به یاد دوست

اصل تاخر حادث

اصل تأخّر حادث‏

این اصل شبیه استصحاب عدمى بوده و از فروعات مبحث استصحاب است. مثلاً اگر دو چیز در خارج محقق و حادث‏ گشته اما تاریخ تقدم‏ و تأخر حدوث یکى بر دیگرى مجهول باشد، در این صورت دو فرض متصور است:

الف. تاریخ حدوث یکى از دو امر معلوم و تاریخ دیگرى مجهول است. در این مورد با اعمال اصل تأخر حادث، مى‏گوییم آن امرى که تاریخ حدوث آن مجهول است بعد از آن دیگرى (که تاریخ حدوث آن معلوم است) است. چنان که ماده 874 قانون مدنى مى‏گوید: «اگر اشخاصى که بین آنها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکى از آنها معلوم و دیگرى از حیث تقدم و تأخر مجهول باشد فقط آنکه تاریخ فوتش مجهول است از آن دیگرى ارث مى‏برد.»

ب. درصورتى‏که تاریخ حدوث هیچ‏یک از دو امر معلوم نباشد، اصل تأخر حادث در هریک با اصل تأخر حادث در دیگرى معارضه مى‏کند، و در این حالت هر دو ساقط مى‏گردند. مثلا هرگاه پس از تحقق هبه، واهب از هبه رجوع کند و درخواست استرداد مال موهوب را بکند، و متهب مدعى گردد که قبل از رجوع تغییرى در عین موهوبه حاصل شده است. و بر اساس شق 4 ماده «803» قانون مدنى واهب حق رجوع ندارد و واهب دفاع کند که تغییر پس از رجوع او حاصل شده است و تاریخ رجوع و تاریخ تغییر مجهول باشد، دادرس خواهان را محکوم به بى‏حقى مى‏کند، زیرا اصل تأخر حادث در دو طرف جارى و ساقط مى‏گردد در نتیجه تغییر مورد هبه پس از رجوع ثابت نمى‏شود و هبه به حال خود باقى مى‏ماند.[1]

 



[1] . فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول، ص 95.


به کارگیری روشهای نوین بیان معارف

معاون پژوهشکده قرآن و علم با اشاره به لزوم بهره‌مندی از روش‌های جدید در بیان معارف قرآن، گفت: انتقال مفاهیم دینی و قرآنی با استفاده از روش‌هایی چون اینفوگرافی و موشن‌گرافی در دستور کار این پژوهشکده قرار دارد.
حجت‌الاسلام و‌المسلمین کامران اویسی، معاون پژوهشکده قرآن و علم در گفت‌و‌گو باخبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، با اشاره به ضرورت بهره‌مندی از روش‌های نمایشی روزآمد در بیان معارف قرآنی، اظهار کرد: استفاده از اسلایدهای پاورپوینتی در کلاس‌های آکادمیک دروس تفسیری در کنار تهیه اینفوگرافی و موشن‌گرافی، تا حد زیادی می‌تواند بر جذابیت‌ انتقال معارف اسلامی و قرآنی بیافزاید؛ پژوهشکده قرآن و علم سعی کرده است تا از این روش‌های گرافیکی استفاده کند تا محتوای مناسبی برای شبکه‌های اجتماعی و سایت‌ها و فضای مجازی و حتی رسانه‌های تصویری مانند تلویزیون فراهم کند. 
 
وی با اشاره به اینکه استفاده از اسلایدهای پاورپوینتی در کلاس‌های آکادمیک دروس تفسیری، تهیه اینفوگرافی از معارف اسلامی و همچنین موشن‌گرافی تا حد زیادی می‌تواند بر جذابیت‌های معارف اسلامی و قرآنی بیافزاید، گفت: پژوهشکده قرآن و علم، سعی کرده است تا با استفاده از این تکنولوژی‌های گرافیکی، محتوای مناسبی برای شبکه‌های اجتماعی، سایت‌ها، فضای مجازی و حتی رسانه‌های تصویری مانند تلویزیون فراهم کند. 
 
وی نیاز به جذاب‌سازی روش‌های انتقال معارف قرآنی را ضروری خواند و گفت: معمولا کلاس‌های آکادمیک تفسیر و امثال آن که هر جلسه حدود 90 دقیقه به طول می‌انجامد، گاهی اوقات ملال‌آور می‌شود و استفاده از روش‌های یاد شده در تدریس این درس‌ها به پویایی بیشتر کلاس و جذابیت محتوایی آن می‌انجامد و از این روش‌ها حتی می‌توان در برنامه‌های گفتگو‌محور معارفی رسانه ملی به منظور جمع‌بندی مطالب استفاده کرد. 
 
حجت‌الاسلام والمسلمین اویسی اظهار کرد: پژوهشکده قرآن و علم موسسه آموزش‌عالی آل طه، با این رویکرد تولید محتوای دینی و قرآنی را در اولویت کارهای خود قرار داد که کار مطالعاتی صورت گرفته برای نیل به این هدف، یک ماه به طول انجامید و پروپوزال اولیه آن آماده شد. 
 
وی گفت: پیش‌بینی می کنیم استفاده از این روش‌ها مورد استقبال تمامی اقشار به ویژه افرادی که کمتر به مطالعه متون و مفاهیم معارفی می‌پردازند و همچنین تازه مسلمانان و یا مسلمانان کشورهای غیر اسلامی قرار گیرد. 
 
معاون پژوهشکده قرآن و علم گفت: هزینه تهیه و تولید محتوای معارفی با استفاده از این روش‌ها برای فاز نخست چیزی نزدیک صد میلیون تومان است و در صورت تأمین اعتبار می‌توان پروژه را بزرگ‌تر نمود؛ پزوهشکده قرآن و علم از آنجا که یک مجموعه غیر‌دولتی محسوب می شود و بودجه اش را خود تأمین می‌کند، خیّرین و کسانی که علاقه مند به صرف هزینه در راه قرآن برای بهینه‌سازی روش‌های تبلیغ معارف قرآنی هستند، این پژوهشکده را یاری نمایند. 
 
وی در پایان با بیان اینکه در حال حاضر سعی شده است با شبکه‌های تصویری سیما تعاملاتی داشته باشیم و سپس وارد فضای مجازی شویم، گفت: اینفوگرافی قسمتی از آیات علمی قرآن یعنی آیاتی که می‌توان یک برداشت علمی از آنها داشته باشیم، تهیه شده که حدود ده آیه است، اما پیش‌بینی می‌کنیم به بیش از صد آیه برسد.

لزوم فعالیت گروهی در زمینه طبقاتنگاری مفسران شیعه

14 مرداد 1395 ساعت 21:03

عضو هیئت علمی دانشگاه آل‌طه عنوان کرد:

لزوم فعالیت گروهی در زمینه طبقات‌نگاری مفسران شیعه

گروه حوزه‌های علمیه: عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه با بیان اینکه نوشتن کتب طبقات مفسران برای معرفی مفسران شیعه به نسل جوان، امری ضروری است که در دوره معاصر باید به صورت کار گروهی دنبال شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، حجت‌الاسلام والمسلمین کامران اویسی، عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه امروز، 14 مرداد در دومین همایش فرهنگ و اندیشه دینی گفت: در سال‌های اخیر توجه به قرآن و پژوهش‌های علوم قرآنی و تفسیر رو به ازدیاد است و یکی از کاملترین و بلکه تنها کتاب جامع در مورد طبقات مفسران در شیعه مربوط به مرحوم عقیقی بخشایشی است.
وی اظهار کرد: مرحوم عقیقی در این کتاب به ترتیب تاریخی به شرح حال علمی و زندگانی مفسران شیعه پرداخته است و یکی از ویژگی‌های آن این است که اگرچه در کتب پیشین به صورت پراکنده شرح حال علمی و زندگی مفسران شیعه بررسی شده ولی در این کتاب بیش از دو هزار نفر از مفسران با عنوانی مستقل بررسی شده است.

وی تاکید کرد: از این رو جامعیت معرفی مفسران شیعه در این کتاب تداعی کننده نوعی از دایرة المعارف نویسی است و خواننده را با علوم قرآنی نیز آشنا می‌کند.
این محقق تصریح کرد: دومین ویژگی این کتاب تاییدات علما و دانشمندان معاصر و مراجع تقلید از این اثر است البته به نظر می‌رسد ویرایش ادبی این کتاب برای غنی بخشی به آن کار لازمی است.
اویسی با بیان اینکه در این کتاب برخی تفاسیر اهل سنت به عنوان شیعه آمده است اظهار کرد: با اینکه این اثر مخصوص مفسران شیعه است اما از تعدادی از مفسران اهل سنت قرون چهارم و پنجم مانند جصاص نیز نامبرده شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آل طه عنوان کرد: در این کتاب ترجمه‌های معاصر قرآن به صورت استطرادی بررسی شده و البته تعداد مفسرانی نیز که در این کتاب آمده از تعداد دو هزار موردی که ادعا شده کمتر است از این رو اصلاحاتی در آن لازم است و نیاز به تکمیل اطلاعات در خصوص برخی اشخاص دارد.
این محقق ذکر تاریخ‌های وفات متعدد برای یک مفسر را از نقاط ضعف آن برشمرد و ادامه داد: همچنین مولف از برخی کتب قصص در اثناء کتب تفسیری یاد کرده است در حالی که برخی معتقدند تعداد 226 کتاب با عنوان کتب تفسیر تاریخی و قصص الانبیاء وجود دارد که تاریخی و داستان هستند ولی وی در ذیل مفسران نام برده است.
اویسی افزود: نوشتن کتب دایرة‌المعارفی و فهرست‌نویسی و ترجمه‌نویسی و ... بسیار دشوار است از این رو مرحوم عقیقی بخشایشی زحمات زیادی برای تدوین این اثر کشیده‌اند.
وی تاکید کرد: برای دوره معاصر لازم است که نهادهای مردمی و سمان‌ها و گروه‌هایی وارد عرصه طبقات‌نگاری شوند و به تعمیق، اصلاح و تکمیل اثر مرحوم عقیقی بپردازند و گامی مهمتر برای معرفی مفسران شیعه به نسل جوان بردارند.

جایگاه توبه در نهج‌البلاغه

همچنین فهیمه غلامی‌نژاد، محقق و پژوهشگر در این همایش به ارایه مقاله‌ای با عنوان جایگاه توبه و استغفار در نهج‌البلاغه پرداخت و گفت: توبه و استغفار یکی از مهمترین آموزه‌های اخلاقی و تربیتی در نهج البلاغه است.
وی افزود: امام همواره در نهج‌البلاغه مردم را توبه دعوت فرموده‌اند و در تمامی مباحث اعم از حکمت ها و ... استفاده شده به گونه‌ای که 31 مرتبه کلمه توبه و 39 مرتبه استغفار در نهج‌البلاغه تکرار شده است.
این محقق بیان کرد: حضرت یکی از صفات متقین را توبه برمی‌شمارد و اتصاف به این صفت الگو برای سایر انسان‌هاست زیرا همه انسان‌ها به علت عدم معصومیت نیازمند توبه و استغفار هستند و خداوند این راه را باز فرموده است.
غلامی‌نژاد عنوان کرد: توبه در لغت به معنای شرم، رجوع و برگشت و در اصطلاح به معنای پشیمانی و بازگشت از خلاف و عصیان و عزم بر عدم بازگشت است و استغفار نیز در لغت به معنای پوشاندن است.
وی افزود: حضرت در حکمت 94 فرمودند اگر مرتکب بدی شدید و گناه کوچک و یا بزرگ باشد استغفار و توبه کنید زیرا انسان فی نفسه این موضوع را باید نصب‌العین قرار دهد که در آیات قرآن نیز به صراحت بر این مسئله تاکیدشده است.


جواز و عدم جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت

 

تشکیل حکومت در عصر غیبت جایز است یاخیر؟روایت امام صادق علیه السلام را (که تشکیل حکومت در عصر غیبت را نفی می کند) چگونه تفسیر می نمایید؟

ابتدا به عنوان مقدمه قابل ذکر است ضرورت وجود حکومت در هر جامعه‏ای، امری بدیهی است و همواه مورد تأیید مکاتب و نظام‏های گوناگون بوده است. پژوهش‏های جامعه شناسان، نشان می‏دهد که تشکیل دولت و حکومت، همیشه و در همه شرایط یک ضرورت اجتناب‏ناپذیر عقلی و فطری بوده است و نمی‏توان از آن بی‏نیاز بود. بشر مدنی بالطبع است و تنها در سایه یک زندگی اجتماعی و تشکیلات منسجم سیاسی که در آن حقوق انسان‏ها محترم شمرده می‏شود می‏تواند به حیات خود ادامه دهد. در غیر این صورت زندگی  بشری، شکل انسانی و معقولی نخواهد داشت؛ بلکه هرج و مرج و بی‏نظمی، حفظ و بقای اجتماع و حقوق افراد را با خطر مواجه خواهد ساخت. اسلام، دین فطرت و عقل است و بر اساس خواسته‏ها و نیازهای فطری، معقول و منطقی انسان نازل شده است. در این دین این ضرورت عقلی و فطری به خوبی درک شده و وجود حکومت به عنوان یکی از ضروری‏ترین نیازهای انسان و جامعه‏ی انسانی مورد تصدیق و تأیید قرار گرفته و برای آن شرایط و ویژگی‏های مشخص شده است. بر اساس این نیاز فطری و عقلی پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به شهر مدینه، بلا فاصله شالوده تشکیل حکومت اسلامی را پی ریزی می‏کرد و تشکیلات سیاسی حکومتی ایجاد کرد. امام علی(ع) در سخن مشهور خویش این ضرورت را چنین گوشزد می‏نماید و می فرماید:

وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ‏ مِنْ‏ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِر.[1]

براى مردم حاکمى لازم است چه نیکوکار و چه بدکار، که مؤمن در عرصه حکومت او به راه حقّش ادامه دهد، و کافر بهره‏مند از زندگى گردد.

احادیث مربوط به تشکیل حکومت اسلامی به صورت کلّی، دو دسته اند: الف) روایاتی که بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در هر زمانی اعم از زمان حضور معصوم(ع) و یا غیبت تأکید دارد. ب) روایاتی که به صورت خاص، در مورد شرایط و ویژگی‏های حاکم اسلامی در زمان غیبت صادر شده است. مجموع اینها دلالت بر نصب عام فقیه واجد الشرایط، در زمان غیبت معصوم(ع)، برای اداره و رهبری جامعه‏ی اسلامی از سوی امامان و لزوم قیام برای تشکیل حکومت از سوی فقیهان و ضرورت همکاری و اطاعت مردم از ایشان دارد.

اما در عین حال برخی معتقدند که تشکیل حکومت دینی و استقرار نظام سیاسی بر اساس ولایت فقیه قبل از ظهور حضرت ولی عصر- عجل الله تعالی فرجه الشریف- امری غیرشرعی و به اصطلاح ممنوع و حرام است! که گاهی این سخن را مستند به روایتی منسوب به امام صادق (ع) می کنند: کُلُ‏ رَایَةٍ تُرْفَعُ‏ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ (علیه السلام ) فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ »[2] ؛  هر پرچمی که قبل از قیام حضرت حجت (علیه السلام) برافراشته شود، پس صاحب آن پرچم، طاغوتی است که به جای خداوند متعال پرستیده می شود.

روشن است که بر این پایه، نه تنها حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه بلکه هر حکومت دیگری در زمان غیبت، نامشروع و باطل خواهد بود که طبق آنچه در ابتدا ذکر شد یعنی تأیید هرج و مرج در جوامع بشری.

علاوه بر مطالب گفته شده می توان روایتی از امام رضا (ع) را نیز به مباحث ذکر شده ضمیمه نمود که:

«اگر گوینده ای بگوید: پس چرا خداوند والیان امور را گمارده است و به اطاعت ایشان فرمان داده است؟ در جواب وی گفته می شود: به سبب های فراوان .... یکی از آنها اینست که: هیچ فرقه ای از فرقه ها و هیچ ملتی از ملتها را نمی یابیم که جز با داشتن سرپرست و رئیسی که به امر دین و دنیای ایشان رسیدگی کند، باقی مانده باشد و به زندگی ادامه داده باشد. پس در حکمت حکیم یعنی پروردگار متعال جایز نیست که خلق را از داشتن چیزی که ناگزیر باید داشته باشند و دوام و قوامشان جز به آن میسر نیست محروم سازد».[3]

بنابراین مضمون  روایت مندرج در متن سؤال نمی تواند نفی هر حکومتی در زمان غیبت و بالطبع نفی حکومت دینی و ولایت فقیه باشد. همچنین انحصار مضمون آن در ولایت سیاسی فقیه، هیچ قرینه و دلیلی ندارد.

سرانجام می توان گفت: مقصود از حدیث مورد بحث، بطلان حکومت هایی است که در مسیری غیر از مسیر اهل بیت(علیهم السلام) گام برمی دارند. به عبارت دیگر بطلان حکومت هایی که حکومت را حق اهل بیت(علیهم السلام) نمی دانند بلکه فرمانروایی و کشورداری را حق خود می دانند و روشن است که این چنین حاکمی قطعاً طاغوت می باشد و در برابر پروردگار عالم قرار می گیرد؛ لذا دیده می شود امام صادق (علیه السلام) شیعیان را از شرکت نمودن در قیام هایی که در آن زمان رخ می داده است منع فرموده اند و تنها یک گونه از آن قیام ها  مانند قیام زیدبن علی(ره) را که از اعتقادی صحیح و نیتی پاک، سرچشمه گرفته بوده است.را مجاز دانسته اند.[4]

منابع

ابن بابویه شیخ صدوق، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، تهران: کتابچى، 1376ش، چاپ ششم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، عیون أخبار الرضا علیه السلام، تهران: نشر جهان، 1378 ق، چاپ اول.

شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (تحقیق: صبحی صالح)، قم: هجرت، 1414 ق، چاپ اول.

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، چاپ جهارم.

 



[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 82.

[2]. الکافی، ج‏8، ص 295.

[3]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص 100-101.

[4].ر.ک: الکافی، ج‏8، ص 264؛ الأمالی( للصدوق)، ص 40.


مرگ جاهلیت و شناخت امام زمان

  منظور از شناخت در حدیث ‹‹ هرشخصی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است چیست ؟

 

روایاتی در منابع شیعه و اهل تسنن وجود دارد[1] که مفاد آن، این است که هر کس امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ مانند: ْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ إِمَامٌ حَیٌّ یَعْرِفُهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً.[2] 

عیسى بن سرى ابن یسع، مى‏گوید که: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: کسى که بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ (زمان) جاهلیت مرده است؟ امام علیه السّلام فرمود: (آدمى) هنگامى که جانش بدینجا برسد- و با دست مبارک به سینه خود اشاره کردند- بیشترین نیاز به معرفت امام احساس مى‏شود. راوى مى‏گوید آنگاه حضرت به من فرمود: تو (از نظر اعتقادى) در مرحله خوبى هستى (میزان معرفت تو به ولایت خاندان، در حدّ خوبى است).[3]

حدیث مذکور نشان می دهد که داشتن اعتقاد خوب به ویژه در زمینه امام شناسی از اساس معرفت به امام هرزمان است.

روایت دیگری که معرفت نسبت به امامت و ولایت به امام هر زمان را تأیید می کند، حدیثی است که ابو عبیده حذاء نقل کرده است: وی گوید: ما در زمان امام باقر علیه السلام (براى تعیین جانشین او) مانند گله بى‏چوپان سرگردان بودیم، تا سالم بن ابى حفصه را (که بعداً زیدى مذهب شد و امام صادق علیه السلام او را لعن و تکفیر کرد) ملاقات کردیم، به من گفت: اى ابا عبیده! امام تو کیست؟ گفتم: ائمه من، آل محمد هستند گفت: هلاک شدى و مردم را هم هلاک کردى، مگر من و تو از امام باقر علیه السلام نشنیدیم که می فرمود «هر که بمیرد و بر او امامى نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است»؟ گفتم: چرا به جان خودم چنین است، سپس حدود سه روز گذشت که خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و خدا معرفت او را به من روزى کرد (او را به جانشینى پدرش شناختم) به حضرت عرض کردم: سالم به من چنین و چنان گفت. فرمود: اى ابا عبیده همانا کسى از ما (ائمه) نمیرد جز اینکه کسى را جانشین خود کند، که کردار و رفتارش مانند خود او باشد و به آنچه او دعوت می کرد، دعوت کند.[4]

بنابراین قدر متیقن از اخبار گفته شده، شناخت مقام امامت ائمه اطهار نسبت به مردم عادی است. یعنی بنا بر برخی روایات  اولاً بداند که نام و القاب امامان معصوم (ع) چیست[5] و ثانیاً کمترین حد معرفت به امام زمان آن است که امام، در همه درجات جز مقام نبوت، همسنگ ومساوی با پیامبر (ص) است.[6]

این در حالی است که اهل تسنن در این باره می­گویند: منظور از امام زمان، سلطان و زمامدار هر عصریست؛ چه ظالم باشد و چه عادل. این سخن اهل سنت را عقل تایید نمی­کند؛ چون شناختن سلطان ظالم، هیچ تاثیری در ایمان و اعتقاد مردم ندارد، چه برسد به اینکه فردی که نسبت به او معرفت پیدا نکند مرگش، به مرگ دوران جاهلیت باشد.عده­ای دیگر از اهل سنت می­گویند: منظور از امام زمان، در این حدیث، همان قرآن است. پاسخ این حرف ایشان هم این است که: قرآن برای تمام زمان­هاست و گذشت زمان، تغییری در آن پدید نمی­آورد تا هر قرآنی، امام زمان مردم زمان خود باشد. در ضمن اگر در این نظر، منظور از معرفت، شناختن کلمات و آیات قرآن باشد، در هر عصری، افراد زیادی از مسلمانان هستند که سواد خواندن و نوشتن ندارند، حال باید بگوییم آنان که نمی­توانند، بخوانند و بنویسند در هنگام مرگ به مرگ جاهلیت می­میرند؟!!و این حرفی است که عقل سلیم و وجدان بیدار آن را قبول نمی­کند.[7]

در نتیجه باید گفت: حدیث مورد سؤال،  این حدیث به خوبى گواهى مى‏دهد که در هر عصر و زمانى امام معصومى وجود دارد که باید او را شناخت، و عدم شناسائى او آنچنان زیانبار است که انسان را در سرحد دوران کفر و جاهلیّت قرار مى‏دهد.آیا منظور از امام و پیشوا در این حدیث همان کسانى است که در رأس حکومت‏ها قرار دارند، چنگیزها و هارون‏ها و زمانداران وابسته؟ بدون شک جواب این سؤال منفى است، چرا که زمامداران غالباً افرادى نادرست و ظالم و گاه وابسته به شرق و غرب، و عامل سیاست‏هاى بیگانه بوده و هستند، و مسلماً شناسایى آنها و پذیرش امامتشان انسان را به «دارالبوار» و جهنم مى‏فرستد. پس روشن مى‏شود که در هر عصر و زمانى امامى معصوم است که باید او را پیدا کرد و رهبرى او را پذیرا شد.[8] سرانجام  می توان گفت: معرفت امام این است که بر هر کس واجب است در دنیا امام خود را شناخته و اطاعت او را نماید و او را پیشواى خود بداند.[9]

 

منابع

بحرانى، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: مؤسسه بعثه، 1374 ش، چاپ اول.

برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم: دار الکتب الإسلامیة، 1371 ق، چاپ دوم.

بروجردى، محمد ابراهیم‏، تفسیر جامع‏، تهران: انتشارات صدر، 1366 ش‏، چاپ ششم‏.

حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1413 ق، چاپ اول.

صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1404 ق، چاپ دوم.

طباطبایى، محمد حسین‏، المیزان فى تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامى‏، 1417 ق‏، چاپ پنجم‏‏.

عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، تهران: المطبعة العلمیة، 1380 ق، چاپ اول.

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، چاپ چهارم.

مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، 1406 ق، چاپ دوم.

مصطفوى، جواد،  ترجمه أصول الکافی، تهران: کتاب فروشى علمیه اسلامیه، 1369 ش، چاپ اول.

مکارم شیرازى، ناصر، سلسله دروس فی العقائد الاسلامیه، قم: مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، 1385 ش، چاپ سوم.

 

 



[1]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏12، ص 253؛ المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏3، ص 381.

[2].قرب الإسناد، ص 351.

[3]. المحاسن، ج‏1، ص 92.

[4].بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص 259.

[5]. تفسیر العیاشی، ج‏1، ص 252؛ الکافی، ج‏2، ص 20-21.

[6]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص 582.

[7]. أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص 131.

[8]. ر.ک: سلسله دروس فی العقائد الاسلامیه، ص 254-255.

[9].ر.ک: تفسیر جامع، ج‏1، ص 99.


بررسی اجمالی دوازده مهدی

یکی از شبهاتی که اخیراً در میان برخی از دانشجویان دیده می شود و گویا از شبهات بهائیانی است که می خواهند مستمسکی برای عقاید باطل خود پیدا کنند، قضیه دوازده مهدی پس از امام دوازدهم (علیه اسلام) است. این مستمسک، ناشی از وجود روایاتی است که در آنها به صراحت به آمدن دوازده مهدی پس از امام دوازدهم (علیه اسلام) اشاره دارد. به عنوان نمونه

و عن آبائه عن النبیّ صلّى اللّه علیه و آله قال: «قال- فی اللّیلة التی کانت فیها وفاته- لعلیّ علیه السّلام: یا أبا الحسن أحضر صحیفة و دواة، فاملى (فأملا) رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله وصیته حتّى انتهى هذا الموضع. فقال: یا علی إنه سیکون بعدى اثنا عشر إماما و من بعدهم اثنا عشر مهدیّا، فأنت یا على أول الاثنى عشر الإمام.

و ساق الحدیث إلى أن قال: و لیسلّمها الحسن إلى ابنه «م ح م د» المستحفظ من آل محمد صلّى اللّه علیهم. فذلک اثنا عشر إماما، ثمّ یکون من بعده اثنا عشر مهدیّا، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها إلى ابنه أول المهدیین‏ له ثلاثة أسامی اسم کاسمی و اسم أبى و هو عبد اللّه و أحمد و الاسم الثالث المهدی و هو أول المؤمنین».[1]

ترجمه: امام (علیه السلام) از پدرانش از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله)  در شبی که می خواست وفات نماید به علی (علیه السلام) فرمود: ای ابا الحسن! یک کاغذ و دوات حاضر کن. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وصیتش را املا فرمود تا اینجا انتها یافت. و حدیث ادامه داشت تا اینجا که فرمود: تا اینکه امام حسن عسکری (علیه السلام) امر امامت را به پسرش "م ح م د" کسی که از بین آل محمد (صلّى اللّه علیهم) وجودش حفظ گردیده است، بسپارد. پس آنها دوازده امام هستند؛ سپس بعد از او، دوازده مهدی هستند. هنگامی که موقع وفات امام دوازدهم (علیه السلام) رسید، او هدایت و مهدی بودن را به پسرش که اولین نفر از آن مهدی های دوازدگانه است، می سپارد؛ امام دوازدهم (علیه السلام) سه اسم دارد؛ اسمی همانند نام من و اسمی مثل نام پدرم  و آن عبدالله و احمد است و اسم سوم، مهدی است و او اولین ایمان آورندگان است.»

پاسخ ها و توجیه هایی نسبت به روایات نامبرده، گفته شده است مانند اینکه بعد از حضرت مهدى (علیه السلام) دولتى نیست؛ فقط در روایت ضعیفى هست که فرزندانش به جایش مى‏نشینند و در بیشتر روایات است که حضرت مهدى (ع) تا چهل روز پیش قیامت نمیرد، و آن موقعى است که هرج و مرج و نشانه‏هاى قیامت پیدا شود و اگر بر ما لازم بود که بامامت دوازده نفر بعد از آنها (که در روایات دیگرى وارد شده) اقرار کنیم باید حدیثهاى متواترى هم در این باره باشد که در برابر حدیثهاى معارض بتواند مقاومت کند و ملاحظه جمع بین آنها بشود. نیز ممکن است این مهدی های دوازده گانه خلیفه و نایبانی برای امام دوزادهم باشند البته بدون مقام امامت. توجیه های دیگری مانند اینکه مقصود رجعت دوباره ائمه (علیهم السلام) است نیز گفته شده است.[2]این احتمال نیز وجود دارد که منشا چنین روایاتی به زیدیه برگردد که می خواستند شاهدی برای افرادی که خود را مهدی می دانستند، داشته باشد و حتی احتمال دارد این نوع از روایات از ساخته های افرادی مانند وهب بن منبه و از اسرائیلیات باشد که روایاتی شبیه به آن را نقل کرده است.

 



[1] . نوادر الأخبار فی ما یتعلق بأصول الدین، ص 294.

[2]. ر.ک: الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، ص 397-404.


مفهوم شناسی رجب

درباره ماه های قمری برخی از مفسران طبق بعضی از روایات وارده و حتی مواردی از آیات قرآن کریم، سخنانی گفته اند. به تعدادی از آنها اشاره می شود:

شیخ ابوالفتوح رازی گفته است:

قوله تعالى: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ، مراد ماه رجب است، و این ماهها را براى آن حرام خوانند که قتال و قتل در آن  حرام است. و گفته‏اند: لعظم حرمته، براى تعظیم حرمت او را حرامش خوانند و از این جا این ماه را منصل الأسنّه گفتند و مضر الأسنّه، که در این ماه عرب سنانها از نیزه بگرفتندى. و گفته‏اند: رجبش براى آن خواندند که از ماههاى حرام منفرد است، چه او، تنهاست و آن سه گانه باقى، پیوسته. و گفته‏اند: براى آن که از ماهها هیچ به حرمت او نیست، و گفته‏اند: براى تعظیمش من التّرجیب، من قول سعد: أنا جذیلها المحکّک و عذیقها المرجّب، منّا أمیر و منکم أمیر- قاله یوم السّقیفة. و مرجّب، درختى بود که از بسیارى بارى «6» که دارد ترسند که  بشکند، دعامه‏اى از زیر او برزنند. و این ماه را «أصمّ» خوانند، براى آن که در او قعقعه سلاح نشنیدندى، و این از باب لیله نائم و نهاره صائم. و این ماه را «أصبّ» خوانند، لأنّ اللَّه تعالى یصبّ فیه رحمته على عباده، در این ماه خداى تعالى رحمت خود بر گناهکاران ریزد. و این ماه را نیز «رجم» خوانند، براى آن که خداى تعالى شیاطین را در این ماه رجم فرماید، و در جاهلیّت عظیم الحرمة بود، و چون اسلام آمد حرمتش بیفزود، و در فضل او کتابى مفرد کرده‏اند. [1]

ملا فتح الله کاشانی در تفسیر خود آورده است:

و بدانکه رجب را ماه حرام گویند جهت آنکه قتل در او حرام است و ماه مفصل لا سنه نیز گویند زیرا که عرب در این ماه سر نیزه ها را بر روی نیزه ها نمی گذاشتند و تسمیه آن به رجب جهت آنست که اشتقاق آن از رجبته است بمعنى عظمته و چون عرب تعظیم حرمة این ماه کردند از این جهت به اسم رجب مسمى شد و جهت مبالغه در تعظیم حرمت او را رجب‏ المرجب‏ مى‏گویند و اصم نیز گویند جهت آنکه در آن قعقعه سلاح نشنوند و اصب نیز خوانند بنا بر آنکه حقتعالى در این ماه رحمت خود را بر بندگان ریزان گرداند و صب بمعنى ریختن است.[2]

در تأیید کلام وی می توان به کلمات برخی از لغت دانان مراجعه نمود، به عنوان نمونه، زبیدی آورده است:

«رَجِبَ فلاناً: هَابَهُ و عَظَّمَهُ، کَرَجَبَهُ یَرْجُبُهُ رَجْباً و رُجُوباً، و رَجَّبَهُ تَرْجِیباً، و تَرَجَّبَهُ و أَرْجَبَهُ فهو مَرْجُوبٌ و مُرَجَّبٌ.»[3]

دیگری می نویسد:

«رَجَب: الشهر بعد جُمادَى و هو سابع الشهور. و الجمع: أرجاب. و سمَّوا رَجَبا لما رجّبوا الشجر و لتعظیمهم إیاه. و الترجیب التعظیم.»[4]

ادامه مطلب...

دیدگاه های تفسیری مغنیه و زحیلی

چاپ مقاله علمی تخصصی درباره مرحوم مغنیه و روش تفسیری اش و دکتر زحیلی

 

http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgDir=hosna

 

 

فصلنامه حسنا ، سال هفتم، شماره 26

 

 

 


کتابی که باعث شیعه شدن بسیاری از مردم در روسیه شد

 


کتابی که باعث شیعه شدن بسیاری از مردم در روسیه شد


کد خبر: 372822 | تاریخ مخابره :1394/12/1 - 18:09 | سرویس: حوزه علمیه قم


حوزه/ مترجم روسی قرآن کریم گفت: کتاب چهل داستان قرآن کریم درباره اهل بیت(ع) در روسیه تاثیرات عمیقی در جامعه داشت و بسیاری به سمت تشیع روی آوردند.
به گزارش خبرگزاری حوزه، ناظم زینال اف امروز در مراسم رونمایی از کتاب ترجمه قرآن کریم به زبان روسی در جامعه المصطفی با ذکر این مطلب که این کتاب ترجمه روسی قرآن است که توسط یک طلبه شیعی انجام شده است گفت: پس از حضور در حوزه علمیه قم در زمینه فعالیت های قرآنی گرایش خاصی داشتم و از همان ابتدا شیفته خدمت در این عرصه بودم.
وی بیان کرد: کتاب چهل داستان قرآن کریم درباره اهل بیت(ع) از مهمترین کتاب های من در روسیه بود و این کتاب تاثیرات عمیقی در جامعه داشت و بسیاری به سمت تشیع روی آوردند.
ناظم زینال اف افزود: این ترجمه قرآن حاصل رویکرد مثبت و حمایت های دو مجموعه جامعه المصطفی و ترجمان وحی بوده است که این کتاب در این مرکز تولید شده است.
وی با ذکر این مطلب که سابقه ترجمه قرآن به زبان روسی به 300 سال پیش بر می گردد گفت: قرآن کتاب تاثیرگذاری در جامعه روسی بوده است و به همین خاطر ترجمه های متعددی از قرآن صورت گرفته است.
این طلبه جامعه المصطفی بیان کرد: متاسفانه اکثر ترجمه‌های قبلی در روسیه از سوی خاورشناسانی انجام شده است که اطلاعات زیادی در خصوص دین نداشته اند.
وی گفت: ترجمه‎های قرآن به زبان روسی از سوی اهل سنت نیز انجام شده است، ولی بسیاری از آنها قوی نیستند، اماسعی کردم در این ترجمه قرآن به زبان روسی از این آثار استفاده کرده و با مطالعه دقیق منابع فارسی از جمله ترجمه استاد مجتبوی، فولادوند، آیت الله العظمی مکارم شیرازی و آیت الله مشکینی ترجمه قوی ارایه دهم.
این مترجم قرآن بیان کرد: وقتی که کار در این زمینه پیچیده تر می شد به تفاسیر المیزان و نورالایمان از حجت الاسلام فقیه ایمانی، نیز مراجعه می کردم.
وی با ذکر این مطلب که در این زمینه تا حد امکان از کلمات اصیل روسی استفاده شده است بیان کرد: موسسه ترجمان وحی از سال 1389 نیز همیشه حمایت های بسیاری از این اثر به عمل آورد و کمک بسیاری به اتقان بیشتر این اثر داشت؛ انتشار شرق شناسی سنپترزبورگ این کتاب را در روسیه منتشر کرده است؛ این اثر با 9 بار ویرایش علمی و محتوایی و ادبی اثری دقیق در این زمینه است.
زینال اف اظهارکرد: بنده ویرایشگر تفسیر نورالقرآن بودم که این تفسیر در روسیه نیز منتشر شده است؛ پیش از آن نیز خود آموز قرات قرآن کریم را نیز به 70 هزار جلد چاپ کردم.


اشاعه فرهنگ قرآنی

اشاعه فرهنگ قرآنی به معنای خاص، دغدغه اساسی پژوهشکده قرآن و علم

اشاعه فرهنگ قرآنی به معنای خاص، دغدغه اساسی پژوهشکده قرآن و علم

معاون پژوهشکده قرآن و علم، یکی از دغدغه های اصلی پژوهشکده قرآن و علم را اشاعه فرهنگ قرآنی به معنای خاص آن یعنی در حوزه پژوهش برای دانشجویان فنی و علوم پایه دانست.کامران اویسی، معاون پژوهشکده قرآن و علم در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، اظهار کرد: یکی از مهمترین خط مشی های پژوهشکده قرآن و علم به تأکید سید رضا مؤدب، ریاست پژوهشکده، حفظ اخلاص در تمام شئون فعالیت های پژوهشکده است. اگر اخلاص به معنای واقعی -که مدد الهی برای همان اخلاص نیاز است- وجود داشته باشد، کارها خود به خود جلو خواهد رفت؛ سعی بر این است که بتوان ثابت کرد با کمترین هزینه می توان بهترین بهره وری را در فعالیت های قرآنی داشت.

وی افزود: پروژه هایی به صورت پروپوزال در پژوهشکده قرآن و علم در حال تدوین است تا پس از ارزیابی مورد حمایت نهادهای مربوطه مانند صندوق حمایت از پژوهشگران فناوران برتر معاونت علمی ریاست جمهوری، امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و امثال آن به نتیجه برسند.

اویسی تصریح کرد: از دغدغه های دیگر پژوهشکده قرآن و علم، اشاعه فرهنگ قرآنی به معنای خاص آن یعنی در حوزه پژوهش برای دانشجویان فنی و علوم پایه است. ترجمه کتاب قرآن و علم هارون یحیی توسط اینجانب و نعمت‌الهی جعفری با همکاری دانشگاه فنی و حرفه ای برای همین مهم بوده است. عمرانی که اشاره های قرآن درباره مواد تشکیل دهنده سد ذوالقرنین را مطالعه کند یا مهندس کشاورزی یا تغذیه که برایش فهمیدن حکمت احتمالی کاربرد تین و زیتون کنار هم مهم است، با مشارکت در پژوهش های میان رشته ای قرآنی هم می تواند از قرآن بهره برد و هم در راه قرآن خدمت رسانی کند.

معاون پژوهشکده قرآن و علم تاکید کرد: مبنای مشهور در تفسیر علمی آیات این است که منجر به تحمیل نظرو نهایتاً تفسیر به رأی نگردد؛ بلکه هدف کاربرد علوم قطعی در تفسیر آیات و فهم بهتر آنهاست اما نه با این نگاه که می توان تمامی علوم را از قرآن استخراج نمود که این ظاهراً، شأن معصوم (ع) است.