سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

جزوه فقه الحدیث ارشد

دانشجویان عزیز جزوه فقه الحدیث استاد اویسی مبتنی بر کتاب درسنامه فهم حدیث استاد عبدالهادی مسعودی را از لینک ذیل دانلود نمایید.

http://s7.picofile.com/file/8389334218/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%81%D9%87%D9%85_%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB.rar.html


روش های تدریس دروس حوزوی

غالب اساتید در این دوره از یک الگوی تدریس پیروی می کنند که شش مرحله را در بردارد

شیوه های تدریس

شیوه های تدریس در درس های مقدمات و سطح
غالب اساتید در این دوره از یک الگوی تدریس پیروی می کنند که شش مرحله را در بردارد:
1 - مطالعه قبل از تدریس، که شامل مطالعه کتاب درسی و حواشی و شروح آن می شود .
2 - روخوانی درس با رعایت کامل قواعد ادبیات که گاهی قسمتی از آن به عهده شاگردان گذاشته می شود .
3 - بیان مطالب درس به صورت دسته بندی شده و به اصطلاح «خارج درس » .
4 - تطبیق مطالب گفته شده با متن کتاب مورد تدریس به صورت جمله به جمله .
5 - بیان مطالبی خارج از کتاب (از حواشی و شروح یا نظریات خاص استاد) که در ضمن درس بیان می شود; ولی برخی اساتید برای جلوگیری از مشوش شدن ذهن طلاب، آن مطالب را در پایان درس ذکر می کنند .
6 - پاسخ گویی به سؤالات شاگردان در سه مرحله .
الف) قبل از شروع درس; ب) در حین درس; پ) بعد از درس .

بررسی: نقاط قوت و ضعف فراوانی برای این دو دوره گفته شده که به برخی از آن ها اشاره می کنیم .

الف) نقاط قوت
1 - وجود اساتید مجرب و توانمند در حوزه های علمیه در دوره سطح و مقدمات .
2 - اهمیت دادن به مباحث اخلاقی در کنار تدریس علوم حوزوی .
3 - بالا بردن قدرت هوش و فهم طلاب از طریق دقت در عبارات پیچیده کتاب های درسی .
4 - به کار بردن مدل واحد در آموزش کتاب های درسی به طوری که گاهی یک عبارت کوتاه یا مثال در ادبیات، فقه یا اصول به صورت ضرب المثل در می آید و مطالب زیادی را به شنونده القا می کند .

ب) نقاط ضعف
1 - عدم توجه کافی به ادبیات معاصر عرب .
2 - استفاده از کتاب های قدیمی و در پاره ای موارد ناقص و مغلق که موجب محروم ماندن طلاب از روش های جدید آموزشی و دور ماندن آن ها از تحقیقات جدید در عرصه آن علوم می شود .
البته، در سال های اخیر گام های مؤثری در رفع این دو اشکال برداشته شده است . ولی هنوز قسمتی از مشکل باقی است .
3 - استفاده از اساتیدی که دوره «تربیت مدرس » را برای رشته مورد تدریس نگذرانده اند که موجب ناکامی برخی از اساتید و تغییر سریع آنان و اتلاف وقت طلاب می شود .
4 - عدم توجه به تدریس تاریخ فقه و اصول که در نتیجه، عدم شناخت طلاب از سبک های خاص فقه و اصول را به دنبال دارد .
5 - نبودن مثال های مناسب در کتاب های اصول .
6 - طولانی بودن دوران سطح که موجب خستگی و دلسردی برخی طلاب می شود .
7 - استفاده کمتر از روش های کمک آموزشی برای تدریس دوره سطح در حال حاضر بیشتر از روش سمعی استفاده می شود .
8 - عدم توجه کافی به تفسیر و علوم قرآن در دروس حوزه .

شیوه های تدریس درس خارج
روش های تدریس خارج را از چند جهت می توان تقسیم کرد:

اول: از جهت شکل درس
الف) سبک سامرایی (شاگرد محوری) ; ب) سبک کلاسیک (استاد محوری) ; پ) سبک دو مرحله ای; ث) تحقیق جمعی .

دوم: از جهت محتوا و کیفیت درس
الف) ترتیب و چینش درس:
1 - روش قدما; 2 - روش آیة الله بروجردی رحمه الله; 3 - روش امام خمینی رحمه الله; 4 - روش سه بخشی; 5 - روش چهار بخشی .
ب) سبک های خاص در فقه:
1 - سبک فقه الحدیث; 2 - فقه مبتنی بر اصول; 3 - فقه مقارن; 4 - فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان). پ) سبک های خاص در اصول:
1 - سبک فلسفی; 2 - سبک عرفی .

سوم: از جهت خصوصیات درس
الف) زمان مطلوب یک دوره اصول:
1 - دوره های طولانی; 2 - دوره های کوتاه; 3 - زمان استنباط .
ب) زمان مطلوب یک دوره فقه و لزوم تخصص در آن .
پ) زمان و مکان مطلوب هر جلسه درس .
ث) تعداد شاگردان در هر جلسه درس .
ت) تعداد جلسات درس در طول سال تحصیلی .

اول: شیوه های تدریس درس خارج از جهت شکل درس
در باره این شیوه ها توضیح مختصری می دهیم و به نقاط قوت و ضعف آن ها اشاره می کنیم .
1 - سبک سامرائی یا مکتب سامرا و یا روش شاگرد محوری
این روش درس خارج میرزای شیرازی بزرگ رحمه الله است که بعدا در کربلا ادامه یافت، (1) که متاسفانه اکنون در حوزه های علمیه به فراموشی سپرده است . در این شیوه میرزای بزرگ رحمه الله فرعی فقهی را مطرح می کرد و تمامی مطالب مربوط به آن را به کمک شاگردان و با بحث های طرفین مورد بررسی قرار می داد و حتی چیزی را به عنوان «اصول موضوعی » نمی پذیرفت .
در این سبک شاگردان محور بحث هستند و استاد سخنران جلسه نیست، بلکه در پایان به جمع بندی نظریات و نتیجه گیری می پردازد .
در این روش شروع درس مشخص بود، اما پایان آن روشن نبود و گاهی تا هفت ساعت ادامه می یافت . (2)

2 - سبک کلاسیک (استاد محوری)
این روش متاخران حوزه نجف و قم است و امروزه متداول ترین روش تدریس در حوزه علمیه قم است .
در این سبک، استاد یک فرع فقهی یا اصولی را مطرح می کند و اقوال و دلایل آن را بررسی می کند و در پایان نظر خویش را بیان می کند .
در این شیوه استاد فعال است و مانند یک سخنران عمل می کند و شاگردان کمتر فعال هستند . (3) این سبک خود به چند قسم فرعی تقسیم می شود که عبارتند از:
الف) استاد محوری با بحث های نامنظم;
ب) استاد محوری با تکیه بر اصطلاحات;
پ) استاد محوری همراه با نظم در مطالب و ساده گویی;
ث) استاد محوری همراه با نوشتن درس و پخش آن بین طلاب .

3 - سبک دو مرحله ای
در این شیوه درس در دو جلسه برگزار می شود: در جلسه اول، استاد به صورت روش استاد محوری مطالب را بیان می کند و به شاگردان کمتر فرصت سؤال و اشکال داده می شود . ولی جلسه دوم به صورت شاگرد محوری اداره می شود تا افراد کم استعداد یا ضعیف بتوانند کمبود خود را جبران کنند .
این شیوه، از جهت کیفیت برگزاری جلسه دوم درس به چند قسم فرعی تقسیم می شود که عبارتند از:
الف) روش مرحوم آخوند خراسانی رحمه الله : در این شیوه، شاگردان قوی و مستعدتر، درس استاد را برای شاگردان ضعیف، در جلسه دوم تقریر می کنند و آن را مورد بحث و بررسی قرار می دهند تا طلاب ضعیف بتوانند بهتر از درس استفاده کنند و ابهام های درس برای آن ها برطرف شود . (4)
مرحوم آیة الله بروجردی رحمه الله نیز اصرار داشتند تا همین شیوه را در قم پیاده کنند که عملی نشد . (5)
ب) روش مرحوم آیة الله سید محمد باقر درچه ای رحمه الله : ایشان صبح ها در مسجد نو اصفهان، درس فقه و اصول تدریس می کردند و عصرها هم همان درس را برای افرادی که در کلاس صبح حضور نداشتند و یا درس را خوب درک نکرده بودند تکرار می کردند .
پ) روش جلسه پرسش و پاسخ همراه با درس روزانه: در این شیوه، استاد بعد از جلسه اول درس، ساعتی را تعیین می کند تا شاگردان در کنار او جمع شوند و پاسخ گوی سؤالات و اشکالات آنان می شود .
ت) روش مرحوم اصفهانی (کمپانی) رحمه الله : در این شیوه، استاد، درس را چند روز قبل می نویسد و متن آن تکثیر می شود و در اختیار طلاب قرار می گیرد . این روش موجب می شود تا طلاب فرصت پیش مطالعه و دقت و اشکال پیدا کنند و خود را برای بحث با استاد آماده کنند و در حقیقت این جزوه ها جای یک جلسه درس را می گیرد . این شیوه برای اولین بار به دست مرحوم کمپانی در نجف اجرا شد (6) و اکنون نیز در حوزه علمیه قم، برخی از اساتید معظم درس خارج از این روش استفاده می کنند .
ث) استفاده از نوار درسی قبل از درس استاد: برخی از اساتید درس خارج که قبلا یک دوره درس را القا فرموده اند و به صورت نوار درآمده است . شاگردان می توانند قبل از درس از نوار استفاده کنند و به پیش مطالعه درس بپردازند و خود را برای سؤال و اشکال در جلسه درس استاد آماده کنند .

4 - سبک تحقیقی جمعی
در این روش، استاد و شاگرد اصطلاحی مطرح نیست و چند نفر یک موضوع فقهی یا اصولی را انتخاب می کنند و مورد مطالعه و بررسی قرار می دهند .
آنگاه در یک جلسه علمی، یافته های خود را با دیگران در میان می گذراند و به نظریات همدیگر اشکال می کنند و یا در مقابل اشکالات دیگران از نظریات خود دفاع می کنند، و در نهایت هر کس یک نظری را انتخاب می کند . این شیوه خود به چند صورت انجام می گیرد:
الف) بدون حضور استاد;
ب) با حضور یکی از اساتید درس خارج;
پ) همراه با متن ثابت، مثل جواهر الکلام در فقه;
ت) بدون متن ثابت، لیکن گاهی یک نفر در یک موضوع تحقیق می کند و حاصل آن تکثیر می شود و در اختیار دیگران قرار می گیرد تا محور بحث قرار گیرد .

این سبک مورد توجه مرحوم عیاشی و علامه مجلسی رحمه الله بوده است (7) و اکنون نیز در جلسات استفتای برخی مراجع مورد عمل واقع می شود که از با برنامه ترین و جالب ترین آن ها جلسه تحقیق جمعی مقام معظم رهبری (دامت برکاته) است . (8)
در دانشگاه ها نیز برای تدوین پایان نامه ها، وقتی استاد راهنما تعیین می کنند، در حقیقت همین روش را دنبال می کنند .

بررسی: هر کدام از این شیوه ها امتیازات خاص خود را دارد، هر چند ممکن است اشکالاتی را نیز در پی داشته باشد .
در این نوشتار کوتاه، فرصت آن نیست که تمامی نقاط قوت و ضعف بیان شود و مورد ارزیابی قرار گیرد ولی ما به برخی از آن ها اشاره می کنیم و قضاوت را به عهده خوانندگان گرامی می گذاریم .

البته انگیزه ما از طرح این مباحث خرده گیری بر کسی نیست، بلکه زحمات طاقت فرسای همه اساتید معظم و آیات عظام درس خارج که بحق پرچمداران فقه آل محمد صلی الله علیه وآله هستند، قابل تقدیر است .
پس به نقل برخی از نقاط ضعف و قوت از زبان بزرگان حوزه اکتفا می کنیم .

الف) نقاط قوت
1 - برخی امتیازات مکتب سامرا
مجتهدپروری مکتب سامرا معروف است و لذا افرادی مثل آخوند خراسانی رحمه الله ، میرزای نائینی رحمه الله، شهید شیخ فضل الله نوری قدس سره، سید محمد فشارکی و . . . از دست پروردگان این مکتب هستند . (9)
فعال کردن شاگردان که امروزه مورد توجه روان شناسان تعلیم تربیت است، (10) امتیاز دیگر این مکتب است . همان طور که توجه به تحقیق و دقت و تکیه بر فکر کردن، از نقاط قوت این روش است .

2 - سبک استاد محوری
اداره کلاس درس به صورت منظم و مرتب و نظم در بیان (در برخی اقسام فرعی آن) از نقاط قوت این سبک است .
همان طور که مشخص بودن موضوع درس، موجب می شود تا مباحث به زودی به نتیجه برسد و بحث از موضوع خارج نشود .

3 - سبک دو مرحله ای
فعال بودن شاگردان در جلسه دوم درس باعث می شود تا عمل یادگیری بهتر صورت گیرد، همان طور که این جلسات موجب پرورش اساتید قوی برای آینده حوزه و معرفی چهره های با استعداد می شود . همچنین، شاگردان را به مطالعه و دقت برای حضور در جلسه دوم وادار می کند .

4 - سبک تحقیقی جمعی
این شیوه، برای افرادی که چند سال درس خارج گذرانده اند و کسانی که بیرون از حوزه ها مشغول فعالیت هستند بسیار مفید است و افراد را به فعالیت علمی مفیدی می کشاند و پیشرفت بیشتری را به دنبال دارد و سبک مجتهدپروری است، لذا بزرگان بر اجرای آن اصرار دارند . (11)
در حقیقت اگر این سبک تحت نظر استاد صورت پذیرد همان، سبک سامرایی است .

ب) نقاط ضعف
به هر کدام از این شیوه ها اشکالاتی وارد کرده اند که احتیاج به بررسی دقیق دارد . تا بتوانیم قضاوت صحیحی ارایه دهیم .
1 - در مکتب سامرایی: نپذیرفتن اصل موضوعی در بحث و مشخص نبودن زمان پایان درس موجب بی نظمی در بحث و خستگی شاگردان می گردد .

2 - در روش استاد محوری: فعال نبودن شاگردان و عدم فرصت کافی برای سؤال و اشکال کردن و نامنظم بودن یا مغلق گویی در برخی از اقسام فرعی این شیوه می تواند به عنوان اشکال مطرح شود .

3 - در سبک دو مرحله ای: این روش وقت زیادی را از اساتید محترم و شاگردان اشغال می کند .
بررسی بیشتر نقاط قوت و ضعف و بیان بزرگان و مراجع را به فرصت دیگری موکول می کنیم .
دوم: شیوه های تدریس درس خارج از جهت محتوا و کیفیت

الف: چینش و ترتیب درس
1 - روش قدما : تا قبل از مرحوم آیة الله بروجردی رحمه الله براین بود که ابتدا «اصل » در مساله بیان می شد و سپس دلایل آن بیان می شد . (12)

2 - روش آیة الله بروجردی رحمه الله : ایشان ابتدا سیر تاریخی مساله را بررسی می کردند و سپس دلایل مساله را مورد نقد و بررسی قرار می دادند و اگر دلیلی نبود به سراغ ادله فقاهتی (اصول عملیه) می رفتند . (13)

3 - روش امام خمینی قدس سره : ایشان ابتدا دلایل مساله را بررسی می کردند و سپس اقوال علما را تجزیه و تحلیل می کردند . می فرمودند: اول ببینیم خودمان از ادله چه می فهمیم، آنگاه به بررسی نظریات دیگران می پرداختند . (14)

4 - روش سه بخشی : در برخی از درس های حوزه علمیه قم به این ترتیب عمل می شود:
اول، ذکر اقوال علما در مساله تا سیمای کلی و عمومی مساله روشن شود;
دوم، بیان دلایل موافق و مخالف و نقض و ابرام آن ها;
سوم، جمع بندی و نتیجه گیری .

5 - روش چهار بخشی : این روش نیز در برخی از درس های فعلی حوزه علمیه قم مرسوم است که بدین ترتیب عمل می شود:
اول، ذکر موضوع مساله و تقسیم بندی های آن;
دوم، بیان اقوال موافق و مخالف;
سوم، بیان دلایل از قرآن، روایات، عقل، اجماع و نقد آن ها و در صورت لزوم بیان اصل در مساله;
چهارم، جمع بندی اقوال و دلایل و نتیجه گیری .
بررسی: هر کدام از این روش ها نقاط قوت و ضعفی دارد که مجال بیان آن ها در این مختصر نیست ولی کامل ترین روش، شیوه چهارم به نظر می رسد; هر چند از جهت عدم بیان سیر تاریخی مساله، ناقص است .

ب) سبک های خاص در فقه
در تدریس خارج فقه حوزه های علمیه، روش های مختلفی به کار گرفته می شود که در اینجا به آن ها اشاره می کنیم .

1 - سبک فقه الحدیث
این شیوه درسی آیة الله بروجردی رحمه الله در علم فقه بود . در این روش، برای بررسی یک فرع فقهی به علم «اصول فقه » کمتر توجه می شود و سعی می کنند با بررسی پیشینه تاریخی هر مساله و با توجه خاص به علم رجال و طبقه بندی راویان حدیث و برطرف کردن تقطیع احادیث، حکم هر مساله را از احادیث مربوط به آن استخراج کنند . و در صورت ضرورت و لزوم به علم اصول یا اصول عملیه پناه می برند . (15)

2 - سبک فقه مبتنی بر اصول
در این شیوه، تکیه اصلی بر اصول است و سعی می کنند با تکیه بر قواعد اصولی دلایل را بررسی کنند .
در این روش، به علم رجال توجهی نمی شود و گاهی فرض هایی در فقه مطرح می شود که در طول عمر انسان یک بار هم اتفاق نمی افتد .
لذا برخی از بزرگان براین شیوه خرده گرفته اند که افراط اصول موجب دوری انسان از فهم عرفی می شود که شارع، طبق آن سخنان خود را القا فرموده است . (16)

3 - سبک فقه مقارن
این شیوه که یادگار شیخ طوسی رحمه الله است، براستفاده از اقوال عامه و بررسی آن ها تکیه می کند . اولین کتاب در این زمینه، خلاف شیخ است که در آنجا سعی شده تا نظریات شیعه و سنی آورده و مقایسه شود .
این سبک را مرحوم آیة الله بروجردی رحمه الله احیا کرده ایشان همان طور که به شان نزول آیات اهمیت می داد، به سیر تاریخی و موقعیت صدور حدیث هم اهمیت می داد . و آن را در فهم احادیث مؤثر می دانست . (17)

4 - سبک فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان)
این شیوه، از دیرباز مورد توجه علمای شیعه بوده است . آثار تاثیر زمان و مکان در اجتهاد را در فتوای میرزای بزرگ رحمه الله در تحریم تنباکو می توان ملاحظه کرد .
امام خمینی قدس سره این سبک را حیاتی تازه بخشید و فرمود: «زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند» . (18)
البته در مورد مقدار و حدود دخالت زمان و مکان در مصادیق، موضوعات، متعلق احکام و در نتیجه در اجتهاد و صدور حکم و فتوا، بحث بسیار است، (19) ولی این مطالب منافاتی با اینکه فقه پویا یک سبک فقهی است، ندارد .

پ) سبک های خاص در اصول فقه
اصول فقه در درس های خارج حوزه علمیه با دو روش متفاوت مورد بحث قرار می گیرد .

1 - سبک فلسفی
بیان مطالب و قواعد اصولی براساس اصطلاحات فلسفی و داخل کردن مباحث فلسفی و حقیقی با مباحث اعتباری و عرفی اصول، از خصوصیات این روش است . این شیوه در زمان شیخ انصاری رحمه الله کم کم پا به عرضه وجود گذاشت، در حوزه نجف به اوج خود رسید و علم اصول به صورت علم نیمه معقول درآمد که در حواشی مرحوم کمپانی رحمه الله کاملا ظاهر می شود . (20)
لذا برخی بزرگان براین شیوه خرده گرفته اند که موجب خلط مباحث اصول و فلسفه شده و از عرفی بودن دوره کرده است و باعث تورم علم اصول شده است .

2 - سبک عرفی
از آنجا که پیدایش علم اصول برای کمک در فهم و تحلیل مفاهیم قرآن و حدیث است و آن دو براساس لغات و اصطلاحات عرف شکل گرفته است .
پس، اساس علم اصول در مباحث خود مثل عام و خاص، مطلق و مقید و . . . مبتنی بر ارتکازات عرفی مردم است .
این شیوه از زمان شیخ طوسی رحمه الله در عده و تا زمان حاضر ادامه داشته است . (21)

منابع
1) این روش را می توان روش سقراطی نامید که او مساله ای را مطرح می کرد و با استفاده از گفتگو (دیالوگ) به تکمیل و رفع نقایص آن می پرداخت (ر ک: تاریخ فلسفه یونان و روم، فردریک کاپلستون، ترجمه مجتبوی، ج 1، ص 127).
2) مجله حوزه، ش 51 ، ص 38 ، ص 87 .
3) ر ک: مجله حوزه، ش 23 ، ص 40 .
4) ر ک: مجله حوزه، ش 51 ، ص 89 - 90 .
5) همان، ش 43 - 44 ، ص 248 .
6) ر ک: همان، ش 30 ، ص 36 .
7) مجله حوزه، ش 52 ، ص 10 .
8) ر ک : مجله فقه اهل بیت علیهم السلام، سال اول، شماره دوم، ص 254 - 264 .
9) ر ک: مجله حوزه، ش 51 ، ص 38 .
10) ر ک: روان شناسی تعلیم و تربیت، دکتر علی شریعتمداری، ص 333 .
11) مجله نور علم، ش 5 ، دوره 4 ، ص 9 .
12) مجله حوزه، ش 47 ، ص 39 .
13) همان .
14) همان، ش 45 ، ص 50 .
15) مجله نور علم، شماره 12 ، ص 92 ; مجله حوزه، ش 40 ، ص 41 و ش 43 - 44 ، ص 248 با تلخیص .
16) مجله حوزه، ش 21 ، ص 48 .
17) مجله نور علم، دوره سوم، ش 6 ، ص 16 - 17 .
18) صحیفه نور، ج 21 ، ص 98 .
19) ر ک: مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی قدس سره، کتاب دوم، (اجتهاد و زمان و مکان)، مقاله ششم، ص 145 - 227 دیدگاه ها در باره تاثیر عنصر زمان و مکان بر اجتهاد، از نگارنده .
20) مجله نور علم، ش 12 ، ص 91 .
21) مجله حوزه، ش 51 ، ص 102 . 

منبع: خبرگزاری رسمی حوزه علمیه

تکیه مطّلعان بر مساند علمی

در میان طلبه ها مشهور است که اگر یکی از مراجع تقلید توانسته باشد بین چند حوزه مشهور درس خوانده باشد و تدریس کرده باشد، دامنه فکری او بالاتر می رود. مثلاً اگر چند مرجع در شرایط مساوی علمی و اخلاقی باشند اما یکی از آنها در مدرسه های مختلف قم و مشهد و نجف سیر کرده باشد، وسعت آشنایی علمی او با آراء مختلف معاصر بیشتر است زیرا سلیقه های مختلف و متنوعی را دیده و نزد علمای دارای مکتب های متفاوت معرفتی بیشتری درس خوانده است و با فضای پر دامنه تری از جامعه علمی آشناست.

این قضیه می تواند در مقایسه چندین استاد از یک رشته نیز تعمیم داده شود. استادی که فقط در دانشگاه خود رفت و آمد داشته و در حد همان چند سال مدرک گیری البته با زحمت درس خوانده و مدرک گرفته و الان بر مسند استادی تکیه زده است. استادی که هم حوزه علمیه را درک کرده و هم دانشگاه را که خود دارای مراتبی است یعنی برخی حوزه می روند و مثلا سطح سه و چهار را می گیرند و سپس به دانشگاه برای تدریس منتقل می شوند؛ برخی از سطح سه به دوره دکتری در دانشگاه می روند. برخی نیز هر دو را باهم شروع می کنند یعنی مثلاً دوران لیسانس خود را توأم با تحصیلات حوزوی شروع می کنند و دکترای دانشگاهی خود را همراه با سطح چهار حوزوی به پایان می رسانند.

گرچه هر کدام دارای مزیت و معایبی است اما اگر بخواهیم شخصی را برای استادی با توجه به وسعت نظر علمی در نظر بگیریم، فرد آخر مناسب تر است.

اما در دانشگاه های غیر انتفاعی و بعضاً دولتی، دیدیم و شنیدیم که چنین شایسته سالاری هایی نیست. فلان نماینده و فلان معاون فلان کشور (نه کشور ما خدایی ناکرده) برای برخی اساتید که شایسته اند اما نه نسبت به آن نفرهای دیگر، سفارشاتی انجام می گیرد که مهم نیست شیوه تدریسی و مکاتب علمی که طرف در کلاس خرج کند بلکه مهم درآمد زایی برای فلان دانشگاه غیر انتنفاعی کشور بووووووووووووووق و حتی شنیده شده در فلان دانشگاه مادر دولتی(نه خدایی ناکرده هیچکدام در کشورما نیست ها).

به نظر می رسد عدم رعایت تقوا در انتخاب اساتید و به قول عوام، پارتی بازی، زدو بندهای سیاسی و اقتصادی و فامیلی به خصوص در دانشگاه های خصوصی که یک نفر مؤسس است و هیأت رئیسه و هیات جذب استاد و پسران و دختران و همسر و دیگر اقوامش هم هر کدام پستی در آن نان خانه دارند.

گرچه برخی خیال کرده اند روزگار، روزگاری است که همیشه پشت به زین است البته در این دنیا. اما بالاخره دنیای دیگری نیز هست که حساب می کشند از ساعت به ساعت و ترم به ترم و دانشجو به دانشجو و استاد به استاد و تومان به تومانش که تمامی رانت خواری های علمی و پزوهشی (اصطلاح جدید) نیز فاش می گردد و مترتکب آن رسوا می گردد.

نتیجه این است که همیشه دزدان و چپاول گران ظاهری بیت المال آنان هستند که دکل نفتی غیب می کنند و میلیاردها از مال مردم را پول شویی کرده و به جیب می زنند و رفیق دزدها و شریک قافله ها هیچگاه نمی گذارند که عدالت به نحو وافی اجرا گردد. اما دزدانی نیز در لباس علم و پژوهش وجود دارند که به دلیل منافع شخصی، فامیلی، حزبی، نمی گذارند غیر خودشان در مسند تدریس بیاید و به سبب منفعت مالی، پژوهش های مصوب و سفارشی ارگانها و نهادها یا پروژه های خصوصی به اهلش برسد بلکه آن را حیاط خلوتی برای دوران بازنشستگی خود و خانواده خود و حزب خود به نام پژوهشکده و ... و برخی نیز کمک درآمدی به آن درآمد ماهانه 5 میلیون به بالای خود می دانند و گاهی از آن به عنوان یک اهرم فشار شأن اجتماعی استفاده می کنند وگرنه او همان پالان دوزی است که با جور شدن تیر و تخته به این مسندها تکیه زده است.(البته که این مطالب همه بر سرزمین های کفر صدق می کند و اینجا خدا را شکر نیست)

به آرزوی همه گیر شدن عدالت در سراسر گیتی.


نمونه سوالات اندیشه 1

سولات از جمله سوال های تستی است که دانشجویان در طول ترم طرح کرده اند و می توان از آنها برای دوره استفاده نمود.

روی لینک های زیر کلیک کنید

سوالات

http://s9.picofile.com/file/8278937642/%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87_1_.docx.html

 

پاسخ ها

http://s8.picofile.com/file/8278937776/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8_%D8%AA%D8%B3%D8%AA.docx.html


حروف مقطعه ی قرآن

تحقیق حاضر توسط یکی از دانشجویان دانشگاه قم به نام آقای راستین برای اینجانب ارسال شده است. از ایشان تشکر می شود:

سوره‏هایی که با یک نوع حروف مقطعه آغاز می‏شوند، مطالب مشترکی دارند.برای مثال در سوره‏هایی که با«حم»شروع می‏شوند، بلافاصله بعد از آن جمله‏ی‏«تنزیل الکتاب من اللّه» یا چیزی که به معنای آن نزدیک است، قرار گرفته، در سوره‏هایی که با«الر»شروع می‏شوند، بعد از آن«تلک آیات الکتاب»و یا شبیه آن و در سوره‏هایی که با«الم»آغاز می‏شوند، به دنبال آن‏«ذلک الکتاب لا ریب فیه»یا مفهوم آن آمده است.
از این جا می‏توان حدس زد که میان حروف مقطعه و محتوای این سوره‏ها ارتباط خاصی وجود دارد؛تا آن جا که مثلا سوره‏ی اعراف که با«المص»شروع شده، مضمون و محتوایش جامع میان مضمون سوره‏های«الم»و سوره‏ی «ص»است.البته این ارتباط ممکن است بسیار عمیق و دقیق باشد و افهام عادی به آن راه نیابند. 2
مؤلف کتاب علوم قرآنی، زیر بنای اساسی آرا و نظریات دانشمندان اسلامی را به سه دسته تقسیم کرده است:
دسته‏ی اول:حروف مقطعه از متشابهات قرآن هستند که هرگز قابل حل نبوده‏اند، از جمله مجهولات مطلق محسوب می‏شوند و راه علم به آن‏ها کاملا بر مردم بسته است.ولی اهل کلام این باور را مورد نکوهش قرار داده‏اند و جهل مطلق را به گونه‏ای که حتی پیامبر و دیگر اولیای الهی از آن بی‏خبر باشند، در هیچ کجای قرآن نمی‏پذیرند؛زیرا چگونه ممکن است در کتابی که با وصف«مبین»آراسته شده، چیزی یافت شود که کاملا رو پنهان داشته است.خداوند می‏فرماید:کتاب انزلناه الیک مبارک لیدّبّروا آیاته و لیتذکّر اولوا الالباب 3
دسته‏ی دوم:حروف مقطعه رموزی هستند میان خدا و رسول او«ص»که جز اولیای مقرب الهی کسی به آن‏ها راه ندارند.«لا یمسّه الاّ المطهّرون» 4 :جز پاک شدگان به آن دسترسی ندارند.
ارباب ذوق گفته‏اند:سخن گفتن با رمز و اشاره، شیوه‏ی احباب است که در راه و روش دوستی به کار برند.حبیب را بر آن آگاه و رقیب را از آن بیگانه می‏دارند:
میان عاشق و معشوق رمزی است
چه داند آن که اشتر می‏چراند
سید رضی الدین بن طاووس متوفای 664، از کتاب «حقائق التفسیر»، نوشته‏ی ابو عبد الرحمان محمد بن الحسین سلمی، متوفای 412، روایتی از امام جعفر بن محمد صادق«ع» آورده است که فرموده:«الم»رمز و اشارتی است میان خدا و حبیب او محمد«ص».خواسته تا کسی جز او بر آن آگاه نگردد، آن را به صورت حروف درآورده تا آن رموز را از چشم اغیار دور نگه دارد و تنها بر دوست روشن و ظاهر سازد.
علامه بلاغی گوید:جای شگفتی نیست که در قرآن گفت و گوهای رمزی و اشارت به اسرار خصوصی باشد که تنها با رسول گرامی«ص»و امنای وحی انجام گرفته باشد.
ابن بابویه ابو جعفر صدوق، متوفای 381 گوید:سبب دیگر در فرو فرستادن اوایل برخی سوره‏ها به حروف مقطعه آن است که شناخت آن‏ها ویژه‏ی اهل عصمت و طهارت باشد تا به وسیله‏ی آن‏ها دلیل اقامه کنند و معجزات به دست آنان ظاهر شود و اگر شناخت آن برای همه میسر بود، هر آینه بر خلاف حکمت و موجب فساد در تدبیر شمرده می‏شد.
دسته‏ی سوم:حروف مقطعه صرفا حروف مجرده هستند با همان خاصیت آوایی.چیزی جز آن در بر ندارند، نه رمز و اشاره‏اند و نه معنایی جز خاصیت آوایی دارند و حکمت آوردن این حروف در اوایل این سوره‏ها، از محدوده‏ی الفاظ و اصوات تجاوز نمی‏کند. 5

1.حروف مقطعه، رمز و اشاره به مدت عمر امت مسلمان

محدث بحرانی از محمد بن قیس روایت می‏کند که امام باقر«ع»می‏فرمود:
حی بن اخطب و ابو یاسر بن اخطب و عده‏ای از یهودیان نجران به محضر پیامبر«ص»رسیدند و سؤال کردند:آیا در میان آیات نازله، کلمه‏ی«الم»نیز وجود دارد؟ فرمودند:بلی.سپس گفتند:آیا جبرئیل آن را از نزد خدا آورده:فرمودند:بلی.آن گاه گفتند:در انبیا کسی نبوده است که مدت حکومتش معین شده باشد، جز حکومت تو که مدت آن بیان شده.
پس حی بن اخطب متوجه اصحابش شد و اظهار کرد:
الف در«الم»یک، «لام»سی، و«میم»چهل محسوب می‏شوند.پس جمعا 71 سال است و گفت:عجب است از کسی که در امتی وارد می‏شود که عمر و مدتش 71 سال است(مراد از عمر، عمر امت است).سپس پرسیدند:آیا کلمه‏ی دیگری هست؟فرمودند:بلی.و با نزول حروف دیگری مانند:الر، المر، المص و...به این نتیجه رسیدند که مدت حکومت پیامبر«ص»طولانی‏تر است. 6
طبق عقیده‏ی گروهی، این حروف رمزی است به مدت بقای امت مسلمان.چنان که مقاتل بن سلیمان ازدی گفته است:ما این حروف را محاسبه نمودیم که با اسقاط مکررات به 744 سال رسید که رقم بقیه‏ی مدت این امت است.
طبرسی می‏نویسد:من نیز به محاسبه‏ی این حروف پرداختم و به همان رقمی که علی بن فضائل مجاشعی 693 به دست آورده بود، رسیدم. 7
خویبی نیز روایت کرده است که برخی از پیشوایان دینی از آیه‏ی‏«الم غلبت الرّوم»چنین استخراج کرده بودند که مسلمین، بیت المقدس را در سال 583 میلادی فتح خواهند کرد و همان گونه که با این حروف پیش‏بینی شده بود، این واقعه اتفاق افتاد. 8

2.حروف مقطعه، رمز و اشاره به اسما و صفات خداوند

مثلا در مورد«الم»می‏گویند:الف اشاره به«انا»و لام اشاره به«الله»و میم اشاره به«اعلم»هستند که مجموعا به جای«انا اللّه اعلم»است.یا«الص»اشاره به «انا اللّه اعلم و افصّل»است. 9
چنان که از ابن عباس روایت شده که در«الم»، الف بر «الله»و لام بر اسم«جبرائیل»و میم بر نام«محمد»دلالت دارند.و همچنین«الر»بر«انا اللّه اری»دلالت دارد. 10
ابو اسحق ثعلبی، روایتی از علی بن موسی الرضاع دارد که فرمود:از امام جعفر صادق«ع»راجع به«الم» سؤال شد.آن حضرت در پاسخ فرمود:الف ناظر به شش صفت از صفات خداوند است:
1.ابتداء، زیرا خداوند است که آفرینش همه‏ی مخلوقات را آغاز کرد؛
2.استواء، چون خداوند عادل و مستوی و راست است و الف نیز راست بود و میل و انحرافی در آن وجود ندارد.
3.انفراد، خداوند فرد و تنها است.
4.اتصال خلق با خداوند
5.انقطاع خداوند از غیر.
6.الفت 11 توضیح دیگر این که، برخی در مورد«طسم» گویند:منظور از آن«طور»سینا و موسی است، زیرا در دو سوره‏ی قرآن که با این حروف آغاز شده‏اند، داستان حضرت موسی علیه السلام در طور سینا آمده است. 12

3.حروف مقطعه، رمزی به اسم اعظم الهی

در صورتی که بتوانیم این حروف جداگانه را به هم بپیوندیم، اسم اعظم خداوند از آن‏ها استخراج می‏شود. مثلا«الر»و«حم»و«ن»به صورت«الرحمن»در می‏آیند؛ همچنین سایر حروف مقطعه‏ی قرآن.در حالی که سعید بن جبیر می‏گوید:ما قادر بر جمع و پیوند حروفی که اسم اعظم از آن‏ها استخراج می‏شود، نیستیم. 13
سیوطی هم در اتقان می‏نویسد:گفته می‏شود، این حروف اسم اعظم خدا هستند، ولی ما ترکیب آن‏ها را نمی‏دانیم.

4.حروف مقطعه‏ی قرآن، سوگندهای خداوند به نام‏های خود

هر یک از حروف مقطعه اسامی خداوند هستند.اخفش
حروف مقطعه، رموزی هستند میان خدا و رسول او«ص»که جز اولیای مقرب الهی کسی به آن‏ها راه ندارند.«لا یمسّه الاّ المطهّرون» 4
جز پاک شدگان به آن دسترسی ندارند
گوید:حکمت سوگند خداوند به حروف مقطعه‏ی قرآن این است که حروف مذکور از جهت آن که مبانی کتاب آسمانی و نیز مبانی اسمای حسنی و صفات علیای پروردگارند، شرف و فضیلت دارند.گویا به خاطر این امر به این حروف سوگند یاد کرده که قرآن کتاب و کلام اوست. 14

5.حروف مقطعه‏ی قرآن، از متشابهات

آقای سید ابو الفضل میر محمدی زرندی، نگارنده‏ی کتاب«تاریخ و علوم قرآن»می‏گوید:هر گاه دلیلی نباشد که دلالت کند بر مقصود از این حروف و اجماعی هم در بین نباشد تا تعیین کننده‏ی مفهوم این حروف باشد و عرف و لغت نیز چیزی از این حروف درک ننموده باشند، پس طبعا باید گفت:این حروف از متشابهات هستند، مانند سایر متشابهات قرآن مجید و جز خداوند و علمای خاص، کسی بر تأویلات و معانی آن‏ها واقف نیست.
شاهد مدعی شیخ طبرسی، در مجمع البیان در تفسیر آیه‏ی اول سوره‏ی بقره فرمود:این حروف بنابر آنچه از ائمه‏ی ما علیهم السلام نقل شده است، از متشابهاتند.
سیوطی می‏نویسد:از جمله متشابهات قرآن، همین حروف اول سوره‏ها هستند و مختار ما این است که این‏ها از اسرار خداوندی هستند و جز خداوند کسی به تأویل و مفهوم آن‏ها آگاه نیست. 15
صبحی صالح از علمای معاصر نیز این حروف مقطعه را از متشابهات می‏داند و می‏نویسد:ورع اجازه نمی‏دهد که درباره‏ی این حروف رأی صریح اختیار نماییم، بلکه این‏ها از متشابهات قرآن کریم هستند که جز خداوند کسی به آن‏ها عالم نیست. 16
مرحوم علامه طباطبایی، از تفسیر مجمع البیان یازده قول در معنای حروف مقطعه نقل کرده است، از جمله این که:حروف مقطعه‏ی قرآن از متشابهات قرآن هستند و خداوند علم به آن‏ها را به خود اختصاص داده است. «تأویل متشابهات را جز خدا کسی نمی‏داند. 17 توضیح این که خود علامه طباطبایی، حروف مقطعه را از متشابهات نمی‏دانند. 18

6.حروف مقطعه، ساده و عادی

حکمت افتتاح بعضی از سوره‏ها به حروف مقطعه این است که قرآن از حروفی فراهم آمده است که مردم آن‏ها را می‏شناسند.اما این حروف در برخی موارد به صورت مقطع و جدای از هم، «مانند فواتح سور»و در برخی موارد به صورت کلمه، جمله، آیه و سوره با هم ترکیب یافته‏اند تا دلیل عجز و ناتوانی عرب و تازیان به آوردن و پرداختن مانند آن‏ها باشند. 19
طبرسی نیز در این باره می‏نویسد:قرآنی که نمی‏توانید به معارضه و مبارزه با آن قیام کنید، از جنس همان حروفی است که در محاورات و سخنرانی‏ها از آن‏ها استفاده می‏کنید.وقتی نمی‏توانید با قرآن تحدی کنید، پس به این حقیقت می‏رسید که قرآن از جانب خداست و تکرار این گونه حروف در اول بعضی سوره‏ها، به منظور تأکید و تأئید همین نکته است.چون عرب وقتی می‏خواهد مطلبی را درست به مخاطب بفهماند، آن را تکرار می‏کند. 20
طبق این نظریه، بیان حروف مقطعه‏ی قرآن اشاره به این است که کتاب آسمانی قرآن با آن عظمت و اهمیتی که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیر ساخته و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز کرده است، از همین حروفی شکل گرفته است که در اختیار همگان قرار دارد. در عین این که قرآن از حروف الفبا و کلمات معمولی ترکیب یافته است، به قدری کلمات آن موزون هستند و معانی بزرگی در بردارد که در اعماق دل و جان انسان نفوذ می‏کند، روح را مملو از اعجاب و تحسین می‏سازد و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم می‏سازد. جمله‏بندی‏های مرتب و کلمات آن در بلندترین پایه قرار گرفته‏اند و معانی بلند را در قالب زیباترین الفاظ می‏ریزد که همانند و نظیر ندارند.

7.حروف مقطعه، از اسرار و رازهای نهانی

چون برخی از محققان اسلامی به ازلیت و قدیم بودن این حروف معتقد بوده و هستند، بنابر احتیاط، از تفسیر و توضیح آن‏ها و در نتیجه از اظهارنظر صریح و قاطع درباره‏ی آن‏ها خودداری می‏کنند.چنان که شبعی حروف مقطعه را به عنوان«سرّ هذا القرآن»معرفی کرده است: فی کلّ کتاب سرّ و سرّه فی القرآن سائر حروف الهجاء المذکورة فی اوائل السّور 21 .
و نیز از طریق روایات اهل سنت نقل شده است که علی علیه السلام فرمود:
لکلّ کتاب صفوة، و صفوة هذا الکتاب حروف التهجّی:هر کتابی گزیده‏ای شاخص و مرموز دارد و شاخص رمزی قرآن، همین حروف مقطعه است.نیز ابن مسعود گفته است:انّ هذه الحروف علم مستور و سرّ محجوب استأثر اللّه به این حروف حقیقتی نهان و رمزی پوشیده‏اند که خداوند آن‏ها را برگزیده است. 22

8.حروف مقطعه، عامل جلب توجه

کافران و مشرکان به همدیگر می‏گفتند به قرآن گوش ندهید.آن‏ها به هنگام قرائت قرآن سر و صدا می‏کردند، کف می‏زدند و سوت می‏کشیدند.و قال الّذین کفروا لا تسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلّکم تغلبون:کفار گفتند، به این قرآن گوش فرا ندهید و یاوه‏گویی کنید تا شاید چیره و غالب شوید. 23
خداوند متعال این حروف را در اول بعضی از سوره‏ها نازل کرد تا مشرکان با سخنان غریب و نامأنوس مواجه شوند و در نتیجه به قرآن گوش فرا دهند و درباره‏ی این حروف بیندیشند. 24
وجود حروف مقطعه در آغاز برخی از سوره‏ها چون امری بدیع و بی‏سابقه‏اند.بنابراین توجه حاضران را جلب می‏کنند و سکوت و آرامشی فراهم می‏آورند.
یکی از محققان اسلامی به نام خوئی یا خویبی معتقد است:حروف مقطعه‏ی قرآن صرفا برای تنبیه و به منظور جلب توجه پیغمبر«ص»در آغاز سوره‏ها به کار رفته است، چون ممکن بود در برخی اوقات، رسول خدا «ص»در عالم بشریت ذهنش مشغول و سرگرم مسائل عالم ناسوت باشد.به همین دلیل، برای تنبیه و آگاهی‏ دادن به پیغمبر«ص»، جبرائیل«ع»مأمور شد به هنگام نزول وحی، سوره‏هایی از قرآن را با حروفی از قبیل: «الم، الر و حم»بر پیغمبر بخواند تا آن حضرت به گفتار جبرائیل با تمرکز حواس گوش فرا دهد. 25
در حالی که محمد رشید رضا یکی از مفسران معاصر، این نظریه را که حروف مقطعه برای جلب نظر پیغمبر «ص»و تنبیه او باشد، بعید می‏شمرد و می‏گوید:رسول خدا«ص»همیشه حالت آگاهی داشته است به مجرد نزول وحی و نزدیک شدن جبرائیل«ع»، و جنبه‏ی روحانی و ملکوتی بر طبع پیامبر«ص»مستولی می‏شد. 26

9.حروف مقطعه، بیش‏ترین حروف واقع شده در سوره‏ها

شخصی به نام دکتر رشاد خلیفه، اهل مصر و مقیم در آمریکا، با استفاده از رایانه به این نتیجه رسید که حروف مقطعه‏ی قرآن در سور متعدد، این حقیقت را نشان می‏دهند که این حروف در هر سوره‏ای آمده‏اند، بیش از سایر حروف دیگر تهجی در آن به کار رفته‏اند.مثلا در سوره‏ی بقره که با«الم»آغاز شده است، حرف«الف» بیش از«لام»و حرف«لام»بیش از«میم»و حرف میم بیش‏تر از سایر حروف تهجی به کار رفته است.به همین ترتیب، در سایر سوره‏های قرآنی، حروف مقطعه‏ی قرآن نمایانگر استعمال فزون‏تر آن حروف در آن سوره‏هاست. نام برده با تغذیه‏ی رایانه، تمامی حروف قرآن را در مدت دو سال مورد بررسی قرار داد و با گرفتن آمارهای متعدد، چنین نتیجه گرفت که حروف واقع در اوایل سوره‏ها، بیش‏ترین حروف واقع شده در آن سوره‏ها هستند.مثلا حرف«ق»در سوره‏ی«ق»و همچنین حرف«ص»در سوره‏ی«ص»بالاترین آمار را دارند. 27

10.حروف مقطعه مأخوذ از اسما و نام‏ها

عجیب‏ترین و سخیف‏ترین نظر درباره‏ی حروف مقطعه، نظر نولدکه 28 مستشرق آلمانی است که ابتدا آن را اظهار کرد و سپس متوجه اشتباه خود شد، و آن این که: حروف مقطعه‏ی قرآن مطالبی بیگانه از نص قرآن هستند و مردم آن‏ها را به قرآن اضافه کرده‏اند.
وی می‏نویسد، حروف نخستین قرآن مأخوذ از اسما و نام‏های برخی از صحابه هستند که نسخه‏هایی از سوره‏های معینی از قرآن نزد آن‏ها بوده‏اند.مثلا:«سین»از سعد بن ابی وقاص، «نون»از عثمان بن عفان، «هاء»از ابی هریره.و بدین سان، حروف دیگر، از دیگر صحابه مأخوذ هستند. 29

 

منابع

1.پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، تألیف دکتر سید محمدباقر حجتی.
2.علوم قرآنی، تألیف محمدهادی معرفت.
3.تفسیر المیزان، تألیف سید محمدحسین طباطبایی، ترجمه‏ی سید محمد باقری موسوی همدانی.
4.تفسیر نمونه، تألیف زیر نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی و با همکاری جمعی از نویسندگان.
5.تاریخ و علوم قرآن، تألیف سید ابو الفضل میرمحمدی زرندی