سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یاد دوست

چاپ مقاله بررسی تفسیر آیه چهل توبه

عزیزان فرهیخته، با توفیق الهی مقاله "بررسی تطبیقی تفسیر آیه چهل سوره توبه با تاکید بر مناظره شیخ مفید" چاپ شد. از لینک زیر دانلود نمایید. ادامه مطلب...

برداشتی از آیه 102 سوره نساء

در قسمتی از آیه 102 سوره نساء آمده است: 

وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً واحِدَةً

کسانى که کفر ورزیدند، آرزو مى‏ کنند که از سلاح هایتان و وسایلتان غافل شوید و با یک شبیخون (ناگهانى) به شما یورش آورند.

گرچه این آیه درباره نماز خوف در هنگام جهاد  است و تا آنجا که بررسی شد، هیچ روایت یا نظر تفسیری وجود ندارد که آیه را به غیر از نماز خوف تفسیر کرده باشد؛ اما جمله مذکور را به عنوان یک اصل می توان به عنوان یک ملاک یا تنقیح مناط در همه جوانب یک جهاد اعم از جهاد ابتدایی، دفاعی و حتی جهادهای فرهنگی و سایبری و امثال آن نیز به کار برد؛ زیرا  اسلحه این قابلیت را دارد که از شمشیر و تفنگ فراتر رود و هر چیزی که علیه مسلمانان به کار رود را شامل شود و احتمال دارد جنگ نرم وجنگ غیر فیزیکی و آفند غیر عامل را هم در بر گیرد؛ اینجاست که باید در برابر امپریالیسم جهانی و ابر قدرتهای مستکبر که قطعا دشمن محسوب می شوند، هرگونه سلاح و امتعه را همراه داشت؛ چه موشک بالستیک دور برد باشد و چه فضای مجازی و تبلیغاتی و چه دیپلماسی و نرمش قهرمانانه، چه فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و ایرانی و چه در مقابله با نفوذ و فساد و انقلاب اسلامی هراسی.

در واقع کلام نورانی قرآن حاکی از مبانی است که در حاکمیت تراز انقلاب اسلامی لازم است وجود داشته باشد.


در محضر قرآن

قرآن کریم به عرف توجه کرده است. واژه "عرف" دو مرتبه و "معروف" 32 مرتبه در قرآن به کار رفته است.[1] قرآن توصیه می کند که طبق عرف دستور داده شود و دیگران طبق آداب عرفی تربیت گردند: "خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ (اعراف/199)؛ عفو (و مدارا پیش) گیر و به (کار) پسندیده فرمان ده و از نادانان روی گردان."

از امام صادق(ع) نقل شده است:

«انّ الله ادّب رسوله فقال خذ العفو الایه قال خذ منهم ما ظهر وماتیسّر والعفو الوسط»[2]

یعنی خدا پیامبرش را ادب آموخت و آیه «خذ العفو» را به او فرمود و گفت: آنچه ظاهر است و آسان است را بگیر و عفو یعنی حد وسط.

 



[1] . ابوالقاسم علیدوست. فقه و عرف، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چهارم: 1388 ش، ص 47.

[2]. تفسیر العیاشی، ج‏2، ص 43.