه مذکور ذکر مى‏کند و مى‏گوید:
مقصود از عدم اختلاف، آن است که فصاحت قرآن، همسان و در رتبه واحدى است و اختلافى در آن وجود ندارد تا آن‏که بخشى از آن کلام رکیک و غیر فصیح باشد.بلکه سرتاسر قرآن داراى فصاحت است که در هیچ کتابى، یکسانى در مطالب آن از نظر رتبه وجود ندارد «
6».
مرحوم علّامه مجلسى پس از ذکر آیات تحدى و مبارزه‏طلبى، مراتب تحدّى را در شش مرحله به شرح ذیل مى‏داند و مى‏گوید: بدان که مراتب تحدى پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و سلم به قرآن چنین است:
1- تحدى به کل قرآن در آیه: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ یَأْتُوابِمِثْلِهِ ... «
7»؛
2- تحدى به ده سوره؛
3- تحدى به یک سوره؛
4- تحدى به کلامى مانند قرآن؛
5- دعوت به آوردن مراحل چهارگانه فوق براى کسى که همانند پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و سلم، امّى باشد و نزد کسى تعلیم ندیده باشد و سپس در سوره یونس، معارضه به حتى سوره واحد از هرکسى که مى‏خواهد باشد، امّى یا غیر امّى؛
6- تحدى همه مردم به کمک یکدیگر در آوردن مانند قرآن با تعبیر: وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... «
8» برخلاف مراحل قبلى که تحدى فردى بوده است «9».
ایشان یکى از وجوه اعجاز قرآن را دورى از تناقض و ناسازگارى آن مى‏داند و در ذیل آیه شریفه: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلى‏ عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «
10» بیان مى‏دارد که قرآن در ذات کامل و از هرگونه کاستى بدور است و مقصود از نفى «عوج» را چنین بیان مى‏دارد:
1- نفى تناقض و ناسازگارى در آیات؛
2- عدم خلل در محتوى آیات از توحید و نبوت و معاد که همه حق و داراى واقعیت است؛
3- دعوت قرآن به صراط مستقیم، یعنى دعوت خلق به سوى حق و از دنیا به آخرت و از انحرافات به سعادتها که در این جهت قرآن از هر کجى و انحرافى بدوراست «
11».
علامه بزرگوار مجلسى، پس از ذکر آیات و روایات بحث اعجاز قرآن، براى اعجاز هفت شرط را به شرح ذیل لازم مى‏داند:
1- معجزه مى‏باید فعل خدا و یا از طرف فرستاده خدا باشد؛
2- خارق عادت باشد؛
3- دیگران از آوردن مانند آن، ناتوان باشند؛
4- همراه تحدى باشد، گرچه تصریح به آن نشود، لکن از قرائن حال، تحدى آن آشکار باشد؛
5- آنچه را که ادعا کرده، اتفاق بیافتد و نه کار خارق العاده دیگرى؛
6- آنچه که به عنوان معجزه اتفاق مى‏افتد، مؤید باشد و نه تکذیب‏کننده؛
7- معجزه پس از ادعا و یا مقارن آن باشد و نه قبل از آن «2
1».
مرحوم مجلسى، به ذکر وجوه اعجاز قرآن مى‏پردازد و ضمن بیان نظر برخى از علماء در بحث اعجاز قرآن، مهمترین و شاخص‏ترین، اعجاز قرآن را در فصاحت و بلاغت آن مى‏داند و مى‏گوید:
عموم علماء از عامّه و خاصّه ... بر آن هستند که اعجاز قرآن، به جهت فصاحت بالائى قرآن و همینطور بلاغت اعلى آن مى‏باشد، آن‏چنان‏که فصحاء عرب و علماء زبان شناس، بر آن اعتراف دارند و آنان که احاطه کامل بر ساختار زبان دارند. و همچنین از وجوه اعجاز قرآن، اشتمال قرآن بر اخبار غیبى نسبت به گذشته و آینده مى‏باشد و همچنین دارا بودن قرآن بر مطالب دقیق علمى الهى، نسبت به مبدأ و معاد و دارا بودن قرآن از مکارم اخلاق و بیان حکمتهاى علمى و عملى ... و همچنین دورى قرآن از هرگونه ناسازگارى با توجه به گستردگى قرآن و ... ولکن وجه اول، از همه سزاوارتر است «3
1».

__________________________________________________
 (1)- ر. ک. به بحار الانوار، ج 17، ص 225- 159.
 (2)- پس اگر چنین نکنید- که هرگز نخواهید کرد- از آتشى بترسید که هیزم آن، بدنهاى مردم (گنهکار) و سنگها است و براى کافران آماده شده است. بقره آیه 24
 (
3)- ر. ک. به بحار الانوار، ج 17، ص 167.
 (
4)- آیا درباره قرآن نمى‏اندیشید؟ اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى‏یافتند. سوره نساء آیه 82
 (
5)- ر. ک. به بحار الانوار 17/ 174.
 (
6)- ما ذکره ابو مسلم الاصفهانى و هو انّ المراد منه، الاختلاف فى رتبة الفصاحة حتى لا یکون فى جملته ما یعدّ فى الکلام الرکیک. بل بقیت الفصاحة فیه من اوّله الى آخره على نهج واحد و من المعلوم ان الانسان و ان کان فى غایة البلاغة و نهایة الفصاحة فاذا کتب کتابا طویلا مشتملا على المعانى الکثیره فلابدّ و ان یظهر التفاوت فى کلامه. ر. ک. بحار الانوار، همان‏68
 (
7)- بگو اگر انسانها پریان اتفاق کنند که همانند قرآن را بیاورند .... اسراء آیه 88
 (
8)- غیر از خدا هرکس را مى‏توانید، به یارى طلبید .... یونس آیه 38
 (
9)- و اعلم انه قد ظهر بما قرّرنا أنّ مراتب تحدّى رسول اللّه بالقرآن ستّة فأوّلها: انه قد تحداهم بکل القرآن کما قال:
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ. الآیه و ثانیهما: انه تحداهم بعشر سور و ثالثها: انه تحداهم بسورة واحدة و رابعها: انه تحداهم بحدیث مثله و خامسها: ان فى تلک المراتب الاربعه کان یطلب ان یأتى بالمعارضه رجل یساوى رسول اللّه .... ر. ک. بحار الانوار 17/ 187
 (
10)- حمد مخصوص خدایى است که این کتاب (آسمانى) را بر بنده (برگزیده) اش نازل کرد و هیچ‏گونه کژى در آن قرار نداد. سوره کهف آیه 1
 (
11)- ر. ک. به بحار الانوار، ج 17، ص 191.
 (2
1)- ر. ک. به همان، ص 222.
 (3
1)- و اما وجه اعجاز فالجمهور من العامه و الخاصة ... على ان اعجاز القرآن بکونه فى الطبقه العلیا من الفصاحة-