سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به یاد دوست
درباره وبلاگ


کاش بنده خدا باشم.
دوشنبه 94 خرداد 4 :: 9:4 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

تحقیق ذیل درباره نسخ در قرآن است که توسط یکی از دانشجویان دانشگاه قم ارسال شده است:

تعریف نسخ

نسخ در لغت به معنی ازاله، تغییر ،ابطال و تحویل است و در اصطلاح یعنی از بین بردن حکم شرعی سابق با قرار دادن یک حکم شرعی جدید ،به طوری که این دو حکم با هم قابل جمع نباشند. حکم جدید را ناسخ و حکم سابق را منسوخ می گویند. مثل اینکه گفته شود نباید در حال مستی نماز بخوانید. که از آن فهمیده می شود در غیر نماز، مست بودن اشکال ندارد. سپس حکم جدیدی می گوید مستی در هر حال حرام و ممنوع است .

شرایط نسخ

منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی. 1

منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد. 2

زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد. 3

میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد. 4

تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد  5

حکمت نسخ

نسخ یکی از موضوعاتی است که پیرامون آن شبهات زیادی مطرح می شود. چرا خداوند حکم خود را عوض می کند؟ مگر خدا از اول خوب و بدی یک حکم را نمی داند یا چیزی را فراموش می کند؟ چرا آیه ای که نسخ شده در قرآن باقی مانده و ذکر می شود؟ آیات منسوخه چه استفاده ای دارند؟ و...

گفتنی است نسخ به دلایل مختلفی اتفاق می افتد گاهی برای آماده کردن مردم برای تشریع حکمی که تحمل آن برای مردم با وضعیت فعلی سخت است. مثل نسخ حکمی که مردم را مکلف کرده بود در حالت مستی نماز نخوانند تا مردم کم کم به ترک شرابخواری روی بیاورند و سپس حکم می کند که شرابخواری در هر حالتی ممنوع است.

گاهی نسخ نوعی تخفیف در حکم به دنبال دارد تا مردم لطف الهی را بهتر درک کنند و شکرگذار باشند. مثل نسخ حرمت زناشویی در شبهای ماه رمضان . (178، بقره)

یا مثل نسخ حکمی که برای آزمایش موقت مردم و فهماندن چیزهایی به مردم برای مدتی موقت و عبرت آیندگان اتفاق می افتد. اشاره به نسخ در حکم صدقه دادن برای دیدار پیامبر، البته اینها دلایلی است که به نظر ما می رسد و الله اعلم.

در تعداد آیات منسوخ اتفاق نظرى دیده نمى شود; بیشتر دانشمندان علوم قرآنى فقط هشت مورد را که بر نسخ آنها دلیل قطعى و اجماع وجود دارد پذیرفته اند. آیاتى که نسخ شده اند، عبارتند از:

ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

پنج شنبه 94 اردیبهشت 31 :: 7:10 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

دانشجویان عزیز  برادر می توتنند از لینک زیر جزوه را دانلود کنند.

http://s6.picofile.com/file/8189511842/11.pdf.html




موضوع مطلب : جزوه, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, دانشگاه, قم, برادران, آشنایی, قرآن, علوم قرآن
پنج شنبه 94 اردیبهشت 31 :: 7:7 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی
شنبه 94 فروردین 29 :: 7:50 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

یکی از دانشجویان دانشگاه قم تحقیق ذیل را برای بنده فرستاده است.

رده است (2). بدر الدین زرکشى (3) نقل مى‏کندکه حرالى کتابى در این زمینه نوشته و بیش از نود اسم یا وصف براى قرآن یاد آورشده است. از قاضى عزیزى نیز 55 نام و عنوان براى قرآن نقل شده است که درجدول ذیل آمده و 43 نام اول آن با نظر ابو الفتح رازى مشترک است .

 

1) قرآن: ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قراناه فاتبع قرآنه (قیامت / 17و18)

 

2) فرقان: و انزل التوراة و الانجیل من قبل هدى للناس و انزل الفرقان (آل عمران / 3 و 4) - یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا (انفال / 29) - تبارک الذی نزل الفرقان على عبده لیکون للعالمین نذیرا (فرقان / 1)

 

3) کتاب: انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس (نساء / 29) - ان الذین یتلون کتاب الله و اقاموا الصلاة (فاطر / 105) - ذلک الکتاب لا ریب فیه (بقره / 2)

 

4) ذکر: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (قمر / 17) - ذلک نتلوه علیک من الآیات و الذکر الحکیم (فصلت / 41) - و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم‏یتفکرون (یس / 69) - و انه لذکر لک و لقومک (ص / 1) - و هذا ذکر مبارک انزلناه افانتم له منکرون (انبیا / 50) - ص و القرآن ذى الذکر (زخرف / 44) - ان هو الا ذکر و قرآن مبین (نحل / 44) - ان الذین کفروا بالذکر لما جائهم و انه لکتاب عزیز (حجر / 9) - و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر (آل عمران / 58)

 

5) تنزیل: و انه لتنزیل رب العالمین (اسراء / 106) - انا نحن نزلنا علیک القرآن تنزیلا (انسان / 23) - و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مکث و نزلناه تنزیلا (شعراء / 192)

 

6) حدیث: الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانی تقشعر منه‏جلود الذین یخشون ربهم (طور / 34) - فلعلک باخع نفسک على آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا (نجم / 59 و 60) - ا فمن هذا الحدیث تعجبون و تضحکون و لا تبکون (کهف / 6) - فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین (زمر / 23)

 

7) موعظه: یا ایها الناس قد جائتکم موعظة من ربکم و شفاء لما فی‏الصدور (یونس / 57)

 

8) تذکره: و انه لتذکرة للمتقین (مزمل / 19) - ان هذه تذکرة (الحاقه / 48)

 

9) ذکرى: و جاءک فی هذه الحق و موعظة و ذکرى للمؤمنین (هود / 120)

 

10) بیان: هذا بیان للناس و هدى و موعظة للمتقین (آل عمران / 138)

 

11) هدى: ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین (بقره / 2)

 

12) شفاء: ا اعجمی و عربی قل هو للذین آمنوا هدى و شفاء (فصلت / 44)

 

13) حکم: و کذلک انزلناه حکما عربیا (رعد / 37)

 

14) حکمت: و اذکرن ما یتلى فی بیوتکن من آیات الله و الحکمة (احزاب / 34)

 

15) حکیم: ذلک نتلوه علیک من الآیات و الذکر الحکیم (آل عمران / 58)

 

16) مهیمن: و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه (مائده / 48)

 

17) هادى: انا سمعنا قرآنا عجبا یهدی الى الرشد فآمنا به (جن / 1 و 2)

 

18) نور: و اتبعوا النور الذی انزل معه (اعراف / 157)

 

19) رحمت: و انه لهدى و رحمة للمؤمنین (نمل / 77)

 

20) عصمت: و اعتصموا بحبل الله جمیعا (آل عمران / 103)

 

21) نعمت: و اما بنعمة ربک فحدث (ضحى / 11)

 

22) حق: و انه لحق الیقین (حاقه / 51)

 

23) تبیان: و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی‏ء (نحل / 89)

 

24) بصائر: بصائر للناس و هدى و رحمة لعلهم یتذکرون (قصص / 43)

 

25) مبارک: هذا ذکر مبارک انزلناه (انبیا / 50)

 

26) مجید: ق و القرآن المجید (ق / 1)

 

27) عزیز: و انه لکتاب عزیز (فصلت / 41)

 

28) عظیم: و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم (حجر / 87)

 

29) کریم: انه لقرآن کریم (واقعه / 77)

 

30) سراج: و داعیا الى الله باذنه و سراجا منیرا (احزاب / 46)

 

31) منیر: و سراجا منیرا، (بنابر آن که «سراج منیر» قرآن باشد که هم‏راه‏پیامبر فرستاده شد). (احزاب / 46)

 

32) بشیر: کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون بشیرا و نذیرا فاعرض اکثرهم (فصلت / 3 و 4)

 

33) نذیر: بشیرا و نذیرا فاعرض اکثرهم فهم لا یسمعون (فصلت / 4)

 

34) صراط: اهدنا الصراط المستقیم (حمد / 6)

 

35) حبل: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا (آل عمران / 103)

 

36) روح: و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا (شورى / 52)

 

37) قصص: نحن نقص علیک احسن القصص (یوسف / 3)

 

38) فصل: انه لقول فصل (طارق / 13)

 

39) نجوم: فلا اقسم بمواقع النجوم، (بنابر آن که نجوم به معناى‏تدریجى قرآن باشد). (واقعه / 75)

 

40) عجب: انا سمعنا قرآنا عجبا (جن / 1)

 

41) قیم: و لم یجعل له عوجا قیما لینذر باسا شدیدا (کهف / 1 و 2)

 

42) مبین: تلک آیات الکتاب المبین (یوسف / 1)

 

43) على: و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم (زخرف / 4)

 

44) کلام: و ان احد من المشرکین استجارک فاجره حتى یسمع‏کلام الله (توبه / 6)

 

45) قول: و لقد وصلنا لهم القول (قصص / 51)

 

46) بلاغ: هذا بلاغ للناس (ابراهیم / 52)

 

47) متشابه: الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها (زمر / 23)

 

48) عربى: قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون (زمر / 28)

 

49) عدل: و تمت کلمة ربک صدقا و عدلا (انعام / 115)

 

50) بشرى: هدى و بشرى للمؤمنین (نمل / 2)

 

51) امر: ذلک امر الله انزله الیکم (طلاق / 5)

 

52) ایمان: سمعنا منادیا ینادی للایمان (آل عمران / 193)

 

53) نبا: عم یتسائلون عن النبا العظیم (نبا / 1 و 2)

 

54) وحى: انما انذرکم بالوحی (انبیا / 45)

 

55) علم: و لئن اتبعت اهوائهم بعد ما جاءک من العلم (رعد / 37)

 

پى‏نوشتها:

 

1 - ر. ک: ابو الفتوح رازى، الروض الجنان و روح الجنان، ج 1، مقدمه، ص 5.

 

2 - تفسیر طبرسى، ج 1، مقدمه، فن رابع، ص 14.

 

3 - البرهان، ج 1، ص 276 - 273. الاتقان، ج 1، ص 146 - 143.

 

منبع:

 

علوم قرآنى صفحه 106 محمد هادى معرفت

 

////////////////////////////////////////////

 

                      قسمت دوم

 

 

اسامی قرآن کریم‌، معنای لغوی و اصطلاحى آن‌ها را همراه با آدرس بیان کنید:

 

پاسخ:

 

عناوین قرآن کریم‌، دو قسم است‌: 1. اسامی‌؛ 2. اوصاف‌.

 

اسامی‌: اسامی قرآن 55 و گاهی تا بیش از 90 مورد ذکر شده است‌. بیان همه آن‌ها از حوصله این پاسخ نامه خارج است‌. از این رو، فقط به ذکر چهار نام مشهور آن اکتفا می‌کنیم‌:

 

1. قرآن‌: این واژه یا از "قَرْن‌" و یا از "قرأ" به معنای‌، جمع‌، پیوند و ضمیمه نمودن حروف و کلمات به یک دیگر در هنگام ترتیل است‌. "قرن الشئ بالشئ؛ پیوند دادن چیزی به چیزی‌."؛ "قرأ المأ فی الحوض‌؛ آب را در حوض جمع کرد."

 

"إِن‌َّ عَلَیْنَا جَمْعَه‌ُو وَ قُرْءَانَه‌ُ  # فَإِذَا قَرَأْنَـَه‌ُ فَاتَّبِع‌ْ قُرْءَانَه‌ُو # ثُم‌َّ إِن‌َّ عَلَیْنَا بَیَانَه‌ُ؛(قیامه‌،17ـ19) چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ما است‌. پس هر گاه آن را خواندیم‌، از خواندن آن پیروی کن‌، سپس بیان (و توضیح‌) آن (نیز) بر عهده ما است‌".(مفردات راغب اصفهانی‌، ص 413ـ414، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان / تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 27، ص 295ـ299، دارالکتب الاسلامیه‌.)

 

2. کتاب‌؛ به معنای ضمیمه کردن بعضی حروف بر بعضی دیگر به واسطه نوشتن است‌. البته گاهی به ضمیمه کردن حروف به یکدیگر به صورت لفظی نیز کتاب می‌گویند؛ و به همین خاطر به آیات و کلام خدا کتاب گفته می‌شود، و لو نوشته نشود.(مفردات‌، راغب اصفهانی‌، ص 440، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان‌.) این اسم‌، نزدیک به صد مورد، از جمله در سوره ص آیه 29 آمده است‌.

 

3. ذکر؛ این عنوان‌، به معنای یادآوری قلبی و زبانی است‌.(همان‌، ص 181.) این اسم‌، در 20 مورد از جمله سوره انبیأ آیه 50 برای قرآن به کار رفته است‌.

 

4. فرقان‌؛ این عنوان به معنای جدا کننده حق از باطل است‌.(همان‌، ص 392.) این اسم در سوره فرقان آیه 1 به کار رفته است‌.

 

سه عنوان کتاب‌، ذکر و فرقان‌، برای کتاب‌های آسمانی دیگر نیز ذکر گردیده و تنها عنوان قرآن‌، به صورت اسم خاص برای این کتاب آسمانی مطرح است‌.

 

اوصاف‌؛

 

اوصاف‌، گاهی مستقیماً به صورت وصف برای نام‌های "قرآن‌"، "کتاب‌" و "ذکر" به کار رفته‌اند، و گاهی به صورت غیر مستقیم‌؛ در این جا فقط به اوصاف مستقیم اشاره می‌کنیم‌:

 

1. مجید؛ به معنای با شکوه‌؛ سوره ق‌، آیه 1.

 

2. کریم‌؛ به معنای ارجمند؛ سوره واقعه‌، آیه 77.

 

3. حکیم‌؛ به معنای حکمت‌آموز؛ سوره یس‌، آیه 3.

 

4. عظیم‌؛ به معنای بزرگ‌؛ سوره حجر، آیه 87.

 

5. عزیز؛ به معنای قوی و محکم‌؛ سوره فصلت‌، آیه 41.

 

6. مبارک‌؛ به معنای خجسته‌؛ سوره انبیأ، آیه 50.

 

7. مبین‌؛ به معنای روشن‌گر؛ سوره حجر، آیه 1.

 

8. متشابه‌؛ به معنای همانند؛ (کتابی که آیاتش در لطف‌، زیبایی‌، عمق و محتوا همانند یک دیگر است‌) سوره زمر، آیه 23.

 

9. مثانی‌؛ به معنای مکرر؛ (تکراری شوق‌انگیز) سوره زمر، آیه 23.

 

10. عربی‌؛ به معنای زبان روشن‌، گویا و فصیح‌؛ سوره یوسف‌، آیه 2.

 

11. غیر ذی عوج‌؛ به معنای کژ نبودن‌؛ سوره زمر، آیه 28.

 

12. ذی الذکر؛ به معنای پراندرز؛ سوره ص‌، آیه 1.

 

13. بشیر؛ به معنای بشارت‌گر؛ سوره فصلت‌، آیه 2 و 3.

 

14. نذیر؛ به معنای هشدار دهنده‌؛ سوره فصلت‌، آیه 2 و 3.

 

15. قیم‌؛ به معنای راست و درست‌؛ سوره کهف‌، آیه 1 و 2.

 

 

نام دیگر قرآن که مشهور است و در قرآن نیست‌، عنوان "مصحف‌" است‌(ر.ک‌: درس‌نامه علوم قرآنی‌، حسین جوان آراسته‌، ص 36ـ55، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی‌.)




موضوع مطلب : اوصاف قرآن, علوم قرآن, اویسی, کامران, دانشگاه قم, دکتر, حجت الاسلام, استاد
جمعه 94 فروردین 21 :: 7:3 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

                

 

تحقیقی که یکی از دانشجویان دانشگاه قم برای اینجانب فرستاده است در ادامه می آید.   

محکم در لغت

محکم در لغت، از حکم به معنای منع برای اصلاح و جلوگیری از فساد است، احکام به معنای اتقان و استوار کردن است و حکیم کسی است که مانع از فساد است.(قرشی، 1/160  )

متشابه در لغت

متشابه از«شبه»و شبه و شبیه، حقیقت معنی آن در همسانی و مشابهت از جهت کیفیت است و شبهه آن است که چیزی از دیگری که میانشان همسانی و مشابهت است، تمیز داده نشود.(راغب، مدخل شبه)

اقسام محکم و متشابه در قرآن

دلالت آیات قرآن بر محکم و متشابه بودن آیات، بر سه قسم است:

:خداوند تعالی در آیاتی تمام قرآن را به محکم بودن توصیف فرموده است، مانند.1

الر، کتاب احکمت آیاته».(هود، 1)و نیز:«الر، تلک آیات الکتاب الحکیم»(یونس،1)

در آیه‏ای تمام قرآن را متشابه توصیف کرده است:مانند:«الله نزّل احسن الحدیث کتابا متشابها».(زمر،23) .2

3.و در آیه‏ای، قرآن کریم به این که بعضی از آیات آن محکم و بعضی متشابه است، وصف شده است، به این صورت که:«هو الذی أنزل علیک الکتاب منه ایات محکمات هنّ امّ الکتاب و اخر متشابهات...».(آل عمران،7)

مقصود از محکم بودن تمام آیات، استواری مطالب و عدم تناقض و اختلاف است و مقصود از متشابه بودن تمام قرآن، شباهت داشتن هر قسمت آن با قسمت دیگر از نظر خوبی و درستی و عدم ایراد و تناقض برخی با برخی دیگر است و نیز از نظر معجزه بودن همه آیات و این که بعضی از آیات، بعضی دیگر را تصدیق می‏کنند، در این دو قسم معنای لغوی محکم و متشابه مورد نظر است.

 

اما آیه سوم صراحت دارد که در قرآن هم آیات محکم وجود دارد و هم متشابه که این قسم با معنای اصطلاحی مطابقت دارد

و مورد بحث ما نیز همین قسم است.(اقتباس از مجمع البیان، 2/702، تفسیر کبیر، 7/167، اتقان، 2/299)

محکم و متشابه در اصطلاح

مرحوم شیخ طوسی گفته است:محکم کلامی است که دلالتش واضح و آشکار است و از ظاهر آن علم به مراد و مقصود بدون قرینه حاصل می‏شود، مانند:«انّ اللّه لا یظلم الناس شیئا».و متشابه کلامی است که از ظاهر آن مراد و مقصودش دانسته نمی‏شود تا این که چیزی که معنای آن را روشن نماید، بدان منظم گردد.(همو)آیات محکم بر اساس معرفی خود قرآن، امّ الکتاب، مرجع و مفسّر متشابهات معرّفی شده اند

انواع محکم

1.محکم در اصول دین، همچون ایمان به خدای تعالی و وحدانیت او مانند:«فامنوا باللّه».(آل عمران، 179)، یا:«انّما اللّه اله واحد».(نساء، 171)

2.آیاتی که درباره فضایل اخلاقی و صفات کریمه همچون عدل، صدق، امانت، احسان، وفای به عهد، نیکی به والدین و صله رحم و مانند آن باشد، مانند سفارش به:

صداقت مانند:«قال اللّه هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم»

3. آیاتی که در بردارنده حکم است، ماننده«آیات الاحکام»که در آنها گاهی حکم به صورت کلّی بیان شده و گاهی به صورت جزئی ولی دوام در آنها تصریح شده است.(العک،335 )

مصلحت وجود متشابهات در قرآن از نظر برخی از مفسّران

یکی از ایراداتی که به قرآن کریم وارد کرده‏اند، این است که چرا در قرآن آیات متشابه وجود دارد تا سبب برداشت‏های مختلف گردد و هر کس مطابق مذهب و مرام خود از متشابهات بهره‏برداری کند؟به عبارت دیگر چرا قرآن با یک بیان روشن و دور از تشابه، سخن نگفته تا ماده اختلاف و انحراف را ریشه کن ساخته و جلوی فتنه‏ها را بگیرد؟

به این سؤال مفسّرین به طرق مختلف، پاسخ گفته‏اند که در اینجا چند نمونه بیان می‏شود:

مرحوم طبرسی در این باره گفته است:«اگر تمام قرآن محکم بود، چون دسترسی بدان‏ برای مردم سهل و آسان می‏گردید، آنان از استدلال عقلی و دقّت رویگردان شده و در نتیجه راه‏هایی که به معرفت باری تعالی و توحید او منتهی می‏شود، معطل می‏ماند و از این گذشته برتری علمایی که رنج استخراج معانی متشابه را بر خود هموار کرده‏اند، شناخته نمی‏شد

مرحوم شیخ طوسی گفته است:«اگر کسی سؤال کند چرا در قرآن آیات متشابه وجود دارد، در جواب گفته می‏شود برای دقت و توجهی که موجب علم شود، نه تکیه بر خبر بدون دقت نظر و اگر متشابهات نبود فضل علما بر غیر آنها دانسته نمی‏شد...

تفسیر المیزان ضمن بی‏پایه و اساس شمردن این نظرات، سه مورد دیگر نیز ذکر کرده و به هر سه مورد اشکال وارد کرده است، هر چند که مطلب سوم قابل تأمل است وی می‏نویسد:

1.مشتمل بودن قرآن بر آیات متشابه برای آن است که قلوب مؤمنین مورد آزمایش قرار گیرد و میزان خلوص و خضوع آنان دربرابر اوامر الهی معلوم شود، اگر تمام آنچه در قرآن وارد شده برای همگان واضح و روشن و معقول بود، شک و شبهه‏ای برای کسی باقی نمی‏ماند و ایمان داشتن به آن، فاقد خضوع در برابر امر خدا و تسلیم در برابر امر انبیا می‏گردید

2.شتمال قرآن بر آیات متشابه سبب می‏شود که عقل به تحقیق و کنجکاوی بپردازد، اگر قرآن همه‏اش از محکمات بود، دیگر عاملی وجود نداشت تا به بحث و تحقیق پرداخته، در نتیجه عقل به خاموشی و نابودی می‏گرایید.

 

3.پیامبران برای هدایت مردم برانگیخته شده‏اند و در بین آنان عوام و خواص وجود دارند؛ بعضی بسیار با هوش و بعضی کند ذهن، بعضی عالم و بعضی جاهل هستند و پیامبران نمی‏توانند تمام آن معانی عالی را برای آنان به وضوح و روشنی بیان کنند، لذا آنها را به گونه‏ای بیان می‏کنند که خواص آنها را بفهمند و لو به طریق کنایه و اشاره و عوام مأمور شوند به ایمان و تسلیم در برابر آن و تفویض امر آن به خدای تعالی




موضوع مطلب : محکم, متشابه, قرآن, علوم قرآن, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, دانشجو, دانشگاه, قم
جمعه 94 فروردین 7 :: 2:49 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

دیدگاه مراجع تقلید از کتاب رساله یا استفتائات سایت آنان گرفته شده است. از نرم افزار فقه اهل بیت موسسه کوثر نیز کمک گرفته شده است.

امام خمینی: 

824 لباس نمازگزار باید از حیوان حرام گوشت نباشد. و اگر مویى ازآن هم همراه نمازگزار باشد نماز او باطل است.

825 اگر آب دهان یا بینى یا رطوبت دیگرى از حیوان حرام گوشت مانند گربه بربدن یا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد، نماز باطل و اگر خشک شده و عین آن برطرف شده باشد، نماز صحیح است. 

آیت الله خامنه ای:

س 441: آیا وجود مو یا آب دهان گربه در لباس نمازگزار باعث بطلان نماز او مى‏شود؟

 ج: بله، موجب بطلان نماز است.

س137.   آیا همانگونه که موى حیوان حرام گوشت مانند گربه اگر در لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است حکم پر پرندگان حرام گوشت مانند طوى هم همین است؟

 

ج) در حکم مذکور تفاوتى بین حیوانات حرام گوشت وجود ندارد.

بقیه مراجع در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

یکشنبه 93 اسفند 24 :: 12:29 صبح ::  نویسنده : کامران اویسی

ایشان معتقد است که در قرآن واژه امی در آیاتی به کار رفته است مانند....فآمنوا بالله و رسوله  النبی  الامی...(اعراف/157-158) 

که مفسران دو احتمال درباره معنای امی داده اند: الف) منسوب به امّ و مادر یعنی مانند روزی که از مادر زاییده شده است فاقد سواد است

ب) منسوب به ام القری (مکه) یعنی در مکه متولد شده است.

ایشان احتمال اوئل را مشهورتر و موافق با آیاتی مانند و منهم امیّون لا یعلمون الکتاب...(بقره/78) می داند زیرا امیون به کسانی که کتابت نمی دانند تفسیر شده است.

ثانیا معجزه بودن قرآن با نتوانستن در نوشتن و خواندن یعنی بی سوادی تناسب ندارد بلکه با توانایی در خواندن و نوشتن اما به آن مبادرت نکردن تناسب دارد.

ثالثا قرآن می فرماید:

و ما کنت تتلو من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذاً لارتاب المبطلون ( عنکبوت/48) که دلالت دارد پیامبر هیچ گاه نخواند و ننوشت تا کسی نتواند بر او شبهه وارد سازد مثلا بگوید مطالب قرآن را با مطالعه کتب آسمانی پیشین مانند تورات و انجیل گرفته است و هیچ دلالتی ندارد که او سواد نداشته بلکه فقط گفته او ننوشته و نخوانده.

رابعا بی سوادی نقص و عیب است و پیامبر دارای کمال است نه عیب و او کمالاتش را از راه عنایت خاص الهی بدست آورده نه از راه تحصیل و تعلیم و خواندن و نوشتن در نزد کسی.

نتیجه اینکه وی اظهار به خواندن و نوشتن ننموده و امی بودن یعنی در مکتب بشری تحصیل نکرده بلکه مربی او خداست و پیامبر استاد همه بشر است.

ر.ک: آموزش علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، قم: انتشارات تمهید، 1385 ش، چاپ سوم، ص 34- 35.




موضوع مطلب : اسلام, اویسی, شیعه, علوم قرآنی, پیامبر, حجت الاسلام, استاد, مفسر, دکتر, امی, آیت الله معرفت

دارالقران امیرالمومنین ناحیه 4 آموزش و پرورش قم، پنجشنبه ها با حضور استاد اویسی و علاقه مندان در محضر قرآن و اهل بیت هستند.

 

 

http://s4.picofile.com/file/8171936942/Copy_of_2015_02_19_10_19_43.jpg




موضوع مطلب : اویسی, دکتر, حجت الاسلام, مربی, قرآن, تفسیر, مداحی, قاری, مفسر, مداح, صوت و لحن, دارالقرآن, امیرالمومنین, ناحیه 4, آموزش

سخن در این است که بالاخره نزول قرآن از چه زمانی آغاز گردیده است؟

محققان پاسخ های متعددی داده اند که مهمترین آنها بیان می گردد:

اگر قرآن در شب قدر نازل شده پس چگونه طبق روایات مشهور آغاز بعثت پیغمبر(ص) در 27 ماه رجب صورت گرفته است؟ آیت الله مکارم شیرازی می نویسد:

«نزول آن در ماه رمضان جنبه جمعى داشته، در حالى که نزول اولین آیات در 27 رجب مربوط به نزول تدریجى آن است و به این ترتیب مشکلى از این نظر پیش نمى‏آید».

یعنی در ماه مبارک رمضان، نزول دفعی صورت گرفت سپس در ماه رجب سال بعد، نزول تدریجی آغاز گردید.

علامه طباطبایی دو پیشنهاد برای جمع بین نزول قرآن در شب قدر ماه رمضان و روز مبعث یعنی بیست و هفت رجب می دهد:

الف) در شب قدر مجموع و روى هم رفته قرآن و یا بعضى از آن یکپارچه و یک دفعه نازل شده، هر چند که تک تک آیاتش به تدریج نازل شده باشد؛

ب) به اعتبار اینکه کتاب ما وراى آنچه ما با فهم عادى خود از آن مى‏فهمیم، که معلوم است فهم عادى ما مستلزم آن است که آیاتش را جدا جدا تدبر کنیم، و خود هم جدا جدا و به تدریج نازل شود، حقیقت دیگرى دارد که به لحاظ آن حقیقت امرى واحد و غیر تدریجى است، و نزولش به انزال- یک دفعه- است، نه تنزیل (نزول بتدریج).

البته منکران نزول تدریجی مانند آیة اللّه معرفت مى‏نویسند:

«آغاز وحى رسالى (بعثت) در 27 ماه رجب، 13 سال پیش از هجرت بود، ولى نزول قرآن به عنوان کتاب آسمانى سه سال تأخیر داشت ... پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در این مدّت دعوت خود را سرّى انجام مى‏داد تا آیه‏ فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ نازل شد».

 

منابع

معرفت، محمّد هادى، تاریخ قرآن، تهران:  انتشارات سمت، 1375ش.

مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‏، تهران‏: دار الکتب الإسلامیة، 1374 ش، چاپ اول.‏

طباطبایى، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، (مترجم: محمد باقر موسوی همدانی)، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، ‌چاپ پنجم.

 

 



 .ر.ک: تفسیرنمونه،ج‏ 21، ص 151- 152.

. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏2، ص 20.

. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏2، ص 21.

. تاریخ قرآن، ص 32- 33.




موضوع مطلب : مکارم شیرازی, اویسی, تفسیر, شیعه, علوم قرآن, رمضان, حجت الاسلام, استاد, مفسر, دکتر, کامران, نزول, بعثت, طباطبایی, معرفت
چهارشنبه 93 دی 10 :: 10:55 عصر ::  نویسنده : کامران اویسی

نوشتاری از دکتر کامران اویسی

فخر رازی معتقد است سوگند خوردن به اشیاء صحیح نیست بلکه به پروردگار آنها باید قسم خورد. در سوره دخان نیز، اگر"حم"، "قسم به حم" باشد، در تقدیر، "قسم به پروردگار حم و پروردگار کتاب مبین" است.[1] بله چنان که آیت الله مکارم شیرازی نیز بیان داشته است: اولاً حتى الامکان نباید قسم خورد؛ ثانیاً در موارد لزوم، مخصوصاً در مقام قضاوت و رفع اختلاف و خصومت، تنها به نام خدا قسم یاد شود، چرا که قسم به غیر نام خدا در مبحث قضاوت ارزشى ندارد، حتى اگر به مقدساتى مانند قرآن و پیامبر(ص) و امامان (ع) باشد. همان‏گونه که قسم هاى تعهدیّه نیز در صورتى آثار فقهى دارد که به نام خداوند باشد.[2]

غالباً، هدف خداوند از قسم خوردن به موجودات، توجه دادن انسانها به اسرار نهفته در آنها و سعى در کشف اسرار درونى موجودات است. اما هدف ازقسم خوردن انسان ها به امور مقدس، علاوه بر اشاره به قداست آنها، ترغیب و تشویق یا ترساندن و برحذر داشتن و یا جلب اعتماد طرف مقابل است.[3] اما این نکته نیز نباید فراموش گردد که گرچه قسم یاد کردن از نظر اسلام کار خوبى نیست اما حرام نمى‏باشد. اگر به خاطر هدفهاى مهم تربیتى و اجتماعى و اصلاحى انجام گیرد ممکن است واجب یا مستحب گردد.[4]بسیاری از آیات قرآن که به "اقسام القرآن" مصطلحند، خدا قسم خورده است.[5] پیامبر (ص) نیز بارها به جان یا عمر خود قسم خورده است.[6] علامه طباطبایی در پاسخ به کسی که قسم به غیر خدا را از باب شرک جایز نمی داند، گفته است: اگر مقصود این است که سوگند به غیر اسم خدا در حقیقت تعظیم  و پرستش غیر خدا است در جواب بیان می گردد: هر تعظیمى شرک نیست، بلکه شرک عبارت است از اینکه عظمتى را که مخصوص ذات خداوندى است و با آن از هر چیزى بى نیاز است براى غیر خدا قائل شد؛ اگر هر تعظیمى شرک بود، خود پروردگار در قرآن مخلوقات خود را تعظیم نمى‏کرد؛ در حالی که معلوم است که سوگند خالى از یک نحوه تعظیم نیست. چه مانعى دارد همان طورى که خداوند اشیاء را به عظمتى که خودش به آنها داده است،  یاد فرموده، ما نیز آنها را به همان موهبت تعظیم، و به همان مقدار از تعظیم یاد کنیم؟[7] بنابراین اصل قسم خوردن به غیر خدا شرک یا بدعت نیست.

 



[1] . مفاتیح الغیب، ج 27،‌ ص 651.

[2]. ر.ک: سوگندهاى پربار قرآن، ص 48.

[3]. مرزهاى توحید و شرک در قرآن، ص 215.

[4]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 2، ‌ص 148.

[5]. تفسیر احسن الحدیث، ج 11،‌ ص 282؛ مرزهاى توحید و شرک در قرآن، ص 213.

[6]. مرزهاى توحید و شرک در قرآن، ص 216؛ سوگندهاى پربار قرآن، ص 43.

[7]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏6 ، ص 306.




موضوع مطلب : قسم, وهابیت, شرک, کامران, اویسی, دکتر, حجت الاسلام, استاد, تفسیر, قرآن, بدعت, توحید
<   <<   6   7   8   9   10   >